«روژاوا» یک پایگاه امپریالیستی، پروژهای صلیبی، حرکتی اشغالگر؛
و «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF)- «یگانهای
مدافع خلق» (YPG) و یا کوردهای اوجالانی وابسته به پکک،
فالانژیستهای سوریه هستند.
مئهران باهارلی
امروز
وجه غالب ناسیونالیسم کوردی در منطقه، مخصوصاً در میان تشکیلات مسلح و گروههای
تروریستی کوردی (حزب دموکرات کوردستان، پکک، ....) ملیتگرایی افراطی و توسعهطلب
آمیخته با نژادپرستی، و ماشهی سیاستهای امپریالیستی غربی و صلیبی و واسطه و
عامل آنها بودن در جنگهای نیابتیشان بر علیه ملتها و دولتهای تورک (تورکیه،
جمهوری آزربایجان، غرب تورکایلی) و عرب (عراق، سوریه) است. به عبارت دیگر آنچه که
امروزه حرکت دموکراتیک ملی کورد نامیده میشود، نه ملی است و نه دموکراتیک.
«روژاوا» به عنوان یک حرکت توسعهطلبانه و اشغالگر: به لحاظ مساحت،
اراضی کوردنشین سوریه در اواخر قرن بیستم و قبل از شروع جنگ داخلی، صرفاً حدود
٣-٥ درصد خاک این کشور در شمال شرقی آن (جنوب ولایت قامیشلی، شمال آن تورکنشین
بود) را شامل میشد. درصد اهالی کورد هم رقمی در همین حدود یعنی ٣-٥ درصد بود (در منابع
و رسانههای غربی اخیراً این رقم دو سه برابر بزرگنمایی شده و ٩-١٠ درصد اعلام میشود).
اما اکنون با حمایت نظامی و سیاسی و مالی و تسلیحات ایالات متحدهی آمریکا و
فرانسه و ... بیش از یک سوم تا ٤٠ درصد از خاک این کشور به اشغال نیروهای مسلح و
تروریستی «کورد اوجالانی» (وابسته به پکک) در آمده است. ٣٠٪-٤٠٪ از اراضی سوریه
که قوای کورد اوجالانی (وابسته به پکک) با حمایت تسلیحاتی ایالات متحده و
فرانسه اشغال کردهاند، به جز قسمت کوچک ٣-٥ درصدی واقعاً کوردنشین، متعلق به و
سرزمین عربها و تورکمانهای این کشور، و مساحت آن حدود ٤٠ برابر مجموع مساحت
کرانهی غربی و غزّه تحت اشغال اسرائیل است.
هدف
غایی دستهجات کورد اوجالانی (وابسته به پکک) و حامیان امپریالیستی - صلیبی آنها
(ایالات متحده، فرانسه، ...) از اشغال اراضی عرب و تورکمان سوریه و گذاشتن نام
جعلی کوردی «روژاوا» بر آن، پاکسازی تورکمانها و اعراب از این منطقهی اشغالی،
کوردستانسازی و کوردسازی آن، تاسیس یک دولت کوردی ضد تورک و ضد عرب به عنوان
پایگاه امپریالیسم غربی و صلیبیان بر اراضی عرب و تورکمان، و نهایتاً محاصرهی
دولت تورکیه در مرزهای جنوب آن با یک دولتک متخاصم و کمربند-کوریدور تروریستی کوردی
است. کوریدور تروریستی کورد مذکور از مرزهای جنوبی تورکیه در سواحل مدیترانه شروع
میشود، در شمال سوریه، شمال عراق، استان آزربایجان غربی امتداد مییابد و با پیوستن
به حلقهی آخرین آن یعنی ارمنستان تکمیل میگردد (این سیاست، اکنون توسط دستهجات
کورد در مورد استان آزربایجان غربی و دیگر مناطق تورکنشین در غرب ایران نیز، با
حمایت جمهوری اسلامی ایران و حمایت امپریالیستی -صلیبی در حال اجرا است).
