چاپ کتب درسی به زبان تالشی و آزربایجانیسم تورکهراس
مئهران باهارلی
دولت ایران اخیرا اقدام به انتشار کتاب درسی زبان تالشی در ایران کرده است (عکس روی جلد کتاب مذکور ضمیمهی این نوشته است)[1]. در حالی که همان دولت ایران با آموزش زبان تورکی و تحصیل به زبان تورکی، زبان اصلی، سراسری و اکثریت نسبی مردم ایران که در هزار و دویست سال گذشته همواره یک زبان رسمی دوفاکتو و تحصیلی در ایران هم بوده به شدت مخالفت میکند. این امر دلائل متعددی دارد که در راس آنها سیاست رسمی – دولتی نسلکشی زبانی و ملی تورک به منظور فارسسازی تودهی تورک ساکن در ایران و آسیمیلاسیون آن در «ملت ایران»، یک پروژهی مهندسی استعماری ایران آغاز شده در دورهی مشروطیت است[2].
یکی از دلائل موفقیت نسبی دولت ایران در سرکوب زبان تورکی و کلا نفی هویت ملی تورک در ایران، وجود جریانی استعمارساخته به اسم آزربایجانگرایی ضد تورک است که از جنبهی نفی هویت ملی تورک و مخالفت با و تخریب زبان تورکی ادامه و متمم و همسو با جریانات عمدهی ضد تورک دیگر، یعنی پانایرانیسم و استالینیسم عمل میکند و به مانع اصلی داخلی در روند ملت شوندهگی تودهی تورک و احقاق حقوق ملی وی در یک صد سال و چند دههی گذشته تبدیل شده است.
در زیر به یک نمونهی کوچک از این جریان، که عموما در میان نخبهگان محلیگرای برخاسته از منطقهای کوچک در مرکز - شرق آزربایجان رایج است پرداختهام. این نمونه یک پوست کوتاه فیسبوکی است که مولف آن با مثبت شمردن انتشار کتاب درسی به زبان تالشی، با طنز به انتشار صرف کتب درسی تالشی اعتراض میکند. این جنبهی نوشته، بی اشکال و به حق است. اما نوشتهی کوتاه وی ضمنا دارای کودهای متعدد در مخالفت با هویت ملی تورک و تخریب زبان تورکی نیز است. جالب توجه است که این کودها، تماما در تطابق با آزربایجانگرایی ضد تورک تالشی هستند[3]:
١-آزهربایجانلیلار و انکار ملت تورک: وی در نوشتهی خود مدعی وجود گروهی قومی به اسم آزهربایجانلیلار - آزربایجانیها در ایران شده است. در حالی که در ایران هیچ گروه قومی - ملی به اسم «آزربایجانی» وجود ندارد. یک گروه ملی با خودنامگذاری «تورک» (اوغوزهای غربی) وجود دارد که صرفا بخشی از آن ساکن در منطقهی جوغرافیایی «آزربایجان» (استانهای آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی، اردبیل و مناطق کوچکی در شمال استان گیلان و استان کوردستان)؛ و قسمت عمدهی آن ساکن در بخشهایی از شمال غرب منطقهی سابقا موسوم به «عراق عجم»، «عراقستان»، «جبال»، .... (مطابق با مناطق تورکنشین استانهای امروزی زنجان، همدان، قزوین، جنوب شرقی استان گیلان، شرق استان کوردستان، شرق استان کرمانشاه و شمال لورستان، و تمام بخشهای تورکنشین استانهای مرکزی و البورز و قوم و تهران)، یعنی ساکن در بخش جنوبی «تورکایلی» و یا وطن تورک است. اما هیچ کدام از این گروههای جوغرافی تورک، دارای نام و هویت ملی آزربایجانی نیستند.
