Saturday, August 26, 2017

در ضرورت آغاز «روند تورکی‌سازی»- «تورک‌جه‌له‌شدیرمه سوره‌جی»

در ضرورت آغاز «روند تورکی‌سازی»- «تورکجه‌له‌شدیرمه سوره‌جی»

 

مئهران باهارلی- ٢٠٠٧

این مقاله در اعتراض به گشایش نخستین و تنها شعبه‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ایران، در شهر تبریز مرکز تورک‌ایلی نوشته شده است.

سؤزوموز


ما دیگر این ننگ را نمی‌پذیریم


گفته‌اند «اگر می‌خواهید یک ملت را نابود سازید، از تخریب زبان آن ملت شروع کنید». اگر دارای زبانی هستید، یعنی که دارای دنیائی هستید. دفاع از این دنیا، حقی است که زیستن و مسئولیتی است که تاریخ به شما داده است. زبان امری فرعی نیست. دیگر نمی‌توان ملت تورک را با دروغ‌هائی مانند «مهم درک هم‌دیگر و افاده‌ی مرام به هر زبانی است» فریب داد. این، دروغ محض است. زبانی استعماری و تحمیلی مانند فارسی، به جای آنکه هم‌بسته‌گی ایجاد نماید، تجزیه و افتراق ببار می‌آورد. به جای ایجاد ارتباط با زبانی تحمیلی؛ سکوت، و به جای رضایت به زبانی استعماری، جدائی انتخابی به دفعات بهتر و شریف‌تر است. ما زبانی از آن خود داریم و آن ما را بس است. ما از تمام جهات بر علیه زبان فارسی عنصر قومی مسلط و نظام حاکم بر مائیم. این حاکم گاهاً در قالب چپ و کومونیست، گاهاً در قالب مذهبی و بنیادگرا، گاهاً در قالب روحانی شیعی و آیت الله، گاهاً در قالب ملی‌گرا و لیبرال و مقام رسمی و روشن‌فکر مرکزنشین و محقق و دانشگاهی و فعال سیاسی .... فارس و گاها ًدر قلق آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرای ایران‌گرا و چپ تورک ایرانی ظاهر می‌شود. ما با آن‌ها به زبان تورکی خطاب خواهیم کرد و دیگر هرگز فریفته‌ی استعمار و نژادپرستی فارسی در لفافه‌ی کلی‌گوئی‌های «زبان مشترک»، «مردم‌سالاری»، «تمامیت ارضی»، «برادری اسلام»، «عالم تشیع»، «مارکسیسم»، «جهانی شدن» .... نخواهیم شد. آری، ما با زبان تورکی بر علیه استعمار و نژادپرستی فارسی، بر علیه زبان تحمیلی و قاتل فارسی عصیان خواهیم نمود. امروز در ایران، زبان نافرمانی و عصیان، تورکی است. زینهار، که سیاست سرکوب و نادیده گرفتن ملت، زبان و فرهنگ تورک از طرف دولت، نخبه‌گان و قوم فارس، تنها به آزاد شدن پتانسیل نفرت و شعله‌ور شدن آتش انتقام‌جوئی در میان ملت تورک کومک می‌کند. 

