Sunday, November 13, 2022

به‌ خاطره‌ی آخان بیگ خان، حسن پاشا خان، فیروز آددو خان، سه ‌قهرمان ملی – آلپاغوت تورک از بهار – همدان – تورک‌ایلی در سال‌های جنگ جهانی اول

 

به‌ خاطره‌ی آخان بیگ خان، حسن پاشا خان، فیروز آددو خان، سه ‌قهرمان ملی – آلپاغوت تورک از بهار – همدان – تورک‌ایلی در سال‌های جنگ جهانی اول

 

مئهران باهارلی


آخان بیک خان از مفاخر شهرستان بهار – همدان در تورک‌ایلی و یکی از صدها و هزاران قهرمان ملی تورک است که‌ در سال‌های جنگ جهانی اول و در متن «مجادله‌ی ملی تورک» بر علیه ‌ارتش‌ها و قوای نظامی اشغال‌گر اوروپای صلیبی ‌روسیه‌ و انگلستان و فرانسه‌ و متحدان محلی آن‌ها متجاوزین آسوری‌ و ارمنی در تورک‌ایلی جنگیده‌ و جان باختند و یا به صرف تورک بودن مظلومانه بر خاک افتادند.

در آن سال‌ها، منطقه‌ی همدان و حوالی مجاور آن در استان‌های فعلی مرکزی و کرمانشاه، و منطقه‌ی اورمیه و سلماس و سولدوز در استان آزربایجان غربی فعلی دو کانون اصلی ظهور هویت ملی مودرن تورک در تورک‌ایلی بودند که به نوبه‌ی خود باعث شد که مردم تورک آن مناطق به طور گسترده و فعال به کومک اوردوی نجات‌بخش عثمانلی برخیزند، بسیاری مستقیما به صفوف آن داخل شوند، و یا با تشکیل چته‌های پارتیزانی خودجوش مردمی به نبرد با اوردوهای اشغال‌گر روسیه و انگلیس و فرانسه و قوای مسیحی متحد آن‌ها قیام کنند[1]. آن‌ها تاوان این وطن‌پرستی خود را هم به سنگینی پرداخت کردند. چنانچه صرفا در جنوب و جنوب غربی و جنوب شرقی تورک‌ایلی در استان‌های امروزی همدان و کرمانشاه و مرکزی و قزوین ده‌ها هزار تن از مردم تورک توسط قوای اشغال‌گر روسیه به قتل رسید[2]. آخان بیگ خان هم رهبر یکی از چته‌های پارتیزانی تورک در منطقه‌ی بهار استان امروزی همدان در جنوب تورک‌ایلی ‌بود که ‌در نهایت توسط اوردوی اشغال‌گر روسیه ‌گرفتار و به‌ همراه‌ دو تن از یاران خود به‌ نام‌های حسن پاشا خان و فیروز آددو خان به‌ دار آویخته‌ شد.

همانگونه که حاجیان شهید بالاو – کؤتالان اورمیه که به همراه بیش از یک صد و ده نفر تورک غیر نظامی دیگر مظلومانه به دار آویخته شدند به سمبول جنایات اوردوی روسیه در غرب آزربایجان و منطقه‌ی اورمیه – سلماس تبدیل شده‌اند[3]، آخان بیگ و حسن پاشا و فیروز آددو هم به سمبول جنایات اوردوی روسیه در جنوب غرب تورک‌ایلی در بهار همدان تبدیل گشته‌اند.

خاطره‌ی آخان بیگ و کلا «مجادله‌ی ملی تورک» به سال‌های جنگ جهانی اول در قسمت جنوبی تورک‌ایلی در همدان و استان مرکزی و کرمانشاه و .... علاوه بر تاریخ‌نگاری ضد تورک ایرانی، توسط تاریخ‌نگاری مانقورتی و گؤزقامانی آزربایجانی هم از ملت تورک مخفی و از حافظه‌ی تاریخی او زدوده شده است.

