Thursday, March 10, 2016

تشکرنامه‌ی تورکی سفیر دولت تورک قیزیل‌باش (صفوی) در فرانسه که فارسی حرف نمی‌زد

تشکرنامه‌ی تورکی سفیر دولت تورک قیزیل‌باش (صفوی) در فرانسه که فارسی حرف نمی‌زد

 

مئهران باهارلی


مکتوب تورکی محمت‌ریضا بیگ منتشر شده در سؤزوموز:

 

تشکرنامه‌ی تورکی سفیر صفوی در فرانسه که فارسی حرف نمی‌زد

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_10.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ سفیر صفوی در فرانسه: گونه‌ش یوزو چامور ایله سیوانماز

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_17.html

تسلیت‌نامه‌ی تورکی سفیر دولت صفوی در فرانسه، محمت‌ریضا بیگ

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_9.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ از زندان استانبول به صدراعظم فرانسه

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_22.html

 

محمت‌رضا بیگ ایروانی، سفیر دولت تورک قیزیل‌باش (صفوی) در فرانسه، با پایان ماموریت خود به هنگام بازگشت از این کشور نامه‌ای - حسب المعمول به تورکی - خطاب به دوک فیلیپ د'اورلئان (Duc Philippe d’Orleans, 1674-1723) نایب السلطنه‌ی کشور فرانسه پس از مرگ لوئی چهاردهم و پیش از استقلال لوئی پانزدهم نوشت. سفیر دولت تورک قیزیلباش (صفوی) در این نامه‌ی تورکی از پذیرائی‌های دولت فرانسه و از خدمت‌گزاری کسانی که در مهمان‌داری و مشایعت او انتخاب شده بودند - با ذکر نام تک تک آن‌ها - تشکر کرد. محمت‌رضا بیگ در این نامه درخواست نمود که به سبب ناسازگاری مزاجش با سفر دریائی، بر خلاف برنامه‌ی از پیش تعیین شده‌ی عزیمت با کشتی به سن پترزبورگ، به کوپنهاگ پایتخت دانمارک مشایعت شده و از آنجا از راه زمینی به موطن خود عودت کند. 

در زیر متن نامه‌ی تورکی سفیر قیزیل‌باش را آورده‌ام. کلمات و پسوندهای تورکی و نام‌های اوروپائی را با الفبا و املا فونتیک تورکی، و عبارات و کلمات فارسی و عربی را با رسم الخط معمول این زبان‌ها نوشتم.

مئهران باهارلی


"هو

"موسیو نیورئل دوک دؤ اورلیان ژیراند دؤ فیرانس"

شوکت‌لی، قدرت‌لی، عظمت‌لی پادشاهِ والاجاهِ خورشیدکلاهِ ممالکِ فیرانسا نایبِ منابی حضورلاری‌نا

درون محبّت اوزه‌ره سلام‌لار ائدیپ، خاطرله‌ری سوالیمیز.ی جانبی‌نه تقدیم ائدیپ. صحّت و عافیت‌ده مسندِ حکومت‌له‌ری‌نده دایم و دوست‌لوق مرکزی‌نده قایم اولالار.

طرفِ احوالیمیزدان سئوال اولونورسا، الحمدالله تعالی تعیین بویوردوغونوز قالیوْن‌دا اولان به‌ی‌زاده‌له‌ر؛ و قاپیتان موسیو دؤ مارول، و ایکینجی قاپیتان موسیو دؤقان، و اوّل لوتئنانت موسیو ژامه‌ن، و ایکینجی لوتئنانت موسیو دؤبلووا، و موسیو مئزونوو، و جرّاح دؤ قیب، و یازیچی موسیو تاسه‌ن، و موسیو لؤژو تئلی‌یئر، و موسیو دؤ پوم بیرتام، و موسیو لومونییه، اوْل که لازمه‌ی خدمت‌دیر ائدیپ. جمله‌سی‌نده‌ن راضی و شاکریز.

