دوکتور رضا نور:
فعالیت بر علیه مشروطیت در ایران، وظیفهی هر تورک بوده و است
مئهران باهارلی
در
این نوشته بخشهایی از کتاب حجیم دوکتور رضا نور بنام تاریخ تورک[1] در بارهی حرکت مشروطیت
ایران را آوردهام. وی در این بخشها با آوردن نمونههایی از اقدامات دولت مشروطه
بر علیه زبان تورکی و تورکها میگوید حرکت مشروطیت در ایران، حرکتی بر ضد تورکها
است که باعث سرنگونی سلسلهی تورک قاجار، بیرون رانده شدن زبان تورکی از دربار و
ارتش، ممنوع کردن زبان تورکی، بستن مدارس تورک و آغاز سیاست رسمی دولت ایران برای
فارسسازی تورکهای کائن در ایران مخصوصا آزربایجان شده است. بنا به رضا نور، بعد
از مشاهدهی این واقعیتها، مخالفت با حرکت مشروطیت ایران وظیفهی هر تورک آگاه و
مسئول بوده و است. وی سپس اضافه میکند گروهی از تورکهای ایرانی که به این حرکت
ملحق شدهاند، انسانهایی بی بهره از شعور ملی تورک و فاقد حمیت و آزادهگی هستند
که آلت دست فارسها شدهاند.
١-دوکتور
رضا نور، کتاب چهارده جلدی تاریخ تورک را بعد از انقلاب مشروطیت ایران و قبل از
تاسیس سلسلهی پهلوی تالیف کرده است (جلد اول این کتاب در سال ١٩٢٤ و جلد پنجم این
کتاب که حاوی بخش مفصل دولتهای تورک ایران که مطالب این نوشته از آن اخذ شدهاند
است، اندکی قبل از بر تخت نشستن رضاخان
سردار سپه در سال ١٩٢٥ چاپ شده است). وی در این کتاب به درستی حرکت مشروطيت ایران،
دولت مشروطه پس از خلع محمدعلی شاه قاجار و سپس حاکمیت سردار سپه؛ و تدابیر و
اقدامات آنها در دشمنی با تورک و زبان تورکی، از جمله تضعیف و پایان دادن به
حاکمیت تورک در ایران، رسمی ساختن زبان فارسی، ممنوع ساختن زبان تورکی و بستن مدارس
تورک، سیاست نسلکشی زبانی و ملی تورکها و ... همه را مراحلی از یک روند واحد
دانسته است. (مسالهی ترویج و تحمیل فارسی توسط دولت در مناطق تورکنشین و مخصوصا
ممنوعیت تحضیل به زبان تورکی در سه مرحله، نخست پیش از مشروطیت توسط انجمن معارف
تبریز و انجمن معارف تهران؛ سپس در دورهی مشروطیت توسط رهبران مانقورت مشروطهطلب؛
و در نهایت در سالهای جنگ جهانی اول توسط دموکراتهای آزربایجان، یعنی همه قبل از
کودتای رضاخان و به تخت سلطنت نشستن رضاشاه و در یک بازهی تقریبا سی ساله، توسط
دولتمردان، سیاسیون و ادبا و اهل قلم مانقورت تورک در تبریز و تهران شروع شد.
رضاشاه صرفا روند آغاز شده توسط این مانقورتها را سیستماتیکتر و گستردهتر و
موثرتر کرد).
٢-در
نیمهی دوم قرن نوزده، جنبش تجدد و اصلاحات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی عوثمانلی و از
آن طریق اوروپا، در ایران قاجاری منعکس و به ایجاد دو حرکت سیاسی مشخص، «مشروطیت»
و «اتحاد اسلام» منجر گشت. نیروهای ملی تورک، طرفداران اتحاد اسلام و دولت-نخبهگان
عثمانلی (جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه، سعید سلماسلی، معلم فیضی، عمر ناجی، سید محمد توفیق بیگ
همدانی، حابی بیگ بلوری، ...) از مراحل اولیهی جنبش مترقی و مسالمتآمیز تجدد و اصلاحات
آغاز شده در ایران قاجاری، همچنین از فاز مبارزهی مسلحانهی مردم تبریز بر علیه
اشغال قوای تزاری حمایت فعالانه و صادقانه و همهجانبه کردند. عاملین این حرکت در
این مرحله که بهتر است آن را «حرکت تجدد-اصلاحات قاجاری» نامید- ماخوذ از تورکی
عثمانلی «احرار» نامیده میشدند.
