Sunday, December 30, 2018

حکما و دانشمندان اوروپایی که از طرف روحانی‌ها تکفیر شده‌اند

حکما و دانشمندان اوروپایی که از طرف روحانی‌ها تکفیر شده‌اند

 

مولف: جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی -١٩١٣

بازنشر و ویرایش: مئهران باهارلی

 

بو یازی اولوسال اؤنده‌ر جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسلطنه‌نین، ١٩١٣ ایلی‌نده تیفلیس‌ده یاییم‌لادیغی «طوقِ لعنت» پیتییی‌نده‌ن (کیتابی‌ندان) بیر بؤلوم‌دور. «طوقِ لعنت به گردن کسی انداختن» و یا «قارقێنمێش‌لێق تۇغۇنۇ بیری‌نین بوْینۇنا تاخماق»، مجازی آنلام‌دا کیمسه‌نین کونترولونو اله آلاراق اونون اوزون سوره دارقینج‌لیق (ناراحتی)، آجی و عذاب چکمه‌سی‌نه نه‌ده‌ن اولماق دئمه‌ک‌دیر. پیتیک‌ده جمشیدخان، توپلوم‌لارین گئری قالمیش‌لیغی و بیر چوخ سورونونون باش‌لی‌جا نده‌نی اولاراق گؤردویو، یوْز و یوْباز (فاسد و فاناتیک) بوته‌م‌ارله‌ر (دین آدام‌لاری) صینفی و بو آرادا جهالت و خرافه یایان شیعی موللا-آخوندلاری، توپلوم‌لارین بوینونا تاخیلان بیر طوقِ لعنت‌ه بنزه‌ته‌ره‌ک، آچیم‌لاییپ (افشا ائدیپ)، سرت بیر دیل‌له اله‌شدیرمیش‌دیر. جمشیدخان کیتابی‌نین باشقا بیر بؤلومونو ایسه، آچیق دوشونجه‌لی و اولوم‌لو-میللی گؤروپ اؤودویو نئچه تورک دین خادیمی‌نی تانیتماغا آییرمیش‌دیر.

وئردیییم بو بؤلوم‌ده جمشیدخان آوروپادا خیریستیان دین خادیم‌له‌ری و کیلیسه طرفی‌نده‌ن تکفیر ائدیله‌ن، حتتا کیمی‌سی اؤلدوروله‌ن سکیز دوشونور، بیلگین، بؤگوش‌چو (فیلوسوف) و یازارین قیسا اؤزگئچمیش‌له‌ری‌نی وئرمه‌ک‌ده‌دیر (موْنتئسکییوْ، ووْلتئر، توْلستوْی، لوْک، دوْلئ، زوْلا، کوْپئرنیک، قالیلئ). جمشیدخان‌ین سئچدییی بو آدلیم‌لار و تانیمال‌لار (نام‌آوران و معاریف) بوتون یاشام‌لاری‌نی حاکیم‌له‌رله دین و دینی اؤنده‌رله‌ری (رهبرله‌ری) اله‌شدیرمه؛ بیلیم و گئرچه‌ک‌له‌ری یایما؛ دوشونجه اؤزگورلو، اینانج اؤزگورلویو، ائشیت‌لیک (مساوات) و تمه‌ل چین‌لاری (حاق‌لاری) ساوونما؛ هون‌سئوه‌رلیک (انسان‌دوستی)، توپلومون ایله‌رله‌مه و گلیشمه‌سی‌نه چالیشماغا آدامیش یالینیق‌لاردیر (اینسان‌لاردیر). 


نوت: [ ] ایچینده‌کی‌له‌ر طرفیم‌ده‌ن آرتیریلمیش، () ایچی‌نده‌کی‌له‌ر ایسه جمشیدخان‌ا عاییددیر. 

