بستان السیاحه: ایروان از مضافات آزربایجان، و مردمش تورکزبان است. اهل ارمن و مردم ارمنیهی صغری، تورکزبان هستند.
مئهران باهارلی
İREVAN AZERBAYCAN’IN PARÇASIDIR VE SÂKİNLERİ TÜRKÇE KONUŞUR. ERMEN VE KÜÇÜK ERMENİYE’NİN SÂKİNLERİ DE TÜRKDİLLİDİRLER.
IREVAN (YEREVAN)
IS PART OF AZERBAIJAN AND ITS RESIDENTS SPEAK TURKISH. THE RESIDENTS OF ARMEN AND
LITTLE ARMENIA ARE ALSO TURKISH-SPEAKING.
Bûstan
es-Seyâhe (1831)
ولایت چوخور ساییت (سعد) و مرکز آن ایروان در قرون اخیر قسمتی از جوغرافیای آزربایجان و واحدهای سیاسی – اداری با نام آزربایجان (بیگلربیگی، خانات، ایالت) در دولتهای تورک بود. اکثریت جمعیت این شهر و ولایت هم، تورک و تورکزبان بود. این دو واقعیت در اسناد و منابع متعدد تاریخی ذکر شده است. از جمله در کتابهای بستان السیاحه و ریاض السیاحه تالیف حاج زینالعابدین شیروانی ملقب به مَست علیشاه به سال ١٨٣٢ در دورهی سلطنت فتحعلی شاه قاجار.
بنا به کتاب بستان السیاحه ایروان قسمتی از ایالت و جوغرافیای آزربایجان و مردم آن تورکزبان و شیعیمذهب (جعفری، علی اللهی)، و کمی مسیحی؛ اهالی ارمنیهی صغری واقع در جنوب شرقی – مرکزی آناتولی تورکزبان، بر مذاهب حنفی و علیاللهی و مرکب از طوایف ذوُلقدر [دولقادار] و تورکمان و قاجار و باهارلی و آفشار، و بعد کورد و نصاری هستند. کتاب به هنگام ذکر ایران، علاوه بر شیروان و موغان و آران و آزربایجان، اهالی ارمن را هم تورکزبان ذکر میکند. اهالی شهر اخلاط (در ساحل شمالی دریاچهی وان) در هر دو کتاب بستان السیاحه و ریاض السیاحه تورکزبان و حنفیمذهب توصیف شده است.
١-تثبیتهای حاج زینالعابدین شیروانی نشان میدهند که اولاً ایروان و کل ولایت چوخور ساییت، قسمتی از ایالت و جوغرافیای آزربایجان بود. دوماً اکثریت جمعیت این منطقه را تورکها تشکیل میدادند. سوماً در قرون ١٨-١٩ اراضی موسوم به ارمنیه در آناتولی شامل ارمنیهی صغری، ارمن و اخلاط هم، دارای اکثریت جمعیتی تورک بودند.
٢- ناسیونالیستهای ارمنی و دولتهای صلیبی اوروپایی بر ارمنیه نامیدن جنوب و شرق آناتولی، جنوب قفقاز و شمال غرب ایران اصرار کرده و میکنند. در حالی که همانگونه که در بستان السیاحه و ریاض السیاحه هم ذکر شده است، این مناطق اگر چه دارای اقلیت مسیحی، اما دارای اکثریت جمعیتی و هویت قومی -ملی تورک بودند. ارمنیه نامیدن این مناطق در حالی که اکثریت جمعیتشان تورک است، با مقاصد سیاسی و به منظور تجزیهی عوثمانلی و تاسیس دولت ارمنستان بزرگ بر اراضی آن بود.
٣-سید محمد توفیق همدانی هم واقعیت تورک و ارمنی نهبودن این مناطق را تاکید کرده است: «نقشهی ارمنستان ادعایی ارامنه که در آن هنگام به «جامعهی اقوام» ارائه کرده بودند، یک نقشهی نشان دهندهی پراکندهگی قوم ارمنی در منطقه نیست، بلکه نقشهای موهوم و خیالی از یک هیولا و یک امپراتوری عظیم است که از سواحل دریای خزر و دریای سیاه تا دریای مدیترانه امتداد مییابد (و شامل دریاچهی اورمو و شهر اورمو هم میشود). آن جائی که در تاریخ قدیم و صرفاً در روی کاغذ به شکلی مبهم با نام ارمنستان نشان داده میشد، عصرهاست که دیگر وجود خارجی نهدارد، و تماماً به سرزمین مسلمانان مبدل شده است. در آنجا ارمنیان به لحاظ عددی دارای جمعیتی بسیار اندک هستند و در هر کیلومتر این اراضی صرفاً چند نفر ارمنی ساکن است»[1].