اما
مرحلهی بعدی که موسوم به «حرکت مشروطیت ایران» است، و تحت کونترول و مدیریت
بریتانیا، مراکز اطلاعاتی آن دولت، ازلیها، ماسونها، پارسیها، افراطیون ارمنی و
بختیاری و تروریستهای قفقازی و ... بود، به واقع و دیگر یک حرکت تجددخواهی و
اصلاحطلبی نبود. بلکه یک پروژهی خشونتطلب- تروریستی-براندازانه برای ایجاد جنگ
داخلی، خلع سلسلهی قاجاری، پایان دادن به حاکمیت تورک بر ایران و نابود ساختن
دولت تورک، و یک روند مهندسی ملی برای آفرینش «ملت ایران» از طریق از بین بردن
زبان تورکی و نسل کشی و فارسسازی تورکهای ساکن در ایران بود. عاملین این مرحله که
حرکت مشروطیت اصلی است، برای تاکید بر فارسگرایی-باستانگرایی-پارسی سرهبازی و
ضد تورک-عثمانلی بودن خود، بر خلاف «احرار»، خود را با نام فارسی «آزادیخواه» مینامیدند
و همه دارای تمایلات و اهداف شدید ضد تورک و تورکستیزانه و در این میان دشمنی بر
علیه دولت عثمانلی بودند.
٣-دستهای
کوچک از مردم تورک که به «حرکت مشروطیت ایران» پیوست (اکثریت تودهی تورک به حرکت
مشروطه نپیوست و از آن حمایت ننمود)، بازیچهی مراکز ضد تورک مذکور و آلت و جاده
صافکن نیات و اهداف تورکستیزانهی آنها شدند. و اما خواص تورکان بویژه در
تبریز-باکو-تهران که در قالب مشروطهطلبان افراطی و مجاهدین آنارشیست و تروریستهای
قفقازی و بعدها دموکراتهای آزربایجانی و تورکهای مانقورت چپ ایرانی و .... (در
انجمن آزربایجان تهران، ...) متشکل شده بودند، با اجرا و هموار نمودن سیاستهای ضد
تورک دولتهای استعماری غرب و در راس آنها بریتانیا، و با اقداماتی چون قیام مسلحانه
بر علیه حاکمیت تورک، ایجاد جنگ داخلی، ممنوع ساختن زبان تورکی، تلاش برای ایجاد «ملت
ایران» از طریق فارسسازی تورکها یعنی خودشان، تبدیل فارسی به زبان ملی و یگانه
زبان رسمی دولتی در دورهی مشروطیت (و قبل از آن توسط انجمن معارف تبریز، و روزنامههای
متعدد مهاجرین تبریزی چون اختر و حکمت و کاوه و ایرانشهر و ...)، سپس همکاری و همسویی با قوای ضد تورک در
سالهای جنگ جهانی اول-تورک قیرقینی (قتل عامها توسط جیلوها و...) ؛ و در نهایت
ساقط کردن سلسلهی تورک قاجار و نابود ساختن دولت تورک، پایان دادن به حاکمیت هزار
سالهی تورک بر ایران و به تخت نشاندن رضاخان، از پشت به ملت تورک خنجر زده و به او
خیانت کردهاند.
٤-تاریخنگاران
و محققین آزربایجانگرا (اعم از پانایرانیست و استالینیست، در ایران و در جهموری
آزربایجان) و مانقورتهای تورک چپ ایرانی که در یک صدو پنجاه سال گذشته با دروغپردازی
و وارونهنویسی و تاریخبافی، حرکت ضد تورک مشروطیت ایران و شخصیتهای ضد ملی و
تروریست-آنارشیست مشروطهطلب که جملهگی بازیچه و همکار مراکز و نیروهای ضد تورک
مانند بریتانیا و پانایرانیستها و ازلیها و پارسیها و فراماسونها و باستانگرایان
و داشناکسوتیون و .... بودند را به عنوان حرکت ملی آزربایجان و قهرمانان ملی
آزربایجان تقدیم میکنند، اقلا در حوزهی روشنفکری- که ماهیتا میباید دارای
دغدغه برای شناخت وجوه پنهان رویدادها و مقید برای کشف حقایق و دفاع و تبلیغ شجاعانهی
آنها بر خلاف ایدئولوژی رسمی باشد، مرتکب خیانت شدهاند (هرچند در اصل روشنفکر
نامیدن این اشخاص، نادرست و ظلم فاحش به روشنفکران واقعی است).