اصل ١٥ قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی ایران، منحصراً زبان و خط قوم اقلیت فارس را به رسمیت می‌شناسد. قانونی که تساوی کامل ملت‌های ساکن در ایران، حرمت ملت، فرهنگ و زبان تورک و حقوق بشری و منافع ملی‌اش را به رسمیت نشناسد، برای مردم ما مشروعیت ندارد. مردم تورک از قانونی تبعیت می‌کنند که از واقعیت‌های عینی کشورشان، سنن تاریخی دولت‌هایشان و آموزه‌های ملی و جهان‌شمول انسان‌دوستانه و تعالیم دینی متساهلشان سرچشمه گرفته باشد. آموزش زبان فارسی به کودکان تورک در مهد کودک‌ها و مدارس را می‌باید سیاستی استعماری تقلی نمود. وظیفه‌ی ایرانیان، مقاومت همه‌جانبه در مقابل روند فارس‌سازی و نسل‌کشی زبانی مردم ایران، تولید انسان‌هایی تک‌زبان و شهروندهای تک‌تیپ و تک‌فرهنگ فارس است. وظیفه‌ی آن‌ها مقاومت در مقابل رسمیت انحصاری زبان فارسی و تحمیل ضدانسانی آن در ایران به عنوان زبان مشترک و اصلی، پیش از آنکه دیر شود، است. نژاد ما چه خالص ‌باشد چه نباشد، چه زبان فارسی زبان چندین هزارساله‌ی ادبی باشد چه نباشد، چه آتیلا و چنگیز و کسروی و اوغوز خوب باشند و یا بد، ملت تورک ساکن در ایران مصمم است خود را از انقیاد و سلطه‌ی قومی و فرهنگی و زبانی و سیاسی فارسی رها کند و حاکمیت ملی ساقط شده‌ی خود را دوباره و اقلاً در قالب ایران فدرالی که در آن ملت تورک با ملت فارس، زبان و فرهنگ تورکی با زبان و فرهنگ فارسی و تورک‌ایلی فدرال با فارسستان فدرال دقیقاً و حرفیاً دارای حقوق و موقعیت برابر باشند برپا و تضمین کند (این اعلام، برای کسب اجازه نیست. برای اتمام حجت و آگاهی دادن از آنچه، چه طرف فارسی بخواهد و چه نخواهد، رخ خواهد داد است). در ایرانی که قریب نصف آن تورک است ما دیگر این ننگ را نمی‌پذیریم که به کودکانمان زبان بیگانه‌ای چون فارسی آموخته شود، که زبان ملی‌مان تورکی کماکان از طرف دولت تحقیر و تضعیف و سرکوب شود، که مامورین فارس و مقامات مملکت فارسستان تصمیم بگیرند که مادران و پدرانمان چه اسمی بر فرزندانمان بگذارند، که در هر روزنامه‌مان چند خط به زبان تورکی باید باشد، که در پایتخت با ۵ میلیون تورک یک رادیو، یک کانال تلویزیونی، یک مدرسه و یک روزنامه‌ی تورکی نباشد .....

امروز در ایران، زبان نافرمانی و عصیان، تورکی است

مملکت تورک تورک‌ایلی، و کانتون‌های تورک قاشقای‌یورت و آوشاریورت جزئی مرکزی از جوغرافیای جهان تورکیک بوده؛ و ایران با اکثریت جمعیتی تورک و دولت‌ها و امپراتوری‌های تورکی‌اش که حاکمیتی هزار ساله بر این کشور داشته‌اند، جای‌گاهی مهم در تاریخ تورکیک دارد. اما با مسلط نمودن عنصر قومی و اقلیت فارس بر حاکمیت سیاسی کشور توسط دول استعمارگر و صلیبی خارجی در سده‌ی اخیر، تورک‌ایلی و کانتون‌های تورک در ایران شاهد اِعمال سیاست‌های استعمار داخلی چندجانبه‌ی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ضد تورک گسترده و تدابیر روزافزون تبعیض‌آمیز و ضد انسانی و ضد فرهنگی، از سوی دولت قومیت‌گرای ایران در جهت یکسان‌سازی ملی - فارس‌سازی بوده‌اند. سیاست‌های مذکور دولت ایران بر پاک‌سازی حافظه‌ی تاریخی ملت تورک، بازنویسی نادرست تاریخ تورک ایران و تورکان بر اساس پارسی‌گری و آریائیت، از میان بردن مولفه‌های موجود هویتی ملی و فرهنگی ملت تورک و مملکت - کانتونهای سه‌گانه‌ی تورک‌نشین در ایران و قطع علائق آن‌ها با جهان تورکیک به ویژه دو کشور آزربایجان و تورکیه متمرکز گردیده است. می‌باید اعتراف نمود که سیاست‌های استعماری مذکور، در یک صد سال اخیر به درجه‌ی  معینی از موفقیت برخوردار شده و توانسته است خساراتی قابل ملاحظه، اما هنوز در سطح و قابل ترمیم، بر مولفه‌های هویتی ملت تورک در ایران وارد سازد.

همان‌گونه که از قرائن بر می‌آید، دولت جمهوری اسلامی ایران همچنان مصمم به ریشه‌کن کردن و امحاء کامل فرهنگ و زبان تورکی، ملت تورک و تورک‌ایلی در ایران است. در چنین شرایطی ضروری است که بدون در نظرگرفتن واکنش محافل سیاسی و فرهنگی قوم فارس اسیر در دام راسیسم آریائی و دولت ملعبه‌ی قومیت‌گرایان افراطی فارس، و بدون انتظار به تبری نامحتمل این دولت و یا جامعه‌ی فارس از نژادپرستی زبانی فارسی و تباری ایرانی، و یا اومید به اقدام آن‌ها برای گشایش در امر احقاق حقوق ملی ملت تورک از سوی دولت، به بسیجی عمومی برای ترمیم خسارات ناشی از تخریبات هویتی سیاست‌های استعماری فارسستان در مناطق تورک‌نشین ایران به ویژه در تورک‌ایلی و تورکی‌سازی – تورک‌جه‌له‌شدیرمه‌ی دوباره‌ی قالب و چهره‌ی این مملکت، متناسب با هویت و روح تورکی‌اش پرداخت. در این روند ترمیم و بازسازی، بی‌شک زبان تورکی جایگاهی مرکزی دارد.

