Saturday, December 3, 2022

شخصیت ملی تورک ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی

شخصیت ملی تورک ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی

 

مئهران باهارلی

 

محمدحسن میرزا قاجار تبریزی (تولد ١٨٩٩ تبریز - فوت ١٩٤٢ لندن)، برادر سلطان احمدشاه ‌آخرین شاه‌ دولت تورک قاجار، از سال ١٩١٤ حاکم ایالت آزربایجان، از سال ١٩٠٩ تا خلع سلطنت احمدشاه‌ قاجار در ١٩٢٥ شانزده ‌سال ولی‌عهد دولت قاجاریه‌ و آخرین آن‌ها، و بعد از ساقط شدن سلسله‌ی قاجار بین سال‌های ١٩٣٠-١٩٤٣ «سلطانِ در تبعید» این سلسله‌ بود.

ولی‌عهد محمدحسن میرزا یکی از شخصیت‌های برجسته‌ی ملی تورک است که‌ مانند همه‌ی شخصیت‌های ملی تورک و قاجارها از طرف ایدئولوژی و هویت ملی ضد تورک – استعمارساخته ‌و نژادپرستانه‌ی آزربایجانی، مخصوصا مولفین تبریزی ترور شخصیت و سانسور و از تاریخ تورک و حافظه‌ی تاریخی ملت تورک حذف شده است[1]. دلیل اصلی این امر آن است که ‌ایران‌گرایان و مخصوصا آزربایجان‌گرایان، جریان ضد تورک و ماجرای پان‌ایرانیستی و آنارشیستی خیابانی – آزادی سِتان در تبریز معروف به «ملیون» (یعنی ناسیونالیست‌های ایرانی فارس‌گرا) که ‌متحد انگلستان و داشناک‌ها و ... بود را تقدیس نموده ‌و به‌ عنوان یک جریان ملی می‌شناسند، و در نتیجه‌ مخالفان آن جریان پان‌ایرانیستی، ضد تورک و متفق انگلستان و داشناک‌ها، و در راس آن‌ها ملیون واقعی یعنی تورک‌گرایان وقت و در میانشان ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار را دشمن می‌دانند.

محمدحسن میرزا قاجار تبریزی به ‌دلایل متعدد یک شخصیت ملی تورک و در نظر بعضی از مورخین یک قهرمان ملی تورک بشمار می‌رود. در زیر بعضی از آن‌ها را ذکر کرده‌ام:

تلاش دیپلوماتیک برای دفع بلای مار شیمون

در سال‌های آغاز فجایع «تورک قیرقینی» و کشتار تورکان در غرب تورک‌ایلی توسط قوای مسلحه‌ی مسیحی ارمنی و آسوری تسلیح شده توسط روسیه، فرانسه، انگلستان، آمریکا و ... ولی‌عهد محمدحسن میرزا وثوق الممالک حاکم خوی را به‌ سلماس فرستاد تا با مارشیمون ملاقات کرده ‌و با بیانی آمیخته‌ با مهربانی و تهدید او را به‌ اطاعت از دولت قاجار و پرهیز از نافرمانی و آشوب نصیحت کند. وثوق الممالک در ٢٥ اسفند با مارشیمون و هئیت همراهش مرکب از چند مسلح پیاده ‌و سواره‌ و کشیش ملاقات کرد و به ‌آن‌ها گفت: «فریب انگلیس و روس را نخورید و اشتباه ‌قیام در تورکیه‌ به‌ تحریک آن‌ها را تکرار نکنید. زیرا آن‌ها شما را تنها خواهند گذاشت ...». (تاریخ خوی ص ٥٠٠)

استقبال گرم ولی‌عهد محمدحسن میرزا از اوردوی متحد تورک بومی - عثمان‌لی آزادکننده‌ی تبریز و تورک‌ایلی در سال ١٩١٨

به‌ جز فرقه‌ی دموکرات آزربایجان که‌ مهم‌ترین تشکیلات ضد تورک و پان‌ایرانیستی و متفق انگلستان – داشناک در تبریز بود، همه‌ی زعما و بزرگان و نیروهای سیاسی و مقامات محلی تورک وقت در تبریز، و در راس آن‌ها ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار، محتشم السلطنه والی وقت تبریز، میرزا آقا بلوری رهبر بزرگ‌ترین گروه‌ مجاهدان «تورک موجاهید فیرقه‌سی»، ابوالفتوح عُلوی خلخالی، میرزا تقی‌خان رفعت و .... عینا مانند خود سلطان احمدشاه ‌قاجار و توده‌های تورک در سرتاسر ایران از اوردوی عثمانلی به‌ عنوان منجی و آزادی‌بخش استقبال و کاملا با آن‌ها هم‌سویی و هم‌کاری همه‌جانبه ‌می‌کردند[2]

بهرامی رئیس پولیس پان‌ایرانیست حکومت آزادی سِتان می گوید «عده‌ای از عساکر عوثمانی تحت فرماندهی چند نفر از سرداران مشهور آ‌ن‌ها وارد خاک ایران شده ‌و چند دسته‌از آن‌ها به‌ طرف تبریز حرکت کرده‌اند. .... آن‌ها به ‌وسیله‌ی طرف‌داران خود در شهر مخفیانه ‌اعلامیه‌های بلندبالایی انتشار داده ‌که‌ «ما برای نجات مسلمانان و بیرون کردن آسوری‌ها از اورمیه‌ و انگلیسی‌ها از خاک ایران به‌ کومک آمده ‌و از اهالی دعوت می‌نمائیم که‌ با ما هم‌کاری نمایند». این قبیل نشریات در بعضی مراکز موثر واقع شده‌ و عده‌ای که ‌مخالف با دموکرات‌ها بودند از آن استقبال کردند. حتی نماینده‌گان عالی حکومت مرکزی این اظهارات را مقرون به‌ حقیقت پنداشته‌ و چنین تصور می‌کردند که ‌با ورود قوشون عثمانی آن‌ها از تخطیات «آزادی‌طلبان» برای آتیه ‌نجات خواهند پذیرفت».