 




در باره‌ی نام آخان

 نام آخان و فورم‌های نزدیک به آن در زبان تورکی به معانی زیر است:

 آخان: برادر بزرگ‌تر عزیز و محترم، ده‌یه‌رلی بؤیوک قارداش،  داداش (شاید فورم اولیه‌ی اصطلاح «خان داداش» در تورکی به واقع «آخان داداش» بوده است). این کلمه‌ی تورکی که به‌ زبان چینی هم وارد شده[4] در گذشته‌ در میان تورکان در سرتاسر ایران نیز رایج بود. به‌ عنوان نمونه نام ایمره‌ خان (امیر خان) فرزند آخان بیگ فرزند امام قلی بیگ (از روستای صالحان، از توابع بخش کجور شهرستان نوشهر در استان مازندران)[5]. نام آخان در این معنی هم‌ریشه‌ با کلمات اکه، آکا، آقا در زبان تورکی است. بنا به‌ آلتائیست‌ها پسوند –ان که‌ در اصل پسوند جمع در تورکی قدیم و موغولی است به ‌آخر کلمات مختوم به ‌آایی در این زبان می‌آید و آن را تبدیل به اسمی می‌کند که اگرچه جمع است اما من باب احترام برای یک شخص و در معنی مفرد بکار می‌رود. مانند تبدیل آقایی به‌ آقان[6].

آغان: این کلمه ‌که ‌در اصل به ‌معنی جدّ و توتم (روح حیوان)، معادل حضرت و جناب و یک عنوان دینی محترمانه ‌است و در این معنی از مصدر آغماق به ‌معنی صعود کردن و اوج گرفتن و اعتلا[7]، همچنین ستاره‌ای که‌ در آسمان شب تاریک ظاهر و به‌ سرعت حرکت می‌کند، ستاره‌ی دنباله‌دار است. در این فورم آغان شاید با آغ-آق به معنی سفید که نشان اصالت و علو مقام در مقابل قارا که نشان دون پایه‌گی و عوام بود مرتبط باشد. به سبب همین ارتباط با نام سفید است که نام آغان در میان تورکان، اغلب به‌ عنوان اسم زنانه‌ بکار می‌رفت. به ‌عنوان نمونه ‌نام «آغان بوکه» در میان تورکان قدیم. بنا به‌ اظهارات محقق تورک فتح الله‌ ذوقی، در مراغه‌ هم تا این اواخر نمونه‌هایی از کاربرد آغان به ‌عنوان اسم زنانه وجود داشت[8]این کلمه همچنین ممکن است هم‌ریشه با کلمه‌ی آخوند – آخیند (به چینی آهونگ 阿訇) عنوانی احترام‌آمیز برای روحانیون والا مقام باشد.

آخان: به‌ معنی جاری شونده، روان، گذرا؛ از مصدر آخماق تورکی، شاید مرتبط با آغان فوق الذکر به ‌معنی ستاره‌ای که ‌در آسمان شب تاریک ظاهر و به ‌سرعت حرکت می‌کند، ستاره‌ی دنباله‌دار باشد.

آخان مخفف آغ خان و آقا خان: ممکن است آخان مخفف آغ خان که ‌نام خدای نیکی و روشنی در دین شامان‌ها بود باشد. در ایران هم میان تورک‌ها آخان به ‌صورت مخفف آقا خان بکار رفته ‌است. مانند نام «کل آخان» (کربلایی آقا خان) در کازرون[9].

نام آددو

بر اساس ‌توضیحات مریم شریفی محقق اهل بهار، این نام احتمالا تلفظ محلی نام «آت‌لی» به‌ معنی اسب‌سوار و سواره است. چنانچه در لهجه‌ی تورکی باهار اصطلاح «آددو قاریشقا» (مورچه‌ی اسب‌سوار) به معنی نوعی مورچه‌ی درشت وجود دارد. اما احتمال اینکه‌ آددو محرف «آدلی» تورکی به‌ معنای نام‌دار باشد وجود ندارد، زیرا این کلمه به صورت آددی تلفظ می‌شود و نه آددو، مانند اصطلاح «آددی ساننی» که تلفظ محلی «آدلی سان‌لی» (نام‌دار و معتبر) است[10]. همچنین در بعضی لهجه‌ها آددو تلفظ محلی اسم عادل، و در آناتولی جنوبی یکی از تلفظ‌های نام سوریانی - انجیلی آددای (,Addo, Aday, Adey, Addai ܐܕܝ) و یا تادئوس یکی از دوازده‌ حواری عیسی مسیح است.