مذبورلار اقدام ائدیپ، [مه‌نی] تعیین بویوردوغونوز پتئربورق'ا گؤتورمه‌ک ایسته‌رله‌ر ایدی. چون [مه‌ن] دریادا بیر مقدار زحمت چه‌کیپ، طاقت گه‌تیرمه‌ییپ[میشه‌م]، رضا و رغبت[یم] ایله و که‌ندی ارادتیم ایله دانیمارق قیرالی پایتختی قوپئنهاق'ا چیخیپ، قارادان گئتمه‌ک اراده‌سی‌له [بو نامه خیدمته ارسال اولوندو]. اومید که مذبورلاردان نظرِ مرحمت‌له‌رین.ی دریغ بویورمایالار.

محبّ

محمدرضا بیگ ایلچی‌یِ فیرانسا"



Israrla Farsça konuşmayan Kızılbaş devleti büyükelçisinden Fıransa makamlarına Türkçe bir mektup


Mösyö Niurelle Duc d’Orléans Gironde de France

Şevketli, qüdretli, ezemetli pâdşâh-i vâlâcâh-i xurşîdkülâh-i memâlik-i Fıransa nâyib-i menâbı huzûrlarına

Derûn mühebbet üzere selamlar édip, xâtirleri suâlımız cânibine teqdîm édip. Sehhet ve âfiyetde mesned-i hükümetlerinde dâyim ve dostluq merkezinde qâyim olalar.

Teref-i ehvâlımızdan suâl olunursa, elhemdülillah teâla te’yîn buyurduǧunuz qalyonda olan beyzâdeler ve qapitan Mösyö De Marolles, ve ikinci qapitan Mösyö Degand, ve evvel lieutenant Mösyö Jamin, ve ikinci lieutenant Mösyö Deblois, ve Mösyö Maisonneuve, ve cerrâh De Gibbe, ve yazıcı Mösyö Tassin, ve Mösyö Lejeau Tellier, ve Mösyö De Paume Biertam ve Mösyö L’aumonier, ol ki lâzime-yi xidmetdir édip, cümlesinden râzi ve şâkiriz.

Mezbûrlar iqdam édip, [meni] te’yîn buyurduǧunuz Pétérburq’a götürmek isterler idi. Çün [men] deryada bir miqdâr zehmet çekip tâqet getirmeyip[mişem], rizâ ve reǧbet[im] ile ve kendi irâdetim ile Danimarq qıralı pâytexti Qopénhaq’a çıxıp, qaradan gétmek irâdesiyle [bu nâme xidmete irsâl olundu]. Ümid ki mezbûrların nezer-i merhemetlerini derîǧ buyurmayalar.

Mühibb

Mehmetriza bey İlçi-yi Fıransa

لغت‌نامه:

قالیوْن (در متن اصلی قلیون): بزرگ‌ترین کشتی‌های جنگی و باری دارای بادبان و پارو

درون محبت اوزه‌ره: از صمیم قلب

قاپیتان (در متن اصلی قپودن): کاپیتان

لوتئنانت (در متن اصلی نتنته): ستوان، ملازم

یازیچی: منشی

که‌ندی: خود

هو: ذات خدا

قارادان: زمینی

نایب مناب: جانشین، خلیفه، قائم مقام

محبّ: دوست‌دار، هم‌چنین مرتبه‌ی سوم سالکان طریقت علوی تورکی بکتاشی

گؤتورمه‌ک: آپارماق، بردن

چند نکته‌ی مربوطه:

١-نام‌های فرانسوی اشخاص در نامه را طبق خوانش خود آوردم:

Niurelle Duc d’Orléans Gironde de France (?), De Marolles, Degand, Jamin, Deblois, Maisonneuve, De Gibbe (?), Tassin, Lejeau Tellier (?), De Paume Biertam (?), L’aumonier

٢-این نامه از جمله‌ی هزاران سند و قرینه و شاهد و ... است که نشان می‌دهند زبان تورکی یکی از زبان‌های دوفاکتوی رسمی و دولتی در دولت تورک قیزیلباش (صفوی) بود. رسمیت دوفاکتوی زبان تورکی در دولتی که توسط تورکان تاسیس شده بود، دربار و ارتش آن دولت در دست تورکان بود و اکثریت نفوس قلمروی آن دولت را تورکان تشکیل می‌دادند، امری به غایت طبیعی است.