٤-نام ولایت و یا بیگلربیگی «چوخور ساییت» (چوخور سعد)، که ایروان و اطراف آن را در بر میگرفت، و قسمتی از آن اکنون در کشور ارمنستان قرار دارد، از نام «نویان ساییت» (امیر سعد)، رئیس «ایل ساییتلی» تاتار که همراه تیمور کورهکهن به این ناحیه آمده و در آن مستقر شده بود اخذ شده است. کلمه و اسم سایید -ساییت - ساایت در زبان موغولی به معنی اعاظمِ حكومتِ (موغول)، محترم (جمع سایین که در معنی مفرد به کار میرود، مانند اهرهن و اوغلان و ....) است. ساییت در روند موسوم به «بهنزهر قوندارما» (جعل مشابه)[2] به «سید» (و سعد و سعید و ساعت و ...) عربی مبدل شده است. مانند تبدیل ایمرهی تورکی به امیر عربی[3].
٥- شیروانی به هنگام اشاره به مذهب اهالی تورکهای ایروان و چوخور ساییت، آنها را با نام عمومی شیعی ذکر میکند که در واقع مرکب از مذاهب جعفری و علیاللهی (مذهب علوی تورک) است. اما در اشاره به اهالی ارمنیهی صغری در آناتولی آنها را مرکب از دو گروه حنفی و علیاللهی میداند. این تسمیه نشان میدهد در حالی که در آناتولی تفاوت علیاللهی و حنفی کاملاً بارز و معلوم بود، در چوخور ساییت و ایروان تفاوت جعفری و علیاللهی، به سبب تغییر مذهب گروه دوم به شیعی امامی در نتیجهی سرکوب و قتل عام علویان تورک توسط صفویان، در حال از بین رفتن بود.
٦-ناسیونالیسم افراطی فارسی و پانایرانیسم، ادعا میکنند شمال رود
ارس هرگز آزربایجان نامیده نهشدهاند. در حالی که هزاران منبع و سند مانند بستان
السیاحه نشان میدهند که نه تنها جمهوری فعلی آزربایجان، بلکه جمهوری فعلی ارمنستان
و پایتخت آن ایروان هم، قسمتی از آزربایجان جوغرافیایی و اداری – سیاسی بوده است.
هر چند این مساله دارای اهمیت ثانوی است. مهمتر آن است که قسمت اعظم جمهوری
ارمنستان و ایروان، تورکنشین و بنابراین سرزمین تورک و قسمتی از وطن تورک بود.
٧-عکس رنگی استفاده شده در این نوشته را امیرعلی سرداری ایروانی منتشر، اما منبع آن را ذکر نه کرده است[4].
پایان مقدمهی مئهران باهارلی
ذکر ایروان (بستان السیاحه[5]، ص ١٢٤، چاپ اول)
وی دارالملک آران و از مضافات آزربایجان است. و چوخور سعد [ساییت] نیز او را گویند. چه که در شیب گودی واقعه شده، و چوخور در لغت تورک، شیب را گویند. بدان سبب آن جا را چوخور سعد [ساییت] نامند. آبش بدو روان و هوایش مختلف بنیان، از اقلیم رابع و اطرافش واسع، میوهاش ارزان و حبوبش فراوان. و مردمش تورکزبان و شیعیمذهب، و قلیلی عیسویاند. قلعهی محکم دارد. راقم داخل شهر نهگشته، و از قرب و جوارش گذشته. مردم آن جا را بسیار دیده و کلمات ایشان را بسیار شنیده. خالی از مردمی نهباشند.
ایروان:
«آران
سانجاغی»نین اوْرناقیئری[6]، و آزهربایجانا باغلیدیر.
[اورایا] «چوخور سعد» ده دییهرلهر. اوچرا بیر چؤکویون
اینیشلییینده یئرلهشمیشدیر. تورکجهده «چوخور» اینیش آنلامیندادیر و بو نهدهنله
اورا «چوخور سعد» آدلاندیریلمیشدیر. سویو اورادا آخماقدا، تهنییی ایسه چئشیتلی
[دهییشکهن]دیر. دؤردونجو ایقلیمدهندیر. چئورهسی گئنیش، یئمیشی اوجوز، تاخیلی
بولدور. اورونلوسو تورک دیللی و شیعی کیرتینلی، آزیجیغی خیریستییاندیر. بهرک
و ساغلام بیر قالاسی واردیر. بونلاری یازان [مهن] اورون ایچینه گیرمهمیش، آنجاق
یانیندان و یاخینلیغیندان گئچمیشهم. اورانین یالینیقلاری ایله چوخ قارشیلاشمیش
و سؤزلهرینی کؤپ ائشیتمیشهم. هونجا و یاخشی داورانیشلیدیرلار.
