Thursday, November 29, 2018

تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید تهران، ده-١٠ سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی

تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید تهران، ده-١٠ سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی

 

مئهران باهارلی


در این نوشته یک سند بسیار مهم در باره‌ی تحصیل به زبان تورکی در مدارس جدید در تهران پایتخت دولت تورک قاجار، ده سال پیش از امضای فرمان مشروطیت را معرفی کرده، پس از دادن اصل تورکی و ترجمه‌ی فارسی آن، تحلیل خود از این سند را هم داده‌ام. این سند عبارت است از یک نامه احتمالا به قلم میرزا حسن تبریزی رشدیه درج شده به شکل یک خبر ویژه‌ی نشریه‌ی ترجمان (شماره‌ی ١٣، ٣١ مارت ١٨٩٦)، چاپ باغچه سارای[1] در شبه جزیره‌ی قیریم (کریمه-اوکرائین کنونی) که توسط متفکر، معلم و محرر برجسته‌ی تورک، اسماعیل قاسپیرالی (İsmäğil Gasprinski - İsmâil Gaspıralı) منتشر می‌شد.

تورک‌له‌رین بویوک معلّم و محرّرله‌ری‌نده‌ن اسماعیل به‌ی قاسپیرانسکی
مجاهد ملی: اسماعیل به‌ی مرحوم

Türklerin büyük muallim ve muharrirlerinden İsmâil Bey Gaspiranski

Mücâhid-i milli: İsmâil Bey-i merhûm

ترجمانِ احوالِ زمان

هر گون چیخان سیاسی، ادبی و اجتماعی ملّی قزئته‌دیر

دیل‌ده، فکرده، ایش‌ده بیرلیک

Tercüman-i Ahvâl-i Zaman

Her gün çıkan siyâsi, edebi ve ictimâi milli gazetedir

DİLDE, FİKİRDE, İŞDE BİRLİK


برادریم فاتح افه‌ندی کریموف‌ون «قیریمه سیاحت» و عثمان افه‌ندی آق‌چوقراق‌لی‌نین «قیریم غنچه‌له‌ری» نام رساله‌ی مقبوله‌له‌ری‌نده عاجزله‌ری‌نین رسمی‌نه اهمّیت وئریلیپ درج ائتمیش ایسه‌له‌ر ده، غایبانه بیر چوخ دوست‌لاریمیز رسمیمیزی ایسته‌دیک‌له‌ری‌نده‌ن، بیر چوخ فوتوقرافیا چیخارتماق‌دان ایسه، بو محلّه درجی‌نه جسارت آلدیق.

ایشته گؤرونوز دوغان‌لاریم.... گؤروله‌جه‌ک بیر نرسه یوخ‌دور

دقّت ایله قاراسانیز، قصور و نقصانیم چوخ‌دور

دوغموشوم بن آوجی کؤی‌ده، ١٨٥١ده

مکانیم‌دیر باغچه‌سارای، مزاریم .... کیم بیلیر نه‌رده 

اسماعیل

آوجی: جوار باغچه‌سارای‌دا بیر قریه 

Birâderim Fâtih Efendi Kerîmof’un “Kırım’a seyâhet” ve Osman Efendi Akçokraklı’nın “Kırım Gonçaları” nam risâle-yi makbûlelerinde âcizlerinin resmine ehemmiyet verilip derc etmiş iseler de, gâibâne bir çok dostlarımız resmimizi istediklerinden, bir çok fotoğrafiya çıkartmaktan ise, bu mahale dercine cesâret aldık.

