زبانمان تورکی در همدان در خطر است
مطلب
زیر دلنوشتهی جمعی از فرهنگدوستان علاقهمند به زبان مادری شهرستان [رزن،
همدان، تورکایلی] میباشد. شاید تلنگری باشد تا از این خواب عمیق بیدار شویم. از
تندی کلام معذوریم.
«زنان و دختران» زبان مادریمان را تهدید میکنند!!!
جوغرافیای
مناطق تورکنشین آن قدر بزرگ است که به راحتی نتوان حدود و ثغورش را مشخص کرد.! این محدودهی جوغرافیایی
از کجا تا کجا بود و حالا از کجا تا کجاست؟ حال اگر بگوییم کاری به کار جوغرافیا و
وسعت آن نداریم شاید بهتر باشد. اما این جمعیت و جوغرافیا چه فرهنگ و خردهفرهنگی
را خود جای داده و آیا هرکدام توانسته دیگری را تحمل کند؟ برای مثال ما چقدر از
کیستی و هویت خویش در این جوغرافیای زبانی آگاهیم و یا درصدد روشنگری آن برای خود
و اطرافیان هستیم!!؟ و یا از وجود اقوام همسایه و کیستی آنان در آن باخبریم!!؟
آیا
در شبکهی استانی استانی که بیش از شصت درصد آن را تورکها تشکیل میدهند، برنامههای
پویا و درخور زبان و فرهنگ آنها پخش میشود!!!؟ دریغ از یک دقیقه پخش تلویزیونی
در سال!!! آیا اقلیت فارس حاکم در مرکز استان وجود اکثریت
تورکها را در استان تحمل میکند!!؟ یا به کل منکر وجود چنین جمعیتی غالب
است!!!؟؟؟ جواب منصفانهای که هر وجدان بیداری به آن میدهد، قطعا
«نه» است.
زبان
تورکی، زبان اصلی مردم ماست. لهجههای گوناگون آن از هم متمایزند ولی متکلمان آنها
در طول تاریخ هیچکدام زبان نیاکانیمان تورکی را مایهی تحقیر ندیده، بلکه به آن
مینازند و میبالند. شاخههای ستبر از درخت تنومندی که ریشه در این خاک دارد و
عظمتش سر به آسمان میساید و افتخاراتش مشترک است. همدانی و زنجانی و تبریزی،
قشقایی، خراسانی و ...با گویشهای بسیار زیبا هر کدام ستون خیمهای هستند که اگر
یکی را برکنیم خیمه سقوط میکند.
آن
چه این روزها دغدغهی بسیاری از زبانشناسان است، وجود چنین واقعیتی است که زبان
تورکی در ایران، در معرض خطر تحریف و یا نابودی است. زبان تورکی با تنوع لهجههایش
هنوز خوشآهنگترین است. اما ضربههایی که بر آن وارد آوردهاند ممکن است در
درازمدت قابل جبران نباشد و بعدها حسرتش را بخوریم که چرا دانستیم و هشدار ندادیم.!
ما
جمعی از دوستداران فرهنگ و زبان مادریمان در شهرستان رزن، بر خود میدانیم تا
این انذار را دهیم: زبان مادریمان در معرض نابودی است و اولین کسانی که هویت
زبانی و فرهنگیمان را به ناخواسته و گاها دانسته به سخره گرفته و درصدد ویرانی و
تخریبش هستند «زنان و دخترانند»!!!!! ممکن است تعجب کنید. اما این حقیقتی است که قابل
انکار نیست. امروز آنچه را که شاهدیم غمانگیزتر از آن است که بتوان انکارش کرد!!!
کودک تورکزبان با لجاجت مادر یا پدر - البته زور زنها میچربد!! - زبان فارسی را
میآموزد و از ارث فرهنگی و زبان مادری خویش محروم میشود، آن هم زیر لفافهی
باکلاسی!!!!!
یکی
از دوستان فرهنگدوست رزنی تعریف میکرد: «مدتی پیش مسافرتی به تبریز داشتم.
انگار که تورکیه رفته بودم. هیچ کس فارسی حرف نمیزد. همه یکدست و یکصدا به زبان
و لهجهی شیرین تورکی، البته به لهجهی تبریزی، حرف میزدند. وقتی علت را جویا شدم
با افتخار جواب دادند: «همه چیزمان را تصرف کردهاید. دیگر اجازه نمیدهیم زبان
مادریمان را نیز تصرف (تغییر) کنید!»
چه
لذتی زیر پوستم خزید وقتی این تعصب را دیدم و با تمام وجود افتخارش را احساس کردم! واقعا چه
چیز این لذت را از همدانی یا رزنی و ... گرفته تا به جای حفظ زبان و آداب و فرهنگ
مادری خویش، - حالا مارک تقلبی #باکلاسی را روی همه چیزش زده - و قبل از همه زبانش
را حراج بازار کند!!!!!!