İrevan:
Aran sancağının (vilayetinin) ornaqyéri (dârülmülkü), ve Azerbaycan’a bağlıdır. [Oraya] “Çuxur Se’d” de diyerler. Uçra (çünkü) bir çöküyün inişliyinde yérleşmişdir. Türkcede “Çuxur”, İniş anlamındadır ve bu nedenle ora “Çuxur Se’d” adlandırılmışdır. Suyu orada axmaqda, teniyi (havası) çéşitli ve deyişkendir. Dördüncü iqlimdendir. Çévresi géniş, yémişi ucuz, taxılı boldur. Orunlusu (ahalisi) Türk dilli ve Şii kirtinli (mezhebli), azıcığı Xırıstiyandır. Berk ve sağlam bir qalası vardır. Bunları yazan [men] urun (şeherin) içine girmemiş, ancaq yanından ve yaxınlığından géçmişem. Oranın yalınıqları (insanları) ile çox qarşılaşmış ve sözlerini köp éşitmişem. Hunca (insanca) ve yaxşı davranışlıdırlar.
Hacı Zéynel Âbidin Şîrvânî (1780, Şamaxı – 1838, Qızıl Deniz). Bûstan es-Seyâhe (1831).
İREVAN, ARAN SANCAĞININ MERKEZİDİR VE AZERBAYCAN'IN BİR PARÇASIDIR. SAKİNLERİ TÜRKÇE KONUŞUYOR VE ŞİİDİR, KÜÇÜK BİR KISMI HIRİSTİYANDIR.
IREVAN IS THE CENTER OF THE ARAN SANJAK AND IS PART OF AZERBAIJAN. ITS INHABITANTS SPEAK TURKISH AND ARE SHIITE, WITH A SMALL PORTION OF THEM BEING CHRISTIANS.
Haji Zeynal Abidin Shirvani, Bûstân us-Seyâhe, 1831
ذکر ارمنیهی صغری (بستان السیاحه، ص ٧١):
ولایتی معروف و دیاریست به خوبی آب و هوا موصوف. از مضافات کشور آناتولی و محدود است از طرف مشرق به ولایت دیاربکر و از سمت مغرب به دریای روم و از جانب جنوب به دیار شام و از جهت شمال به مُلْک آناتولی. و مشتملست به کوهستان سخت و جنگلهای پر درخت. مجموع بلادش از اقلیم چهار و هوای اکثر بلادش خرّم. و اغلب سکنهی آن دیار طایفهی ذوُلقدر [دولقادار] و تورکمان و کورد و قاجار و باهارلی و آفشارند. و سواد اعظم آنجا حنفیمذهب و بعد نصاری، و علیاللّهی نیز بسیارند. و محتویست بر بلاد قدیمه و مداین عظیمه و قصبات بسیار و نواحی بیشمار و انهار و عیون از حدّ افزون و مواقع خوش و مراتع دلکش. مردم آن مکان عموماً تورکزبان و بر غربا و فقرا مهربان و سفید رخسار و از حسن جمال برخوردارند. قرب سیصد سال میشود که در تصرّف آل عثمان و گماشتهگان ایشانست.
ذکر اخلاط (بستان السیاحه، ص ٦٣):
.... قدیم الزّمان شهر اخلاط دارالملک ارمن بوده .... مردمش تورکزبان و به غربا مهربان و حنفیمذهب. راقم گوید که در آن هنگام که عبور از آن ولایت نمودم حاکم آن دیار شیخ احمد نام از خاندان کرام بود و به علوّ همّت و کرامت نَفْس و مهماننوازی معروف و به مصاحبت منظر و ملاحت پیکر موصوف بود و در عدالت و مروّت و فتوّت از اکابر آن نواحی گوی سبقت میربود.
شهر اخلاط: (ریاض السیاحه، ص ١٠٠)
اکنون نارین قلعهی آن شهر آبادان، و خارج آن حصار پانصد باب خانه بی اوضاع و پریشان. خلقش تورکزبان و حنفیمذهب و از شیوهی مردمی دورند و از طرز انسانیت نفورند.
ذکر ایران (بستان السیاحه، ص ١٢٥، چاپ اول)
....
و به چندین لغت ساکنان آنجا تکلّم مینمایند. اوّل فارسی؛ اهل عراق و فارس و
خوراسان و کرمان و کوردستان و خوزستان عموماً فارسیگوی میباشند. و اهل شیروان
و موغان و اران و ارمن و آزربایجان تورکزبانند. و سکنهی عراق عرب و نواحی آن
به لسان عرب تکلّم میکنند. و ساکنان مازندران و گیلان هر یک لغت مخصوص دارند. و
مردم کوردستان و لورستان هر یک به لغت علیحدّه نیز تکلّم نمایند. و اهل گورجستان
و بلوچستان و طایفهی افغان و کوهستان [قهستان] کاشان و قرای اصفهان هر کدام لغت
مخصوص و زبان علیحدّه دارند.
