Thursday, September 21, 2023

دستور مظفرالدین شاه‌ قاجار برای ممنوع ساختن بی احترامی به‌ خلیفه‌ی دوم عُمَر و جشن عمرکشان، و تنبیه ‌و مجازات مرتکبین و برگزار کننده‌گان

 

دستور مظفرالدین شاه‌ قاجار برای ممنوع ساختن بی احترامی به‌ خلیفه‌ی دوم عُمَر و جشن عمرکشان، و تنبیه ‌و مجازات مرتکبین و برگزار کننده‌گان 

مئهران باهارلی


١-یکی از رفتارهای بسیار زشت و مضر و مخرب افراطیون و جهّال شیعی، بی احترامی و ناسزاگویی و توهین به ‌مقدسان مسلمانان است که مخصوصا ‌از دوره‌ی شاه ‌اسماعیل اول به تحریک صلیبیان – شعوبیان و روحانیون شیعی عرب لبنانی الاصل، با تشکیل قوای تروریستی «تبرّائیان» (تا قرن بیستم با نام «لعنت‌چی‌ها» وجود داشتند) در سطح دولتی و به ‌صورت سیستماتیک و نهادینه درآمده، و در سطح مردمی در فورم‌هایی از قبیل مراسم و آئین‌ها و جشن‌ها و عیدهایی در روز قتل خلیفه‌ی دوم مسلمین عمر ابن خطاب و .... (در فارسی «عمرکُشان-عمرکشون»، عمر گردون، عیدُالزهرا، فَرحَةالزهراء، غدیر دوم، روز رُفِعَ‌القلم، یوم البقر، عید بابا شجاع‌الدین، ...) ‌شایع شده است. 

اجرای جشن عمرکشان که گویا فورم تحول یافته‌ی مراسم «مغ‌کشی» پارسی‌های دوره‌ی هخامنشی و سپس بعضی جوامع ایرانیک دوره‌ی ساسانی و بی ارتباط با اسلام و تورک است، نخست از مراکز جمعیتی ایرانیک، عرب و تاجیک‌نشین (کاشان، شیراز، اصفهان، تهران، قوم، بوشهر، مشهد، نور، ...) آغاز، و مانند بسیاری از بدعت‌های شیعی امامی و خود آن مذهب، به مروز زمان به میان بعضی جوامع تورک شیعی شده نیز (قوچان، همدان، تبریز، خوی، سلماس، ...) انتقال یافته است. عربی-فارسی بودن اسم مراسم مهم است. نبود یک اسم تورکی برای آن و استفاده از اصطلاحات فارسی – عربی مانند عمرکُشون، قرینه‌ای است که تائید می‌کند این مراسم در میان تورک‌ها ریشه‌ی خودی نداشته و یا به قدر کافی خودی نشده و همیشه عربی - فارسی تلقی می‌شده است.

‌در طول تاریخ به ‌جز افرادی معدود (شاه ‌اسماعیل اول، شاه ‌تهماسب، شاه ‌عباس حقیر،...) اکثریت مطلق سلاطین و خواقین و مقامات عالی‌رتبه‌ی تورک با این رفتار خانمان‌سوز منفور، به‌ انحای مختلف مبارزه‌ کرده‌اند. در میان این خاقان‌های تورک مصلح و خیراندیش و دورنگر، مشخصا باید اسامی زنده‌یادان شاه ‌اسماعیل دوم، نادر شاه‌ افشار، و ناصرالدین شاه ‌قاجار را برد (در ضمیمه‌ی پایان مقاله).

٢- جشن سفیهانه‌ی عمرکشان در نتیجه‌ی تدابیر و اقدامات سلاطین تورک مذکور در ربع اول قرن بیستم، تقریبا متروک و منسوخ شده بود. بسیاری از روحانیون شیعی تورک‌تبار هم، مخالف این مراسم و آئین سخیف بوده و هستند. اما اغلب روحانیون شیعه‌ی فارس (تاجیک، عرب لبنانی الاصل) از آن حمایت آشکار و یا ضمنی کرده‌اند. در دوره‌ی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نیز، علی رغم ممنوعیت ظاهری و فورمالیته، این مراسم دوباره به صورت خصوصی و زیرزمینی و مخفیانه رایج شده است.

