Tuesday, May 10, 2022

نمونه‌ای از ادبیات ائروتیک تورک: غزل «قیلدی اول سرو سحر ناز ایله‌ حمّاما خرام» از محمد بایات – فضولی بغدادی

 

نمونه‌ای از ادبیات ائروتیک تورک

 

غزل «قیلدی اول سرو سحر ناز ایله‌ حمّاما خرام»

از محمد بایات – فضولی بغدادی

 

سؤزوموز - ٢٠٠٤


«ائروتیکا» یک اثر ادبی هنری و مانند هر اثر هنری و ادبی دیگر مرتبط با استتیزم و زیبایی‌شناسی است. در حالی که‌ یک اثر «پورنوگرافیک» (داستان، شعر، ...) معمولا ارزش هنری و ادبی ندارد و صرفا برای تحریک جنسی و شهوانی اغلب فوری و شدید، و اکثرا با اهداف تجاری آفریده ‌می‌شود. مفهوم مرتبط دیگر آثار ادبی «مستهجن» است. آثاری که ‌به ‌رفتارها و روابط و اعضای جنسی به‌ طرزی که طبق موازین میانگین جامعه‌ی زمان خود، رکیک و قبیح و مبتذل شمرده می‌شود می‌پردازند و کلا فاقد هر گونه ‌ارزش هنری و علمی و سیاسی و ..... هستند.

ائروتیسم در همه‌ی ‌شاخه‌های ادبیات تورک، در ادبیات دیوانی (فضولی بغدادی، ....)، در ادبیات فولکلوریک و داستان‌های مردمی (دده قورقوت)، در ادبیات آشیقی، در اشعار و لطیفه‌ها (بک‌تاشی، شاهی‌سئوه‌نی) و ضرب المثل‌ها، در ادبیات طنز (معجز شبستری، ...) و آرگو و در ادبیات مودرن همیشه‌ حضور داشته ‌است. در ادبیات پیش‌اسلامی و داستان‌های فولکلوریک تورک از اشاره‌ی مستقیم به‌ روابط و مسائل جنسی و یا تفصیلات آن که ‌منجر به‌ تحریک شهوت گردد و نیز استهجان اجتناب می‌شد. در طرف دیگر، ادبیات مردمی - فولکلوریک تورکی و ژانر طنز و آرگو شاخه‌هایی از ادبیات تورک‌اند که‌ در آن‌ها ائروتیسم نه‌ به‌ شکل جسته ‌و گریخته، پراکنده‌ و ابزاری؛ بلکه‌ به ‌صورت یک سیستم و نگرش نمودار شده ‌و به‌ شیوه‌ای صاف و با موفقیت و زیبایی هنری بکار برده ‌می‌شود. در کتاب دده‌ قورقوت می‌توان به‌ این نوع ائروتیسم برخورد نمود. در این حماسه‌ی تورکی رابطه‌ی زن و مرد به‌ صورتی طبیعی تصویر و از معشوق تعریف دنیوی بسیار بدیعی داده‌ می‌شود[1].

در دوره‌ی اسلامی، به تبعیت از ادبیات تاجیکی - دری – فارسی و بر خلاف عرف و عادات و ادبیات تورک پیش از اسلام، زن انسان درجه‌ دوم و پست تلقی می‌شد. این امر و محافظه‌کاری دینی تدریجا باعث رواج مجردگویی و استعاره‌های منقطع از محیط واقعی در مورد رابطه‌ی مرد و زن و عرضه‌ی غیر طبیعی آن در فورم دوست داشتن پلاتونیک و ملانکولیک صرف، تمرکز بر بازی‌های کلامی در وصف زیبایی‌ها و اندام و اطوار یار و .... در ادبیات دیوانی تورک و تقریبا ناپدید شدن ادبیات ائروتیک تورک گشت. انسان درجه دوم و خوار و پست شمردن زنان و رابطه با زنان در دوره‌ی اسلامی، علاوتا نقش معینی در گسترش هم‌جنس‌گرایی و شاهدبازی بین مردان در جهان اسلام و ورود این مقولات به ‌ادبیات دیوانی که نوعا ادبیاتی مردانه بود داشت.

