اصل مساله برای زنها؛ تورکها و کوردها و عربها
و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها؛ و علویها و بهاییها و سنیها و ....:
رای دادن به پزشکیان، رای دادن به جمهوری اسلامی ایران است، اما برای کسانی که خود را ناسیونالیست فارس و پانایرانیست میدانند. آزربایجانگرایان هم این چنین فکر میکنند، زیرا در تحلیل نهایی آزربایجانگرایی، زائیدهی پانایرانیسم است.
اما ملت تورک برای رای دادن و رای نهدادن معیارهای کاملا متفاوتی از ناسیونالیستهای فارس و پانایرانیستها و آزربایجانگرایان و مقامات جمهوری اسلامی ایران و اوپوزیسیون فارس موسوم به ایرانی دارد. او با معیارهای آنها نه رای میدهد و نه رای نهمیدهد.
همانگونه که در ارزیابی جریانات حاکم بر پکن بین ملت حاکم چینی با مثلا اویغورها و تبتیها و تایوانیها فرق ماهوی وجود دارد، و معیارها و ملاحظات این دو گروه در تائید و یا عدم تائید تغییر و تحولات در مرکز و ملت حاکم کاملا متفاوت و مغایر هم است، در ارزیابی جریانات و شخصیتهای حاکم بر تهران - دولت ایران و جمهوری اسلامی بین ناسیونالیستهای فارس و پانایرانیستها و آزربایجانگرایان با مثلا زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها و ...، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... نیز فرق ماهوی وجود دارد و معیارها و ملاحظات این دو گروه در تائید و یا عدم تائید تغییرات و تحولات و مقامات در مرکز کاملا متفاوت و مغایر است.
ارزیابیهای سیاسیون و تحلیلگران و رسانههای دولتی و غیر دولتی و پوزیسیون و اوپوزیسیون .... منسوب به ملت حاکم فارس، ایضا مانقورتهای تورک چپ ایرانی (بهزا. کریم.، ....)، آزربایجانگراهای استالینیست و آزربایجانگراهای پانایرانیست (محم. آزاد.، ....) در مورد انتخابات ریاست جمهوری فعلی، حتی کل مسائل ایران و منطقه عموما و نامزدی پزشکیان خصوصا، اغلب بر اساس فارسگرایی و فارسیت و از منظر حقوق و آزادیهای زنان و تورکیت و کوردیت و عربیت و بلوچیت و تورکمنیت و لوریت و مازنیت و علویت و سنیت و بهائیت و ... بلاموضوع، بلکه بی معنی و نامربوط است. همچنین است موضع بعضی از آزربایجانگرایان کلاسیک (مانند کانون دمکراسی و توسعه آذربایجان-با ذال)، و آزربایجانگرایان التقاطی (محم. چؤه.، اوغ. تور.، ...).
اصل مساله برای زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... چنین است:
١-در صورت انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری و موفقیت او در اجرای برنامههایش، اوضاع برای زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... بهتر و بعضی از حقوق و آزادیهای آنها عملا و یا حقوقا تامین خواهد شد. این تثبیت حتی به درجهی معینی – به سبب مبارزه با فشار و رفع تضییقات بر حقوق و آزادیهای بنیادین و سیاست آشتی با جهان و ....-، برای عموم ملت فارس هم صادق است.
٢-در صورت انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری اما اختلال در اجرای برنامههای او، مجبور کردنش به عقبگرد و عدول از بیانات و اعمال و وعدههای گذشتهاش، خلع کردنش، و یا انتخاب نهشدنش با تقلب و مهندسی انتخابات توسط جناح پانایرانیست بنیادگرایان فارسی شیعی حاکم بر دولت، تلقی موجود از کلیت دولت جمهوی اسلامی ایران به عنوان دشمن حقوق زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... تقویت و تثبیت خواهد شد، واگرایی اینها از دولت بسیار سرعت خواهد گرفت و این نیز ادامهی حیات دولت جمهوری اسلامی را تهدید خواهد کرد.
٣- در صورت انتخاب پزشکیان به ریاست جمهوری و جلوگیری از اجرای برنامههای او توسط جناح بنیادگرایان افراطی شیعی پانایرانیست در حاکمیت، موضوع حقوق زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... به همه حال و بیشتر از پیش به گفتمان اصلی سیاسی ایران و مرکز کشانیده خواهد شد و گسلهای اجتماعی و مخصوصا قومیتی و در راس آنها واگرایی تورکهای ساکن در ایران از نظام جمهوری اسلامی و دولت ایران و کل ایرانیت تشدید خواهد گشت.
