Wednesday, June 22, 2022

حکیم لعلی تبریزی: روزنامه‌ی شرقِ روس، عروس تورکی‌‌زبان - تورک ‌دیل‌لی گلین

 

حکیم لعلی تبریزی: روزنامه‌ی شرقِ روس، عروس تورکی‌‌زبان - تورک ‌دیل‌لی گلین

 

مئهران باهارلی

 

در این مقاله‌ یک قصیده‌ی تورکی از حکیم لعلی تبریزی سروده ‌شده‌ به ‌مناسبت آغاز انتشار روزنامه‌ی تورکی «شرق روس» در تفلیس - قفقاز به سال ١٩٠٣ را آورده‌ام. این شعر به ‌لحاظ تاریخی دارای اهمیت است.

١- شرق روس روزنامه‌ای تورکی بود که ‌بین تاریخ‌های ٣٠ مارس ١٩٠٣ – ١٤ اوجاق ١٩٠٥ در ٣٩٢ شماره در تفلیس، مرکز اداری و فرهنگی قفقاز روس توسط محمد آغا شاه‌تختینسکی - شاه‌تخت‌لی (١٨٤٦-١٩٣١) اهل نخجوان منتشر شد. این روزنامه‌ که هم اولین نشریه‌ و هم اولین روزنامه‌ به‌ زبان تورکی در قفقاز روس در قرن بیستم و ‌همچنین تنها روزنامه ‌به ‌زبان تورکی ما (اوغوز غربی) ‌در آن برهه در روسیه ‌بود، دارای کادر وسیعی از نویسنده‌گان و همکاران از قبیل عمر فائق نعمان زاده‌ و آخوند یوسوف طالب‌زاده ‌(هر دو از قهرمانان ملی تورک در تورک‌ایلی به ‌سال‌های جنگ جهانی اول)؛ احمد آغا اوغلو، عبدالرشید ابراهیم (اؤزبیک)، فریدون به‌ی کؤچه‌رلی، میرزا جلیل قولوزاده،.... بود. شرق روس در قفقاز، ناحیه‌ی وولگا، ایدیل – اورال، سیبیری، دشت قازاق و تورکستان روسیه، شبه‌جزیره‌ی بالکان، کریمه، ... توزیع می‌شد و دارای خواننده‌گان بود. در این روزنامه ‌علاوه ‌بر مسائل و حوادث روسیه، عثمانلی و ایران قاجاری؛ نوشته‌جاتی در مورد حجاب و دفاع از حقوق اجتماعی زنان، مسائل مربوط به‌ اصلاح الفباء و زبان تورکی، وضعیت مسلمانان و تورک‌های روسیه، تاریخ تورک، گشایش مدارس اصول جدید تورک، ... بحث می‌شد.

٢- مخاطب شرق روس در درجه‌ی اول تورک‌های روسیه‌ و در درجه‌ی دوم تورک‌های ایران قاجاری بود. چنانچه‌ در بالای صفحه‌ی اول در طرف راست عنوان، قیمت آبونه‌های خود را برای چهار منطقه به شرح آتی درج کرده ‌است: «تیفلیس، روسیه‌نین اؤزگه‌ شهه‌رله‌ری (دیگر شهرهای روسیه)، ایران دولتی‌نین هر یئری (همه‌ جای دولت ایران)، باشقا مملکت‌له‌ر (کشورهای دیگر)». در روزنامه مکتوبات و شعرها و گزارشات و اخباری فرستاده ‌شده‌ از اورمیه‌، تبریز، رشت، سلماس، اردبیل، مراغه .... (حاجی آغای تبریزی با تخلص شمسی، حاجی آغا محمد علییف تبریزی، شخصی به ‌اسم تبریزی، اردبیل‌لی سلمان محمدزاده، ...) درج و یا به مناسبت‌های گوناگون نام‌های آن‌ها ذکر شده‌ است. مشخصا در شماره‌ی ١٧٥، ٢٥ سپتامبر ١٩٠٤، مکتوبی از ایران در باره‌ی استقبال و رضایت مردم از فرستاده‌ شدن و توزیع شرق روس در ‌آنجا درج شده‌ است. علاوه بر این، در میان همکاران و محررین و مخبرین نشریه‌ نام اشخاصی از تورک‌ایلی هم دیده ‌می‌شود: یوسف سلماسی، محمد سلماسی، ابن سالک اردبیلی، ...

