بیانات تاریخی الهام علییف در سازمان دولتهای تورک، تحریف آن از طرف دولت ایران و پانایرانیستها؛ و چند ملاحظه و توصیه به جمهوری آزربایجان
مئهران باهارلی
الهام علییف رئیس جمهور رسپوبلیکای آزربایجان در نهمین اجلاس سران سازمان دولتهای تورک در سمرقند اوزبکیستان در ارتباط با رویکرد آیندهی این سازمان در قبال همتباران اعضای آن که در کشورهای خارجی زندهگی میکنند، اظهاراتی نمود که به لحاظ تاریخی دارای اهمیت فوق العاده، بلکه تاریخساز است. طبیعتا دولت جمهوری اسلامی ایران، مقامات دولتی اغلب مانقورت و گؤزقامان ایرانی و ناسیونالیستهای فارس با تحریف این اظهارات به آن اعتراض نمودند. در این نوشته به چند موضوع در ارتباط با این حادثه به طور بسیار خلاصه اشاره کردهام.
١-نهمین اجلاس «سازمان دولتهای تورک» (The Organization of
Turkic States - OTS, Türk Devletleri Teşkilatı - TDT) از بسیاری جهات
یک حادثهی ماندگار در تاریخ بود. از جمله به سبب قبول عضویت جمهوری تورک قبرس شمالی
در آن به عنوان ناظر که گامی بلند در راستای شناخته شدن بینالمللی این کشور کوچک
تورک اوروپایی است، مصوبه برای تاسیس بانک جهان تورک که جهشی در راه تبدیل
سازمان دولتهای تورک به یک تشکیلات اقتصادی نیرومند مانند اتحادیهی اوروپاست، (طبق
خبرهای اینترنتی) صحبت کردن بسیاری از شرکت کنندهگان به تورکی به جای روسی، و اظهارات
علییف در بارهی همتباران ساکن در خارج کشورهای عضو که نوید تغییری تاریخی در مناسبت کشورهای تورکیک به وضعیت
جوامع تورکیک در خارج قلمروی خود که مانند مورد ایران اغلب
معروض به سیاستهای آسیمیلاسیونیست و نسلکشی زبانی و ملی هستند را میدهد.
٢- انتقادات بسیار جدی و اغلب به حق در بارهی طرز حکمرانی غیر دموکراسی لیبرال الهام علییف، و قبول و حفظ «هویت ملی آزربایجانی» ساختهی پانایرانیسم – استالینیزم (در ادامهی مقاله) از طرف او وجود دارد. با این همه، الهام علییف یک دولتشخص عاقل و عموما غیر احساساتی، یک سیاستمدار فوق العاده کارکشته و رهبری دارای درایت است. این عقلانی بودن و کارکشتهگی و درایت بویژه در چند سال اخیر در چند مورد خود را به وضوح نشان داده است. از جمله:
الف-تاسیس اتحاد و اتفاق سیاسی و نظامی استراتژیک با جمهوری تورکیه
ب-بازسازی و مودرنیزاسیون اوردوی آزربایجان و آزادسازی قسمت
بزرگی از قاراباغ تحت اشغال ارمنیان
د-حفظ ماهیت و جهتگیری لائیک - سکولاریستی مطلق دولت
آزربایجان
-سیاست تعامل سازنده با طیف وسیعی از دولتها در عرصهی بین
المللی و تلاش برای تشکیل ائتلافها
ر-حفظ روابط حیاتی و استراتژیک انسانی، فرهنگی، سیاسی، نظامی
و امنیتی با اسرائیل به عنوان متحدی استراتژیک
ز-بازشناسی دقیق و تعیین فرانسه به عنوان کانون دشمنی با
آزربایجان و تورکیه و جهان تورکیک در مقیاس اوروپایی و جهانی؛ تلاش برای معرفی
فرانسه به جامعهی جهانی به صورت یک نیروی امپریالیست و دولتی نسلکش
پ-تغییر پارادایم دولتی در جمهوری آزربایجان و ترک سنت سکوت
این کشور در مورد حقوق ملت تورک ساکن در ایران
خ-حرکت در مسیر بین المللی کردن مسالهی ملت تورک ساکن در
ایران و ضرورت تامین حقوق او از طریق مطرح کردن این مساله در اجلاس دولتهای تورک
....
