Saturday, November 25, 2023

فرمان جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو در منع عزاداری محرم و مراسم عاشورا و خواندن زیارت، و مجازات لعن‌کننده‌گان و ناسزاگویان به ‌خلفای راشدین و صحابه

 

فرمان جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو در منع عزاداری محرم و مراسم عاشورا و خواندن زیارت، و مجازات لعن‌کننده‌گان و ناسزاگویان به ‌خلفای راشدین و صحابه

 

مئهران باهارلی

در این نوشته‌ فرمانی به ‌فارسی از سلطان نویان ابوالمظفّر جهان‌شاه ‌باهادیر قاراقویون‌لو باهارلی تورکمان – حقیقی که ‌در آن امر به‌ جلوگیری از سب و لعن صحابه‌ی پیغمبر و بزرگان اسلام و منع کردن برگزاری مراسم عاشورا و عزاداری‌های محرم و زیارت‌خوانی و خودآزاری (قمه‌زنی و سینه‌زنی و ...) و گریه ‌و زاری جمعی در مکان‌های عمومی توسط شیعیان می‌کند را معرفی کرده‌ام[1]. تاریخ صدور این فرمان که ‌متنی منحصر به‌ فرد از آن در یک جونگ به ‌شماره‌ی ٣٧٨١ در کتاب‌خانه‌ی ملی ملک محافظه‌ می‌شود، ٢٠ ربیع الاول ٨٦٥ قمری (١١ ژانویه ‌١٤٦١)، هفت سال پیش از مرگ جهان‌شاه ‌است.

در این فرمان، جهان‌شاه‌ باهادیر قاراقویون‌لو پس از مقدمه‌ای طولانی در یادآوری وظایف سلطان برای ممانعت از بدعت و طغیان اهل فساد و .... می‌گوید گزارشی از قاضی اعظم «مجدالدین» در باره‌ی پیدا شدن فرقه‌های مذهبی باطل که ‌دشمن اهل سنت و جماعت بوده، از سر دشمنی به ‌بدعت‌گذاری اقدام، سنن نبوی را انکار و علیه ‌فرایض دین و ملت طغیان، و صحابه‌ی پیغمبر را سب و لعن و پیشوایان برگزیده‌ی اسلام را طرد و رفض و خارج از دین اعلام می‌کنند به ‌او رسیده‌ و او بر آن‌ها آگاه‌ شده ‌است.

پس از آن جهان‌شاه ‌باهادیر قاراقویون‌لو فرمان می‌دهد که ‌قاضی القضات می‌باید بر اساس اجتهاد خود، این رافضین و اهل فساد را منهدم و این چهره‌های تعصب و عناد را در هم بشکند، و آن‌ها را با اجرای حدود و تعزیرات مجازات کند. وی می‌گوید از آنجائی که ‌بنا به ‌فتاوای بزرگان اسلام، نمایش عاشورا (مراسم عزاداری)، و بیان و شرح و تفصیل وقایع دهه‌ی محرم (مرثیه‌خوانی) حرام است و جراحت زدن به ‌و شرحه ‌شرح کردن اعضا و بدن (خودآزاری‌های زنجیرزنی و قمه‌زنی و ...) و ناله‌و زاری نمودن علنی (و جمعی در مکان‌های عمومی) واجب نیست، او حکم می‌کند که ‌پس از این به‌ هیچ وجه‌ عاشورا (زیارت‌نامه‌ی امام حسین) خوانده ‌نشود و پس از این احدی مرتکب این رفتارهای نامشروع نگردد. هر آن کس هم که ‌به ‌انجام این امور آغاز و شروع کند، تشهیر و تعذیب و تعزیر و تادیب (حبس و مجازات بدنی و ...) شود تا عبرتی برای دیگر مخالفان اسلام و دشمنان دین پیغمبر باشد. وی مشخصاً و با بردن نام تاکید می‌کند همه‌ی اهالی و سکنه‌ی آزربایجان عموماً و دارالسلطنه‌ی تبریز پایتخت دولت تورک و تورکمان قاراقویون لو خصوصاً باید به ‌طور جدی از انجام این اعمال زشت و از دست زدن به‌این رفتارهای فاسد اجتناب کنند.  


