Tuesday, August 21, 2018

تاريخ‌نگاری خوش‌خيم رئيس‌نيا

تاریخ‌نگاری خوش‌خیم رئیس‌نیا

 

مئهران باهارلی


١-در زیر بند کوتاهی تالیف رحیم رئیس‌نیا در باره‌ی محمدامین رسول‌زاده را آورده‌ام. در این پاراگراف رحیم رئیس‌نیا به همراه وارونه‌نویسی تاریخ، به ترور شخصیت محمدامین رسول‌زاده می‌پردازد. تورک‌های چپ ایرانی، آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست با گشاده‌دستی و به طور گسترده همواره از شیوه‌ی ترور و تخریب و تخطئه‌ی شخصیت برای خاموش ساختن مخالفین سیاسی و دیگراندیشان مخصوصا معتقدین به هویت ملی تورک، و لجن مال کردن و حذف شخصیت‌های تاریخی تورک استفاده می‌کنند. (این نوشته‌ی رئیس نیا را هم از کتاب او در تقدیس یک تروریست «حیدرخان عموغلو» گرفته‌ام).

٢-رئیس‌نیا حرکت گام به گام و افزاینده‌ی رسول‌زاده از ایران‌گرایی به سوی شعور ملی تورک را «منجلاب شونیسم»، مجاهدت وی برای استقلال تورک‌های قفقاز از یوغ اسارت و استعمار روسی-ارمنی را «منجلاب خیانت»، و وفاداری رسول‌زاده به آرمان استقلال آزربایجان قفقاز از اشغال روسیه در حیات تبعید ناخواسته را «دربدری» و «تلاش‌های باطل پان‌تورکیستی» می‌نامد. وی هم‌چنین در نتیجه‌ی کینه‌ی تاریخی حاصل از «سندروم چالدیران» نیروهای عثمانلی که قفقاز را از اشغال روس‌ها و ارمنی‌ها آزاد ساختند را به عنوان «تورکان اشغال‌گر»، اما با شعف اشغال آزربایجان قفقاز توسط روس‌ها و ارمنی‌ها را «پیروزی ارتش سرخ و برچیده شدن مساواتیست‌ها» معرفی می‌کند: 



«وی هنگامی که در عثمانی بود به حزب اتحاد و ترقی و تورکان جوان پیوست و سپس سر از حزب دموکرات مسلمان که بعدها به مساوات تغییر نام داد در آورد. حزب اخیر از منافع بورژوا-ملاک‌های آن سوی ارس پاسداری می‌کرد و در سال ١٩١٨ به یاوری تورکان اشغال‌گر قدرت سیاسی در آزربایجان شمالی بدست آورد. ... بعد از پیروزی ارتش سرخ و برچیده شدن بساط مساواتیست‌ها در آزربایجان، رسول‌زاده که در منجلاب شونیسم و خیانت سقوط کرده بود، از اتحاد شوروی فرار کرد و بعد از مدتی در بدری در اروپا، سرانجام در ترکیه رحل اقامت افکند و بیش از پیش در تلاش‌های باطل پان‌تورکیستی مستغرق گشت.» (رئیس‌نیا. حیدرعمواوغلی در گذر طوفان‌ها. انتشارات دنیا، چاپ اول، فروردین ماه ١٣٦٠، صص ١٥٣-١٥٤)

٣-درست است که محمدامین رسول‌زاده حیات سیاسی و هویت ملی انتخابی خود را از ایران‌گرایی دوره‌ی مشروطیت آغاز کرد و تا آخر عمر، علی رغم وقوف روزافزون بر هویت ملی تورک و خودی کردن آن، تحت تاثیر رسوبات ایران‌گرایی باقی ماند. این نقیصه خود را در این واقعیت که رسول‌زاده هرگز و صمیمانه تورک‌های ساکن در ایران را از ملت خود نشمرد هم نشان می‌دهد. اما انتقاد رئیس‌نیا از رسول‌زاده (اگر از ترور شخصیت بودن انتقاد او اغماض نظر کنیم) به این مواضع ناشایست او نیست، بر عکس، خشم و کین رئیس‌نیا نسبت به رسول‌زاده دقیقا به سبب دوری دومی از ایران‌گرایی و روی‌کرد روزافزونش به هویت ملی تورک، یعنی مواضع صحیح او می‌باشد.

٤-رحیم رئیس‌نیا یک آزربایجان‌گرای کلاسیک-سنتی است. یعنی طیف جریان‌هایی که به هر نوع از «هویت قومی و یا ملی آزربایجانی مستقل»، که جدا و غیر از «دیگر تورک‌ها» در ایران است؛ و به هر نوع از «حرکت سیاسی آزربایجان‌مرکز» به جای «هویت ملی تورک» و «حرکت سیاسی تورک‌مرکز» اعتقاد دارند. (اعتقاد به گونه‌های میانی «آزری»، «تورک آزری»، «تورک آزربایجانی» و ... هم در این مقوله جای می‌گیرند). آزربایجان‌گرایی سنتی پس از فرار رهبران حکومت ملی آزربایجان به شوروی، از التقاط جریانات تورک چپ ایرانی، آزربایجان‌گرایی ایران‌گرا، آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی (این سه بوجود آمده در دوره‌ی مشروطیت ایران-آزادی‌ستان در باکو، تبریز، تهران، برلین) و آزربایجان‌گرایی استالینیستی (محصول استالین-میکویان در دهه‌ی ١٩٣٠ در مسکو)  ایجاد شده است. آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست، هر دو معتقد به «قوم آزربایجانی» منسوب به «ملت ایران» و دارای «وطن ایران» با «زبان ملی فارسی» بوده، هویت‌های ملی انتخابی و سیاسی‌شان «ایرانی» است (برای حفظ منافع ملی ایران تلاش می‌کنند).