ترجمهی دقیق و کلمه به کلمهی سخنان علییف:
«جهان تورک تنها از کشورهای مستقل تورک عبارت نیست، [بلکه] مرزهای جوغرافیایی آن وسیعتر است. معتقدم زمان آن آمده و فرارسیده که مسائلی مانند حفظ حقوق، امنیت و هویت ملی همتبارانمان که در خارج از کشورهای عضو سازمان دولتهای تورک زندهگی میکنند و جلوگیری از همسانسازی آنها را، بعد از این در چارچوب سازمان [دولتهای تورک] به طور دائمی مورد توجه قرار دهیم. در جهان تورک نسل جوان باید امکان تحصیل به زبان مادری خود را در مدارس کشورهای محل زندهگی خویش داشته باشد. متاسفانه اکثریت ۴۰ میلیون آزربایجانی که در خارج از مرزهای دولت آزربایجان زندهگی میکنند از این امکانات محروم هستند. تحصیل همتبارانمان که در خارج دولتهای تورک زندهگی میکنند به زبان مادری، باید همواره در دستور کار سازمان [دولتهای تورک] باشد. گامهای لازم در این استقامت باید برداشته شوند. دولت آزربایجان توجه ویژهای به تأمین حقوق، آزادی و امنیت آزربایجانیهایی که در کشورهای خارجی زندهگی میکنند دارد. ما به تلاش خود برای آنکه همتبارانمان که به حکم طالع تلخ از دولت آزربایجان جدا افتادهاند، زبانمان، سننمان و تمدنمان را پاس داشته و محافظت کنند، به اندیشهی آزربایجانگرایی وفادار باشند و برای آنکه ارتباط آنها با وطن تاریخی خود هرگز قطع نشود، ادامه خواهیم داد».
متن اصلی تورکی سخنان علییف:
«تورک دونیاسی تهکجه مستقیل تورک دولتلهریندهن عبارت دئییل. اونون جوغرافی سرحدلهری داها گئنیشدیر. حساب ائدیرهم کی تورک دولتلهری تشکیلاتینین عضولهری اولان اؤلکهردهن کناردا یاشایان سویداشلاریمیزین حقوقلارینین، تهلوکهسیزلییینین، میللی کیملییینین قورونماسی؛ اونلارین آسیمیلاسییایا اوغراماماسی کیمی مسالهلهری آرتیق تشکیلات چرچیوهسینده دائم اساسدا دقتده ساخلاماغین واختی گهلیپ چاتمیشدیر. تورک دونیاسیندا گهنج نسلین یاشادیقلاری اؤلکهلهرده، مکتبلهرده اؤز آنادیلینده تحصیل آلماق امکانی اولمالیدیر. افسوسلار اولسون کی آزهربایجان دولتینین حدودلاریندان کناردا یاشایان ٤٠ میلیون آزهربایجانلینین اکثریتی بو امکانلاردان محرومدور. تورک دولتلهریندهن کناردا یاشایان سویداشلاریمیزین اؤز آنادیلینده تحصیل آلماسی دائم تشکیلاتین گوندهلییینده اولمالیدیر. بو استقامتده لازمیآددیملار آتیلمالیدیر. آزهربایجان دولتی خارجی اؤلکهلهرده یاشایان آزهربایجانلیلارین حقوق و آزادلیغینین، تهلیکهسیزلییینین تامین ائدیلمهسینه خصوصی دقت وئریر. بیز آجی طالعین حکمویله آزهربایجان دولتیندهن آیری دوشموش سویداشلاریمیزین دیلیمیزی، عنعنهلهریمیزی، مدنیتیمیزی قورویوپ ساخلانماسی، آزهربایجانچیلیق ایدئیالارینا صادق اولمالاری، اؤز تاریخی وطنلهری ایله علاقهلهری هئچ واخت کهسیلمهمهسی اوچون سعیلهریمیزی دوام ائتدیرهجهییک».
Türk Dünyası tekce müsteqil Türk Devletlerinden ibâret déyil. Onun coğrâfi serhedleri daha génişdir. Hésab édirem ki Türk Devletleri Teşkîlâtı’nın üzvleri olan ölkelerden kenarda yaşayan soydaşlarımızın huquqlarının, tehlükesizliyinin, milli kimliyinin qorunması, onların asimilasyaya uğramaması kimi meseleleri artıq Teşkilat çerçivesinde dâim esasda diqqetde saxlamağın vaxtı gelip çatmışdır. Türk Dünyası’nda genc neslin yaşadıqları ölkelerde, mekteblerde öz anadilinde tehsil almaq imkanı olmalıdır. Efsuslar olsun ki Azerbayan Devleti’nin hududlarından kenarda yaşayan 40 milyon Azerbaycanlı’nın ekseriyeti bu imkanlardan mehrumdur. Türk Devletlerinden kenarda yaşayan soydaşlarımızın öz anadilinde tehsil alması dâim Teşkilat’ın gündeliyinde olmalıdır. Bu istiqâmetde lâzımı adımlar atılmalıdır. Azerbaycan Devleti xârici ölkelerde yaşayan Azerbaycanlı’ların huquq ve azadlığının tehlükesizliyinin te’min édilmesine xusîsi diqqet vérir. Biz acı tâliin hökmüyle Azerbaycan Devleti’nden ayrı düşmüş soydaşlarımızın dilimizi, en’enelerimizi, medeniyetimizi qoruyup saxlanması, Azerbaycançılıq idéyalarına sâdiq olmaları, öz târixi vetenleri ile elâqeleri héç vaxt kesilmemesi üçün seylerimizi davam étdireceyik.