چند توضیح:

١-ظهور تشیع همان قدر که از یک جنبه و به درستی یک مساله‌ی داخلی تاریخ عرب شمرده ‌شده، همان قدر هم از یک جنبه‌ی دیگر و به ‌درستی واکنشی ایرانیک به‌ حاکمیت و فرهنگ و ... عرب تلقی شده‌ است. تمام مذاهب و فرقه‌های داخل در منظومه‌ی تشیع، چه‌اورتودوکس مانند شیعه‌ی امامی و چه‌ هترودوکس مانند مذاهب غلات علوی، این خصلت و تاثیرات ایرانیک را در خود کم و یا بیش حاوی هستند. اما در حالی که ‌مذاهبی مانند علوی‌گری تورک (قاراقویون – بکتاشی) از اسلام هترودوکس، علی رغم ریشه‌ی ایرانیک خود (ادیان ایرانیک جاودانیه، حروفیه، ...)، به‌ درجه‌ی بسیاری تورکیزه ‌شده‌اند، مذهب شیعه‌ی امامی خصلت ایرانیک خود را کاملا حفظ کرده ‌و حتی در حال حاضر تبدیل به‌ یک دین – مذهب ملی فارسی شده‌ است.

سنی‌ستیزی نهان و آشکار و رفتارهای حاصله ‌از آن (سب و لعن خلفای راشدین و صحابه‌ی پیغمبر اسلام، مراسم عمرکشان، ....) و مخصوصا مراسم عاشورا – دهه‌ی محرم که ‌به‌ یک نوع آیین افسرده‌گی گروهی و خودآزاری جمعی تبدیل شده‌ است، نقشی مرکزی و سمبولیک در فرهنگ شیعی امامی فارسی دارد. اما در عین حال تماما غیر خودی و غریب در فرهنگ قومی، ملی، تاریخی و اعتقادی ملل تورکیک و موغولیک و اسلام تورک است. در عمل نیز این فرهنگ با پس راندن شعور و حسیات ملی، موثرترین عامل در جلوگیری از ظهور و تعمیق شعور ملی تورک در میان تورکانی که ‌مذهب شیعی امامی فارسی را قبول کرده‌اند، و تبدیل هر گروهی که به این مذهب در آمده، چه تورک، چه عرب، چه موغول، .... به صورت ابزاری در حفظ منافع ملی حتی توسعه‌طلبی فارسی عمل می‌کند.

٢-در چنین بستری است که‌ در طول تاریخ (به‌‌ جز افرادی معدود مانند شاه ‌‌اسماعیل اول، شاه ‌‌تهماسب، شاه‌‌ عباس حقیر،...) تقریبا تمام سلاطین و خواقین حکام و مقامات عالی‌رتبه‌ی تورک مصلح و خیراندیش و دورنگر که ‌بر واقعیات فوق آگاه‌ بودند (جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو[2]، شاه ‌‌اسماعیل دوم[3]، نادر شاه ‌افشار[4]، ناصرالدین شاه ‌‌قاجار[5]، مظفرالدین شاه[6]، ....) با این رفتارها مخصوصا نمایش علنی و جمعی آن‌ها در شکل اجرای مراسم سمبولیک (تولی و تبری، مراسم عمرکشان، آیین‌های خودآزارانه‌ی قمه‌زنی و شیون و زاری‌های جمعی عاشورا، ...)، به ‌انحای مختلف مبارزه‌ کرده‌اند[7].