٥-فعالین
و تشکیلات سیاسی آزربایجانگرا که حرکت و رهبران ضد تورک مشروطیت ایران را به
عنوان حرکت ملی و رهبران ملی و مودلهای خود تقدیم میکنند (شامل حرکت آزادیستان
و رهبران ایرانگرای حکومت ملی آزربایجان و ...)، اقلا در عرصهی هویت ملی، وارثان
و ادامهدهندهگان خط خیانت تاریخی مذکور هستند. (هرچند اینها با تقدیم حرکت مشروطیت
ایران به عنوان حرکت ملی آزربایجان، به واقع ماهیت ضد تورک و بی ربط و بیگانه بودن
خود با تاریخ تورک و ملت تورک را افشاء و اعلان و به آگاهسازی مردم کومک و خدمت میکنند). این
خط خیانت که از دوران مشروطیت و سپس حاکمیت استالین تحت نام آزربایجانگرایی سنتی -
التقاطی (ملقمهای از آزربایجانگرایی پانایرانیستی، آزربایجانگرایی ایرانگرا،
آزربایجانگرایی استالینیستی، مانقورتیسم تورک چپ ایرانی، ...) فعلا جریان اصلی در صحنهی سیاست بویژه در خارج
است، با تعاریف جعلی از هویت ملی و وطن و تکه پارچه کردن ملت تورک و وطن تورک،
ایضا تاریخبافی و وارونهنمایی وقایع و قهرمانسازی از شخصیتهای فاقد شعور ملی
تورک و یا آگاهانه ضد تورک؛ و تاکتیکها و استراتژیها و اهداف آبسوردی که برای
خود معین کرده، در حال حاضر و آیندهی نزدیک اصلیترین مانع داخلی در راه خودآگاهی
ملی تورک و احقاق حقوق ملی ملت تورک است.
پایان
نوت مئهران باهارلی
ترجمهی کلمه به کلمهی تثبیتهای دوکتور رضا نور در بارهی حرکت
مشروطیت ایران از تورکی به فارسی-توسط مئهران باهارلی:
«حیرتآور اینکه همانطور که در مورد ادبیات و تمدن، جهانگیری و ارتش
ایران صادق است، در این بیداری و حرکت مشروطه هم عامل باز تورک است. تورک است که
در این امر پیشقدم شده، همیشه در صف اول جای گرفته است. فدائیانی که عملیات ترور
را انجام میدهند، سربازانی که جنگهای آزادی میکنند، تورک هستند. ... جالب توجه
است: تقریبا همهی عوامل مشروطیت ایران تورک هستند»-ص ٢٩١
«آزربایجان بیچاره!
رهبر و قهرمان مشروطیت فعلی ایران، و حرکت آزادی و تفکر در ایران تو
هستی. در این راه فداکاریهای بسیار نمودی، اولاد قهرمان متعدد خود را قربان دادی.
اما امروز معلوم میشود این خدمتهایی که کردی، همه بر علیه خودت بوده استَ! ....
و تو از این [مشروطیت] متضرر میشوی و زیان میبینی. اما این هم هست که خدمت به
ملتی غیر، جزائی این چنین را لازم و ضروری میکند.
باید دانست که در ایران، مشروطیت بر علیه عنصر تورک بوده است. خاندان
حاکم تورک [توسط مشروطهطلبان] سرنگون شد. تورکی از دربار و از ارتش رانده میشود.