تحریف سخنان علییف از طرف دولت ایران و ناسیونالیستهای فارس
رسانههای فارسی و مقامات دولتی ایران، همچنین ناسیونالیستهای فارس معروف به اوپوزیسیون، ترجمههایی تحریف شده از سخنان علییف انجام داده و بر اساس این ترجمههای نادرست خود به او و دولت آزربایجان حمله کردند. به عنوان نمونه سید محمدرضا میرتاجالدینی روحانی شیعی و نمایندهی تبریز در مجلس شورای اسلامی مدعی شد که علییف از «سرنوشت تلخ جدایی آزریزبانان از آزربایجان» صحبت کرده است[1]. و یا یک قومیتگرای فارس به اسم هوشنگ امیراحمدی در نوشتهای ادعا نمود که علییف گفته است: «برخی هموطنان تورک ما با سرنوشت تلخ از کشور آزربایجان جدا شدهاند»[2].
در حالیکه بر خلاف این ادعاها، علییف در اظهارات خود به هیچ وجه اصطلاحات «تورک»، «آزریزبان» و «هموطن» را بکار نبرده، و از «جدایی از آزربایجان» و یا کشور آزربایجان صحبت نکرده است. بلکه از «جدا افتادن همتباران ما از دولت آزربایجان» سخن رانده است: «همتباران ما که با حکم سرنوشت تلخ از دولت آزربایجان جدا افتادهاند» (آجی طالعین حکمویله آزهربایجان دولتیندهن آیری دوشموش سویداشلاریمیز). اساسا در جمهوری آزربایجان مردمان تورک ساکن در ایران «تورک» نامیده نمیشوند و تورک صرفا به معنی نام قومی - ملی مردمان تورکیه و همانگونه که در این اظهارات علییف هم دیده میشود به عنوان نام عمومی و فوق ملی ملل تورکیک بکار میرود. همچنین علییف اصطلاح «سویداش» به معنی همتباران که معمولا در کشورهای دیگر زندهگی میکنند، و نه «هموطن» را بکار برده است[3]. سویداش – همتبار غیر از «هموطن» که در زبان تورکی با کلمهی «وطنداش» و یا «یورتداش» ادا میشود است.
و اما به لحاظ مضمون، جملهی علییف کاملا صحیح است. چرا که مردمان تورک ساکن در ایران هم همتباران مردم تورک جمهوری آزربایجان (و قفقاز و آنادولی) هستند و هم از دولت جمهوری آزربایجان جدا افتادهاند، زیرا آنها در حال حاضر تبعهی دولت ایران هستند. آشکار است که هدف مقامات دولتی ایران و ناسیونالیستهای فارس از ترجمهی نادرست سخنان علییف، منحرف کردن دقت مردم از اصل مطلب که لزوم تامین حقوق ملی و زبانی مردم تورک ساکن در ایران از جمله حق تحصیل به زبان تورکی است، به مطلبی ناموجود در سخنان او، یعنی جدا شدن ایران از آزربایجان و یا آزربایجان از ایران قبیل است.
اهمیت بیانات علییف برای ملت تورک ساکن در ایران
سخنان علییف در مورد ٤٠ میلیون «تورک» (به بیان نادرست علییف «آزربایجانی») ساکن در ایران که برای اولین بار از سوی بالاترین مقام جمهوری آزربایجان بیان شد، نشانگر تصمیمی راهبردی در رهبری آزربایجان، شیفت و تغییر جهتی استراتژیک در مناسبات با ایران، و ظهور پارادایمی جدید در این عرصه است. این تصمیم و شیفت البته برای مطلعین، به خصوص با توجه به این واقعیت که مدتهاست دولت ایران جمهوری آزربایجان را دشمن استراتژیک ایران تلقی و عاملی به دنبال فروپاشی یکپارچهگی سرزمینی خود تعریف کرده است، امری غیر منتظره نبود.