هدف از ترویج این دسیسه‌ی شعوبی - صلیبی، عمدتا تحمیق مردم مخصوصا تورک‌ها (و موغول: هزاره‌ها) و سوء استفاده‌ی ابزاری از آن‌ها برای ایجاد واگرایی در داخل جهان تورکیک و میان تورک‌های شیعی و علوی با تورک‌های سنی در کشورهای همسایه‌ی تورکیه ‌و آزربایجان و استفاده‌ از توده‌های مانقورتیزه ‌شده‌ی تورک (و موغول) شیعی برای ضربه ‌زدن به‌ جوامع و کشورهای تورکیک (مانند تشکیل گروه‌های افراطی و بنیادگرا و برانداز شیعی در جمهوری آزربایجان، استفاده‌ از آن‌ها در سوریه ‌و عراق و افغانستان و ... در راستای ناسیونالیسم توسعه‌طلب فارسی و سیاست‌های ضد تورک در منطقه) است.

٣-یکی دیگر از سلاطین تورک که ‌قلبا به ‌اتحاد و مودت ملل مسلمان مخصوصا تورک‌های قاجاری و عوثمان‌لی اعتقاد داشت، مظفرالدین شاه ‌قاجار است. در زیر سندی در مخالفت این خاقان نکونام با امر مشئوم توهین به‌ مقدسان اسلام و خلیفه‌ی دوم عمر را تقدیم کرده‌ام. این سند عبارت است از نامه‌ی سفیر عوثمان‌لی در تهران به ‌وزارت خارجه‌‌ی قاجار همراه با توشیح مظفرالدین شاه ‌بر آن.

در نامه ‌سفیر عوثمان‌لی می‌گوید عده‌ای از اهالی و اعیان خوی و سلماس علی رغم حضور مامورین عوثمان‌لی در منطقه، ‌روز قتل خلیفه‌ی دوم عمر را به ‌عنوان عید جشن گرفته، به ‌یک‌دیگر تهنیت و تبریک گفته، شادی و پای‌کوبی کرده ‌و برای تفرج به‌ صحرا رفته‌اند. مقامات دولتی هم نه ‌تنها اقدامی برای جلوگیری از این رفتار که بر خلاف عهدنامه‌های منعقده بین دولتین است نکرده‌اند، بلکه علاوه بر دکاکین، ‌بسیاری از ادارات دولتی مانند گومروک و پوست و تلگراف هم به ‌این مناسبت تعطیل بوده ‌است. سفیر این واقعه‌‌ی زشت را که باعث جلب توجه اجانب یعنی دولت‌های صلیبی متخاصم (برای سوء استفاده از آن بر علیه مسلمانان) شده، حرکتی ناشایست، غیر انسانی و غیر متمدمانه ‌نامیده، ‌تقاضای مجازات عاملین آن و عذرخواهی از نماینده‌گان عوثمان‌لی در محل را می‌کند.

مظفرالدین شاه ‌به ‌این تقاضای سفارت عوثمان‌لی شخصا و با نوشتن حاشیه‌ای بر پاکت مکتوب جواب داده ‌است. وی در جواب خود دستور می‌دهد ‌وزیر اعظم مساله‌ی بی‌ احترامی به‌ مقدسان اسلام و برگزاری جشن عمرکشان را، با صدور اوامر لازمه اکیدا ممنوع و سخت قدغن کند و با فرستادن تلگراف به منطقه امر به تنبیه و مجازات مرتکبین و برگزار کننده‌گان آن‌ نماید.

پایان نوت مئهران باهارلی



شماره‌ی سند: ٩٠٤

موضوع: بی احترامی به‌ خلیفه‌ی ثانی

نومره: ٤٢٦-١٣٢

تاریخ: ٢ ربیع الثانی ١٣٢٢ ه. ق.

کارتون: ١

پرونده: ١-١

نامه‌ی سفارت عثمانی در تهران به ‌وزارت خارجه

جناب مستطاب اجل امجد ارفعا دوستان استظهارا مشفقا معظما محترما مهربانا

موافق شرحی که ‌از باش‌شهبندر خوی و سالماس به ‌سفارت کبریٰ رسیده ‌موجب تاسف دوست‌دار گردیده ‌که ‌اهالی و اعیان ایران در آنجا به‌ خلاف انسانیت و مدنیت، حرکتی کرده ‌شب نهم شهر ربیع الاول ١٣٢٢ [٢٤ ماه مه ١٩٠٤] اسباب جشن برای خود فراهم کرده ‌و عموما دکاکین را بسته ‌و به ‌عیش و عشرت کوشیده، و به ‌یک‌دیگر تبریک و تهنیت گفته‌ به ‌صحرا رفته‌اند. حتی این که‌ اداره‌ها، گومروک و پوستا و تلگراف نیز اداره‌های خود را تعطیل و موافقت کرده‌اند.