İşte görünüz doğanlarım … görülecek bir nerse yoktur

Dikkat ile karasanız, kusur ve noksanım çoktur

Doğmuşum ben Avcı Köy’de, bin sekiz yüz elli birde

Mekânımdır Bahçesaray, mezarım …. kim bilir nerde

İsmâil

Avcı: Civâr-i Bahçesarayda bir karye

سئوگی‌لی و مقدّس یوردوموز، اسیر قیریم

Sevgili Ve Mukaddes Yurdumuz, Esîr Kırım

متن سند:

تئهران‌دان مکتوب- «ترجمان»ا مخصوص

«ترجمان»‌ی بیله‌ن‌له‌ر بورادا دا واردیر. لاکن آزدیر. چونکه تئهران‌دا لسان عمومی فارسی اولدوغوندان،  [مطبوعات‌داکی] تورک‌چه‌یی و با خصوص قیریم شیوه‌سی‌نی آنلایان نادردیر. بو دا مانع اولاماز ایدی. هر حال‌دا لسان بیله‌ن بولونور ایدی. لاکن اوخوماق ایسته‌یه‌ن آزدیر. ان تاسّف‌لو حال بودور. محبّت‌لی «اختر» ییرمی ایکی سنه‌دیر نشر اولونور. بینله‌رجه آلینیپ اوخونولماسی لازم ایکه‌ن، سوْرولمویور.

«ترجمان»ی جلب ائده‌ن‌له‌ر اکثر آزه‌ربایجان تجّارلاری‌دیر که بون‌لار آتش‌لی آتش‌لی بندله‌‌رینیزی محلّی دوست‌لاری‌نا ترجمه و تفهّم ائتمه‌ک‌ده‌ن گئری دورمویورلار. امیدواریز که تبریزده اولدوغو گیبی، تدریجاً تئهران‌دا داخی اولدوقجا یول بولاجاق‌دیر.

آچدیغیم اصولِ جدید مکتب‌ده فارسی، تورکی و روس دیلی تحصیل ائتدیرییوروم. صُبْیانین ترقّی‌سی‌نده‌ن خوشنودوم؛ شؤیله که اصولِ جدیدین بو طرف‌له‌رده داخی منتشر اولماسی، آنجاق زمانه توقّف ائده‌ر. مکتبه دائر اعلان‌نامه‌یی تقدیم ائدییوروم.

معلومونوز

ترجمان. نومئرو ١٣ نجو، ٣١ مارت ١٨٩٦، ٢٩ شوال ١٣١٣


Tahran’dan mektup, Tercüman’a mahsus

Tercüman’ı bilenler burada da vardır. Lâkin azdır. Çünkü Tahran’da lisân-i umûmî Fârsî olduğundan, [gazetelerdeki] Türkçe’yi ve bâhusûs Kırım şîvesini anlayan nâdirdir. Bu da mâni olamaz idi. Her halde lisân bilen bulunur idi. Lâkin okumak isteyen azdır. En teessüflü hal budur. Muhabbetli “Ahtar” yirmi iki senedir neşr olunur. Binlerce alınıp okunması lâzım iken, sorulmuyor.

Tercüman’ı celp edenler, ekser Azerbaycan tüccarlarıdır ki bunlar âteşli âteşli bendlerinizi mahalli dostlarına tercüme ve tefehhüm etmekten geri durmuyorlar. Ümidvarız ki Tebriz’de olduğu gibi, tedrîcen Tahran’da dahı oldukça yol bulacaktır.

Açtığım Usûl-i Cedîde mektepte Fârsi, Türki ve Rus dili tehsil ettiriyorum. Sübyanın terakkisinden hoşnudum. Şöyle ki Usûl-i Cedîdin bu taraflarda dahı münteşir olması, ancak zamana tevekkuf eder. Mektebe dâir îlannâme’yi taktim ediyorum.

Mâlumunuz.

Tercüman, Numero 13ncü, 31 Mart 1896, 29 Şevval 1313

پایان نقل سند

ترجمه‌ی سند:

نامه از تهران، ویژه‌ی ترجمان

در اینجا هم کسانی که ترجمان را می‌شناسند وجود دارند. اما کم هستند. زیرا از آنجائی که زبان عمومی در تهران فارسی است، کسانی که تورکی  [مطبوعات] و مخصوصا شیوه‌ی قیریم-کریمه را درک کنند اندک هستند. اما این نمی‌توانست مانع [شناخته شدن ترجمان] شود، چرا که به همه حال افراد زبان‌دان پیدا می‌شوند. دلیل اصلی آن است کسانی که خواستار خواندن [و مطالعه‌ی نشریات و روزنامه‌ها] باشند کم‌اند. تاسف انگیزترین وضعیت، این است. نشریه‌ی اختر بیست و دو سال است که منتشر می‌شود. در حالی که انتظار می‌رفت هزاران نسخه‌ی آن خریده و خوانده شود، کسی سراغ آن را نمی‌گیرد.