این اظهارات محصول روندی طولانی است: جمهوری آزربایجان از مواضع مداخلهجویانهی جمهوری اسلامی ایران، از جمله تحریک بنیادگرایی شیعی در این کشور، پشتیبانی او از حرکات تجزیهطلبانهی تالشی و لزگی و ارمنی، حمایت فعال از اشغالگری ارمنی، به زیر سوال بردن هویت ملی و استقلال ملیاش، و جهموری آزربایجان - یک مملکت تورک - را به صورت حوزهی تمدنی ایرانی و قسمتی از «ایران بزرگ» نشان دادن و .... توسط دولت ایران به تنگ آمده است. رئیس جمهور آزربایجان با اظهارات خود من غیر مستقیم اعلام کرد دولت ایران باید بفهمد که بازی با اقلیتهای قومی این کشور و ساخت و پاخت با دشمنان اشغالگر آزربایجان، گزینهی مطلوبی برای ایران که اکثریت نسبی جمعیت آن را ملت تورک تشکیل میدهد نیست؛ تعادل ظریفی که آن دولت در مناسبات با ایران ناشی از احترام خود به حساسیتهای دولت ایران رعایت میکرد، به سبب متقابل نبودن آنها دیگر به پایان رسیده است؛ و مواضع دشمنانهی ایران نسبت به جمهوری آزربایجان از این به بعد پیامدهای دیپلوماتیک جدی برای روابط تهران و باکو به دنبال خواهد داشت.
چند سیاست و موضعگیری پیشنهادی که مکمل و متمم اظهارات مثبت علییف هستند
سیاستها و مواضع مثبت علییف که قبلا در بند دوم این مقاله ذکر شد، او را در مقیاس و تاریخ جمهوری آزربایجان به یک شخصیت بسیار مثبت و محبوب تبدیل کرده است. در زیر چند سیاست و موضعگیری دیگر که میتوانند مکمل و متمم سیاستها و مواضع مثبت مذکور او باشند را ذکر کردهام:
-بیانات علییف و سپس انتشارات مقالات و انجام مباحثات تلویزیونی متعدد در بارهی ملت تورک ساکن در ایران در رسانههای این کشور (ایضا تورکیه) نباید صرفا به عنوان شعارهای گذرا برای تسکین خود و یا اهرم فشار برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران مطرح شود. بلکه باید منجر به اتخاذ یک سیاست استراتژیک معطوف به «نتیجه» در مورد ملت تورک ساکن در ایران گردد. «نتیجه»ی مورد بحث نیز، تشکیل «دولت ملی تورکایلی» (فدرال) که قلمروی آن تمام مناطق تورکنشین شمال غرب ایران و نواحی مجاور آن را در برگیرد، همچنین اقلا سه دولت منطقهای دیگر تورک، یعنی «دولت قاشقاییورت» (در جنوب ایران) و «دولت افشاریورت» (در شمال شرق ایران)، و «دولت خلج اوردا» (و «نتیجه»ی تلاشهای مشابه جمهوری تورکمنستان، تاسیس «دولت تورکمن» در تورکمنیورتو – تورکمن صحرا)، در ترکیب فعلی کشور ایران و با احترام به تمامیت ارضی و مرزهای بین المللی اوست.
-پیگیری امر حقوق زبانی مردم تورک ساکن در ایران در سازمان دولتهای تورک، از جمله با اقدام برای تاسیس دپارتمان اقلیتهای تورکیک در خارج کشورهای عضو در این سازمان، مانند ملل تورکیک افغانستان، ملل تورک و تورکمن و خلج در ایران؛ و تورکهای عراق، سوریه، بالکان (یونان، بولغارستان، رومانی، اوکرایین، و یوگوسلاوی سابق).
- تاکید بر حقوق بشری ملت تورک ساکن در ایران، مخصوصا تامین آزادیها و حقوق زنان تورک (لزوم پایان دادن به تحمیل حجاب، تبعیض جنسیتی، ....)، آزادی دین و عقیده (برای تورکهای جعفری، علوی – قیزیلباش، سنی، بهایی، بی دین، ....)، برچیدن حکم اعدام در مناطق تورکنشین، پایان دادن به تضییقات بر علیه زبان و فرهنگ و میراث تمدنی تورک و ....