رفتار مخفی نمودن و خوار شمردن زنان به مرور زمان در میان تورکان ساکن در ایران به ابعادی فاجعه‌آمیز رسید. مانند عدم ذکر نام زنان و سانسور آن‌ها در نکاح‌نامه[2] و عقدنامه و تسلیت‌نامه و اعلامیه‌های تعزیه، حتی به هنگام اشاره به آن‌ها در صحبت‌ها و ...، که نشان‌گر پس‌رفت عظیم موقعیت و حقوق و آزادی‌های زنان تورک در ایران، مخصوصا پس از تحمیل مذهب شیعه‌ی امامی فارسی بر آن‌ها است. در حالی‌که پیش از آن، زنان تورک - موغول در تورک‌ایلی و ایران نه تنها دارای آزادی‌ها و حقوق اجتماعی و فردی و اقتصادی کمابیش هم‌سطح مردان بودند، بلکه از میانشان، هم در ایران و هم در جهان تورکیک - مونقولیک، فرمان‌روایان و حکام متعدد زن پدیدار شده بود. و البته در سنگ قبرها هم نام زنان تورک مشخصا ذکر می‌شد.

اگرچه ‌به ویژه‌ در مثنوی‌ها، هنوز به‌ مسائل جنسی و عشق‌بازی، گرایش و رابطه‌ با جنس مخالف بر اساس لذت و ذوق و عموما خوش‌باشی و لذت‌گرایی، اشاراتی عینی می‌شد. در ادبیات فولکلوریک تورک این اشارات بیش‌تر، عینی‌تر و غیر مجردتر است. این وضعیت انعکاسی از اسلام مردمی تورک در مقابل اسلام متشرعه - فقاهتی است. به عنوان مثال رعایت حقوق و احترام به منزلت برابر زنان با مردان، و به ویژه اشتراک زنان در مراسم آیینی سماع مولوی و سماه قیزیل‌باشی در فرق تصوفی تورک به عنوان مصادیقی از اسلام مردمی، نمونه‌ای منحصر به فرد در جهان اسلامی است[3].

نهایتا می‌باید به ادبیات ملهم از ادبیات تورک جمهوری سوسیالیستی آزربایجان موسوم به «ادبیات آزربایجان» که در مسائل مربوط به زنان عموما محافظه‌کارانه ‌و مردگرایانه‌ و ناموس‌محور است اشاره کرد. «ناموس» یک کلمه‌ی یونانی‌الاصل (نوموس νόμος) به معنای قوانین و اصول انسان‌ساخته است که در زبان و فرهنگ عربی، اسلامی، خاورمیانه‌ای و فارسی تحول صوری و معنائی پیدا کرده است. در این زبان و فرهنگ‌های مردسالار مفهوم ناموس برای محروم ساختن زنان از آزادی‌هایشان، از حق تملک بر بدنشان، نشناختن آزادی‌های جنسی زنان، آن‌ها را به عنوان دارایی مردان دیدن و ... بکار می‌رود. «با ناموس» زنی است که دارای آزادی در انتخاب نوع حیات جنسی خود نبوده، موظف به پنهان داشتن بدن خود از دیگر مردان و در تمام عرصه‌ها به شمول رابطه‌ی جنسی در خدمت مرد بودن است[4].