در زیر به طور فهرست‌وار به برخی از مصداق‌ها و عرصه‌های تورکی‌سازی – تورک‌جه‌له‌شدیرمه‌ی دوباره‌ی چهره‌ی تورک‌ایلی که در عین حال ارزشی نمادین در روند ملت‌شونده‌گی تورکان ساکن در ایران (اوغوزهای غربی) داشته و همچنین در مرکز مبارزه با استعمار فرهنگی فارسستان و مقاومت منفی و نافرمانی مدنی بر علیه راسیسم فارسی قرار دارند اشاره می‌شود:

در ضرورت سوادآموزی همه‌گانی به زبان تورکی و بازگشائی شبکه‌ی کورس‌ها، کلاس‌ها و مدارس غیر دولتی تورکی

آغاز دوباره‌ی آموزش به زبان تورکی در سراسر کشور و رسمی گردانیدن دوباره‌ی آن از طرف دولت، دو خواست و نیاز فوری جامعه‌ی ایرانی است. زبان تورکی زبان اکثریت نسبی مردم ایران و بیش از یک هزار سال یکی از زبان‌های رسمی دوفاکتوی دولت‌های تورک حاکم بر ایران بوده و بی‌شک در آینده‌ای بسیار نزدیک دوباره زبانی رسمی، دولتی، آموزشی در مقیاس کشوری و احتمالاً یکی از زبان‌های رابط در ایران خواهد شد. آشکار است که گسترش سوادآموزی و تعلیم و تعلم به زبان تورکی، از هم اکنون می‌تواند این روند محتوم را نزدیک‌تر سازد. تنها با بسیج همه‌گانی مردم تورک در ایران است که می‌توان جنبش بدون گسست تعلیم و تعلم به زبان مادری را همه‌گانی نمود و آن را با موفقیت به پایان برد:

١- برای سوادآموزی به زبان تورکی نباید منتظر تصویب دولت (و تائید جامعه‌ی فارس به شدت قومیت‌گرای فارس) شد. اگر دولت، از گشایش مدارس رسمی تورکی‌زبان ممانعت به عمل می‌آورد، به موازات مبارزه‌ی همه‌جانبه برای گشایش مدارس دولتی تورکی، می‌توان به گشایش شبکه‌ی کورس‌های خصوصی، اما رسمی آموزش تورکی اقدام نمود. این کورس‌ها به طور رسمی می‌توانند در آموزشگاه‌ها به راه انداخته شوند.

٢- در صورت عدم امکان گشایش کورس‌های رسمی تورکی، در دهات و شهرها در یک اوتاق نیز می‌توان به شکل غیر رسمی شروع به آموزش زبان تورکی کرد.

٣- اگر این نیز میسر نباشد، هر خانه‌ی تورک می‌تواند تبدیل به مدرسه‌ای غیر دولتی شود. این امر منع قانونی نیز ندارد. در بسیاری از خانواده‌های تورک کسی که بتواند زبان تورکی را یاد دهد وجود دارد. اگر نباشد، مطلقا فردی از همسایه‌گان دارای سواد خواندن و نوشتن تورکی است. خانه‌ی هر تورک در ایران مدرسه‌ای است.

٤-اگر  برای سوادآموزی به زبان تورکی در هر مرحله و شکل، منع قانونی ایجاد شود، ملت تورک می‌باید با نافرمانی مدنی، آن منع قانونی را به هیچ شمرده و حتی اگر به طور غیر قانونی به ایجاد شبکه‌ی مدارس تورک زیرزمینی غیر قانونی، اما کاملاً مشروع اهتمام ورزد.

٥- امر آموختن خواندن و نوشتن زبان تورکی به کودکان از طرف والدین و فرهنگیان تورک می‌بایست جدی گرفته شود.

