آقامحمد خان قاجار در مجلس پادشاهی تابلوی چینگیز خان را بالای سرش و
تابلوی امیر تیمور گورکان را در پیش رویش نصب کرده بود
مئهران باهارلی
در این نوشته پاراگرافی از کتاب رستم التواریخ تالیف محمد هاشم آصف مشهور به رستمالحکما از مورخان دورهی زندیه و اوایل قاجار را آوردهام که در آن میگوید آقامحمد خان قاجار به مطالعهی تاریخ ملی و اوستورههای تورک - موغول علاقهمند و از میان شخصیتهای جهانگیر تاریخی تورک – موغول، شیفتهی چینگیز خان و امیر تیمور گورکان بود، در حدی که رسم– یوسون، راه – یول، آئین – تؤره، قواعد - توزوک و قوانین - یاسا آن دو را سرمشق و اولگو و دستور کار خود قرار داده متابعت میکرد و فرمان داده بود که در مجلس پادشاهی او تابلوی چینگیز خان را بر بالای سر و تابلوی امیر تیمور کورگان را پیش رویش نصب کنند.
نقل قول:
«بر دانشوران پوشیده مباد که از پادشاهان گذشته از اولاد حضرت آدم صفی الله (ع) تاکنون، در نظم و نسق و عدل و احسان و قسط و انصاف و حسن سیاست و فهم و تمییز و ادراک و نیکعهدی و سختپیمانی و وفا و راستی و درستی و لشکرآرائی و رعیتپروری و دوستنوازی و دشمنگدازی و حقشناسی، آن والاجاه [آغامحمد خان قاجار] از خواندن تواریخ و قصص، چینگیز خان و امیر تیمور گورکانی را پسندیده و انتخاب نموده و خود به رسم [یوسون] و راه [یول] و آئین [تؤره] و قواعد [توزوک] و قوانین [یاسا] این دو سلطان جهانگیر جهاندار با تمییز قهار رفتار مینمود. و فرموده بود صورت چینگیز خان را در مجلس پادشاهی بالای سرش و صورت امیر تیمور گورکانی را در پیش رویش نصب نموده بودند. غرض آن که از آن والاجاه که در حقیقت ظل الله بود چنان های و هو و آوازه در هفت کشور افتاده بود که ملوک آفاق و سلاطین ربع مسکون ترسان، و از بیمش بی خواب و آرام بودند»[1].
"Rüstem üt-Tevârîh"de Ağa Muhammed Han Kacar’ın Türk mitolojisi ve Türk milli târihine verdiyi önem:
«O ağar ve yüce turalı [Ağa Muhammed Han], ötekler ve söylencelerden Çingiz Han ve Noyan Timür Küreken’i okumayı beyenmiş ve seçmiş idi. Kendi de güçlü ve yetkin sezgisiyle bu iki cihangir Hakanın yosun, yol, töre, tüzük ve yasalarına göre davranırdı. Hakanlık meclisinde Çingiz Han’ın resminin başının üstüne, Timür’ün resminin ise karşısına yerleştirilmesini buyurmuştu» (Âsıf 1969: 456)
چند توضیح:
١-آقامحمد خان مانند دیگر سلاطین تورک و موغول حاکم بر اراضی کنونی ایران، علاوه بر مباهات به انتساب به جهانگشایان تورک و موغول تاریخ مخصوصا چینگیز خان، خود را میراثدار و ادامهدهندهی سنن حکومتی و سیاسی و اخلاقی آنها میدانست. انتساب تباری به سلاطین تورک و موغول گذشته و مقید بودن به اجرای یوسون و یول و تؤره و توزوک و یاساهای آنان برای آغامحمد خان هم سرچشمهی مشروعیت حاکمیت تلقی میشد. و به همین سبب او به رسم [یوسون] و راه [یول] و آئین [تؤره] و قواعد [توزوک] و قوانین [یاسا] آنها مخصوصا چینگیز خان احترام میﮔﺬاﺷت و خود را موﻇف به رعایت آنها میدانست. او «در اجرای تؤرهی تورک (آیین اخلاقی خویش) به غایت سختگیر بود»، .... این همه نشان میدهند که آغامحمد خان نه تنها دارای تربیتی تورک و شعور قومی تورک بود، بلکه دارای تمایلات تورک گرایانه هم بود.
