رهبران دینی بهائی و تورکینویسی
مئهران باهارلی
۱-بسیاری از صاحبنظران معتقدند که پیدایش و تطور اولیهی دین بابی، تجلی قومیتگرائی فارسی و یا دقیقتر ملت مودرن و فارسمحور «ایران» - که حرکت مشروطه آن را در داخل کشور و سطح بین المللی تثبیت و همهگانی کرد - بود. من با تثبیت فوق موافقم. حتی اعتقاد دارم که رهبران بابی – بیانی - ازلی نقشی اساسی در تطور حرکت مشروطه از یک انقلاب آزادیخواهانهی مردمی به یک عملیات براندازانهی مدیریت شده برای ساقط کردن دولت قاجار و در مقیاس وسیعتر پایان دادن به حاکمیت و اقتدار تورک در ایران بازی نمودهاند (در آن دوره، عمدهی رهبران دیگر گروههای دینی - مذهبی روز و در راس آنها سه گروه زرتشتی - پارسی، مسیحی - ارمنی و شیعی امامی - فارس نیز، همچنین سکولارهای باستانگرا و ماسونها و ... موضع ضدقاجاری – ضد تورکی گرفته بودند. گستردهگی این سینرژی به وجود آمده یکی از دلائل سهولت و سرعت در ساقط نمودن قاجارها بود).
حتی روزنامهی تورکی «وارلیق» (۱) در یک تحلیل ادعا میکند که «ملیتگرایان افراطی فارس به بهاء الله موسس دین بهایی به عنوان پیغمبر ملی ایران افتخار میکنند». (روزنامهی وارلیق که در ساریقامیش از ایل ارزروم – عثمانلی منتشر میشد، حوادث تورکایلی و ایران را به دقت رصد میکرد و گزارشها و اخباری دقیق و روشنگرانه در بارهی رستاخیز ملی تورک در قفقاز و ایران در دهههای نخستین قرن بیست و سیاستهای ضد تورک رژیم جدید رضاشاه درج مینمود. به همین سبب نیز مورد خشم پانایرانیستهای آن دوره بود):
وارلیق چنین میگوید: «قویو ملیتچی فارسلارین (ایرانین ملی پیغمبری) دییه
گئرچهکدهن افتخار و انبیای سالفهنین کلیمالله، روحالله، خلیلالله، صفتلهرینه
مقابل (بهاءالله) لقبییله ممتاز قیلدیقلاری بو ذات، کندیسینین آخرِ زمان امامی
(ایرانلیلارین عصرلهردهن بری منتظر اولدوقلاری اونایکینجی امام، که بونا
صاحب زمان، صاحب ظهور، صاحب خروج، صاحب تخت داخی دئرلهر) اولدوغونو تبشیر ائدییوردو».
...
(ترجمه: این شخص که ملیتگرایان افراطی فارس به او به عنوان پیغمبر ملی ایران حقیقتا افتخار کرده و در مقابل القاب انبیای گذشته (کلیمالله، روحالله، خلیلالله) به وی لقب بهاءالله را دادهاند، مژدهی امام آخر الزمان بودن خود را میداد (یعنی دوازدهمین امام که ایرانیان قرنهاست منتظر وی هستند و او را صاحب زمان، صاحب ظهور، صاحب خروج، صاحب تخت هم میخوانند).
۲-شهاب فردوسی (۲) در خصوص دشمنی بابیه و ازلیه با دولت تورک قاجار و استقبال آنها از مشروطهی ایران، انقراض قاجاریه و ظهور رضاخان - تاسیس سلطنت پهلوی، روشنگری بیشتری کرده میگوید: «باب در آثار خود - بر طبق کتاب هشت بهشت [نوشتهی میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، دو تن از ازلیان. نگاشته شده در اوایل دورهی مشروطیت در بارهی احکام دین و آیین بیانی و پارهای از وقایع تاریخی. م.ب.] - وعده داده است که قبل از انقضای ۶۵ سال از ظهور او در ایران، حادثهای پیش خواهد آمد که «بابیه» عزت خواهند یافت و دشمنان ایشان خوار خواهند شد. این حادثه را بابیان، «مشروطهی ایران» میپندارند. نیز باب گفته است که چون «قاجاریه» رجعت بنی امیه هستند، همانطور که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء هزار ماه حکومت کردند، قبل از انقضای هزار ماه از ظهور، منقرض خواهند شد. بابیه این موضوع را بر «ظهور رضاشاه» که سبب انقراض «قاجاریه» شد تطبیق میکنند».
