سوسن نواده رضی و شعر «تورکو دانیشاندا کیلاسداکی دهخیله ایکی قیران
جهرمه سالدیران خانیم سنجری» و ریشهشناسی نام سنجر
مئهران باهارلی
نسلکشی ملی و زبانی بر علیه تورکهای ساکن در ایران که در تاریخ معاصر اجرا شده و در حال اجرا شدن است، یکی از گستردهترین و کلاسیکترین سیاستهای نسلکشی ملی و زبانی بر علیه گروههای قومی و ملی در سطح جهان است. با اینهمه، این نسلکشی زبان و ملی، مولفهها و مراحل و شیوهها و طراحان و .... آن – از انکار وجود هویت ملی تورک و ملت تورک در ایران، نامرئی و ناموجود کردن تورک در تاریخ و جوغرافیای ایران، تغییر نام تورک به آزری و آزربایجانی، تحریف سیستماتیک تاریخ، دزدیدن میراث فرهنگی و تمدنی و دولتمداری یک هزار و دویست سالهی تورکان در ایران و تقدیم آنها به عنوان میراث فرهنگی و تمدنی و دولتمداری ایرانی و پارسی – فارسی، تا تغییر هزاران اسامی جوفرافیایی تورکی، ممنوع کردن زبان تورکی در مدارس و ادارات و سوزانیدن کتب و نشریات تورکی و تنبیه بدنی کودکان تورک و گذاشتن صندوق جریمه در مدارس به جرم صحبت کردن به تورکی و .... بر خلاف موارد مشابه آن، به هیچ وجه مستند و به لحاظ علمی تدقیق نشده و در نتیجه به لیتراتور موجود در این موضوع وارد نشده است.
یکی از عوامل موثر در بروز این وضعیت، همانطور که بارها گفته و با اسناد و منابع موثق تثبیت شده است، ایدئولوژی و هویت ملی استعمارساختهی آزربایجانی است که در تورکستیزی و سیاست نفی وجود ملت تورک و هویت ملی تورک و نامرئی و ناموجود کردن تورک از تاریخ و جوغرافیای ایران (از جمله با جایگزین کردن آزربایجانی به جای آنها) عینا همسو و همدست پانایرانیسم و سیاستهای ضد تورک صلیبی است. ایدئولوژی و هویت ملی استعمارساخته و منحط آزربایجانی همچنین با طرح موضوعات نامربوط و حاشیهای و آبسورد و ... همواره توجه و تمرکز ملت تورک و مخصوصا نخبهگان آن را از مسائل اصلی و واقعی او - مانند نسلکشی زبانی و ملی تورک در ایران منحرف کرده است.
به دلائل مذکور در یک صد و بیست سال گذشته هیچ اثر هنری و ادبی اعم از داستان و رومان و نمایشنامه و شعر و نقاشی و مجسمه و فیلم و .... قابل توجهی در بارهی سیاست نسلکشی زبانی و ملی تورک در ایران و مولفههای آن هم، به عنوان نمونه در بارهی صندوق جریمهی صحبت کردن به تورکی در مدارس آفریده نشده است. یکی از استثناهای جالب توجه در این مورد، شعر تورکوجان سوسن نواده رضی، از روشنفکران و اندیشمندان تورک و تورکگرای معاصر تبریزی است که او در آن به صندوق جریمهی تورکی صحبت کردن در مدارس هم اشاره کرده است. با این وصف، سوسن نواده رضی مانند بسیاری دیگر از عرصهها، در این عرصه هم یک پیشگام بود.
سوسن نواده رضی در این شعر، با دادن نمونههای متعدد به طرزی هنرمندانه و ذکاوتمندانه تورکوجان یعنی تورکی را مترادف و معادل عشق و محبت و انسانیت و مهربانی و نوازش و ناز و همدردی و مرحمت، و فارسیجان یعنی فارسی را به صورت آنتیتز تمام آنها تصویر کرده است. وی در ابیات مربوط به صندوق جریمهی تورکی نخست با تکرار سه باره میگوید که من هرگز به فارسی نتوانستم دوست داشته باشم، نتوانستم دوست داشته باشم، نتوانستم دوست داشته باشم. سپس خانیم سنجری، معلمش را که کودکان را مجبور میکرد به جرم صحبت کردن به تورکی، دو قران جریمه به دخیل و یا قلکی که در کلاس گذاشته بود بپردازند و صندوق جریمهی او را به عنوان مثالی از اوج غیر انسانی بودن و بی رحمی و بی عاطفهگی و از دست دادن قابلیت دوست داشتن و در نتیجه فارسیجان -فارسی بودن عرضه میکند.
در ابیات بعدی، سوسن نواده رضی میگوید با اینهمه فارسیجان - فارسی بودن خانیم سنجری، همان شخص یک بار هنگامی که او بر زمین افتاده بود، به تورکی او را دلداری داده، به تورکی بر زانوی زخمیاش مرحم نهاده، و به تورکی موهای او را نوازش کرده بود، ... سوسن کودک هم در واکنش به این رفتار انسانی و مهربانی – یعنی تورکوجان و تورکی -، از آن روز به بعد او را به تورکی دوست داشته است....
پایان
نوت مئهران باهارلی
سوسن نواده رضی: «تورکو دانیشاندا کیلاسداکی دهخیله ایکی قیران جهرمه سالدیران خانیم سنجری»[1]
مهن فارسیجااااااان
سئوهنمهدیم...
