مجدالسلطنه افشار اورومی:
تورکها برجستهترین و غیورترین ملتها
دونیانین ان معظّم و غیور ملّتی اولان تورکلهر
مئهران باهارلی
در شمارههای ۵ و ۶ مجلهی «تورک یوردو» چاپ استانبول، به تاریخهای ۱۶ مارس و ۱ آوریل ۱۹۱۶، یک مقالهی تورکی به نام «بیر جواب مناسبتییله- ایران ادبیاتینا بیر نظر» (به مناسبت یک جواب- نظری بر ادبیات ایران) به قلم جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی- مجدالسلطنه در دو بخش منتشر شده است[1]. علی رغم عنوان این مقاله که نظری به ادبیات ایران (فارسی) است، مجدالسلطنه در این مقاله عمدتا به تاریخ تمدن تورک و دفاع از نقش سلاطین و زمامداران تورک در ایجاد و شکوفائی علوم و هنر و ادبیات پرداخته است. این مقاله همچنین از جهت روشنگری در بارهی گرایشات سیاسی و هویتی جمشیدخان در آن مقطع بسیار مفید و آموزنده است و به وضوح نشان میدهد که وی در آن سالها یک تورکگرای سیاسی –تورکیست تمام عیار بوده است (به واقع جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی، اقلا از سالهای ١٩٠٧- ١٩١٠ به هنگام اقامت –تبعید در تفلیس یک تورکیست بود[2]).
جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی- مجدالسلطنه (١٨٦٤-١٩٤٠)، برجستهترین شخصیت ملی خلق تورک در دورهی تشکل شعور و «هویت ملی تورک» به معنی مودرن در ایران-تورکایلی[3]، یعنی دورهی به تقریب مابین سالهای ۱۸۷۵ تا ۱۹۳۷-۱۹۴۰، یک دولتشخص، سیاستمدار، نظامی، فرماندهی پارتیزانی، روشنفکر، پوبلیسیست، مدیر مجله، شاعر، مترجم، نویسنده، محقق، ادیب، تاریخنگار، تاریخشناس، کولکسیونر کتب و آثار فرهنگی و اشیاء هنری و .. آن هم در عرصهی ادب و فرهنگ و تاریخ سیاسی و تاریخ تمدن تورک است. جمشیدخان به تعبیری جامع آتاتورک و رسولزاده در یک فرد است.
مطالب مطرح شده در مقالهی تورکی توسط جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی
به لحاظ موضوعی مطالب مطرح شده در این مقالهی تورکی جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی را میتوان به چهار بخش تقسیم کرد:
بخش اول- تورکها برجستهترین و غیورترین ملتها (دونیانین ان معظّم و غیور ملّتی اولان تورکلهر). اینها مطالبی شامل مدح هویت و میراث تاریخی و سلاطین تورک، بیان همبستهگی تمدنی و سیاسی همهی تورکان جهان، ستایش امپراتوری عثمانلی و استانبول ... هستند. این مطالب نشان میدهند که در این مقطع زمانی جمشیدخان به لحاظ هویت ملی انتخابی یک «تورک»، و به لحاظ سیاسی کاملا یک «تورکگرا-تورکیست» بود:
١- وی ملت تورک را با اوصافی چون «بزرگترین جهانگیران عالَم»، «برجستهترین و غیورترین ملت دنیا» میستاید و از سلاطین و زمامداران تورک در تاریخ با صفات «خاقانهای عظیم الشان»، «اسلاف بزرگوار مشهور و معظم» تقدیر میکند. در تائید این ادعاها، ابیاتی از یک شعر فارسی مسعود سعد سلمان در مدح تورکان را عینا نقل و سپس ترجمهی آنها به تورکی را میدهد.
٢-وی میراث و شرف تاریخی اسلاف بزرگوار تورک را میراث و شرف تاریخی همهی تورکان به شمول تورکان قفقاز (جمهوری آزربایجان)، آزربایجان (ایران) و کریمه و تورکستان و هندوستان و قازان و اورنبورگ و آستاراخان قلمداد کرده سزاوار تقدیس میداند. امپراتوری عثمانلی را «سلطنت جلیله» و استانبول پایتخت عثمانلی را «مرکز سلطنت تورک» و معبود و «ستایشگاه محبوب بیش از هفتاد و پنج میلیون تورک در آسیا» مینامد. از جنبش استقلال تورکستان با شعف و شوق حمایت و پشتیبانی کرده، پرچم آبی تورکستان را از یک سو «بیرق جهانگیر تیمور» و از سوی دیگر «شرف تاریخی همهی تورکان و محبوب» آنها مینامد.