اولگو قرار دادن «ادبیات آزربایجانی» جمهوری سوسیالیستی آزربایجان از طرف بسیاری از نویسنده‌گان و تورک در تورک‌ایلی مخصوصا استان‌های آزربایجان شرقی و اردبیل، به‌ علاوه‌ی حاکمیت گروه ملی فارس که در عرصه‌ی حقوق زنان جامعه‌ای فوق العاده محافظه‌کار است[5] بر دولت ایران در طول قرن بیستم و دولت بنیادگرای دینی جمهوری اسلامی در چهار دهه‌ی اخیر، و عقب مانده‌گی عمومی فرهنگی - اجتماعی جامعه‌ی تورک تحت حاکمیت فارس به دلیل استعمار داخلی و سیاست نسل‌کشی زبانی و ملی تورک، .... باعث شده که «ادبیات ائروتیک تورک» در حال حاضر در تورک‌ایلی و دیگر نقاط ایران بسیار تضعیف گردد. در نتیجه‌ی این عوامل،  بعضی از آثار ادبی تورک مخصوصا در ژانر طنز و آرگو، مانند اشعار موسوم به زشت و زیبا (کریمی مراغه‌ای[6])، یاخشی و یامان (علی اکبر رزاقی ساوه‌ای) به‌ عرصه‌ی استهجان نزدیک، و ‌بعضی از اشعار تورکی «فانی درجزینی همدانی» که دارای اشعار دیگری به لحاظ ادبی و هنری بسیار متعالی و باارزش می‌باشد[7]، حتی داخل در آن عرصه‌ می‌شوند.

در زیر به ‌عنوان یکی از بهترین نمونه‌های ائروتیسم ادبی در شعر تورک، غزل «قێلدێ اوْل سَرْوْ، سَحَر ناز ایله‌ حمّاما خَرام» از محمد سولئیمان‌اوغلو بایات - فضولی بغدادی را آورده‌ام.





١-این نوع غزل‌ها که در تمام ابیاتشان صرفا به‌ یک موضوع واحد پرداخته‌ می‌شود «تک ناساق» (در ادبیات دیوانی عثمانلی «یک‌آهنگ» نامیده می‌شوند. (در ادبیات دیوانی عثمانلی «یک‌آهنگ» نامیده می‌شوند. («ناساق» احتمالا تلفظ موغولی کلمه‌ی تورکی تورکی «یاساق»، و با تبدیل حرف «ی» به حرف «ن» است. مانند تبدیل «یاقر – یاق‌اه‌ر» تورکی به «نوکر - نؤکه‌ر» موغولی. «نسق» تلفظ عربی این کلمه‌ی تورکی – موغولی است).

٢-این غزل در نشرهای جمهوری آزربایجان و آزربایجان‌گرایان در ایران تحریف، و به‌ عنوان نمونه در آن «وئریریم» با «وئره‌ره‌م»، «اوُردو» با «ووردو»، «اوْل» با «او»، ... تعویض شده ‌است.

٣-مینیاتور ترسیم شده برای یک نسخه‌ی خطی این غزل (در «آزه‌ربایجان میللی عئلم‌له‌ر آکادئمییاسی، اه‌ل‌یازمالار اینستیتوتو») که ضمیمه‌ کرده‌ام، در ارتباط با موضوع این مقاله جالب توجه است. زیرا یک اثر هنری نقاشی – نگارگری اروتیک تورک بوده و همچنین نشان‌گر آزاداندیشی در عرصه‌ی ائروتیسم است. در این مینیاتور، یک و زن و مرد هم‌زمان در حمام تصویر شده‌اند، که وجود حمام‌های مختلط زن و مرد در گذشته را به ذهن می‌آورد. یک کیسه‌کش - دلّاک مرد در حال شستن گیسوان زن است که ناشی از نبود جداسازی جنسیتی در حمام‌ها (استفاده از دلاک مرد برای مشتریان مرد و دلاک زن برای مشتریان زن) است. نهایتا مینیاتوریست جسور، زن را با فوتایی به دور بدنش و نیمه برهنه ترسیم کرده است.