٣-تاکید جهانشاه بر آزربایجان و تبریز در فرمانش به معنی رواج و شایع بودن گسترده‌ی شیعه‌ی امامی و معمول بودن عمومی سب و لعن خلفای راشدین و صحابه و برگزاری مراسم عاشورا و محرم و ... در آن‌ها نیست. بلکه به سبب آن است که جهانشاه وجود همچو مسائلی در پایتخت دولت تورکمان قاراقویون‌لو را، حتی در کوچک‌ترین مقیاس، به سبب غیریت و تخالف آن‌ها با تؤره و سنن تورک و ...، امری مطلقا غیر قابل تحمل و اغماض می‌دانست.

٤-صدور این فرمان از جهت روشن‌گری در مورد چه‌گونه‌گی مذهب علوی جهان‌شاه قاراقویون‌لو هم مهم است. بدین شرح که جهان‌شاه بر گونه‌ی «قاراقویون» مذهب غلات تورکمان و یا با ترمینولوژی امروزی مذهب علوی تورک رایج در تورک‌ایلی (معادل بکتاشی‌گری در آناتولی) بود. همان‌گونه که از این فرمان هم دیده می‌شود، گونه‌ی قاراقویون مذهب علوی، بر خلاف گونه‌ی قیزیل‌باشی آن که در زمان شیخ حیدر و شاه اسماعیل اول ظاهر شد، علی رغم داشتن تفکرات غالی دوازده امامی، به هیچ وجه ضد سنی و دشمن اهل سنت نبود. این وضعیت در مورد بکتاشی‌گری که ادامه‌ی گونه‌ی قاراقویون مذهب علوی تورک در آناتولی شمرده می شود هم صادق است.

٥-احتمالا رفتارهای ضد سنی و مراسم شیعی که جهان‌شاه خواستار عدم وجودشان در تبریز و آزربایجان می‌شود، توسط گروه‌هایی ایرانیک و به احتمال بیشتری، توسط دسته‌جاتی از موغول‌های تورک شده – تاتارها که در دوره‌ی ایلخان‌لی با شیعی شدن سلاطین و مقامات موغول به مذهب شیعی درآمدند اجرا می‌شده است. تغییر مذهب این گروه‌های تورک – موغول به شیعی، هم‌زمان با تغییر مذهب هزاره‌ها به آن است ....

پایان مقدمه

فرمان جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو در منع عزاداری محرم و مراسم عاشورا و خواندن زیارت، و مجازات لعن‌کننده‌گان و ناسزاگویان به ‌خلفای راشدین و صحابه

هُوَ اَللَّه ‌اَلْعَزِيزُ اَلْمُسْتَعَانُ

إِنَّ اللَّه ‌يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ والاحْسَانِ وَ ايتَاءِ ذي القُربيِّ وَ يَنهَي عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَرِ [وَالبَغيِ ] يَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ [نحل، ٩٠]

بالقوّة الأحدیّة والعنایة الأزلیّة والمعجزات المحمّدیّة والدّولة المظفّریّة،


ابوالمفظفّر جهان‌شاه

سوزمیز [سؤزوموز]


حَمْداً لِلَّه ‌اَلْمَعْبُودِ اَلْمَنَّانِ وَ شُكْراً للرحمنِ الْوَدُودِ السُّبْحانِ تَعَزَّزَ وَ تَعالَي وَ تَقَدَّسَ وَ تَوالَي که ‌صدورِ ع[ظامِ] ثقاتِ اسلام را روشن داشته‌ به ‌انوارِ هدایت و توفیق، و قلوبِ امنایِ قضاتِ انام را روشن ساخته ‌به ‌ا[نوارِ] معرفت و تحقیق. وصلي اَللَّه‌عَليٌ اَلنَّبِيَّ اَلصَّادق الصِّدِّيقِ وَ عَلِيٍ آلِه‌وَ صَحْبِه‌الرَّفِيقِ الشَّفِيق.