نام آلپاغوت – آلبات

در بیوگرافی مربوط به‌ آخان بیگ خان گفته‌ می‌شود در آن دوره در بهار همدان – تورک‌ایلی ‌به‌ محافظان مردمی امنیت «آلبات» گفته ‌می‌شد. آلبات و یا آلپات، محرف - مخفف کلمه‌ی «آلپاغوت» تورکی مرکب از «آلپ» به ‌معنی جنگجو و مبارز و «قوُت» به‌ معنی مقدس، جمعا به‌ معنی غازی، جنگاور مقدس، دلاور، جوان‌مرد، بی‌باک، قهرمان و ... است که‌ مخصوصا در منطقه‌ی همدان تورک‌ایلی به ‌دلایل متعدد بسیار رایج بود. از جمله: در استان همدان آلپاغوت - آلپاووت نام طائفه‌ای تورک است[11]. این ایل یکی از دوازده ‌ایل تشکیل دهنده‌ی قاراقویون‌لوها بود که‌ اساس مردم بهار در استان همدان تورک‌ایلی را تشکیل می‌دهند[12]. شهر توی‌ سه‌رکه‌ن – تویسرکان نام خود را از اسم «سه‌رکه‌ن» از بزرگان ایل تورک آلپاغوت در این منطقه‌ در دوره‌ی دولت تورک قاراقویون‌لو گرفته ‌است (قسمت «توی» به معنی شهر و اوردوگاه است). بنا به پروفسور فاروق سومر در کتاب «نام‌های اشخاص در تاریخ دولت‌های تورک» «سه‌رکه‌ن» و یا «سورقان»، نام برادر «قوروقان» و یا «قورقان» از بیگ‌های آلپاغوت و والی همدان در دوره‌ی ‌قارایوسف تورکمان و اسکندر تورکمان بود[13].

زنده‌گی‌نامه‌ی مختصر آخان بیگ خان

نوت: این بیوگرافی تماما جمع‌آوری و تلخیص اطلاعات محدود موجود در باره‌ی آخان بیگ خان و یارانش از منابع اینترنتی و تالیف دیگران که در آخر نوشته ذکر کرده‌ام، به عبارت دیگر یک «نقل قول» است. با بدست آمدن اطلاعات جدید و مخصوصا انتشار اسناد و یافته‌های دوکتور جعفر قادری در این باره، این نوشته تکمیل خواهد شد.

آخان بیگ خان در سال ١٨٩٧ در محله‌ی «آق‌دروازه» (آغ قاپی) شهر باهار - بهار، استان همدان تورک‌ایلی در کاروان‌سرای مرحوم «مَلَک»، که پدرش کارگر آنجا بود متولد شد. ملک که در ایام طفولیت آخان بیگ به‌ استعداد ذاتی او پی برده ‌بود آخان بیگ را برای تعلیم طبابت به‌ «حکیم ابرام» (متولد ١٨٤٧ در محله‌ی ‌ته‌په‌له‌ر – تپه‌لر بهار) سپرد. خانه‌ی بسیار بزرگ حکیم ابرام واقع درچهارراه‌ اول خیابان فعلی سید جمال‌الدین محل رفت و آمد و تجمع ‌آلبات‌ها (در تورکی آن زمان در بهار و غیره ‌به ‌معنی حافظان مردمی امنیت)[14] بود. آخان بیگ فنون نظامی ‌را از آن آلپات‌ها فرا گرفت و در ۱۷-۱۶ ساله‌گی تیرانداز ماهری شد. بطوری که ‌زبان‌زد مردم زمان خود گشت.

به‌ سال ١٩١٧ در جنگ جهانی اول مقارن ١٩- ۲۰ ساله‌گی آخان بیگ، ارتش روسیه‌ مانند دیگر قسمت‌های تورک‌ایلی دهستان بهار را نیز اشغال کرد و قوای کاساک روس مقر فرماندهی خود را خانه‌ی «حاج عسگر» قرار داد. پس از آن کاساک‌های روس ‌دست به ‌چپاول اموال مردم زده، جو را برای اسبان سواره‌ نظام و گندم را برای سربازانشان غارت کردند. متعاقب آن «قیت‌لیق ایلی» (قه‌حه‌ط‌لیق ایلئ، قَحَدوق ئیله؛ قحطی بزرگ) که‌ هزاران نفر را در منطقه ‌به‌ کام مرگ کشانید به‌ وقوع پیوست[15]. قوای اشغالگر روس به‌ غارت و چپاول اکتفا نکرده، به‌ حریم خصوصی خانواده‌ها هم تجاوز کردند. نظامیان روس وارد خانه‌ها می‌شدند و ماتیشکا[16] - زن طلب می‌کردند و (مردم بهار هنوز هم این کلمه‌ی روسی را به‌ زشتی و تلخی بیاد دارند). اگر کسی مانع تجاوز آن‌ها می‌شد درجا به قتل می‌رسید. ده‌ها نفر به ‌همین سبب کشته‌ شدند. مردم برای حفظ زنان از دست‌اندازی روس‌ها آن‌ها را در تنورها و کندوهای گندم پنهان می‌کردند.