این رفتار اهالی و اعیان آنجا نسبت به ‌[عمر] خلیفه‌ی ثانی پیغمبر (ص) جالب نظر دقت اجانب در خاک دولتی دوست، هم‌دین، هم‌جوار گردیده ‌و از طرف حکومت محلیه‌ و کارگزار هم هیچ تدابیر ممنوعیه ‌به ‌حرکات مخالف اصول و عهودشکنانه‌ی آن‌ها به‌ عمل نیامده.

لهذا دوست‌دار با کمال تاسف منتظر و خواهش‌مند است حکم اکید سریع در تنبیه‌ و تادیب مرتکبین که ‌در این مساله ‌شریک و سهیم بوده‌اند و در حضور مامور دولت علیه‌ی عثمانیه ‌ارتکاب به ‌این اعمال و افعال وحشیانه ‌که ‌هیچ وقت امنای عظام دولتین علیتین منتظر نبوده‌اند، کرده‌اند، شرف صدور یابد و جبران حرکات ناشایسته ‌را نمایند و ترضیه‌ی خاطر باش‌شه‌بندر مومی الیه ‌را به‌ عمل آورند و از نتیجه ‌دوست‌دار را مستحضر فرمایند.

همواره ‌احترامات فائقه ‌را نسبت به ‌آن جناب مستطاب اجل عالی تجدید می‌نماید. زیاده‌ چه‌ زحمت دهم.

[متن پشت پاکت نامه] نومره‌ی ٢٧٨

٧ شهر ربیع الثانی

یک فقره‌ مراسله‌ی سفارت عثمانی است. از شرف عرض خاک پای فلک فرسای اقدس همایونی ارواحن فداه ‌خواهد گذشت.

[حاشیه‌ی پاکت، با دست‌خط مظفرالدین شاه]:

وزیر اعظم البته‌ در این مساله ‌قدغن سخت نمایید و تلگراف نمایید. مرتکبین را هم تنبیه ‌نمایند.

شهر ربیع الثانی ١٣٢٢.

امضاء: مظفرالدین شاه

ضمیمه:

از تدابیر شاه اسماعیل دوم برای جلوگیری از بی احترامی به مقدسان اسلام توسط جهال شیعه[1]

مخالفت با شعائر و افراطی‌گری شیعی و علوی: شاه ‌اسماعیل‌ دوم‌ مذهب تشیع (هر دوی شیعه‌ی امامی متشرعه‌ - فارسی و علوی قیزیل‌باشی متصوفه‌ - تورکی) را بدعتى در دین اسلام مى‌شمرد. از همین رو در صدد تقلیل ظواهر مذهبی آن دو در جامعه‌ مخصوصا بدعت‌های دینی و زشت‌کاری‌هایی که‌ نیا و پدرش رواج داده ‌بودند از قبیل دشمنی با سنیان و لعن ناسزاگویی به‌ مقدسان مذهبی آنان بر آمد. وی مخالف غلو در مورد مقدسات تشیع، خواستار کاهش مبالغات مذهبی شیعی، و حفظ و رعایت حرمت مقدسان مذهبی سنیان از سوی شیعیان امامی و علویان قیزیل‌باش بود.

ممنوع ساختن لعن و طعن عایشه: شاه ‌اسماعیل دوم لعن فرستادن به ‌عایشه‌ همسر پیامبر اسلام که‌ از مخالفان امام علی بود را ممنوع ساخت. چرا که ‌به ‌اعتقاد وی عایشه‌ همسر پیامبر اسلام و لعن به ‌او، لعن به‌ پیامبر اسلام است. «از اطوار اسماعیل میرزا و سخنانی که ‌در عقاید شیعه‌ در پرده ‌می‌گفت، مردمان او را در تشیع سست اعتقاد یافته، گمان تسنن به ‌او بردند. سبب مظنه‌ی اول آن بود که‌ در طعن عایشه‌ دغدغه‌ کرده ... » (عالم آرای عباسی). در این رابطه ‌روایتی می‌گوید روزی شاه ‌اسماعیل دوم به ‌«بولقار خلیفه» جانشین «خلفا روملو»ی نابینا شده، که‌ خلیفة الخلفا (بالاترین مقام مذهبی علویان قیزیل‌باش تورک) بود، گفت «خلیفه، اگر کسی علنا به‌ عیال تو فحش بدهد، این فحش به ‌تو بر می‌گردد یا نه؟». پس از شنیدن جواب «البته» از او، پرسید «پس چرا مردم زوجه‌ی پیغمبر را لعن می‌کنند؟»