- روی آوردن به سیاست اتحاد و ائتلافسازی گسترده در دفاع از حقوق ملت تورک ساکن در ایران، از جمله نزدیکی کامل به موسسات اوروپایی و ناتو، همچنین بهبود روابط در حد اعلا با بازیگران منطقهای مانند اسرائیل، عربستان
- لزوم هماهنگی با و جلب تورکیه به سیاست حمایت از حقوق انسانی و ملی ملت تورک ساکن در ایران (همچنین تشویق تورکمنستان به حمایت از حقوق تورکمنهای ساکن در ایران)، و اقناع تورکیه برای پایان دادن به سیاست اتحاد و اتفاق با حاکمیت فارس در ایران. بر خلاف سالهای پایانی امپراتوری عثمانلی که مدافع و حامی صمیمی حاکمیت تورک قاجار و تودهی تورک ساکن در ایران بود، جمهوری تورکیه متحد استراتژیک حاکمیت فارس در ایران است. در این راستا از جمله لازم است که تورکیه به سیاستهای غلطی مانند حمایت از حاکمیت فارس در مقابل آمبارگوها و تحریمات بین المللی، و دعوت از ایران برای ورود به قفقاز در قالب فورمات شش عضو .... پایان دهد و به جای آنها به حمایت و تقویت مستقیم و غیر مستقیم ملت تورک ساکن در ایران به منظور تاسیس دولتهای منطقهای تورک در این کشور آغاز کند (تورکیه نباید فراموش کند که ایران تحت حاکمیت فارس، دشمن استراتژیک جهان تورکیک، آزربایجان و تورکیه و ماشه و متحد اوروپایی صلیبی است، و همیشه تورکیه را در پشت هر گونه حمایت از تورکان ساکن در ایران میداند، چه تورکیه مرتکب آن بشود و چه نشود. از طرف دیگر تضعیف ایران تحت حاکمیت فارس، همیشه به نفع ملت تورک ساکن در ایران، جمهوری آزربایجان و تورکیه و جهان تورکیت است).
-جهموری آزربایجان میباید سریعا به دموکراتیزاسیون سیاسی و اصلاحات دموکراتیک گسترده در داخل کشور دست بزند، و نارضایتیهای مردم در داخل در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را رفع کند. این اصلاحات دموکراتیک علاوه بر آنکه جمهوری آزربایجان را به لحاظ داخلی قدرتمندتر خواهند کرد و اعتبار جهانی او را افزایش خواهند داد، تمایل و سمپاتی تودههای تورک ساکن در ایران – خسته از نظام توتالیتر و فاسد حاکم بر خود - به کشور و دولت آزربایجان را بسیار افزایش خواهند داد.
اجتناب از ساختن هویت ملی برای ملت تورک ساکن در ایران و رماندن او
-علییف در اظهارات خود به نادرستی مردم «تورک» ساکن در ایران را «آزربایجانی» نامیده است. همانگونه که انتظار میرفت استفاده از این نامگذاری استعماری جعلی، در عمل بیشتر از آنکه به صورت حمایت جمهوری آزربایجان از حقوق ملی مردم تورک ساکن در ایران تعبیر شود، به صورت تلاشی برای ساختن و تحمیل یک هویت ملی جدید برای آنها تلقی و با واکنش منفی روبرو شد. جهموری آزربایجان (ایضا تورکیه) باید از «آزربایجانی» (و «آزری») نامیدن ملت «تورک» ساکن در ایران اکیدا اجتناب، و هویت ملی «تورک» و نام ملی «تورک» تودههای تورک (اوغوزهای غربی) ساکن در ایران را بدون اما و اگر قبول کرده و در تمام رسانهها و کتب و خطابها و مراودات و .... با ایشان و در روابط بین المللی برای نامیدن ملت تورک ساکن در ایران صرفا نام «تورک» را بکار ببرد. سیاست هویتسازی ملی از خارج برای ملت تورک ساکن در ایران مطلقا اشتباه است. پارادیم جدید در جمهوری آزربایجان میبایست معطوف به تقویت و نیرومند کردن ملت تورک ساکن در ایران باشد، نه مهندسی هویت ملی او با نام و هویت ملی جعلی آزربایجانی (و آزری) و تجزیهی ملت واحد تورک ساکن در ایران به آزربایجانی و غیر آزربایجانی و در نتیجه تضعیف او و خدمت به پانایرانیسم.