٣-وی پس از مقدمهچینی فوق بیان میکند ما یعنی تورکان خارج عثمانلی انتظار همبستهگی، یاری و کومک نخبهگان استانبول را داریم. در حالیکه با تلعین و تحقیر کردن میراث تمدنی و سلاطین تورک توسط امثال سلیمان نظیف مواجه شدیم. عملی که عاقلانه و خردمندانه نبوده، اهانت به همهی تورکان جهان است، سبب نارضایتی آنها میشود و آیندهی نیکی - برای تورکان عثمانلی و جهان- نخواهد داشت.
٤- جمشیدخان به هنگام نقل شعر فارسی مسعود سعد سلمان، در دو جا فورم «تورک» با حرف « و » را به جای «ترک» معمول در فارسی؛ همچنین به هنگام ذکر شاعر «آذری»، نام وی را یکبار به صورت «آزری» و با « ز »، به جای فورم معمول آذری در فارسی نوشته است. با این وصف مجدالسلطنه از نخستین محررین در دوران معاصر است که تورکیگرایی در املاء را اعمال کرده است.
پایان
نوت مئهران باهارلی
ترجمهی فارسی (توسط مئهران باهارلی) - تورکها برجستهترین و غیورترین ملتها (دونیانین ان معظّم و غیور ملّتی اولان تورکلهر)
در شمارهی بیستم «مجموعهی ادبیات عمومیه» هفتهگی، در مقالهای بنام «تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات ما»، خاقانهای عظیم الشان تورکها، بزرگترین جهانگیران عالم تلعین نمودند. مادام که نویسندهی مقاله با قدردانی از شعرای مشهور ایران احراز صلاحیت کرده و گفتهها و افکار ایشان را حقیقتا ادراک نموده است، به چه علت نصایح حکیمانهی آنها در بارهی انسانیت را مراعات نمیفرمایند؟ فردوسی علیه الرحمه، بزرگترین و گزیدهترین شاعر ایران و شهرهی عالم میگوید که:
بزرگش نخوانند اهلِ خرد
که نامِ بزرگان به زشتی برد
کسی که نام بزرگان را به زشتی ذکر میکند، در نزد عقلا بزرگ شمرده نمیشود
مسعود سعد سلمان رحمه الله، از بزرگان شعرای ایران، هشت صد سال قبل از این، یعنی دویست سال پیش از تاسیس سلطنت جلیلهی عثمانلی در ستایش تورکها، بزرگترین و باحمیتترین ملت جهان، قصیدهی زیر را انشاد نموده است:
«تورکان که پشت و بازوی دینند و روزگار
هستند گاهِ حمله بزرگانِ کارزار
گُردانِ سرکشند و دلیرانِ چیرهدست
شیرانِ بیشهاند و پلنگانِ کوهسار
در دستشان کمانها مانند ابرها
در رزم تیرهایشان بارانِ تندبار
پولاد را به تیغ به سُنبند گاهِ زخم
خورشید را به تیر بپوشند روزِ بار
رحمت بر این یلان که به میدانِ کرّ و فر
خیزند وقتِ حمله چو شیرانِ مرغزار
از ترسِ «تورک» شرک بنالد چو رعدِ سخت
وز تیغِ «تورک» کفر بگرید چو ابرِ زار
در چشمِ نیکخواهان رسته چو تازه گُل
در چشمِ بدسگالان رسته چو تیز خار»
«تورکها که بازوان نیرومند زمان و دین هستند، به هنگام هجوم بزرگان جنگند؛ پهلوانان سرکش و دلیران چیرهدست هستند؛ شیران جنگ و پلنگان زمانهاند. کمانها در دست تورکها مانند ابر، و بازوان آنها در حین کارزار بسان باران تندبار است. تورکها به هنگام سختی پولاد را با شمشیرهایشان میبرند و در روز نبرد خورشید را با تیرهایشان میپوشانند. رحمت بر این پهلوانان میدان جنگ.... تورکها به وقت هجوم آوردن، مانند شیران مرغزار از جای خویش بر میخیزند. از ترس تورکها، مشرکین مانند رعد آسمان ناله میکنند و از وحشت شمشیر تورکان، کفار مانند ابر میگریند. تورکها در نظر خیرخواهان مانند گل تازه و تر، و در چشم بدخواهان بسان خاری تیزاند».