اهردهملیErdemli :
فضیلتلی
اوچراUçra : زیرا، چونکه
اورUr : شهر
اورناق یئریOrnaqyéri : دارالملک، پایتخت، والی نشین
اورناقOrnaq ،
اورنوقOrnuq
:
تخت، تخت سلطنت
اورونلوOrunlu : اهالی
اینیشلیکİnişlik : سراشیبی
تهنیکTenik :
هوا
چوخورÇuxur : فرورفتهگی، گود
چؤکوکÇökük : گودی
چئورهÇévre : اطراف
سانجاقSancaq : والیگری، ولایت، فرمانداری
کؤپKöp : چوخ، بسیار
کیرتینKirtin : مذهب
مردمی: مروّت، انسانیّت، خوشرفتاری با
مردم.
مضافات: ملحقات و ضمیمهها، متعلقات و
منسوبات، بلاد و نواحیای که به شهری وابسته باشند، توابع یک شهر یا ناحیه
هونجاHunca : به طرزی انسانی، اینسانجا
یالینیقYalınıq : انسان
یئمیشYémiş : میوه
برای مطالعهی بیشتر:
بستان السیاحه: ایروان از مضافات
آزربایجان، و مردمش تورکزبان است. اهل ارمن و مردم ارمنیهی صغری، تورکزبان
هستند.
https://sozumuz1.blogspot.com/2024/06/blog-post_18.html
1914 Yılında Anadolu Ve Rumeli'nin Hiçbir Vilayetinde Ermeniler Nüfusun Çoğunluğunu Oluşturmuyordu
https://sozumuz1.blogspot.com/2024/06/1914-yilinda-anadolu-ve-rumelinin.html
گاسپار دروویل: ایروان، عباسآباد
[گوردهش] و خوی، سه قلعهی مستحکم دفاعی آزربایجان
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/11/blog-post_17.html
ایروان، سومین ولایت دارای بیشترین جمعیت
تورک در قفقاز جنوبی سال ١٩٠٥
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/10/blog-post.html
سیاحتنامهی اولیا چلبی: اوصافِ قلعهیِ
روان - ایروانِ آزربایجان، روان - ایروان انتهایِ سرحدِ آزربایجان است
https://sozumuz1.blogspot.com/2021/10/blog-post_12.html
تعداد تورکها در ایروان سال ١٨٦٧:
٣٥٢،٣٥١ (سیصد و پنجاه و دو هزار و ....) نفر
https://sozumuz1.blogspot.com/2022/09/blog-post_21.html
İrevanlı Türk qız ایرهوانلی
تورک قیز
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/08/blog-post.html
زبان تورکی به مثابهی یکی از سه زبان
رسمی دوفاکتوی ارمنستان
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/09/blog-post_9.html
عریضهی دادخواهی تورکهای ولایت ایروان
در سال ١٩١٩ از ظلم و ستم دولت داشناک ارمنستان، نابود کردن میراث تاریخی و مدنی و
دینی تورک و قتل عام و کشتار اهالی غیر نظامی صد و هفتاد روستای تورک منطقه
https://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/blog-post_28.html
[1] سید توفیق همدانی-١٩١٩:
ارمنیان به جای دربان و خدمتکار شدن در قصری بزرگ، برای صاحب شدن به خانهای کوچک
تلاش کنند
[2] بهنزهر قوندارما
(جعل مشابه): روند جایگزین کردن کلمات فارسی و عربی مشابه به جای کلمات اصلی
تورکی
[3] ریشهشناسی کلمات
تورکی - موغولی «میرزه» و «میری»، و کلمهی عربی – پشتون «میرزا»
https://sozumuz1.blogspot.com/2022/08/blog-post_6.html
نهبود
شعور ملی تورک در نامهای اشخاص خانوادهی سید جعفر جوادزاده خلخالی- پیشهوری بعدی
[4] Amir Ali Sardari Iravani
[5] بستان السیاحه چاپ
اول: ١٣١٠ قمری، به خط زین العابدین، تصحیح و تنقیح عبدالله مستوفی، تهران، چاپ
سنگی
بستان
السیاحه چاپ دوم: ١٣٤٢ قمری، به سرمایه و اهتمام حاج سید سعید نائینی، خط محمدحسن
اصفهانی، مطبعه ی سنگی
بستان
السیاحه چاپ سوم: ١٣٧٨ قمری، افست چاپ اول
[6] اورنگ: از ریشهی تورکی
اورونگ به معنی تخت شاهی
No comments:
Post a Comment