مئهران باهارلی

حکما و دانشمندان اوروپایی که از طرف روحانی‌ها تکفیر شده‌اند 

یازار: جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی- ١٩١٣



مونتسکیو [Montesquieu]

از علما و مدقّقین مشهور فرانسه و از دانشمندان برگزیده‌ی عالَم انسانیت می‌باشد. در سال ١٦٨٩ میلادی در قصر لابرده [Château De La Brède] نزدیک شهر بوردو [Bordeaux] متولّد شده، منسوب به خانواده‌ی بزرگی می‌باشد. مثل اجداد خود داخل سلک حکّام شده، در اندک مدت از این ماموریت بی‌زار شده، ترک کرد. باقی عمر خود را با مطالعه و تحریر به آخر رسانید. بعد از نوشتن آثارهای زیادی متعلّق به تواریخ و فنون، برای تدقیق اخلاق و عادات زمان از قصر لابرده به پاریس آمده، احوال اوروپا را با تفاوت اوضاع مختلفه تتبّع نموده، و از محصول این تتبّع در سال ١٧٢٨ کتاب معروف به اسم «مکتوبات ایرانی» [Lettres Persanes] را نشر کرد. معایب حکومت و پیشوایان آئین را صراحتا در این کتاب بیان نمود. این کتاب به حدّی مطبوع و پسندیده‌ی عامّه شد که تمام مطبع‌ها از مولّفین از اقسام این کتاب خواهش نمودند. لاکن تنها مونتسکیو می‌توانست آن نوع کتاب بنویسد.

مونتسکیو در سال ١٧٢٨ میلادی به عضویت انجمن دانش پاریس [Académie Des Sciences] معیّن گردید. پس از آن برای توسعه‌ی تتبّعات به انگلستان و آلمان و ایتالیا عازم گردید. ترتیب ادارات و اوضاع حرّیت عمومی را در انگلستان بسیار پسندیده، بعد از مراجعت فرمود: «انگلستان از بهترین و آزادترین ممالک دنیا می‌باشد. زیرا نفوذ حکم‌دار به واسطه‌ی شورای امّت محدود است. اگر انسان به عدد موی سر خود دشمن داشته باشد، باز دوچار هیچ‌گونه ظلم و بی حسابی نمی‌شود».  بعد از مراجعت به فرانسه به قصر لابرده رفته، در مدّت سی سال کتاب «روح القوانین» [De L'esprit Des Lois] را نوشت. روح القوانین اوّلین کتاب معظّم عصر هیجدهم محسوب می‌شود. مثل یک طبیب حاذق امراض اجتماعیه را تدقیق نموده، علاج‌های آن را گفته و تدبیر آن را ارائه نموده است. برای خلاصی یک ملّت از انقراض، روح القوانین اوّلین کتاب می‌باشد. مونتسکیو در سال ١٧٥٥ در پاریس مرحوم شده.

حکیم وولتر [Voltaire]

از اعاظم متاخّرین دانشمندان عالَم و موجد افکار جدیده می‌باشند. در عالَم شباب مولّف معروفی شد. در سن شانزده ساله‌گی یک تیاتر از تالیفات او را به موقع تماشا گذاشتند. و هم در آن سن او را به محبس باستیل فرستادند[1]تولّد او در سال ١٦٩٤ می‌باشد. در مکتب لویی بزرگ [Collège Louis-Le-Grand] تحصیل کامل نمود. پس از اتمام تحصيلات در امورات عدلیه ماموریت پیدا نموده و استعداد خارق العاده با میلی طبیعی که به شعر و ادبیات داشت، از شغل اولی فراغت نموده، بیست [و] یک ساله‌گی شهرت بزرگ پیدا نمود. به علت هجوی که در حق لویی ١٤ [Louis XIV] گفته بود، او را به محبس باستیل [Prise de la Bastille] انداختند. بعد از یک سال از محبس خلاص شده، حکایه و تیاترهای زیادی نوشت. پس از نوشتن «تاریخ شارل دوازدهم» [Histoire de Charles XII]، «مکتوب فلسفی» [Lettres philosophiques sur les Anglais]، «نا آتار» (؟) را تالیف نمود. و در این آثار حرّیت افکار خود را در کمال جرئت به میدان گذاشت. وولتر در این آثار خود حرّیت وجدان و آزادی مذاهب مختلفه را در مملکت انگلیس مدح نموده، اصول حکومت انگلیس را در مساوات و حفظ حقوق عامّه ایضاح کرد. به‌دین واسطه کتاب او را احراق بالنّار کردند. خواستند خود او را محبوس نمایند. لاکن وولتر به واسطه‌ی دوستان خود قبل از وقت از خیال حکومت مطّلع شده فرار نمود. در سال ١٧٣٥ مشروط بر اینکه بار دیگر با کارهای سیاسی مشغول نباشد، اجازه‌ی مراجعت به فرانسه به او دادند.

