آتاتورک
و بخشش اموالش در نشریهی کرمانشاه-سونقور
تورکایلی
مئهران
باهارلی
یک-در آغاز قرن بیستم در میان نخبه گان
تورک دو جریان هویت ملی-سیاسی در حال تکون بود. نخست جریان ایرانگرا-فارسمحور مشروطیتطلبی
افراطی، که بیشتر در میان گروهی اقلیت اما بسیار فعال و پر سروصدا از نخبه گان بخشهای
مرکزی و شرقی تورکایلی (تبریز، اردبیل، خلخال، مراغه) و پایتخت تهران و ایرانیان
ساکن قفقاز (باکو، ایروان، تفلیس، ...) و گروهها و انجمنها و تشکلات سیاسی آنها که برخوردار از حٖمایت همه جانبه ی انگلستان و .... بودند طرفداران
بسیار داشت. این جریان در سالهای جنگ جهانی اول به یک حرکت هویتی-سیاسی ضد تورک
تبدیل شد.
دیگری جریان مشروطهطلبی معتدل با الهام از مشروطیت عثمانی و حرکت
اتحاد اسلام به رهبری سلطان عثمانی که علاوه بر اکثریت نخبه گان، از حمایت و
پشتیبانی قاطبهی مردم و گروههای ایلی و جوامع مذهبی تورک (جعفری، سنی، علوی) در سرتاسر ایران بر
خوردار بود. با شروع جنگ جهانی و هجوم همه جانبهی روسیه و بریتانیا و فرانسه و
متحدان مسیحی بومیشان به تورکان منطقه در آناتولی و تورکایلی و قفقاز، و شتافتن
عثمانی به یاری مردم تورک مخصوصا در غرب تورکایلی، این جریان متفق عملی سیاسی و
نظامی عثمانی و اوردوی اسلام آن شد.
در سالهای پایانی جنگ این جریان دوم منجر به ظهور هویت
قومی-ملی تورک به معنی مودرن در میان تورکان ساکن در تورکایلی و ایران شد. کانون
و مرکز این خودآگاهی ملی تورک را دو منطقه در غرب تورکایلی که امتداد طبیعی
آناتولی و در ارتباط و مراودهی تنگاتنگ اقتصادی و انسانی و فرهنگی و ادبی و مذهبی
و ... با آن بود تشکیل میداد. نخست غرب آزربایجان شامل ماکو و خوی و سلماس و
اورمیه و سولدوز و قوشاچای و بیجار و ...، دیگری نواحی جنوبی غرب تورکایلی شامل
مناطق تورکنشین عراق عجم-جبال و یا استانهای امروزی همدان و کرمانشاه مانند
یاسوکن و قوروه و کنگاور و اسدآباد و سونقور .... و نواحی مجاور آنها. (البته
مناطق غیر تورکنشین غرب ایران، مخصوصا مناطق کوردنشین و گوراننشین آن نیز در آن
برهه و به مدتی طولانی متفق طبیعی عثمانی بودند. به واقع به غیر از کوردهای سنی
غرب آزربایجان، از نخستین گروههای غیر تورک ایرانی که در سالهای جنگ جهانی اول به
اوردوی عثمانی پیوست و یک تابور (گردان) نظامی ویژه برای آنها تشکیل داده شد، گورانهای
اهل حق کرند بودند)
ارتباط تنگاتنگ غرب تورکایلی با آناتولی در سالهای نخستین
تاسیس جمهوری تورکیه و سپس سلسلهی پهلوی همچنان ادامه داشت. تا آنکه حاکمیت
رضاشاه به کشیدن سدی مابین نواحی غرب تورکایلی با تورکیه آغاز کرد. و به موازات
آن آتاتورک با ایجاد اتفاق و اتحاد با حاکمیت رضاشاه عملا به سیاست عثمانی در
حمایت از تورکان شمال غرب ایران پایان داد. این اقدامات به همراه تغییر الفبا به لاتینی در تورکیه به طور موثر ارتباطات
انسانی و اقتصادی تورکایلی و کل تورکان ساکن در ایران با تورکیه را نابود کرد. ضربهی
نهایی بر ارتباط غرب تورکایلی با آناتولی، با ایجاد هویت قومی-ملی آزربایجانی
توسط روسیهی استالینیستی در سالهای پایانی دهه ی ٣٠ میلادی آمد که علاوه بر قطع روابط سیاسی و فرهنگی و معنوی باقیماندهی غرب آزربایجان با تورکیه، خود تورکایلی
در ایران را نیز به دو هویت قومی جداگانهی آزربایجانی و غیر آزربایجانی (مناطق تورک نشین استانهای امروزی همدان و کرمانشاه و مرکزی و قزوین و البورز و قوم ...) تجزیه و تکه پارچه کرد.
