«قوچ تورکمان» و «مارال تورک» اورمو، و «قویون قاراگؤل» در جرگهی
قربانیان تورکیزدایی در ایران
مئهران باهارلی
تغییر نام اورمو به رضائیه:
نام «اورمو» در تاریخ ١٥ مارس ١٩٢٦ (٢٤ اسفند ١٣٠٤) رسماً به «رضائیه» تغییر داده شد. این تغییر به دنبال پیشنهاد فرماندهی قوشون و حاکم نظامی آزربایجان سرتیپ محمدحسین آیریم (آیرُم ، آیرم) انجام گرفت. فرماندهی نظامی مذکور در مراسمی که به مناسبت تولد رضا شاه در عمارت حکومتی اورمو برگزار شد، برای نخستین بار به فارسی سخنرانی کرد (تا آن زمان تمام خطبهها و نطقها در اورمو به تورکی بود) و در این سخنرانی فارسی محسنات تغییر نام شهر اورمو به رضائیه را برشمرد و ادعا کرد که عید مولود رضا شاه یکی از اعیاد تاریخی است. مقامات ضد تورک دولت تازهتاسیس پهلوی (در ۱۵ دسامبر ۱۹۲۵) مخصوصاً نظامیان قفقازیالاصل مانند سرتیپ محمدحسین آیریم، امیرلشکر عبدالله خان امیرطهماسبی (فرماندهی قوشون و حاکم نظامی آزربایجان پیش از آیریم) و سرلشکر خلبان احمد خان نخجوان (از موسسین فرهنگستان زبان فارسی و مدافعین «فارسی سره»)، در امر فارسسازی نامهای تورکی در غرب آزربایجان و منطقهی اورمو آن چنان عجله داشتند که نامهای به لحاظ دستور زبانهای فارسی و عربی غلط مانند «رضائیه» را هم جعل کردند. زیرا فورم صحیح این نام به عنوان اسم مکان میباید بنا به دستور زبان فارسی «رِضائی»، و بنا به دستور زبان عربی با حذف الف «رِضَوی» (مانند فرنسا ← فرنسوی، أسیا ← أسوی) و یا «رِضی» (مانند أمریکا ← أمریکی، سوریا ← سوری) میشد.
دلیل اصلی عجلهی دولت رضا شاه برای تغییر اسامی جوغرافیایی غرب آزربایجان و مخصوصاً شهر اورمو و دریاچهی شاهو تالا این بود که در ربع اول قرن بیستم غرب آربایجان به مرکزیت اورمو - سالماس کانون ناسیونالیسم مودرن تورک و تورکگرایی سیاسی بود و در این ناحیه که مردم آن خود را عیناً مانند مردم تورکیه «تورک» میدانستند، مخصوصاً در سالهای جنگ جهانی اول تمایلات قوی خواهان الحاق به تورکیه وجود داشت. به همین دلائل به محض انجام کودتا در سال ١٢٩٩ (١٩٢٠ میلادی) غرب آزربایجان و اورمو مورد توجه ویژهی دولت تورکستیز جدید رضا خان قرار گرفت و دارای اولویت و محتاج به معاملهی ویژه تشخیص داده شد: سردار سپه، سیاست فارسسازی و پروژهی تورکیزدائی و تغییر دادن زبان تورکان به فارسی در آزربایجان، تورکایلی و ایران را نخست از این منطقه آغاز کرد، به تاسیس شبکهی گستردهی مدارس فارسیزبان در غرب آزربایجان – که مانقورتها و گؤزقامانهای تبریزی مانند «انجمن معارف تبریز» حتی قبل از مشروطیت در سال ١٨٩٨ آغاز