٦- می‌بایست به خصوص به تاسیس مهد کودک‌های ویژه‌ی تورک‌زبانان همت گمارد و به مبارزات سازمان‌یافته‌ی والدین برای کاربرد زبان تورکی در مهد کودک‌های موجود در مناطق تورک‌نشین شدت بخشید. کودکان در خط مقدم جبهه‌ی حفظ زبان و فرهنگ تورکی قرار دارند. در مهد کودک‌های تورک‌ایلی و کانتون‌های تورک هم زبان ارتباطی و محاوره و هم زبان آهنگ‌ها و سرودها می‌باید تورکی باشد. زیرا دوست داشتن هر کدام، شوق به آموختن دیگری را تسهیل و تشدید می‌کند.

٧- همه‌ی تورکان به ویژه دانش‌آموزان، دانش‌جویان و دیگر جوانان می‌باید راساً با هر امکان و وسیله‌ی ممکن، خواندن و نوشتن به زبان تورکی را یاد بگیرند.

٨- وظیفه‌ی ملی هر تورک است که به والدین تورکی که به فرزندان خود زبان تورکی را نمی‌آموزند به روشی مدنی اعتراض نماید.

در ضرورت پایان دادن به فارسی‌نویسی داوطلبانه‌ی تورکان

با گذشت هر روز دولت ایران (و جامعه‌ی ایران) خصلت فارسی بیش‌تری به خود می‌گیرد. با پررنگ‌تر شدن قومیت‌گرایی افراطی فارسی در ساختار و سیاست‌های این دولت و گسترش و تعمیق آن‌ها، حلقه‌ی محاصره‌ی زبان و فرهنگ‌های ملت‌های ایرانی غیر فارس و عمده‌ترینشان یعنی تورکی نیز تنگ‌تر و بر شتاب نابودی این ملت، زبان و فرهنگ آن در ایران افزوده‌تر می‌شود. اکنون در ایران زبان فارسی زبانی جانشین و قاتل است که دولت سعی در جانشین کردن آن به جای زبان ملی تورکی دارد. مآلا هر گونه گسترش و رشد زبان فارسی در ایران امروز به قیمت تضعیف شدن و به عقب راندن زبان ملی تورکی، آن هم با پول و مالیات ملت تورک حاصل می‌شود. در چنین شرایطی بر فرد فرد تورک‌های ساکن در ایران است که خود مستقلاً بپا خواسته و از همه‌ی امکانات مدنی برای حفظ زبان و فرهنگ و هویت تورکی خویش استفاده نمایند.

١- یکی از راه‌های حفظ و گسترش زبان و فرهنگ تورکی در ایران، پرهیز از فارسی‌نویسی دواطلبانه (به جز در امور تبلیغاتی و خطاب به هم‌وطنان غیر تورک و یا تورکانی که هنوز مسلط بر تورکی‌نویسی نیستند، تورکان فارس‌زبان شده و مشابه آن)، تاکید بر تورکی‌نویسی و آفرینش متون و آثار در همه عرصه‌های ادبی، هنری، علمی، اجتماعی، سیاسی، روشن‌فکری و .... به زبان تورکی است.

٢- مسئولیت اصلی شاعران، ادبا و نویسنده‌گان تورک در ایران، استفاده از زبان تورکی در بیان احساسات و آفرینش هنر و صنعت خویش، گسترش و معاصر ساختن، زدودن گرد و غبار از رخ آن و تقدیم زیبائی‌ها و ظرایف این زبان به توده‌ی مردم و جلب توجه آنان بدان است. روشن‌فکران، نویسنده‌گان، شاعران و محققین تورک می‌بایست که به تورکی‌نویسی دقت خاصی مبذول کنند و حتی المقدور از فارسی‌نویسی داوطلبانه و صرف خودداری نمایند.

٣- یگانه نتیجه‌ی فارسی‌نویسی تورک‌های ایران، کومک به تسریع نابودی زبان و فرهنگ تورک، مخدوش کردن هویت و تشخص ملت تورک در ایران و تثبیت زبان قوم فارس به عنوان تنها زبان نوشتاری، ادبی، رابط و رسمی بوده است. شرایط امروز ایران و وضعیت اسف‌بار تورک‌های ایران و زبان و ادبیات تورکی، دیگر مجوزی برای روشن‌فکران و ادبای تورک ایرانی برای پرداختن و اولویت دادن به زبان و ادبیات قوم همسایه‌ی فارس، مانند آنچه که در قرون ٢٠ و ١٩ و پیش از آن شاهد بوده‌ایم را نمی‌دهد. در شرایط فعلی، بویژه پس از شروع تحمیل رسمی و دولتی فارسی به ملت تورک با انقلاب مشروطیت و متعاقب آن تلاش برای جای‌گزین کردن فارسی به جای تورکی توسط دولت ایران، کوچک‌ترین دلیل، عذر و یا انگیزه‌ای برای فارسی‌نویسی روشن‌فکران و قلم‌بدستان تورک در ایران وجود ندارد و نمانده است.