استانبول، به سبب آنکه مرکز سلطنت تورک است، ستایشگاه و معبود هفتاد و پنج میلیون تورک در آسیا است. در مکانی این چنین مهم، به جای تقدیس، تلعین و تحقیر کردن میراث تاریخی شریف پیشینیان بزرگوار کبیر و مشهور تورکان مانند چنگیز و تیمور، چقدر ناشایست و بدسرانجام است. این را آیندهی نزدیک نشان خواهد داد.
در روزهای اخیر، پرچم آبیرنگ محبوب [تورکستان] و جهانگیر تیمور که
شرف تاریخی همهی تورکان است، برای نخستین بار به همراه ترنم سرود تیمور به اهتزاز
در میآید و برادران تورک ما در آنجا [تورکستان]، با فداکاری بیرق استقلال را بر
میافرازند. استانبول نیز شفقت و پاسداشت و تبریکش را با تلعین خود اظهار میکند:
ما زِ یاران چشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آن که ما پنداشتیم
ما از دوستان انتظار کومک داشتیم؛ آنچه گمان میکردیم چقدر اشتباه بوده است! ....
امروز از سلالهی چنگیز و تیمور، در هندوستان، در قازان، در قفقاز، در آزربایجان، در کریمه، در تورکستان، در آستاراخان، در اورنبورگ، شاهزادهگان معروف با نفوذ و ارباب معرفت به وفور یافت میشوند. آیا آنها، این تلعین را چگونه تفسیر خواهند نمود؟
در بارهی زبان و ادبیات تورک، کسانی که به هر دو زبان عالم هستند می توانند انتقاد حق و صلاحیت تشخیص را کسب کنند. نویسندهگانی که بر زبانهای چاغاتای-جغتائی و اویغور و پهلوی و زند و دری و سغدی واقف نیستند، در این مساله نمیتوانند حقیقت و کنه مطلب را درک کنند. امروزه در استانبول، نویسندهگانی که به شایستهگی بر دو زبان تورکی و فارسی واقف باشند، با تاسف اقلیتی کم شمارند. اگر در استانبول کسانی که زبان فارسی را بخوبی میدانستند مانند گذشته یافت میشدند، لزومی به ترجمهی داستانهای هزار و یک شب از فرانسه به تورکی استانبولی نمیدیدند
مجدالسلطنهی افشار
پایان
ترجمه
متن تورکی بخشی از مقالهی «بیر جواب مناسبتیله - ایران ادبیاتینا
بیر نظر» به قلم جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه
بیر جواب مناسبتییله: ایران ادبیاتینا بیر نظر
هفتهلیک «ادبیاتِ
عمومیه مجموعهسی»نین ییرمینجی ساییسیندا «ایران ادبیاتینین ادبیاتیمیزا تاثیری»
عنوانی آلتیندا، دنیانین ان بویوک جهانگیرلهری اولان تورکلهرین عظیم الشّان
خاقانلارینی تلعین ائتدیلهر. مادام که مقالهنین محرّری، ایران شعرایِ مشهورهسینی
تقدیر ائتمهکله کسبِ لیاقت ائتمیش، و حقیقتاً اونلارین دئدیکلهرینی و افکارینی
درک ائتمیش بولونویور، نهدهن دولایی اونلارین انسانیته دائر نصایحِ حکیمانهلهرینه
مراعات بویورمویورلار؟ ایرانین ان بویوک و گزیده شاعری، مشهورِ عالَم «فردوسی طوسی»
علیه الرّحمه دییور که:
بزرگش نخوانند
اهلِ خرد
که نامِ بزرگان
به زشتی بَرَد
«بویوکلهرین اسمینی چیرکینلیکله ذکر ائدهن، عاقللهر نزدینده بویوک ساییلماز».