حتی از دهان تورکها هم گرفته شده و نابود میگردد. مدارس تورک بسته میشوند. یک
تورک بعد از مشاهدهی این واقعیتها، ضروری است بگوید که «فعالیت بر علیه مشروطیت
در ایران، وظیفهی هر تورک بوده و است». در این حرکت نابحق و ناعادلانه [مشروطیت]،
گروهی از تورکهای ایرانی بی بهره از شعور ملی [تورک] که آلت دست فارسها شدهاند
هم وجود دارند. نمیدانم به اینها چه باید گفت! این افراد لابد انسانهایی با
حمیت و آزاده نیستند.
تورکیت باید فورا حس مسئولیت کرده به کار آغاز کند. باید برادران تورک
ما که در آنجا [ایران] هستند را بیدار کرد، با علم و معرفت-آگاهی مجهز نموده و به
دست تورک ایران را خلاص کرد. کارآمدترین و ساکنترین عنصر آنجا تورک است. ایران
تاکنون در سایهی او زندهگی کرده و اکنون با آن پایدار است. پس از این نیز تنها
با آن میتواند نجات یابد.» -صص ٢٩٤-٢٩٥
«ایران سرگرم فارس ساختن تورکهای ایرانی است. مذهب شیعه به این امر
[فارسسازی تورکها] بسیار یاری میرساند. اگر این برادران همتبار ما به سرعت
بیدار کرده نشوند، شاید فارس شده نابود گردند. همانطوریکه ایران تاکنون، تورکهای
بسیاری را فارسسازی کرده و نابود ساخته است»- ص ٢٥٠
«آنها که اصلیت فارس دارند، با همت بسیار بزرگی تلاش میکنند که تورکهای
کائن در ایران زبان تورکی را فراموش نمایند. حتی سعی میکنند تا در آزربایجان زبان
تورکی را از مدارس برچینند»- ص ٢٥١
«امروز فارسها مشغول به ریشهکن کردن زبان تورکها، تورکهایی که
فارسی را یک زبان رسمی کردند و با سرودن اشعار خود به آن، فارسی و ایران را از مرگ
نجات دادند هستند. آنها در حال تهاجم و حمله به زبان تورکی در آزربایجان میباشند.
این نمونهی خوبی از نمکنشناسی است»- ص
٢٨١
«فارسها با تورکهای کائن در آنجا بسیار زشت رفتار کرده و بر آنها
ظلم میکنند. مدتی هم است که [دولت] ایران به هوس فارسسازی آزربایجان افتاده و بر
علیه تورکها سم میپراکند و زهر میپاشد. در حال حاضر نیز با تمام قوای خود به
زبان تورکی هجوم آورده است. [دولت ایران] اگر از دستش برآید همین امروز و در یک
حرکت زبان تورکی را از آزربایجان طرد و منسوخ خواهد کرد. با گفتن «تورکها خرند»، تورکها
را تحقیر میکنند، به فلک بسته و با سروصدا تنبیه-شکنجه میکنند. جوانان ایرانی که با حسیات
«ملت ایران» تبگیر-تحریک شدهاند، در این امر بسیار حدنشناسی و زیادهروی میکنند.
بر علیه تورکها و زبان تورکی انتشارات-تبلیغات وحشتناکی انجام میگیرد. در دورهی
متارکه، که تورکیه فلاکتبارترین لحظات حیات خود را تجربه میکرد، [دولت مشروطهی]
ایران، مرتکب خطایی بسیار بزرگ مانند ادعای ارضی و مطالبهی خاک از تورکیه شد»- ص
٢٩٣
«امر فارسسازی تورکها توسط دولت ایران، در شهرهایی مانند تبریز در
آزربایجان پیشرفت حاصل کرده است. اما اهالی روستاها و کوهپایهنشینها، زبان فارسی
را اصلا یاد نگرفتهاند. به همین جهت فارسها به منظور تحقیر و توهین به این تورکها[ی
فارس نشده]، به آنها میگویند که «تورکها خر هستند». ما تورکهای تورکیه هم به
آنها «عجم»! [ایرانیک، فارس] میگوییم. در نتیجه این تورکها هم به هیچ طرف [فارسها
و تورکهای تورکیه] نزدیک نمیشوند. این وضعیت آنها، فجیع و اسفناک است. ما باید
به آنها به چشم تورک نگاه کنیم. این برادران همتبارمان را آگاه ساخته، سد شیعهگری
را از میان برداشته، و به آنها توضیح دهیم که صرفا تورک و مسلمان بودن کفایت میکند.