در آزادسازی دوم تبریز به ‌سال ١٩١٨، مردم و مقامات ملی تورک تبریز به ‌‌پیش‌گامی ولی‌عهد محمدحسن میرزا با برپاکردن تاق نصرت از نیروهای متحد تورک بومی - عثمانلی به ‌صورتی آتشین استقبال کردند و دخترکان تبریزی به‌ فرماندهان عثمانلی دسته‌های گل اهدا نمودند. در روز در آمدن خلیل پاشا به ‌تبریز، میرزا تقی‌خان رفعت که‌ در آن مقطع تورک‌گرا بود در مراسم استقبال در ایستگاه‌ در حضور ولی‌عهد محمدحسن میرزا شعر تورکی سروده‌ی خود را در ستایش عثمانیان و خلیل پاشا خواند[3]. (تقی رفعت یکی از اولین معلمین و برادرش میرزا محسن‌‌خان مدیر دبیرستان محمدیه ‌(فردوسی بعدی) در محله‌ی سرخاب تبریز بودند که ‌به ‌اسم محمدحسن میرزا ولی‌عهد نامیده‌ شده ‌بود).

حمایت از نیروها و تشکیلات ملی تورک و جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی - مجدالسلطنه

ولی‌عهد محمدحسن میرزا و اکثریت مطلق مقامات قاجاری در تبریز، بر خلاف مشروطه‌طلبان و دموکرات‌های آزربایجان، از تشکیلات تورک‌گرا مانند «اتحاد تورک» («اتحاد و ترقی اسلام» قبلی- صدر: جمشیدخان مجدالسلطنه)، «اتحاد» و «فرقه‌ی مجاهدین تورک» (صدر: حاجی بیگ بلوری)، «اتحاد اسلام» (صدر: علی هئیت)،... حمایت می‌کردند. «دسته‌جات و جمعیت‌هایی به ‌اسم «اتحاد اسلام» و «اتحاد تورک» تشکیل شد. ولی‌عهد [محمدحسن میرزا قاجار] و والی [محتشم السلطنه] هم آن‌ها را، علی رغم دموکرات‌ها، تشویق می‌کردند[4]». ولی‌عهد محمدحسن میرزا همانگونه ‌که‌ خواهد آمد، و مخصوصا به‌ رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسطنه‌ اعتماد کامل داشت: «مجدالسلطنه‌ در تبریز کاری که ‌کرده ‌و آن را به‌ منزله‌ی عاقبت اندیشی برای خود می شمارد، این است که ‌ولی‌عهد را از خود اطمینان داده،‌ رضای خاطر وی را به ‌هر صورت بوده ‌است به ‌دست آورده ‌است» ((کتاب حیات یحیی). ولی‌عهد محمدحسن میرزا همچنین روابط و دوستی نزدیک با میرزا علی هئیت، شخصیت ملی تورک طرف‌دار اتحاد اسلام داشت.

انتصاب رهبر ملی و فرمانده‌ی کبیر تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌به ‌سمت والی و حاکم ایالت آزربایجان

متعاقب آزادسازی تورک‌ایلی توسط قوای متحده‌ی تورک بومی – عثمانلی، ولی‌عهد محمدحسن میرزا با اصرار قطعی و مصرانه‌ی مردم تبریز[5]  و پس از استشاره ‌با و توافق دولت عثمانلی، «به ‌رعایت نزاکت و با دست‌خط خود» رهبر ملی و فرمانده‌ی کبیر تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌(که ‌برای نبرد با ارتش‌های روسیه ‌و انگلیس و فرانسه ‌و قوای نظامی‌ و مسلح ارمنی و آسوری متحد آن‌ها داوطلبانه ‌و با عجله ‌از استانبول به‌ غرب آزربایجان آمده ‌و فرماندهی قوای پارتیزانی – میلیس داوطلب بومی ‌تورک را عهده‌دار شده ‌بود) به ‌سمت والی و حاکم ایالت آزربایجان با اختیارات فوق العاده ‌وسیع منصوب کرد. 

در سال‌های جنگ جهانی اول و اشغال مکرر ایران توسط ارتش‌های روسیه ‌و انگلستان و تهاجمات و قتل عام‌های قوای مسلحه‌ی مسیحی (ارمنی و آسوری) در تورک‌ایلی و .... دولت قاجار که ‌پس از انقلاب مشروطیت به‌ تصرف عناصر ضد تورک ازلی و ماسون و داشناک و بختیاری و انگلیسی و پارسی و ... در آمده ‌بود حاکمیتی بر کشور نداشت و اوتوریته‌ی او در مسیر فروپاشی کامل بود. قوشون و قوای نظامی قاجاری هم در عمل وجود نداشت. در شرایط فروپاشیده‌گی عملی دولت قاجاری که‌ رابطه‌ی آزربایجان با تهران هم قطع شده‌ بود، والی‌گری و یا «حاکمیت اتحاد» به‌ صدارت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه‌ عملا به‌ صورت یک دولت نیمه‌مستقل تورک «بیرلیک دولتی» درآمده ‌بود[6].