٣- شعر تورکی حکیم لعلی به‌ مناسبت آغاز انتشار شرق روس در قفقاز، ذکر قیمت آبونمان برای ایران در آن، وجود همکاران و محررین تورک‌ایلی‌لی آن، و نهایتا مکتوبات فرستاده‌ شده ‌از شهرهای تورک‌ایلی به ‌روزنامه ‌نشان می‌دهد که ‌شرق روس  در شهرها و در میان تورکان تورک‌ایلی‌لی کاملا شناخته ‌شده ‌و دارای خواننده‌گان بوده ‌است. در ربع اول قرن بیستم (سال‌های انقلاب مشروطیت و جنگ جهانی اول) صدها هزار تورک و غیر تورک ایرانی در قفقاز و عثمانلی و روسیه ‌به‌ کار و زنده‌گی، و یا خدمت در اوردوی عثمانلی مشغول بودند. این‌ها مخصوصا قسم ساکن در عثمانلی که ‌با تورکی مکتوب و ادبی آشنا می‌شدند مطبوعات تورک عثمانلی و قفقاز و روسیه ‌را می‌شناختند، آن‌ها را می‌خواندند، و در مواردی مقالات و نوشته‌جات و اشعاری به ‌تورکی در آن‌ها منتشر می‌کردند. علاوه‌ بر این مهاجرین، قاطبه‌ی نخبه‌گان و فرهنگیان و حتی غیر نخبه‌گان تورک در داخل ایران و تورک‌ایلی هم مطبوعات مطرح تورک‌زبان قفقاز و دیگر نقاط روسیه‌ (کیریمه) و عثمانلی، بویژه ‌نشریات مربوط به‌ جریانات ملی‌گرایی تورک («ترجمان» چاپ قیریم-کریمه؛ «تورک سؤزو» و «تورک یوردو» چاپ استانبول که‌ معتبرترین نشریات روشن‌فکری و فرهنگی جریان ملی‌گرایی تورک در عثمانلی و از اورگان‌های «حزب اتحاد و ترقی» و «تورک اوجاق‌لاری» بودند؛ «فیوضات» چاپ باکو، ....) را خوانده‌ و تعقیب می‌کردند. بسیاری از این نشریات با درج قیمت آبونمان در ایران در صفحه‌ی اول خود، اعلام می‌کردند که ‌در ایران- عجمستان و تورک‌ایلی دارای مشترک و آبونه‌چی می‌باشند. حتی بعضی از این‌ها دارای توزیع کننده ‌در تورک‌ایلی هم بودند. چنانچه ‌در یک شماره‌ی «ترجمان»، موزّع آن در تبریز به‌ شکل «اداره‌‌خانه‌ی ناصری» معرفی شده‌ است.

 




٤-منابع فارس و تاریخ‌نگاری ایران‌گرا (ایضا آزربایجان‌گرا) صرفا به‌ رواج نشریات فارسی (و احیانا موللانصرالدین قفقاز) در میان تورکان تورک‌ایلی، اشاره ‌و تاکید؛ و رواج مطبوعات تورک عثمانلی و تورک‌گرای قفقاز در میان آن‌ها را مخفی می‌کنند. زیرا نشریات تورک‌گرای قفقاز و بیش‌تر از آن‌ها، نشریات تورک عثمانلی محرک درجه اول خودآگاهی ملی تورک و نهضت تورک‌گرایی مودرن در تورک‌ایلی در ربع اول قرن بیستم بودند.

