موسویها- یهودیهای تورک در تورکایلی
مئهران باهارلی
در طول تاریخ تکلم موسویان (پیروان دین موسی) پراکنده در جهان به زبان سرزمینهایی که در آنها اسکان گزیده بودند – به عنوان زبان اول و مادری - پدیدهای معلوم و تقریبا یک قاعده است. حتی در موارد بسیاری موسویان متکلم به این زبانها، نویسندهگان و مولفین برجستهای را به ادبیات ایشان تقدیم کردهاند: مارسئل پروست – ادبیات فرانسوی، فرانتس کافکا – ادبیات آلمانی، آرتور میلئر – ادبیات انگلیسی آمریکایی، ایساک بابئل – ادبیات روسی، .... هرچند در میان جوامع موسوی، زبان عبری و خط عبری که هر دو مقدس شمرده میشدند هم، اغلب در مراسم و آئینهای دینی استفاده و محافظت میشد. در مواردی دیگر زبانها و یا لهجههای جدید از زبان موطن جدید آمیخته با عناصر عبری حاصل شده است. مانند زبان «لادینو» در اسپانیا و «ییدیش» در آلمان. بعضا نیز موسویان در نگارش متون به زبانهای خود، الفبای عبری را بکار بردهاند (متون عربی و تورکی و گورجی و فارسی و ... با الفبای عبری).
موسویهای مهاجرت کرده در گذشتههای دور به منطقهی ما هم متکلم به زبانهای رایج در آن به عنوان زبان اول و مادری خود شدهاند. مانند موسویهای تات در جمهوری آزربایجان که زبان مادری و اولیهشان زبان ایرانیک تاتی موسوم به «جوهوری» است.
مرسوم است که اینگونه موسویان با زبان مادری و اولشان مشخص و نامیده شوند. مانند «موسویان تات» در جمهوری آزربایجان و یا «موسویهای کورد» که در مورد موسویان دوزبانه (نوآرامی یهودی و کوردی کیرمانجی) مسکون در کوردستان عراق بکار میرود.
در جهان تورکیک هم از قدیم الایام جوامع موسوی وجود داشته است. بعضی از این گروههای موسوی مانند خزرها تورکان تغییر دین داده به موسویت، بعضی دیگر هم موسویان عبریزبان قدیم تغییر زبان داده به زبانهای تورکیک مانند قیریمچاقها و قارائیمها در شبه جزیرهی کیریمهی اوکرایین هستند (به احتمال بسیار قیریمچاقها و قارائیمها از آمیزش تورکهای خزر و قیپچاق با موسویان عبریزبان قدیم تشکیل شدهاند).
بنا به بعضی از محققین، سلجوقیان اولیه مانند خزرهای تورک بر دین موسوی بودهاند. سلجوقیان اولیه و حتی خوارزمشاهان به همراه اسامی تورک، اسم دوم عبری - یهودی هم داشتند، مانند آرسلان اسرائیل، موسی یابغو، میکائیل بیگ، یوسف اینال، چاغری داود، آنوش (آنوس-یوناس) تیگین، ....حتی دو شهرک مشهور سلجوقی در اصفهان انوشآباد (آنوس - یوناس) و اسحاقآباد هم دارای اسامی عبری - موسوی هستند. انوش تگین مؤسس امپراتوری خوارزمشاهان هم دارای نام عبری – تورکی است. انوش (آنوس - یوناس) در شرع یهودی (هلاخا)، کلمهای حقوقی و به معنی یهودیانی که مجبور به ترک غیر اختیاری دین یهودیت شدهاند ولی همهی تلاش خود را میکنند تا در شرایط اجبار به دین موسوی - یهودی خود پایبند باشند، است.
سرزمین و مملکت – اولکهی تورکایلی نیز، هر دو قسمت آزربایجانی و عراقستانی آن، از دیرباز موطن جوامع موسوی، به زبان تورکی «جوووتCüvüt »[1] بوده است. در بخش آزربایجانی تورکایلی، موسویان – یهودیان در شهرها و روستاهای اطراف سالماس، اورمو، سایین قالا، قوشاچای، ساووج بولاق، نقده – سولدوز، تیکان تپه، بانا، ساققیز، سردشت، بوکان و قبلا در تبریز، اردبیل، ... ساکن بودند. قسمتی از این گروهها دوزبانه بودند و در نمونهی جنوب آزربایجان غربی به همراه تورکی، زبانی ویژه به اسم «لشان دادا» را هم بکار میبردند[2]. قسمتی هم - شاید اکثریتشان - یکزبانه و صرفا متکلم به زبان تورکی به عنوان زبان اول و مادری خود بودند.