چهارده سال با نوشتن تواریخ و سایر مشغول گردید. شهرتش عالم‌گیر شد. در ١٧٤٠ میلادی پادشاه پروسیا فردریق دویم [Frederick II] او را با کمال اعزاز و احترام به نزد خود برده، در ١٧٤٦ به عضویت انجمن دانش فرانسه [Académie des sciences] برقرار گردید. سال ١٧٧٨ در سن هشتاد ساله‌گی برای دیدن بازی تیاتر که تازه نوشته بود [Irène] به پاریس رفته، به واسطه‌ی احترامات فوق العاده که اهالی پاریس در حقّش نمودند، به شدت گرفتار هیجان شده مرحوم گردید. پیشوایان آئین برای نماز و تدفین او حاضر نشده، از طرف جماعت با کمال طنطنه و احترامات مدفون گردید. در نظم و نثر و انشاء و افکار حکیمانه و ذکاوت داهی بی نظیر و خارق العاده بود. خلاص‌کار اوروپا از جهل و ظلمت و هادی طریق تمدّن و ترقّی و سلوک شد.

ادیب اعظم لئون تولستوی [Léon Tolstoï]

از دانشمندان بزرگ عهد حاضر بودند. برای درس انسان‌دوستی اولین معلّم عالم محسوب می‌شوند. تالیفات بسیار عالی در رحم و تواضع و مساوات و عشق دارند. تولّد ایشان در روسیه ١٨٢١ می‌باشد. در سال ١٩٠١ ایشان را تکفیر نمودند. فکر تازه‌ی او در فلسفه‌ی انسانیت بلا نهایه متعالی است.

لوک (Locke)

از حکمای بزرگ انگلیس است. در سال ١٦٣٢ میلادی تولّد شده و در ١٧٠٤ مرحوم شده. بعد از اتمام دارالفنون اوقسفورد [The University of Oxfordفنّ طبّ را هم یاد گرفت. لاکن طبابت نه‌نموده، در «مکتب قیرت» [قیریک-یونانی؟] معلم شد. در ١٦٦٠ مربّی پسر قونت شافتس‌بوری [Shaftesbury] شده، پس از آن به مناصب عالیه معین کردند. در ١٧٧٠ به علّت ضعف پیری، از خدمت کناره نمود. حامی بزرگ حرّیت مذاهب و مدنیّت بود. تالیفات عدیده دارد. افعال [و] حرکاتش هم موافق اقوالش بوده، حکیمی متخلّق به حسن اخلاق بود.

دوله (Dolet)

از قدمای علمای فرانسه می‌باشد. سال ١٥٠٩ در اورلیان [Orléans] تولد شده، در تولون [Toulon] علم حقوق تحصیل می‌نمود. به علت حرّیت افکار و نکوهش پیشوایان آئین، از شهر مذکور طرد و اخراج شده، به لیون [Lyon] رفته در آنجا مطبعه گشوده، به واسطه‌ی نشر بعضی کتاب‌ها بر ضد رهبان و ظلام، مدّتی محبوس شده، پس از آن به حکم مجلس رهبان او را به پاریس آورده، در سال ١٥٤٦ احراق بالنّار نمودند. تالیفات و ترجمه‌های زیادی از زبان یونانی و لاتین دارد.

امیل زولا [Émile Zola]

از مشاهیر ادبا و دانشمندان عهد حاضر و رئیس مدرسه‌ی طبیعیون [Naturalism] بودند. سال ١٨٤٠ میلادی در فرانسه متولّد شده، در ١٩٠٣ مرحوم گردیدند. افکار عالیه و عمیق آن در بعضی مواد هر چند اسباب تردید و مباحثه شد، لیکن قدرت تحریر و خیالات بلند با نقّاشی فکر در آثار آن ادیب بی نظیر می‌باشد.

کوپرنیک [Copernic]

از کبار علمای ریاضیون و از مشاهیر هیئت‌شناسان و کاشف و موجد اصول جدید هیئت می‌باشد. در سال ١٤٧٣ میلادی در شهر تورن پروس [Thorn] متولد شده، در ١٥٤٣ وفات یافته. مدّتی در روما [Rome] معلم علوم ریاضی بوده و بعد به وطن خود عودت نموده، در خصوص هیئت تمام اصولهایی که قبل از خودش نوشته بودند در نظر تدقیق گذرانیده، نهایت مرکز بودن کره‌ی شمس را به عالم و گردش کره‌ی ارض را هم به روی محور خود و هم به اطراف آفتاب و حرکات سایر ستاره‌ها را هم از این قرار معتقد گردیده و مدّتی از ترس رهبان به نشر عقیده‌ی خود جسارت نه‌نموده، آخر در شهر نورمبرغ [Nuremberg] طبع و توزیع آن اقدام کرد.

