مستشار سفارت تورکیه در ایران: چرا در زبان فارسی
برای مفهوم «دوست داشتن» یک کلمهی ساده وجود ندارد؟
مئهران باهارلی
هیچ زبان بشری طبیعی غیر متکامل وجود ندارد. بسیاری از
زبانها نیز دارای خصلتهایی نادر و یا منحصر به فرد و یا قابلیتهایی فوق العاده
هستند. به عنوان نمونه زبانهای تورکیک به لحاظ کثرت فوق العادهی افعال و توانایی
بسیار در فعلسازی دارای وضعیتی ویژه حتی استثنائی در میان زبانها میباشند.
در این نوشته بحثی جالب حول قابلیت فعلسازی زبان تورکی را
از مجلهی یادگار سال ١٣٢٥ (نووامبر ١٩٤٦) نقل کردهام[1]. این مطلب، عبارت است از
نامهی مستشار فرهنگی وقت سفارت کبرای تورکیه در تهران، جمیل میراوغلو به مجلهی
یادگار که در آن وی حيرت و تعجب خود از نبود یک کلمهی ساده و لفظ بسیط برای
مفهوم «دوست داشتن» در زبان فارسی را بیان میکند. در حالی که بنا به او، دوست
داشتن یک مفهوم بنیادین طبیعی و اولیه بوده و در السنهی دیگر دارای یک لفظ بسیط
است (مانند سئومهک در تورکی). سپس وی از معنیای که کلمهی تورکی سئوگیلی در
زبان فارسی کسب کرده ابراز شگفتی میکند. چرا که سئوگیلی در زبان تورکی به معنی
هر آنچه دوست داشته میشود [اعم از انسان محبوب و یا وطن و ....] است. حال آنکه
این کلمه در زبان فارسی در شکل سوگلی صرفا به معنی شخص معمولا زن معشوق و معشوقه و
برگزیده بکار میرود.
در جواب، نشریهی یادگار نبود کلمهای بسیط در زبان فارسی
برای مفهوم «دوست داشتن» را قبول کرده و اضافه میکند که حتی مترادف دوست داشتن در
زبان فارسی یعنی «مهر ورزیدن» هم ترکیبی مرکب است. سپس ادعا میکند شاید در دیگر زبانهای
ایرانیک، ریشهای بسیط برای مفهوم دوست داشتن وجود داشته باشد. این جواب قانع
کننده نیست، چرا که وجود ریشهای بسیط در دیگر زبانهای ایرانیک، عدم وجود کلمهای
بسیط برای آن در زبان فارسی را توجیه و یا جبران نمیکند. مجلهی یادگار در مورد چرایی
منحصر شدن و تحدید معنی سئوگیلی تورکی در زبان فارسی صرفا به معشوق (زن)، با گفتن
این که سوگلی در زبان فارسی یک کلمهی ادبی نیست و از زمان صفویان رایج شده و ...،
از دادن پاسخ طفره رفته است.
کلمهی «دوست داشتن» در زبان فارسی
ص ٧١: آقای جمیل میراوغلو مستشار محترم سفارت کبرای
تورکیه در طی نامهای ملاحظات و سوالات ذیل را برای ما ارسال داشتهاند ...
صص
٧٤-٧٥: ایضا آقای جمیل میراوغلو به ما مینویسند:
«من همیشه از این امر که در زبان فارسی برای رساندن
مفهوم «دوست داشتن» چرا یک لفظ بسیط وجود ندارد در تعجب بوده و
هستم. چه میبینم که در فارسی همیشه این مضمون را با ترکیب دو کلمهی دوست و داشتن
استعمال میکنند. در صورتی که مفهوم دوست داشتن از مفاهیم بسیار طبیعی است که میتوان
گفت که با خلقت انسان بوجود آمده و انسان از همان ایام که قدم به عرصهی وجود
گذاشته دوست داشتن را بلا شبهه درک میکرده است. شاید در زبان فارسی هم مثل جمیع
السنهی دیگر برای رساندن این مفهوم لغت بسیطی بوده است که امروز از استعمال
افتاده و به تدریج فراموش شده است. بابا طاهر عریان هم که به قول بعضی از مولفین
در قرن چهارم هجری میزیسته در این بیت که گوید:
همین جرمم که مو ته دوست دیرم
نه هر کت دوست دیره حالش اینه؟
این مفهوم را با همین لغت مرکب رسانده است.
از طرفی دیگر، جای تعجب کلی است که در زبان فارسی لغت «سوگلی» که صد در صد تورکی است، به معنی محبوبهای که مورد تعلق کلی باشد استعمال
میشود، مصدر این کلمه در زبان تورکی «سئومهک» است به
معنی دوست داشتن در جمیع معانی این کلمه»
اینک نظریات ما:
ملاحظهی دقیق آقای میراوغلو در باب کلمهی «دوست داشتن» فارسی و بسیط نبودن آن قابل کمال توجه است. حقیقت واقع این است که ما هم
هر چه فکر کردیم- بدون اینکه استقصای مخصوصی در این باب کرده باشیم- در فارسی به
کلمهی بسیطی برای رساندن مفهوم دوست داشتن بر نخوردیم. حتی مترادف آن «مهر ورزیدن» نیز مرکب است ..... شاید اگر کسی در لهجههای مختلف زبانهای ایرانی که
هنوز مدون نشده و در غالب نقاط ایران رایج و مورد تکلم است تحقیقی به سزا کند به
ریشهی بسیطی برای رساندن مفهوم دوست داشتن دست بیابد.
اما کلمهی «سوگلی» که
مسلما تورکی است در زبان فارسی کلمهای ادبی نیست و در هیچ شعر یا کتاب درسی فارسی
وارد نشده و ظاهرا استعمال آن هم از عهد صفویه به بعد معمول شده باشد .....
[1] مجلهی یادگار، سال سوم، شمارهی چهارم . آذر ماه ١٣٢٥،
نوامبر-دسامبر ١٩٤٦. مجلهی ماهیانه ی ادبی و علمی و تاریخی. مدیر مسئول عبّاس
اقبال
http://digitale-sammlungen.ulb.uni-bonn.de/ulbbnioa/periodical/structure/7048192
No comments:
Post a Comment