Friday, September 25, 2020

مظفرالدین شاه به سفیر عوثمان‌لی: «تورکی صحبت کن، ما تورکی می‌دانیم»؛ و «قاجار و عوثمان‌لی، یک ملت و یک دولت واحده»

 

مظفرالدین شاه به سفیر عوثمان‌لی:

«تورکی صحبت کن، ما تورکی می‌دانیم»؛ و «قاجار و عوثمان‌لی، یک ملت و یک دولت واحده» 

مئهران باهارلی


در این نوشته بخش‌هایی از کتاب افضل التواریخ[1] در مورد تورک‌گویی مظفرالدین شاه و به اوج رسیدن روابط دولتین قاجاری و عوثمان‌لی در دوره‌ی مظفری را نقل کرده‌ام. این بخش‌ها در تطابق با تمایلات تورک‌گرایانه، اتحاد اسلامی و عوثمان‌لی‌دوستی معلوم مظفرالدین شاه قاجار و نزدیکی و اخوت بی‌سابقه‌ی دولتین قاجاری و عوثمان‌لی در دوره‌ی مظفری است که باعث شده بود این دو در عرصه‌ی دیپلوماتیک مانند یک کشور واحد عمل کنند. این واقعیات در منابع داخلی و خارجی متعدد دیگر هم ذکر شده است: «مظفرالدین شاه قاجار به تورک‌ها محبت و علاقه‌ای افراطی داشت. در استانبول هم در هر فرصت ملت تورک را ستوده و صراحتا بیان کرد که از تورک بودن خود احساس غرور فوق‌العاده می‌کند. ... مظفرالدین شاه عوثمان‌لی‌ها را هم برادران خود می‌دید. به حدی که پس از جلوس وی بر تخت سلطنت، دو دولت تورک قاجار و عوثمان‌لی، تو گویی یک کشور واحدند هم‌دیگر را بازیافته و حمایت کردند»[2].

مولف کتاب افضل التواریخ، آقا میرزا غلام‌حسین‌خان ادیب شیرازی زندی ملقب به افضل الملک کرمانی، مستوفی اول دیوان اعلی بود که مظفرالدین شاه پس از تاج‏گذارى او را مامور نوشتن تاریخ دوره‌ی مظفری کرد. در این قسمت‌ها افضل الملک از جمله می‌گوید:

-مظفرالدین شاه در مراسم شرف‌یابی سفیر کبیر عوثمان‌لی از او خواست که خطابه‌ی خود را به زبان تورکی، و نه فارسی ادا کند؛ زیرا «ما هم تورکی می‌دانیم». دلیل خواست مظفرالدین شاه به تورکی‌گویی سفیر کبیر این بود که هر دو طرف تورک بودند. این رفتار هم‌چنین نشان‌گر احترام مظفرالدین شاه به عوثمان‌لی، کاربرد زبان تورکی به عنوان یک زبان رسمی از سوی او، و تاکید وی بر وجه مشترک هویت و زبان تورک سلاطین دو دولت قاجاری و عوثمان‌لی بود.

- ایران قاجاری و عوثمان‌لی یک ملت و یک دولت واحد هستند. عقلای ایران ملت و دولت عوثمان‌لی را مانند ملت و دولت خود می‌دانند. زیرا دولتین قاجار و عوثمان‌لی، بسان درخت‌های یک باغ و انوار یک چراغ، هم‌نوع بوده و منشاء واحدی دارند.

- یکی از نمودهای اتحاد و صمیمیت خاص بین دو دولت قاجار و عوثمان‌لی آن بود که مظفرالدین شاه، سفیر کبیر و سفیر فوق‌العاده‌ی دولت عوثمان‌لی را به «خوان سلطنتی- مائده‌ی سلطانی»، ضیافت سنتی سلطان قاجار در روز تولدش و با حضور او - که تنها شاه‌زاده‌گان قاجاری بدان دعوت می‌شدند دعوت نمود. در حالی که سفرای دیگر دول خارجی، به سبب موجود نه‌بودن این درجه از اتحاد و صمیمیت هرگز به «خوان سلطنتی-مائده‌ی سلطانی» دعوت نه‌می‌شوند.

- در نزد ایرانیان، سلطان عوثمان‌لی دارای شان و شوکت بوده و محترم‌تر از سایر سلاطین اوروپا و جهان، ایضا سفیر دولت عوثمان‌لی محترم‌تر از سفرای سائر دول است.