قدغن کردن لعن و سب سه‌ خلیفه‌ی اول، و ادای احترام به‌ خلفای سه‌گانه: شاه‌ اسماعیل دوم شدیدا با بی احترامی به ‌مقدسات اهل سنت و لعن و سب و تبرا جستن از خلفای ثلاثه‌ (ابوبکر، عمر و عثمان) و عایشه‌ که ‌توسط جدش شاه ‌اسماعیل اول رایج گشته‌ بود، مخالف بود. وی به ‌منظور جلوگیری از لعن خلفا توسط مردم و تبرائیان و در خطبه‌ها و مساجد، فرمانی صادر کرد که ‌طبق آن «هر کس بعد از این لعن بر معاویه ‌و دوستان او کند، سرش را از تن جدا کنند» (فارس‌نامه‌ ناصری، ص ٢١٥). حتی امر داد تا روزهای جمعه‌ در منابر به ‌خلیفه‌های سنت و جماعت یعنی ابوبکر و عمر و عثمان ادای احترام و از ایشان به‌ نیکویی سخن گفته ‌شود.

جایزه‌ به ‌رعایت کننده‌گان حرمت عشره‌ی مبشره: برای ترغیب مردم به ‌خودداری از ناسزاگویی و لعنت فرستادن به ‌سه‌ خلیفه‌ی نخستین اسلام، دستور داد که‌ میرزا مخدوم شریفی جایزه‌ای به ‌مبلغ ۲۰۰ تومان از وجوه ‌بیت المال را بین کسانی که ‌در عمر خود به ‌«عشره‌ی مبشّره» (ده ‌یار و همراه ‌پیغمبر که‌ بهشت بدانان وعده ‌شده‌ است مرکب از ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعد ابن ابی وقاص، سعید بن زید، عبدالرحمن بن عوف، ابو عبیده) لعن نکرده‌ بودند، تقسیم و توزیع کند. شاه ‌اسماعیل دوم نظر خود در باره‌ی لزوم اجتناب از لعن و سب مقدسان مذهبی سنیان را به‌ طور آشکار در محافل بحث با روحانیون شیعی و مقامات مذهبی علوی در میان می‌گذاشت. مجموعه‌ی این تدابیر جسارت دهنده‌ موجب گردید بعضی از علمای مذهبی مجبورا شیعه ‌شده ‌اما به‌ واقع هنوز پای‌بند به‌ مذهب تسنن، تقیه ‌را کنار بگذارند و آراء خود را آشکارا ابراز کنند.

مقابله‌ی شدید با تبرائیان: شاه‌ اسماعیل دوم رسم لعنت فرستادن به‌ و تبرا جستن از ابوبکر، عمر و عثمان را در کوچه‌ها و محله‌ها و شوارع و میدان‌های شهر ممنوع کرد و به ‌شدت به‌ مقابله ‌با تبرائیان پرداخت. تبرائیان دسته‌جات تروریست دولتی در زمان شاه ‌اسماعیل اول و تهماسب اول بودند که‌ در کوچه ‌و خیابان به ‌اعلام بیزاری و دشمن شمردن غیر شیعیان و حمله‌ و قتل کسانی که‌ خلفای قبل از علی را لعن و نفرین نمی‌کردند می‌پرداختند (این گروه‌ها تا اوائل قرن بیستم با نام «لعنت‌چی» هنوز وجود داشتند: درویشان تبرائی که‌ در زمان صفویان پدید آمده ‌و به ‌جلوی اسب وزیران و امیران افتاده، و یا در میان مردم به‌ سر پا ایستاده، زبان به ‌بدگویی‌ها از مردان تاریخی آغاز اسلام باز کردندی، تا این زمان باز مانده ‌و هنوز کسانی از آنان به ‌نام «لعنت‌چی» در بازارها دیده ‌شدندی. کسروی).

شاه‌ اسماعیل دوم که‌ در باره‌ی تبرائیان گفته ‌بود «مرا با طبقه‌ی تبرائی که‌ لعن را سرمایه‌ی معاش ساخته‌اند صفایی نیست»، معاش آن‌ها را قطع کرد، میرزا مخدوم شریفى را به ‌منع کار تبرائیان و جلوگیری از لعن به‌ خلفای ثلاثه ‌و عایشه ‌همسر پیغمبر مامور ساخت و فرمان داد هر کس که ‌به‌ این عمل دست زند به ‌قتل برسد.(وحید قزوینی؛ منجم یزدی). به ‌دستور وی قورچویان با چوماق سر درویشی به‌ اسم قنبر تبرائی را که‌ در حین یک وعظ در مسجدی سه‌ خلیفه‌ی نخستین را لعن کرده ‌بود شکستند.