کرده و دموکراتهای آزربایجان در سالهای جنگ جهانی اول آن را ادامه داده بودند - ارجحیت و فوریت داد. پس از تاسیس دولت پهلوی، رضا شاه سیاستهای مذکور را تشدید کرد و توسعه داد. نامهای جوغرافیائی تورکی و موغولی منطقه را به صورت گسترده به فارسی تغییر داد (مانند تغییر نام اورمو به رضائیه)؛ در سال ١٣١١ ادارهی معارف (به واقع «ادارهی مستعمرات داخلی و فارسسازی») اورمو را از معارف تبریز تفکیک، و در سال ١٣١٢ غرب آزربایجان را در تقسیمات کشوری از شرق آزربایجان جدا نمود، ...[1] تغییر نامهای جوغرافیایی منطقه با اسامی جعلی و بی پایه و بعضاً مضحک فارسی بعد از آن هم در تمام عمر دولت پهلوی (و دورهی دولت جمهوری اسلامی) ادامه یافت. مانند جعل نامهای شاهپور به جای سالماس، شاهین دژ به جای سایین قالا، تکاب به جای تیکان تهپه، سیه چشمه به جای قاراعئیین، نقده به جای سولدوز، مهاباد به جای ساووجبولاق، پیرانشهر به جای خانا، ....؛ و تغییر نامهای تورکی و موغولی بیش از یک صد جزیره در دریاچهی شاهو/شاها تالا (اورمو)، .....
تغییر نام اورمو به ارومیه و اورمیه و سپس به رضائیه، تغییر تمام اسامی جزائر دریاچه به اسامی فارسی جعلی و بی پایه توسط دولت ایران، حتی ربط دادن کلمات تورکی - آلتاییک شاهو/شاها به شاه فارسی و تالا به تله و طلای عربی توسط مولفین فارس و آزربایجانگرا را میبایست حرکاتی در استقامت تورکزدایی و تورکیزدائی از منطقهی اورمو، آزربایجان و کل تورکایلی و ایران و سیاست استراتژیک دولت ایران برای نسلکشی زبانی و ملی تورک تلقی کرد. اما این تنها نام تورکی دریاچه و جزائر آن نهبود که تغییر داده شد، بلکه حیوانات دریاچهی شاهو/شاها تالا هم قربانی این سیاست ضد تورک گشتند. چنانچه اسامی علمی «قوچ تورکمان اورمو» (در جزائر قویون داغی و ایسپیر آداسی) و «مارال تورک اورمو» (جزیرهی ائششهک داغی) در زبان فارسی به «قوچ ارمنی» و «گوزن ایرانی» تغییر داده شد.
قوچ تورکمان اورمو:
نخستین نام علمی برای قوچ جزائر قویون داغی و ایسپیر آداسی در دریاچهی شاهو تالا، توسط دوکتور گونتئر در سال ١٨٩٩ به صورت «گوسفند وحشی اورمو» (Ovis Ophion variant Urmiana) و یا به اختصار «قوچ اورمو» پیشنهاد شد[2]. در سال ١٩٥١ دو محقق دیگر اسم علمی «گوسفند شرقی اورمو» (Ovis Orientalis Urmiana) را پیشنهاد کردند[3]. بعدها با حذف اورمو، نام علمی جدید «Ovis Gmelini Gmelini» به معنی نوعی گوسفند وحشی بومی کشورهای اطراف دریای خزر (شامل شرق تورکیه) قبول شد. اما در زبان فارسی به جای این نام علمی قبول شده، اسم «گوسفند ارمنی» استفاده میشود.