- دولت قاجار، به سبب درهم آمیخته‌گی اتباع و اقامت تعداد زیادی از ایرانیان در عوثمان‌لی و اشتراک در دین و وجود عهدنامه‌های مرزی و ... اتحاد معنوی و ظاهری بسیار بیش‌تری با عوثمان‌لی دارد. به همین سبب است که دولت قاجاری دارای «سفیر کبیر» –بلندمرتبه‌ترین نماینده‌گی سیاسی- در عوثمان‌لی است. در حالی‌که برای دولت‌های روس و انگلیس و فرانسه و اوتریش و آلمان، به سبب نه‌بود اتحاد معنوی و ظاهری، صرفا نماینده‌گی‌های سطح پایین «وزیر مختار» و «وزیر مقیم» را فرستاده است. 

پایان مقدمه‌ی مئهران باهارلی


نقل قول‌ها:

مظفرالدین شاه: تورکی تکلم کن! ما تورکی می‌دانیم.

موضوع: سفیر عوثمان‌لی در شرف‌یابی به حضور مظفرالدین شاه خطابه‌ی خود را به فارسی عرض می‌کند. اما مظفرالدین شاه «مخصوصا» به او می‌گوید که خطابه را به تورکی بیان کند زیرا «ما هم تورکی می‌دانیم». افضل‌الملک که یک قومیت‌گرای فارس است، به نادرستی دلیل اصرار مظفرالدین شاه به تورکی‌گویی سفیر را نگرانی وی از عاجز بودن سفیر به فارسی‌گویی عرضه می‌کند. حال آن که سفیر بر زبان فارسی مسلط بود. دلیل اصلی اصرار مظفرالدین شاه، همان‌گونه که خود شاه هم بیان کرده است، این بود که هر دو طرف تورک بودند و تورکی می‌دانستند. علاوتا، این رفتار مظفرالدین شاه نشان‌گر احترام او به عوثمان‌لی، حرکتی هوشمندانه و دیپلوماتیک در تاکید بر وجوه مشترک دو دولت قاجاری و عوثمان‌لی یعنی هویت و زبان تورکی سلاطین آن دو، و نهایتا کاربرد زبان تورکی به عنوان یک زبان رسمی دولت تورک قاجار بود:

متن: «سفیر مذکور محض ادب و اظهار یک‌جهتی دو ملت تورک و عجم، خطابه‌ی خود را به زبان پارسی عرض کرد. و بنده‌گان اقدس همایونی [یعنی مظفرالدین شاه] محض این که مبادا سفیر مذکور در ادای زبان پارسی عاجز شود و خجل گردد، مخصوصا به او فرمودند: تورکی تکلم کن! ما تورکی می‌دانیم. سفیر معزی الیه از این فقره به هیات شکرگزاری و اظهار امتنان درآمده، محض ادب نطق خود را به همان زبان پارسی ادا نمود و به تورکی اسلامبولی تکلم نه‌کرد که حفظ ادب کرده باشد». ص ٢٢ افضل التواریخ

ایرانیان عاقل، ملت و دولت عثمانی را عینا مثل دولت و ملت ایرانی خود می‌دانند

موضوع: افضل‌الملک می‌گوید در دوره‌ی مظفری عقلای ایران، ملت و دولت عوثمان‌لی را عینا مانند ملت و دولت قاجاری می‌دانستند. زیرا دولتین قاجار و عوثمان‌لی، درخت یک باغ و نور یک چراغ هستند،یعنی هم‌نوع بوده و منشاء واحدی دارند:

متن: «در بیان استقبال از شمس‌الدین بیگ سفیر کبیر دولت علیه‌ی عثمانی. بعد از احضار، سفیر اول آن دولت برای اقامت در دربار دولت علیه‌ی ایران و محمد ربیعی پاشای میر لوا که از یاوران مخصوص اعلی‌حضرت شاهنشاه عثمانی است، به سمت ماموریت و سفارت فوق‌العاده از طرف اعلی‌حضرت شاهنشاه عثمانی، حامل نشان عظیم‌الشان مرصع امتیاز که نشان و هدیه‌ای است خاص و مخصوص سلاطین و تاج‌داران معظم، برای حضور بنده‌گان اقدس همایون شاهنشاهی، خلدالله ملکها، مامور گردیده به دربار همایون می‌آمدند. از حین ورود این دو سفیر بزرگ‌وار- که ایرانیان عاقل، ملت و دولت عثمانی را عینا مثل دولت و ملت ایرانی خود دانسته، دولت‌خواه و شاه‌پرستند و در واقع هر دو سرو یک باغ و ضوء یک چراغ هستند».

