Thursday, October 12, 2017

بخشنامه‌ی اداره‌ی فرهنگ آزربايجان برای رايج ساختن نام و هويتهای قومی جعلی-استعماری آذری و آذربايجانی به جای تورک


بخشنامه‌ی اداره‌ی فرهنگ آزربايجان برای رايج ساختن نام و هويتهای قومی جعلی-استعماری آذری و آذربايجانی به جای تورک

مئهران باهارلی

Monday, May 23, 2011


در زیر متن یک بخشنامه‌ی محرمانه از رئیس فرهنگ آزربایجان مربوط به سال ١٣٣١-١٩٥٢ را آورده‌ام. این بخشنامه که عطف به مرقومه‌ی محرمانه‌ی استانداری آزربایجان به همان مضمون به روسای دبیرستانها ابلاغ شده است، خواهان انجام اقدامات و تدبیراتی برای رایج ساختن نامها و مفاهیم «نژاد آزری-آزربایجان» و «زبان آزری- آزربایجان» به جای «تورک»؛  و ممنوع ساختن ورود نشریاتی که تورک بودن مردم آزربایجان را بیان می‌کنند است. پس از نقل متن بخشنامه، به چند نکته‌ی مربوطه اشاره کرده‌ام.


متن بخشنامه‌ی محرمانه‌ی رئيس فرهنگ آزربايجان

وزارت فرهنگ
اداره‌ی فرهنگ آذربایجان
بازرسی
٥٣٣-م ١٣٣١- ٠٩- ٢٠ محرمانه

آقای رئیس دبیرستان

بر طبق اطلاع واصله، مدتی است که در ترکیه اقدام به نشر کتابهائی برای نشان دادن نژادهای مختلف تُرک شده. و با دلایلی خلاف حقیقت «نژاد آذری یعنی آذربایجان» را تُرک قلمداد، و خواسته‌اند از این راه در افکار مردم این سامان رخنه نموده، و با اشاعه‌ی پان‌ترکیسم نتایج مطلوبی بگیرند. مقتضی است:

اولاً- مراقبت دقیق نمائید که از پخش و انتشار این قبیل نشریات مضل در بین محصلین جداً جلوگیری شود.
ثانیاً- تحقیق نمائید که در صورت انتشار این قبیل نشریات، نسخی از آنرا بدست آورده به اداره ارسال دارید.
ثالثاً- به آقایان دبیران تاریخ و جغرافیا دستور دهید که من غیرمستقیم و ضمن درس نسبت به ریشه‌ی «زبان آذری» و مبارزه با این قبیل افکار مسموم کننده و اینکه «زبان آذربایجان، ترک نبوده و آذری است» سخنرانیهای مستدل به دانش‌آموزان بنمایند.
رابعاً- در صورت امکان، مقدمات تهیه سخنرانیهای عمومی در این مورد به عمل آید.

رئیس فرهنگ استان ٣

رونوشت عطف به مرقومه ٥٦٣١- ٣١-٩-١٦ محرمانه جناب آقای استاندار آذربایجان تقدیم، و اضافه می‌نماید که در این مورد تعلیمات لازم به نمایندگان فرهنگ نیز صادر شده است.

رئیس فرهنگ استان ٣

رونوشت در پاسخ به نامه ی شماره ی ١٢٧٥٧-س-١١٦٤٤-٣١-٩-٤ جهت استظهار وزارت کشور ایفاد می شود

استاندار آذربایجان، دکتر سجادی

چند نکته:

١-بخشنامه ادعا می‌کند زبان «سامان آزربایجان» (در آن زمان استان آزربایجان منطبق بر سه استان آزربایجان شرقی، آزربایجان غربی و اردبیل امروزی بود)، «تورکی» نیست و «آزری» است.

