نادرشاه افشار: اگر ایرانیها عقل داشتند، نباید بدعتهای شاه اسماعیل را قبول میکردند
مئهران باهارلی
در زیر نامهای فارسی از نادرشاه افشار خطاب به سلطان محمودخان عثمانلی را آوردهام. در این نامه هم که نادرشاه آن را به صورت محرمانه فرستاده، مولفههای اصلی تفکر و سیاستهای نادری دیده میشود: لزوم ریشهکن کردن تشیع به مثابهی یک رفض و بدعت، لزوم ایجاد مذهب جعفری نادری به عنوان مذهب پنجم اهل سنت و جماعت، تاکید بر مشروعیت حاکمیت خود به سبب اصلیت تورکمانیاش، تعلق ارثی عراق (عجم و عرب) و آزربایجان به سلاطین تورکمان یعنی خود او، تخفیف و تحقیر عجمها[1].
نادرشاه افشار در نامهی خود مطابق معمول، مسبب بلای سب و رفض و بدع رایج در ایران را شاه اسماعیل اول میداند، عجمها (ایرانیها، فارسها، تورکهای شیعی، ...) را به سبب قبول بدعتهای شاه اسماعیل «بی عقل» مینامد (نادرشاه در گفتارها و مکتوبات دیگر خود هم بارها عجمها و ایرانیها را «بی حیا، بی آبرو، فاقد دیانت و مروت و ... » خوانده است)، ایدهی خود دائر بر ضرورت ایجاد مذهب جعفری به عنوان مذهب پنجم اهل سنت که سرمذهب آن امام جعفر صادق است را تکرار میکند. (جعفری اسمی است که در گذشته به طور غیر دقیق برای نامیدن تشیع اثناعشری، شیعیان دوازده امامی متشرعه، علویان دوازده امامی متصوفه، و .... بکار رفته است. اما مذهب جعفری که نادرشاه واضع و موسس آن است، یک مذهب اهل سنت میباشد که به جای ابوحنیفه و مالک بن انس و محمدادریس شافعی و احمد ابن حنبل، سرمذهب آن امام جعفر صادق است. به منظور تمییز و مشخص کردن این مذهب جعفری ایجاد شده توسط نادرشاه، از اصطلاح غیر دقیق جعفری برای تشیع دوازده امامی و .... اولی را به طور قراردادی «جعفری نادری» مینامیم).
وی
روح مذهب سنت و جماعت را قبول حقانیت خلافت راشدین و ترک بدعتگذاری در اسلام –
یعنی آنچه به زعم او شیعیان امامی و علویان قیزیلباش انجام دادهاند – میشمارد.
امنای شرع و اعیان دولت عثمانلی را به سبب مخالفت با این ایدهی خیرخواهانهی او و
در عوض مرجح شمردن برادرکشی بین سنیان و شیعیان (واقعهی ییگهن محمد پاشا سرعسکر) سرزنش
میکند. وی سپس ادعا میکند به سبب آن که بدعتهای شاه اسماعیل را از ایران ریشهکن
و مذهب سنت و جماعت (یعنی جعفری نادری) را جاری کرده است، دیگر اصل دعوا و کشاکش
بین سنی و شیعی از بین برخاسته و معنی ندارد. در این میان نادرشاه اعتراف میکند عدهای
را که به سبب نادانی هنوز بر عقاید بدعتآمیز اصرار داشتند به زور مجبور به اعتقاد
به مذهب سنت کرده و اینکه این اصرار آنها بر عقاید معهودهشان باعث اصرار او بر
تغییر دادن آن عقاید به زور شده است.
در عرصهی سیاسی، نادرشاه بنا به تز مشروعیت تورکی سلاطین و خاقانهای تورک، حاکمیت بر عراق (عرب و عجم) و آزربایجان را حق سلاطین تورکمان و در نتیجه خود میشمارد. به این سبب از سلطان عثمانلی که او را خلیفهی مسلمین میداند، استدعا میکند یکی از آن دو را که در دورهی شاه اسماعیل تحت حاکمیت عثمانلی در آمده بود به وی بازگرداند. اما وی، بنا به یک اصل دیگر که ستون سیاست خارجی او را تشکیل میداد یعنی لزوم سازگاری با امپراتوری عثمانلی و به رسمیت شناختن حق و حقوق او، تاکید میکند این خواست را صرفا به عنوان ژستی برای نشان دادن التفات سلطان عثمانلی به خود به عالمیان تقاضا میکند و در آن اصراری ندارد، هر تصمیمی که سلطان عثمانلی و خلیفهی مسلمانان اتخاذ کند برای نادرشاه محترم و گواراست.