با دولت علّیّه‌ی عثمانی ملت و دولت واحده داریم؛ و دعوت سفرای عوثمان‌لی به خوان سلطنتی-مائده‌ی سلطانی  

موضوع: افضل‌الملک می‌گوید مظفرالدین شاه، سفیر کبیر و سفیر فوق العاده‌ی دولت عوثمان‌لی را به خوان سلطنتی- مائده‌ی سلطانی در قصر ابیض دعوت نموده است. زیرا که ایران قاجاری با عوثمان‌لی‌ها مغایرتی نه‌دارد و یک ملت و یک دولت واحد هستند. در حالی که با دیگر دول خارجی مطلقا هم‌چو اتحاد و صمیمیتی وجود نه‌دارد و سفرای آن‌ها هرگز به «خوان سلطنتی-مائده‌ی سلطانی» دعوت نه‌می‌شوند. («خوان سلطنتی-مائده‌ی سلطانی»، یک تؤره – رسم و یوسون - سنت سلاطین قاجار و بدین شرح بود: به مناسبت روز تولد سلطان قاجار، تمام شاه‌زاده‌گان و منسوبین خاندان قاجاری که از نواده‌گان فتح‌علی شاه قاجار بودند توسط وزیر تشریفات به یک ضیافت غذا با حضور سلطان قاجار دعوت می‌شدند و پس از صرف غذا و پایان ضیافت، سلطان سکه‌ای به عنوان هدیه به هر کدام اعطا می‌کرد)[3]. مراسم خوان سلطنتی - مائده‌ی سلطانی در «قصر ابیض» برگزار می‌شد که ناصرالدین شاه آن را به تقلید از «بیاض کؤشک» در استانبول پایتخت امپراتوری عوثمان‌لی بنا کرده بود[4].

متن: «محمد ربیعی پاشای میر لوا، سفیر فوق‌العاده‌ی دولت عثمانی، حامل نشان مرصّع امتیاز که هدیه‌ی خاص سلطان عثمانی برای سلطان ایران بود، در ایام توقف دارالخلافه پیوسته مورد تلطفات خسروانه بودند. روزی نیز محمد ربیعی پاشا با شمس‌الدین بیگ سفیر کبیر دولت عثمانی مورد تلطف و تکریم خاص سلطانی برآمده، در قصر مبارک ابیض، به سر خوان و مائده‌ی مخصوص اعلی‌حضرت شاهنشاه ایران دعوت شده، صرف ناهار کردند. اما نه این که بنده‌گان اقدس همایون هم در سر این سفره حاضر باشند، بلکه خود این دو سفیر با هم غذا خوردند. و این ضیافت شخص سلطنت در سرمائده‌ی دولت، مخصوص سفرای دولت علیه‌ی عثمانی است که با آن‌ها ملت و دولت واحده داریم و مغایرتی در میان نیست. ولی در باره‌ی سفرای سایر دول خارجه که در دولت اتحاد دارند و در مذهب مغایرت دارند، ابدا چنین ضیافت و یگانه‌گی فراهم نیامده است که سفرا به خوان سلطنتی دعوت شوند». ص ١٧٨

توجه ویژه‌ی مظفرالدین شاه برای استحکام اتحاد بین دو دولت اسلام قاجار و عوثمان‌لی

موضوع: مظفرالدین شاه در مراسم قبول سفیر کبیر عوثمان‌لی در خطاب به وی، اعلام می‌کند که توجه خاصی به تحکیم دوستی و اتحاد بین دو دولت مسلمان قاجاری و عوثمان‌لی دارد.

متن: «منیف پاشا سفیر کبیر دولت علیه‌ی عثمانی ..... خطابه‌یی مبنی بر تهنیت جلوس همایون و شکرگزاری از ماموریت خودشان و مراتب اتحاد بین دولت ایران و عثمانی معروض داشت. و از طرف بنده‌گان اقدس همایون نیز جوابی محتوی بر اظهار تفقد و تلطف و اظهار مسرت از ماموریت مشارالیه و اظهار توجهات خاطر خطیر همایون بر استحکام وداد و اتحاد دولتین اسلام، به عز تقریر درآمد».