«نیروهای دموکراتیک سوریه» به عنوان یک عنصر نیابتی – وکیل
امپریالیستی و تشکیلات تروریستی: در سالهای جنگ جهانی اول دولتهای صلیبی و
امپریالیستی اوروپایی و غربی به رهبری فرانسه و آمریکا و روسیه و .... به
منظور قطع ارتباط خاکی امپراتوری عوثمانلی با تورکهای ساکن در ایران (تورکایلی)
درصدد تاسیس یک دولت آسوری بر اراضی تورکنشین در جنوب استان آزربایجان غربی فعلی،
و یک دولت ارمنی در شمال استان آزربایجان غربی فعلی و غرب آزربایجان قفقاز
برآمدند. در این استقامت آنها گروههای آسوری و ارمنی بومی و مهاجر را مسلح کرده
و به منظور تغییر بافت قومی جمعیت بومی با قتل عامهای پیدرپیای که مشترکاً
انجام دادند، صدها هزار تن از تورکها در استانهای فعلی آزربایجان غربی همدان و
مرکزی و شمال و شرق استانهای فعلی کوردستان و کرمانشاه را کشتار نمودند. هرچند با
مداخلهی اوردوی عوثمانلی، پایان یافتن جنگ جهانی اول و تاسیس دولتهای شوروی و
جمهوری تورکیه این غائله پایان یافت، اما دسائس صلیبی – امپریالیستی غربی بر
علیه تورکهای منطقه پایان نیافت.
پس از آن در طول یک صد سال گذشته دولتهای امپریالیستی و صلیبی اوروپایی بر ناسیونالیسم
کوردی متمرکز شدند و با موفقیت آن را به یک ایدئولوژی ملیگرای افراطی توسعهطلب
و شدیداً ضد تورک آمیخته با نژادپرستی (مانند ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی که در
دورهی مشروطه آفریدند) متحول نمودند. ایضاً گروههای مسلح و تروریستی کورد در
منطقه را مبدل به ماشهی امیال امپریالیستی – صلیبی و عناصر نیابتی خود برای
ایجاد جنگهای وکالتی و عملیات ایذائی بر علیه تورکیه و تورکها در آزربایجان
غربی، و همچنین دولتهای عرب عراق و سوریه کردند.
در
مرحلهی جدید این پروژهی امپریالیستی – صلیبی، پس از شروع جنگ داخلی در سوریه،
دولتهای امپریالیستی – صلیبی به رهبری ایالات متحده و فرانسه تحت نام «ائتلاف
بینالمللی» برای مبارزه با داعش ( CJTF-OIR )، یک تشکیلات
نیابتی کوردی به اسم «نیروهای دموکراتیک سوریه» (به انگلیسی: The Syrian Democratic Forces، به کردی: Hêzên
Sûriya Demokratîk، به عربی: قوات سوریا الدیمقراطیة Quwwāt
Sūriyā al-Dīmuqrāṭīya، به اختصار SDF یا قسد) را
تاسیس کردند. رهبری نظامی این تشکیلات نیابتی کوردی را که تماماً از طرف ایالات
متحده و فرانسه تامین و حمایت مالی و نظامی و سیاسی و تبلیغاتی میشود، یک گروه مسلح
به اسم «یگانهای مدافع خلق» (YPG) وابسته به گروه
تروریستی کوردی «حزب کارگران کردستان» (PKK) بر عهده دارد (به همین جهت این دستهجات
موسوم به «کوردهای اوجالانی» شدهاند). این تشکیلات «کوردهای اوجالانی» با سوء
استفاده از آشفتهگی ناشی از جنگ داخلی و گویا به منظور مبارزه با خطر داعش و
اسلامگرایان، بین ٣٠ تا ٤٠ درصد از اراضی عربنشین و تورکماننشین کشور سوریه را
با حمایت نظامی ایالات متحده اشغال نموده است.
کوردهای اوجالانی، فالانژیستهای کورد هستند: سه خصلت اصلی «کوردهای
اوجالانی» و یا «نیروهای دموکراتیک سوریه/ یگانهای مدافع خلق» را می توان بدین ترتیب بر شمرد:
-
این گروه علی رغم نامهای فریبایش، نیرویی ارتجاعی و ماشه و مزدور امپریالیسم
غربی – صلیبی در منطقه و مشابه پدیدهی «فالانژیستهای لبنان» («حزب کتائب» بعدی
که متحد استراتژیک اسرائیل – آریل شارون در طول جنگ داخلی لبنان بود) است. به همین
جهت مناسبتر آن است که «کوردهای اوجالانی» وابسته به پکک در سوریه را
«فالانژیستهای کورد» نامید.