٥-در روزنامه‌ی شرق روس، نام زبان ما «تورکی» («تورکی»، «تورک‌جه»، «تورک دیلی»، «تورک لیسانی») است و هم عرض روسی، فارسی، عربی و ... بکار می‌رود. نام ملت ما هم «تورک» است («تورک ملتی»)، و هم عرض ارمنی بکار رفته‌ است. در روزنامه ‌اصطلاحاتی مانند «تورک ادبیاتی» (ادبیات تورک)، «تورک مکتبی» (مدرسه‌ی تورک)، «تورک قزئته‌سی» (روزنامه‌ی تورک)، «تورک ایملاسی» (املای تورک)، .... به وفور بکار رفته است. اساسا روزنامه ‌در زیر عنوان‌اش در صفحه‌ی اول خود را به‌ صورت «تورک غازئتی» (روزنامه‌ی تورک) معرفی کرده‌ است: «جمعیت ایش‌له‌ری‌نه ‌و ادبیاتا مخصوص چهارشنبه، جمعه ‌و بازار گون‌له‌ری چیخان تورک غازئتی». اما در جمهوری آزربایجان اعلام می‌شود که ‌این نشریه‌ به ‌زبان «آزربایجانی» منتشر می‌شد که ادعایی نادرست است. این روزنامه ‌خود را یک روزنامه‌ی تورک می‌خواند و به‌ زبان تورکی منتشر می‌شد، نه ‌به‌ زبان آزربایجانی. شاید به ‌سبب تاکید بر تورکیت و زبان تورکی در شماره‌های گوناگون این روزنامه‌ است که ‌تاکنون نسخه‌های آن از طرف دولت آزربایجان و موسساتش، دیجیتالیزه ‌نشده‌ و در اختیار عموم قرار نگرفته‌ است.

٦-در ایران دوران مودرن، در میان عوامل بسیار، سه ‌عامل اصلی در رواج تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی همه‌گانی و مآلاً در تشکل سنت تورکی مکتوب منثور و هویت ملی تورک (و نبود آن‌ها در جلوگیری از تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی همه‌گانی و مآلاً در جلوگیری از تشکل سنت تورکی مکتوب منثور و هویت ملی تورک)، نقش تعیین کننده ‌داشته ‌است: «نظام تحصیلی تورک»، «مطبوعات سراسری - فرامنطقه‌ای تورک»، و «خلق آثار ادبی – اجتماعی – سیاسی - علمی به ‌زبان تورکی از سوی تورک‌ها». جنبش فارس‌گرای مشروطیت، علاوه‌ بر پایان دادن به «نظام تحصیلی تورک» که ‌در مدارس جدید در حال تشکل بود، به‌ عمر «مطبوعات تورک» که‌ کم کم در حال پدیدار شدن بود و به «خلق آثار روشن‌فکری به ‌زبان تورکی» که ‌در حال تبدیل به‌ یک روند در میان اهل قلم بود، به‌ طور موثر پایان داد و همه ‌را جوان‌مرگ کرد و با این هم، از ظهور تورکی‌خوانی - تورک‌نویسی همه‌گانی و ایجاد سنت تورکی مکتوب منثور در ایران جلوگیری نمود. به ‌همین دلیل است که‌ دولت‌ مودرن ایران (دولت مشروطه، سلسله‌ی پهلوی و اکنون جمهوری اسلامی)، مصراً و جداً از پا گرفتن «نظام تحصیلی تورک»، «مطبوعات سراسری - فرامنطقه‌ای تورک» و «آفرینش آثار ادبی – اجتماعی – سیاسی - علمی به‌ زبان تورکی از سوی تورک‌ها» ممانعت کرده‌ و می‌کنند.