طرح تاسیس قوشون آزربایجان به ‌فرماندهی جمشیدخان مجدالسلطنه ‌پس از عقب‌نشینی قوای عثمانلی

ولی‌عهد محمدحسن میرزا قصد داشت که ‌متعاقب عقب‌نشینی اوردوی عثمانلی، یک قوشون مودرن به ‌فرماندهی رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه‌ تشکیل دهد و بدین ترتیب در ضمن مانع از رفتن مجدالسلطنه‌ گردد. «زمان حرکت عساکر عثمانی نزدیک می‌شود. ولی‌عهد در نظر گرفته ‌است قوشونی تشکیل بدهد به‌ ریاست مجدالسلطنه ‌و او را در آزربایجان نگاه ‌دارد؛ ولی بدیهی است که ‌مجدالسلطنه ‌با مخالفت ملیون آزربایجان [تشکیلات پان‌ایرانیستی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان] با او، به‌ اومید ریاست یک قوشون موهوم نمی‌تواند بعد از رفتن عساکر عثمانی آنجا بماند .... و بعد از انفصال وی از آن تکیه‌گاه ‌ممکن است مدعیانی هم او را تعقیب نمایند و تحریکاتی هم البته‌ از رجال درباری تبریز که ‌مقام او را می‌خواهند بگیرند در کار خواهد بود...  »[7]

صدور و فرستادن دعوت‌نامه ‌با امضای مشترک ولی‌عهد محمدحسن میرزا و علی احسان پاشا فرمانده‌ی اوردوی عثمانلی در آزربایجان و تورک‌ایلی خطاب به ‌روسای ایلات قاراجاداغ - قراچه‌داغ و اهر

برای پیوستن به ‌جهاد اعلان شده ‌توسط خلیفه‌ی عثمان‌لی و صفوف اوردوی اسلام عثمان‌لی بر علیه‌ دولت‌های اشغال‌گر روسیه‌ و انگلیس و فرانسه.

ایجاد کومیسیونی مامور به ‌گرد هم آوردن روسای ایلات قراچه‌داغ در اهر برای جلوگیری از پیشروی قوای انگلیس به تبریز

ولی‌عهد محمدحسن میرزا یک کومیسیون خاص موظف به جمع‌آوری و سازماندهی قوای پیاده‌ و سواره‌ی ایلات در ترکیب و تحت فرماندهی اوردوی عثمانلی برای جلوگیری از قوشون انگلیس که ‌به ‌قزوین - زنجان رسیده ‌و خیال حمله‌ به ‌شهر تبریز را داشت تشکیل داد. اعضای این کومیسیون عبارت بودند از میرزا علی آقا هئیت، سردار سطوت خواهرزاده‌ی امیر بهادر جنگ، چند نفر از اشخاص متنفذ منطقه ‌و یک صاحب‌منصب از شعبه‌ی سیاسی اوردوی عثمانلی[8]. این کومیسیون به‌ اهر رفته‌ در خانه‌ی حاجی حسن آقا اهری یکی از ملاکین بزرگ قراچه‌داغ مستقر و مشغول به ‌کار شد. اغلب روسای عشایر این دعوت را پذیرفتند و با چندین سوار حاضر شدند و هر روز در اداره‌ی حکومتی اجتماع کرده‌ صاحب‌منصب عثمانلی برای آن‌ها کونفرانس می‌داد.[9]

مخالفت با و جلوگیری از مجازات و از بین بردن «عدّه‌ای از ارامنه ‌و ارتش آسوری» که ‌به ‌محاصره‌ی قوای عثمانلی افتاده‌ بودند.

ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار در پاسخ پیام علی احسان پاشا فرماندهی قوای عثمانلی دائر به‌ گرفتن انتقام خون تورکان و کشت و کشتار مسلمانان حین فاجعه‌ی «تورک قیرقینی» (جیلولوق) از ارمنیان و آسوریان باقی مانده‌ پیامی توسط میرزا علی هئیت به ‌او فرستاد و در آن با مجازات ارمنیان بومی که ‌در فاجعه‌ی تورک قیرقینی - (جیلولوق) و کشت و کشتار تورکان اشتراک نداشتند، مخالفت کرده ‌و به‌ علی احسان ‌پاشا هشدار داد که‌ این کار را نکند، زیرا باعث بدنامی خواهد شد.[10]

مخالفت با سیاست‌های ضد تورک و انگلیس‌‌پرستانه، داشناک‌گرایانه‌ی فرقه‌ی ضد تورک و پان‌ایرانیست دموکرات آزربایجان و مخصوصا عبدالله ‌بهرامی از رهبران فارس و تروریست آن فرقه

در آن مقطع در تبریز دو جبهه‌ی متخاصم، یکی تورک‌گرا (در سیمای رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه ‌و تورک موجاهید فیرقه‌سی به ‌رهبری حاجی بیگ بلوری و ...) و دیگری جبهه‌ی ضد تورک، ایران‌گرا و پان‌ایرانیست، متفق انگلیس و متحد داشناک موسوم به ملیون (متشکل در فرقه‌ی دموکرات آزربایجان به‌ رهبری خیابانی) وجود داشت. عبدالله‌ بهرامی هم که یک فارس ملی‌گرای ایرانی با تمایلات شدید ضد تورک و آنگلوفیل (انگلیس‌پرست) بود، از مشاوران نزدیک خیابانی، یکی از پنج رهبر فرقه‌ی دموکرات آزربایجان - شعبه‌ی ایالتی‌ی حزب دموکرات ایران[11]، و رئیس نظمیه‌ی تبریز در دوره‌ی آزادی ‌سِتان بود. او آلوده ‌به ‌تروریسم و فعالیت‌های جنایت‌کارانه ‌- قبلا در ارتباط با تشکیلات تروریستی کومیته‌ی مجازات در تهران و بعدا کومیته‌ی ترور فرقه‌ی دموکرات آزربایجان، و به‌ همراه ‌دیگر سران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان نوبری و حریری و ... از عاملین سرکوب و تبعید نیروهای ملی تورک و ملی‌گرایان تورک در تبریز بود[12].

امر ولی‌عهد محمدحسن میرزا به ‌توقیف و تبعید عبدالله ‌بهرامی به ‌تهران

به‌ دستور ولی‌عهد محمدحسن میرزا، محتشم ‌السلطنه ‌رهبرجناح هوادار ولی‌عهد (اعتدالیون) که‌ مجوز تدریس زبان تورکی در مدارس را داده ‌بود[13]، عبدالله ‌بهرامی از رهبران آنگلوفیل و پان‌ایرانیست و شدیدا ضد تورک فرقه‌ی دموکرات آزربایجان را به‌ منظور تبعید نمودن به‌ تهران، توقیف کرد. اما پس از توقیف، بهرامی که ‌از پشتیبانی بی‌قید و شرط شیخ محمد خیابانی برخوردار بود، بر اثر فشار دموکرات‌های آزربایجان از حبس آزاد شد.