 احمد کسروی تبریزی، از دمکراتهای آزربایجان دوره‌ی آزادی‌ستان و پان‌ایرانیستهای آزربایجان‌گرا، در سال ١٣٠٤ شمسی نظریه‌ای را مطرح کرد که گویا قبل از شیوع و رواج زبان تورکی در منطقه‌ی آزربایجان، در آنجا یک زبان مشخص و معین و فراگیر ایرانیک به نام «آزری» وجود داشته است. (این نظریه، غیرعلمی و مردود است. آزری درنزد واضعین آن یعنی مولفین عرب، به معنی منسوب به آزربایجان و از جمله هر زبان ایرانیک و یا غیر ایرانیک رایج در آن، از جمله رازی، تالشی، تاتی، گیلگی، لکی، کوردی و ... بود، نه به معنی یک زبان مشخص و معین و فراگیر ایرانیک. علاوه بر آن، در دوره‌ی مذکور در منطقه‌ی آزربایجان دهها، بلکه بیش از صد زبان مختلف رایج بود و نه یک زبان فراگیر ایرانیک و یا غیرایرانیک).
پس از ظهور این نظریه، گروهها و شخصیتهای مساله‌دار با هویت و ملت تورک در ایران یعنی دولت ایران، پان‌ایرانیستها، آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست (این دو گروه آخر در دوره‌ی مشروطیت موسوم به مجاهدین و دمکراتهای آزربایجانی بودند)، «آزری» کسروی را گرفته و به آن معنایی جدید، به عنوان نام زبان کنونی منطقه‌ی آزربایجان که «تورکی» است دادند. پس از آن، نام آزری به منظور اجتناب از کاربرد نام تورک و تورکی، تاکید بر تورکی نبودن زبان تورکان ساکن در منطقه‌ی آزربایجان و تجزیه‌ی ملت تورک ساکن در ایران- نخست از سوی مقامات رسمی، «پان‌ایرانیستها»، «آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا» و «آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست»، و از سالهای جنگ جهانی دوم به بعد از سوی «آزربایجان‌گرایان استالینیست» و «تورکهای چپ ایرانی» – به طور گسترده بکار رفت. در این بخشنامه‌ی دولتی هم، «آزری»، مطابق ترمینولوژی رسمی دولت ایران و پان‌ایرانیسم به عنوان یک «زبان غیر تورکی» و یک «نژاد غیر تورک» بکار می‌رود.

٢-در بخشنامه، مفهوم «آزری» معادل «آزربایجان» بکار رفته است («نژاد آذری یعنی آذربایجان را ترک قلمداد...».). مفهوم «آزربایجانی» و «مردم آزربایجان» به عنوان یک قوم مشخص، معین و جدا؛ و یک هویت قومی که «زیرمجموعه‌ی ملت ایران با زبان ملی فارسی» است («هویت قومی آزربایجانی»)، در دوره‌ی مشروطیت توسط سران ضد تورک این حرکت در تبریز ایجاد شد و توسط آنها از جمله با ایجاد «انجمن آزربایجان» در تهران و «انجمن ایالتی آزربایجان» در تبریز و نشر کتب متعددی مانند تاریخ «هیجده ساله‌ی آزربایجان» (کسروی)، «دانشمندان آزربایجان» (تربیت)، ... در ادبیات سیاسی کشور کاملاً جا افتاد و تثبیت شد. مفهوم «قوم آزربایجانی» با نفی وجود ملت تورک در ایران و تجزیه‌ی آن، از دوره‌ی مشروطیت تاکنون یکی از مهمترین ابزارهای تورک‌ستیزی و تورک‌زدائی و نسل‌کشی زبانی و ملی ملت تورک، سد کردن روند ملت‌شوندگی توده‌ی تورک و بی‌شعور ملی نمودن وی در تاریخ معاصر ایران بوده است. مفهوم «قوم آزربایجانی» در این استقامت آنچنان موفق و موثر عمل کرده بود که توجه استالین را هم به خود جلب کرد. وی پس از مشاهده و درک عمل‌کرد و قابلیت ضدتورک عظیم مفهوم «قوم آزربایجان»، آن را از آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست به عاریت گرفت و در سال ١٩٣٧ تبدیل به مفهوم «ملت آزربایجان» متحول نمود (هویت ملی آزربایجانی). بدین ترتیب ایدئولوژی «آزربایجان‌گرایی استالینیستی» و «ملت آزربایجانی» در قفقاز جنوبی زاده شد.