٧- میرزا علی‌خان لعلی ایروانی تبریزی معروف به‌ حکیم لعلی و شمس الحکماء فرزند حاجی‌آقا میرزا ایروانی (متولد ١٨٣٦ و یا ١٨٤٥ تبریز – متوفی ١٩٠٧ تفلیس) بود. وی که در بیست ساله‌گی به همراه خانواده به تبریز مهاجرت کرده بود، پس از فرا گرفتن مقدمات طب در این شهر به‌ استانبول پایتخت امپراتوری عثمانلی رفت و آنجا ظاهرا در «مکتب طبیه‌ی مُلکیه» تحصیلات طب را به ‌پایان رساند و پس از چند سال اقامت در استانبول به ایران آمد. گذراندن این برهه‌ از حیات خود در عثمانلی (مانند مورد معجز شبستری)، عاملی مهم در سرودن اشعار به‌ زبان تورکی از طرف لعلی است. با این همه ‌حکیم لعلی دارای شعور ملی تورک نبود. در آثار او هیچ اثری از تورکیت و مسائل مربوطه وجود ندارد. او اثری نثر به ‌تورکی نیافرید. اکثریت اشعار او به ‌فارسی است. اندک اشعار تورکی حکیم لعلی به‌ لحاظ زبانی (واژه‌گانی و گرامری) بسیار فارسیزه‌، اغلب طنز و هزل و هجو و بذله و طعن، مدحیه و نوحه، و در مواردی در ژانر ادبیات مستهجن است. وی مدحیه‌های بسیاری از جمله ‌برای پرنس میرزا رضاخان دانش – ارفع الدوله ‌تبریزی (یک مقام قاجاری باستان‌گرا و پان‌ایرانیست) که‌ رفیق او بود سروده‌ است. حکیم لعلی با عبدالرحیم طالبوف تبریزی مقیم داغستان- شخصیتی ایران‌گرا که نقش مهمی در تشکل هویت ملی مودرن ایرانی به دوره‌ی مشروطه دارد ارتباطات و مکاتباتی داشت. حاج محمدآقا نخجوانی خواهرزاده‌ی حکیم لعلی، به‌ همراه‌ کربلایی علی حریری تبریزی معروف به ‌بیرنگ از رهبران ضد تورک فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و آزادی‌سِتان، و صادق رضازاده‌‌‌ شفق پان‌ایرانیست تبریزی دیگر، ‌سه ‌شخصیتی هستند که‌ عارف قزوینی را به‌ سرودن اشعار نژادپرستانه‌ی ضد تورک در مورد آزربایجان تشویق کرده‌اند. حاج محمد نخجوانی تا آخر عمر عارف قزوینی به‌ او کومک مالی هم می‌کرد. [1]....

پایان نوت مئهران باهارلی


شرقِ روس قزئتی، تورک ‌دیل‌لی گلین

تبریزلی حکیم لعلی

 

حیرت‌ده‌ قویدو عالَم اسلام‌ی شرقِ روس

یوزده‌ن نقابین آچدی بو تورکی‌زبان عروس

آفاقی توتدو شعشعه‌سی بو جریده‌نین

یارب! بو شرقِ روس‌دور یا مطلعِ شُموس؟

بیر خوش ترانه‌ باش‌لادی مضرابِ خامه‌سی

بو خوش ترانه‌ده‌ن هامی خشنود اولور نفوس

وجد و سماع ایچون ییغیشیپ اهلِ ذوق [و] شوق

ترتیب وئردی‌له‌ر اونا بیر حجله‌یِ جلوس

سنجیده‌ قیلدی نطقونو میزانِ حقّ‌یله

آوازی توتدو عالَمی، دؤیدوردو طبل و کوس

گفتاری صدق، نیّتی خالص، لسانی پاک

نه‌ اخّاذ، نه‌ طمّاع، نه‌ مذوّر، نه‌ چاپلوس

یول گؤسته‌ریر آزان‌لارا چؤل‌له‌رده‌ چون جَرَس

بیدار ائیله‌ییر یاتان‌لاری، ائوله‌رده‌ چون خروس

تا ائیله‌سین بو ملّتِ اسلام‌ی متّفق

هر یانا یازدی نامه‌یِ تبلیغ علی الرؤس

ک‌ا‌ئی ملّتِ نجیبه! بیر عبرت گؤزون آچیپ

باخ گؤر یئتیپ نه‌ پایه‌یه‌ هر اؤزبیک و مجوس

نه‌ گؤرموسوز بو شاهدِ غفلت‌ده‌ن؟ ال چکین

بیر بئیله‌ رهزن‌یله‌ کیم ائیله‌ر کنار و بوس؟

تحصیلِ علمِ السنه‌ لازم‌دی بو زمان

ایسته‌ر زبانِ خارج اولا، یا لسانِ روس

ائت کسبِ علم و صنعت و فنِّ زراعتی

بس‌دیر حدیثِ رستم و سهراب و اشگبوس

دوشدو تمامِ دولت و ملّت مذلّته

نه‌ شهر و بحر قالدی، نه‌ ماهی، نه‌ بیر فلوس

سی‌مرغ تک عروج ائیله‌ییپ کوه‌ِ قاف‌دان

بو سؤزله‌ری خطاب ائیله‌ر اسلام‌ا شرقِ روس

هر کیم ائشیتسه‌ سؤزله‌ری‌نی گوش و هوش‌یله‌ن

بشّاش اولور، اگرچه‌ اولا فطرتاً عبوس

گول تک اولا همیشه‌ هواخواهی سرخ رنگ

بدخواهی زرد رو قالا مانند سَندَروس

 

سندروس: صمغی است زرد

شُموس: جمع  شَمس، خورشیدها، آفتابها

فلوس ماهی: درختی زهرناک

اشکبوس نام پهلوانی از کوشان که‌ به مدد افراسیاب آمده‌ بود و رستم او را کشت.