دو-در زیر نوشتهای از نشریهی
کرمانشاه در بارهی غازی مصطفی کمال (آتاتورک بعدی) را آوردهام. این نوشته مربوط
به سال ١٩٢٧ میلادی و یا ١٣٠٦ شمسی است که هنوز روابط فرهنگی و ادبی بین نواحی
جنوبی تورکایلی (مناطق همدان و کرمانشاه و استان مرکزی و ....) و غرب ایران با
آناتولی ادامه داشت و نخبگان و مردم این منطقه
حوادث سیاسی و فرهنگی آناتولی و تورکیه را مشتاقانه و آزادانه تعقیب میکردند.
در این نوشتهی کوتاه از غازی مصطفی کمال پاشا رئیس جمهور
تورکیه با تقدیر و ستایش یاد میشود. چرا که وی در گزارشی به «مجلس کبیر ملی تورکیه» بخش اعظم ثروت و دارایی و املاک و
پول نقد خود را که همه از اطراف و اکناف به وی هدیه شده بودند، همچنین اراضی و
باغاتی را که خود خریده بود، با این عنوان که احتیاجی به این ثروت ندارد، به «جمهوریت خالق فرقهسی» (جمهوریت خالق
پارتیسی بعدی، حزب مردمی جمهوریت) بخشیده است.
درج این خبر همچنین بدان سبب معنیدار است که در همان زمانها،
رضاشاه با غضب اموال و املاک بی شمار در سرتاسر کشور از جمله داراییهای قاجارها،
مشغول به ثروتاندوزی نامشروع و غرق در فساد مالی بود.
یک سخاوت و جوانمردی قابل تقدیر از غازی مصطفی کمال پاشا رئیس
جمهوری تورکیه:
نشریهی کرمانشاه ، ٢٤ دسامبر ١٩٢٧
غازی تمام املاک و دارایی خود را به فرقه بخشیده است.
«غازی مصطفی کمال پاشا» محاسبهی مبالغ و وجوهاتی [را]
که [در] جریان ۹ ساله، خواه در ایام محاربات آناتولی و خواه بعد از آن، به اسم و
حوالهی مشارالیه از اطراف و اکناف با اسم و بیاسم فرستاده بودند، تقدیم «مجلس کبیر
ملی» نموده. و در ضمن مقدار خرج و مصرف این پول را در هنگام تعرضات صورت داده، و باقیماندهی
آن را هم، که یک مبلغ گزافی را تشکیل میدهد، حساب کرده. بعد اظهار داشت:
«آقایان محترم، ثروت و دارائی موجودهی من، از املاک و
پول نقد، به موجب همین صورتی است که تقدیم داشتم. و من به هیچ وجه به این ثروت احتیاج
نداشته، بلکه بهتر آن است که در احتیاجات ضروری فرقه مصرف بشود. بنابراین خانهی مسکونی
خود را در محلهی چانکایا [چانقایا] در آنقره [آنقارا-آنکارا] املاک بروس [بورسا]،
طرابزون [تیرابزون] و ارضروم [ارزوروم]، آنطالیه [آنتالیا]، قونیا و ازمیر [ایزمیر]
را که به من هدیه نمودهاند، با اراضی رعیتی و باغاتی که در آنقره خریدهام عموم را
به فرقهی خودم تقدیم و اهدا مینمایم، که از این تاریخ به بعد املاک مزبور از تصرف
من خارج و متعلق به فرقه میباشد».
گؤروتلهرین
یازیسی:
صالح بهیین خاطراتیندان: «... نه
یانیمیزدا، نه ده کؤیده اشیا واردی. صباحا قادار –غازی پاشا و هپیمیز – اودا دؤشهمهلهری،
پئیکهلهر و یا توپراق اوزهرینده یاتدیق».
Sâlih Beyin Hâtıratından: “... ne yanımızda, ne de köyde eşya vardı. Sabaha
kadar Gazi Paşa ve hepimiz oda döşemeleri, peykeler ve ya toprak üzerinde
yattık.”
Gâzi Mustafa Kemal Paşa: Hâkimiyet milletindir
غازی مصطفی کمال پاشا: حاکمیت ملّتیندیر
No comments:
Post a Comment