Monday, October 21, 2024

ماجرای یک کاریکاتور: انتقاد مجله‌ی موللا نصرالدین از مدارس فارسی‌زبان مشروطه‌طلبان ضد تورک تبریز

 

ماجرای یک کاریکاتور: انتقاد مجله‌ی موللا نصرالدین از مدارس فارسی‌زبان مشروطه‌طلبان ضد تورک تبریز

مئهران باهارلی


یک کاریکاتور مشهور مجله‌ی موللا نصرالدین چاپ تفلیس منتشر شده ‌در تاریخ ٢٣ فوریه ‌١٩١١ وجود دارد که ‌در آن ممنوع بودن یادگیری زبان تورکی در مدارس جدید تبریز و به‌ جای آن تحمیل یک زبان دیگر تنقید و محکوم شده ‌است. متن کاریکاتور چنین است:

«شاگردله‌ر: آی میرزه، باخ بیزیم ده ‌دیلیمیز وار. سه‌ن آللاه‌ قوی اونو دا بیر آز اؤیره‌نه‌ک.

معلّم: یوخ اولماز! تورک دیلی اولماز! گه‌ره‌ک بونو سوخام بوغازینیزا»

Şâgirdler: Ay Mirze, bax bizim de dilimiz var. Sen Allah qoy onu da bir az öyrenek.

Müellim: Yox, olmaz! Türk dili olmaz! Gerek bunu soxam boğazınıza.

ترجمه:

«شاگردها: ای میرزا، به‌بین ما هم زبان داریم. تو را به ‌خدا به‌گذار کمی هم آن را یاد به‌گیریم.

میرزا: نه، نه‌می‌شود! زبان تورکی امکان نه‌دارد! باید این [زبان] را به‌ حلقتان فرو کنم».

در باره‌ی کسانی که ‌این کاریکاتور در تمثال میرزا از آن‌ها انتقاد می‌کند، سوء تفاهم گسترده‌ای وجود دارد. عده‌ای گمان می‌کنند معلم در این کاریکاتور، فارس‌ها و یا دولت رضا خان – سردار سپه ‌– رضا شاه، مقامات تهران و پهلوی و .... هستند. در حالی که ‌میرزا هیچ‌کدام از این‌ها نیست، بلکه‌ «مفسدین تبریز» یعنی مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های ضد تورک تبریزی موسوم به ‌مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهان و بعدها دموکرات‌های آزربایجان است. مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های ضد تورک تبریزی که‌ در طول قرن نوزده ‌مشغول به پارسی سره‌نویسی و انتشار مطبوعات به‌ زبان فارسی در داخل و خارج کشور بودند، در سال ١٩٠٠ در قالب «انجمن معارف تبریز»، برای نخستین بار در تاریخ ایران تعلیم و تعلم به ‌زبان تورکی در مدارس را ممنوع و زبان فارسی را تنها زبان آموزشی در مدارس اعلام نمودند. سپس آن‌ها در میان رهبران پان‌ایرانیست انقلاب ضد تورک مشروطیت، با نوشتن قانون اساسی مشروطه ‌و متمم آن و لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و .... صرفاً به ‌فارسی، به‌ این زبان رسمیت دوفاکتوی انحصاری بخشیدند. در مدارس جدیدی که مشروطه‌طلبان تبریزی تاسیس می‌کردند هم زبان تعلیم و تعلم منحصراً فارسی بود. در بعضی از این مدارس حتی زبان‌های خارجی مانند فرانسه ‌و روسی و انگلیسی نیز تدریس می‌شد، اما تدریس زبان تورکی مطلقاً ممنوع بود.

در چنین شرایطی بود که ‌کاریکاتور نشریه‌ی موللا نصرالدین در فوریه‌ی ١٩١١ منتشر شد و از این مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های ضد تورک تبریزی موسوم به ‌مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهان و بعدها دموکرات‌های آزربایجان که ‌به ‌عنوان میسیونرها و عمّال استعمار فارسستان عمل می‌کردند و مجریان سیاست فارس‌سازی مردم تورک بودند انتقاد و آن‌ها را محکوم کرد.