٣-پس از سال ١٩٣٧، بین «پان‌ایرانیستها»، «آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست»، «آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا» و «تورکهای چپ ایرانی»  همگرایی جدیدی مبنی بر کاربرد مفاهیم قومی-زبانی «آزری» و «آزربایجانی» به جای تورک - به منظور نفی هویت ملی تورک و زبان تورکی، انکار وجود ملت تورک در ایران و تلاش برای تجزیه‌ی آن- فرم گرفت که تا به امروز ادامه دارد. این دستجات و جریانات در داخل و خارج ایران، برای نامیدن بخشی از ملت تورک ما که ساکن منطقه‌ی آزربایجان است و زبان وی و نفی نام ملی و هویت ملی تورک او، همزمان از نامهای آزری و آزربایجانی استفاده می‌کنند. در بخشنامه‌ی دولتی اداره‌ی فرهنگ «آزربایجان» هم، «آزری» و «آزربایجان» هم‌معنی شمرده شده‌اند.

٤-در این بخشنامه سیاست راهبردی دولت ایران، پان‌ایرانیستها و آزربایجان‌گرایان برای تقلیل و تحدید ملت و زبان تورک به منطقه‌ی آزربایجان؛ ایجاد هویت قومی مصنوعی آزربایجانی و آزری؛ تجزیه‌ی ملت واحد تورک در ایران به آزربایجانی و غیرآزربایجانی، و ..... از طریق عَلَم کردن آزربایجان، مشاهده می‌شود.

٥-بخشنامه برای جلوگیری از آگاهی دانش‌آموزان به هویت ملی تورکی خود، توصیه می‌کند نشریاتی که واقعیت تورک بودن مردم و زبان آنها را بیان می‌کنند ممنوع شوند. برای مغزشوئی و هویت‌زدائی دانش‌آموزان تورک نیز توصیه می‌کند معلمین در کلاسها به توجیه دانش‌آموزان و همچنین اجرای مراسم سخنرانی‌های عمومی در مدارس اقدام کنند. قابل ذکر است این و دیگر تدبیرات برای مغزشوئی و بی‌هویت کردن دانش‌آموزان تورک توسط ممنوعیتها و ... که مصادیق بارز تدابیر برای نسل‌کشی زبانی و ملی ملت تورک هستند، نخستین بار در تاریخ از سوی دمکراتهای آزربایجان قبل از ایجاد سلسله‌ی پهلوی (در دوره‌ی مشروطیت و دوره‌ی آزادی‌ستان، فیوضات و ....) طرح و اجرا شده‌اند.

٦-بخشنامه از سوی اداره‌ی «فرهنگ» («معارف» سابق) صادر شده است. یکی از وظیفه‌ها‌ی اصلی اداره‌ی فرهنگ (معارف سابق) آزربایجان و همچنین وزارت فرهنگ (معارف سابق) کشور از دوره‌ی مشروطیت به بعد، تورک‌زدائی از صحنه‌ی آزربایجان و ایران و فارس‌سازی توده‌های تورک بوده است. به عبارت دیگر در ترمینولوژی دولتی وقت، «فرهنگ و معارف» معنی ضمنی «نسل‌کشی زبانی و فارس‌سازی ملت تورک» را دارا بود. (در نتیجه، «اداره‌ی فرهنگ و وزارت معارف» هم، به واقع «اداره و وزارت فارس‌سازی» بودند).

سابقه‌ی کاربرد مفهوم «معارف» در ادبیات سیاسی ایران به صورت کُدی برای تورک‌ستیزی و فارس‌سازی تورکها، به دوره‌ی پیش از مشروطیت در تبریز برمی‌گردد. هنگامی که «انجمن معارف تبریز» به جای مدارس تورکی اقدام به ایجاد شبکه‌ی گسترش مدارس جدید فارسی در تبریز و دیگر شهرهای تورک‌نشین کرد (زبان کاربردی برای تدریس و  کتب این مدارس، منحصراً فارسی اعلام شده بود که این امر با مخالفت مظفرالدین شاه و سپس محمدعلی شاه روبرو شد). شخصیتهای فارس‌گرای تبریزی که موسس این انجمن (در راسشان تقی‌زاده، فیوضات، جلیل اردبیلی، تربیت، امیرخیزی، ...) بودند، بعدها به رهبران جنبش مشروطیت ایران و سران «انجمن آزربایجان» در تهران و «انجمن ایالتی آزربایجان» در تبریز، سپس حرکت آزادی‌ستان و کارگزاران رضاخان-رژیم پهلوی تبدیل شدند.