پس از آزادسازی تبریز توسط قوای متحده‌ی تورک بومی- عثمان‌لی هم، آن‌ها تعدادی از رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان را که‌ همسو با انگلستان و ارمنیان عمل می‌کردند و بر علیه ‌نیروهای ملی تورک و اوردوی آزادی‌بخش اخلال‌گری و عملیات سابوتاژ را مدیریت می‌نمودند، دست‌گیر و تبعید کردند. یوسف ضیاء[14] و دیگر مقامات حکومت تورک اتحاد - اوردوی عثمان‌لی، بهرامی را عامل ترور امام جمعه‌ی تبریز می‌دانستند و قصد دست‌گیری و و مجازات او را هم داشتند. اما بهرامی پس از مطلع شدن بر این، از طریق باسمنج، میانه‌ و قزوین به‌ تهران فرار کرد.

بازداشت و انتقال رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان به‌ خواست ولی‌عهد محمدحسن میرزا

به ‌‌توصیه‌ی ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی، خلیل پاشا فرمانده‌ی اوردوهای شرق در عملیات آزادسازی تورک‌ایلی و تبریز، چند تن از رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان را دست‌گیر و از تبریز دور کرد و از بازگشت آن‌ها به‌‌ ایران جلوگیری نمود. ولی‌عهد محمدحسن با این اقدام بر علیه‌ مهم‌ترین نیروی ضد تورک و پان‌ایرانیست متفق انگلستان و داشناک در تبریز، یعنی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان در طرف صحیح تاریخ جای گرفته‌ است. خلیل پاشا فرمانده‌ی اوردوهای شرق در عملیات آزادسازی تورک‌ایلی و تبریز در گزارشات خود به ‌‌انور پاشا فرمانده‌ی عالی اوردوهای عثمانلی تبلیغات و فعالیت‌های رهبران فرقه‌ی دموکرات آزربایجان به‌ نفع انگلستان و بر علیه‌‌ قوای تورک را ذکر و تائید، و دخیل بودن ولی‌عهد محمدحسن میرزا در امر تبعید و جلوگیری از بازگشت آن‌ها به‌ تبریز را تاکید می‌کند و می‌گوید ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار تبریزی شخصا و مخصوصا از او خواسته ‌است که ‌‌این افراد به‌‌ تبریز بازگردانده‌ نشوند.[15] 

به ‌تصریح یحیی دولت آبادی «ولی‌عهد در انتخاب والی برای آزربایجان دو چیز را در درجه‌ی اول نظر دارد، یکی آنکه ‌از عهده‌ی معارضه‌ با دموکرات‌های مخالف خود بر آید .... ولی‌عهد از تندروان از ملیون آزربایجان [فرقه‌ی ضد تورک و پان‌ایرانیستی دموکرات آزربایجان] که ‌با او ضدیت دارند بیشتر نگران است.... چه ‌این جمع را مخالف سلطنت می‌داند و در کشمکش‌های آخرین که ‌با آن‌ها داشته، ‌از ایشان سخت بدگمان شده ‌است. و به ‌محض ورود عساکر عثمانی، روسای دموکرات مزبور به‌ امر رئیس قوشون از تبریز تبعید شده‌اند. و ملیون معتقدند که‌ گرفتاری و تبعید آن‌ها به ‌تقاضای محرمانه‌ی خود ولی‌عهد بوده ‌است».

دستگیر و تبعید شدن ولی‌عهد محمدحسن میرزا توسط فرقه‌ی ضد تورک و پان‌ایرانیستی دموکرات آزربایجان

پس از فروپاشیدن دولت تورک اتحاد به‌ صدارت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌و بازگشت و اشغال کردن شهر تبریز توسط مشروطه‌طلبان و دموکرات‌های آزربایجان ضد تورک در١٩٢٠، شیخ محمد خیابانی رهبر ملیون (ناسیونالیست‌های ایرانی فارس‌گرا) موسوم به دموکرات‌های آزربایجان کار را به‌ کشمکش و زد و خورد فیزیکی با شخصیت‌های ملی تورک و تورک‌گرایان کشانید[16] و پس از درگیری با مجاهدان تورک، به کومک نظمیه‌ به ‌ریاست عبدالله ‌بهرامی تورک‌ستیز، پان‌ایرانیست و تروریست، سران ملی و تورک‌گرا و رهبران ملی تورک از جمله ‌حاجی بیگ میرزا آقا بلوری تبریزی رهبر تورک موجاهید فیرقه‌سی[17]، شخصیت‌های ملی تورک ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار، میرزا علی آقا هئیت، میرزا باقر طلیعه‌تبریزی ، ... را دست‌گیر و به ‌وضع افتضاحی از تبریز اخراج و با خفت و خواری تبعید کرد[18]

به‌ واقع ولی‌عهد محمدحسن میرزا و رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌و دیگر رهبران ملی تورک می‌دانستند که ‌پس از تسلط دوباره‌ی مشروطه‌طلبان و دموکرات‌های آزربایجان بر تبریز، آن‌ها شروع به ‌انتقام گیری از نیروها و شخصیت‌های ملی تورک خواهند کرد: «ولی‌عهد ملتفت می‌گردد که ‌تبعید شده‌گان پس از رفتن قوشون عثمانلی آزاد شده‌ به‌ تبریز خواهند آمد و در صدد کشیدن انتقام از وی بر خواهند آمد و کار به ‌سختی خواهد کشید .... تبعید شده‌گان هم که‌ دو رئیس آن‌ها اجلال الملک و شیخ محمد خیابانی هستند پس از آزادی به ‌ظاهر ساکت و در باطن برای تلافی کردن انتظار فرصت می‌کشند» ص ٨٥