از تدابیر ناصرالدین شاه قاجار برای جلوگیری از بی احترامی به مقدسان اسلام توسط جهال شیعه[2]

برخی از اصلاحات مذهبی ناصرالدین شاه ‌بنا به ‌کتاب المآثر و الآثار، دلائل و عواقب آن‌ها به ‌اختصار چنین است:

١-ممنوع ساختن اکید سب و لعن و ناسزاگویی به‌ خلفای راشدین و صحابه‌ی کبار و بزرگان اسلام: بنا به‌ محمدحسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، نادان‌ها و جاهلین ایران، از دوره‌ی سلاطین صفویه، در نوشته‌ها و سخنان خود بی ادبی به‌ خلفای سه‌گانه، به‌ زشتی نام بردن از بزرگان اسلام و صحابه‌ی پیغمبر و ناسزاگویی به ‌آن‌ها را به ‌صورت عادت در آورده ‌بودند. این رفتار که‌ ضد شریعت اسلام هم بود، از یک طرف باعث ایجاد خصومت و دشمنی شدید بین شیعیان و اهل سنت و دیگر مسلمانان، و از طرف دیگر سبب پریشانی کل جامعه‌ی اسلامی شده‌ بود. چنانچه‌ سنیان نیز در مقابله ‌با این سفاهت‌ها و اعمال شنیع، به‌ زائران و تجار ایرانی عتبات عالیات در عراق و حجاز و ... اهانت کرده‌ و آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دادند.

ناصرالدین شاه ‌این رفتارهای جاهلانه ‌و زشت ایرانیان و شیعیان را از قلمروی خود برانداخت و فرمان اکید صادر کرد که ‌اگر در کتب و دیگر مطبوعات و نوشته‌جات کوچک‌ترین لعن و سب و ناسزاگویی نسبت به‌ خلفای راشدین و صحابه‌ی کرام پیغمبر و بزرگان اسلام مشاهده ‌شود، مولفین آن‌ها به ‌سختی مواخذه‌ شده ‌و کتب و نوشته‌جات مذکور مصادره‌ گردد. با تدابیر قاطع ناصرالدین شاه، کتب و مطبوعات ایران از این گونه ‌سخنان زشت و ناسزا بر علیه ‌صحابه‌ پاک شد.

٢-ریشه‌کن کردن جشن عمرکُشان از سراسر ایران: بنا به ‌محمدحسن خان مقدم مراغه‌ای مولف المآثر و الآثار، نادان‌ها و جاهلین ایران، در سال‌گرد وفات خلفای راشدین و برخی دیگر از بزرگان اسلام جشن‌های باشکوه‌ می‌گرفتند، حتی روز قتل عمر خلیفه‌ی دوم را تحت نام «عید عمرکشان» تبدیل به ‌مهم‌ترین عید ایرانیان کرده ‌بودند. با تدابیر ناصرالدین شاه، جشن‌های عمرکشان در سرتاسر ایران منسوخ شد.

نوت: عُمرکُشان (در ادبیات دینی و روایی شیعی: عید الزهرا، فَرحَة الزهراء، غدیر دوم، روز رُفع‌القلم به‌ معنی برداشته‌ شدن قلم فرشته‌گان برای نوشتن گناهان)، مراسم شادمانی است که‌ برخی از شیعیان در تاریخ نهم ربیع ‌الاول به ‌مناسبت کشته ‌‌شدن عمر بن خطاب خلیفه‌ی دوم مسلمین برگزار می‌کردند - می‌کنند. برگزاری این مراسم که ‌ریشه‌ در اسلام‌ستیزی پارسیان - مجوسیان و تعصبات قومی - نژادی شعوبیه ‌بر علیه ‌اعراب دارد، به ویژه ‌توسط برخی از سلاطین صفوی ضد تورک و آلت دست استعمارگران اوروپایی مانند شاه اسماعیل اول، شاه تهماسب اول و شاه عباس حقیر حمایت و در ایران همه‌گانی شد. در حالی که ‌تاریخ ترور عمر بن خطاب به ‌دست فیروز ابولؤلؤ در ماه ‌ذی‌الحجه ‌است.


[1] شاه ‌اسماعیل دوم، پادشاه‌ سنّی خاندان صفوی و نواندیش دینی تورک

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_11.html

[2] رفورم‌های مذهبی و تدابیر اتحاد اسلامی ناصرالدین شاه: جعفری مذهب پنجم اسلام، ممنوع کردن لعن خلفای راشدین، قدغن کردن جعلیات و خرافات شیعی، منسوخ کردن جنگ حیدری-نعمتی، ...

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_13.html

No comments:

Post a Comment