در این وضعیت اسف‌بار، در سرتاسر تورک‌ایلی چته‌های پارتیزانی مردمی خودجوش برای مقابله ‌با قوای اشغال‌گر روس و انگلستان و متحدان ارمنی و آسوری‌ آن‌ها ایجاد می‌شد. در بهار نیز آخان بیگ خان با چند نفر از جوانان شهر چون «ابراهیم الله‌ رضا» پهلوان بزرگ بهار (از خاندان بزرگ مَلَکی‌ها) و«سید اسد» استاد و مربی تیراندازی آخان‌ بیگ (از خاندان بزرگ هادئی‌ها) و ....، ‌یک چته‌ی پارتیزانی تشکیل دادند. این چته شروع به ‌ترور نظامیان ‌قوای اشغال‌گر روسی زد و در عرض چند روز ده‌ها تن از افسران و سربازان کاساک را به‌ هلاکت ‌رساند. پس از این ترورها فرماندهی کاساک‌های ‌روس در شهر حکومت نظامی‌ اعلام کرد، مناطق حساس پوست‌بندی و در آن‌ها کشیک گذاشته ‌‌شد، سربازان روس و خائنین بومی‌ همکار آن‌ها بر سر کوچه‌ها و پشت بام‌ها مستقر شدند. علی رغم این، همچنان هر شب چند سرباز و افسر روسی توسط چته‌ی آخان بیگ خان ترور می‌شد.

نهایتا فرماندهی قوای ‌روس برای ترغیب مردم به نشان دادن جا و مکان آخان بیگ خان، جایزه‌ تعیین کرد و این مطلب را با جار زدن در کوی و برزن و در محله‌ها به اطلاع مردم رساند. این تدبیر ثمر داد و یکی از افراد گرسنه‌ و قحطی‌زده،‌ محل استقرار آخان بیگ خان در «قیرخ پیلله» (قیخ پله) در چند کیلومتری بهار فعلی را به ‌روس‌ها گزارش کرد. کاساک‌ها در ٢٧ دسامبر ١٩١٦ شبانه ‌به ‌آن محل هجوم آورده و آخان بیک خان را به ‌همراه ‌دو تن از همرزمانش بنام «حسن پاشا خان» و «فیروز آددو خان» دستگیر و به قرارگاه قوای روس منتقل نمودند. متعاقب آن «ابراهیم ‌الله ‌رضا»، «سید اسد»، «کربلائی نعمت» و «مه‌شه‌دی - مشدی» هم دست‌گیر شدند و تحت بازجوئی فرمانده‌ی کاساک‌های روس قرار گرفتند.

پنج روز بعد سه‌شنبه ‌اول ژانویه‌ی ۱۹۱۷ در ساعت ده‌ و نیم صبح در یک هوای سرد زمستانی سه آلپاغوت تورک «آخان بیگ خان»، «حسن پاشا خان» و «فیروز آددو خان» طی مراسم نظامی ‌به ‌فرماندهی ژنرال سواره‌ی کاساک «نیکولای نیکولایئویچ باراتوف»[17] با نواختن موزیک نظامی ‌شیپور و طبل و بالابان در آق‌دروازه‌ اعدام ‌شدند. این سه ‌بهادور و قهرمان ملی تورک که دستان هر کدام به اسب یک سواره (از فرقه‌ی سواره‌ی «دیراگون») بسته شده بود، کشان‌کشان به محل اعدام آورده‌ شدند‌ و پس از نطق پر از تهدید و رعب و وحشت فرمانده‌ی کاساک که‌ دیلماج آن را از روسی به‌ زبان تورکی ترجمه ‌کرد، در میان گریه و ناله‌ و فریاد مرد و زن به ‌دار کشیده ‌شدند. اجساد این سه قهرمان ملی به منظور عبرت‌آموزی و ترساندن و شکستن روحیه‌ی مردم تورک و تحقیر آن‌ها، سه ‌روز تحت نظارت محافظین مسلح روس بر دار اعدام رها شد، و سپس با بی‌احترامی ‌کامل از دیوار خانه‌ی مرحوم «ایمان» به ‌قبرستان منتقل گشت.

