ما و اقتدار اسلاميستها - اخوانيستها در
ترکيه
مئهران باهارلي
اسلاميستها نوعا تقيد و اعتقادي به ارزشهاي جهانشمول دمکراسي ليبرالي،
سکولاريسم، حقوق بشر، برابري زنان و ... ندارند. سياستهاي اسلاميستي اردوغان و کلا
اقتدار اسلاميستها - اخوانيستها در ترکيه نيز در درازمدت منجر به ايزوله شدن ترکيه
از جهان مدرن و اروپا و هم چنين دنياي تورکيک خواهد شد و در نتيجه به ضرر اين کشور
و کل منطقه و در اين ميان ترکهاي ساکن در ايران است.
از طرف ديگر هماهنگي و همافقي با جهان مدرن و اتحاديه اروپا و ناتو در
سياستهاي منطقهاي و مصداق آن مقابله و مواجهه با تهديد و خطر روسيه باعث مقبوليت و
اعتبار بيشتر ترکيه در جهان مدرن و اروپا و محور ترانسآتلانتيک و از جمله در جهان
تورکيک و بويژه در اروپاي شرقي و قفقاز خواهد گرديد.
دولت ترکيه، پس از ساقط کردن هواپيماي جنگنده روسي که به حريم هوائياش
تجاوز نموده بود، هم اکنون سوگلي تمام اروپاي شرقي؛ از استونيا و ليتوانيا و لاتويا
و لهستان و چک و کوسووا و کرواسي و بلغارستان گرفته تا اوکرائين و مولداوي و گرجستان... ؛ که دل پري از توسعهطلبي و تجاوزات روسيه دارند
اما جرات عمل را هم ندارند است.
ما ترکهاي ساکن در ايران بايد هميشه از يک ترکيه واقعا سکولار که علنا
بخشي از اروپا- محور ترانس آتلانتيک است حمايت کنيم. منافع ملي درازمدت ما اين را حکم
ميکند.
ظهور اسلامگرائي سني در ترکيه عکس العملي به ايران نيست. پديده اي
بومي بوده و سابقهاي طولاني از دوران ميللي گؤروش و قبل از آن دارد. اسلامگرائي
در ترکيه بيشتر عکس العملي به کمونيسم و ارزشهاي غربي سکولاريسم و مدرنتيه و دمکراسي
و آزاديهاي زنان؛ و نيز نوستالژي به امپراتوري عثماني و ... است.
اسلامگرائي سني معاصر در ترکيه و ديدگاههاي تئوريسينهاي اسلاميست
آ.ک.پ.، به درجه بسياري متاثر از انقلاب اسلامي ايران و بويژه افکار شريعتي است. دکترين
سياسي شخص اردوغان هم ملقمهاي از سنيگرائي اخوانيستي و خمينيسم است.
رهبران ترکيه اگر قصد مقابله با سياستهاي ايران و شيعهگري و خمينيسم
را دارند، بايد توجه کنند که اين امر با دلبستگي به ارزشهاي جهانشمول مدرن چون دمکراسي
ليبرالي، حقوق بشر، حقوق زنان، بسط و تعميق سکولاريسم و انتگراسيون کامل ترکيه با اروپا-
محور ترانسآتلانتيک ميسر است؛ نه با اسلامگرائي سني، اخوانيسم، اتحاد باعربستان وهابي،
غربستيزي و آنتي سميتيزم ....
رابطه دولت ترکيه تحت حاکميت اردوغان با دين اسلام را نميتوان به
صورت کاربرد مذهب از سوي دولت توصيف کرد. استفاده از عامل مذهب توسط دولت يک چيز است
(هر چند حتي همين هم با ماهيت دولت سکولار در تضاد است)، تبديل گام به گام جامعه و
دولت به يک دولت اسلامي و شريعت چيز ديگري. آنچه در سالهاي اخير بويژه پس از ٢٠١١ در
ترکيه تحت رهبري اردوغان در حال وقوع است اين دومي است.
تحقق پتانسيل معظم ترکيه براي
تاثيرگزاري و نفوذ در جهان اسلام و تورکيک، با اسلامي کردن ترکيه ممکن نيست. اين
امر تنها در صورتي ميسر است که ترکيه بخشي از غرب و محور ترانسآتلانتيک باشد. ترکيه
با يک دولت اسلامي آنهم مدل خاورميانهاي هيچ جاذبهاي براي جهان تورکيک و شرق ندارد....
No comments:
Post a Comment