نامگذاریهای علمی برای پدیدههای غیر اوروپایی توسط اوروپائیان، آن هم به زبانهای اوروپایی مانند لاتینی و یونانی یک رفتار و سنت فوقالعاده نامناسب و یک معضل بزرگ یادگار ذهنیت قرون وسطایی دولتهای استعمارگر اوروپایی و اوروپامرکزی در علم و .... است. اما اگر مشکلات نامگذاری علمی را فعلاً را به کناری بهگذاریم، نام «گوسفند ارمنی» که به جای آن نام علمی در زبان فارسی و در کمال تعجب توسط بعضی از مولفین آزربایجانگرا استفاده میشود هم، تماماً نامناسب و به مراتب مسالهدارتر است. زیرا نوعی از این قوچ که در جزایر شاهو تالا (دریاچهی اورمو) هم وجود دارد، بومی و مختص شرق آناتولی، تورکایلی، قفقاز جنوبی و شمال عراق ویا منطقهای (شامل ارمنستان کنونی) است که در قرون سابق «تورکمانیا» نامیده میشد[4]. (ظاهرا این گوسفند با نام قره قل – قراکول در افغانستان هم وجود دارد[5]). بنابراین مناسبترین نام برای قوچهای جزائر قویون داغی و ایسپیر دریاچهی شاهو تالا، نه قوچ ارمنی، بلکه «قوچ خزر اورمو» و یا «قوچ تورکمان اورمو» است. علاوه بر آن نامیدن گوسفندها به زبان تورکی و یا شهرهای تورکی ایلی و آزربایجان، روشی سابقه دار است. مانند «ماکی قویونو - گوسفند ماکو» (مرکز آن ماکو و اطراف آن)، «قیزیل قویون - گوسفند قزل» (مرکز آن اورمو تا ساووجبولاق)، ....
مارال تورک اورمو:
نام علمی گوزنهای جزیرهی ائششهک داغی در دریاچهی شاهو تالا «Dama Mesopotamica» و یا «گوزن بینالنهرینی» است. اما این گوزن که در همه جای خاورمیانه دیده میشود، در زبان فارسی و به طور کیفی «گوزن ایرانی» نامیده شده که نامی غیر تاریخی و بسیار نامناسب است. نخستین بار شاهزادهی تورک ملک قاسم میرزا (۱۱۸۶ –۱۲۳۰) حاکم اورمو از فرزندان فتحعلی شاه قاجار و مریم بیگم افشار اورمویی (دختر امامقلی خان بیگلربیگی افشار) یک جفت «مارال تورک» را در قویون داغی رها کرد. حتی بعد از آن جزیرهی «قویون داغی» به «مارال آداسی» معروف شد. بنابراین مناسبترین نام برای گوزنهای جزیرهی ائششهک داغی در دریاچهی شاهو تالا، نه گوزن ایرانی، بلکه نام تاریخی و با مسمای «مارال تورک اورمو» است.
قویون قاراگؤل - تاتار:
بلای مشابهی بر سر گوسفندی که گوشت آن به طور گسترده در ایران مصرف میشود آمده است. نام واقعی این گوسفند به سبب انتساب به ناحیهی قاراکول Qorakoʻl (به فارسی: دریاچهی سیاه) در اوزبکستان فعلی «قاراگؤل» است[6]. در بعضی منابع گوسفند قاراگؤل رایج در ایران را که از تورکستان (آسیای میانه) به ایران آورده شده، از نژاد «تاتار» شمردهاند[7]. استفاده از نام تاتار برای نامگذاری حیوانات دیگری در تورکایلی و غرب آزربایجان مسبوق به سابقه است. مانند «تاتار ایلانی» که نام نوعی مار در استان آزربایجان غربی است (شاید تاتار در نام تاتار ایلانی، به معنی شلاق باشد). اما در زبان فارسی گوسفند قاراگؤل تاتاری و تورکستانی را «گوسپند ایرانی» مینامند. این نامگذاری بسیار نامناسب هم در بستر سیاست گستردهتر ناسیونالیسم افراطی فارسی و سیاست تورکیزدائی از ایران است.
ضروری است که مطلقاً از کاربرد نامهای جعلی و نامناسب و بی پایهی قوچ ارمنی و گوزن ایرانی و گوسفند ایرانی و امثالهم که در ضدیت با تورک و با هدف تورکزدائی و تورکیزدایی از آزربایجان و تورکایلی و ایران توسط پانایرانیستها و صلیبیان و آزربایجانگرایان و ... قبول و رایج شدهاند اجتناب کرد و به جای آنها نامهای واقعی، تاریخی و یا مناسبتر آنها، «قوچ تورکمان اورمو»، «مارال تورک اورمو» و «قویون قاراگؤل تاتاری» را به کار برد.