قبر و سنگ قبر آخان بیگ خان

پس از آن مردم داغ‌دیده‌ی تورک بهار، پیکر فرزندان خود را (در محل ؟) به ‌خاک سپردند و بطور مخفیانه ‌در خانه‌های خود برای آن جوانان مجالس ترحیم برگزار کردند. تا سال‌ها پس از آن واقعه مردم شهر قبور این قهرمانان ملی تورک را مانند یک زیارت‌گاه مقدس زیارت‌ می‌کردند و حتی عده‌ای از مردم برای طلب شفای بیماری، فرزندان و اسبان و احشام خود را دور قبور آن‌ها می‌چرخاندند. بر سر قبر آخان بیگ خان سنگ قبری بود که به موزه‌ی ‌میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی تحویل داده شده و اکنون در آنجا محافظه می‌شود[18].

درخواست نام‌گذاری امکنه ‌و معابر به ‌اسم آخان بیگ خان

علی رغم تلاش‌های بدخواهان که موفق شده‌اند از آشنائی مردم تورک دیگر مناطق با این قهرمانان ملی جلوگیری کنند، مردم تورک باهار هرگز خاطره‌‌ی عزیز این فرزندان آلپاغوت خود را از یاد نبرده‌ و آن را در حافظه‌ی تاریخی خویش ثبت و حفظ کرده‌اند. در سال‌های اخیر نیز آن‌ها بارها از مسئولین شهر خواستار شده‌اند که به ‌منظور شناساندن هر چه بیشتر این قهرمانان و مفاخر ملی تورک به‌ جوانان شهر و به‌ رسم تقدیر و یادبود، اسامی‌ بعضی از معابر و میادین و بلوارها و خیابان‌ها و مدارس بهار، ‌به‌ جای اسامی ‌تکراری مانند 17 شهریور و ... ، به اسم آن‌ها نام‌گذاری شود.

وضعیت تحقیقات و آثار در باره‌ی آخان بیگ

تحقیقات دوکتور قادری: دوکتور جعفر قادری، محقق اصلی در باره‌ی آخان بیگ خان و دوستانش است. وی ظاهرا کتابی نیز به ‌اسم «تاریخ بهار» حاوی تمام موضوعات و خاطرات مربوطه ‌تالیف کرده‌ است. اما این کتاب که‌ ادعا شده صرفا برای استفاده‌ی شخصی ایشان تالیف گشته (؟!!)، تاکنون به ‌چاپ نرسیده‌ است. همچنین و متاسفانه ‌ایشان تاکنون اطلاعات و اسناد و یافته‌ها و عکس‌های خود در این ارتباط را هم که به بعضی از آن‌ها در زیر اشاره کرده‌ام در معرض دسترس و استفاده‌ی عمومی ‌قرار نداده‌اند:

دوکتور قادری می‌گوید ‌او نام اعدام شده‌گان، روز اعدام، افراد حاضر در محل، جائی که ‌اعدام شدند، نحوه‌ی به ‌دار کشیده شدن، نام فرمانده‌ی اعدام کننده، چه‌ ساعتی از روز بوده، شب قبل از اعدام وی در کجا نگهداری شده، و چه ‌کسی از او بازجوئی کرده ‌و متن کامل بازجوئی و ... را در نزد خود دارد؛ و حدود ٢٠ سال پیش از تمام سنگ قبرهای قدیمی، از جمله‌ (سنگ قبر؟) آخان بیگ عکس گرفته ‌است. بنا به دوکتور قادری بعد از آنکه روس‌ها شهر باهار را ترک کردند و در زمان قحطی، آدم‌خواری واقعی اتفاق افتاده‌ و او خود در گور دسته‌جمعی بیش از صدها مرد و زن را شمرده، ‌و خاطرات همه‌ی باهاری‌ها از قحطی و آدم‌خواری‌های صورت گرفته‌ را نوشته ‌و ثبت کرده ‌است. دوکتور قادری می‌گوید در صورت پیدا کردن امکان می‌خواهد از طرف اهالی باهار بر علیه‌ روس‌ها طرح دعوا کند، زیرا فقط او جای آن‌ها را بلد است.