بفرمایید، وظیفه و مسئولیتی بزرگ برای روشنفکران، جوانان و دولت ما! بدون اتلاف
وقت باید تلاش کرد، و گرنه این برادران ما در معرض خطر قرار دارند.
فارسها تا سی چهل سال قبل در مشهد مرکز خوراسان، تورکها را قتل عام
میکردند. در آزربایجان ایران، زبان تورکی در مدارس را ممنوع کردهاند. تنها کتابهای
مربوط به شیعهگری چاپ میشود»-صص ٢٦٤-٢٦٥
«ایران کشوری است که وضعیت نمایندهگی شیعیگری در عالم اسلامیت را به
خود گرفته است. این وضعیت است که عجمها [فارسها-ایرانیکها] را- علی رغم آنکه
قرنهای متمادی تحت حاکمیت تورک بودهاند و فعلا بیش از نیمی از اهالی آن تورک
است- از تورک بودن رهانیده است. زیرا هیجان و اشتراک مذهبی [با فارسها] باعث شده
که [تورکها] ملیت [تورک خود] را فراموش کنند. تالیف ادبیاتی که با رودکی و فردوسی
تشکل یافت به زبان فارسی [دری] هم به این امر [فارسسازی تورکها] خدمت نموده، حتی
تورکهای آنجا را مجبور به خدمت به زبان فارسی و ذلیل آن شدن کرده است. تاریخ نشان میدهد این تورکهای صفوی بودند که مذهب
شیعه را در ایران استقرار داده و رسمی کردهاند»- ص ٢٨٣
«شاه اسماعیل با رسمی ساختن این مذهب [شیعه]، در جهان تورک و دنیای
اسلام تفرقهی بسیار مهلک و خطرناکی را ایجاد کرده است. این شخص آن تورکمانهای
صافدل را شیعه ساخته و بر سرشان کلاه قیزیلباش را گذاشته است. تمام اوردوها و
قوای صفویها این تورکمانها هستند. مشهورترین اینها، طائفه و اوروق قاراگؤزلو
است که در حال حاضر در اطراف همدان ساکن است. در ایران، مذهب شیعه ابزار و وسیلهای
برای فارس ساختن تورکها شده است»-ص ٢٨٢
متون
اصلی به زبان تورکی
حیرته شایان اولان شو که ایران ادبیات و مدنیتینده، ایران جهانگیرلیک
و عسکرلییینده اولدوغو گیبی، بو اویانما و مشروطیت حرکتینده ده، عامل یینه تورکدور.
تورکدور که بو ایشده اؤنآیاق اولموش، دائما ایلک صفده بولونموشدور. سوء قصدلهر
یاپان فدائیلهر، حریت حربلهری یاپان عسکرلهر تورکدور. ...پک دقته شایاندیر:
ایران مشروطیتینین همان بوتون انقلاب عامللهری ده تورکدور. ص ٢٩١
زواللی آزاربایجان!
بوگونکو ایران مشروطيتینین، ایرانداکی فکر و حریت حرکتینین
قهرمانی، باشی سنسین. بو اوغوردا بویوک فداکارلیقلار ائتدین، نیجه قهرمان
اولادینی قوربان وئردین. بوگون آنلاشیلییور که بو ائتدییین خدمتلهر کندی علیهینه
ایمیش! ... بوندان ضرر گؤرویورسون. عیرقیندان اولمایان بیر ملته خدمت، ایشته بؤیله
جزائی مستلزمدیر.
بیلمهک لازمدیر که ایراندا مشروطیت، تورک عنصرو علیهینه اولموشدور.