باید با واقعیات زندهگی کرد. در ایران ملتی و یا گروهی ملی به اسم «آزربایجانی» (و یا آزری، تورک آزربایجانی، تورک آزری، تورک ایرانی، ....)، و «٤٠ میلیون آزربایجانی» وجود ندارد. ملت «تورک» وجود دارد که صرفا قسمتی از آن در جوغرافیای آزربایجان ساکن است. اکثریت مطلق ملت تورک در قسمت غیر آزربایجانی تورکایلی و دیگر نقاط در ایران مرکزی، در ایران جنوبی و در شمال شرق ایران سکونت دارند. مردم تورک در جمهوری آزربایجان البته حق دارند نام و هویت ملی خود را هرگونه که بخواهند تعریف کنند. اما مردم تورک ساکن در ایران هم همین حق را دارند. آنها هرگز اسم و هویت ملی خود «تورک» را ترک نخواهند کرد و هویتهای وارداتی و استعماری از جمله «آزربایجانی» را به جای آن نخواهند پذیرفت. آنها «تورک» هستند، همیشه «تورک» بودند و بعد از این هم «تورک» خواهند ماند. همه باید به حق مردم تورک ساکن در ایران برای انتخاب نام ملی خود – که آن را به صورت «تورک» انتخاب کرده است – و خودنامگذاری او احترام بگذارند. این، شامل جمهوری آزربایجان هم میشود.
- علییف در اظهارات خود از وفاداری به «ایدهی آزربایجانگرایی» سخن راند. در حالیکه در ایران ایده و ایدئولوژی آزربایجانگرایی ادامه و زائیدهی پانایرانیسم و یک هویت ملی ضد تورک است و جایگاهی در میان ملت تورک ساکن در ایران نداشته، ندارد و نخواهد داشت. در ایران آزربایجانگرایی محصول دو حرکت و جریان استعمارساخته و ضد تورک است. نوع اول آزربایجانگرایی به دورهی مشروطیت در دههی اول قرن بیستم توسط دولت انگلستان و پارسیهای زرتشتی و تروریستهای ازلی و مانقورتها – گؤزقامانهای تبریزی به عنوان جزئی از ملت ایران با زبان ملی فارسی آفریده شد (و با مهاجرت بسیاری از این آزربایجانگرایان ایرانگرای ضد تورک به آزربایجان شوروی، بعدها در فورم گرفتن نوع دوم آزربایجانگرایی تاثیر نقش بازی کرد). نوع دوم آزربایجانگرایی در دهههای ٣٠ و ٤٠ میلادی توسط استالین و میکویان به عنوان یک هویت ملی قفقازی و ضد تورک و ضد تورکیه آفریده شد و توسط عناصر ایرانگرا و بولشویک مانقورت و گؤزقامان به ایران ادخال گشت. در حال حاضر آزربایجانگرایی موجود در میان عدهای معدود فعال سیاسی اغلب از استان آزربایجان شرقی سابق (مشخصا نواحی تبریز – موغان – اردبیل)، معجونی از این دو هویت ملی – ایدئولوژی استعمارساختهی ضد تورک و آنتی تز هویت ملی تورک بوده، ابزار پانایرانیستها برای تجزیهکردن ملت تورک و وطن تورکایلی و تضعیف و نابود کردن آنها و تماما بیگانه و ناشناخته و غیر قبول برای توده های تورک چه در داخل جوغرافیای آزربایجان، چه در دیگر نقاط وطن تورک و یا «تورکایلی» و چه در قسمتهای دیگر ایران است. اگر قرار باشد که از ایده و ایدئولوژیای ملی برای ملت تورک ساکن در ایران سخن راند، آن ایده و ایدئولوژی ملی، بی تردید «تورکگرایی» است.
-اصلاحات هویت ملی در داخل جمهوری آزربایجان، مانند بازگشت رسمی به نام ملی «تورک» به جای «آزربایجانی» و «زبان تورکی» به جای «زبان آزربایجانی» در قانون اساسی، حذف حرف فتحهی معکوس (Ə) در الفبا و نشان دادن فتحه با (E) و کسره با (É)، ترک گفتمان «آزربایجان جنوبی» که وطن تورک در شمال غرب ایران و نواحی مجاور آن در غرب و مرکز این کشور ویا «تورکایلی – تورکستان سابق» که شامل قسمتهای تورکنشین ١٣ استان است را محدود به جوغرافیای آزربایجان که عبارت از ٣ استان است میکند (منطقهی ملی تورک در شمال غرب ایران دو برابر جوغرافیای آزربایجان است. لزومی به گذاشتن نام ایرانیک آزربایجان به مناطق تورکنشین در خارج جوغرافیای آزربایجان هم نیست)، ..... اینها اقداماتی هستند که علاوه بر تصحیح نادرستیهای تاریخی، باعث تقویت فوق العادهی عنصر ملی تورک ساکن در ایران و تورکایلی، ایضا تحکیم و توسعهی علایق و ارتباطات آنها با جمهوری آزربایجان خواهند شد.