کتاب چکمه‌های پوشالی اثر لیلا امانی:

بنا به ‌پیامی که چند سال قبل ‌در کانال تلگرامی ‌بهار منتشر شده است، خانم لیلا امانی نویسنده‌ی تورک اهل باهار، کتابی به فارسی در شکل رومان در باره‌ی آخان بیگ نوشته که ‌در مراحل چاپ و نشر قرار دارد: «سلام جناب ابوابایی. می‌خواستم اعلان کنید کتاب چکمه‌های پوشالی که‌ در باره‌ی آخان بیگ شخصیت تاریخی شهرمون بهار [است] در پروسه‌ی چاپ قرار گرفته. از شما به‌ خاطر اطلاع‌رسانی که ‌در باره‌ی این شخصیت داشتین کمال تشکر رو دارم که ‌باعث شد پروژه‌ی تحقیق و نوشتار با روی‌کرد بوم بهار شروع بشه. ‌و ویرایش نهایی به‌ مرحله‌ی اتمام رسیده ‌و مورد استقبال نشر شهرستان ادب قرار گرفته. لیلا امانی»[19]

منابع اصلی در بیوگرافی آخان بیگ خان:

١-نوشته‌جات دوکتور جعفر قادری در اینترنت، جواب‌های ایشان به‌ چند سوال من

٢-شهرستان بهار ایوا، قهرمانان ملی بهارمان را بشناسیم و از مسئولین شهرمان بخواهیم تا اسامی ‌میادین و خیابان‌هایمان را به ‌نام این بزرگان ملی بهار نام‌گذاری کنند

https://www.facebook.com/bahariran28/posts/678659365648771

٣-آخان بیگ (بهاری)

http://ivanews.ir/423/

٤-سال‌های قحطی در بهار قدیم

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=790050201176353&set=a.102987519882628&type=3

٥-اطلاعات داده شده توسط مریم شریفی


[1] استقبال شدید همدان از قوا و فرماندهی قوشون عثمانلی، علی احسان پاشا

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_67.html

دعای اهالی همدان در مساجد برای پیروزی اوردوی عثمانلی و گسترده‌شدن سایه‌ی امپراتوری عثمانلی بر جهان اسلام

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/10/blog-post_10.html

تورکی زبان رسمی‌فوج همدان اوردوی اسلام در سال‌های جنگ جهانی اول

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_29.html

همدان می‌خواست تورکی، زبان رابط بین المللی جهان اسلام شود

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_12.html

[2] جنایات ارتش روس در همدان-تورک‌ایلی و خون گریستن مردم تورک همدان به‌هنگام عقب‌نشینی اوردوی اسلام –عثمانلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/03/blog-post_6.html

[3] گزارشی از به‌ دار آویختن حاجیان شهید بالو - کؤتالان توسط روس‌ها: درگیری‌ها در اورمیه، مظالم موسقوف‌ها و جنایات نستوری‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post.html

س. م. توفیق به‌ی همدانی: میتینگ میدان سلطان احمد ایرانیان در پیوستن به ‌جهاد سلطان عثمانی و اعتراض به ‌به‌ دار آویختن یک صد و یازده‌ تن در اورمیه ‌توسط روس‌ها

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/10/blog-post_11.html

به‌ خاطره‌ی ٩ شهید شهبندری اورمیه ‌که‌ مظلومانه ‌توسط قوای روسیه - آسوری به ‌دار آویخته ‌شدند.

http://sozumuz1.blogspot.com/search?q=%D8%AD%D8%A7%D8%AC%DB%8C%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%88

در آتش سوزانیدن زنان و کودکان تورک روستاهای بالاو، گجین، کوتالان و ... اورمیه ‌توسط قوای مسیحیه

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/04/blog-post_28.html

جنایات و وحشی‌گری‌های قوای مسلحه‌ی مسیحی در اورمیه، شکم‌های دریده‌ شده‌ی دختربچه‌ها، روده‌های بیرون ریخته، چشمان از حدقه‌ در آمده، مغزهای پاشیده ‌بر دیوار، کودکان زنده‌ انداخته‌ شده ‌در آتش