سئوهنمهدیم باااا، سئوهنمهدیم.
ههله، تورکو دانیشاندا
کیلاسداکی دهخیله
ایکی قیران جهرمه سالدیران او «خانیم سنجری».
بیر دفعه مدرسهده ییخیلدیغیمدا
مئرکوْکوُروْم سورتهنده دیزیمه
«ائله جانینناااااان» دئدی تورکوجان مهنه،
تئلیمه ده تورکوجان چهکدی اهلینی،
سونرا مهنی اهزدیردی تورکوجان
مهن ده اونا اهزیلدیم تورکوجان
او گوندهن بهری،
خانیم سنجرینی داها چوخ سئودیم تورکوجان.
Men Farsıcaaaaaaan
Sévenmedim ....
Sévenmedim baaaa, sévenmedim.
Hele Türkü danışanda
Kilasdakı dexile
İki qıran cerme saldıran o Xanım Senceri
Bir defe medresede yıxıldığımda
Mérķoķurom sürtende dizime
“Éle canınnaaaaan” dédi Türkücan mene
Télime de Türkücan çekdi elini
Sonra meni ezdirdi Türkücan
Men de ona ezildim Türkücan
O günden beri
Xanım Senceri’ni daha çox sévdim Türkücan
در معانی و ریشهشناسی اسم تورکی سنجر: نام آخرین سلطان امپراتوری تورک سلجوقیان
بزرگ. ریشهی این اسم تورکی قطعی نیست. در این باره چند احتمال وجود دارد:
١-سنجر-سانجار: به معنی آن که شمشیر کشیده و آن را فرو میکند. بنا به
این ریشهشناسی، اسم سنجر محرف سانجار، مشتق از فعل سانجماق به معنی فروکردن چیزی
نوک تیز، و همریشه با سانجاق است.
٢-سنجر- خنجر: بنا به این ریشهشناسی اسم سنجر – سانجار محرف و یا واریانت
خنجر - خهنجهر - خانجار در یکی از زبانهای تورکیک شمالی تورکی مانند زبان باشقورتی
است. در این زبان که ادامهی تورکی بولغاری باستان است تبدیل حرف «س» به حرف «خ» قاعدهای
عمومی است. مانند تبدیل قارساق ← قارخاق، سار ← خار، سامان ← خامان، سوت ← خوت ...[2].
البته تبدیل حرف «س» تورکی عمومی به حرف «خ-ق» در برخی از زبان و لهجههای تورکی
(اوغوز غربی) هم دیده میشود. مانند تبدیل سن ← خن-هن، سیزی ← خیزی در لهجههای
تورکی در آناتولی شمال شرقی، و احتمالا خان ← شان (خانهی زنبورهای
عسل)، ....
٣-سنجر-سنگر: بنا به این ریشهشناسی سنجر به معنی قلعه و دژ و استحکامات
جنگی، حصار و استحکامات لشکرگاه و محرف سنگر تورکی است. نهایتا از سهنگیر تورکی
به معنی جبههی کوه، بخش برآمدهی کوه، دماغهی کوه، منتهی الیه کوه و دیوار، تپه،
کوه، .... این کلمه به صورت سنگر به زبان فارسی هم داخل شده است.
٤-سنجر-سنگیمهک: بنا به این ریشهشناسی سنجر به معنی آرام و مطمئن، آسوده؛ محرف سهنگهر، مشتق از فعل سهنگیمهک به معنی دینمهک، یاتیشماق، آرام گرفتن و آسودن و .... است.
[1] متن کامل شعر:
سوسن
نواده رضی: مهن تورکوجان دوغولدوم، تورکوجان یاشادیم، تورکوجان آغلادیم، تورکوجان
گولدوم
[2]. علی رغم ارتباط دادن خهنجهر-خنجر به ریشههای ایرانیک (خونگر،
خانگارای سوغدی، ...) از سوی عدهای، کلمهی خنجر قواره و فورم تورکی دارد و
احتمالا:
١-واریانت کلمات سانجار
و سنجر در یکی از زبانهای تورکیک شمالی است. تبدیل حرف س تورکی عمومی به حرف خ،
در زبان باشقورتی که ادامهی تورکی بولغاری باستان است قاعدهای عمومی میباشد.
مانند تبدیل قارساق و سار تورکی عمومی به قارخاق و خار در تورکی باشقورتی
٢-از مصدر خینجماق به
معنی زدن ضربه، به علاوهی –ار. خینج + ار. مصدر خینماق-قینقماق در تورکی به معنی
قصاص گرفتن، خین-قین به معنی مجازات و جزا، خینج-قینج به معنی کین و نفرت، قینیلماق-خینیلماق
به معنی قصاص شدن، خینیلیش-قینیلیش به معنی مجازات قصاص و ... است.
٣-مخفف قینغیراق-خینجیراق
تورکی باستان به معنی چاقوی گوشت و ...: خینجیراق - خینجیر-خینجهر- خهنجهر.
(تبدیل ق-ک تورکی عمومی به خ در برخی از لهجهها و زبانهای تورکیک، همچنین در
زبانهای موغولی یک قاعده است؛ مانند تبدیل گؤک به خوخ و قارا به خارا، ...
نامهای تورکی افشارهای اورمیه در دیوان طرزی افشار و تصحیح و تشریح آنها
No comments:
Post a Comment