-
این گروه مانند «پژاک» در ایران، تشکیلات فرعی و امتداد سازمان تروریستی پکک
است.
-
از آنجائی که این گروه به صورت ابزاری برای اجرا و پیشبرد پروژههای امپریالیستی
و صلیبی غربی در منطقه عمل میکند و ماشه و مورد حمایت بزرگترین قدرت نظامی جهان
یعنی ایالات متحده است که در حال حاضر به صورت یک دولت سرکش بی اعتنا به قوانین
بین الملل رفتار میکند و صرفاً در ٢٥ سال گذشته باعث ویرانی چندین کشور مسلمان در
خاورمیانه و شمال آفریقا و کشتار میلیونها تن و جنایات جنگی و فجایع بی شمار شده،
همانند گروههای تروریستی اسلامگرا خطر و تهدیدی جدی برای مردم منطقه مخصوصاً
تورکها و عربها است. سادهلوحی است که گمان شود امثال ایالات متحده و فرانسه با
چنین پروندهی سیاه، تشکیلات کوردهای اوجالانی را با نیاتی صلحجویانه و انسانی مسلح
و حمایت میکنند.
چپهای آمریکایی: در دوران انقلاب ضد سلطنتی ایران، حزب روسی تودهی ایران و
دنبالکش فرقهی دموکرات آزربایجان، گروههای کومونیست مخالف شوروی را به حق و یا
به ناحق «چپ آمریکایی» مینامیدند. اما در دوران ما «چپ ایرانی» از جمله خود حزب
توده، دیگر گروههای متعدد کومونیستی و چپ و در این بین همهی تشکیلات زائیدهی
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را میتوان به راحتی و به درستی ملقب به «چپ آمریکایی» حتی «چپ صلیبی» کرد. زیرا این تشکیلات «چپ ایرانی» متفق و مدافع بلا قید و شرط گروههای کورد
اوجالانی و غیر اوجالانی ماشهی امپریالیسم آمریکا – صلیبیان اوروپایی و تروریست و
اشغالگر در منطقه است، آنها را ایدئالیزه و تقدیس میکند، اراضی عربنشین و
تورکماننشین تحت اشغال قوای تروریستی کورد اوجالانی در سوریه را «روژاوا» و «کوردستان»
مینامد و کوردنشین مینمایاند، مخالفت و مبارزه بر علیه اشغالگری و توسعهطلبی
و تروریسم کوردی در سوریه و عراق و ایران که مورد حمایت دولتهای امپریالیستی و
صلیبی است را دشمنی با کورد قلمداد میکند، ..... «چپ ایرانی» نژادپرست هم است،
زیرا اعراب و تورکمانهای سوریه (و عراق و ایران) را مادون انسان و فاقد صلاحیت
برای تعیین سرنوشت و ادارهی امور خود میداند که کوردهای سوپرانسان میباید
سرزمینهای آنها را اشغال کرده و بر آنها حکومت کنند. حتی بسیاری از چپهای
ایرانی همان گونه که در ایران «ملت تورک» را ناموجود و نامرئی کردهاند، اعراب و
تورکمانها در سوریه و عراق را هم ناموجود تلقی میکنند («چپ ایرانی» زاییدهی
انقلاب ضد تورک مشروطیت و بنابراین ماهیتاً ضد تورک و طبیعتاً دوست و متفق دشمنان
تورک از جمله دولتهای صلیبی و گروههای تروریستی کورد است). به زعم چپ ایرانی،
سوریه و عراق صرفاً عبارت از کورد، و کورد هم صرفاً عبارت از پکک (و هر تورک
مخالف با توسعهطلبی و تروریسم فالانژیستهای کورد، بی شک «پان تورک») است.