کومک به‌ خانواده‌های قربانیان کشتار تورک‌ها توسط داشناک‌های ارمنی در نخجوان

تلاش برای انتزاع نخجوان از روسیه‌ی تزاری و الحاق آن به ‌دولت تورک قاجار

اهالی منطقه‌ی نخجوان که ‌در معرض تهاجمات و قتل و کشتارهای متوالی قوای ارمنی بودند، هئیتی به ‌تبریز پیش ولی‌عهد محمدحسن میرزا فرستادند و تقاضای کومک و قبول تقاضای ایشان برای الحاق به ‌دولت تورک قاجار را نمودند. ولی‌عهد محمدحسن قاجار پس از اخذ موافقت سلطان احمدشاه‌ قاجار هئیتی را که‌ در راس آن میرزا علی هئیت قرار داشت، همراه ‌با نامه‌ی رسمی خود خطاب به ‌متنفذین و محترمان نخجوان بدان ناحیه ‌اعزام کرد. ماموریت این هئیت، بررسی خواست‌های مردم از جمله ‌کومک دولت قاجار به ‌مردم نخجوان در مقابل تهاجمات ارامنه، و بررسی خواست مردم نخجوان برای الحاق به‌ قلمروی دولت تورک قاجاری بود.

مخالفت و مقاومت در مقابل تسلط ارمنستان، روسیه‌ و انگلستان بر دریاچه‌ی اورمیه

ولی‌عهد محمدحسن میرزا از مجادلات و تلاش‌های «ملک سلطان خانم» دختر شاهزاده ‌امام‌قلی میرزا و همسر جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌برای جلوگیری از تسلط ارمنستان، روسیه ‌و انگلستان بر دریاچه‌ی اورمیه ‌که‌ دولت ضد تورک مشروطه‌ در تهران شرایط آن را فراهم کرده ‌بود حمایت کامل می‌کرد. «وزیر خارجه‌ و حکومت‌های خائن [مشروطه‌ی] ایران» امتیاز کشتی‌رانی در دریاچه‌ی اورمیه‌ را به‌ بارون جبرئیل بوداغیانس ارمنی – یکی از محرکین و موسسین قتل عام و کشتار تورکان اورمیه ‌و سلماس و ... - داده‌ بودند. بارون جبرئیل بوداغیانس از ارمنی‌های سلماس و سرمایه‌داری بزرگ بود. تابعیت روسیه‌ را پذیرفت، امتیاز کشتی‌رانی در دریاچه‌ی اورمیه‌ را که ‌متعلق به ‌شاهزاده‌ ملک قاسم میرزا حاکم اورمیه - مراغه‌ و سپس فرزند او شاهزاده‌ امام‌قلی میرزا پدر زن جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی بود به ‌چنگ آورد. 

با وقوع انقلاب روسیه، بوداغیانس به ‌مشارکت با شرکت انگلیسی استیونس و دولت انگلستان پرداخت و به‌ منظور کشتی‌رانی در دریاچه‌ی اورمیه‌ تجارت‌خانه‌ی (Boudaghiantz and Stevens) را تاسیس کرد. بوداغیانس و دولت انگلستان مدعی بودند دولت قاجار حق کشتی‌رانی در دریاچه‌ی اورمیه ‌را ندارد[19].متعاقب آن ولیعهد محمدحسن میرزا که در نبود احمدشاه در تهران به سر می‌برد، در حمایت از حق امتیاز ورثه‌ی امام‌‌قلی میرزا دستور توقیف شناورهای بوداغیانس - استیونس را صادر کرد که اعتراض نماینده‌ی سیاسی بریتانیا را برانگیخت. توقیف شناورها تا ٢٤ مرداد ١٣٠٠ ادامه داشت و در زمان ریاست الوزرایی قوام السلطنه توسط هیأت دولت مشروطه – کودتا رفع شد. (کاظم بیگی، دریاچه‌ی شاهی و قدرت های بزرگ...)

اخراج و تبعید از ایران توسط رضاشاه

بعد از عزل غیر قانونی احمد شاه‌ قاجار در سال ١٣٠٤ محمدحسن میرزا به ‌دستور رضاشاه‌ از کاخ گلستان اخراج و با وضع حقارت‌آمیزی از طریق بغداد به‌ اوروپا تبعید شد. بنا به‌ میرزا علی هئیت رضاشاه ‌بعدها وقتی برای بازدید به‌ همدان آمد در جمع روسای ادارات با علی هئیت روبرو شد و به ‌او با کنایه ‌گفت: «دوستت هم که ‌رفت. ... او در بروکسل سگ دو می‌زند». در اخراج و تبعید خفت‌بار محمدحسن میرزا ولیعهد، امیرلشکر عبدالله‌خان امیرطهماسبی - همچنان که در وقایع کودتای سوم اسفند و سرنگونی غیر قانونی ولی‌نعمت خود احمدشاه‌ قاجار، غصب و مصادره‌ی کاخ‌های قاجاری، و قتل اقبال السلطنه‌ ماکوئی و غارت اموالش - نقشی اساسی داشت[20].

طرح ولی‌عهد محمدحسن میرزا برای کنار زدن رضاخان توسط قوای ایلات و عشایر و اعاده‌ی سلطنت سلطان احمد شاه

پس از خلع احمد شاه‌ از سلطنت و تاسیس سلسله‌ی پهلوی، که‌ هر دو غیر قانونی بود، ولی عهد محمدحسن میرزا برای اعاده‌ی سلطنت قانونی احمد شاه‌ تلاش بسیار کرد. از جمله‌ او و سید حسن مدرس طرحی برای تسلیح عشایر و ایلات و قیام آن‌ها به‌ اسم سلطان احمد شاه ‌بر علیه‌‌ سردار سپه‌‌ و هم‌زمان مراجعت شاه ‌از فرنگستان از طریق عراق عثمانلی به ‌‌ایران را آماده ‌و به‌ شاه‌ عرضه ‌کردند. اما سلطان احمد شاه ‌‌با این طرح هم مخالفت کرد[21].