کسانی که باعث جلب [مردم در تهران] به ترجمان می‌شوند، اکثرا تجار [تورک] اهل آزربایجان هستند. این‌ها از ترجمه و تفهیم پاراگراف‌های آتشین و پر شور شما به دوستان محلی خود باز نمی‌مانند. امیدواریم که مانند تبریز، در تهران هم [ترجمان] به تدریج راه خود را باز خواهد کرد.

در مدرسه با اصول جدید که تاسیس کرده‌ام، فارسی، تورکی و زبان روسی را درس داده تعلیم می‌دهم. از پیش‌رفت نوباوگان راضی هستم. گسترش و رواج [مدارس] با اصول جدید در این طرف‌ها هم، صرفا موقوف و وابسته به زمان است. بیانیه‌‌ی مربوط به مدرسه را تقدیم می‌کنم.

پایان ترجمه


آنالیز نامه-سند

١- این نامه که از سوی تاسیس کننده‌ی یک مدرسه با اصول جدید در تهران نوشته شده، با قطعیت تمام ثابت می‌کند زبان تورکی از بدو تاسیس مدارس با اصول جدید در ایران، به عنوان یک زبان ملی و هم عرض زبان فارسی در آن‌ها تحصیل می‌شد. به عبارت دیگر سوادآموزی و آموزش در مدارس با اصول جدید در ایران اقلا در آغاز به زبان تورکی هم انجام می‌گرفت. تعلیم و تعلم به زبان تورکی در مدارس با اصول جدید در تاریخ معاصر، واقعیتی تاریخی است که در تاریخ‌نگاری ایرانی عامدا سانسور می‌شود.

٢- این سند نشان‌گر حضور زبان تورکی به عنوان زبان نظام تحصیلی در یکی از نخستین موسسات آموزشی با اصول جدید در تهران است. هم‌چنین نشان می‌دهد با احتساب دارالفنون ناصری[2]، در دوران مودرن و قبل از دوره‌ی مشروطیت کاربرد زبان تورکی در موسسات آموزشی تهران پایتخت دولت قاجاری، شهری در محل التقای تورک‌ایلی و فارسستان، اقلا عمری نیم قرنی داشت. حذف زبان تورکی از تهران، نتیجه‌ی انقلاب مشروطیت و مخصوصا تسلط مشروطه‌طلبان انگلیسی بر تهران است. بعد از آن بود که دولت ایران اهتمام ویژه‌ای برای زدودن حضور زبان و مطبوعات و مدارس و تئاتر تورکی در تهران از خود نشان داد[3]. تلاش آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست (علی.اصغ.، احم.اوب.، ...) برای خارج نمودن مناطق تورک‌نشین استان تهران از وطن ادعائی‌شان هم در خدمت این سیاست پان‌ایرانیستی تورک‌زدایی از تهران است[4].

٣-زمان نگارش این نامه، ١٢٧٥ شمسی و یا ١٨٩٦ میلادی، ده سال قبل از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار است. قابل ذکر است که نخستین اقدام حقوقی-قانونی برای ممنوع کردن زبان تورکی در نظام آموزشی و مدارس با اصول جدید در ایران توسط «انجمن معارف تهران» و «انجمن معارف تبریز» در ١٨٩٨-١٩٠٠ تحقق پذیرفت. سران انجمن معارف تهران و انجمن معارف تبریز که بعدها در میان رهبران جنبش مشروطیت در تبریز و تهران جای گرفتند و در بستر روند ایجاد ملت- دولت ایران توسط نیروها و مراکز ضد تورک خارجی (بریتانیا، پارسیان هندوستان، داشناک‌ها و ...)، زبان فارسی را به عنوان زبان ملی همه‌ی ایرانیان می‌دانستند، هم‌زمان با جنبش مشروطیت زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی-تحصیلی-مطبوعاتی انحصاری بر ایران تحمیل کردند[5].