٣- دولت فرانسه زبان تورکی را به عنوان زبان رسمی دولت قیزیلباش (صفوی) قبول نموده بود. چنانچه در دیدارهای رسمی و غیر رسمی با محمت‌رضا بیگ سفیر دولت قیزیلباش (صفوی)، مترجم تورکی - فرانسه را حاضر می‌نمود. این موضع نیز بسیار منطقی و شایسته بود. زیرا سفیر مزبور، نماینده‌ی یک دولت تورک بود.

٤- محمت‌رضا بیگ بر کاربرد زبان تورکی و اجتناب از کاربرد زبان فارسی در ارتباطات و مکاتبات خود با مقامات فرانسوی و دولت فرانسه اصرار داشت. این نکته دقت مولفین فارس را هم جلب کرده است. چنانچه عبدالحسین نوائی مورخ ناسیونالیست فارس در اشاره به محمت‌رضا بیگ به کنایه و گلایه می‌گوید سفیر فارسی نمی‌دانست و یا نمی‌خواست به فارسی حرف بزند: «... بارون دوبرتوی خود به سفیر ایران مراجعه کرد که مگر شما خودتان پادشاه ایران هستید که این‌قدر خود رای می‌باشید. "سفیر به زبان تورکی - چون فارسی نمی‌دانست، بلکه بهتر بگوییم به فارسی حرف نمی‌زد"- جواب داد خدا نکند. من یکی از کم‌ترین بنده‌گان او هستم. وقتی مترجم این جمله را ترجمه کرد، بارون خنده‌اش گرفت و گفت اگر از کم‌ترین بنده‌گان شاه ایران هستید، پس چرا این اندازه لجوج و یک‌دنده‌اید؟...».

٥- در آثار محققین فارس، نقل نکردن متن اصلی اسناد و نوشته‌های تاریخی که به زبان تورکی‌اند رفتاری شناخته شده، نامرئی و ناموجود کردن ملت تورک و در راستای تورک‌زدائی از تاریخ و فرهنگ مردمان ایران است. نامه‌های تورکی محمت‌رضا بیگ نیز، که از جمله‌ی اسناد مهم تاریخی و دیپلوماتیک دولت قیزیلباش (صفوی) ‌اند و مضبوط در بایگانی وزارت خارجه‌ی فرانسه، صرفا به سبب تورکی بودن، بدین سرنوشت دچار شده‌اند. چنانچه عبدالحسین نوائی به هنگام اشاره به این نامه‌های تورکی می‌گوید: «ترجمه‌ی (فارسی نامه) را آوردیم بی‌آن که نیازی در نقل متن تورکی آن ببینیم...».

٦-نقل قول مخدوش و مغلوط متون تاریخی تورکی توسط محققین فارس یکی دیگر از رفتارهای نکوهیده‌ای است که به سنت در آثار تاریخ‌نگاران فارس تبدیل شده است. چنانچه عبدالحسین نوائی مورخ ناسیونالیست فارس به هنگام اشاره به عنوان یکی از نامه‌های تورکی محمت‌رضا آن را این‌گونه نقل می‌کند «فرانچه پاشا بینک‌باش وکیلی ...». در حالی که خوانش درست چنین است: «فیرانسا پادشاهی‌نینگ باش‌وکیلی ...»

٧- پس از دو قرن که از ورود قیزیل‌باشان تورک عثمانلی به آزربایجان و ایران، قیزیل‌باش‌کُشی بعضی از شاهان خاندان صفوی مانند شاه اسماعیل اول، شاه تهماسب و شاه عباس حقیر، استحاله‌ی گسترده‌ی قیزیل‌باشان در مذهب فارسی امامی و ... می‌گذشت؛ هنوز بسیاری از آن‌ها، حتی در میان مقامات دولت قیزیلباش (صفوی)، بر مذهب علوی تورکی (قیزیل‌باشی - بکتاشی) و یا متاثر از آن بودند. این تاثیرات در نامه‌های تیرکی محمت‌رضا بیگ نیز دیده می‌شود.