اگرچه ‌در زیرنویس این کاریکاتور مشخصاً اسمی از مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های ضد تورک تبریزی برده ‌نه‌شده، اما بنا به ‌طرز نشریه‌ی موللانصرالدین در شماره‌ی بعدی به موضوع اشاره شده است. در این شماره یک مطلب طنز با نام «قیامت می قوپار؟» با امضای حاجی لئیله‌ک درج شده ‌که ‌چند بند آن کاریکاتور مذکور را توضیح می‌دهد. در این بندها به زبانی طنز گفته می‌شود ایرانی‌ها – منظور مشروطه‌طلبان و دولت ضد تورک مشروطه‌ی ایران – برادر تنی و دوست حقیقی خود عوثمان‌لی‌ها را دوست نه‌می‌شمرند، اما انگلستان و دیگران که‌ با پنهان‌کاری سعی در نابودی ایران دارند را دوست خود می‌دانند. در «مدرسه‌ی سعادت تبریز» (متعلق به مشروطه‌طلبان افراطی)، کسانی که‌ جد اندر جد تورک هستند، به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی و روسی تدریس می‌کنند، اما هرگز به‌ زبان مادری خودشان یعنی تورکی تدریس نه‌می‌کنند و کودکان پنجاه‌ساله‌ی بی‌سواد در زبان تورکی، یعنی بزرگان عقب‌مانده‌ای را تربیت می‌کنند که‌ قادر به ‌خواندن و نوشتن در زبان مادری خودشان نیستند:

«اگر ایران‌لی‌لار اؤز دین‌داشی، دوغما قارداشی و حقیقی دوستو اولان عوثمان‌لی‌لاری دوست توتماییپ، امّا ایران‌ی اه‌ل آلتی‌ندان یوخ ائتمه‌یه‌ چالیشان اینگیلیس‌ی و غیری‌نی اؤزله‌ری‌نه ‌دوست بیلسه‌له‌ر، قیامت می قوپار؟

هه‌له ‌بون‌لار قالسین کناردا. ته‌بریزده‌ «سعادت» مدرسه‌سی‌نده ‌اؤزله‌ری تورک اوغلو تورک اولا اولا، فیرانسیز، اینگیلیز و یا روس دیلی‌نده ‌درس دیییرله‌ر. امّا تورک دیلی، یعنی اؤزله‌ری‌نین آنا دیل‌له‌ری‌نی اوخوتماییپ، اه‌للی یاشی‌نداکی چوجوق‌لار آنادیلی‌نده ‌یازماغا، اوخوماغا قادر اولماسالار، قیامت می قوپار؟

اگر ته‌بریز مفسدله‌ری موللا نصرالدین‌ین دیلی‌نده‌ن سعادت مدرسه‌سی علیه‌ینده بعض فتنه‌انگیز خبرله‌ر نشر ائتسه‌له‌ر، قیامت می قوپار؟»

Eger Îranlılar öz dildaşları, doğma qardaşı ve heqîqî dostu olan Osmanlıları dost tutmayıp, amma Îrân’ı el altından yox étmeye çalışan İngilisi ve qéyrini özlerine dost bilseler, qiyâmet mi qopar?

Hele bunlar qalsın kenarda. Tebriz’de “Saâdet medresesi”nde özleri Türk oğlu Türk ola ola, Fıransız, İngiliz veya Rus dilinde ders diyirler. Amma Türk dili, ye’nî özlerinin anadillerini oxutmayıp, elli yaşındakı çocuqlar anadilinde yazmağa, oxumağa qâdir olmasalar, qiyâmet mi qopar?

Eger Tebriz müfsidleri Molla Nesreddin’in dilinden Saadet Medresesi eléyhinde be’z fitneengiz xeberler neşr étseler, qiyâmet mi qopar?