نامهی مرقومه، پیچیده ورود ائدهن فارسی نامهنین بهعینه صورتیدیر
هوالله تعالی شانه
بر ضمیر منیر همایون که مطرح اشعهی انوار ایزد بی چون است، منکشف و مرتسم میدارد که قبل از این که به تائید الاهی آثار سب و رفض و بدع را از ایران محو و منسوخ نمودیم، در خصوص تعیین رکن و سرمذهبی امام جعفر صادق (ع) از راه یگانهگی و دوستی و ولا به آن دولت ابدپیوند تکلیف شد و چون در این ضمن غرض سوای سازگاری اهل اسلام و تالیف امت حضرت سیدالانام نبود، مظنون کلی آن بود که البته درجهی قبول و ارتضا خواهد یافت. بعد از وقوع مقدمهی ییگهن محمد پاشای سرعسکر هر چند تامل شد، انکار و تحاشی امنای شرع اطهر و اعیان دولت به حدی مشهود گردید که به این همه سفک دماء راضی شدند و به قبول آن تکالیف راضی نشدند.
هر چند که به عنایت ایزدی مذهب سنت و جماعت که عبارت از قبول حقیقت خلافت خلفای راشدین رضوان الله علیهم اجمعین و ترک مبدعات باشد، در ایران کمال شیوع و رسوخ و استقرار دارد و اکثری عن صمیم القلب قائلاند. لیکن بعضی از راه نادانی راضی نبودند که ایشان را نیز خواهی نخواهی تابع و مقلد و معتقد این طریقه ساختیم. چون مقصود این نیازمند خیرخواهی طرفین بود، هرگاه طرفین به تکالیف معهوده راضی نباشند، اصرار این خیراندیش چندان لزومی ندارد و اگر عجم و ایلات ایران (را) عقلی میبود، بایست از روز ازل این قسم بدعتها را از شاه اسماعیل قبول نکنند. چون از بدو حال غرض ما صلاحاندیشی امت محمدیه بود، خداوند عالم نظر مرحمت خود را فراخور نیت دریغ نداشت. به هر حال اصل کشاکش و مادهی نزاع دو طرف مطالب معهوده بود. از آنها دست برداشتیم. هرگاه مدعا موقوف باشد، دعوی نیز موقوف است: گذشتم از سر مطلب، تمام شد مطلب. للهالحمد مذهب سنت و جماعت که مقصود کل است، شایع و مستمر و عاری از شائبهی ریب و خلل است و خدا نخواسته باشد که بعد الیوم به سبب [حرص] ملک و مال، مادام الحیات تیغ خلاف از غلاف برآمده بادی نزاع شویم.
لیکن در عالم برادری اعلام میشود که چون [حاکمیت] عراق و آزربایجان همیشه با سلاطین تورکمانیه و فی الحقیقه ارثی این خیرخواه است، که در عهد دولت شاه اسماعیل نصف آنها به تصرف آن دولت ابد پیوند درآمده، چنانچه یکی از دو مملکت را که عبارت از عراق و آزربایجان باشد، از راه یگانهگی به این دوست صادق الولا احسان و اعطا فرمایند، البته نصف دیگر به آن دولت باهره حلال خواهد بود و حسن التفات آن حضرت نسبت به این برادر اخلاصپرور بر عالمیان ظاهر و مبرهن خواهد شد. و این تکلیف نیز از راه محبت و اتحاد، نه از روی اصرار و ابرام میشود و در رد و قبول آن مختارند. به هر نحو که بر طبع همایون گوارا باشد، بر این اخلاصمند نیز گوارا خواهد بود، حمل بر نوعی دیگر نخواهند فرمود.
باقی آفتاب خلافت و جهانداری لایزال و بی زوال باد.