تورک اولان خاندان تپهلهندی. تورکجه سارایدان، اوردودان قوغولویور. حتی تورکلهرین
آغیزلاریندان بیله آلینیپ محو ائدیلییور. تورکون مکتبلهری قاپانییور. بیر تورکون
بونلاری گؤرهرهک: «ایراندا هر تورکون مشروطیت علیهینه چالیشماسی وظیفه ایدی و
وظیفهدیر» دئمهسی لازمدیر. بو حقسیز حرکتده عجملهره آلت اولان، ملی
دویقودان نصیبی اولمایان بیر تاخیم ایران تورکلهری ده واردیر که بونلارا نه دئمهلی
بیلمهم! بو آداملار هر حالدا مرد انسانلار دئییلدیرلهر. تورکلوک در حال
وظیفه باشینا گلمهلیدیر. اوراداکی تورک قارداشلاریمیز اویاندیریلمالی، علم
ایله عرفان ایله بزهندیریلمهلی، تورک الییله ایرانی قورتارمالیدیر. اورانین
ان ایشه یارار، ان دینج عنصرو تورکدور. ایران شیمدییه قادار اونونلا یاشامیش،
اونونلا دورویور، بوندان سونرا دا آنجاق اونونلا قورتولور. ......صص ٢٩٤-٢٩٥
ایران، ایران تورکلهرینی عجملهشدیرمهکله مشغولدور. شیعیلیک بو
خصوصدا چوخ یاردیم ائتمهکدهدیر. اگر بو قان قارداشلاریمیز عجله
اویاندیریلمازسا، بلکه عجملهشیپ بیتهجهکلهردیر. نیته کیم ایران شیمدییه
قادار پک چوخ تورکلهری عجملهشدیریپ بیتیرمیشدیر. ص ٢٥٠
آصیللاری عجم اولانلار، ایرانداکی تورکلهره تورکجهیی
اونوتدورماق ایچين بویوک بیر غیرتله چالیشماقدادیرلار. آزاربایجاندا بیله مکتبلهردهن
تورکجهیی قالدیرماق ایچین اوغراشییورلار. ص ٢٥١
بؤیله ایران دیلینی رسمی دیل یاپاراق، شعرلهرینی او دیل ایله
یازاراق اونو و ایرانی اؤلومدهن قورتاران تورکلهرین دیللهرینی بوگون عجملهر
ایراندان قالدیرماقلا مشغولدورلار. آزاربایجاندا تورکجهیه سالدیرماقدادیرلار.
گؤزهل بیر نانکؤرلوک نمونهسی! ص ٢٨١
عجملهر اوراداکی تورکلهره پک فنا معامله و ظلم ائتمهکدهدیرلهر.
سون زمانلاردا ایران آزاربایجانی عجملهشدیرمهک هوسینه دوشوپ، تورکلهر
علیهینه زهر ساچمداقدادیر. هله ایران بوتون شدتییله تورکجهیه سالدیرمیشدیر.
الیندهن گلسه، بوگون و بیردهن آزاربایجاندان تورکجهیی قلع و طرد ائدهجهکدیر.
تورکلهره «تورکلهر ائشهکدیر» دییه حقارت ائدییور، اونلاری فلهقهیه یاتیریپ
پاتیر پاتیر دؤیویورلار. ایران ملیتی دویقوسویلا آتشلهنهن یئنی ایران گنجلهری
بو خصوصدا پک ایلهری گئتمهکدهدیرلهر. تورکجه و تورکلهر علیهینه مدهش بیر
نشریات یاپیلماقدادیر. متارکه زمانیندا تورکیه فلاکتلی آنینی یاشار ایکهن،
ایران تورکیهدهن آراضی آلماق ایستهمهک گیبی بویوک بیر خطادا بولونموشدور. ص ٢٩٣
ایران آزاربایجاندا تبریز گیبی شهرلهر تورکلهرینی عجملهشدیرمهکده
ترقی وار ایسه ده، کؤی و داغ آهالیسی عجمجهیی هیچ اؤیرهنمهمیشلهردیر. عجملهر
بو تورکلهره حقارت اولاراق «تورکها خرند» یعنی تورکلهر ائشهکدیر؛ بیز
تورکیه تورکلهری ده «عجم»! دئریز. اونلار دا هیچ بیر طرفه یاناشمازلار. وضعیتلهری
فجیعدیر. بونلارا تورک گؤزویله باخمالیییز. بو قان قارداشلاریمیزی اویاندیریپ،
شیعیلیییی برطرف ائتدیرمهلی، اونلارا یالنیز تورک و مسلمان اولدوقلارینین کافی
اولدوغونو آنلاتمالیییز. ایشته منورلهریمیزه، گنجلهریمیزه، حکومتیمیزه بویوک
بیر وظیفه. وقت غیب ائتمهدهن چالیشیلمالیدیر. یوخسا بو قارداشلاریمیز تهلکه
آلتیندادیر.