ترجمه:

«اگر ایرانی‌ها، عوثمان‌لی‌ها را که ‌هم‌دین و برادر تنی و دوست حقیقی آن‌ها هستند دوست خود نه‌شمرده، اما انگلستان و دیگران که ‌با پنهان‌کاری سعی در نابود کردن ایران دارند را دوست خود به‌شمارند، قیامت برپا می‌شود؟

حتی این مساله ‌را به‌کناری به‌گذاریم. اگر در مدرسه‌ی سعادت تبریز، در حالی که ‌خودشان نسلاً به‌ نسل تورک و تورک‌زاده ‌هستند، به‌ زبان‌های فرانسوی و انگلیسی و یا روسی تدریس کنند، اما به‌ زبان تورکی یعنی زبان مادری خودشان تدریس نه‌کنند، و کودکان پنجاه‌ساله‌ ‌ناتوان از نوشتن و خواندن به ‌زبان مادری خودشان باشند، قیامت برپا می‌شود؟

اگر مفسدین تبریز، از زبان موللا نصرالدین بعضی اخبار فتنه‌انگیز در باره‌ی مدرسه‌ی سعادت را منتشر کنند، قیامت برپا می‌شود؟»

١- میرزا در این کاریکاتور تمثیل کننده‌ی مانقورتیسم فارس‌گرا و فارس‌زده‌ی تبریزی (مشروطه‌طلبان، آزادی‌خواهان، فدائی‌ها، انجمنی‌ها، دموکرات‌های آزربایجان، ....)، و زبان گنده‌ای که‌ در دست دارد و خواهان فرو کردن آن به ‌دهان کودکان تورک است، تمثیل‌گر زبان فارسی (و یا هر زبان بیگانه‌ی دیگری به‌ جز زبان تورکی، مانند فرانسوی و انگلیسی و روسی) است.

٢- هدف استراتژیک و غایی دولت ایران بعد از انقلاب ضد تورک مشروطیت، فارس‌سازی مطلق مردم تورک و تغییر بنیادین واقعیات دموگرافیک میدانی از طریق حذف کامل عنصر تورک و ریشه‌کن کردن زبان تورکی از ایران است. جمهوری اسلامی ایران نیز، سیاست دولت مشروطه – سلطنت پهلوی مبنی بر ممنوع کردن تحصیل به زبان تورکی را با افزودن امکانات تکنولوژیک مودرن و اضافه کردن لایه‌ی فاناتیسم شیعی فارسی بدان توسعه و با قاطعیت ادامه داده است.

٣-در کاریکاتور و مطلب نشریه‌ی موللا نصرالدین، نام ملت ما «تورک»، و نام زبان ما «تورکی» است. آزربایجان‌گرایان و معتقدین به هویت ملی آزربایجانی و زبان آزربایجانی، از جهت دشمنی با نام ملی تورک و زبان تورکی هم، همان میرزاهای این کاریکاتور هستند.

مدرسه‌ی سعادت: که‌ در سال ١٨٩٩ تاسیس شد یکی از مدارس فارسی‌زبان قبل از مشروطیت بود که ‌مانند دیگر مدارس فارسی‌زبان تاسیس شده ‌توسط مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های ضد تورک تبریزی در اواخر قرن نوزده‌ و اوایل قرن بیستم به ‌عنوان ابزار فارس‌سازی کودکان تورک و نسل‌کشی زبانی تورک در تبریز عمل می‌کردند. مدیر این مدرسه ‌شخصی به ‌اسم میرزا ابراهیم خان شمس‌آوری اهل تبریز بود. پس از آن که ‌مدرسه ‌در سال ١٩١١ گویا از طرف كسان حاجی صمد خان شجاع‌الدوله ‌مراغه‌ای حاكم آزربایجان غارت گردید، شمس‌آوری که یک مشروطه‌طلب افراطی ضد تورک و ضد قاجار بود، در قونسول‌خانه‌ی فرانسه ‌متحصن شد. پس از دو ماه‌ به ‌باکو رفت. در آنجا معلم «مدرسه‌ی ایرانیان» و پس از چند ماه ‌مدیر «دبستان نوروز ایرانیان» که هر دو مبلغ زبان و هویت ملی فارسی در قفقاز بودند شد. پس از اشغال تهران توسط مشروطه‌طلبان انگلیسی و افراطی ضد تورک و حاکم شدن بختیاری‌ها و ازلی‌ها و داشناک‌ها و پان‌ایرانیست‌ها بر دولت قاجاری تحت نام دولت مشروطه، شمس‌آوری پیروزمندانه از قفقاز به ‌ایران مراجعت و مدرسه‌ی فارسی سعادت را دوباره‌ در تبریز افتتاح کرد. او بعدها به ‌تهران مهاجرت نمود و به‌ عنوان مجری سیاست استعمارگرانه‌ی فارس‌سازی، به ترتیب رئیس دبیرستان، رئیس ادارات امتحانات، بازرس مدیریت كل اداری و مدیر كل ساختمان وزارت معارف شد. ...