در نظر ایرانیان، سلطان ضعیف عوثمان‌لی محترم‌تر از سلاطین قدرت‌مند اوروپا و جهان است

متن: افضل‌الملک می‌گوید در نزد ایرانیان، سلطان عوثمان‌لی دارای شان و شوکت بوده و محترم‌تر از سایر سلاطین اوروپا و جهان، ایضا سفیر دولت عوثمان‌لی محترم‌تر از سفرای سائر دول است. حتی اگر عوثمان‌لی به اندازه‌ی بعضی از دول اوروپایی ترقی نه‌کرده باشد و یا سلطان عوثمان‌لی ضعیف و سلاطین اوروپا قدرت‌مند باشند. زیرا سلاطین عوثمان‌لی از قدیم و زودتر و بیش‌تر از دیگران بر همه‌ی جهان برتری داشته‌اند.

متن: «در میان سلاطین جهان، کسی که پیش ما ایرانیان شان و شوکت دارد، سلطان عثمانی یا سلطان چین است که از قدیم به همه‌ی جهان برتری داشته‌اند و سفیر این‌ها محترم‌تر از سایر سفراء هستند. اگر چه ترقی سلطان عثمانی مثل ترقیات بعضی سلاطین اروپ نیست، ولی چون این مملکت عثمانی زودتر و بیش‌تر از سلاطین برتری داشته‌اند، لهذا سلطان ضعیف عثمانی در نظر ما محترم‌تر از سایر سلاطین اروپ است که مقتدر باشند». ص ٤٠٤-٤٠٥

سلطان عثمانی بر جمیع سلاطین مقدم می‌نشیند

موضوع: افضل‌الملک می‌گوید در جمع‌ها و گردهمایی‌های سلاطین کشورها، سلطان عوثمان‌لی مقدم بر همه‌ی سلاطین می‌نشیند و محترم‌تر است. زیرا طبق عرف سلاطین، در این گونه جمع‌ها، آن سلطانی مقدم و محترم‌تر است که سلطنت دودمان او طولانی‌تر از دیگران باشد، حتی اگر وی ظاهرا مغلوب و ضعیف به نظر آید. دودمان عثمان غازی موسس امپراتوری عوثمان‌لی نیز، بر خلاف دیگر سلاطین، نسلا بعد نسل و بدون انقطاع در روم سلطنت کرده و سلطنت خاندان عوثمان‌لی به گروه دیگری منتقل نه‌شده است.

متن: «تقدیم و تاخیر سلاطین را که در یک مجلس جمع شوند بر این قرار داده‌اند که دودمان هر سلطانی که بیشتر از زمان دیگران سلطنت کرده است آن سلطان مقدم بر همه نشیند و محترم‌تر باشد، اگر چه دولت او مغلوب یا ضعیف به نظر آید. چنان که امروز دولت آلمان و روس و انگلیس از هر حیث بر سایر دول مقدم هستند، ولی پادشاهان ممالک که در یک مجلس جمع شده‌اند سلطان عثمانی بر جمیع سلاطین مقدم می‌نشیند. از آن که دودمان عثمان غازی نسلا بعد نسل در روم سلطنت کرده و پادشاهی از این طایفه به طایفه‌ی دیگر نه‌رسیده و چندین سال است که این طایفه سلطنت دارند. لکن دودمان سایر سلاطین مثل دودمان عثمان غازی در سلطنت امتداد زمان نه‌داشته‌اند».

سفیر کبیر بلندمرتبه برای دولت عوثمان‌لی، اما وزیر مختار و وزیر مقیم دون‌پایه برای روس و انگلیس و فرانسه و اوتریش و آلمان و ایتالیا

موضوع: افضل‌الملک می‌گوید دولت قاجار نسبت به دیگر دول هم‌سایه و جهان، اتحاد معنوی و ظاهری بسیار بیش‌تری با عوثمان‌لی دارد. دارای اتباع مقیم بسیاری در آن کشور و  عهدنامه‌های مرزی با اوست. از حیث دین و درهم آمیخته‌گی اتباع هم، ارتباط بیش‌تری با آن دولت دارد. به همین سبب است که دولت قاجاری به دولت عوثمان‌لی یک «سفیر کبیر» - که رتبه‌اش بالاتر از وزیر مختار و وزیر مقیم است - فرستاده؛ اما برای دولتین همسایه‌ی روس و انگلیس «وزیر مختار»، و برای دولت‌های دیگر مانند فرانسه و اوتریش و آلمان وزیر – که با آن‌ها صرفا دارای مناسبات تجاری است - «وزیر مقیم» فرستاده است.