خوراسانین مرکزی اولان مشهدده بوندان اوتوز، قیرخ ییل اولینه قادار،
عجملهر تورکلهری قتل عام ائدهرلهردی. ایران آزاربایجانیندا مکتبلهرده
تورک دیلینی منع ائتمیشلهردیر. آنجاق شیعیلییه عائد اثرلهر تورکجه باسیلیر. صص ٢٦٤-٢٦٥
ایران اسلامیتده شیعیلیک ممثلی وضعیتینی آلمیش بیر مملکتدیر. بو
وضعیتدیر که بو قادار عصر تورک حکمو آلتیندا قالدیغی، آهالیسینین یاریدان
فاضلاسی تورک اولدوغو حالدا، عجملهری تورک اولماقدان قورتارمیشدیر. چونکو
مذهب بیرلییی و هیجانی، ملیتی اونوتدورموشدور. رودکی و فردوسی ایله تشکل ائدهن
ادبیاتین عجم دیلی ایله یازیلمیش اولماسی دا بونا خدمت ائتمیش، حتی اورا تورکلهرینی
بو دیله خدمته و بو دیلین زبونو اولماغا مجبور ائتمیشدیر. تاریخ گؤستهرییور که
ایراندا شیعیلییی یئرلهشدیرهن و رسمی یاپانلار صفوی تورکلهریدیر. ص ٢٨٣
شاه اسماعیل بو مذهبی [شیعیلییی] رسمی مذهب یاپاراق، تورکلوکده و
اسلامیتده پک تهلیکهلی بیر تفرقه چیخارمیشدیر. بو ذات ایرانداکی او صاف
تورکمانلاری شیعی یاپیپ باشلارینا قیزیل کلاهلاری گئچیرمیشدیر. صفویلهرین
بوتون اوردولاری و قوّتلهری بو تورکمانلاردیر. بونلارین ان مشهورو حالا همدان
اطرافیندا اوتوران «قاراگؤزلو» اوروغودور. شیعیلیک ایراندا تورکلهری عجملهشدیرمه
آلَتی اولموشدور. ص ٢٨٢
برای مطالعهی بیشتر:
دوکتور
رضا نور: معنی ساقط کردن دولت قاجاری و تاسيس دولت پهلوی، پايان دادن به سنت
حاکميت خاندانهای تورک بر اين کشور است
دوکتور
رضا نور: فعالیت بر علیه مشروطیت در ایران، وظیفهی هر تورک بوده و است
ماهیت
ضد تورک حرکت مشروطیت ایران
سیر
سسیل اسپرینگ سفیر انگلستان: مشروطیت حرکتی بر اساس نژاد و مذهب فارسی شیعی، و
برضد تورکهای بیگانهی قاجار است.
رسولزاده:
ناسیونالیسم ایرانی-فارسی خصلت همیشهگی حرکت مشروطیت؛ و ساقط کردن سلسلهی اشغالگر
و بیگانهی تورکمان قاجار هدف غایی آن بود.
مفهوم
ملت آزربایجان در دورهی مشروطیت، آنتیتز ملت تورک بود. امروز هم است.
انجمن
ایالتی آزربایجان-تبریز و «کورش کبیر»، «نژاد ایرانی»، «زبان شیرین، ملی فارسی»،
«ملت شش هزار سالهی ایران» و «ملت آزربایجان»اش
محمدعلی
شاه، خواستار و دوستدار مشروطیت که قربانی تباهکاریهای دیگران (و خود) گشت....