گالیله (Galilée)

از کبار ریاضیون و اعاظم منجمین و از موجدهای هیئت جدیده است. در شهر پیز [Pisa] سال ١٥٦٤ تولد شده، از طایفه‌ی رنج‌بر منسوب به خانواده‌ی بسیار فقیری می‌باشد. پدرش او را برای تحصیل علم طبّ گذاشت. لاکن میلی طبیعی او را به تحصیل ریاضيات کشیده، فنّ طبّ را ترک نموده، مشغول تحصیل علوم ریاضی گردید. به درجه‌ای ترقّی نمود که در ٢٢ ساله‌گی به معلّمی علوم ریاضی دارالفنون شهر پیز معین گردید.

افکار و عقاید او در علوم طبیعیه با وفور تعصّب جاهلیت که در پیزه حکمفرما بود، توافق نه‌نموده، دچار تعرضات و تهدیدات گردید. در سال ١٥٩٢ از معلّمی دارالفنون شهر مذکور استعفا داده، به شهر پادووه [Pàdova] رفت. در آن‌جا مظهر حسن قبول شده، به دارالفنون آن‌جا معلّم گردید.

اکثر کشفیات فنّی را در این شهر نمود. بعد از آنکه بیست سال در این شهر معلّم بود، به واسطه‌ی دعوت قرال توسقان [Cosimo II, Granducato di Toscana] به فلورانس رفته، به التفات‌های گوناگون قرال مذکور نائل گردید. پیروی از عقیده‌ی قوپرنیق [کوپرنیک] نموده، در خصوص ثبوت شمس و حرکت کره‌ی ارض کتابی نشر نموده، به‌دین واسطه او را «جمعیت انگیزیسیون» [L’Inquisition] گرفتار کرده و رسما در کلیسا قسم دادند که به این خیال اعتقاد نه‌نموده، و صرف نظر از این عقیده به‌نماید. با وجود این در سن هفتاد ساله‌گی او را حبس موبّد کردند. در هفتاد [و] چهار ساله‌گی به ضعف بصر گرفتار شده، اعما گردید. در تاریخ ١٦٢٤ میلادی مرحوم شد. در وقتی که مجبورا او را در کلیسا قسم می‌دادند که زمین حرکت نمی‌کند، او در زیر لب می‌گفت «اما حرکت می‌کند». غالیله در حکمت کشفیات زیادی دارد و موجد یک دوربین به اسم خودش می‌باشد که به واسطه‌ی همین دوربین پیک‌های مشتری دیده شد.


مقالات و آثار رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی-مجدالسلطنه

ایران‌دا تورک صنایعِ نفیسه‌سی. مقاله‌ی تورکی جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسلطنه در باره‌ی ادب و شعر تورکی در ایران- سال ١٩١٥

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_14.html

جمشیدخان افشار اورومی: ایران ادبیاتی‌نا بیر نظر. مقاله‌ی تورکی جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسطنه‌ در دفاع از تاریخ تمدّن و میراث مدنی تورک – ١٩١۶

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post_12.html

مقاله‌ای از جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی قتل عام سی هزار تورک توسط شیخ عبیدالله نهرینی به اسم ترویج شریعت در اورمیه، میاندوآب، بناب، مراغه، ملکان، ... مقدمه، تصحیح، ویرایش، زیرنویسی: مئهران باهارلی

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/04/blog-post.html

حکما و دانشمندان اوروپایی که از طرف روحانی‌ها تکفیر شده‌اند. مولف: جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی- ١٩١٣

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_30.html

جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی، تورک اولوسال اؤنده‌رین تورک‌جه و فارس‌جا قوشوق‌لاری‌ندان

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_23.html

مجدالسلطنه افشار اورومی: تورک‌ها، برجسته‌ترین و غیورترین ملت دنیا-دونیانین ان معظم و غیور ملتی اولان تورک‌له‌ر

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_73.html

جمشیدخان افشار اورومی: سلاطین تورک حامیان و مروجان علوم و فنون و هنرها بودند. زبان تورکی وسیع و بی‌نیاز است.