٢- آقامحمد خان قاجار، مانند نادر شاه افشار، در میان سلاطین و خواقین تورک و موغول علاقهی خاصی به چینگیز خان و تیمور ﮔورکان داﺷت. دلیل علاقهی خاص و مفرط خواقین تورکی مانند آغامحمد خان و نادر شاه که موسس دولت بودند به چینگیز خان و تیمور گورکان، سمبول کشورگشایی و حاکمیت جهانی و جهانگیر بودن آن دو است: «نادر به دانستن تاریخ سلاطین مخصوصا چنگیز و تیمور گورکانی علاقهی زیادی داشت. روزی گفت اگر من و چنگیز و امیر تیمور در یک زمان بودیم و چنگیز سلطنت و امیر تیمور وزارت و من سپهسالاری لشکر را داشتم، دنیا مسخر ما سه نفر میشد».
٣-آنچه مولف به صورت تاریخ و قصصی که آغامحمد خان آنها را پسندیده بود، ذکر میکند، تاریخ ملی تورک و اوسطورهها و میتولوژی و حماسههای تورک (یافث ابن تورک، اوغوز خان، ....) است. وقوف بر و حفظ تاریخ ملی تورک و حماسهها و اسطورههای تورک، یک سنت و رفتار جاافتاده و ثابت در میان نسلهای متوالی سلاطین و خواقین تورک و موغول حاکم بر ایران (به جز استثنای شاهان سلسلهی قیزیلباش – صفوی) است. چنانچه «نادر [شاه افشار هم] به دانستن تاریخ سلاطین مخصوصا چنگیز و تیمور گورکانی علاقهی زیادی داشت». تا دورهی مشروطه بسیاری از نخبهگان تورک هم بر حماسهها و اوسطورههای تورک و تاریخ ملی تورک واقف و آگاه بودند و آنها را تاریخ ملی و اوسطورههای ملی و قسمتی از هویت و فرهنگ ملی تورک خود می دانستند. این وضعیت با ظهور مشروطیت ایرانی از بنیان عوض شد، یک تاریخ ملی بر اساس ایران باستان و فارسگرایی و زرتشتیگری از سوی پارسیان و صلیبیان و ... آفریده شد و بر مردم تورک ساکن در ایران هم تحمیل گشت و به موازات آن تاریخ ملی تورک و حماسهها و اسطورههای تورک بالکل از حافظهی تاریخی ملت و نخبهگان تورک زدوده شد.
٤-وقوف آغامحمد خان بر تاریخ ملی تورک و اسطورهشناسی تورک، یک آگاهی و اطلاع پاسیو نبود. بلکه وی شخصیتی فرهیخته و بافرهنگ بود که فعالانه و به صورت آکتیو به تحقیق و آموختن تاریخ ملی تورک و اوسطورهشناسی تورک میپرداخت. عموما آغامحمد خان شخصی کتابخوان و علاقهمند به مسائل فلسفی بود: «آقامحمد خان قاجار در بین سلاطین سلسلهی قاجاریه یگانه پادشاهی بود کها طلاعات فلسفی داشت و سایر پادشاهان قاجاریه حتی ناصرالدین شاه که از همه با اطلاعتر به شمار میآمد علاقه به علوم از جمله به فلسفه نداشتند. و شاید امروز هم در ایران کسی نباشد که ابنطفیل فیلسوف معروف اندولسوی (اسپانیائی) را مثل آقامحمد خان قاجار بشناسد و آن مرد خواجه تمام آثار ابنطفیل را خوانده، قسمتهایی از آن را حفظ کرده بود و کتاب (حی بن يقظان) تالیف ابنطفیل هیچ موقع از او جدا نمیشد و در سفرها، آن کتاب را با خود میبرد و هر وقت مجال و حالی داشت قسمتهایی از آن کتاب را برای اطرافیان نقل میکرد»[2].