٧-بخشنامه ادعا می‌کند در تورکیه کتابهائی در باره‌ی «نژادهای مختلف تورک» منتشر شده است. به فرض صحت این ادعا، از آنجائیکه تورکیه‌ی کمالیست اساساً اعتقادی به نژاد تورک نداشت و علاوتاً به لحاظ قومی تنها اغوزهای غربی ساکن در تورکیه، قبرس و شبه جزیره‌ی بالکان را تورک می‌دانست، احتمالاً کتابهای مذکور، غیر دولتی بوده و در نتیجه نژادگرایی تورکی ادعائی، یک نژادپرستی دولتی نبوده است. اما این بخشنامه که از «نژاد آزری یعنی آزربایجان» سخن می‌گوید، یک سند رسمی و دولتی محرمانه است و نشان از وجود نژادپرستی دولتی و نهادینه در ایران دارد.

٩-بخشنامه دیدگاه بدوی و نژادپرستانه‌ی رسمی و دولتی در ایران در باره‌ی هویت ملی را در خود منعکس کرده است («نژاد آزری یعنی آزربایجان»، ....). در این دیدگاه خون‌محور، تورک بودن (و ایرانی بودن، ...) یک هویت و مفهوم نژادی است. در حالیکه تورک بودن، مانند فارس و کرد و بلوچ و عرب و ... بودن، می‌تواند هویتی قومی، ملی، زبانی و فرهنگی باشد، اما از دور و نزدیک ربطی به «نژاد» ندارد.

١٠-بخشنامه ادعای تورک بودن مردم و زبان آزربایجان را «پان‌تورکیسم»، «افکار مسموم کننده» و کتبی را که این مطالب را بیان می‌کنند «نشریات مضل» اعلام می‌کند. این همان تاکتیک شیطان‌سازی از هویت تورکی و مدافعین آن است که همواره از سوی پان‌ایرانیستها، دولت ایران و طیفهای گوناگون آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست (علی‌رضا اصغرزاده، سیروس مددی، عباس جوادی، ...)، به منظور ترسانیدن مردم از هویت ملی تورک خودشان بکار می‌رود.

١١-بخشنامه منکر این واقعیت می‌شود که زبان رایج در آزربایجان (بخشهای تورک‌نشین آن) تورکی است. انکار این واقعیت میدانی بدیهی در افواه رسمی و اسناد دولتی، صرفاً ندیدن واقعیتها و یا بریدگی از آنها نیست. بلکه انکار و ناموجود کردن یک گروه ملی در اسناد رسمی و قانونی و حقوقی یک دولت و در نتیجه یک مولفه‌ی مهم از نسل‌کشی ملی و زبانی ملت تورک است. این بخشنامه یک گاف معصومانه و یا اقدام خودسرانه‌ی یک مقام محلی نیست؛ بلکه سندی است موثق که وجود یک نظام معظم (شامل استانداری، اداره‌ی فرهنگ، دبیرستانها، معلمین،...) و سیاست رسمی-دولتی برای نسل‌کشی ملی و زبانی ملت تورک در یک صد سال اخیر را اثبات می‌کند.

١٢-تورک‌ستیزی و انکار هویت ملی تورک از طریق مهندسی قومی استعماری و «آزری» و «آزربایجانی» نامیدن بخشی از ملت تورک ساکن در ایران توسط مقامات دولتی ایران، به درجه‌ی بسیار با شکست مواجه شده است. اعتراضات مردمی «هارای هارای، من تورک‌ه‌م»، ایجاد فراکسیون نمایندگان مناطق «تورک»، آغاز به کاربرد نام تورک به عنوان نام قومی ما از سوی بیبیسی فارسی و .... ضربه‌های تاریخی جدی بر هویتهای جعلی و استعماری «آزری» و «آزربایجانی» بود. حتی رهبر جمهوری اسلامی ایران اخیراً از هویت قومی و زبان «تورک» سخن گفت. با این همه هنوز یک جبهه‌ی مهم دیگر منکر هویت ملی تورک، یعنی سیاسیون و رسانه‌های کشورهای جمهوری آزربایجان و تورکیه وجود دارد که ملت تورک ما را «آزربایجانی»، «آزری»، «تورک آزربایجانی»، «تورک آزری»، ... می‌نامند. هر فرد تورک موظف است که صدای اعتراض و مخالفت خود را با اینگونه هویت‌تراشی‌های استعماری و نژادپرستانه بلند کند.

