سرودههاي
قهرمان مردمي تورک قوشچولو
«آدي گؤزهل کاظيمخان پاشا»
مئهران
باهارلي-۲۰۱۲
از شخصيتهاي مهم
دورهي مذکور خودآگاهي ملي تورک، يکي نيز مشهدي ريضااوغلو «کاظيمخان پاشا»
(۱۸۶۷- ۱۹۲۳) اهل قوشچي، اورميه است. کاظيمخان پاشا که از سال ۱۹۰۹ با متشکل کردن
و سازماندهي مردم تورک و ايجاد يک نيروي مسلح چند صد نفره، ساليان متمادي بر عليه
اشغالگران روس جنگيده بود، در سال ۱۹۱۷ با تفنگچيان و سواران خود به اردوي نجاتبخش
عثماني (اردوي اسلام) تحت فرماندهي خليل پاشا پيوست. خليل پاشا پس از مشاهدهي
قابليتها و توانائيهاي کاظيمخان پاشا، فرماندهي بخشي از نيروهاي عثماني در منطقه
را به وي سپرد. (محمد افندي و سيصد سوارهي تحت امر او، از جمله تفنگچيان علي
چاووش، الفت، .... بسياري از اعضاي اين واحد از
اردوي عثماني، من جمله خود محمد افندي پس از پايان جنگ به عثماني بازنگشته
و در آزربايجان اسکان يافتند). کاظيمخان پاشا از تفنگچيان و سواران تحت فرماندهيش
اردوي کوچکي که داراي رتبههاي نظامي از قبل اونباشي، يوزباشي، فراشباشي، وکيلباشي
و .... بود بوجود آورد و توانست خلق تورک و محال انزل (قوشچو،
قاراباغ، قالقاچی، بویداش -نجفآباد، گؤوهرچینقالا، باری،...) که يک منطقهي مهم
تورک در غرب درياچهي اورميه است را به مدت شش سال از تجاوزات جلوهاي آسوري،
قاچاقهاي ارمني و غارتگران کرد به سرکردگي سيميتقو محافظت کند.
کاظيمخان پاشا
که وفادار به دولت تورک قاجار و احمدشاه بود، پس از کودتاي رضاخان به مقابله با
سياستهاي انگلستان پرداخت. در نهايت ارتش ارسالي رضاخان در سال ۱۹۲۳ کاظيمخان
پاشا و ۳۰-۳۵ تن از ياران مسلح او را در جزيرهي کاظمداشي (قالاداشي، قيرخلار
قالاسي، ييگدير- يييدير- ايييدير-ايگدر-يکدر قالاسي: از نام طائفهي تورک اوغوزي ييگدير)
محاصره کرد و با توپ و سلاحهاي سنگين از هر سوي به جزيره هجوم آورد. کاظيمخان
پاشا تسليم نشد. اما در جريان مقاومت در اثر انفجار يک بمب دستساخت و يا اصابت
شاراپنل توپ کشته شد.
ب- سالهاي
مذکور که درخشانترين دورهي تاريخ معاصر ما و سالهاي تشکل هويت ملي مدرن تورک و
اوج حرکت ملي تورک شمرده ميشوند، متاسفانه از طرف ايدئولوژيهاي وارداتي پانايرانيسم
از فارسستان و آزربايجانگرائي استالينيستي از شوروي، از انظار و اذهان عموم مخفي
نگاه داشته شده و از حافظهي تاريخي مشترک ملت تورک حذف گرديده است. در عوض،
جنبشهاي ايرانگرا و فارسمحور مشروطيت و آزاديستان و مشابه آنها به عنوان حرکت
ملي به خلق تورک عرضه شدهاند.
بيشک کاظمخان
پاشا هم داراي اشتباهات بود. در راس اين اشتباهات کشمکش وي با قهرمان مردمي و رهبر
ملي خلق تورک «جمشيدخان افشار ارومي» (مجدالسلطنه) است. جمشيدخان در آن سالها،
فرماندهي دستجات پارتيزاني تورک موسوم به «تورک چتهلهري» بود و بر عليه نيروهاي
متجاوز روسيه، انگلستان، ارمني، آسوري و کرد در غرب آزربايجان ميجنگيد. تلاش براي
از بين بردن مخالفان خود (چيراق، کربلايي خاتماوغلو عيباد، قاراباغلي بؤيوکآقا،
...)، و در سالهاي پاياني عمرش نزديکي به سيميتقو و آلوده شدن به موارد غارت دهات
و روستاها و .... از ديگر اشتباهات کاظمخان پاشا است.