٤- مدارس با اصول جدید که در دهه‌های آخر قرن نوزده در ایران پدیدار شدند، به معنی دقیق کلمه «مدارس تورک» نبودند، «مدارس چندزبانه» -مانند مکاتب قدیمی –سنتی و نیز مدارس جدید میسیونری مسیحی آن دوره -بودند که در آن‌ها تورکی هم تدریس می‌شد. و اما گشایش مدارس مودرن تماما تورک که در بعضی از آن‌ها زبان فارسی به عنوان یک زبان خارجی تدریس می‌شد، صرفا در نتیجه‌ی گسترش نفوذ عثمانلی در تورک‌ایلی و اقدامات رهبر ملی تورک جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه (تاسیس مدارس تورک بالاو-در روستای بالوو اورمیه، ساووج‌بولاغ-در مهاباد فعلی، خیر یوردو-در اورمیه، ...)  میسر شد[6].

٥-نشریه‌ی ترجمان، نام نویسنده‌ی نامه از تهران، ایضا نام مدرسه با اصول جدید که وی تاسیس کرده و نیز متن اعلان‌نامه‌ی مدرسه‌ی مذکور را نداده است. با این‌همه، از آنجائی که طبق منابع موجود، میرزا حسن تبریزی مشهور به رُشدیه در همان ایام به تهران مهاجرت و در آنجا اقدام به تاسیس یک مدرسه با اصول جدید کرده است، احتمال دارد که مولف این نامه حسن رشدیه باشد. تورکی ادبی و سلیس به کار رفته در این نامه هم با این واقعیت که میرزا حسن تبریزی-رشدیه، یک شخصیت فرهنگی پرورده‌ی عثمانلی (استانبول، بیروت و قاهره) و مسلط بر زبان و ادب تورک بود (شهرت وی رشدیه هم برگرفته از مدارس جدید عثمانلی به نام رشدیه است) مطابق است.

٦-میرزا حسن تبریزی-رشدیه، قبل از تاسیس مدرسه‌ی خود با اصول جدید در تهران، اقدام به تاسیس اقلا هشت مدرسه‌ی دیگر با اصول جدید در تبریز و یک مدرسه در مشهد کرده بود. با توجه به اینکه – در صورت تعلق این نامه به او- وی زبان تورکی را در مدرسه‌ی خود در تهران به عنوان زبان تعلیم و تعلم و تحصیل بکار برده، می‌توان گفت در تبریز و مشهد هم زبان تورکی یکی از دو زبان تحصیل و تعلم و تعلیم در مدارس با اصول جدید رشدیه بوده است.

٧-در صورت تائید این احتمال که مولف نامه حسن رشدیه می‌باشد، آن را باید نخستین نامه‌ی تورکی او که تاکنون آشکار شده، تلقی نمود. 

٨-زبان تورکی این نامه، تورکی بسیط و مشترک است که شخص اسماعیل قاسپیرالی، موسس نشریه‌ی ترجمان، نقشی بسیار مهم در فورم گرفتن و رواج آن داشت. تورکی بسیط و مشترک که در آن دوره در میان محررین تورک و غیر تورک از ایران، عراق، قفقاز، قیریم-کریمه و .... بسیار رایج بود و امروز هم اساس و بنیان زبان معیار ادبی-مکتوب تورکی در حال تشکل در تورک‌ایلی و ایران می‌باشد، نوعی تورکی مختلط بود که کلمات و عبارات عربی و فارسی ثقیل و مهجور در «تورکی عثمانلی» را بکار نمی‌برد و آن‌ها را با کلمات بومی و محلی تورکی جایگزین می‌کرد؛ در نتیجه آسان‌تر و تورکی خالص‌تر بود[7].

٩-این سند نشان می‌دهد نشریه‌ی ترجمان، قبل از مشروطیت در تبریز کاملا شناخته شده و دارای خواننده‌گان بوده است. در شماره‌های مختلف ترجمان از ایران در ردیف سرزمین‌های تورک‌نشین آناتولی و روم‌ایلی نام برده شده؛ نام تبریز همراه با مراکز فرهنگی تورک عصر مانند قازان، حاجی ترخان، تاش‌کند، باکو، استانبول، تفلیس، ازمیر، شکی، شیروان، بخارا، سمرقند، ادیرنه، بورسا، ترابزون و ... ذکر می‌شود. در یک شماره موزّع ترجمان در تبریز به شکل «اداره‌‌خانه‌ی ناصری» معرفی شده است[8].