١٣- از منظر ملت تورک ساکن در ایران، هر نام و هویت قومی و ملی به جز تورک، نام و هویتی ضدملی، استعماری و نژادپرستانه است. در سالهای اخیر در جامعه‌ی تورک، آگاهی عمومی در باره‌ی ماهیت ضدتورک، استعماری و نژادپرستانه‌ی نام و هویت قومی «آزری» حاصل شده است. لازم است که در باره‌ی نام و هویت قومی و یا ملی «آزربایجانی»، که ساخته و پرداخته‌ی پان‌ایرانیستهای دوران مشروطیت و روسیه‌ی استالینیستی است و به سبب دیدگاه رسمی دولت آزربایجان بودن، عملکردی به مراتب ضدملی و تورک‌ستیزانه دارد نیز، آگاهی عمومی ایجاد شود.

برای مطالعه‌ی بيشتر:

کتاب درسي مشروطيت: بعد از اين تورکي حرف نزنيم. اگر او تورکي حرف زد جواب ندهيم
از خيانتهاي آزربايجان‌گرايان: ممنوع کردن تورکي توسط دمکراتهاي آزربايجان 
از خيانتهاي آزربايجان‌گرايان: فيوضات و طراحي نسل کشي ملي و زباني تورکي در ايران
کميته‌هاي بومي «تورک اجاقي» و گزارش کارگزار وزات خارجه‌ي ايران در مورد ريشه‌کن کردن زبان تورکي و مستعمره‌سازي آزربايجان
يک سند تاريخي: تحميل زبان فارسي به شاگردان تورک با توبيخ و اخطار و قدغن نمودن تورکي حرف زدن در مدارس
زدن افسار الاغ به سر کودکان تورک و بستنشان به آخور تا مثل آدم به فارسي حرف بزنند
جلوگيري از جار زدن به زبان تورکي در مدارس شهر بين (بن)، استان چهارمحال بختياري - ايران مرکزي
تکلم به لهجه‌ي اجنبي تورکي اکيداً ممنوع است. با زبان شيرين فارسي صحبت کنيد!
دانش‌آموزان تورک کوريجان- کبود راهنگ- همدان اصلاً زبان فارسي نمي‌دانند
خانم معلم و صندوق جريمه‌ي تکلم به زبان تورکي
اسناد دولتي در باره‌ي منسوخ کردن زبان تورکي و فارس‌سازي اجباري تورکها توسط مدارس فارسي‌زبان
بنا به گزارشات رسمي سالهاي ١٣٠٤-١٣٠١
قوميتگرائي افراطي فارسي و مراسم کتاب‌سوزي ٢٦ آذر سال ١٣٢٥ در آزربايجان
مورد ايران: نژادپرستي زباني، نسل‌کُشي زباني و زبان‌کُشي دولتي
هويت‌پروري و برابري‌خواهي ملي تورک: مبارزه‌اي عليه نژادپرستي، نئو فاشيسم و نئو کولونياليسم
سياست انكار و سركوب هويت و ملت تورك ورشكست شده است
تحريم مدارس فارسي در يک روز و يا يک ساعت مشخص در سراسر ايران
آزريسم و دولت بريتانيا
تصميم بي‌.بي.سي براي استفاده از نام تورک به جاي آزري، حادثه‌اي تاريخي است
روح دکترين آزربايجان‌گرايي، عَلَم کردن «هويت آزربايجاني» به جاي «هويت ملي تورک»
ايراندا نه «آزه‌ربايجانلي» وار، نه «آزه‌ربايجان تورکو» و نه باشقا بنزه‌ر اويدورما و قوندارما ميلله‌تله‌ر و کيمليکله‌ر.
تورک خالقينين ميللي آدينا قويولان آيمازجا بايکوت
لهجه‌گرائي، طائفه‌گرايي و محلي‌گرايي، سه مانع عمده در مسير روند ملت شدن خلق تورک در ايران

No comments:

Post a Comment