آنچه باید انجام شود: نیروهای سیاسی – مسلح کورد میباید بی قید و شرط
به منطقهی ٣-٥درصدی کوردنشین قبل از جنگ داخلی سوریه عقبنشینی کنند، سلاحهای
خود را به حاکمیت مشروع و قانونی سوریه تسلیم کنند، روابط خود با دولتهای خارجی و
در صدر آنها ایالات متحده و فرانسه را که از حد مزدوری و جاسوسی بسیار فراتر است قطع
نمایند، به وابستهگی اورگانیک خود به سازمان تروریستی پکک خاتمه دهند و این
سازمان را یک تشکیلات تروریستی اعلام و محکوم نمایند، و تمام تشکیلات خود را که در
مناطق تحت اشغالشان در سوریه ایجاد کردهاند منحل نمایند.
وظیفهی
دولت تورکیه هم آن است که در اسرع وقت و ترجیحاً قبل از آغاز ریاست جمهوری ترامپ،
تمام پایگاهها و تاسیسات و زیربناها و روبناهای متعلق به قوای اشغالگر و کوردهای
اوجالانی تروریست و فالانژیستهای کورد در سوریه را به سرعت نیست و امحاء کند، با
هماهنگی اوردوی تورکیه، «ارتش ملی سوریه» (جیش الوطنی، ارتش آزاد سابق) و قوای
نظامی معارضین مسلح فعلی (تحریر الشام، قوه المشترکه، جبهه الشامیه، فیلق الشام، احرار
الشام، ...)، تمام مناطق خارج از ٣-٥ درصد کوردنشین مخصوصاً عین العرب (کوبانی) و شمال
قامیشلی را از اشغال گروههای کورد و فالانژیستهای کورد مسلح و نیابتی ایالات
متحده آزاد سازد. دولت تورکیه همچنین در اسرع وقت میباید به تسلیح عشایر و اهالی
شهرها در مناطق عرب و تورکمان که تحت اشغال قوای کوردی قرار دارند اقدام نماید، تا
این مردم پس از این بهتوانند خود به دفاع از خانه و کاشانهی خویش در مقابل قوای کوردهای
اوجالانی تروریست و فالانژیستهای کورد متفق ایالات متحده و فرانسه بهپردازند. همچنین
می باید سریعاً یک جبههی گسترده شامل تمام احزاب و سازمانها و تشکیلات تورکمانی را
سازماندهی و تاسیس سریع کرد تا در معادلات و فعل و انفعالات سیاسی آینده، مدافع حقوق
ملی و سیاسی تورکمانهای سوریه باشد.
از
طرف دیگر دولت تورکیه به منظور گرفتن بهانهی مبارزه با داعش و اسلامگرایان
افراطی از دست ایالات متحده و حتی ایران که حضور خودشان و حمایت از کوردهای اوجالانی
را با آن توجیه میکنند و جلوگیری از شعلهور شدن آتش یک جنگ داخلی دیگر توسط گروههای
اسلامگرای افراطی، میباید تمام گروههای بنیادگرای اسلامی معتقد به تاسیس دولت بر
مبنای شریعت در سوریه و کشورهای مجاور که دست به جنایات جنگی و تروریسم زدهاند،
اعم از سنی («حراس الدین» - شاخهی القاعده در سوریه، «انصار الاسلام» - القاعدهی
کوردی، «حرکت مهاجرین اهل سنت ایران»، «حزب اسلامی تورکستان شرقی» - از اویغورها،
...) و شیعه («سپاه قدس» و گروههای نیابتی ایران شامل لشکرهای «زینبیون» از
شیعیان پاکستانی، «فاطمیون» از شیعیان افغانستانی، «حسینیون» از شیعیان جمهوری
آزربایجان، «حشد الشعبی» - بسیج عراق و ادامه ی بسیج ایران، شاخهی نظامی «حزب
الله» – لبنان، ...) را گروههایی تروریست اعلام کند.