تلاش برای تجزیهی ملت واحد تورک در ایران با ملت آزربایجان نامیدن بخش ساکن در منطقهی آزربایجان آن، ایضا تجزیهی وطن واحد تورک در شمال غرب ایران و یا «تورکایلی» که از تهران و قوم و اراک و نهاوند و کنگاور شروع شده و تا مرزهای رسپوبلیکای آزربایجان و جمهوری تورکیه امتداد مییابد، به دو بخش آزربایجانی و غیر آزربایجانی؛ و وطن شمردن صرفا بخش آزربایجانی آن، در بهترین حالت خدمت به استعمارگران اوروپایی – صلیبی چون روسیه و فرانسه و دیگر جریانات ضد تورک مانند پانایرانیسم، استالینیزم، قومیتگرایی افراطی و توسعهطلب کوردی و ارمنی و ... ، و به اعتقاد بسیاری مصداق خیانت به ملت تورک و وطن تورک است. هرچند خیال واهی تکه پارچه کردن ملت واحد تورک ساکن در ایران و تبدیل هویت ملی بخشی از آن از تورک به آزربایجانی، هرگز به حقیقت نخواهد پیوست.
٢-عدم ذکر نام زبان تورکی: مولف در پوست خود در حالی که نام زبان تالشی (تالیش دیلی) را به کار میبرد، نام زبان قوم خیالی آزربایجانی خود را که «تورکی» است نمیبرد. ناموجود و نامرئی کردن زبان تورکی و ملت تورک، همسو با سیاست نسلکشی زبانی و ملی تورک توسط دولت ایران، آزربایجانگرایی استالینیستی و پانایرانیسم بوده، نتیجهی تورکیهراسی و تورکیستیزی آزربایجانگرایان است.
٣-تباه کردن زبان تورکی: بند کوتاه مولف دارای نشانههای متعدد اِفساد زبان تورکی است. این امر به علت قبول زبان ادبی و معیار رسپوبلیکای آزربایجان که رسما «آزهربایجان دیلی» و یا «آزهربایجانجا» نام دارد و تلاش برای رایج ساختن آن در میان ملت تورک ما به جای زبان زبان معیار و ادبی «تورکی» است:
الف-کاربرد نادرست قالب –یپ: مولف جملهی اول خود را با «نشر ائدیب» (نشر کرده) پایان داده است. این استعمال که در زبان ادبی - معیار رسپوبلیکای آزربایجان رایج میباشد، در زبان تورکی غلط است.
قالب –یپ، اگر به عنوان «حرف ربط ترتیبی» (سیرالاما باغلاجی) به کار میرود، نمیتوان جمله را با آن پایان داد، بلکه حتما پس از آن باید جملهای بیاید. مانند «کیتابی آلیپ، گهلدیم». اما جملهی «کیتابی آلیب» غلط است. زیرا بعد از آلیپ جملهای نیامده است.
قالب -یپ اگر در آخر جمله به عنوان «فعل ماضی نقلی قطعی» (-یپدیرلی گئچمیش) به کار میرود، باید در سوم شخص مفرد و جمع صرف و بعد از آن –دیر و یا –دیرلهر استفاده شود. یعنی فورمهای «نشر ائدیپدیر» ویا «نشر ائدیپدیرلهر» صحیح، اما «نشر ائدیب» نادرست است. زیرا ائدیب در اینجا به عنوان فعل ماضی نقلی قطعی به کار رفته، اما صرف نشده و پسوند سوم شخص مفرد آن حذف گردیده است. (اما دوم شخص ماضی نقلی قطعی، بدون –دیر و –دیرلهر بوده، صرف نمیشود: نشر ائدیپسین، نشر ائدیپسینیز)[4]
ب- سایی به جای ساییسی: یکی از موارد بی شمار کاربرد فورمهای غلط کلمات در زبان آزربایجانجا، کلمهی «سایی» است که به اشتباه و یا عامدا به صورت «سای» به کار میرود. «سایی» مرکب است از بن سای (سایماق: شمردن) به علاوهی پسوند اسمساز –ی: سای + ی ← سایی، جمعا به معنی تعداد. مانند یاز + ی ← یازی. در حالی که سای بن فعل سایماق است و نه اسم. حالت اضافی سایی برای سوم شخص مفرد، سایی + سی ← ساییسی است. زیرا حرف آخر سایی بی صدا بوده و در نتیجه پسوند اضافیت -ی تبدیل به -سی میشود. مانند کیتاب ← کیتابی (با –ی)، اما آنا ← آناسی (با –سی). بنابراین فورم صحیح «ساییسی» به معنی «تعدادِ» بوده و کاربرد سایی به جای ساییسی در آزربایجانجا غلط است.