۳-زبان فارسی، زبان مقدس بهائیت است. باب و بهاءالله هر دو به لحاظ ملی فارس و فارسزبان (باب از شیراز، بهاءالله اصلا از نور مازندران، اما متولد تهران) بودند. همچنین عمدهی کتب مقدس اولیهی بابی – بیانی – ازلی - بهائی به زبان فارسی است: «بیشتر آثار الهی در این دور به زبان فارسی نازل شده است. به همین دلیل اكنون بسیاری از بهائیان عالم زبان فارسی میآموزند تا بتوانند كلام الهی را به زبان نزولی آن مطالعه كنند». (۳)
۴-عبدالبهاء خود در مواقع متعدد به تقدیس و تحبیب و اعتلاء و تبلیغ زبان فارسی پرداخته است. از جمله:
الف- در لوحی خطاب به یک مدرس آثار قدیم ایران، ایرانیت را مساوی فارسیت و فارسینویسی را جزئی از عادات ایرانی میشمارد: «مرقوم نموده بودید که [در توجیه] سبب عدم جواب [دادن به من]، بعضی گفتند که چون به فارسی مرقوم نموده بودید این بود. و یا این که به دوستی ایران مشهور شدهاید. ملاحظه نمائید، کلامی بیمغزتر از این میشود؟. اوّل آنکه لسان این آواره فارسی است. بالطبع هر فرسی لسان خویش را دوست میدارد. و از این گذشته، الواح بسیاری از حضرت بهاءاللّه در نهایت بلاغت به فارسی صرف موجود [است]. با وجود این، چگونه لسان فارسی غیر مقبول [میتواند باشد]؟ و ثانی آنکه، حضرت بهاءاللّه و حضرت باب هر دو ایرانی بودند. و بیست هزار، سی هزار ایرانی در این سبیل جانفشانی نمود. و من نیز ایرانی هستم. حتّی با وجود این که شصت سال است که از ایران خارج شدهام، هنور راضی به آن نگشتهام که عادات جزئیهی ایرانی ترک شود. بهائیان ایران را میپرستند» (۴)
ب-«محبوب عالم به لسان پارسی تکلم میفرماید. دوستان او هم اگر به این لسان تکلم نمایند و بنویسند، لدی الوجه مقبول است» (۵)
ج- در لوح پاریس خطاب به یک اوروپائی به نام مستر سیدنی میگوید: «ای منجذب به نفخات الله! تا توانی همت نما که زبان پارسی بیاموزی. زیرا این لسان عنقریب در جمیع عالم تقدیس خواهد گشت. و در نشر نفخات الله و اِعلاء کلمة الله و استنباط معانی آیات الله مدخل عظیم دارد. اومیدوارم به تحصیل این لسان، موفق بر هدایت جمع غفیری شوی» (۶)
د-«اگر چه لسان عربی احسن است، و لکن گفتار پارسی احلی» (۷)
ر- «.... الحمدالله یاران فارس، فارِسِ میدان عرفانند و حارس حصن حصین رحمان....» (۸)
۵-علی رغم موقعیت انحصاری و برتر زبان فارسی در دیانت بهائی، در عمل عبدالبهاء دارای آثاری، از لوح و مکتوب و شعر و تفسیر و ... به زبان تورکی نیز است (۹)، (۱۰)، (۱۱). دلایل این پدیده را میتوان چنین خلاصه کرد:
الف-وی در قلمروی عثمانلی میزیست که زبان دولتی آن تورکی بود.
ب-زبان تورکی، به عنوان زبان امپراتوران عثمانلی و یا قدرتمندترین دولت منطقه و همسایهی ایران، یک زبان پرستیژ و بین المللی بود.
ج- در میان بزرگان و سران و شهدا و مبشرین و مبلغین اولیهی بابی و بهائی (قره العین، قیام بابی در زنجان، بیش از نصف حروف حی، ...) خیل عظیمی از تورکهای ساکن در ایران و قفقاز مخصوصا آزربایجان دو سوی ارس وجود داشتند.