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_28.html

پختن کودکان و خوراندنشان به‌ مادرانشان، گردن زدن بچه‌ها و زنان؛ وحشی‌گری‌های اشقیاء ارمنی در قوتور، یئستیکان (یزدکان)، آختاجی، ... در غرب آزربایجان و وان

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/11/blog-post_22.html

[4]阿干āgān “kardeş, büyük, değerli” <Siy., HWC., s. 4

[6] Suffix of reflexive possessive is the non-harmonising -yēn and -bēn in traditional Written Oirad, derived from WM -iyan/iyen and -ban/ben by similar way than the ablative and instrumental suffixes. Colloquial forms are -aːn, -ēn, -ōn, -ȫn and -n corresponding to the modern Oirad /-ān/, /-æn/ and /-n/ variants. Ex: 210 a DÖT 23v05

ax-aːn ‘older.brother-REF.POSS’, WM aq-a-ban, WO axa-bēn, Kalm. Ахан.  b BB 87:12

cayi-γaːn ‘tea-REF.POSS’, WM čai-ban, WO cai-bēn, Kalm. Цәәһән.  c IJS 59:9

bičig-ēn ‘writing/document-REF.POSS’, WM bičig-iyen, WO bičiq-yēn, Kalm. Бичгән

[7] Ağan: Türk, Altay ve Yakut mitolojisinde iki anlamı bulunur: Bir saygı sözcüğüdür. “Aan” biçimiyle Yakutça’da geçer. Ruhların, kutsal varlıkların, tanrıların ve tanrıçaların adlarının önünde bir saygı ifadesi olarak yer alır. Tıpkı "Hazreti (Hz.)" kelimesinin taşıdığı gibi bir anlamı bulunur. Ör: Aan Kubay Hotun (Ağan Kübey Hanım).[1] Ayrıca dua anlamına da gelir.[2] Yakarma, Tanrı'ya yalvarma demektir. Dua kavramı yeryüzündeki neredeyse bütün dinlerin özünde yer alan temel unsurlardan biridir. Sözcük, eski bir fal kitabı olanb "Irk Bitik"te de aynı anlamda kullanılmaktadır. Eski bir Türk Sözlüğü'nde, "Tövbe" şeklinde açıklanmıştır.[2]

Etimoloji: (Ağ/Ak) kökünden türemiştir. Ağmak, akmak, beyazlamak, ışımak, yükselmek, yukarı çıkmak veya aşağı inmek, yaratmak gibi anlamlar taşır. Örneğin, kız çocuklarına verilen bir ad olan Ağanbüke göğe doğru yükselen hanım, göğe doğru yükselen güzel demektir. Olasılıkla eski bir tanrıça adı ile bağlantılıdır. Kuyrukluyıldız anlamı da bulunur. Ağduk ise kutsal manasına gelir. Ağ sözcüğünün kutsallık anlamı içerdiği açıktır.

Dipnotlar

^ Türk Söylence Sözlüğü, Deniz Karakurt, Türkiye, 2011, (OTRS: CC BY-SA 3.0)

^ a b Türk Mitolojisi Ansiklopedik Sözlük, Celal Beydili, Yurt Yayınevi (Sayfa - 30)

Dış bağlantılar

Türk Mitoloji Sözlüğü, Pınar Karaca (Ağan)

Türk mitolojisi ile ilgili bu madde bir taslaktır. Madde içeriğini geliştirerek Vikipedi'ye katkıda bulunabilirsiniz.

AĞAN: Sözcüğün asıl anlamı olan Ced (ata) ve Totem (hayvan ruhu) dışında kapı, kayanyıldız gibi diğer anlamları da bulunmakla birlikte kuvvetli başka bir anlam da yaklaşık olarak “Hazreti” manasını karşılayan dinsel bir saygı sözüdür. (Bu manası “Ağal” ile benzeşir.)

AĞAN : 1-Yüksek,yukarıda,yukarılara çıkan 2- Geceleri gökten hızla geçen, ışıklı nokta

[8] Fathollah Zowghi: Bizim tereflerde Ağan adında qadın var idi.

[10] مریم شریفی: فیروز «آددو»نی امین دئییله‌م. اما بلکی آتلو ... آتلی ایمیش. باهاردا «آددو قاریشقا»  کلمه‌سی وار، ایری قاریشقالارا  .... «آددی سانلی» ایشله‌نیلیر بوردا، نظریمه‌ اوندا اولارمیش: آددی.