ج-ائده بیلمیر به جای ائدهبیلمیر: قالب «–هبیلمهک» یک قالب-پسوند ترکیبی واحد است و نمیتواند به صورت دو واحد «–ه» و «بیلمیر» تجزیه و منشق شود[5]. معادل «نمیتواند» در زبان تورکی، فورم پیوستهی «ائدهبیلمیر» است، نه فورم منشق رایج در آزربایجانجا به صورت «ائده بیلمیر».
٤-ناظیرلیک به جای باخانلیق: مولف که زبان آزربایجانجا را به عنوان زبان ادبی و معیار خود قبول میکند، در مساژ خویش به جای کلمهی عربی «وزارت» که در زبان فارسی به کار میرود، کلمهی ناظیرلییی را با اخذ از آزربایجانجا بکار برده است. کلمهی ناظيرلیک، یک کلمهی عربی با پسوندی تورکی و رایج در آزربایجانجا بوده، برای تورکان ساکن در ایران ناشناخته است. اگر ما در صدد معادلسازی برای کلمات فارسی و عربی و اوروپایی رایج در زبانمان هستیم، بی معنی و غیر منطقی و اتلاف وقت و انرژی است که وزارت عربی رایج در فارسی را با یک کلمهی دیگر عربی ماخوذ از آزربایجانجا که در ضمن برای مردم ما ناشناخته است عوض کنیم. تورکیسازی کلمات فارسی و عربی و اوروپایی، با قبول کلمات تورکی انجام میشود، نه با قبول کلمات عربی و فارسی و روسی دیگری به جای آنها از آزربایجانجا. معادل وزارت و ناظیرلیک در زبان تورکی معیار و ادبی ما، «باخانلیق» است.
٥-قبول حرف (Ə-ǝ) به جای حرف (E-e): مولف برای نشان دادن صدای حرف فتحه، اشارهی Ə معکوس الفبای رسپوبلیکای آزربایجان را بکار برده است. Ə معکوس و یا Schwa، برگرفته از ترانسکیریپسیون ایرانیستها برای نگارش متون زرتشتی و اوستا[6] است. در دورهی استالین که قصد ایجاد یک هویت ملی غیر تورک بر اساس بومیان باستان منطقه برای تورکان ساکن در آزربایجان را داشت، زرتشتیگرایی بسیار مود و باکلاس، و بخشی مهم از ایدئولوژی و هویت ملی آزربایجانی و پروژهی استالینی ساختن ملت آزربایجان شمرده میشد. بنابراین برای ربط دادن آزربایجان به زرتشت و ایران باستان، حرف Ə معکوس از ترانسکیریپسیون ایرانیستها و اوستاشناسان اخذ و وارد الفبای آزربایجانجا شد. با فروپاشیده شدن اتحاد شوروی، این بار آزربایجانگرایان استالینیست برای ایجاد واگرایی بین رسپوبلیکای آزربایجان و جمهوری تورکیه و مشکل ساختن قرائت و فهم متون تورکی چاپ تورکیه در رپسپوبلیکای آزریایجان، Ə معکوس را وارد الفبای لاتینی خود کردند.