٤- حذف کردن عناصر به زعم او نامطلوب از رقابت انتخابات رئیس جمهوری و یا بعدا از مقام ریاست جمهوری، در جمهوری اسلامی سابقه دارد. اما پزشکیان محصول و مرحلهای جدید از «مجادلهی ملی تورک» است که توانسته بسیاری از مطالبات و مفاهیم حقوق و آزادیهای ملی تورک و دیگر ملتهای ساکن در ایران و گروههای عقیدتی غیر شیعی، و دفاع از آنها را مقبول جریانات و مقامات جمهوری اسلامی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا بهکند. «مجادلهی ملی تورک» فارغ از آخرین محصول خود پزشکیان، دیگر حذفشدنی نیست. بلکه خود او با آفرینش پزشکیانهای بسیار بیشتر، پانایرانیسم و آزربایجانگرایی را در میان ملت تورک کاملا به حاشیه رانده و در نهایت حذف خواهد کرد.
٥-صرف نامزد شدن پزشکیان تاکنون، باعث هجوم شدید ناسیونالیستهای سکولار و بنیادگرای فارس، پانایرانیستها، ناسیونالیستهای افراطی کورد، همچنین آزربایجانگرایان پانایرانیست و خجالتی (محم. آزاد.، بهز. کریم.، ....)، دیگر مانقورتهای تورک، و عدهای از آزربایجانگرایان التقاطی (محم. چؤه.، اوغ. تور.، ...) به او شده است. این موضعگیری نیز به تبارز و روشن شدن هر چه بیشتر ماهیت این دستهجات و افشاء و تثبیت عدم تمایل و یا دشمنیشان با احقاق حقوق و آزادیهای زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... و ناخشنودیشان از بهبود اوضاع و حیات این گروههای جنسیتی، ملی و اعتقادی، کومک کرده است. مخصوصا خودافشاگری مانقورتهای آزربایجانگرا با موضعگیریشان بر علیه پزشکیان، از آنجایی که در مورد طیف دشمنان ملت تورک و آگاهی میدهد، به نفع امر دشمنشناسی و در نتیجه اعتلا و تعمیق مبارزهی انسانی و دموکراتیک ملت تورک و گروههای اجتماعی مذکور است.
٦-مجبور شدن اصلاحطلبان حکومتی و غیر حکومتی و قسمتی از اصولگرایان و اوپوزیسیون و .... فارس به حمایت از پزشکیان، باعث شده که آنها در مورد برنامههای پزشکیان در مورد حقوق و آزادیهای بنیادین بشری، زنان، گروههای ملی و عقیدتی، از جمله دو مورد کلیدی لزوم تحصیل در مدارس به زبان تورکی و لزوم گذر به سیستم ایالتی - فدرالیسم یا سکوت کنند و یا مجبورا و یا واقعا مدافع آنها شوند. این نیز به تضعیف پانایرانیستها و جبههی ضد حقوق و آزادیهای زنها، تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و علویها و بهاییها و سنیها و .... ، و در نتیجه به نفع ایشان است.
٧-اگر پزشکیان به سبب عدم شرکت زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و همچنین علویها و بهاییها و سنیها و .... در انتخابات ریاست جمهوری انتخاب نهشود، این امر به معنی آن است که مجادلهی ملی تورک و دیگر مجادلات دموکراتیک گروههای اجتماعی هنوز نهتوانستهاند پیوندهای لازم با مخاطبان و پایگاههای مربوطهی خود را تاسیس و توسعه و تعمیق کنند و به اندازهی کافی به آنها در بارهی حقوقشان و طرق و مواضع و مانورهای سیاسی همسو و لازم که بسته به شرایط میبایست اتخاذ کرد آگاهیدهند و روشنگری نمایند.
٨-عدم رای دادن زنها، ایضا تورکها و کوردها و عربها و بلوچها و تورکمنها و لورها و مازنیها، و علویها و بهاییها و سنیها و .... به پزشکیان، همچنین نشان خواهد داد که دولت ایران در امر لاقید کردن این گروهها به تامین حقوقشان، مخصوصا مانقورتسازی تورکها به موفقیت نسبی رسیده است. مشخصا رای نه دادن بعضی از تورکها و مناطق تورکنشین به پزشکیان همچنین میتواند بدین صورت تفسیر شود که این تورکها و مناطق تورکنشین در پایان مسیر آسیمیلاسیون و فارسشوندهگی کامل هستند.
٩- عدم رای دادن بعضی از تورکها و مناطق تورکنشین به
پزشکیان، وجود ناهنجاری دیگری – بی اخلاقی مزمن - در میان آنها را نیز اثبات
خواهد کرد. و نشان خواهد داد که این تورکها و مناطق تورکنشین ناشکر و قدرنهشناس بوده و حتی به کسانی مانند
پزشکیان که به بهای پانتورکیست و تجزیهطلب و خائن نامیده شدن، فراکسیون تورک را
در مجلس تاسیس کردند و از حقوق آنها و لزوم تدریس به زبان تورکی و گذر به نظام
فدرالیستی دفاع نمودند بی اعتنایی و ناسپاسی میکنند.
No comments:
Post a Comment