تورک ائروتیک گؤرک‌سؤزونده‌ن بیر اؤرنه‌ک

قیلدی اوْل سَرْوْ، سَحَر ناز ایله ‌حمّاما خَرام


محمد سولئیمان اوغلو بایات – فضولی باغدادلی

 

قێلدێ اوْل سَرْوْ، سَحَر ناز ایله ‌حمّاما خَرام

شمعِ رخسارێ ایله ‌اوْلدوُ مُنَوَّر حمّام

گؤرۆنۆردۆ بدنی چاکِ گریبانێ‌ندان

جامه‌ده‌ن چێخدێ، یئنگی آیێ‌نێ گؤسته‌ردی تمام

نیلگون فوُتایا ساردێ بدنِ عریانێن

سان بنفشه‌ ایچی‌نه‌ دۆشدۆ مُقَشَّر بادام

اوْلدوُ پاپوسِ شریفی‌یله ‌مُشَرَّف لبِ حوض

بوُلدوُ دیدارِ لطیفی‌یله ‌ضیاء دیده‌یِ جام

ساندێ‌لار کیم ساتێلێر دانه‌یِ دُرِّ عَرَقی

اوُردوُ اه‌ل کیسه‌یه‌ چوْخ‌لار، قێلێپ اندیشه‌یِ خام

کاکێلێن شانه ‌آچێپ، قێلدێ هوایێ مُشکین

تیغْ مویوُن داغێدێپ، ائتدی یئری عنبرفام

[دیزیلیپ اۆستونه‌ کف، کف اؤته‌ر اوْلدوُ صابون

دۆشمه‌یه‌ آیاغێ‌نا ائیله‌دی بیر بیر اِقدام][8]

تاس اه‌لین اؤپدۆ، حسد قێلدێ قارا باغرێمێ سوُ

یئتدی سوُ جسمی‌نه، رشک آلدێ تنیم‌ده‌ن آرام

مَردُمِ چَشمیم آیاغێ‌نا روان سوُ تؤکدۆ

کی گه‌ره‌ک سوُ تؤکۆله‌ سروین آیاغێ‌نا مُدام

چێخدێ حمّام‌دان اوْل، پرده‌یِ چشمیم سارێنێپ

توُتدوُ آسایش ایله‌ گوشه‌یِ چشمیم‌ده ‌مَقام

مزدِ حمّام فضولی! وئریریم جان نقدین

قێلماسێن صرفِ زر، اوْل سرو قدِ سیم اندام

 

TÜRK ÉROTİK GÖRKSÖZÜNDEN BİR ÖRNEK

KILDI OL SERV SEHER, NÂZ İLE HAMMÂMA HIRÂM


MEHMED SÜLÉYMANOĞLU BAYAT BAĞDADLI FUZÛLİ


Kıldı ol serv seher, nâz ile hammâma hırâm

Şem’-i ruhsârı ile oldu münevver hammâm

Görünürdü bedeni çâk-i gerîbânından

Câmeden çıktı, yeñi ayını gösterdi tamâm

Nîlgün fûtaya sardı beden-i uryânın

San benefşe içine düştü mukaşşer bâdâm

Oldu pâbûs-i şerîfiyle müşerref leb-i havz

Buldu didâr-i lâtîfiyle ziyâ dîde-i câm

Sandılar kim satılır dâne-i dürr-i arakı

Urdu el kîseye çoklar, kılıp endişe-i hâm

Kakılın şâne açıp, kıldı hevâyı müşkin

Tîğ mûyun dağıtıp, etti yeri anberfâm

Tas elin öptü, hased kıldı kara bağrımı su

Yetti su cismine, reşk aldı tenimden ârâm

[Dizilip üstüne kef, kef öter oldu sâbun

Düşmeye âyağına eyledi bir bir ikdâm]

Çıktı hammâmdan ol perde-i çeşmim, sarınıp

Tuttu âsâyiş ile gûşe-i çeşmimde makâm

Merdüm-i çeşmim ayâğına revan, su döktü

Ki gerek su döküle servin ayâğına müdâm

Müzd-i hammâm, Fuzûli veririm can nakdin

Kılmasın sarf-i zer ol serv-kad ü sîm-endâm

 