در قسمتهای شمالی استان همدان در جنوب تورکایلی، یهودیان – موسویانی در روستاهای قروه، قروه درجزین، اسدآباد و شاید یهودیان – موسویان ملایر و روستاهای اطراف سامن و .... زندهگی میکردند که متکلم به زبان تورکی بودند (در قسمتهای جنوبیتر، مخصوصا در شهر همدان، موسویان زبانی ایرانیک داشتند که خود آن را راجی – رازی منسوب به ری مینامند. این زبان قبل از شیوع تاجیکی – دری در ایران، پرمتکلمترین زبان ایرانیک در ایران بود). در خارج تورکایلی، در منطقهی ملی تورک «افشاریورت» در شمال خراسان، هم موسویان – یهودیانی ساکن بودند که تورکی صحبت می کردند و به احتمال بسیار زبان اولیه و مادریشان تورکی بود[3].
حبیب لوی در کتاب خود «تاریخ یهود ایران» که به نوعی دائره المعارف موسویان – یهودیان ایران شمرده میشود، صراحتا بیان میکند که زبان موسویان در آزربایجان تورکی بود و آنها فارسی نمیدانستند:
«در سال ١٨٣٠ عدهی کثیری از یهودیان فراری آزربایجان متوجه قفقاز شدند و به استثنای یک فامیل کسی به تهران یا به سایر شهرهای ایران [فارسستان] نیامد. زیرا اولا زبان آنها تورکی بود و فارسی نمیدانستند. و در ثانی آنها از نامهربانیهای هموطنان [فارس] باخبر بودند. ...». (تاریخ یهود ایران، جلد سوم، کتاب پنجم، ص ٥٤٣)
جوامع موسوی - یهودی تورکزبان سابقا و یا فعلا ساکن در تورکایلی و افشاریورت و .... باید مانند «موسویان کورد» ساکن در کوردستان، «موسویان تورک» («تورک جووودلهری») ساکن در تورکایلی نامیده شوند. زیرا زبان اولیه و مادری آنها تورکی بود. همچنین موضوع موسویان - یهودیان تورک ساکن در تورکایلی میباید به مطالعات و بررسیهای مربوط به فرهنگ تورک و وطن تورکایلی و مخصوصا تاریخ تورک افزوده شود. به عنوان نمونه در حیطهی تاریخ تورک و تورکایلی این امر از جهت ریشهیابی یهودستیزی و آنتیسمیتیزم دورهی صفوی که توسط کلیسای مسیحی و ارمنی با مذهب شیعهی امامی فارسی عجین شد، قتل عام موسویان - یهودیان تورک به همراه دیگر تودههای تورک در تورکایلی در سالهای جنگ جهانی اول توسط سیمیتقو جنگ سالار کورد و قوای مسلحهی مسیحی آسوری – ارمنی، .... مفید و مهم است.
موضوع «موسویان – یهودیان تورک»، بر خلاف موسویان – یهودیان کورد و یا موسویان – یهودیان فارس و موسویان – یهودیان عرب و ... موضوعی تماما مغفول و مسکوت گذاشته شده، و نامعلوم در جهان علم و مطالعات موسویشناسی – یهودیشناسی و تاریخ و فرهنگ تورکایلی است. در مورد سوم یعنی تاریخ و فرهنگ تورکایلی، دلیل مسکوت و مغفول نگاه داشته شدن موضوع موسویان – یهودیان تورک، مرکب و چندلایهای است:
-عدم ملت شوندهگی تودهی تورک از جمله در تورکایلی که باعث ایجاد نشدن صنف روشنفکران و محققین و سیاستمداران دارای شعور ملی تورک که به عموم مسائل ملت تورک و از جمله به زیرگروههای دینی و اعتقادی تورک و تورکزبان و تورکایلی مانند موسویان – یهودیان تورک هم علاقه و حساسیت نشان دهند شده است،
- موسویهراسی – یهودیستیزی تحت تاثیر شیعهی امامی، که در دورهی صفویان توسط کلیسا و دولتهای صلیبی (ونیز - ایتالیا، کلیسای ارمنی، فرانسه، اسپانیا، .... ) با این دین – مذهب ملی فارسی عجین و از آن طریق به تورکهای شیعی سرایت داده شده است
-ایدئولوژی و هویت ملی ضد تورک و استعماری آزربایجانی که زادگاه اصلی آن روسیه و استالینیزم – هر دو به شدت موسویستیز و یهودیستیز - است.