[11] مئهران باهارلی. نقدی بر کتاب تورکی‌سرایان مکتب شمس و مولوی

مئهران باهارلى. شمارى از سروده‌هاى توركى مولانا، ٢٧ كؤچ آیی، ٢٠٠٥ – تویوق ایلى

[12] نگاهی به ‌نژاد و تاریخ مردم تورک شهر بهار (باهار) واقع در استان همدان. تحقیق و تدوین : ح. شریفی (باهارلی). چاپ شده ‌در هفته‌نامه‌ی سینا ـ شماره ‌58 – 59 – 60 ـ اسفند ماه ‌سال 1382

http://hemedan-az.blogspot.com/2004/05/blog-post_108489180286919490.html

[13] مهران بهاری. توی سركه‌ن Toyserken، تویسركان. نام‌های توركی شهرها و اماكن جوغرافیائی آزربایجان و ایران، ریشه‌شناسی و وجه‌ تسمیه‌ی آن‌ها. سه‌شنبه، بیست و پنجم نوامبر- ٢٠٠٨

http://hemedan-az.blogspot.com/2008/11/

[14] کلمه‌ی تورکی آلبات – آلپاغوت غیر از کلمات عربی ‌الواد و الواط و ... است. الواد جمع اَلوَد، به‌ معنی آنکه ‌به‌ عدل نگراید، نافرمان و سرکش و گردن‌ستبر است. الواط در زبان فارسی ساخته شده از لوطی (اوباش و دارای اعمال زشت؛ شخصی که ‌از کارهای پست مثل شعبده ‌و میمون و بز رقصاندن و امثال آن‌ها و یا با نواختن تونبک و خواندن شعرهای زشت گذران می‌کند؛ مردی که ‌بز، میمون و خرس می‌رقصاند؛ منسوب به‌ مطربان و رقاصان و نوازنده‌گان؛ سخی، بخشنده، جواد، جوانمرد؛ رند و حریف و شوخ و بی باک و شلتاق؛ منسوب به ‌لوط نبی و قوم لوط، لاطی، لواطه‌کار، غلام‌باره، کودک‌باز؛ هرزه‌کار و قمارباز و شراب خواره)؛ و یا مربوط به‌ لوتی (منسوب به ‌لوت، لوت‌خوار، شکم‌پرست، لوت‌دوست)، و شاید از لوت (عریان، برهنه‌گی، عریانی، لختی و عوری) است.    

[15] نقل قول‌ها و روایات بسیاری از فجایع و مصیبت‌های آن قحطی و آدم‌خواری‌ها هنوز در اذهان و خاطر پیرمردان و پیرزنان بهاری باقی مانده‌ است. سلیم سلیمی ‌موید بیتی تورکی را که ‌گرسنه‌گان قحطی برای گرفتن غذا از کسانی که‌ غذا داشتند در مقابل آن‌ها می‌خوانده‌اند ذکر کرده‌ است: «غازیاقه، یونجه نانِمز / آجینن چِخدِه‌ جانِمز» (غازیاغی و یونجا چؤره‌ییمیز، آجی‌ندان چیخدی جانیمیز) یعنی علف غازیاغی و یونجه ‌شده‌ نان ما / از گرسنه‌گی در آمده‌ جان ما

سلیم سلیمی‌موید. سال‌های قحطی در شهر بهار

https://ivanews.ir/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%AD%D8%B7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1/

[16] ماتیشکاматушка : زن، زن دوست داشتنی، زنک، زن کوچک، مادر، مامان، .... مرکب از мать + -ушка. اوشکا: پسوند تصغیر و تحبیب روسی

[17] در نوشته‌های اینترنتی مربوط به آخان بیگ خان، نام این شخص به صورت «نیکلای فر» آمده که به نظر می‌رسد اشتباه و صحیح آن نیکولای باراتوف فرمانده ی قوای کاساک روس در جنوب تورک‌ایلی و غرب ایران در سال‌های جنگ جهانی اول باشد

https://en.wikipedia.org/wiki/Nikolai_Baratov

https://goaravetisyan.ru/en/nikolai-nikolaevich-baratov---zabytyi-general-baratov-nikolai/

[18] سنگ قبر آخان بیگ (بهاری)

https://www.instagram.com/p/BN4jGGOg83i/

No comments:

Post a Comment