وارونه‌نویسی سیستماتیک و عمدی تاریخ توسط تاریخ‌نگاری آزربایجانی و مانقورتیسم آزربایجانی

١-آزربایجان‌گرایان و تاریخ‌نگاری آزربایجانی، مانقورت‌ها و گؤزقامان‌های ضد تورک تبریزی و آزربایجانی قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم، شامل منتشر کننده‌گان مطبوعات داخلی و خارجی به فارسی، پارسی سره نویسان، موسسین مدارس فارسی‌زبان در مناطق تورک‌نشین، انجمن معارف تبریز و مشروطه‌طلبان و انجمن‌های آزربایجان و دموکرات‌های آزربایجان و آزادی ستان و ... که زبان تورکی را ممنوع و زبان فارسی را زبان رسمی و ملی خود اعلان کردند را هم‌چنان به عنوان شخصیت‌ها و جریانات ملی عرضه می‌کنند. این نیز نشان می‌دهد که تاریخ‌نگاری آزربایجانی و آزربایجان‌گرایی چیزی نیست به جز زائده و ادامه‌ی جریانات تاریخی ضد تورک مذکور که وظیفه‌ی اصلی آن تحریف و وارونه‌نویسی تاریخ و تحمیق و فریب دادن مردم تورک و فارس‌سازی او است.

٢-مشروطه‌طلبی افراطی و ضد تورک مخصوصاً در تبریز، یک حرکت ناسیونالیستی فارس‌گرا و پان‌ایرانیستی بود. این حرکت کل مردم ایران شامل ملت تورک را از نژاد ایرانی و زبان ملی او را فارسی می‌دانست، معتقد به «توحید لسان» یعنی یک‌سان‌سازی – فارس‌سازی ملت تورک بود. به همین سبب نیز تمام مدارسی که مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواه‌ها و دموکرات‌های آزربایجان و عموماً مانقورت‌های تبریزی تاسیس می‌کردند فارس‌زبان، به عبارت دیگر مدارس فارس بودند. تاسیس مدارس فارس که تعلیم و تعلم به زبان تورکی در آن‌ها ممنوع بود در مناطق تورک‌نشین، از منظر تاریخ ملی تورک یک خیانت شمرده می‌شود. انجمن ایالتی آزربایجان و یا انجمن غیبی تبریز هم، بر خلاف وارونه‌نمایی تاریخ‌نگاری آزربایجانی و مانقورتیسم تبریزی، از این لحاظ یک تشکیلات خائن به ملت تورک است (امروز هم هر شخصیت و جریانی که زبان فارسی را زبان ملی ملت تورک ساکن در ایران قلمداد کند، بی تردید مرتکب خیانت به ملت تورک شده است).

٣-در این مقاله عکس دو خبر از نشریه‌ی مجاهد اورگان انجمن غیبی تبریز در باره‌ی مدارس خیریه و فردوس در تبریز را آورده‌ام. بنا به این دو خبر، در میان درس‌های این دو مدرسه که نشریه‌ی مجاهد به تقدیر و تبلیغ و تائید آن‌ها پرداخته، زبان تورکی جای نه‌دارد:

دروس السنه در مدرسه‌ی «فردوس» تبریز: فارسی و عربی و فرانسوی و روسی و انگلیسی

دروس مدرسه‌ی «خیریه» تبریز: الفباء فارسی به طرز جدید، فارسی، حساب، جوغرافی ایران، تاریخ اسلام

جالب توجه است که انجمن غیبی تبریز، در باره‌ی مدرسه‌ی فردوس که زبان‌های فارسی و عربی و فرانسوی و روسی و انگلیسی را تدریس می‌کرد، اما زبان خود مردم تبریز را تدریس نه‌می‌کرد چنین می‌گوید: «اومیدواریم که مدرسه‌ی فردوس، فردوس مدارس تبریز باشد. خداوند عالم امثال این گونه مبانی خیر را زیاد فرماید و موسسین را توفیق عطا نماید».


No comments:

Post a Comment