مخالفت با تاسیس غیر قانونی رژیم پهلوی

محمدحسن میرزا هیچوقت از مقام ولی‌عهدی خود استعفا نداد. چرا که تاسیس سلسله‌ی پهلوی را غیر قانونی می‌دانست. حاجی میرزا محمودخان دولو (دوُوانلی) علامیر قاجار، معروف به‌ احتشام السلطنه ‌پس از آن که‌ در سال ١٣٠٢ به ‌هنگام رئیس الوزرایی رضاخان از برلین به ‌تهران بازگشت، به‌ اتفاق بسیاری از دولت‌مردان قاجار در جلسه‌ای شرکت کرد که ‌از ریاست جمهوری رضاخان حمایت می‌نمود. در پایان، او در رفتاری خائنانه ‌و علی رغم آنکه ‌ریش سفید ایل قاجار به ‌شمار می‌رفت، صورت جلسه‌ در دفاع از پایان دادن به ‌سلطنت قاجاری و ریاست جمهوری رضاخان را امضاء کرد. سپس از طرف رضاخان به‌ دلیل ریش سفیدی ایل قاجار ماموریت یافت تا ولی‌عهد محمدحسن میرزا را وادار به‌ استعفا کند، اما محمدحسن میرزا قبول نکرد[22].

مخالفت با سلطنت رضاشاه‌

سلطان احمدشاه در سال ١٩٢٩ در پاریس فوت کرد، پس از آن محمدحسن میرزا قاجار اعلامیه‌ای صادر نمود و در آن خود را پادشاه ‌قانونی‌ی ایران اعلام کرد. زیرا احمدشاه ‌از مقام سلطنت استعفاء نداده ‌بود و طبق قانون اساسی مشروطه، ولی‌عهد محمدحسن میرزا وارث تخت او و سلطان جدید قاجار بود. (هر چند ظاهرا سلطان احمدشاه قبل از ترک کشور، تصمیم به ‌استعفا و تسلیم سلطنت به ‌محمدحسن میرزا ولی‌عهد گرفته ‌بود).

مقاومت بر علیه ‌سلطنت رضاشاه ‌تا آخر عمر خود

محمدحسن میرزا قاجار تا آخر عمر خود بر علیه‌ سلطنت رضاشاه‌ فعالیت کرد. چنانچه ‌در حوادث شهریور ١٩٤٥ و استعفا و تبعید رضاشاه، یک بار دیگر خواستار بازگشت به ‌ایران شد. اما یک سال بعد در فقر و تنگ‌دستی در پاریس فوت کرد.

ولی‌عهد محمدحسن میرزا در کتاب خاطرات خلیل پاشا قوُت «بیتمه‌یه‌ن ساواش» (جنگ پایان ناپذیر)

خلیل پاشا در کتاب خاطرات خود اشارات بسیاری به ‌ولی‌عهد محمدحسن میرزا از جمله‌ تورکی‌گویی او، تمجید او از تورک‌ها، تقدیر او از اوردوی آزادی‌بخش عثمان‌لی، ... کرده‌ که‌ همه ‌با تورک‌گرایی ولی‌عهد محمدحسن میرزا و وابسته‌گی او به «اصل مظفری یک ملت - یک دولت بودن قاجار و عثمان‌لی» مطابق است:

عثمانلی دوستی ولیعهد محمدحسن میرزا

خلیل پاشا می‌‌گوید حکومت وقت قاجاری شامل ولی‌عهد محمدحسن قاجار و دربار او در تبریز، اوردوی عثمان‌لی در ایران را به‌ عنوان خلاص‌کار و ناجی و مهمان خود می‌دید و این‌گونه‌ نیز با آن رفتار می‌کرد. ولی‌عهد حسن میرزا علاقه ‌و احترام فوق العاده‌ای به‌ فرماندهان عثمان‌لی نشان می‌داد، از جمله‌ خواستار آن شده ‌بود که‌ خلیل پاشا و دیگر مقامات ستاد اوردوی عثمان‌لی در تبریز مطلقا هر شب برای صرف شام با او به ‌قصر ولی‌عهد بیایند. .... حین یکی از این شام‌ها ولی‌عهد محمدحسن میرزا به ‌خلیل پاشا به‌ زبان تورکی می‌گوید: شما «تورک‌های عثمان‌لی» همیشه ‌راکی می‌خورید و بزن بهادر هستید، اما مردم ما «تورک‌های ایران» تریاک می‌کشند و تنبل و بی‌حال هستند.

اهدای نشان عثمان‌لی درجه‌ یک به‌ ولی‌عهد محمدحسن میرزا

خلیل پاشا به‌ هنگام ترک ایران، به ‌سبب آنکه ‌ولی‌عهد محمدحسن میرزا علاقه‌ و صمیمیت فوق العاده‌ای به‌ اوردوی عثمان‌لی و فرماندهان آن نشان داده ‌بود، یک نشان عثمان‌لی درجه ‌یک متعلق به‌ خود را به ‌ولی‌عهد محمدحسن میرزا هدیه‌ و بر سینه‌ی او نصب کرد. ولی‌عهد محمدحسن میرزا نشان عثمان‌لی را با دست‌هایش لمس کرده‌ چشمانش پراشک شد و برای مدتی بی حرکت در جای خود ماند. این نشان عثمان‌لی در آن دوره، به ‌افسران عثمان‌لی که ‌در جنگ‌ها رشادت‌ها نشان می‌دادند و به ‌سبب وطن‌پرستی‌شان لایق آن می‌گشتند اعطا می‌شد و دست‌یابی به‌ آن‌ها مساله‌ی آسانی نبود. در مقابل، ولی‌عهد محمدحسن میرزا نیز به‌ خلیل پاشا یک نشان قاجاری که ‌در میان آن تصویر احمدشاه ‌وجود داشت اهدا نمود.