اعاظمِ شعرایِ
ایرانیهدهن «مسعود سعد سلمان» رحمه اللّه علیه بوندان سکیز یوز سنه اوّل، یعنی
عثمانلی سلطنتِ جلیلهسینین تشکیلیندهن ایکی یوز سنه مقدّم، دنیانین ان معظّم و
غیور ملّتی اولان تورکلهرین ستایشینده بو قصیدهنی انشاد ائتمیشدیر:
تورکان که پشت
و بازویِ دینند و روزگار
هستند گاهِ
حمله بزرگانِ کارزار
گُردانِ سرکشند
و دلیرانِ چیرهدست
شیرانِ بیشهاند
و پلنگانِ کوهسار
در دستشان کمانها
مانند ابرها
در رزمْ تیرهایشان
بارانِ تندبار
پولاد را به تیغ
به سُنبند گاهِ زخم
خورشید را به تیر
بپوشند روزِ بار
رحمت بر این یلان
که به میدانِ کرّ و فر
خیزند وقتِ
حمله چو شیرانِ مرغزار
از ترسِ «تورک»
شرک بنالد چو رعدِ سخت
وز تیغِ «تورک»
کفر بگرید چو ابرِ زار
در چشمِ نیکخواهان،
رسته چو تازه گُل
در چشمِ
بدسگالان، رسته چو تیز خار
«تورکلهر که زمان و دینین قوّتلی قوللاریدیر، هجوم وقتینده محاربهنین بویوکلهریدیر. سرکش پهلوانلار و چیرهدست دلیرلهردیر. محاربهنین آرسلانلاری و زمانین قاپلانلاریدیر. اونلارین اللهرینده کمانلار بولوتلار گیبیدیر. حربده اونلارین قوللاری ساغاناقلارا بنزهر. چلییی چتین وقتلهرده قیلیجلا کسهرلهر. حرب گونلهرینده گونهشی اوخلارییلا اؤرتهرلهر. رحمت بو جنگ میدانینداکی پهلوانلارا ... هجوم وقتینده چیمهن آرسلانلاری گیبی یئرلهریندهن قالخارلار. تورکلهرین قورخوسوندان شرک گؤکگورولتوسو گیبی نالهلهر ائدهر. آغلایان بیر بولوت گیبی تورکون قیلیجیندان کفر آغلار. تورکلهر خیرخواهلار نظرینده تازه چیچهک گیبیدیرلهر. فنالارین گؤزونده ایسه دیکهنلی اوخ گیبیدیرلهر».
ایستانبول تورک مرکزِ سلطنتی اولماق مناسبتییله، آسیادا یئتمیش بئش میلیون تورکون سئوگیلی بیر ستایشگاهیدیر. بؤیله مهم بیر موقعده «چنگیز» و «تیمور» گیبی تورکلهرین معظّم و مشهور اسلافِ بزرگوارلارینا تقدیس یئرینه تلعین ائتمهک و اونلارین تاریخی شرفلهرینی تحقیر ائتمهک، نه قدَر ناشایسته و بدمَآلدیر، بونو آتی قریب گؤستهرهجهک.
بوگونلهرده «تیمور»ون
جهانگیر اولان و عموم تورکلهرین تاریخی شرفی اولان سئوگیلی گؤک بایراغی بیرینجی
دفعه اولماق اوزهره «تیمور»ون مارشییلا برابر تموّج و ترنّمه باشلایور. و
اوراداکی تورک قارداشلاریمیز فداکارانه استقلال بایراغی اوجالدییورلار. ایستانبول
نوازش و تکریم و تبریکینی لعنتلهریله ابراز ائدییور.
ما زِ یاران
چشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آن
که ما پنداشتیم
«بیز دوستلاردان یاردیم بکلهردیک. ظن ائتدیییمیز نه قادار یانلیش ایمیش! ».....
«چنگیز» و «تیمور» سلالهسیندهن بوگون هیندده، قازاندا، قافقاسیادا، آزهربایجاندا، قیریمدا، تورکوستاندا، آستاراخاندا، اورینبورقدا معروف و اربابِ معرفت و نفوذ شاهزادهلهر کثرتیله موجوددورلار. عجبا بو تلعینی نه دورلو تفسیر ائدهجهکلهر؟
تورک لسان و
ادبیاتی خصوصوندا هر ایکی لسانا عالم اولان بیر شخص، حقِ تنقید و تشخیص قازانابیلیر.
چاغاتای و اویغور و پهلوی و زند و دری و سغدی لسانلارینا واقف اولمایان محرّرلهر،
بو مسالهده حقیقتی درک ائدهمهزلهر. ایستانبولدا بو زماندا تورک و فارس لسانینا
لایقییلا واقف اولان محرّرلهر، مع التّاسّف اقلّیت اوزهره بولونویور. اگر ایستانبولدا
فارسی لسانینی اسکی زماندا اولدوغو گیبی بیلهنلهر اولسایدی، «بین بیر گئجه»یی
فیرانسیزجادان ایستانبول تورکجهسینه ترجمه ائتمهیه لزوم گؤرمهزلهردی.