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_25.html

روایت تورکی از قتل عامِ مردمِ ولایتِ اورمیه توسط آسوریان و ارمنیان و کوردان؛ و قدردانی مردم تورک از رهبر ملی مجدالسلطنه افشارِ نجات دهنده

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_9.html

رهبر ملی تورک جمشیدخان افشار اورومی:  در ماهیت واقعی حرکت مشروطه و تخریبات و قساوت اوباش و اشرار موسوم به فدائی و مجاهد

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post.html

نادرشاه افشار از زبان رهبر ملی تورک جمشیدخان افشار اورومی -١٩١٣

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_7.html

جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی-مجدالسلطنه، ١٨٩٨ میلادی -١٢٧٧ شمسی: «دولتِ عّلیه‌یِ عثمانیه امروز اسبابِ مفاخرتِ عمومِ اسلامیان می‌باشد.»

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_13.html

 

در باره‌ی رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی-مجدالسلطنه

 

پروفسور ویلیامز جکسون: مجدالسلطنه افشار اورومی، جامع سه شخصیت دانشمند، نظامی و درباری

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/saturdaydecember-17-2011-abraham_13.html

جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی-مجدالسلطنه (١٨٦٤-١٩٤٠)

https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post.html

جمشیدخان سوباتای‌لی بکیشلو مجدالسلطنه افشار اورومی

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_20.html

جمشید سوباتای‌لی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی) والی آزربایجان نیمه‌مستقل- تحت الحمایه‌ی امپراتوری عثمانلی (٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اوکتوبر ۱۹۱۸)

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_29.html

مجدالسلطنه در سال ١٩١٠، شدیدا تورک‌گرا و سخت تورکیست بود.

https://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_2.html

پیوستن جمشیدخان افشار اورومی و نیروهای تحت فرماندهی‌اش به اوردوی اسلام-عثمانلی به فرماندهی خلیل پاشا

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_5.html

دست‌گیری، تبعید و حبس جمشیدخان افشار اورومی توسط دولتین روسیه و بریتانیا

https://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_20.html

جهالت است یا مانقورتیسم؟ بایکوت جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی و حاجی بیگ بلوری تبریزی و علی‌احسان پاشا و خلیل پاشا و یاران کرامشان

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_24.html

اورمولو و افشار اولان «جمشیدخان افشار اورومی» (مجدالسلطنه) و آزه‌ربایجان‌چی‌لارین اونا قویدوغو بایکوت

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_15.html

مستوره افشار اورومی، یک شخصیت ملی تورک و دفاع او از «تورک میللی موجادیله‌سی»، بر اساس عرض حال و شکایت وی به مجلس شورای ملی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post_8.html

جمشیدخان مجدالسلطنه و قیصرخانیم افشار در کتاب نیکیتین

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_24.html

انعکاس شعور ملی تورک در نام‌های اشخاص خانواده‌ی جمشیدخان افشار اورومی و نادرشاه افشار، و نبود آن در نام‌های اشخاص خانواده‌ی پیشه‌وری، خیابانی، ستارخان و شاه اسماعیل

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html

ما تورکیم! از نامه‌ی دانش‌آموزان اورمیه به انجمن ملی تبریز در یک صد و ده سال پیش

https://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post_3.html

زبان معیار مودرن تورکی

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_31.html

یاشاسین تورک جوان‌لاری! خطابه‌ی تورکی غنی‌زاده سلماسی به جوانان تورک نوشته شده در ١٠٩ سال پیش

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_30.html

نامه‌ی تورکی تقی رفعت به محمدامین رسول‌زاده

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_23.html

٩٨مین سال‌گرد تاسیس «مدرسه‌ی تورک خیر یوردو» (صلاحیه) اورمیه و ١٠٧مین سالگرد «مدرسه‌ی تورک بالو« و یادی از «حاجی میرزا فضل الله مجتهد اورمولو»

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_22.html


[1] باستیلBastille  قلعه‌ی مشهوری بود در پاریس. در سال ١٣٦٩ شارل ششم بنا نموده، مقصرین سیاسی را در آنجا محبوس می‌کردند. بسا می‌شد که اشخاص بزرگ را هم از روی غرض و هوای نفس در آنجا حبس می‌نمودند. زندان مخصوص برای تهمت‌زدگان شده بود. در سال ١٧٨٩ در موقع انقلاب کبیر فرانسه خراب و منهدم گردید. (جمشید افشار)

No comments:

Post a Comment