لزوم عدم غفلت از مانقورتها و گؤزقامانها
دولت ایران و ناسیونالیستهای فارس، برای انتقامگیری از علییف و جمهوری آزربایجان، مشغول به طراحی ضد حمله و توطئهها و تدابیر هستند. یکی از مهمترین تدابیر آنها، همانگونه که در دورهی تشکیل جمهوری خلق آزربایجان به دست فرقهی ضد تورک و پانایرانیست دموکرات آزربایجان به رهبری خیابانی هم انجام دادند، استفاده از خیل مانقورتها و گؤزقامانهای تورک مخصوصا از تبریز – اردبیل بر علیه جمهوری آزربایجان (و تورکیه) است. به واقع پس از اظهارات علییف، نخستین واکنشهای منفی و تهاجمی بر علیه او از زبان چند تن مانقورت – گؤزمان، سید محمدرضا میر تاج الدینی[4] نمایندهی تبریز – آزرشهر - اسکو، علی نیکزاد ثمرین[5] نمایندهی اردبیل، سید البرز حسینی[6] نمایندهی زنجان – خدابنده، و محمود احمدی بیغش[7] نمایندهی شهر توره – شازند (در استان مرکزی تورکایلی) ابراز شد. آنها علنا خواهان الحاق نخجوان و کل جمهوری آزربایجان به ایران و اقدامات نظامی در این راستا شدند.
آماده شدن برای ضد حملهی ایران
دولت ایران مدتهاست جمهوری آزربایجان را به عنوان تهدید حیاتی و استراتژیک برای خود که کلید روند تجزیهی سرزمینی ایران را خواهد زد تعریف کرده است. رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران هم مدام دروغ انتقال تروریستهای تکفیری از سوریه به جمهوری آزربایجان توسط تورکیه، اسکان عوامل وهابی وابسته به الهام علییف و استقرار نیروها و تجهیزات نظامی- اطلاعاتی اسرائیل در پایگاههای نظامی جمهوری آزربایجان را منتشر، و لزوم تقویت آمادهگیهای نظامی نیروهای مسلح ایران را برای هدف قرار دادن عناصر تکفیری و عوامل رژیم صهیونیستی در داخل خاک جمهوری آزربایجان مطرح میکنند.
تردیدی نیست که هدف اصلی دولت ایران، عناصر گویا تکفیری و ... نیست، بلکه نابود کردن وجود خود جمهوری آزربایجان، مشابه آنچه روسیه در اوکرایین در حال انجام میباشد، است. در رسانههای دولتی و نظامی ایران سناریوهای متعددی در این استقامت مطرح میشود. جمهوری آزربایجان باید از هم اکنون برای مقابله با این سناریوها خود را آماده سازد:
-تحریک شیعیان، تالشهای تجزیهطلب، لزگیها و تاتهای مسلمان و دیگر اقلیتهای قومی و دینی در جمهوری آزربایجان برای ایجاد ناآرامیها
-به رسمیت شناختن نسلکشی ارامنه
- تاسیس اتحاد عمیق و گستردهی دولت ایران با دولتهای
مسیحی و اوروپایی و غیر اوروپایی تورکهراس (فرانسه، یونان، قبرس، صربستان، هندوستان،
...) بر علیه تورکیه و آزربایجان با سیاهنمایی از خطر پانتورکیسم و ایجاد حساسیت
به آن حتی در روسیه و چین
-فعال کردن آشکار پکک و گروههای وابسته در سوریه و
تورکیه و عراق، و انتقال آنها به قاراباغ
-عقد پیمان نظامی با ارمنستان، متعاقب آن حضور نظامی در قاراباغ به عنوان نیروی حافظ صلح، استقرار نیروهای نظامی ایران در داخل ارمنستان و مخصوصا در زنگهزور برای جلوگیری از ایجاد کوریدور بین نخجوان و بدنهی اصلی جمهوری آزربایجان
- خرابکاری در و یا بومباران خطوط انتقال نفت و گاز آزربایجان به تورکیه و دریای خزر، ایجاد ناامنی و فراری دادن سرمایهگذاران خارجی از جمهوری آزربایجان و قطع کردن درآمد اصلی او از طریق صدور نفت و گاز
-حملات نظامی پهبادی و توپخانهای و موشکی به نخجوان، لنکران؛ اشغال قسمی و یا کامل آنها
-حملات نظامی پهبادی و موشکی به باکو پایتخت جمهوری آزربایجانی
...