١٠-علاوه بر نشریه‌ی ترجمان چاپ قیریم-کریمه، تقریبا همه‌ی نشریات تورکی مطرح عثمانلی و قفقاز هم در میان نخبه‌گان و فرهنگیان تورک ایرانی شناخته شده بود و تعقیب می‌شد. اما منابع فارس و تاریخ‌نگاری ایران‌گرا (ایضا آزربایجان‌گرا) صرفا به رواج نشریات فارسی (و احیانا موللانصرالدین قفقاز) در میان تورکان و مخفی نمودن رواج مطبوعات تورک عثمانلی در میان آن‌ها اشاره و تاکید می‌کنند. مثلا در ویکی پدیای فارسی، با حذف ریشه‌های فرهنگی و هویت تورکی حسن رشدیه و پیوندهای او با مطبوعات و ادب تورکی وقت، ادعا می‌شود که صرفا نشریات فارسی‌زبان به تبریز می‌رسید و رشدیه هم صرفا خواننده‌ی روزنامه‌جات فارسی بوده است: «در آن روزها، سه روزنامه‌ی فارسی در خارج از ایران چاپ می‌شد: حبل المتین در کلکته، اختر و ثریا در اسلامبول. هر سه‌ی این روزنامه‌ها به تبریز می‌رسید. رشدیه به خواندن این روزنامه‌ها بسیار شایق بود و آن‌ها را مکرر می‌خواند. از روزنامه‌ی ثریا، استفاده‌ی بیشتری می‌کرد».

١١-استقبال از نشریه‌ی ترجمان و خوانده شدن آن در تبریز، و مکاتبات قلمی بین محررین و روشن‌فکران تورک ایرانی با آن نشریه، یکی هم از آن جهت دارای اهمیت است که ترجمان و اسماعیل قاسپیرالی از پیش‌گامان نهضت خودآگاهی ملی تورک و تورک‌گرایی مودرن، نه تنها در قیریم-کریمه-عثمانلی-قفقاز، بلکه در کل جهان تورکیک هستند. به واقع در ربع اول قرن بیستم (سال‌های انقلاب مشروطیت و جنگ جهانی اول) قاطبه‌ی نخبه‌گان تورک و حتی غیر تورک در ایران و تورک‌ایلی -آزربایجان اتنیک مستقیما مطبوعات تورک‌زبان قفقاز و عثمانلی، بویژه نشریات مربوط به جریانات ملی‌گرایی تورک (تورک یوردو، تورک سؤزو، فیوضات، ...) را خوانده و تعقیب می‌کردند. چنانچه نشریات «تورک سؤزو» و «تورک یوردو» که معتبرترین نشریات روشن‌فکری و فرهنگی جریان ملی‌گرایی تورک در عثمانلی و از اورگان‌های «حزب اتحاد و ترقی» و «تورک اوجاق‌لاری» بودند، از همان شماره‌ی نخست اعلام می‌کنند در ایران-عجمستان دارای مشترک و آبونه‌چی می‌باشند[9].

١٢- به سبب اهمیت دادن به و انعکاس مسائل بسیار متنوع تورکان ساکن در ایران و دفاع از حقوق ملی آن‌ها به طور گسترده از سوی ترجمان و شخص اسماعیل قاسپیرالی، و نقش وی در شکوفایی خودآگاهی ملی تورک در میان تورکان تورک‌ایلی در اواخر قرن نوزده میلادی که در دو دهه‌ی نخستین قرن بیستم به «مجادله‌ی ملی تورک» منجر شد، سزاوار است که و می‌باید نام اسماعیل قاسپیرالی در میان مفاخر و شخصیت‌های ملی ما نیز ذکر گردد.

