اگر میخواهید که از نوشتههای جناب مئهران بهارلی بهره ببرید
جناب نادئر نادر:
از احساسات پر شور پیامهایتان میتوانم حدس بزنم که بر عکس اضلاع آن مثلث شوم مددی- قرهجهلو- مجتهدی-- با حساب عضو پشت پردهشان جناب اصغرزاده که در اوایل بخاطر کمبود شناختم از ایشان در ارزیابیشان دچار اشتباه شده بودم و الان هم برای من تصور اینکه یک تحصیلکردهی جامعهشناسی در غرب ممکن است این قدر متکبر و از خود راضی و بی معرفت و پر رو و لاتمنش (به عضلات صورتش در مصاحبهها و زبان تحقیرآمیز و متکبرانه که انگار در برج عاج نشستهاند توجه کنید ) و حامل افکار پوسیده و منسوخ و عقب مانده باشد مشکل است-- شما با نیت خیر وارد میدان شدهاید.
همان طوری که بدون احساسات، تفکر خلاق و انتقادی هم وجود دارد؛ اما بدون تفکر هم اسیر احساسات شدن، آدمی را به کژراهه میبرد. عقل و خرد باید بتواند احساسات را تحت کونترول خودش در بیاورد، نه اینکه آن را بکلی طرد کند. آدم بدون احساسات، ارزش هیچ چیزی را نمیداند و به همین جهت هم در ارزیابی اوضاع و پدیده و چیزها دچار اشتباه میشود.
به عقیدهی من اگر شما به این گفتگوی کوتاهی که بین یک استاد آئین ذن و طالب ذن روی داده است توجه کنید در طولانی مدت به نفعتان خواهد بود: «روزی فردی برای یادگیری آئین ذن پیش یکی از استادهای معروف این آئین میرود و بعد از چندی بحث و جدل با استاد و اینکه میخواست ذن را آن طوری که خود تصور میکند و به شیوهی تفکر خودش یاد بگیرد استاد لیوان لبالب پر از آب میآورد و از آن فرد میخواهد که آب بیشتری به لیوان به ریزد. معلوم بود که هر چه آب به لیوان ریخته میشد بیرون میریخت. استاد رو به داوطلب میکند و میگوید که تو مانند این لیوان آب پر شدهای و من چگونه میتوانم به تو اصول و آئین ذن را یاد بدهم. اگر میخواهی که ذن یاد بگیری برو و خالی شو و بعدا برگرد».
من
نمیخواهم که شما همهی یاد گرفتههایتان را یک شبه ول بکنید. اما برای یادگیری هر
موضوع نوینی باید اول کمی خالی شد تا اینکه جا برای اندیشهی نوین باز بشود. اگر
آن اندیشه قوی و منطقی باشد آرام آرام جاپایش را بزرگتر کرده و فضا برای عقاید
کهنه و منسوخ شده تنگ میشود. شما هم اگر میخواهید که از نوشتههای جناب مئهران
بهارلی بهره ببرید در ذهنتان موقتا کمی برایش فضا اختصاص دهید و به مسائل و معضلات
و راه حلهای مشکلات تورکها از آن زاویه نگاه بکنید. و گرنه در روی همان پاشنه
خواهد چرخید. سیاست هم ماند همهی بازیها قوانین مختص خود را دارد و برای برد
باید قوانین آن بازی را یاد گرفت. با قوانین شطرنج نمیتوان در بازی فوتبال برنده
شد. سیز ساغ، من ده سلامت!
مطالب مرتبط:
سوسن نواده رضی (مئهران باهارلییا): تورکلهریمیزی بیر قورتاران اولاجاقسا، او دا مطلق سیز اولاجاقسیز.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_14.html
سوسن
نواده رضی و لومپهن آزهربایجانچی «شانلی ایلدیریم»ین اونو شخصیت تئرورو و تهدید
ائتمهسی
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_93.html
مقالات
باهارلی مرا عاشق تورک و زبان تورکی کرد
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_56.html
ما
تورکهای همدانیم. مهران بهارلی را یک قهرمان بزرگ میدانم. و من نمونهای معمولی
از میلیونها نفر تورک خارج از آزربایجانم.
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/blog-post_66.html
مئهران
بئی : شما در شورهزاری درختی را کِشتهاید که ریشه دوانیده است
https://sozumuz1.blogspot.com/2023/04/yine-sozumuz.html
در
٩٠-١٠٠ سال گذشته افرادی مانند بهارلی غایب بودند
http://sozumuz1.blogspot.com/2022/04/90-100.html
اگر
میخواهید که از نوشتههای جناب مئهران بهارلی بهره ببرید
No comments:
Post a Comment