بر رایِ رز[ینِ] مالکانِ ازمّه‌یِ علم و فتوا و قایدانِ اعنّه‌یِ زهد و تقوا پوشیده ‌نیست که ‌قطعِ موادِّ اربابِ بدعت و طغیان، و دفعِ فسادِ اصحابِ ریبت و عصیان، و رفعِ عنادِ زمره‌یِ شرک و خذلان، و قمعِ بنیادِ شرّ و عدوان، به ‌دلایلِ قاطعة البرهان و وسایلِ ساطعة البنیان « وَلَو[لا] دَفَعَ اللَّه‌ النَّاسَ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتْ » [بقره، ٢٥١] موجبِ اندفاع و فواسدِ مزاجِ زمین و زمان و انتفاعِ فوایدِ عل[اجِ] امن و امان، به ‌واسطه‌یِ ارتقایِ معارجِ ملکِ و ملّت و رابطه‌یِ مدارجِ دین و دولت است. قَالَ اَلنَّبِيُّ الحَميد الرَّشِيدُ: «مَنْ تَمَسَّكَ بِسُنَّتِي عِنْدَ فَسَادِ اُمَّتِي فَلَه‌ أَجْرُ مِائَةِ شَهِيدٍ».

چون به ‌مبا[دی‌یِ] عواطفِ ابدیّه‌یِ حضرتِ احدیّه ‌[و] به‌ محاسنِ عوارفِ سرمدیّه‌یِ جنابِ صمدیّه، شمعِ مرا[دِ ما] را به‌ نورِ انجاح « مَثَلُ نُورِه‌كَمِشْكُوةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ » [نور، ٣٥] افروخته ‌و دستِ فیّاضِ ما را به ‌اف[تتاحِ] ابوابِ «[وَ]اللَّه ‌يُؤَيِّدُ بِنَصرِه‌ مَن يَشاءُ » [آل عمران، ١٣] مفتاحِ نجاح ساخته، و ارتضایِ اقتضایِ هدایتِ از[لی] و عنایتِ لم یزلی که ‌« اَلسَّعِيدُ فِي اَلْأَزَلِ » از آغازِ انتسامِ نسایمِ شمایم شمولِ شمایل عظمت و کام‌گاری و انتظامِ جواهرِ شواهد وصولِ کمالِ جلایل شوکت و نام‌داری، جوامعِ همّت بلند و تمامی‌یِ نَهمت ارج‌مند، مصروف و موقوف بدان داشته‌ایم که‌ قواعدِ مراتبِ مناصبِ ملّتِ حنیف « وَ لِلَّه ‌دِينٌ » و مصاعدِ کواکبِ ثواقبِ شرعِ شریفِ خاتم النّبیّین در اوجِ اعلی العلّیّین و ذروه‌یِ چرخِ برین باشد، لاجرم همواره ‌نجومِ نیلِ مقاصدِ دوجهانی، متصاعد و رسومِ نشرِ مراصدِ جاودانی، متزاید است. وَ هَذَا بِفَضْلِ اَلْكَرِيمِ اَلْمَهِينِ.

جریانِ عیونِ این معنی و فیَضانِ شجونِ این دعوی جاری و وفایض بر آن است که ‌مقصودِ اصلی ما را از سکون و حرکت، اطفایِ شَررِ شرّ است؛ و از مقام [و] نهضت، مطلوبِ کلّی، افنایِ ضررِ ضرّ. تنفیذِ اوامر و نواهی که‌ از فیضِ الطافِ نامتنهاهی‌یِ الهی، ما را حاصل و واصل می‌گردد، استدامتِ قوایمِ دین و استقامتِ دعایمِ یقین می‌دانیم و می‌خواهیم که ‌به ‌همه ‌حال خضارتِ ریاضِ ایمان و نضارتِ غیاضِ ایقان، شامل و کامل، و عمارتِ معاهدِ حقیقت انخلال نگیرد، و امارتِ مشارعِ شریعت اختلال نپذیرد. چون دست به ‌عنانِ آسمانِ جولان دراز می‌کنیم، کوکبه‌یِ اقبال، مواکبِ ما را استقبال می‌نماید. پیش از آن که‌ پایِ فلک‌فرسا در زمینِ آرام می‌آریم، طلایعِ بدایعِ صنایعِ واهب المواهب از مطالعِ آمال طالع می‌شود. خُصَّتْ بِالْمَوَاهِبِ واللُّطْفِ والْعَطَاءِ وَ« ذَالِكَ فَضْلُ اَللَّه ‌يُؤْتِيه ‌مَنْ يَشَاءُ ».