مجدالسلطنهی
افشار»
پایان
نقل قول متن تورکی
متن
کامل قصیدهی شمارهی ۱۵۵ مسعود سعد سلمان در ستودن تورکان و ستایش
سلطان مسعود
تورکان
که پشت و بازوی ملکند و روزگار
هستند گاه
حمله بزرگان کارزار
گردان
سرکشند و دلیران چیرهدست
شیران
بیشهاند و پلنگان کوهسار
در
دستشان کمانها مانند ابرها
در زخم
تیرهاشان باران تندبار
در چشم
نیکخواهان رسته چو تازه گل
در جان
بدسگالان رسته چو تیز خار
پولاد را
به تیغ به سنبند گاه زخم
خورشید
را به تیر به پوشند روز بار
باره
برون جهانند از آتشین مصاف
بیلک
برون گذارند از آهنین حصار
رحمت
برین سران سرافراخته چو سرو
کاندر
سرای ملک رزانند روز بار
رحمت
برین یلان که به میدان کر و فر
خیزند
وقت حمله چو شیران مرغزار
جان بردن
عدو را بسته میان به جان
در پیش شهریار
جهاندار کامگار
مسعود
شاه مشرق و مغرب که دور چرخ
بر تاج
او سعود کند هر زمان نثار
ای یافته
سپهر ز تو قدر و مرتبت
وی کرده
روزگار ز رأی تو افتخار
تو
بدسگال مال و ز کف تو روز بزم
چون
بدسگال مال تو کم یافت زینهار
تیغ
برهنه تو چنان یافت کسوتی
کان ملک
را شعار بود عدل را دثار
تا عزم
راه و قصد سفر کردهای شدست
فصل خزان
به خرمی فصل نوبهار
گردی
روان به طالع میمون و فال سعد
اقبال
راهبر شده و بخت کامگار
بر تیز
خیز کوهی تند سبک رکاب
رخشی چو
باد در تک و چون چرخ در مدار
وین
شاهزادگان که بدیشان شدست باز
اصل بنای
دولت و دین سخت استوار
با فر و
جاه خسرو پرویز و کیقباد
با بأس و
زور رستم و گیو و سفندیار
جمله تو
را عزیزان چون جان و تن ولیک
امر تو
را به رغبت مأمور و جانسپار
در گرد
چتر و رایت تو کرده تعبیه
شیران بی
نهایت و پیلان بیشمار
خو کرده
دستهاشان با لعب طعن و ضرب
خوش گشته
گوشهاشان با بانگ گیرودار
یک
شاهزاده را تو اگر نامزد کنی
گویی که
تخت قیصر و تاجش به حضرت آر
راند سپه
به روم و کند روم را خراب
یک مه تو
را ندارد بیش اندر انتظار
آراستهست
دولت و دین از تو تا به حشر
کایزد
بهر دولت و دین کردت اختیار
شاها
زمین هند به خون تشنه گشت باز
زینجا به
سوی هند سپاهی کش ابروار
سیراب کن
زمین را یک سر به تیغ تیز
هر سو ز
خون فروران بر خاک جویبار
امروز
بارد آنچه نبارید تیغ دی
امسال
بیند آنچه ندیدست هند پار
امروز بتپرستان
هستند بیگمان
در بیشهها
خزیده و در غارها بشار
اکنون
چنان در افتد در هند زلزله
کز هر
سویی بلرزد هامون و کوه و غار
از بوم و
خاک هند بروید نبات مرگ
وز جان
اهل شرک برآید دم و دمار
در هند
بشکفاند آن تیغ برق زخم
هنگام
کارزار به دی ماه لاله زار
بپراکند
ز هول تو چون گرد هر سپاه
بشکافد
از نهیب تو چون نار هر حصار
وز سهم
آبرنگ حسام تو خسروا
آتشکده
شود دل رایان گنگبار
از جمع
بتپرستان و ز فوج مشرکان
بانگ و
نفیر خیزد روزی هزار بار
گویند
بازخاست ز جای آن سپید شیر
کو را ز
جان یاران باشد همه شکار
کردست
عزم آن که بشوید ز کفر پاک
مرهند را
به ضربت شمشیر آبدار
در دست
تو به حمله علمها بکند باز
آن رخش
باد سیر تو و آن گرز گاوسار
وین هر
دو را به کوشش یاری دهند نیز
آن رمح
جان شکار تو و تیغ عمر خوار
از سطوت
تو شرک بنالد چو رعد سخت
وز ضربت
تو کفر بگرید چو ابر زار
گردد ظفر
قوی و شود فتح زورمند
زان بیلک
نحیف تو و خنجر نزار
گیرد
زمین ز تیغ همه پاک رود خون
گردد فلک
ز گرد هوا جمله بحر قار
ای جاه
تو چو مهر ز رتبت فلکفروز
