Friday, July 1, 2022

علل کاربرد زبان تاجیکی – دری – فارسی از سوی حكام و دول تورک و موغول به عنوان زبان دیوانی مکتوب

 علل کاربرد زبان تاجیکی – دری – فارسی از سوی حكام و دول تورک و موغول  به عنوان زبان دیوانی مکتوب

 

مئهران باهارلی

 


سابقه‌ی استفاده‌ی دول و سلسله‌ها و مقامات تورک و موغول از زبان تاجیکی – دری به‌ عنوان زبان دیوانی و مکتوب و ادبی و ... به‌ دوران قدیم در افغانستان امروزی باز می‌گردد و علل متعددی دارد. از جمله‌ علل آتی را می‌توان برشمرد:

الف- کوتاه‌نگری و تهدیدشناسی نادرست دول تورک:

حکام و مقامات تورک و موغول نمی‌خواستند با انتخاب و استفاده ‌از زبان‌های ملی خود تورکی و موغولی به ‌عنوان زبان دیوانی و مکتوب سراسری و اجباری، باعث تحریک اتباع قلمروی وسیع امپراتوری‌های خود که ‌اغلب غیر تورک و غیر موغول بودند شوند. این احتیاط که شاید در آن دوران معقول شمرده شود، دلیل اصلی عدم تاکید بر استفاده از تورکی و موغولی در دولت‌های تورک – موغول به عنوان زبان دیوانی مکتوب است. اما آن‌ها در جستجوی زبانی دیگر به جای تورکی به ‌عنوان زبان دیوانی مکتوب، در یک خبط مهلک متوجه و متمایل به زبان تاجیکی – دری شدند. زیرا – بنا به ارزیابی نادرست آن‌ها، کاربرد زبان کاربرد تاجیکی – دری – فارسی ‌به صورت یک زبان دیوانی و ادبی – به سبب آن که ‌دارای متکلمین بسیار اندک در قلمروی ایشان، حتی در ایران تحت حاکمیت تورک و موغول بود (مانند زبان هیبرید اوردو در پاکستان امروزی که ‌زبان رسمی دولت است، اما زبان اکثریت نسبی مردم این کشور نیست) هرگز یک خطر امنیتی ایجاد نمی‌کرد. اما تاریخ نشان داد که این، بزرگ‌ترین خبط و کوتاه‌نگری آن‌ دولت‌مردان تورک – موغول و پروراندن مار در آستین بود.

ب-تنبلی و راحت‌طلبی ادبا و اهل قلم تورک:

پیش از اسلام آوردن تورک‌ها، زبان تورکی به‌ طور نسبی دارای ادبیات هنری و دیوانی قابل توجه‌ بود و در تمام عرصه‌ها از دولت گرفته‌ تا در اسناد تجاری و بر سنگ قبرها و ... با خطوط رونیک و اویغوری و ... به‌ طور مکتوب بکار می‌رفت. اما پس از اسلام آوردن تورک‌ها آن هم عمدتا از طریق تاجیک‌ها یعنی اعراب آمیخته با ایرانیک‌ها و دری زبان شده، نسل‌های پی در پی اهل قلم و ادبای تورک عموما در امر ایجاد الفباء و املاء و قواعد واحد و تثبیت شده و کارآ ‌بر اساس خط عربی برای کاربرد تورکی به‌ صورت مکتوب بسیار کوتاهی و غفلت کردند. بسیاری از آن‌ها مانند مولوی و بیدل و خاقانی و ده‌ها شاعر و مولف دیگر تورک‌زبان به جای بالا زدن آستین‌ها و نوشتن و سرودن به تورکی و کومک به خلق و تثبیت زبان ادبی و دیوانی تورکی – بر عکس آنچه امیر علی شیر نوایی انجام داد - ترجیح دادند برای آفرینش آثار ادبی خود از یک زبان که ‌قبلا دارای الفباء و املاء و قواعد تثبیت شده توسط دیگران ‌بود، یعنی تاجیکی - دری استفاده ‌کنند. آن‌ها با این رفتارشان زبان و ادب دری را باز هم فربه‌تر و زبان و ادب تورکی را باز هم نزارتر کردند.

ج-هیبرید بودن زبان تاجیکی – دری – فارسی و زائده‌ی عربی بودنش:

یکی دیگر از علل فرعی مقبولیت استفاده ‌از زبان تاجیکی – دری – فارسی به ‌عنوان زبان ادبی و دیوانی در قلمروی دولت‌های تورک و موغول آن بود که‌ این زبان یک زبان هیبرید و یا «ریخته»‌ و حاصل التقاط چندین زبان با عربی که‌ زبان دینی مسلمانان هم بود و با این صفت در بسیاری از آن زبان‌ها قبلا و عمیقا نفوذ کرده ‌بود، است. بنابراین درک تاجیکی - دری برای بسیاری از ملل و اقوام مسلمان در داخل قلمروی دول تورک و موغول بسیار آسان بود. علاوه ‌بر آن که‌ زبان فارسی نوعا دارای گرامری ساده‌ و ابتدایی است که‌ یادگیری و کاربرد آن را تسهیل و بی مشقت می‌کند.