-
تحت تاثیر اسلامیستهای تورکیه قرار گرفتن بعضی از فعالین سیاسی آزربایجانگرا در
دو دههی اخیر. غافل از آن که بسیاری از اسلامگرایان معاصر در تورکیه با عدول از
اسلام تورک و سنت جاافتادهی امپراتوری عثمانلی در دوستی با یهودیان - موسویان،
نوعی آنتیسمیتیزم خاورمیانهای را از اسلامگرایان عرب و فارس عینا پذیرفتهاند
تورک یهودیلهر «موسوی اوخولو» آولوسونون آرخاسی. اورمو، باتی آزهربایجان، تورکایلی. ١٩٣١
Türk Yehudiler, Musevi Oxulu avlusunun arxası. Urmu, Batı
Azerbaycan, Türkili. 1931
Turkish Jews, Backyard of the Jewish School. Urmia, West
Azerbaijan, Türkili, 1931
منبع
عکس:
David Joseph, 19 October 2021. A photo taken 90 years ago in Urmia, in the
back- yard of the Jewish school. This photo was taken
for the King, Reza Shah, to show him that his request was met, that all women
take off their veils and head covers. My grandmother her
sisters and brother are in this photo.
برای مطالعهی بیشتر:
توصیهی ناصرالدین شاه قاجار در سال
١٨٧٣ به رهبران موسوی برای خرید یک سرزمین برای خود و تاسیس کشور-دولت یهود بر آن
http://sozumuz1.blogspot.com/2022/02/blog-post_4.html
پختن کودکان و خوراندنشان به
مادرانشان، گردن زدن بچهها و زنان؛ وحشیگریهای اشقیاء ارمنی در قوتور، یئستیکان
(یزدکان)، آختاجی، ... در غرب آزربایجان و وان
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_22.html
اعلام مواضع در بارهی اصطلاح تورکان ایران،
تورکستیزی فرانسه، محور ترانسآتلانتیک، مناسبات با اسرائیل، و تعامل با انتقاد
تخریبی-ترور شخصیت
http://sozumuz1.blogspot.com/2020/07/blog-post_93.html
[1] «جوووت»
اسمی است که تورکها موسویان – یهودیان را با آن مینامند یعنی یک «دیگرنامگذاری»
است. خود موسویان – یهودیان تورک نام جوووت را نمیپسندند و حتی آن را توهینآمیز
تلقی میکنند. به گفتهی افشار اورمو، یهودیان – موسویان تورک در اورمیه «جوووت»
را به معنی کافر دانسته و از نامیده شدنشان با آن بسیار ناراحت میشوند:
Afşar Urmu:
«من بیلهلی موسویلهر اؤزلهری
جووود کلمهسیندهن خوشلانمازلار ....جووود بهللی کی جوهود کلمهسیلهن بیردیر،
و بیزلهر موسویلهره جووود دییهریز، آنجاق موسویلهر جوود کلمهسینی کافیر
آنلامیندا آنلاییرلار.....اورمودا یهودیلهر جوووت کلمهسیندهن خوشلانمازلار.
بیر معللیم دوستوم دیییردی بیر یهودی شاگیردیم واریدی کی مهنیمله چوخ یاخینمیش. بیر
گون شاکایا اونا جووت دیییر. دوستومون دئدییینه گؤره بوتونلوکله دوستلوغونو مهنیمله کهسدی، کی سونرا
عوذور دئمکله سون بولور. دئمهک اورمودا جوووت کلیمهسی قورخاق آنلامینا گهلهر،
آنجاق یهودیلهر جووت کلمهسینی کافیر آنلامیندا بیلیرلهر».
[2] زیرگروههای دینی –
اعتقادی تورک در ایران
[3]«در محمدآباد مرکز شهرستان درگز چند خانوار کلیمی و چند خانوار
ارمنی وجود دارند که در زمان قاجاریه و بعد از مشهد و عشقآباد مرکز تورکمنستان
شوروی به درگز آمدهاند و به علت مستعد بودن درگز برای امور بازرگانی و تولیدات
صنعتی به کار پرداختهاند. معاریت آنها امین، رفیعی بودهاند. کلیمیها در
محمدآباد، لطفآباد، نوخندان مسکن گزیده و به کار تجارت و بزازی و داد و ستد تولیدات
دامی اشتغال داشتهاند. ارامنه در لطفآباد و محمدآباد به امور بازرگانی و با دایر
کردن کارخانهجات صنعتی مانند پنبه پاککنی، روغنکشی، صابونسازی مشغول شدهاند. اغلب کلیمیها بعد از تشکیل کشور اسرائیل از درگز مهاجرت
کردهاند. کلیمیها و ارامنه علاوه بر زبان اصلی خود، به تورکی و فارسی هم صحبت میکنند.
اولاد آنها امروز در درگز و مشهد و تهران ساکنند». سید علی میرنیا. ایلات و طوائف
درگز، صص ٣٩-٤٠
No comments:
Post a Comment