وی کف تو
چو ابر به بخشش جهاننگار
تو سایه
خدایی و خورشید خسروان
جز تو که
دید هرگز خورشید سایهدار
اختر کجا
فروزان باشد به نقش مهر
شاهان به
تو چه مانند ای شاه و شهریار
حقا که
چون تو راد ندیدست دور چرخ
والله که
چون تو شاه ندیدست روزگار
دیوان
ملک بیش نیابد چو تو ملک
میدان
ملک بیش نبیند چو تو سوار
در جمله
ملک بود تو را دایه زین سبب
گه بر
کتف نشاندت و گاه با کنار
تا تیغ
تیز مادر فتحست روز رزم
گردد به
گاه زادن گریان و بیقرار
بر زادن
فتوح قوی باد تیغ تو
تا هر
زمانت فتحی زاید چو صد نگار
بادت
خجسته عزم و ره نهمت و غزات
کام مراد
تو همه حاصل ز کردگار
چرخت
غلام و عمر به کام و زمانه رام
دولت
رفیق و بخت معین و خدای یار
مقالات و آثار رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی
افشار اورومی-مجدالسلطنه
ایراندا
تورک صنایعِ نفیسهسی. مقالهی تورکی جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه
در بارهی ادب و شعر تورکی در ایران- سال ١٩١٥
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_14.html
جمشیدخان
افشار اورومی: ایران ادبیاتینا بیر نظر. مقالهی
تورکی جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسطنه در دفاع از تاریخ تمدّن و میراث
مدنی تورک – ١٩١۶
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/06/blog-post_12.html
مقالهای
از جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی قتل عام سی هزار تورک توسط شیخ عبیدالله
نهرینی به اسم ترویج شریعت در اورمیه، میاندوآب، بناب، مراغه، ملکان، ... مقدمه،
تصحیح، ویرایش، زیرنویسی: مئهران باهارلی
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/04/blog-post.html
حکما
و دانشمندان اوروپایی که از طرف روحانیها تکفیر شدهاند. مولف: جمشیدخان سوباتایلی
افشار اورومی- ١٩١٣
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_30.html
جمشیدخان
سوباتایلی افشار اورومی، تورک اولوسال اؤندهرین تورکجه و فارسجا قوشوقلاریندان
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_23.html
مجدالسلطنه
افشار اورومی: تورکها، برجستهترین و غیورترین ملت دنیا-دونیانین ان معظم و غیور
ملتی اولان تورکلهر
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_73.html
جمشیدخان
افشار اورومی: سلاطین تورک حامیان و مروجان علوم و فنون و هنرها بودند. زبان تورکی
وسیع و بینیاز است.
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_25.html
روایت
تورکی از قتل عامِ مردمِ ولایتِ اورمیه توسط آسوریان و ارمنیان و کوردان؛ و
قدردانی مردم تورک از رهبر ملی مجدالسلطنه افشارِ نجات دهنده
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_9.html
رهبر
ملی تورک جمشیدخان افشار اورومی: در ماهیت واقعی حرکت
مشروطه و تخریبات و قساوت اوباش و اشرار موسوم به فدائی و مجاهد
https://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post.html
نادرشاه
افشار از زبان رهبر ملی تورک جمشیدخان افشار اورومی -١٩١٣
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_7.html
جمشیدخان
سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه، ١٨٩٨ میلادی -١٢٧٧ شمسی: «دولتِ عّلیهیِ
عثمانیه امروز اسبابِ مفاخرتِ عمومِ اسلامیان میباشد.»