اما عليرغم
همهي اينها، خط سياسي اصلي کاظمخان پاشا، بر خلاف خط سياسي مشروطهطلبان تورک
ايرانگرا و فارسمحور در همان دوره، درست بود. من جمله: پيوستن به اردوي نجاتبخش
عثماني؛ سازماندهي مردم تورک بر عليه متجاوزين روس، انگليس، آسوري، ارمني و کرد و
مبارزهي مسلحانه با آنها؛ عدم شورش بر عليه دولت تورک قاجار و اجتناب از خودزني،
اما مقابله با رضاخان (مشروطهطلبان تورک ايرانگرا و فارسمحور با شورش بر عليه
دولت تورک قاجار عملا نوعي جنگ داخلي در ميان خلق تورک را آغاز کرده شعلهور
ساختند و جاده صافکن کودتاي رضاخان-رژيم پهلوي شدند)، ...
ج-در بخش
زيرين، چند سروده در ارتباط با کاظمخان پاشا، همراهان و ياران وي (+)، مادرش
«سونا»، برادرزادهاش «خانيم»، «انزهللي خاتين»، «ننه سلطنت»، ... داده شده است.
به نظر من اغلب اين سرودهها، حداقل بخشي از آنها، سرودههاي خود کاظمخان پاشا است.
همانگونه که معلوم است کاظمخان پاشا قبل از آنکه به مبارزهي مسلحانه آغاز کند،
يک آشيق-اوزان ترک با صدائي خوش بود که ساز و چوگور مينواخت. تيمسار سرلشکر محمد
مظهري در يادداشتهاي خود در اين باره چنين مينويسد: «اين شخص در گذشته بدوا به
اصطلاح آزربايجانيها عاشق بوده. عاشق نوازندههاي محلي را گويند که يک نوع سهتار
يا چوگور مينوازند و در مجالس عروسي و مهماني ضمن خواندن اشعاري قرينهي ليلي و
مجنون، آواز خود را با صداي يکنواخت ساز همآهنگ و اهل مجلس را مشغول ميکنند».
د- سرودههاي کاظيمخان
پاشا
۱-سرودهاي که
مردم تورک و تفنگچيان کاظيمخان ميخواندند و در آن وي را «آدي گؤزهل کاظيم پاشا»
مينامند:
قيليجيمي
ووردوم داشا
داش ياريلدي،
باشدان باشا
آدي گؤزهل کاظيم
پاشا!
من يئريمدهن
قالخمام دئديم
۲- سرودهاي که
کاظمخان آنرا خطاب به خاتين-خاتون (اهل انزل و همسر خالو ميرزا، دايي سيميتقو) که
به فرار وي از سياهچال اشقياي کرد اسماعيلآغا سيميتقو در قلعهي چهريق کمک کرد
خوانده است:
ميرزه´نين آورادي
«خاتين»،
قورو يئرده
نئجه ياتيم
آلدي آتليلاريمينان
آتيم
پيياده زوووار ائيلهدي
۳-سرودهاي که
اهالي تورک و نوزده تن از تفنگچيان پس از فرار در روز نهم محاصرهي قلعهي نجف
آباد توسط کردها و پناه آوردن به کاظمداشي خواندهاند:
صف چکهر توفهنگچي،
ساغيندا سولوندا
وار نيشان
آغامدان کاظيم قولوندا
ائشيلميش گوللهدهن،
ائلين يولوندا
کاظيمخان کورکونه،
قوربان اولايديم
ياييليپ هر
يانا صؤحبهتي، سؤزو
داردا قويماز
قالا، گؤزلهيهن گؤزو
يوخسولو
دويورار، آج قالار اؤزو
عدالهت بؤرکونه،
قوربان اولايديم
۴-سرودهاي که
کاظمخان و تفنگچيانش هنگام مشقهاي نظامي جهت آماده شدن براي جنگ بر عليه ارتشي که
رضاخان به قلعهي قيرخلار فرستاده بود ميخواندند:
قورو يئرده
ياتاريق
باش قويماريق
بالينجا
يوردا خيدمهت
ائدهريک
تک بيريميز
قالينجا
آديمدير کاظيم
منيم
بيلسين بوتون
دوشمهنيم
قيرخلار اولدو
مسکهنيم
حاققيميزا
چاتينجا
۵-سرودهاي که
علياکبر وکيلباشي از تفنگچياني که حين محاصرهي کاظيمداشي به اسارت ارتش رضاخان
در آْمده بود خوانده است:
مني توتدو
آباجالي
اؤلدورهر،
وئرمهز ماجالي
حاييف،
قيرماديم قاجار´ي
اورهکده
داغلاريم قالدي
۶-سرودهاي که
کاظيمخان در آستانهي حملهي ارتش رضاخان به کاظمداشي و با نواختن ساز-چوگور
خوانده است:
من کاظيم´ام،
يئريم قالا
بالون گله،
بومبو سالا
اؤلهرهم من،
يولوم قالا
داشدير
کاظيم´ين يوللاري
من کاظيم´ام،
يئريم داشدير
گولله گلدي،
باشدان آشدي
دوشمهنلهرين
ايشي ياشدير
داشدير
کاظيم´ين يوللاري
۷-سرودهاي که «جعفر
بيگ» خطاب به کاظمخان پاشا با شروع هجوم ارتش خوانده است:
سن اوردا چک
يئرده قالميش توتونو
من بوردا چکهرهم
اوشنو توتونو
۸-آخرين سرودهي
کاظمخان، که بنا به «خانيم» برادرزادهي او، با نواختن چوگور تحت محاصرهي ارتش
رضاخان خوانده است:
بسدير فلهک،
داها چکمهم نازييين
آغلاتمارام
اؤردهيييين، قازييين
گؤندهر گؤيلو خوش
اولانا سازييين
منيم گؤيلوم
پريشاندير، آغلارام!
۹-مرثيهاي که «سونا»
مادر کاظمخان، پس از کشته شدن او بر سر نعش وي خوانده است:
کاظيم´ين
سانديغين قاييردي ناشي
اولمادي
آيريلسين بلادان باشي
گؤمدو توفهنگچيلهر،
قوهوم قارداشي
قونموشدو
دريايا گؤيلونون قوشو
-------------
+ اژدرخان، جانعلی
بيگ (کاظيمخانين قارداشي)، داداش بيگ (کاظيمخانين يئيهني)، کربلايي خاتماوغلو
عباد، قاسيم بيگ، شيرعلي، ابوالحسناوغلو اکبر، عليقلي بيگ، سامخان امیر ارشد قراجهداغی،
حاج ناظمخان قرهباغی، موللا احمداوغلو حقوئردي، اورمولو اللهوئردي قنبري، ملا اسماعيل
سپهر، خداقلي، حاجي رضا قرهقشلاقي، تبريزلي ميرزا ابراهيم رسولزاده، قاراباغلي احمد
و محمد، قاييقچي آقاجان و حبيب الله، عليشاه، محمدباقر، ميرزاآقا، خداوئردياوغلو
عزيز، يوسفخان لکستاني (مسعود ديوان)، تيمور ياور حبشي، عبدالعلي، امير، مشهدي خداوئردي،
کربلايي حسين، عرب، قاسيم، سيف الله ساعتلوي بيگلهر، آقاعلي، يحيياوغلو عبدالعلي،
عليقولو اوغلو قربان، کاظم، عمران، آقاوردي، عوض، عليخان کهريزي و اوغلو شاهوئرهن،
مصيب قوشچي، معصوم قرهباغي، حسنقلياوغلو جانعلي، خيرالله، جعفر بيگ فراشباشي،
....
منابع:
۱-محبوب
داداشپور: کاظم خان قوشچو (اسطورهي مقاومت). مقدمه، حواشي و نظارت بر امور چاپ:
جمال آيريمي. اورميه. ۱۳۸۸
۲-دکتر توحید ملک
زاده دیلمقانی: کاظم خان قره باغی و ماجرای کاظم داشی / از جیلولوق تا جنایات سیمیتقو
No comments:
Post a Comment