د-سبک زنده‌گی کوچرو و «غیر مدنی» تورکان:

از عوامل موثر در ایجاد و تثبیت دیرهنگام الفباء و املاء و قواعد و کاربرد دیوانی – اداری و ادبی زبان تورکی، آن بود که تورک‌ها نوعا سبک حیات «کوچرو» داشتند (اصل این کلمه کؤچَرو – کؤچه‌ری تورکی به معنی کوچنده، ساخته شده با پسوند اسم‌ساز –ه‌ری، مانند سوزه‌ری – فیلتر و اؤنه‌ری – پیشنهاد و ... است و پسوند آخر آن «رو» فعل امر از رفتن فارسی نیست). این سبک حیات کوچرو عملا آفرینش آثار مدنی مادی و کلا میراث مدنی را که طبق تعریف در ارتباط و زائیده‌ی شهرنشینی و نه چادرنشینی است به طور جدی محدود می‌کرد. در نتیجه ادبیات معظم تورک اغلب به صورت شفاهی بود و نه مکتوب. این امر هم به نوبه‌ی خود ایجاد الفباء و املاء و قواعد واحد و تثبیت شده برای تورکی دیوانی – اداری – ادبی را به تاخیر انداخت. در حالیکه تاجیک‌ها تقریبا همه یک‌جانشین بودند و در نتیجه زبانشان بسیار زودتر و به صورتی گسترده‌تر دارای الفباء و املاء و قواعد واحد و تثبیت شده برای استفاده‌ی دیوانی – اداری – ادبی شد.

ر-استریوتپ و دوگانه‌ی اهل سیف و اهل قلم:

حکام و سلاطین و جنگجویان تورک و موغول، حاکمیت و اقتدار نظامی - سیاسی را موهبتی آسمانی منحصر به خود می‌دانستند. و البته حاکمیت در ادوار گذشته و قرون وسطی تقریبا همیشه توسط اِعمال قدرت و جنگ‌جویی و جهان‌گیری و اغلب با خون‌ریزی بدست می‌آمد که تورکان و موغولان بدان شهره و معروف شده بودند. به عبارت دیگر نوعی تحدید و تخصیص مفهوم تورکیت به عرصه‌ی اقتدار سیاسی – نظامی و جنگجویی و سلحشوری بوجود آمده بود. حکام و سلاطین تورک و موغول از اینگونه شناخته شدن و معروفیت به عنوان ارباب سیف، بلای آسمانی، شمشیر اسلام و سلحشوری و جنگجویی و.... که آن‌ها را فضیلت می‌شمردند؛ همچنین معروف شدن تاجیک‌ها به اهل قلم و دفتر و کتاب و ... که آن‌ها را پست و دون می‌شمردند  چندان شکایتی نداشتند. بر عکس، خودشان هم اینگونه استرئوتیپ‌های قومی را رایج‌تر و شایع‌تر می‌کردند تا بدین ترتیب اولا هرگونه تلاش اتباع خود برای عرض اندام در مقابل اقتدار و حاکمیتشان را بی اثر سازند و دوما تاجیک‌ها را مشغول و سرگرم به دفتر و کتاب که به نظرشان مشغله و مسلکی خوار و پست و مغایر با مردانه‌گی و  دلاوری بود نمایند. اما تاریخ نشان داد که هر چند شمشیر تورک به مدت چند هزاره تفوق داشت، اما در مقیاس تاریخی این قلم و دفتر و کتاب تاجیک بود که فائق و برنده‌ی نهایی شد...


پ.س. تعریف تمدن به معنای عمومی بر اساس مدنیت و یا شهری‌گری در دیسیپلین مربوطه با انتقاداتی مواجه شده است زیرا بسیار نارساست.

تورکان «عموما» کوچرو بودند، نه همیشه. تورک‌های اویغور و اورخون و ... که سنگ‌نوشته‌ها و آثار مکتوب فراوانی – صدها هزار - به یادگار گذاشته‌اند شهرنشین بودند. نام بالیق به معنی شهر که از ریشه‌ی پالچیق به معنی گل است نشان از ساختمان‌سازی و شهرنشینی توسط آن‌ها دارد. تورکی در تورکستان چین و حتی در آسیای میانه در قالب ادبیات چاغاتای یک زبان تمدنی بود. وجود بیش از یک میلیون واژه‌ی خالص تورکی در چاغاتایی توضیح دیگری ندارد و از یک جامعه‌ی کوچه‌ری ممکن نیست

ایرانیک‌ها همه شهرنشین نبودند، بسیاری از اقوامی که بعضی از محققین ادعا می‌کنند ایرانیک بودند مانند سارمات‌ها و ماساگئت‌ها و .... کوچه‌ری بودند

روس‌ها و عموما صقلاب‌ها و یا اسلاوها مردمی وحشی بودند که با مظاهر تمدن توسط تورک‌ها و موغول‌ها آشنا شده‌اند. مساله‌ی پیش افتادن روسیه‌ی تزاری از ملل مسلمانی که به اسارت در آورد، حادثه‌ای نسبتا جدید است...


برای مطالعه‌ی بیشتر:

علل کاربرد زبان تاجیکی – دری – فارسی از سوی حكام و دول تورک و موغول

 http://sozumuz1.blogspot.com/2022/07/blog-post_1.html

تاسیس جمعیت تورک‌تبارهای فارسی‌زبان در ایران

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/06/blog-post.html

«فارس» غیر از «پرس»، و این دو غیر از «پارسی» هستند

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/04/blog-post_7.html

فارس‌ها از کجا آمدند؟ و یا تورک و عرب و موغول و ... چطور فارس‌زبان شد؟

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/07/blog-post_26.html

فارس، تاجیک، تازیک، تات‌جیک

http://sozumuz1.blogspot.com/2020/07/blog-post_34.html

پرس‌های باربار (وحشی) و عجم (گنگ)؛ و یا گر حکم شود که‌ مست گیرند، در شهر هر آنکه‌ هست گیرند

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/02/blog-post_20.html

ا. اسمیت و ه.گ.او. دووایت (١٨٣٣ میلادی): پرشیا نامیدن ایران یک دروغ یونانی است.

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/03/blog-post_9.html

No comments:

Post a Comment