١٣-در دوران مودرن، در میان عوامل بسیار، وجود دو عامل اصلی در رواج تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی همه‌گانی و مآلاً در تشکل هویت ملی تورک (و نبود آن‌ها در جلوگیری از تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی همه‌گانی و مآلاً در تشکل هویت ملی تورک) نقش تعیین کننده داشته است: «نظام تحصیلی تورک» و «مطبوعات سراسری-فرامنطقه‌ای تورک». جنبش فارس‌گرای مشروطیت، علاوه بر پایان دادن به نظام تحصیلی تورک، به عمر مطبوعات تورک و سنت تورکی‌خوانی-تورک‌نویسی همه‌گانی در ایران نیز پایان داد[10].نیز به همین دلیل است که دولت‌های ایران از مشروطه به بعد و اکنون جمهوری اسلامی ایران، مصراً و جداً از پاگرفتن «نظام تحصیلی تورک» و «مطبوعات سراسری-فرامنطقه‌ای تورک» جلوگیری می‌کنند.


[1] «باخچاسارای» پایتخت خانات تاتار قیریم-کریمه در ده کیلومتری «آغ‌مچیت» پایتخت جمهوری خودمختار قیریم-کریمه، بخشی از کشور اوکرائین اشغال شده توسط روسیه
[2] تدریس زبان تورکی در مدرسه‌ی دارالفنون دوره‌ی ناصرالدین شاه قاجار، نخستین دانشگاه در تاریخ مودرن ایران
[3] سندی از ممنوعیت تئاتر تورکی در تهران، بزرگ‌ترین شهر تورک‌نشین در ایران
[4] بخشی از متروپول تهران و استان تهران، جزء سرزمین تورک‌نشین است
[5] مخالفت دولت مشروطه با تحصیل به زبان تورکی و ممنوع کردن آن در سال ١٩١٨
کتاب درسی مشروطیت: بعد از این تورکی حرف نزنیم. اگر او تورکی حرف زد جواب ندهیم
[6] ٩٨ مین سال‌گرد تاسیس مدرسه‌ی تورک خیر یوردو (صلاحیه) اورمیه و ١٠٧مین سال‌گرد مدرسه‌ی تورک بالاو-بالو و یادی از حاجی میرزا فضل الله مجتهد اورمولو

[7]عثمانلی بسیط-تورکی مشترک در نیمه‌ی دوم قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم علاوه بر قفقاز و قیریم-کریمه، در میان نسل نخستین تورکی‌نویسان و تورک‌گرایان مودرن در تورک‌ایلی و قفقاز و عثمانلی هم بکار می‌رفت. از جمله از طرف سمع افشار اورومی، جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی، صابر شیروانی، نشریه‌ی فیوضات، محمد امین رسولزاده، ابوالحسن قاجار تبریزی، شیخ حاجی اسدالله افندی ممقانی، حسن بیگ روشنی بارقین، سلیمان نظیف، محمود غنی‌زاده سلماسی، محمودخان اشرف‌زاده تبریزی، میرزا تقی خان رفعت، صادق رضازاده شفق، محمدعلی واعظ‌زاده، ایران‌لی احمد حمدی، جبار باغچه‌بان، حبیب ساهر، معجز شبستری، سید حسن تقی‌زاده، سعید سلماسی، ابراهیم حسین خویی، همدانی‌زاده علی ناجی، معلم احمد فیضی، میرزا حسن تبریزی رشدیه، حاجی شیخ عبدالرحیم آغا خویی، حسن بیگ عبدالرزاق سلماسی، میر عماد نقیب زاده تبریزی، حاجی سید اسماعیل تبریزی، سید محمد توفیق همدانی، حبیب افندی بینی، حسین دانش، علی اکبر دهخدا، حیدرخان عموغلو، عباس افندی عبدالبهاء غصن اعظم، .... آثار تورکی همه‌ی این افراد، به منظور تحمیل آزربایجانجای ایجاد شده توسط رژیم شوروی، از سوی تاریخ‌نگاری آزربایجان‌گرایانه حذف، طرد و مخفی نگاه داشته شده است.