متن: «سفیر کبیر رتبه‌اش بالاتر از وزیر مختار و وزیر مقیم است به هر دولتی که هم‌‌سایه بوده و اتحاد معنوی و ظاهری ما با آن دولت بیش‌تر از سایر دول هم‌سایه باشد و رعایای ما زیادتر از سایر امکنه به آن دولت مقیم باشد، در آن دولت سفیر کبیر می‌فرستیم. مثل آن که دولت ایران از حیث مذهب و اختلاط رعایا با دولت عثمانی بیش‌تر ارتباط دارد. لهذا در چنین جایی سفیر کبیر می‌فرستند. ولی در دولت روس و انگلیس که ارتباط با آن‌ها کم‌تر است، با آن که هم‌سایه و مجاور خاک ایران هستند، وزیر مختار روانه می‌کند. و هم‌چنین به دول دیگر هم مثل فرانسه و اوتریش و آلمان و ایتالیا که جز برای گفتگوی تجارتی کار دیگر نه‌داریم و مقاولات سرحدی بین ما نیست، سفیر کبیر نه‌می‌فرستیم، بلکه وزیر مختار می‌فرستیم». [5]

تمایلات پان‌ایرانیستی افضل‌الملک:

١-تثبیت‌ها و بیانات افضل الملک در مورد عوثمان‌لی‌دوستی گسترده و عمیق ایران قاجاری و مقامات در دوره‌ی مظفری، یکی نیز از آن جهت دارای اهمیت است که وی به لحاظ ملیت فارس و دارای تمایلات فارس‌گرایانه و اندیشه‌های پان‌ایرانیستی بود: پارسی نامیدن فارسی، تمایل به پارسی سره، مخالفت با کلمات تورکی، فارس‌انگاری همه‌ی ایران،  ادعای این که اهالی اصلی آزربایجان قبلا فارسی‌زبان بودند که بعدها تورک‌زبان شده‌اند، و ....

٢-رفتار گماردن چنین افراد قومیت‌گرای فارسی و پان‌ایرانیست به مقامات عالی‌رتبه‌ی دولتی توسط سلاطین تورک و در این میان قاجار، خبط و غفلت مهلک و نابخشودنی آن‌ها و مار در آستین پروراندن بود که منجر به تبدیل تورک‌ستیزی و تورک‌زدائی به سیاست استراتژیک دولت ایران در دوره‌ی مشروطیت شد و بیست سال بعد از آن به حاکمیت تورک - دولت قاجار در ایران پایان داد.

در زیر دو نمونه از تمایلات قومیت‌گرایانه‌ی فارسی و پان‌ایرانیستی افضل‌الملک را آورده‌ام:

توهم مساوی دانستن ایران با فارس، و ناهنجاری مخالفت با کلمات تورکی

در این بند، افضل الملک دوچار توهمات پان‌ایرانیستی و قومیت‌گرایی افراطی فارسی شده و ایران را با فارس یکی گمان کرده و در نتیجه زبان فارسی را لغت ایرانی ، و تورکی را لغت خارجی نامیده است.  در حالی که فارسی صرفا یکی از زبان‌های رایج در ایران است، و نه تنها تورکی یک زبان بومی در ایران است، بلکه عمده‌ترین آن به لحاظ جمعیتی و گسترده‌گی پراکنده‌گی متکلمین آن در کشور است. این بیانات هم‌چنین نشان می‌دهند که پان‌ایرانیسم و قومیت‌گرایی افراطی فارسی در اواخر قرن نوزده و اوائل قرن بیست، حتی قبل از مشروطیت بر تار و پود دولت قاجار مسلط شده بودند.