تورک‌گرایی ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار بنا به ‌افسر تشکیلات اطلاعات ارتش بریتانیا

در یک منبع دیگر انگلیسی (کتابی بنام «با اوردوکشی ایران»)[23] که ‌توسط یک افسر تشکیلات اطلاعات ارتش بریتانیا نوشته ‌شده، تثبیت‌های بسیار مهمی در باره‌ی تاریخ حرکت‌های سیاسی تورک و تورک‌گرا در سال‌های جنگ جهانی اول در تورک‌ایلی؛ «اوردوی آزادی‌بخش» عثمانلی به‌ فرماندهی علی احسان پاشا منجی تورک‌ایلی؛ ابراز شعف و شادمانی مقامات محلی در تبریز به‌ شمول ولی‌عهد «محمدحسن میرزا» از ورود اوردوی عثمانلی به ‌تبریز و آزادسازی آن، استقبال بومیان تورک از پروژه‌ی اتحاد اسلام؛ همکاری داوطلبانه‌ و همه‌جانبه‌ی مقامات و سیاسیون و مردم تورک محلی مخصوصا تبریز با اوردوی آزادی‌بخش عثمانلی؛ استخدام و تربیت کادرهای بومی تورک توسط اوردوی نجات‌بخش عثمانلی برای مبارزه ‌با نیروهای اشغال‌گر بریتانیا و ... وجود دارد (قسمت‌های مربوطه‌ی این منبع در سؤزوموز منتشر خواهد شد).  

برای مطالعه‌ی بیشتر:

ولی‌عهد محمدحسن میرزا قاجار به ‌روایت خلیل پاشا قوُت

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post.html

شخصیت ملی تورک محمدحسن میرزا قاجار، برادر احمدشاه ‌قاجار، فرمان‌فرمای ایالت آزربایجان، آخرین ولی‌عهد قاجاریه

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=342245452994100&set=a.214012365817410&type=3&theater

فیلم كمیاب از مراسم افتتاح خط راه‌آهن تبریز و جلفا در سال ۱۲۹۵ شمسی (زمان پادشاهى سلطان احمد شاه ‌قاجار) كه ‌با حضور ولی‌عهد قاجار، شاهزاده‌ محمد حسن میرزاى قاجار و همراهان ایشان و نماینده‌گان روس انجام شد

https://www.facebook.com/groups/602684319834522/posts/3936446599791594/


[1] دلایل شیطان‌سازی از قاجارها در تاریخ‌نگاری‌های ایران‌گرا و آزربایجان‌گرا

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/03/blog-post_31.html

[2] بیانیه‌ی تورکی خلیل پاشا پس از آزادسازی تبریز در سال ١٩١٥

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/08/blog-post_15.html

توفیق همدانی: برپاکردن طاق نصرت در تبریز در پیشواز اوردوی تورک – اسلام، تقدیم دسته‌های گل از طرف دختران تبریزی به ‌خلاص‌کاران تورک، قتل شوهر خواهر تزار روسیه ‌در قوْشاچای و کونسول روسیه‌ در ساۇوج‌بۇلاق

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/05/blog-post_22.html

ورود پیروزمندانه‌مان به‌ تبریز، عبور عساکرمان از زیر طاق ظفر، شادمانی و سرورها

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_15.html

استقبال شدید همدان از قوا و فرماندهی قوشون عثمانلی، علی احسان پاشا

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_67.html

استقبال تبریز از نفرات دلیر و سلحشور علی احسان پاشا و اوردوی نجات‌بخش عثمانلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_76.html

[3] میرزا تقی‌خان رفعت از پیش‌گامان خودآگاهی ملی تورک در ایران - آزربایجان

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_26.html

[4] تشکیل «حزب اتحاد اسلام» در خوی، سلماس و اورمیه

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_31.html

[5] غرش شیر در قفس: اعتراض مجدالسلطنه ‌به‌‌ مظالم و ارمنی‌پرستی وزارت عدلیه‌ - دولت کودتای سوم اسفند و انگلستان

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/11/blog-post_5.html

[6] فریت گووه‌ن آجودان مخصوص جمشیدخان، و از نزدیکان آتاتورک: مجدالسلطنه‌ افشار یک تورک بسیار فداکار، فوق‌العاده ‌اصیل و دانش‌مند بود که‌‌ خانواده‌‌ و ثروت خود را در راه ‌تورک‌چولوک – تورک‌گرایی فدا نمود

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/11/blog-post_18.html

[7] کتاب حیات یحیی، فصل نهم. صفحات ٨٠ - ٨٦

[8] اعلان جهاد میرزا فضل الله ‌ناصحی اورومی و میرزا مسیح افشار بر علیه‌ روسیه‌ و بریتانیا، پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و پارتیزان‌های وی به‌ اوردوی خلیل پاشا، و خواست شاهی‌سئوه‌ن‌ها از عثمانلی برای فتح تبریز

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_5.html

[9] علی احسان پاشا: تمام بدبختی‌های آزربایجان نتیجه‌ی سیاست دولت مرکزی‌ی ایران و ماموران آن است

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_17.html

[10] میرزا علی آقا هئیت تبریزی: یک شخصیت ملی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_15.html

[11] مرام‌نامه‌ی فرقه‌ی اجتماعیون ایران (حزب دموکرات) در دوره‌ی مشروطیت و انکار مساله‌ی ملی و حقوق زبانی، و مخالفت با فدرالیسم در آن

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_3.html

[12] مختصری در باره‌ی عبدالله ‌بهرامی، مشاور و هم‌راه‌ و هم‌دست نزدیک خیابانی

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_19.html

قتل عام اهالی سالماس و اورمیه ‌توسط آسوری‌ها با حمایت روسیه، انگلیس و فرانسه؛ به‌ روایت عبدالله‌ بهرامی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_10.html

[13] محتشم السلطنه‌ شخصیتی مخالف مشروطیت‌طلبان افراطی که‌ در خط انگلیس – داشناک – پارسیان - ماسون‌ها بودند، مخالف سیاست‌های آنارشیستی، آشوب‌طلبانه‌ و چپ‌روانه‌ی انجمن تبریز، مخالف دموکرات‌های آزربایجان، مشهور به‌ روس‌گرایی و حتی در برهه‌ای طرف‌دار اتحاد اسلام بود.