‏ مقدمه‌ی میرزا حبیب افندی بنی (بین‌لی) بر کتاب تورکی‌اش خط و خطاطان


[8] از جمله:

اخطار: ایران، آناتولو، روم‌ایلی، مصر و سائر اسلام ولایت‌له‌ری‌نده‌ن قزئته‌میزی مشتری اولماق آزروسوندا بولونان‌لار سنه‌لیک بدلی اولان اوچ روبله قائمه‌یی ال‌ده ائده‌مه‌دیک‌له‌ری حال‌دا، بونون مقابلی‌نه قیرخ قوروش‌لوق عوثمانلی و یا که اون قیران‌لیق سائر پوستا پولو گؤنده‌ریرله‌ر ایسه، قبول اولونور. روسیه قائمه‌سی بولونان محل‌له‌رده‌ن قائمه گؤنده‌ریلمه‌سی تمنّی اولونویور. نومئرو ٤١، ٢٩ اوکتیابر ١٨٩٥

اخطار: قازان‌دا، حاجی ترخان‌دا، تاش‌کندده، باکی‌دا، تیفلیس‌ده، تبریزده، در سعادت‌ده و ایزمیرده وکیل‌له‌ریمیز بولونوپ، قزئته توّزعونا و مشتری قبولونا مامور بولوندوق‌لاری گیبی، سائر بویوک بلده‌له‌رده قزئته‌میزی توزّع ائتمه‌ک ایسته‌یه‌ن‌له‌ر بولونور ایسه، خبر وئرمه‌له‌ری و بو حال‌دا کندی‌له‌ری‌نه الوئریش‌لی صورت‌ده قزئته یول‌لاناجاغی و هر بلده‌ده یالنیز بیر وکیل بولوناجاغی اخطار اولونویور. نومئرو ٣٣، ٣ سئنتیابر ١٨٩٥

اخطار: پوستا مصارفی برابر قزئته‌میزین سنه‌لیک بدلی اوچ قاربون روس قائمه‌سی‌دیر. آلتی آی‌لیق ایکی قاربون‌دور. ایران‌دان و ممالک شاهانه‌ده‌ن و سائر یئرله‌رده‌ن مشتری اولاجاق‌لار روس قائمه‌سی بولمادیق‌لاری حال‌دا، سنه‌لیک قیرخ و آلتی آی‌لیق ییرمی قوروش‌لوق عوثمانلی و سائر پوستا پولو گؤنده‌ریرله‌ر ایسه، مقبول‌دور.

دوغرودان دوغرویا اداره‌میزه مراجعت ائتمه‌یه‌ن‌له‌ر قزئته آلماق ایچین قازان‌دا صالح یارتنوف، اورئنبورگ‌دا باقی حساموف، موسقووادا حاجی حسین بای‌بکوف، شکی‌ده معلم شیخ‌زاده‌یه، شیروان‌دا عمر بک احمدبکوف‌ا، باکی‌دا معلم مجید بک غنی‌زاده‌یه، تبریزده ناصری اداره‌خانه‌سی‌نه، بوخارادا ابراهیموف برادرله‌ری تجارت‌خانه‌سی‌نده، تاش‌کندده حسن الدین بوغدانوف جناب‌لاری‌نا، سمرقندده شریفوف جناب‌لاری‌نا، در سعادت‌ده آدالار ایسکیله‌سی‌نده دیاربکیرلی یوسف افه‌ندی‌یه، ایزمیرده احمد صبری افه‌ندی‌یه، ادیرنه‌ده محمد افه‌ندی کتب‌خانه‌سی‌نه، بورسادا قیریم‌لی لاستکوی مصطفی افه‌ندی‌یه، تیرابزون‌دا کتاب‌چی حمدی افه‌ندی‌ییه مراجعت ائده‌بیلییورلار. نومئرو ٣، ٢١ یانوار ١٨٩٦

[9] رسمی بودن انحصاری زبان فارسی در تضاد با حقوق بشر، دموکراسی و مودرنیته
[10] مغلوبیتمان در انقلاب مشروطه‌ی ایران و خبطمان در انجمن آزربایجان ویا تاریخ مختصر بی زبان شدنمان

No comments:

Post a Comment