«مجلس دربار و بارگاه دولت عرض کرد که محض حفظ طرق و شوارع و امنیت شهر و کثرت نفوذ نظمیه، تشکیل سوار و پیاده باید به‌شود که مسمّا به ژاندارم گردد. چون مختارالسلطنه اصلا از رعایا و تبعه‌ی عثمانی است، این سوار و پیاده را که احداث کرد، آن‌ها را به لفظ و اصطلاح عثمانیان که ژندرمه می‌گویند موسوم نهاد. شخصی که ایرانی‌سرشت و اسلام‌پرست باشد اگر احداث کاری کند، آن کار را به لغت ایرانی و عربی موسوم می‌سازد. ما را به لغت تورکان چه احتیاج است که اسم سوار را ژاندرمه گذاریم که مورخین بعد گمان کنند که شاید عثمانیان بر ایرانیان تسلط و تفوق یافته و به این مملکت مداخله‌یی داشته‌اند که اسم یک قسم از سواره‌ی ایشان به ژاندرمه است. این چند سطر را برای آن نوشتم که اهل ایران از لفظ ایرانی و عربی تجاوز نه‌کنند. هر امری را که احداث می‌کنند، به لغت ایرانی اسم گذارند که استبداد و استقلال ایشان معلوم شود» ص ٢٩٤-٢٩٥

ادعای لاطائل «اهل آزربایجان سابقا تمام فارس‌زبان بوده‌اند»، و افسانه‌ی آزربایجانی بودن زرتشت

در این بند، افضل الملک، چندین دروغ را بر زبان رانده است. یکی آن که زرتشت از خاک قاراباغ (در جمهوری آزربایجان؟ در استان آزربایجان غربی؟) بود. در حالی که زرتشت اگر واقعا یک شخص تاریخی بوده و وجود داشته باشد، از منطقه‌ای در جنوب تاجیکستان و شمال افغانستان امروزی بوده است و نه آزربایجان. دیگر آن که افضل‌الملک ادعا کرده زبان مردم آزربایجان سابقا فارسی بوده که بعدا به تورکی تغییر یافته است. در حالی که نه تنها زبان مردم آزربایجان، بلکه زبان مناطق فارس‌زبان مرکز و شرق ایران هم قبلا  فارسی نه‌بوده است. فارسی زبانی است که از افغانستان و در قالب زبان تاجیکی و دری به ایران وارد شده و تبدیل به زبان مادری قسمتی از مردم در شرق و مرکز ایران شده است. یعنی زبان خود مردم فارس هم قبلا فارسی نه‌بود، چه به‌رسد به آزربایجان که هرگز فارسی در آن جا یک زبان بومی نه‌بوده است. تنها نکته‌ی صحیح در این بند آن است که می‌گوید تبار اکثریت مردم آزربایجان از خارجه – یعنی تورک – است.

«اهل آزربایجان سابقا تمام فارس‌زبان بوده‌اند. وخشور سیمباری یعنی زردشت هم از خاک قره‌باغ بیرون آمده و اظهار نبوت کرده است که اصل آن سرزمین همه فارس‌زبان بوده‌اند. ولی در دوره‌ی اسلامی بعضی حوادث و تاخت و تازها در آزربایجان وقوع یافته که سکنه‌ی آ‌‌ن‌جا تورک شده‌اند. نسبت اغلب اهل آزربایجان از انساب خارجه است که تداخلی در آن واقع شده و فارس زبانان اصلی هم بالتبع مقهور شده، به زبان تورکی متکلم شده‌اند».


[1] افضل التواریخ، به تصحیح منصوره اتحادیه، سیروس سعدوندیان. تهران. نشر تاریخ ایران، ١٣٦١

[2] مظفرالدین شاه: گل و لای نعل اسب‌های اوردوی قهرمان عوثمان‌لی، مدال شرف بر سینه‌ی من است

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post.html

[3] بعد از آن مائده‌ی بسیط سلطنت گسترده، بر حسب قانون و قاعده‌یی که در سلطنت سلاطین قاجاریه رسم است تمام شاه‌زاده‌گان عظام و منتسبین خاندان سلطنت که از نواده‌گان خاقان مغفور فتح‌علی شاه قاجار طاب ثراه باشند، بر حسب دعوت وزیر تشریفات در سر این خوان خسروانی در چنین روزی که میلاد سلطانی باشد حاضر شده با نفس نفیس علی‌حضرت سلطان غذا می‌خورند و بعد از غذا هر یک یک اشرفی زرد عیدی می‌گیرند. ص ١٥٠