مخالفت دولت مشروطه‌ با تحصیل به‌ زبان تورکی و ممنوع کردن آن در سال ١٩١٨

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/10/blog-post.html

[14] مین‌باشی یوسف ضیاء طالب‌زاده، و اقدامات او در ایجاد پایه‌های دولت ملی تورک‌ایلی ١٩١٨- ١٩١٩

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/06/blog-post_27.html

[15] تبعید سه ‌‌رهبر فرقه‌ی دموکرات آزربایجان (خیابانی، نوبری، بادام‌چی) به‌‌ دلیل تبلیغات انگلیس پرستانه ‌‌و فعالیت‌های ضد تورک‌شان

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/08/blog-post_49.html

[16] مظفرالدین شاه‌ قاجار اعتنایی به‌ فارسی نمی‌کرد و زبان تورکی را بر فارسی ترجیح می‌داد

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_19.html

[17] در تبریز سال‌های ١٩١٧-١٩١٨، «تورک موجاهیدله‌ر فیرقه‌سی» یکی از مهم‌ترین تشکیلات بومی‌ی ملی، تورک‌گرا و متحد اوردوی نجات‌بخش اسلام-عثمانلی؛ در مقابل تشکیلات ایران‌گرا - فارس‌گرا، ضد ملی، طرف‌دار انگلستان، ضد تورک و متحد داشناکسوتیون - هینچاک «فرقه‌ی دموکرات آزربایجان» بود.

حزب مجاهدان تورک (تورک موجاهیدله‌ر فیرقه‌سی) و رهبر آن تبریزلی حاجی بیگ (حاجی میرزا آقا بلوری)

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_9.html

[18] علی هئیت یکی از هفت عضو اولیه‌ی کومیته‌ی موسس فرقه‌ی دموکرات‌ آزربایجان بود. اما پس از چند ماه‌ از آن جدا شد و به ‌مخالفت شدید، انتقاد و افشاگری بر علیه ‌سیاست‌های ضد تورک، ضد عثمانلی، آنتی دموکراتیک، تروریستی و داشناک‌گرایانه‌ی فرقه‌ی دموکرات‌ آزربایجان –آزادی‌ سِتان به‌ رهبری خیابانی پرداخت: «جریان جدایی پدرم از خیابانی و زندان و تبعید شدن او دو علت داشت. یکی تندروی‌های بعضی از مامورین دستگاه ‌[خیابانی] با مخالفین و چند مورد قتل و اعمال حاکمیت در کشف و مجازات آن‌ها. ... اختلاف دیگر پدرم با خیابانی بر سر مناسبات با دولت عثمانی بود. خیابانی با آن‌ها بد بود و رفتار خصمانه‌ داشت... در صورتی که ‌پدرم با عثمانی‌ها دوست بود .... پدرم این‌ها را به‌ مرحوم خیابانی تذکر می‌دهد و بعد می‌گوید: من با این رویه ‌نمی‌توانم با شما همکاری کنم. و از این جهت کنار می‌روم... یک روز ما را بردند زندان و گفتند شما را فردا به‌کردستان تبعید می‌کنند. .... به‌ همین جهت وقتی عثمانی‌ها آمدند او [خیابانی] را به ‌قارس تبعید کردند».

میرزا علی آقا هئیت تبریزی: یک شخصیت ملی تورک

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_15.html

[19] نیمتاج خانم لک سلماسی، تحریف شعر «دوشیزه‌گان اورومی، خواهران سلماس» منسوب به ‌او و تخریب شخصیت وی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post.html

[20] از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان مشروطه‌طلب، مانقورتیسم تبریزی و دموکرات‌های آزربایجان: برآمدن رضاشاه

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_12.html

[21] پیشنهاد آتاتورک به‌‌کومک نظامی برای اعاده‌ی سلطنت احمد شاه ‌قاجار، فاجعه‌ی مخالفت احمد شاه ‌با آن، و خبط آتاتورک در اتحاد عکس العملی با رضا شاه ‌نسل‌کش

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/12/blog-post_12.html

[22] صاحب جمع و توفیق همدانی: دولت قاجار تنها با کومک «تورانیان» و «تورک‌ها» می‌تواند نجات یابد

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post.html

[23] With The Persian Expedition by Donohoe, Martin Henry, 1869- Publication date 1919

Turkish troops hurriedly moved on Tabriz from the neighbourhood of Khoi and the direction of Julfa. Ali Elizan Pasha, who designated himself " Commander of the Ottoman Army in the province of Azerbaijan, issued a flamboyant proclamation addressed to his dear Persian brethren and co-religionists asking them to rally to his standard and to make common cause with his Army of Liberation which was pledged to free Persia from the thraldom of the Infidel. So the Turks moved in, and were welcomed by the Persian officials and by the Valiahd or heir-presumptive with manifestations of joy, and the Entente consuls and citizens of the Entente countries moved out as fast as slow-moving Persian transport could carry them.

Once in Tabriz, the Turks did not let the grass grow under their feet. They were bent on giving us a Roland for our Oliver. They assiduously cultivated the good graces of the local Persian Democrats, actively identified themselves with the Ittahad-i Islam, or Pan-Islamic movement, and set about the recruiting and training of local levies with which to harry us in Azerbaijan. The Turks also formally notified the Teheran Government that it was their intention to extend their occupation to the Persian capital, so as to complete the spiritual and political resurrection of the Shah's Empire.

Mahmud Mukhtar Pasha, a Turkish military leader of some renown, entered Tabriz on June 15th, gave his blessing to the Pan-Islamic propagandist movement, and promised the militants amongst the Democrats that there would soon be no British left in Azerbaijan or elsewhere in Persia to trouble the peace of mind of those patriots. The good work was furthered by such zealous Turkophiles as HADJI BILOURI, and Democrats as Mirza Ismael Noberi, and the Sheikh Meharnet Riabari, who contrived to combine piety with politics for a cash consideration.

https://archive.org/details/withpersianexped00donouoft/page/n7

No comments:

Post a Comment