به ‌فحوایِ این تسبیبات و مقتضایِ [این] ترتیبات، چون عالی‌جنابِ تقوی‌مآب اورعی اعلمی اقضی القضاتی، مولانا و قاضِي الاِسلامِ الاَعْظَمِ الاعْلَمِ عَلاَّمَةُ الأئِمَّةِ وَالعُلَماءُ في العالَمِ مُقتَدي الأنامِ بِالاِتِّفَاقِ مُهْتَدِي اَلْأَيَّامِ بِالْإِسْتِحْقَاقِ، حاوی‌یِ دقایع المصباح، شارحِ حقایق الکشّاف، ماحی‌یِ ارباب البدعة والاعتساف، مَجِدّاً لِلحَقِّ وَالمِلَّةِ والدِّينِ - ابَدَتْ ظِلاَلُه‌اَلْمَتِينُ عَلَيَّ مُفَارِقُ - با کمالِ علم و حکمت و وفورِ حِلم و فضیلت و غایتِ زهد و امانت و نهایتِ دین و دیانت، مستعدِّ آن بود که‌ ذاتِ قدسی‌صفاتِ او مَطلعِ انوار علوم و اَفضال و مَظهرِ آثارِ فضل و کمال گردد، تا بدان واسطه ‌ساحتِ احوال او را نظرِ عنایتِ آفتاب‌خاصیتِ ما مطرحِ شعاعِ انواعِ اصطناع گرداند « لِلَّه‌اَلْحَمْد که ‌بر وفقِ مراد است قضا» حُسنِ اهتمام و یُمنِ التفاتِ تمام، رقمِ « لَهُمُ اَلدَّرَجَاتُ اَلْعَلِيُّ » [طه، ٧٥] بر صفحه‌یِ حالِ او نگاشته‌ و به‌ اصنافِ اعزاز و احترام معزّز و محترم داشته، به ‌پایه‌ای رسانیده ‌که ‌بر طوایفِ امم، شرفِ تفوّق یافته ‌و در صددِ آن است که‌ مابینِ حق و باطل ممیَّز بوده، اَعراض و جواهرِ حلال از حرام ممیَّز گرداند؛ مصلحتِ ابطال و اثباتِ معتقد و مجتهد به‌ قبضه‌یِ عنایتِ اوست و عیارِ نقدِ موحّد و ملحد بر محکِ امتحانِ و تجربتِ او.

در این وقت که‌ صحیفه‌یِ شریفه‌یِ جناب اقضی القضاتی مشارالیه ‌[که] به ‌تقریرِ ظهورِ مذاهب و خروجِ اباطیل، اعنی منکرانِ سننِ نبوی و طاعنانِ طریقِ مصطفوی و طاغیانِ فرایضِ دین و ملّت و معاندانِ اربابِ سنت و جماعت و قاصدانِ اصحابِ طاعت و عبادت، تحریر نموده ‌بود، [به] شرفِ استماع رسید و به‌ وقوف و اطلاع پیوست « فَلَمَّا جَائَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِه‌» [بقره، ٨٩] آن چه ‌در بابِ کَفره‌یِ فَجره ‌و خَسره‌یِ سخره ‌فِي الدُّنيا وَالآخِرُه‌ نوشته‌ بود که‌ سبِّ صحابه‌یِ منتخبین و رفضِ ائمه‌یِ منتجبین می‌نمایند، و ابوابِ بدعات به‌ مفتاحِ عدوان می‌گشایند، چون اقضی القضاتی أعلم است و در این قضایا به ‌وصایا احتیاج ندارد و آمر و ناهی‌یِ این امور اوست، می‌باید که:

-در اِحکام اَحکامِ خیرالأنام و إعلایِ أعلامِ ملّتِ کِرام کوشیده، در انهدامِ حدودِ رفض و اهلِ فساد و انثلامِ خدودِ تعصّب و عناد، غایتِ اجتهاد مبذول دارد.

-و هر فردی از افراد که ‌قدم از بساطِ شرعِ مطهّر فراتر نهد و از جاده‌یِ دینِ ازهر تجاوز جایز دارد، به ‌اجرایِ حدود و تعزیرات، علی نهج الشّرایع تقدّم نماید، و به ‌اعانتِ ابرار و اهانتِ اشرار و اختیارِ اخیار و تنفیرِ فجّار، غایتِ سعی و دین‌داری رعایت نماید.

-سبیلِ فرقه‌یِ نقبایِ سادات و زمره‌یِ علمایِ قضات و افواجِ فضلایِ فحول و اجماعِ کبرایِ عدول و کرامِ صدورِ انام و عظام، بدُورِ ایّام، و اعیانِ کبارِ اسلام و ارکانِ ذوی الإقتدارِ عالی‌مقام و اربابِ احتساب و اهالی و اعالی و عمّال و نوّاب و همه‌گی‌یِ سکنه‌ و جمله‌گی‌یِ وطنه‌یِ آذربیجان عموماً و دارالسّلطنه‌یِ تبریز خصوصاً، آن که‌ منتهایِ جدّ و مبتغایِ جهد بر نهیِ این افعالِ ذمیمه ‌و رمیِ این خصالِ ردّیه‌ مقصور دارند.

-چون به‌ موجبِ فتاوی‌یِ اَیِمَّه‌یِ اسلام، اظهارِ عاشور و تقریرِ وقایعِ دهه‌یِ محرّم حرام است، و تجریحِ اعضا و تشریحِ قصایا و شیونِ بر ملا واجب نیست، مقرّر فرمودیم که ‌مطلقاً عاشور نخوانند و مِن بعد هیچ آفریده ‌در آن شیوه‌یِ نامشروع شروع ننماید. و هر کس که ‌متعرّضِ این امرِ شنیع گردد، به ‌مقتضایِ شریعتِ غرّا، تشهیر و تعذیب و تعزیر و تأدیبِ او نموده، نوعی سازند که ‌عبرتِ سایرِ مخالفانِ دین و ضدّانِ شرعِ سید المرسلین شود.

-مِن کلّ الأبواب از فرمانِ جهان‌مطاعِ واجب الاتّباع – نَفَّذَ[هُ] اللَّه ‌في الأَمصارِ وَالبِقاعِ وَالأَقْطارِ وَالأصقاعِ – عدول ننمایند. و از نکایتِ شکایتِ جنابِ اقضی‌القضاتِ مشارٌالیه ‌اجتناب نموده، ذکرِ شکرِ او را ارتکاب کنند، تا مستحقِّ مزیدِ عاطفت و مرحمت گردند و محیطِ دایره‌یِ امرِ الهی و مدارِ مرکزِ طعنِ نامتناهی نشوند.