محمدعلیشاه:
در اورمیه جمعی کشته شدهاند، سزاوار نیست من جشن مولود خود را بگیرم
دوکتور
رضا نور: معنی ساقط کردن دولت قاجاری و تاسیس دولت پهلوی، پایان دادن به سنت
حاکمیت خاندانهای تورک بر این کشور است
تعویضِ
طائفهیِ قولدورآسای قاجاریانِ تورک با سلالهیِ طاهرهیِ نجیبِ پهلوی فارس
از
خیانتهای آزربایجانگرایان مشروطهطلب و دموکراتهای آزربایجان: برآمدن رضاشاه
تحمیل
زبان بیگانهی فارسی بر تورکها به منظور فارسسازی آنها در دورهی مشروطیت
تورکیگویی
محمدعلیشاه و دربار قاجاری او
تبریز
مرکز جنبش ملیتگرایی ایرانی بوده است
کتاب
درسی مشروطیت: بعد از این تورکی حرف نزنیم. اگر او تورکی حرف زد جواب ندهیم
کتاب
درسی دورهی مشروطیت: زبان مردم تورک در آزربایجان قبل از غلبهی موغول فارسی بود
مخالفت
دولت مشروطه با تحصیل به زبان تورکی و ممنوع کردن آن در سال ١٩١٨
مغلوبیتمان
در انقلاب مشروطهی ایران و خبطمان در انجمن آزربایجان ویا تاریخ مختصر بی زبان
شدنمان
دستور
مظفرالدین شاه قاجار برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به
تعلم آن
انجمن
ضد تورک آزربایجان در دورهی مشروطیت
پانایرانیستهای
انجمن آزربایجان در دوران مشروطیت
قتل
ارشدالدوله پدر معنوی و محرک تاسیس انجمن آزربایجان و داماد ناصرالدین شاه به دست
مشروطهطلبان انگلیسی و داشناکها
تقیزاده
آفرینندهی پدیدهی محمود افشار یزدی، پدر پانایرانیسم
سخنرانی
تقیزاده در مجلس: همه چیز باید فارسی باشد
شعار
فارسی کردن ایران تقیزاده و اعتراض حاج محمدجعفر افشار کنگاوری به آن
انتقاد
از سید حسن تقیزاده به سبب توصیهی او به فارسسازی تورکها در ایران
مخالفت
احزاب دورهی مشروطیت با تحصیل به زبان تورکی
مخالفت
مرامنامهی فرقهی اجتماعیون عامیون (برنامهی جمعیت مجاهدان) دورهی مشروطیت با
حقوق زبانی و ملی ملت تورک
مرامنامهی
فرقهی اجتماعیون ایران (حزب دموکرات) در دورهی مشروطیت و انکار مسالهی ملی و حقوق
زبانی، و مخالفت با فدرالیسم در آن
مرامنامهی
فرقهی سوسیالیست ایران و نفی فدرالیسم ملی و حقوق زبانی
سرکوب
تورکگرایان و ممنوع ساختن آموزش به تورکی توسط دموکراتهای آزربایجان-آزادیستان
موضع
منفی خیابانی نسبت به زبان تورکی به ادعای
عبدالله بهرامی
دستور
موکد خیابانی برای تحمیل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبیه آنان به جرم تورکیگویی
به روایت ناصح ناطق
از
خیانتهای آزربایجانگرایان: ممنوع کردن تورکی توسط دموکراتهای آزربایجان
از
خیانتهای آزربایجانگرایان: فیوضات و طراحی نسلکشی ملی و زبانی تورکی در ایران
مبارزهی
قهرآمیز و زدوخورد فیزیکی دموکراتهای آزربایجان با تورکگرایان و قائلین به عدم
مرکزیت (فدرالیستها، آزادیخواهان و ملیون واقعی)
کومیتهی
تروریستی خیابانی- دموکراتهای آزربایجان
اخلالگریها
و سابوتاژهای دموکراتهای آزربایجان در تبریز بر علیه نیروهای متحد تورک
بومی-عثمانلی
خیانت
عدهای از دموکراتهای آزربایجان و اشغال اورمیه توسط سیمیتقو
[1] دوقتور رضا نور. «تورک تاریخی، رسیملی و خریطهلی»؛ استانبول،
مطبعه عامره ١٩٢٥، ١٣٤٣ ه. جلد ٥، فصل «ایران تورک دئولتلهری». صص ٦٩-٢٩٥
No comments:
Post a Comment