منبع: اصل نامه در (Türkiye Cumhuriyeti Başbakanlık Osmanlı Arşivi, Hatt-ı Hümayun, cilt 8, sayfa 161) بایگانی نخستوزیری تورکیه، نامهی همایون، جلد هشتم، ص ١٦١ است. این نامه در آثار زیر هم از آن بایگانی نقل شده است:اسناد شمارهی ٤٥ و ٢٦٩ انجمن تاریخ ایران (خطِّ همایون)؛ اسناد و مکاتبات (نصیری) صص ١٣١-١٣٣؛ نادرشاه و بازماندهگانش همراه نامههای سلطنتی و اسناد سیاسی و اداری با توضیحات و حواشی دوکتور عبدالحسین نوائی، صص ٣٦٣-٣٦٤؛ ....
تورکیات افشاریان:
نادرشاه
افشار: اگر ایرانیها عقل داشتند، نباید بدعتهای شاه اسماعیل را قبول میکردند
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/06/blog-post_1.html
نامهی
تورکی نادرشاه به خط او و دوکترین اصلیت تورکمانی - ریشهی تورانی مشترک افشاریه و
عثمانلی در آن
https://sozumuz1.blogspot.com/2021/05/blog-post_8.html
تقاضای
نادرشاه برای الحاق رسمی دولت تورک افشاری - ایران به امپراتوری عثمانلی و تحت
الحمایهی آن دولت شدن
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_24.html
مکالمات
تورکی نادرشاه در قورولتای موغان چؤلو، متن کامل و تصحیح شده - مئهران باهارلی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_27.html
سه سلام - سرود
نظامی تورکی از دولت تورک افشاری
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/06/blog-post_5.html
سکهی
تورکی نادرشاه افشار: دهییرمه گؤتورو
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_22.html
نامهی
تورکی نادرشاه افشار به سلطان عثمانلی محمود اول
http://sozumuz1.blogspot.com/2015/12/blog-post_23.html
دستور
نادرشاه برای انجام مذاکرات دیپلوماتیک رسمی در هندوستان به زبان تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post_9.html
مصالحهنامهی
تورکی که به دستور نادرشاه افشار نوشته شد
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post_16.html
سنگنوشتهی
تورکی کلات نوشته شده به امر نادرشاه افشار- کتیبهی نادری
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post_30.html
کتیبهی
تورکی سردر حرم حضرت علی در نجف سروده شده به سفارش نادر شاه
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_13.html
شعر
تورکی آرامگاه نادرشاه آوشار (افشار)، آخرین جهانگیر تورک
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_19.html
متن
تورکی وثیقهی اتحاد اسلام نادری - نجف
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_27.html
موشتولوق - مژدهنامهی
تورکی سروده شده به امر نادرشاه به مناسبت تولد تیمورخان نوهی او و محمدشاه گورکان
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/09/blog-post.html
میرزا
زکی ندیم، ایناق نادرشاه: سلطان محمود عثمانلی و نادرشاه افشار دو نخل بوستان
تورکمان هستند
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/12/blog-post_23.html
انعکاس
شعور ملی تورک در نامهای اشخاص خانوادهی جمشیدخان افشار اورومی و نادرشاه افشار،
و نبود آن در نامهای اشخاص خانوادهی پیشهوری، خیابانی، ستارخان و شاه اسماعیل
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html
نادرشاه افشار
از زبان رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی-١٩١٣
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_7.html
آوشارلارین
قوچاقلاماسی - افشارلارین دستانی
http://sozumuz1.blogspot.com/2018/10/blog-post_20.html
The Chronicle of
Abraham of Crete, George A. Bournoutian
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/the-chronicle-of-abraham-of-crete.html
نادرشاه افشار:
صفت دیانت و مروت در طایفهی ایرانی نمیباشد
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_7.html
سنگلاخ،
لغتِ نوایی، بسیم آتالای یاییمی، ١٩٥٠
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/08/blog-post.html
نزاع
سنی – شیعی، سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن روسیه، سنیستیزی دولت مشروطهی ایران
و کامنت تخریبی قاس. ترک.
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/12/blog-post_11.html
شعر
فخریهی صابر و عناصر هویت ملی تورک در آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_47.html
[1] نادرشاه افشار: صفت دیانت و مروت در طایفهی ایرانی نمیباشد
http://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_7.html
No comments:
Post a Comment