٥-یکی از دادههای جدید دائر بر علاقهی آغامحمد خان قاجار به حماسهها و اوسطورهها و تاریخ ملی تورک و تلاش او برای حفظ آنها، اطلاعاتی است که یابندهی نسخهی گنبد کتاب دهده قورقوت در ارتباط با او میدهد. در صورت صحت این اطلاعات، تنها نسخهی این وئرسیون کتاب دهده قورقورت در کتابخانهی شخصی آغامحمد خان قاجار نگهداری میشده است: «من نسخهی جدید کتاب دهده قورقوت را به صورت اتفاقی هنگامی که در یک کتابفروشی در میدان انقلاب تهران بودم خریداری کردم. فرد فروشندهی کتاب گفت که من از خانوادهی قاجار هستم و این کتاب از کتابخانهی شخصی آقامحمد خان قاجار موسس و نخستین پادشاه سلسلهی قاجاریه و خانوادههای منسوب به این سلسله به من ارث رسیده و چهل سال در خانوادهی ما بوده است»[3].
٦-علاقهی آغامحمد خان قاجار به تاریخ و حماسهها و اوسطورههای ملی تورک، تنها یک جنبه از شخصیت فرهیختهی او است. عموما منابع تاریخی ذکر کردهاند که آغامحمد خان قاجار شخصیتی علاقهمند به مطالعه (فلسفه، تاریخ، اوسطورهشناسی)، موسیقیدوست (او دوتار ملی تورکمنی را مینواخت) و شرابنوش بود... [4]
سؤزلوک:
اؤنگدوÖñdü : قانون، معادل یاسا. از مصدر اؤنگهتمهک به معنی بهبود و ترقی.
شاید به سبب آن که قوانین باعث بهروزی و پیشرفت فرد و جامعه میشوند.
توختامیشیToxtamışî - توخولوقToxuluq : اصول و مقرراتی که برای ایجاد آرامش و سکونت در جامعه وضع شدهاند،
از مصدر توختاماق به معنی متوقف و ساکن و آرام شدن، مجازا فرونشستن و رفع بیماری و
یا علائم آن
تؤرهTöre : تورا – تؤرو، اصول اخلاقی و عرف سنتی و غیر دینی تورک، به مجاز نام
شریعتی که چینگیز خان وضع کرده بود. با کلمهی تورا در عبری (در نام تورات)،
تشابهی تعجبآور، شاید تصادفی دارد
توزوکTüzük : نظامنامه، آئیننامهی سلطان و
یا فرماندهی نظامی تورک که به منظور ضبط و ربط امور از طرف لشکریان و سازمانهای
وابسته تعقیب میشد. معروفترین توزوکهای تورک-موغول، توزوک بابری (بابرنامه)، توزوک
چنگیز خان، توزوکات تیموری (تیمور گورکان)؛.... از ریشهی توزمهک به معنی آراستن
و منظم کردن، سازماندهی کردن، سامان دادن، همریشه با دوزهک در اصطلاح تورکی «بهزهک
– دوزهک» (آرایش و آراستن).
یاساYasa : قانون، اصطلاحا مجموعهی قواعد و
مقررات وضع شده توسط چینگیز خان که خاقانهای تورک و موغول به نام او مجری میداشتند،
بعدا سیاست و مجازات کردن. همریشه با کلمات یاساق، نسق (محرف یاساق، با تبدیل
حروف «ن» و «ی» در زبانهای آلتائیک به یکدیگر)، یاسامیشی کردن، ....
یانگYañ : خوی و رفتارها و عادات فطری و طبیعی.
شاید چینیالاصل
یوسونYosun : اسلوب، طرز، شیوه، قاعده و اصول
نظام حقوقی. احتمالا همریشه با یونگسو Yungsu در چینی به معانی
مشابه
یولYol : راه، طریق، آئین، مسلک، طریقت،...؛
همریشه با یولداش (سالک راه مشترک)،
یولاوغلو (فدائی و جانباز در راه یک ایدئآل)، یولقولو (شخص مقید به آئینها و رسومات و قواعد
مسلک خود)، .....