تورک‌جه‌ سؤزله‌ر:

اؤته‌ر: یئیین‌لیک‌له‌ گئچه‌ر، اوچوپ گئده‌ر

اوُردو: ووردو، از مصدر اورماق فورم قدیمی وورماق

اول: او، وی، آن (ضمیر سوم شخص مفرد)

باغیر: جگر، دل

بولدو: یافت، از مصدر بولماق

جام: پیاله‌ی شراب، ساغر. محرف چان (Zhân) چینی به ‌معنی پیاله‌ی کوچک شراب، هم‌ریشه ‌با چاناق تورکی (چان + اق پسوند تصغیر) به‌ معنی کاسه، ظرف کوچک، طبق، ظرف گلی، کاسه‌ی چوبین ته ‌گود و مقعر.

چوخ‌لار: بسیاری، محرف چوخ‌لاری

دین: پسوند ده‌ن، از

ساردی: (با پوشش و پارچه ‌و ....) در بر گرفت، به ‌دورش پیچید، از مصدر سارماق

سارینیپ: (پارچه، .... را) به ‌دور خود پیچیده، از مصدر سارینماق

سان: گمان کن، توگوئی، انگار، از مصدر سانماق

ساندی‌لار: گمان کردند، از مصدر سانماق

قیلدی باغریمی سو: از حسد جگرم سوخت و ذوب شد. آب شدن دل: کنایه ‌از بی‌طاقت و ناشکیبا شدن، بی‌قرار و بی‌تاب گشتن

کاکیل: که‌کیل، که‌که‌ل؛ از ریشه‌ی موغولی کؤکول و کؤکه‌ل. دسته‌ی موی دراز که ‌موغولان و تورکان بعد از تراشیدن سر بر آن باقی می‌گذاردند و رها می‌کردند. محرف آن «خوخول»، خودنام‌گذاری ملت اوکرائین که ‌به ‌لحاظ تباری آمیخته‌ای از تورک و اسلاویان است در قرون گذشته ‌بود. خوخول در تورکی امروز به ‌معنی کندذهن و گیج و ... است.

هوایی: هاوانی، هوا را

وئره‌ییم: بدهم، فورم دیگر وئریم

وئریریم: وئره‌ره‌م

یئتدی: رسید، از مصدر یئتمه‌ک

یئنگی آی: ماه‌ نو


بعضی کلمات سامی و سانسکریت این غزل:

مشکین: از مُشک، مِسک، ماده‌ای خوش‌بو که ‌از غده‌ی روغنی آهوی وحشی بدست می‌آمد. از ریشه‌ی سانسکریت موسکا به ‌معنی خایه ‌و بیضه‌ی حیوان

فوتا: فوطه، لنگ حمام. از ریشه‌ی هندی فوتا به ‌معنی نوعی لنگ ابریشمی با نقش راه‌ راه

کف: ١- چیزی سفید و غلیظ که ‌بر روی آب می‌نشیند و از استعمال صابون و جز آن نیز پدید می‌آید، کف حاصل از حل صابون در آب که ‌به ‌نام کف صابون خوانده ‌می‌شود....، ٢- دست، آن جزء از دست که چیزی را می‌گیرند و رها می‌کنند، سطح داخلی دست یا که مقعرگونه و قرینه‌ی پشت دست است

منور: نورانی، از ریشه‌ی نور عربی و سامی، هم‌ریشه ‌با نار به ‌معنی آتش و مناره ‌در اصل به ‌معنی فانوس و مئنورا در عبری به ‌معنی شمع‌دان ....

نیلگون: از ریشه‌ی نیلا در سانسکریت به‌ معنی آبی تند، در کلمه‌ی نیلوفر (در اصل نیلوتپالا در سانسکریت) هم موجود است

کیسه: توبره، از ریشه‌ی آرامی کیسا و آکادی کیسو به ‌همان معنی

سرو: درخت سرو، از ریشه‌ی آرامی شروینا - شوربینا و آکادی شورمه‌نو - شورینو.