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post_13.html
در بارهی رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتایلی
افشار اورومی-مجدالسلطنه
پروفسور
ویلیامز جکسون: مجدالسلطنه افشار اورومی، جامع سه شخصیت دانشمند، نظامی و درباری
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/11/saturdaydecember-17-2011-abraham_13.html
جمشیدخان
سوباتایلی افشار اورومی-مجدالسلطنه (١٨٦٤-١٩٤٠)
https://sozumuz1.blogspot.com/2020/10/blog-post.html
جمشیدخان
سوباتایلی بکیشلو مجدالسلطنه افشار اورومی
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/09/blog-post_20.html
جمشید
سوباتایلی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار ارومی) والی آزربایجان نیمهمستقل-
تحت الحمایهی امپراتوری عثمانلی (٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اوکتوبر ۱۹۱۸)
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_29.html
مجدالسلطنه
در سال ١٩١٠، شدیدا تورکگرا و سخت تورکیست بود.
https://sozumuz1.blogspot.com/2021/01/blog-post_2.html
پیوستن
جمشیدخان افشار اورومی و نیروهای تحت فرماندهیاش به اوردوی اسلام-عثمانلی به
فرماندهی خلیل پاشا
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/02/blog-post_5.html
دستگیری،
تبعید و حبس جمشیدخان افشار اورومی توسط دولتین روسیه و بریتانیا
https://sozumuz1.blogspot.com/2019/01/blog-post_20.html
جهالت
است یا مانقورتیسم؟ بایکوت جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی و حاجی بیگ بلوری
تبریزی و علیاحسان پاشا و خلیل پاشا و یاران کرامشان
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/12/blog-post_24.html
اورمولو
و افشار اولان «جمشیدخان افشار اورومی» (مجدالسلطنه) و آزهربایجانچیلارین اونا
قویدوغو بایکوت
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/12/blog-post_15.html
مستوره
افشار اورومی، یک شخصیت ملی تورک و دفاع او از «تورک میللی موجادیلهسی»، بر اساس
عرض حال و شکایت وی به مجلس شورای ملی
https://sozumuz1.blogspot.com/2018/03/blog-post_8.html
جمشیدخان
مجدالسلطنه و قیصرخانیم افشار در کتاب نیکیتین
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/12/blog-post_24.html
انعکاس
شعور ملی تورک در نامهای اشخاص خانوادهی جمشیدخان افشار اورومی و نادرشاه افشار،
و نبود آن در نامهای اشخاص خانوادهی پیشهوری، خیابانی، ستارخان و شاه اسماعیل
https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_14.html
ما
تورکیم! از نامهی دانشآموزان اورمیه به انجمن ملی تبریز در یک صد و ده سال پیش
https://sozumuz1.blogspot.com/2016/07/blog-post_3.html
زبان
معیار مودرن تورکی
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/08/blog-post_31.html
یاشاسین
تورک جوانلاری! خطابهی تورکی غنیزاده سلماسی به جوانان تورک نوشته شده در ١٠٩
سال پیش
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_30.html
نامهی
تورکی تقی رفعت به محمدامین رسولزاده
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_23.html
٩٨مین
سالگرد تاسیس «مدرسهی تورک خیر یوردو» (صلاحیه) اورمیه و ١٠٧مین سالگرد «مدرسهی
تورک بالو« و یادی از «حاجی میرزا فضل الله مجتهد اورمولو»
http://sozumuz1.blogspot.com/2016/02/blog-post_22.html
[1] تورک یوردو. ییل ۷، جلد ۱۴، عمومی سایی ۱۵۵.
۱۶ مارت،
۱۳۳۴- سایی
۵ و
عمومی سایی ۱۵۶. ۱ آوریل، ۱۳۳۴- سایی ۶
[2] مجدالسلطنه در سال ١٩١٠، شدیدا تورکگرا و سخت تورکیست بود.
[3] در آن دوره علاوه بر «هویت ملی تورک»، سه هویت ملی غیر تورک –ضد
تورک هم در میان نخبهگان تورک در ایران پدیدار شد: «هویت ملی ایرانی- ملت ایران»
و «هویت قومی آزربایجانی-قوم آزربایجان» به عنوان جزئی از ملت ایران ایجاد شده در
دورهی مشروطیت توسط بریتانیا-ماسونها-ازلیها-پارسیها؛ و هویت ملی غیر تورک و
جدید «آزربایجانی- ملت آزربایجان» ایجاد شده در سال ١٩٣٧ به امر استالین و میکویان
ارمنی در روسیهی شوروی که به ایران هم صادر شد.
No comments:
Post a Comment