گورکان: کۆرهکهن Küreken – گۆرهگهن Güregen، اصلاً به معنی داماد؛ مجازا عنوانی به معنی داماد خانوادهی سلطنتی، بعدها خاقان و خانهای تورک از نسل تیمور که با زنی از نسل چینگیز خان ازدواج میکردند، مردانی از نسل خانها و خاقانها که با زنانی از نسل خانها و خاقانها تزویج میکردند، .... در موغولی میانه کورگهن، در موغولی مودرن خورگهن[5].
[1] محمد هاشم آصف. رستم التواریخ. تصحیح، تحشیه و توضیحات و تنظیم
فهرستهای متعدد: محمد مشیری. ١٣٨٠، ص ٤١١
[2]ژان گوره، خواجهی تاجدار،
ترجمهی ذبیح الله منصوری، انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، تهران ۱۳۶۱، جلد اول ص ۲۷۲
[4] علی محمد بیانی. از اتحاد البسه تا اتحاد السنه" نگاهی به یکسانسازی
لباس و زبان در دورهی رضا خان "
http://sultanahmadshah.blogspot.com/2006/08/blog-post.html
آغامحمد خان به علت چندین سال سکونت در دربار
افشاریان سپس زندیه، فنون نظامی هر دو سلسله را فراگرفته بود. او با آمیختن آن
با فنون نظامی قزلباش که شیوههای جنگی تورکان سلجوقی و اوغوزها و اتابکان قرن 5
و 6 و در یک کلام اجداد تورکان ایران را در بطن خود داشت، توانست در مدت کوتاهی
پلشتیها و پراکندهگیهای نظامی دورهی زند را که معمولا به نیمهی شمال فلات ایران
کمتوجه بودند به وحدت و یگانهگی تبدیل کند.
اورین مقدم. قاجار سولالهسی قوروجوسو آغامحمد خان قاجار
http://sultanahmadshah.blogspot.com/2007/04/blog-post.html
توحید ملکزاده. موقعیت تورکان آزربایجان در دورهی قاجاریه
در تاریخ دورهی پهلوی نسبتهای ناروایی به آقامحمد
خان قاجار نسبت داده شد که قسما مردود میباشد. وی برعکس نوشتههای دورهی پهلوی،
نه تنها سنگدل نبود بلکه بسیار حساس بوده و چون دیگر تورکان، به موسیقی علاقهمند
بود. شاهزاده عضدالدوله از نوههای وی در کتاب تاریخ عضدی مینویسد: «هر وقت
حالت خوشی از برایش دست میداد و دماغی داشت دوتار که زدن این ساز در میان تراکمه
معمول است میزد.»
http://sultanahmadshah.blogspot.com/2007/06/7-11214-8-1799.html
آقامحمد خان قاجار شاهی که سرش کاری برای دستش باقی نمیگذاشت
http://sultanahmadshah.blogspot.com/2007/10/
به شکار و مطالعه هم علاقهمند بود. ... چون دیگر شاهان شراب نیز مینوشید (اعتمادالسلطنه، صدرالتواریخ، 25). آقامحمد خان فرزند ایل و مرد جنگ و ستیز بود. وی مردی شجاع، فرزانه، با تدبیر و کیاست بود. گرچه شمشیرزن بود، اما میکوشید از فکرش بیشتر استفاده کند. بنابر گفتهی اعتمادالدوله، صدراعظم او «سرش کاری برای دستش باقی نمیگذاشت». به سادهترین پوشاکها و خوراکها بسنده میکرد و از تجمل دوری میگزید (ملکم، 2/350).
[5] گۆرخان-GÜRXAN، کۆرهکهن-KÜREKEN، قوُرقان-QURQAN، قوْرقان-QORQAN، کۆریکهن-KÜRİKEN
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/11/gurxan-kureken-qurqan-qorqan-kuriken.html
No comments:
Post a Comment