اما Ə معکوس، برای زبان تورکی رایج در تورکایلی و دیگر نقاط ایران، هم به لحاظ زبانشناسانه و هم به دلایل سیاسی متعدد و از جنبهی هویت ملی (زرتشتیگری، ایرانیکبازی، ایجاد واگرایی با تورکیه، میراث استالینیسم، مشکلات متعدد تکنولوژیک - کامپیوتری و ....) نامناسب و مضر است. عموما همانگونه که هویت ملی پارسی هندوستان - انگلستان – روسیه – فارسستان - ارمنستان ساختهی «آزربایجانی» به جای «تورک» برای ملت تورک ساکن در ایران هویتی جعلی، بیگانه، استعماری، تحمیلی و در نتیجه مطلقا غیر قابل قبول است، زبان ادبی آزربایجانجا و الفبای لاتینی آن هم که دارای نواقص عمده است (حرف Ə، نبود حرفی برای نون غنه Ñ، نبود آپوستروف، چیدمان حروف الفبای آزربایجانجا بر اساس الفباهای فارسی و روسی و ...)[7] نمیتواند به عنوان زبان ادبی و معیار تورک و الفبای لاتینی تورکی قبول شود. در الفبای لاتینی تورکی ملت تورک ساکن در ایران، فتحه و کسره به صورتهای زیر نشان داده میشوند:
فتحه - اوستره: E-e
کسره - آسترا: É-é
٦-تالش (talış) با حرف
اولیهی کوچک به جای (Talış): مولف که
زبان و املای آزربایجانجا را به عنوان زبان و املای خود پذیرفته، طبق قواعد
املایی آزربایجانجا، نام تالش را با حرف کوچک نوشته است. در حالی که در
اورتوگرافی لاتین تورکی، اسامی خاص مانند تالش با حرف بزرگ نوشته میشوند.
آزهربایجان رئسپوبلیکاسی الیفباسی تهکجه بهللی دوزهلتمهلهر یاپیلدیقدان سونرا تورکایلی و ایراندا یاشایان تورک خالقی اوچون اویقون دوروما گهلهبیلهر:
١-فتحه سهسینین (Ə-ǝ) یئری نه (E-e)، کسره سهسینین (E-e) یئرینه (É-é) ایله گؤستهریلمهسی
٢-ساغیر «ڭ – نگ» (Ñ-ñ) بیچییینین الیفبایا آرتیریلماسی
٣-قالین «ڬ» (Ķ-ķ)
بیچییینین الیفبایا آرتیریلماسی
٤-آپاستروف و یا کهسه ایشارتینین
(’)
الیفبایا آرتیریلماسی
٥-اوزاتما ایشارتینین (^) یازیدا (الیفبادا دئییل) ایشلهدیلمهسی:
٦-الیفبادا بیچیکلهرین لاتین دیللهری الیفباسینا گؤره سیرالانماسی. ایندیکی آزهربایجان رئسپوبلیکاسی الیفباسیندا ایسه بیچیکلهرین سیرالاماسی لاتین – کیریل – فارس الیفبالارینداکی بیچیکلهر سیرالاماسینین قاریشیمیندان اولوشموشدور. اؤرنهیین (X) بیچییی (H)دهن، و (Q) بیچییی (K)دهن سونرا گهلیر. اویسا (X) بیچییی (Ü)دهن و (Q) بیچییی (P)دهن سونرا گهلمهلیدیر ....
Azerbaycan Réspubliķası Elifbası tekce belli düzeltmeler yapıldıqdan sonra Türkili ve İran`da yaşayan Türk xalqı üçün uyqun duruma gelebiler:
1-Fethe-üstre sesi’nin
Ə-ǝ yérine E-e, kesre-astra
sesi’nin E-e yérine É-é ile gösterilmesi
2-Sağır Ñ-ñ biçiyi’nin
Elifba’ya artırılması
3-Qalın Ķ-ķ biçiyi’nin
Elifba’ya artırılması
4-Uzatma işâreti’nin (^)
yazıda (Elifba’da déyil), işledilmesi: Â â, Ê ê, Î î, Ô ô, Û û
5-Apastrof veya Kese işâreti’nin
(’) elifbaya artırılması
6-Elifba’da biçiklerin Latın dilleri elifbasına göre sıralanması. İndiki Azerbaycan Réspubliķası Elifbası’nda biçiklerin sıralaması Latın - Kiril - Fars Elifbalarındakı biçikler sıralamasının qarışımından oluşmuşdur. Örneyin X biçiyi H’den ve Q biçiyi K’den sonra gelir. Oysa X biçiyi Ü’den ve Q biçiyi P’den sonra gelmelidir.
مئهران باهارلی- ضرب المثلهای تورکی از شهر بین (بن)
http://sozumuz1.blogspot.com/2017/11/blog-post_3.html
مئهران باهارلی- شعر تورکی سلطان احمد جالاییر- جلایری (تولد
؟۱۳۴- مرگ ١٤١٠)
No comments:
Post a Comment