همچنین
ضروری است که دولت تورکیه تمام تدابیر لازم را به کار برد که ایران و فرانسه، از
تمام معادلات مربوط به سوریه (و لبنان و عراق، ....) تماماً طرد و اخراج شوند. در
این راستا تورکیه میباید فرمول ٣+٥ در مورد سوریه (مرکب از ایران، روسیه، تورکیه
و پنج کشور عربی) و گروه آستانه (مرکب از ایران، روسیه و تورکیه) را تماماً ترک
کند، زیرا اینها به حضور ایران در سوریه مشروعیت میبخشند. همانگونه که
آزربایجان گروه مینسک را به سبب وجود فرانسه و حامیان ارمنستان در آن پایان یافته
اعلام کرد و فورمول ٣+٣ در مورد قفقاز (مرکب از ایران، روسیه، تورکیه، به علاوه ی آزربایجان،
ارمنستان و گورجستان) میباید ترک شود.
برای مطالعهی بیشتر:
«روژاوا» یک پایگاه امپریالیستی - پروژهای صلیبی – حرکتی اشغالگر،
و «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF)- «یگانهای مدافع خلق» (YPG)
وابسته به پکک، فالانژیستهای سوریه هستند.
https://sozumuz1.blogspot.com/2024/12/sdf-ypg.html
ایجاد حاکمیت کوردی در سرزمینهای
غیر کوردی، اشغال است
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_8.html
پروژهی غرب برای تاسیس دولت-ملت کوردستان بزرگ بر اراضی غیر کوردنشین
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_12.html
ما و چند کجروی در حرکت ملی کورد
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_9.html
اقدام و تلاش برای ایجاد کوردستان در سرزمینهای غیر کوردی
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_25.html
تورکایلی است نه روژههلات: توسعهطلبی ارضی کوردستانی در پوشش دفاع
از حقوق بشر
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_97.html
برخورد با تهدید توسعهطلبی کوردی، با نگاهی بر مواضع تاتارهای کریمه،
تورکهای قبرس، اویقورهای چین و کشمکش ایران-اسرائیل
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/07/blog-post_14.html
مقاومت در مقابل توسعهطلبی گروههای اولتراناسیونالیست و مسلح-تروریستی
کوردی، خدمت به خلق تورک است.
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/05/blog-post_21.html
جنگهای نیابتی-وکالتی روسیان-اروپائیان-آمریکائیان بر علیه تورکان
منطقه در قرن بیستم
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_8.html
منطقهی پرواز ممنوع، سناریوی غرب صلیبی - فرانسه و گروههای کوردی
برای غرب و شمال غرب ایران
https://sozumuz1.blogspot.com/2022/11/blog-post_24.html
در فرانسه کتاب درسی دبیرستانی، شهرها و مناطق تورک آزربایجان غربی
را به عنوان کوردستان نشان میدهد.
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/09/blog-post_7.html
اسلامیستهای تورکیه و مشروعیت دادن به تأسیس دولت کوردستان بر روی
سرزمینهای غیرکوردی
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post.html
موضع حرکت ملی دمکراتیک تورک در بارهی رفراندوم استقلال اقلیم
کوردستان
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_72.html
سورییه و عیراقین فئدئراللاشماسی و یا بؤلونمهسی، تورک خالقینین
هابئله تورکییهنین میللی چیخارلارینا اویقوندور
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_20.html
تركیب جمعیتی-ملی شهر اورمو و حومهی آن در سال ١٨٦٩
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_64.html
بنا به لورد کرزون «اورموی سالهای ۱۸۹۲ سکنهی کورد نهداشت».
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_4.html
خاطرهای از علیرضا نظمی افشار در رابطهی اورموی تورک با گروههای کورد
و نهبود جمعیت قابل ملاحظهی کورد در آن در سال ۱۹۴۸
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_20.html
خوی خیانتپیشهگی تورکهای چپ ایرانی و آزربایجانگرایان پانایرانیست
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/blog-post_97.html
خیانت عدهای از دموکراتهای آزربایجان و اشغال اورمو توسط سیمیتقو
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/02/1.html
تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در
آزربایجان. مقدمه، لغتنامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_88.html
قساوت قلب، خونریزی و اوصاف ظالمانهی اسماعیل آقا سیمیتقو، به روایت
ابوالقاسم امین الشرع خویی
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_14.html
این صداها را بشنویم: از دهستان تورک دلبران (تالپیران)، بخش مرکزی
شهرستان قروه، قرار داده شده در استان فعلی کوردستان
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_23.html