تبدیل کننده ‌مخاطب خواهد بود. و چون به‌ توقیعِ وقیعِ رفیعِ منیعِ اشرفِ اعلی مشرّف و معلّی و مزیّن و محلّی گردد، اعتماد نمایند. والعَهَدَةِ الَيْهِم والإعتِمادِ عَلَيهِم

كَتَبَ بِالاَمْرِ اَلْعَالِي - اَعْلاَه‌اَللَّه ‌تَعَالَيْ وَ خَلِّدَ نَفَاذَه‌- فِي عِشْرِينَ شَهْرُ رَبِيعٍ اَلاولِ سَنَةَ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ ثَمَانُ مأية هجرية اَلنَّبَوِيَّةِ، عَلَيْه ‌السَّلاَمُ. رَبِّ اِخْتِمْ بِالْخَيْرِ وَ اَلْحَسَنِيِّ!

برای مطالعه‌ی بیشتر در باره‌ی جهانشاه‌ قاراقویون‌لو

جهان‌شاه‌‌قاراقویون‌لو بر اساس اوغوزنامه‌‌ به ‌خط اویغوری در کتاب‌خانه‌ی دربار تبریز: ما و عوثمان‌لی‌ها از نسل اوغوز خان و خویشاوند هستیم

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/02/blog-post_12.html

دیوان تورکی «سلطان نویان ابوالمظفّر جهان‌شاه ‌باهادیر قاراقویون‌لو باهارلی تورکمان - حقیقی»، تورک‌جه ‌به‌تین تصحیح و ائلئکترونیک یایین: مئهران باهارلی، سؤزوموز. ٩٦ غزل، ٣٥ تویوغ

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post.html

دوزه‌لتمه‌له‌ر و اؤنه‌ری‌له‌ریم‌ده‌ن اؤرنه‌ک‌له‌ر: ديوان تورکی جهان‌شاه ‌حقيقی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_4.html

غزل‌له‌ر، ١-٢٥

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_62.html

غزل‌له‌ر، ٢٦-٤٨

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_18.html

غزل‌له‌ر، ٤٩-٦٨

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_37.html

تويوغ‌لار، سؤزلوک - ديوان تورکی جهان‌شاه‌حقيقی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_97.html

جهان‌شاه‌ین گؤی مه‌چیتی‌نده‌بیر گه‌زینتی

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post.html

نامه‌ی تورکی یکی از احفاد جهان‌شاه‌قاراقویون‌لو به‌سلطان سلیم عوثمان‌لی در شکایت از شاه‌اسماعیل ظالم

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/05/blog-post_18.html


[1]به ‌نقل از: فرمان جهانشاه ‌قراقویونلو در منع عزاداری محرم به‌ تاریخ ٨٦٥ ق. عمادالدین شیخ الحکمایی، پژوهشگر موسسه‌ی باستان‌شناسی دانشگاه ‌تهران emad_hokamaii@yahoo.com

[2] فرمان جهان‌شاه ‌قاراقویون‌لو در منع عزاداری محرم و مراسم عاشورا و خواندن زیارت، و مجازات لعن‌کننده‌گان و ناسزاگویان به ‌خلفای راشدین و صحابه

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/11/blog-post_25.html

[3] شاه‌‌ اسماعیل دوم، پادشاه ‌سنّی خاندان صفوی و نواندیش دینی تورک

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/09/blog-post_11.html

[4] متن تورکی وثیقه‌ی اتحاد اسلام نادری - نجف

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/07/blog-post_27.html

[5] رفورم‌های مذهبی و تدابیر اتحاد اسلامی ناصرالدین شاه: جعفری مذهب پنجم اسلام، ممنوع کردن لعن خلفای راشدین، قدغن کردن جعلیات و خرافات شیعی، منسوخ کردن جنگ حیدری-نعمتی، ...

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/03/blog-post_13.html

[6] دستور مظفرالدین شاه‌ قاجار برای ممنوع ساختن بی احترامی به‌ خلیفه‌ی دوم عُمَر و جشن عمرکشان، و تنبیه ‌‌و مجازات مرتکبین و برگزار کننده‌گان

https://sozumuz1.blogspot.com/2023/09/blog-post_88.html

[7] تورک ملّتی و حادثه‌یِ کربلا-علی حیدر امیر

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_3.html

No comments:

Post a Comment