 

 “ŞERQ-İ RUS” QEZÉTİ “TÜRK DİLLİ GELİN”

 

 TEBRİZLİ HEKİM LE’LÎ

 

1903

 

Héyretde qoydu âlem-i İslâmı “Şerq-i Rûs”

Yüzden niqâbın açdı bu Türkî zebân erûs

Âfâqı tutdu şe’şeesi bu cerîdenin

Yâ rebb! bu Şerq-i Rûsdur, ya metle’-i Şumus?

Bir xoş terâne başladı mizrâb-ı xâmesi

Bu xoş terâneden hamı xoşnûd olur nufûs

Vecd ü sema’ içün yığışıp ehl-i zévq ü şévq

Tertîb vérdiler ona bir hicle-yi culûs

Sencîde qıldı nutqunu mîzân-ı Haqq ile

Âvâzı tutdu âlemi, döydürdü tebl ü kûs

Güftârı sidq, niyyeti xâlis, lisânı pâk

N-exxâz[2], ne temmâ’, ne müzevver, ne çâplûs

Yol gösterir azanlara çöllerde çün ceres

Bîdâr éyleyir yatanları évlerde çün xorus

Tâ éylesin bu millet-i İslâmı müttefiq

Her yâna yazdı nâme-yi teblîğ ele-r-ruûs

K-éy millet-i necîbe! bir ibret gözün açıp

Bax gör yétip ne pâyeye her Özbik ü Mecûs

Ne görmüsüz bu şâhid-i qefletden? El çekin

Bir béyle rehzen île kim éyler kenâr u bûs

Tehsîl-i élm-i elsine lâzımdı bû zaman

İster zebân-ı xâric ola, yâ lisân-ı Rûs

Ét kesb-i élm ü senet ü fenn-i zirâeti

Besdir hedîs-i Rüstem ü Söhrâb u Eşkibus

Düşdü temâmı devlet ü millet mezellete

Ne şehr ü bêhr qaldı, ne mâhi, ne bir fülüs

Sîmûrğ tek urûc éyleyip kûh-i Qâf’dan

Bu sözleri xetâb éyler İslâm’a Şerq-i Rûs

Her kim éşitse sözlerini gûş u hûş ilen

Beşşâş olur, egerçi ola fitreten ebûs

Gül tek ola hemîşe hevâxâhı sûrx reng

Bedxâhı zêrd rû qala mânend-i senderus

 

برای مطالعه‌ی بیشتر:

 

مقاله‌ای تورکی از نشریه‌ی آ ملّا عمو– اورگان انجمن اسلامیه‌ی تبریز، یکی از نخستین نشریات تورک در تاریخ تورک‌ایلی؛ و ارتجاع مشروطه

http://sozumuz1.blogspot.com/2021/11/blog-post_25.html

انتقاد گاسپیرالی از انتشار روزنامه‌ی ناصری در تبریز به‌ زبان فارسی، و آزربایجان تورکستان ایران است

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_22.html

تحصیل تورکی در مدارس اصول جدید تهران، ده-١٠ سال قبل از امضای فرمان مشروطیت به گزارش ترجمان-قاسپیرالی

http://sozumuz1.blogspot.com/2018/11/blog-post_29.html

رسمی بودن انحصاری زبان فارسی در تضاد با حقوق بشر، دموکراسی و مودرنیته

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/02/blog-post_15.html

کومونیست‌ها و بولشویک‌های تورک‌گرا در دو دهه‌ی نخستین جمهوری آزربایجان سوسیالیستی شوروی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_28.html


[1] کربلایی علی آقا حریری از رهبران فرقه‌‌ی دموکرات آزربایجان: دشمن تورک، عامل انگلیس، تروریست، پان‌ایرانیست، پاک‌دین و حامی و مرید نژادپرست معروف عارف قزوینی

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/06/blog-post_10.html

[2] N-exxaz: Ne exxaz

No comments:

Post a Comment