صابون: از ریشه‌ی آرامی – سوریانی صبون

تیغ: اُستره‌ی حجام و سرتراش، آلتی که ‌با آن موی روی و جز آن تراشند.

مقشّر: پوست باز کرده، پوست کرده، پوست کنده


[1] دده قورقوت دیلی‌نده‌ن قادین چئشیت‌له‌ری

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_5.html

[2] نکاح‌نامه‌ی عبدالله میرزا قاجار و گلین خانم قۇوان‌لی به تورکی جغتایی، زنجان سال ١٨١١ دوره‌ی فتح‌علی شاه قاجار

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/01/blog-post_12.html

[3] سماع تورک بر دو گونه است: سماع مولوی و سماه قیزیل‌باشی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_23.html

[4] قادین‌لاری‌نا اعتبار ائده‌ن ملّت، مدنی بیر ملّت‌دیر. مقاله‌ای تورکی از مریم جهانگیری (کاملیا بیگلربیگی) قاسملوی افشار اورومی در باره‌ی مسائل زنان. مریم جهانگیری (کامئلیا به‌ی‌له‌ربه‌یی) قاسیم‌لی آوشار اورومی‌ده‌ن قادین قونوسوندا تورک‌جه بیر یازقاچا

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_6.html

[5] متروپول‌ها مانند تهران و اصفهان و شیراز و مشهد و ... که اغلب در گذشته پایتخت دولت‌های تورک و موغول بوده‌اند و اکنون در مرز مناطق تورک‌نشین – فارس‌نشین قرار داشته و اکثریت جمعیتشان تورک‌های فارس‌زبان شده‌اند کمتر محافظه‌کار می‌باشند.

[6] در این منظومه کریمی از بی انصافی و ظلم بودن حکم حجاب اسلام برای زنان و لزوم تغییر آن صحبت کرده است:

باخ هر ورق‌ده ‌گؤردۆن پوْز آیه‌یِ حجابێ

تکذیب ائده‌ک عذابێ، تصدیق ائده‌ک ثوابێ

انصاف‌دێ توُتسا یاشماق بوُ خوْش ادالێ قێزلار؟

اؤرتسۆن گه‌لیپ گئده‌ن‌ده‌ن بوُ گۆل جمالێ قێزلار؟

غم غصّه‌ده‌ن سارالسێن، سوْلسوُن خیالێ قێزلار؟

گه‌ل قوُرتاراق بوُ غم‌ده‌ن نسوانێ سه‌ن‌لی مه‌ن‌لی

آی ماللا گه‌ل دوزه‌لده‌ک قُرآن‌ی سه‌ن‌لی مه‌ن‌لی،

یونگول‌له‌ده‌ک کتابِ سبحان‌ی سه‌ن‌لی مه‌ن‌لی

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/blog-post_29.html

[7] منظومه‌ی تورکی نصرالله‌خان آسلان کاهارلی-فانی درجزینی رزنی همدانی، که‌ند یاشامی ایله که‌ندلی آروات و قیزلارین یاشانتی‌سی