د- تورکها بعد از فارسها دومین گروه قومی - ملی پرشمار در میان پیروان و معتقدان اولیه به بهائیت را تشکیل میدادند. (سیسان، ...). رهبران بهائی برای تحبیب این بهائیان تورک و نیز تبلیغ و گسترش هرچه بیشتر بهائیت در میان دیگر تورکها که اکثریت نسبی جمعیت در ایران قاجاری و قفقاز از آنها شامل میشد، حسابگرانه به زبان تورکی نیاز داشتند:
«و اینکه در بارهی جناب ملا صادق علیه بهاء الله مرقوم داشتهاند، مکتوب ایشان از طریق اس رسید. انشاء الله جواب ارسال میشود. حسب الامر، اگر شخص عاقلی که مبین باشد و لسان تورکی بداند به مراغه و اورمیه و اطراف آن لاجل تبلیغ عازم شود، بسیار محبوبست. هر هنگام چنین نفسی یافت شود، باید توجه نماید به آنچه ذکر شد. چه که امر تبلیغ بسیار مهم و عظیم است. طوبی لِمَنْ أَیدَهُ اللَّهُ الیه. ولکن باید به کمال حکمت رفتار شود و اطفال را به اندازه غذا عطا نماید و از مقتضیات وقت و نفوس غافل نشود. انْهَ هُوَ الموید الْعِلْمِ الْخَبِیرُ». (۱۲)
۶-برآیند دلایل فوق باعث میشد که عبدالبهاء در عمل به نوعی تولرانس و تنوع زبانی توجه و تمایل داشته باشد:
الف-«فارسی و عربی و تورکی هر سه لسان عاشقان جمال جانان است. عشق را خود صد زبان دیگر است. مقصد معانی است نه الفاظ، حقیقت است نه مجاز. صهبای حقایق و معانی در هر کاس گوارا، خواه جام زرین باشد خواه کاسهی گلین. ولی البته جام بلور و مرصع لطیفتر است» (۱۳)
ب-«به لسان پارسی بشنو. هر بیان و ذکری که حاوی ذکر و ثنای دوست [باشد] محبوب است. به هر لسان که باشد، پارسی یا تورکی یا عربی و یا السن آخر. وَ لکن لِسانُ عَرَبِی أَفْصَحُ وَ ابْسُطْ وَ أَوْسِعْ» (۱۴)
ج-در خطابهای در کلیسای موحدین مونتریال کانادا: «نزد خدا انگلیزی نیست، فرنسائی نیست، تورکی نیست، فرسی نیست. جمیع نزد خدا یکسانند، جمیعا یک جنساند. این تقسیمات را خدا نکرده، بشر کرده. لهذا مخالف حقیقت است و باطل» (۱۵)
منابع:
۱-وارلیق، ییل ۲، صایی ۱۴۴، صاریقامیش. ۲۸ آوریل-۱۹۲۷
http://www.tufs.ac.jp/common/fs/asw/tur/htu/data/HTU2434/index.djvu
۲-ترابیان
فردوسی، محمد. حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی. ایران. صحیفهی خرد. 1383. 505. ISBN 5-5-95414-946.
۳-کشور
مقدّس ایران در نظر بهائیان
http://aeenebahai.org/fa/node/258
۴-مائدهی
آسمانی جلد ٥، ص ٤٤
۵-مائدهی
آسمانی، جلد ۸، ص ۱۱۰
۶-از
مجموعهی الواح مبارکهی خطی
۷-ص
۱۱۰، همان کتاب
http://reference.bahai.org/fa/t/c/PA1/pa1-109.html#pg108
۸-پیام
آسمانی جلد ١، صفحات ۱۷۷
http://reference.bahai.org/fa/t/c/PA1/pa1-110.html#pg109
۹-مئهران
باهارلی. الواح تورکی عبدالبهاء
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_20.html
۱۰-مئهران
باهارلی. یک تفسیرِ تورکی کوتاه از عبدالبهاء
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_2.html
۱۱-
مئهران باهارلی. اشعار تورکی عبدالبهاء
۱۲-مجموعه
الواح مباركه (عندلیب). صفحات ۲۸۵، موسسهی ملی مطبوعات
امری - ایران ۱۳۲ بدیع
http://reference.bahai.org/fa/t/b/AN/an-130.html#pg126
۱۳-
مائدهی آسمانی، جلد ٩، ص ٣٥
http://reference.bahai.org/fa/t/c/PA1/pa1-110.html#pg109
۱۴-
استنساخ آثار قلم اعلی. جلد دوم. ص ۱۳۶
۱۵-امر
و خلق - جلد ۴، صفحات ۵۰۰، لانگنهاین - آلمان ۱۹۸۶ م
http://reference.bahai.org/fa/t/c/AK4/ak4-325.html#pg321
برای مطالعهی بیشتر:
رهبران دینی بهائی و تورکینویسی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post.html
شعر تورکی اعلانیهی بابیان ازلی در بشارت خروج میرزا یحیی صبح ازل و فتح
استانبول توسط او
https://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_10.html
الواح تورکی عبدالبهاء
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_20.html
یک تفسیر تورکی کوتاه از عبدالبهاء و تنبیه روحانیون تورک شیعی امامی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_2.html
مکتوبی تورکی از عباس افندی عبدالبهاء غُصْنِ اعظم
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_5.html
چهار شعر تورکی از عباس افندی عبدالبهاء غُصْنِ اعظم
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post_27.html
نمونههايی از تورکيات نسيم نجفی اقدم
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_95.html
ياشيل نسيم- نسيم نجفی اقدم Nesim Necefi Eqdem, Nasim Najafi Aghdam
No comments:
Post a Comment