٥-در افراد و تشکیلات آزربایجان‌گرای سنتی متفاوت، وزنه‌ی هر کدام از جریانات تاریخی فوق می‌تواند متفاوت باشد. چنانچه مواضع برخی نزدیک‌تر به آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی، و مواضع برخی دیگر نزدیک‌تر به آزربایجان‌گرایی استالینیستی .... است. آزربایجان‌گرایی سنتی رحیم رئیس‌نیا هم، محل التقاء جریانات «تورک چپ ایرانی»، «آزربایجان‌گرایی ایران‌گرا» و «آزربایجان‌‌گرایی پان‌ایرانیستی» و «آزربایجان‌گرایی استالینیستی است که در آن حرکتی آرام از تورک چپ ایرانی-آزربایجان‌گرایی استالینیستی به سوی آزربایجان‌گرایی ایران‌گرا-آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی دیده می‌شود.

٦-افراد دسته‌بندی شده در این مقوله، در ١٥٠ سال گذشته به منظور انکار هویت ملی تورک و تجزیه‌ی ملت تورک ساکن در ایران، با منتشر کردن ده‌ها هزار نشریه و کتاب و مقاله و ... با نام «آزربایجان» به ایجاد «هویت قومی آزربایجانی» که بخشی از «ملت ایران» و نافی و جانشین «هویت ملی تورک» است؛ و در نتیجه به تجزیه‌ی ملت تورک و سد کردن روند ملت‌شونده‌گی اوغوزهای غربی ساکن در ایران در قالب یک ملت واحد تورک تلاش نموده‌اند. آن‌ها همچنین با عَلَم کردن نام و منطقه‌ی جوغرافیایی-اداری «آزربایجان»، عامدا از ایجاد مفهوم «وطن تورک» که شامل همه‌ی مناطق تورک‌نشین آزربایجان و نواحی مجاور در خارج آزربایجان (عراق عجم-عراقستان، جبال، دیلمستان، بیاتستان، علی شوکور بیگ و ... سابق) در شمال غرب ایران است جلوگیری کرده و آنرا به دو بخش آزربایجانی و غیر آزربایجانی تجزیه‌ نموده‌اند. در آثار رئیس‌نیا نیز («آزربایجان در سیر تاریخ ایران»،....) این مولفه‌ها بلا استثناء دیده می‌شوند.

٧-تاریخ‌نگاری رئیس‌نیا به شدت ضد تورک است. او آگاهانه به جعل و تحریف در تاریخ و عرضه‌ی روایتی ضد تورک، فارس‌مرکز، روس‌محور، ارمنی‌پرست از تاریخ ملت تورک، ایران، تورک‌ایلی و آزربایجان می‌پردازد. رئیس‌نیا به ویژه در تحریف و وارونه‌نویسی تاریخ ملت تورک و تورک‌ایلی در ربع اول قرن بیستم و سال‌های جنگ جهانی اول، بر اساس فارس‌مرکزی و ایران‌گرایی و روسوفیلی و ارمنی‌پرستی، نقش و سهم بزرگی داشته است (از جمله انکار وجود شعور ملی تورک و حرکات سیاسی بر اساس هویت ملی تورک، همچنین حرکات تورک‌گرای استقلال‌طلب در میان تورکان بومی؛ اشغال‌گر نشان دادن اوردوی نجات‌بخش عثمانلی، ....). مخلص کلام آنکه تاریخ‌نگاری رئیس‌نیا، در ذات خود چیزی نیست به جز تلفیقی از روایت‌های فارسی-روسی-ارمنی و گونه‌ای دیگر از تاریخ‌نگاری‌های ضد تورک مشابه کاوه بیات، تورج اتابکی، ... اما در فورمی خوش‌خیم‌تر.

٨-اخیرا در جمهوری آزربایجان به رئیس‌نیا جایزه و مکافاتی داده شد که نشان‌گر حاکمیت تاریخ‌نگاری رسمی آزربایجان‌گرایانه‌ی ضد تورک در آن دیار است. ستایش اخیر آزادگر، یک آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست خجالتی-استالینیستی از رئیس‌نیا هم معنی‌دار و مصداق «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل» است (محمد آزادگر: «رحیم رئیس نیا شناخته تر از آن است که احتیاج به معرفی داشته باشد. آثار باارزشی که به تنهایی در رابطه تاریخ آذربایجان ویا کتاب «ایران وعثمانی در آستانه قرن بیستم» وده ها کتاب ومقاله  تولید کرده  وهمچنین ترجمه های بسیار مفید وبا ارزش  او، هر ایرانی دموکرات و آزاد اندیش  و بویژه آذربایجانیها راجدا به تحسین وامیدارد».)

٩-خودآگاهی ملی تورک اولین گام برای احقاق حقوق ملی ما؛ و افشاء-طرد و درهم شکستن تاریخ‌نگاری استعماری و ضد تورک آزربایجان‌گرایانه (ایران‌گرا و استالینیست) اولین مرحله‌ی خودآگاهی ملی تورک است. زیرا تاریخ‌نگاری آزربایجان‌گرایانه‌ی ضد تورک که رئیس‌نیا هم ممثل آن است، بر خلاف تاریخ‌نگاری پان‌ایرانیستی که از خارج در حال هجوم است، - اقلا از سال‌های ١٨٧٠ و پیش از مشروطیت- مدت‌هاست که قلعه را از درون فتح کرده است ......

No comments:

Post a Comment