تعصب
و کوتاهنظری اموری ناپسند و نامتعارفند. اما برای حفظ داشتهها و حفاظتش از دستبرد،
باید لجوج و متعصب بود. علی الخصوص در دهکدهی جهانی امروز که نابودی زبانها و
فرهنگها دستمایهی رسانههای ابرقدرتها قرار گرفته است! و تعریف و تلقینی که از
آن به مغزمان خوراندهاند صد البته اشتباه است.!
زبان
تورکی منطقهی درگزین توانسته تا حدودی خود را از این گرداب حفظ کند. اما زیاد جای
امیدواری نیست. چون ویروس باکلاسی ممکن است تب سوزان آن را به جان آنها نیز
بیندازد و آنها هم هوای باکلاسی!!!!! به سرشان بزند.!! البته این مایهی مباهات
است که مردم باذوق و اصیل منطقهی درگزین زبان اصیل مادریمان تورکی را حفظ کردهاند
و زنان با غیرت و متعصبش هنوز هم اکثرا با کودکانشان تورکی به لهجهی همدانی وبه
گویش رزنی صحبت میکنند.
ضربههای
بی هویتی و تزلزل بی مایهگی آن چنان میان جوانان خصوصا دختران ریشه دوانده که اگر
گوشزد نشود به زودی فاجعهای خواهیم داشت. فاجعهای که ممکن است کلاس هم از
یادمان ببرد!!!! آخر این چه تعبیر نامأنوسی است که پشت کردن به همه چیز، باکلاسی
است؟!!! اول همه زبان مادریمان را سر طاقچه گذاشتیم و چوب حراجی به آن زدهایم،
رقص اصیل بومیمان که از یادمان بردهایم یا که تحریفش کردهایم و با موسیقی و رقص
همسایههایمان خوشیم و میرقصیم!! میماند فرهنگ بومیمان که معلوم نیست چه بلایی
قرار است سرش بیاید. ... روزی آوازهی خوشغیرتیمان همه جا پر بود. حال با دستهای
خودمان داریم ریشهکناش میکنیم.
دختران
دانشجویمان با ادا و اطوارهای بی تناسب زبان مادریمان را به مسلخ بردهاند، الفها
را شکسته و به واو تبدیل کردهاند. اگر نشناسی و ندانی فکر میکنی نکند همه متولد
ناف پایتختند که در دانشگاههای رزن و همدان تحصیل میکنند!!.
البته
از نقش منفی خزندهی #بعضی فرهنگیان فرهنگنما هم نباید غافل بود. چرا که فرهنگیان
عزیز متولیان فرهنگ این مردم هستند، ولی بعضی از آنها نیز ناخواسته در به گردش در
آوردن این آسیاب نامأنوس دخیلند و حتی متاسفانه متوجه شدهایم بعضی دانسته کمر به
نابودی فرهنگ و زبانمان بستهاند!!
آخر
این زبان و لهجه چه عیبی دارد؟ مگر اصفهانیها و یزدیها و شیرازیها و حتی تبریزیها...عارشان
میآید که نه، با صد افتخار هم تکرارش هم میکنند... این از بی مایهگی و
پوکی استخوان اصالت نیست، از سست عنصری کسانی است که هنر خودشان را فراموش کرده و
مصداق همان ضرب المثل معروف که «مرغ همسایه غاز است»، این حکایت زبان پایتخت است
که همه درصددند تا ادایش را درآورند. غافل از آنکه ممکن است مایهی تمسخر دیگران
هم بشود!
این
قصور بخشودنی نیست. باید به فرهنگ و زبان مردم با احترام نگاه کرد و .... اما
انگشت اتهام ما هنوز با قوت به سوی «زنان و دختران» است!! بیاییم باخود صادق و روراست باشیم.
تا تورکی به معجون
فارسی بی ریشهای شبیه لهجهی پایتخت تبدیل نشده فکری باید کرد!! به که باید گفت: که
زبان مادریمان تورکی همدانی در خطر است؟!!!
جمعی
از فرهنگدوستان زبان و ادب مادری شهرستان رزن. بهمن ۱۳۹۵
---------------------------
قایناق:
سه شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۵، توسط «انجمن ادبی فانی» شهر قروه، شهرستان درجزین-استان همدان
ائدیت:
آیاز قاراقانلی
فونئتیک
یازیملا: مئهران باهارلی
---------------------------
گؤروت-عکس
HEMEDAN
(Hamadan) – TÜRKİLİ, 1537. By Nasuh Matrakçı Karagözoğlu. A 16th century
Statesman of the Ottoman Empire mathematician, teacher, historian, geographer,
swordmaster, inventor, painter, farmer, and miniaturist. SÖZÜMÜZ
No comments:
Post a Comment