[1] مانقورتشناسی- کؤزقامانشناسی - خائنولوژی
https://www.facebook.com/photo/?fbid=1193246054560698&set=pcb.1193246907893946
[2] رجزخوانی الهام علیاف رئیس جمهور دیکتاتور آذربایجان
علیه ایران، هوشنگ امیراحمدی
[3] SOYDAŞ
i. (< soy+daş) yeni. Soyları aynı olan, aynı soydan gelen kimselerden her
biri, hemcins: İlk memurlar (bürokratlar) boy reisinin soydaşı, akrabâsı ve
başka güçlüler olabilirler (Ahmet Kabaklı).
[4]سید محمدرضا میرتاجالدینی
(۱۳۴۱ تبریز محلهی تاج احمدیها) نمایندهی تبریز، آذرشهر و
اسکو در مجلس خواستار الحاق نخجوان به ایران شد. محمدرضا میرتاج الدینی، نمایندهی
مردم تبریز در مجلس شورای اسلامیدر بخشی از نطق خود گفت: سخنی با رئیسجمهور
آذربایجان دارم، اخیراً سخنی بزرگتر از دهان خود گفته است و گفته «سرنوشت تلخ
جدایی آذریزبانان از آذربایجان»، چقدر این رئیسجمهور نسبت به تاریخ بی اطلاع
است! دقت کنید آذربایجان از ایران جدا شد و این طور نیست که شما میگویید. این
نکته را یادآور میشوم و به خوبی به خاطر بسپارید. با این لفاظیها مشکلی در
همسایهگی ما ایجاد نکنید که نیازی به لشکرهای محمد رسول الله(ص)، علی بنابیطالب
(ع)، امام حسین (ع) باشد، البته تنها لشکر عاشورا جواب شما را میدهد. اگر بنا باشد کسی ملحق شود باید نخجوان به ایران
ملحق شود.
[5]سید البرز حسینی، نمایندهی
زنجان (خدابنده) در یازدهمین مجلس شورای اسلامی به رئیسجمهور آذربایجان این
نکته را یادآور شد که عهدنامهی گلستان را بخواند تا بفهمد کجا از کجا جدا شده است!
(آذربایجان از ایران جدا شده).
[6]علی نیکزاد ثمرین (۱۳۴۴ اردبیل) نماینده از
حوزهی انتخابیهی اردبیل، سرعین، نمین و نیر، و نایب رئیس اول مجلس یازدهم به طعنه گفت که «نوه نمیتواند
پدربزرگ خود را انکار کند» و لذا اظهارات رئیسجمهور آذربایجان بیاساس است.
[7]محمود احمدی بیغش (متولد
۱۳۴۱ در شهر توره) نمایندهی حوزهی انتخابیهی شازند در اخطاری
به اصول ۸۴ و ۸۶ قانون اساسی اشاره کرد و گفت: این
اخطار در خصوص اظهارات مداخلهجویانهی آقای علیاف رئیسجمهور جمهوری آزربایجان
و تداوم گستاخیها و دستورات فرمایشی نمایندهگان مجلس این کشور و برخی رسانههای
متوهم جمهوری آزربایجان و همچنین تعرض به هویت ملی ایران است. وی ادامه داد: به
عنوان نمایندهی مردم از رئیسجمهور آزربایجان که تکهای از پارهی تن ایران
است هشدار میدهم از تصورات غلط و توهمات خام بیرون بیاید و خود را به پشتوانههای
خیالی همپیمانان فرصتطلب غربی و اسرائیل غاصب دلگرم نکند. ضمن احترام به مردم
صبور و دوست داشتنی آزربایجان که همه آنها را بخشی از وجود ابدی خود میدانیم
به برخی مسئولان این کشور به ویژه آقای الهام علیاف تذکر میدهم دست از بازیهای
دیکته شده بردارد و برای مردم ستمدیدهی خود ارزش قائل شود و این را بداند که تمام
آذریها خواهان بازگشت هموطنان تحت ستم به آغوش ایران هستند. این نمایندهی مردم
در مجلس یازدهم اظهار کرد: آرزوی امپراتوری عثمانی و آناتولی بزرگ را باید به گور
ببرید، استمرار رویههای غلط شما ما را در جریان و الحاق فرورفتهگی نقشهی جوغرافیایی
مصممتر از گذشته خواهد کرد.
No comments:
Post a Comment