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/09/blog-post_68.html

[8] مه‌نیم گؤردویوم اه‌ل‌یازمالاردا اولمایان و ته‌ک‌جه‌ بیر سیرا یئنی یایین‌لاردا (صدیق، ....) بولونان بو بئییت بؤیوک اولاسی‌لیق‌لا فضولی‌نین دئییل‌دیر. بو یایین‌لاردا بئیتین ایلک کلیمه‌سی «اه‌زیلیپ» دییه‌ یازیلمیش‌دیر. ‌بونون دوغروسو، اه‌زیلمه‌ک دئییل، «دیزیلمه‌ک» اولمالی‌دیر. یعنی سیرایا گیرمه‌ک. بئیت‌ده ‌گئچه‌ن «کف کف» و «بیر بیر» ترکیب‌له‌ری ده، سیرا و آرخا آرخایا اولما و یینه‌له‌نمه ‌- تکرار قاورام‌لاری ایله ‌ایلگی‌لی‌دیر. دیوان ادبیاتی‌ندا «کف» صابون‌لا ایلگی‌لی اولوپ یئرله‌شمیش بیر آنلامی وار: چیزی سفید و غلیظ که ‌بر روی آب می‌نشیند و از استعمال صابون و جز آن نیز پدید می‌آید، کف حاصل از حل صابون در آب که ‌به ‌نام کف صابون خوانده ‌می‌شود.... بورادا «کف کف»، کؤپوک کؤپوک آنلامی‌ندادیر.

باشقا بیر اولاسی‌لیق، بورادا ایکی فرق‌لی کف‌ین اولماسی‌دیر. ایلک کف، کؤپوک آنلامی‌ندادیر: دیزیلیپ اوستونه‌ کف؛ یعنی بدنی و گؤوده‌سی اوزه‌ری‌نده‌ کؤپوک دیزیلمیش‌دیر. ایکینجی کف، اه‌ل، اه‌ل آیاسی و دست آنلامی‌ندادیر: کف اؤته‌ر اولدو صابین، یعنی صابین اه‌ل‌ده‌ن قایار و زووولده‌ر – زویولده‌ر و قایقان اولدو. بو دوروم‌دا دئمه‌ک ایسته‌نیله‌ن بودور: صابین قایقان اولدوغو اوچون، زویولده‌ییپ اه‌ل‌ده‌ن دوشمه‌یه ‌باش‌لادی، بدنی اوستونده‌کی کؤپوک‌له‌ر کیمی....

برای مطالعه‌ی بیشتر:

تورک‌جه‌میزده قادین و ارکه‌ک آیریم‌چی‌لیغی ایله جنسیت‌‌چی‌لیک، قاورام‌لار و اؤرنه‌ک‌‌له‌ر

http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_30.html

آسیمیلاسیون پوشاکی ملت تورک در ایران

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/04/blog-post_8.html

در تفاوت تاریخ حجاب و کشف حجاب بین دو ملت تورک و فارس

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_25.html

اهمیت اشتراک زنان در آیین‌های تورکی سماه و سماع. سماع تورک بر دو گونه است: سماع مولوی و سماه قیزیل‌باشی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_23.html

حادثه‌ی فجیع قتل دختری جوان توسط پدر جانی‌اش در شهر خوی آزربایجان

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/06/blog-post_58.html

Gelecek Dişidir گله‌جه‌ک دیشی‌دیر

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/03/gelecek-disidir.html

قادین‌لاری‌نا اعتبار ائده‌ن ملّت، مدنی بیر ملّت‌دیر. مقاله‌ای تورکی از مریم جهانگیری (کاملیا بیگلربیگی) قاسملوی افشار اورومی در باره‌ی مسائل زنان. مریم جهانگیری (کامئلیا به‌یله‌ربه‌یی) قاسیم‌لی آوشار اورومی‌ده‌ن قادین قونوسوندا بیر تورک‌جه یازقاچا

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_6.html

پیس (نمایشنامه) تورکی مریم جهانگیری و نطق او در باره‌ی حقوق و مسائل زنان

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_14.html

ممه بالون‌لو قیز. نمونه‌هایی از تورکیات نسیم نجفی اقدم

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/04/blog-post_95.html

اوینایان قیزلار و باش‌لاری‌نی آچان قادین‌لار

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/07/blog-post_51.html

قادین اؤنده‌ر:کوروناویروس سالقینی ایله ان باشاری‌لی موجادیله ائده‌ن اؤلکه‌له‌رده اورتاق بیر یان

QADIN ÖNDER: Ķoronavirüs salqını ile en başarılı mücadele éden ölkelerde bir ortaq yan

No comments:

Post a Comment