[1] اسناد دولتی در بارهی
منسوخ کردن زبان تورکی و فارسسازی اجباری تورکها توسط مدارس فارسیزبان بنا به
گزارشات رسمی بین سالهای ١٣٠٤-١٣٠١ (١٩٢٢-١٩٢٥)
[2] Günther, A. The Wild
Sheep of the Urmi Islands. In
Contributions to the Natural History of Lake. Urmi, N.W-Persia, and its
Neighbourhood; Günther, R.T., Ed.; John Wiley & Sons, Inc.: Hoboken, NJ,
USA, 1899; Volume 27, pp. 374–376
[3] Ellerman, J. R., & T. C. S. Morrison-Scott (1951):
Checklist of Palaearctic and Indian Mammals 1758 to 1946. London.
https://archive.org/details/checklistofpalae00elle/page/458/mode/2up
[4]تورکمانیه-مملکت
تورکمان، تورکمانیای غربی-عثمانلی و تورکمانیای شرقی-عجم
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_6.html
غرب و جنوب دریاچهی اورمیه تا زنجان - سلطانیه و همدان -
کنگاور، بخشی از تورکمانیا - تورکمانیه
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/06/blog-post_28.html
تورکمانیه
- مملکت تورکمان، تورکمانیای غربی - عثمانلی و تورکمانیای شرقی- عجم
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_6.html
گاسپار
دروویل: اهالی اورمیه، افشار و از نژاد تورکمان، اصلا از تورکمانیا (آناتولی)،
دلیر، راغب به نظامیگری، متمدنترین مردم ایران، و دائما در معرض تجاور کوردها
هستند
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post_12.html
[5] «در افغانستان نیز بنام گوسفند قره قل ( قراکول) یاد میگردد که از بره یا چوچه ی نوزاد ان کلاه و پوستینهای مرغوب خیلیها قیمت بها را در سمت تورکستان زمین میسازند. وبازار های جهانی را گرم و رنگین و چند دهه پیش منظم تولید وصادر میشد و اسعار زیاد خارجی بدست می امد. که فارمهای قره کول را من شخصا در نواحی نا موسای میمنه در فارم و زمینهای سردار عزیز ایجاد نموده بودم که بعدا از بین برده شد. و در مزار و در مناطق دیگر نیز افتتاح و فعال ساخته شده بود که این دزدان و اجیران افراطگر جهادی انگریزی پاکستانی همه را تخریب و گویفندان انرا به باداران پاکستانی خود هدیه نمودند. که حال پاکستان این فارمها را ایجاد و تولیدات انرا بنام خود صادر مینماید» (. Hassan Paiman حسن پیمان)
[6] مرتضی بهارلو: «قاراکوُل، نژاد گوسفندهای ایرانی که از آسیای مرکزی به ایران آورده شدهاند. به آن قاراقوْل هم میگویند».
Morteza Baharloo: Qara-Kul! Nezhad goosfandhaye Irani ke az Asiaye Markazi be Iran avardah shoda’and. Be aan Qara-qol (ba qaaf) ham miguyand.
[7]«گوسفند تنها دامی است که در
ایران برای مصرف گوشت کشتار میشود. در واقع نیز گوشت گوسفند نژاد محلی ایران
بسیار خوب است و از آن بوی زهمی که گوشت گوسفند را در اوروپا غیر قابل استفاده میکند
خبری نیست. حتی نوع آبپز یا آبگوشت آن هم دارای طعم گیرای خوبی است. این گوسفند
که از نژاد تاتاری است. ....». سفرنامه دکتر پولاک؛ ایران
و ایرانیان، ص: ۳۳۲
No comments:
Post a Comment