٨- زبان آئینی و دینی مذهب علوی قیزیل‌باشی تورکی بود و هست. آن‌ها هم‌چنین، از آنجائی که (در آغاز) زبان و فرهنگ تاجیکی (فارسی) را خوار می‌شمردند، بر کاربرد زبان تورکی در دیگر مناسبت‌ها هم اصرار می‌کردند. اصرار محمت‌رضا بیگ بر کاربرد زبان تورکی در تماس‌های رسمی و غیر رسمی با مقامات فرانسوی در انطباق با این تمایل و تعصب قومی – زبانی قیزیل‌باشی است.

٩- کاربرد اصطلاحات مذهب علوی تورکی قیزیل‌باشی در نامه‌های محمت‌رضا بیگ معنی‌دار است. وی در در آغاز نامه‌های خود کلمه‌ی "هو" و در پایان آن‌ها "محبّ" را بکار می‌برد.

هو: در ترمینولوژی صوفیان، مخفف هُوَ بوده و مراد از آن خدای تعالی است. هنگامی که یک قیزیل‌باش در مرتبه‌ی کمال (یگانه‌گی انسان با حق)، کلمه‌ی هو را بر زبان می‌آورد، خود تبدیل به هو شده و هر آن‌چه بیان می‌کند، سخنان خداوند است. در عبادات مذهب تورکی قیزیل‌باشی هم، گفتن هو از سوی عابدین قیزیل‌باش، صعود از عالم ماده به عالم معناست. 

محبّ: محب که نام‌های دیگر آن طالب، یول‌اوغلو و ... می‌باشد، مرتبه‌ی سوم در سلسله‌ی مراتب سالکان طریقت علوی تورکی بک‌تاشی است. مراتب سلوک بک‌تاشی از پایین به بالا عبارتند از: عاشق نصیب محب درویش بابا خلیفه دده و در نهایت پیر (دده بابا).

برخی از منابع:

١- محل نگه‌داری مکتوبات تورکی و مدارک مربوط به محمدرضا بیگ ائلچی:

بایگانی وزارت خارجه‌ی فرانسه، ایران، پرونده‌ی  ٤ (و نیز ١، ٣،  ٥، ٢) 

Affaires Étrangeres, Perse, t. 4, fo 193, fo 197, fo 393 (et t. 3, t. 1, t. 5, t. 2)

2- Maurice Herbette, Une ambassade persane sous Louis XIV, d'après des documents inédits. Paris, Perrin, 1907.

 (متن آنلاین)

https://archive.org/stream/uneambassadepers00herbuoft/uneambassadepers00herbuoft_djvu.txt

(پ د ف)

http://archive.org/stream/uneambassadepers00herbuoft#page/n7/mode/2up

٣-اسناد و مکاتبات سیاسی ایران: از سال ۱۱۰۵ تا ۱۱۳۵ ه - ق همراه با یادداشت‌های تفصیلی. به اهتمام عبدالحسین نوائی. تهران.

http://download.ghbook.ir/downloads/htm/11000/8098-f-13920502-asnad-va-mokatebat-seyasi-iran-az-sal-1105-1135-ghamari.htm

4-Un ambassadeur persan à la cour de Louis XIV  -  Figaro supplement litteraire 

http://gallica.bnf.fr/ark:/12148/bpt6k272879x/f3.textePage

5-Watteau's Persians

http://rodama1789.blogspot.com/2013/09/the-persian-ambassador-again.html

6-Hu ve açıklaması

http://www.gavsulazam.de/turk/tasavvuf/hu.htm

7- Hakkı Saygı. Bektaşilikte İnanç Önderliği (Cem Vakfı Alevi İslam Din Hizmetleri Başkanlığı Kitapçığı)

No comments:

Post a Comment