[4] «قصر ابیض» کاخی بود که ناصرالدین شاه به تقلید از بیاض کؤشک عوثمان‌لی ((Beyaz Köşk در استانبول، در سمت جنوب غربی محوطه‌ی کاخ گلستان- محل سابق برج آغامحمد خان ساخته بود. بیاض کؤشک استانبول خود توسط امیرگؤنه‌اوغلو تهماسب‌قولو Emirgüneoğlu Tahmasb)از تیره‌ی آغ‌جا‌قویون‌لوی قاجار-فرمانده‌ی قیزیل‌باش قلعه‌ی ایروان در دوره‌ی سلطان مراد چهارم - که بعدها یک دولت‌مرد عوثمان‌لی شد و به والی‌گری و وزارت رسید ساخته شده است.

مئهران باهارلی- رفورم‌های مذهبی و تدابیر اتحاد اسلامی ناصرالدین شاه: جعفری مذهب پنجم اسلام، ممنوع کردن لعن خلفای راشدین، ریشه‌کن کردن جشن عُمَرکُشان، قدغن کردن جعلیات و خرافات شیعی، منسوخ کردن جنگ حیدری-نعمتی، ...

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_13.html

[5] ناصرالدین شاه هم سیاست ایجاد و حفظ روابط حسنه با امپراتوری عوثمان‌لی، از طریق ارجحیت دادن به تاسیس نماینده‌گی‌های سیاسی در آن کشور را تعقیب می‌کرد. چنان‌چه در دوره‌ی ناصری روابط کونسولی دو دولت تورک قاجار و عوثمان‌لی به اوج خود رسید. بنا به کتاب المآثر و الآثار (ص ٤٩، ص ٥١)، در دوره‌ی ناصری، دولت قاجاری جمعا دارای ٣١ نماینده‌گی سیاسی در خاک عوثمان‌لی بود:

نماینده‌گی‌های سیاسی دولت قاجار در تورکیه‌ی عوثمان‌لی: در استانبول، وان، حکاری، ترابزون، ارزروم، بایزید، ازمیر، دیاربکر، آنطاکیه، اسکندریه؛ در عربستان-آفریقای عوثمان‌لی: در شام، مصر، بیروت، جده، طنطنه، حلب، بغداد، بصره، نجف، خانقین، سلیمانیه، کرکوک، کاظمین، مندلیج، مسیب، عماره، سموات، بیت المقدس، بعقوبه، حله، قزل رباط

نماینده‌گی‌های سیاسی امپراتوری عوثمان‌لی در دولت قاجاری: در تهران، تبریز، اورمو (اورمیه)، همدان، ساووج‌بولاق، سنندج، کرمانشاهان، شیراز، بوشهر

برای مطالعه‌ی بیشتر:

دستور مظفرالدین ‌شاه برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن

https://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post.html

مظفرالدین شاه قاجار: باید همه به تورکی با من حرف بزنید

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_17.html

مظفرالدین شاه قاجار اعتنایی به فارسی نمی‌کرد و زبان تورکی را بر فارسی ترجیح می‌داد

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_19.html

سیر سسیل اسپرینگ سفیر انگلستان: مظفرالدین شاه شخصیتی بی نهایت خوش‌قلب و عادل، احاطه شده توسط تورک‌ها است.

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_9.html

مظفرالدین شاه: گل و لای نعل اسب‌های اوردوی قهرمان عوثمان‌لی، مدال شرف بر سینه‌ی من است

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post.html

وصیت تورکی مظفرالدین شاه به ولی‌عهد محمدعلی شاه

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_18.html

رسول‌زاده محمدامین:از مظفّرالدین شاه در یادها خاطره‌های نیکو نقش بست و در ماتمش اشک‌های گرم ریخته شد.

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_20.html

شهامت‌لی مظفرالدین شاه قاجار حضرت‌له‌ری

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/08/blog-post_47.html

2 comments:

  1. Teşekkür edirem Mehran Baharlı Müzəffərəddin Şah Qacar haqqında verdiyin dəyərli bilgiyə görə.

    ReplyDelete
    Replies
    1. men de yazını oxuyup deyerlendirdiyiniz üçün size teşekkür édirem. sağlıqla qalın.

      Delete