٤- هنوز هستند کسانی از تورکان ایران بویژه آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا و چپ‌های تورک ایرانی (ساعدی، براهنی، ...) که به دلایل گوناگون هم‌چنان به فارسی‌نویسی داوطلبانه و صرف مشغول بوده و یا هستند‌. گفتمان این اشخاص که از زبان فارسی به عنوان زبان رابط و حتی به غلط به عنوان زبان مشترک ملل ساکن در ایران و در نتیجه از فارسی‌نویسی تورکان مدافعه می‌کنند، بی‌پایه و ضد ملی است. ملت تورک به هیچ وجه زبان فارسی حتی شیوا را، نه به عنوان زبان آموزشی فرزندان خود و نه به عنوان یگانه زبان رسمی و دولتی، حتی به عنوان زبان رابط در ایران کثیرالمله نمی‌پذیرد. پذیرش زبان فارسی به عنوان «زبان مشترک» بدون بحث مردود است و به عنوان «زبان رابط» نیز، به دلایل بی‌شمار گوناگون بر خلاف منافع ملی، سیاسی و فرهنگی ملت تورک و تورک‌ایلی و بقاء و توسعه‌ی آن‌ها است. گسترش و عمومی شدن زبان و فرهنگ فارسی و تبدیل آن به زبانی رابط در ایران، نمونه و محصول تاثیر متقابل طبیعی و آزادانه‌ی بین زبان‌ها و فرهنگ‌ها نیست، این عمومیت محصول تسلطی استعماری، اشغال زبانی و توسعه‌طلبی فرهنگی و نسل‌کشی زبانی تورکی صریح و بارز است. حتی اگر گسترش فارسی معلول تاثیرات متقابل طبیعی و ... بود، باز هم چیزی عوض نمی شد. هرگونه گسترش و عمومی شدن کاربرد زبان فارسی در خارج فارسستان، بر علیه منافع ملی تورک است.

٥- شخصیت‌ها و نهادهای فرهنگی و همچنین توده‌ی مردم می‌بایست علناً، اما در چهارچوب مدنی به نویسنده‌گان و شاعران و ... تورک صرفاً فارسی‌نویس اعتراض کنند. دیگر دوران ایرج میرزاها، پروین اعتصامی‌ها، شاملوها، ساعدی‌ها، توللی‌ها، مشیری‌ها، هدایت‌ها، براهنی‌ها و ده‌ها و صدها تن تورک فارسی‌نویس به سر آمده است. در شرایط کنونی، فارسی‌نویسی داوطلبانه‌ی تورکان ایران صرفاً به ماشین استبداد تاریخی، سلطه‌ی استعماری و راسیسم قوم فارس نیرو می‌بخشد و روند نابودی و استحاله‌ی ملی و فرهنگی ملت تورک در زبان و فرهنگ و قوم حاکم فارس و نسل‌کشی زبانی تورکی را تسریع می‌کند.

در ضرورت گسترش تورکی‌نویسی در عرصه‌های شخصی و خصوصی

زبان تورکی رکن اصلی هویت ملی ملت تورک و پرچم مبارزه بر علیه راسیسم و استعمار فارسی است. این زبان می‌باید به عنوان زبان اصلی ارتباطی به سرعت در حوزه‌های خصوصی و اجتماعی زنده‌گی وارد و تقویت گردد. علاوه بر آن، گسترش تورکی‌نویسی در گوشه و کنار کشور و نفوذ آن در اعماق درون جامعه‌ی ایرانی و در تمام عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی، به همراه چاپ کتب مرجع تورکی، یکی از پیش‌شرط‌های لازم برای آغاز آموزش و تحصیل به زبان تورکی و رسمی و دولتی شدن مجدد زبان تورکی در ایران است. در زیر به برخی از این عرصه‌ها اشاره می‌شود:

١- در آغاز، صرف تورکی‌نویسی، بسیار بیشتر از نوشتن به تورکی ادبی، معیار و یا سلیس اهمیت دارد. به عبارت دیگر هر اثری که به تورکی حتی ابتدائی و مغلوط و یا نارسا نوشته شود، بسیار ارزش‌مندتر و گرامی‌تر از اثر معادل نوشته شده‌ی آن به فارسی فاخته و بلیغ است. همچنین، متون زیر مطلقاً می‌بایست به زبان تورکی نوشته ویا نویسانده شوند:

٢ - کارت تبریک‌ها (سال نو، تولد، موفقیت،........)،

٣- اعلانات تجمع، دعوت‌نامه‌ها به مناسبت‌های گوناگون اجتماعی و فرهنگی،

٤- اس‌ام‌اس‌ها و ای-میل‌ها،

٥- نامه‌های شخصی به دوستان و خانواده،

٦- دفترهای خاطرات شخصی،

٧- کارت‌های دعوت مراسم عروسی،

٨- صیغه‌های عقد و ازدواج،

٩- آگهی‌های ترحیم و یاس و تعزیه و ختم و تشکر،

١٠- سنگ قبرهای تورکان در هر کجای کشور که باشند،

در ضرورت کاربرد زبان تورکی به عنوان زبان نوشتاری اجتماعی

کاربرد نوشتاری زبان تورکی در آفرینش علمی و هنری، وبلاگ‌ها و سایت‌ها، تابلوهای خیابانی، آگهی‌های تجاری، تبلیغات بازرگانی و تجاری، تقویم‌ها و .... می‌بایست همه‌گانی شده و به صورت اصلی جاافتاده در مناطق تورک‌نشین ایران بخصوص تورک‌ایلی و شاخص آن‌ها در آید:

١- همه‌ی اعلامیه‌ها و آگهی‌های عمومی، به ویژه در روزنامه‌ها و مجلات، در اماکن و معابر عمومی مطلقاً می‌بایست به زبان تورکی نوشته شوند.

هم‌چنین:

٢- آگهی‌های تجارتی در نشریات و روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها و اینترنت، بروشورها، کارت ویزیت‌ها می‌بایست به زبان تورکی باشد.

٣- پلاکارت‌ها و آفیش‌های تظاهرات، تجمعات، کونگره‌ها و ...می‌بایست به زبان تورکی تهیه شوند.

٤- در نوشته‌ها، کتاب و نشریه و اعلامیه‌ها همچنین به کاربرد الفبای لاتینی تورکی نیز می‌بایست اهتمام نمود.

٥- از طرف انجمن‌ها و تشکیلات تورک می‌بایست به مقامات محلی و منطقه‌ای و کشوری خصوصا به نماینده‌گان مجلس و وزراء به ویژه آن‌ها که دارای اصلیت تورک‌اند، به مناسبت‌های گوناگون ملی، دینی و .... مانند عید نوروز، عید فطر، عید خیدیر (خضر) نبی، عید قربان، آنالار گونو،.... کارت‌های تبریک دوزبانه‌ی تورکی - فارسی و یا صرفاً تورکی فرستاده شود.

٦- چهارچوب اصلی سایت‌های اینترنتی می‌بایست به زبان تورکی باشد.

٧- در اثرهای هنری مانند تابلوهای خطاطی، مینیاتورها، فرش‌ها، کلیم‌ها و .... می‌باید به جای ماده‌های تاریخ و عبارات فارسی، ماده‌های تاریخ، کلمات و عبارات تورکی را بکار برد.

٨-ماده‌های تاریخ ساختمان‌ها و عمارات و بناها و پل‌ها و ..... همه می باید به زبان تورکی باشند.

٩- تقویم‌های دیواری و رومیزی و جیبی و ... باید به زبان تورکی و مطلقاً با نام روزها و ماه‌ها و فصل‌ها به زبان تورکی حاضر شوند.

در ضرورت کاربرد گسترده‌ی زبان تورکی در اماکن عمومی، موسسات و مناسبات رسمی

اکنون آشکار شده است که ملت تورک به طور داوطلبانه، زبان فارسی را به عنوان زبان رابط قبول نخواهد کرد و بدان معترض است. در این راستا:

١- در همه‌ی مراکز جمعیتی تورک، در شهرها و روستاها، زبان تورکی می‌بایست زبان رابط گفتاری بین مردم و کارمندان و مقامات و موسسات دولتی باشد. ضروری است بر صحبت نمودن به زبان تورکی در ادارات دولتی، بویژه در محاکم، در موسسات آموزشی و در کلاس‌های درس اصرار نمود.

٢- مسئولین و مقامات عالی‌رتبه‌ای که از کاربرد زبان تورکی ممانعت به عمل آورند می‌بایست به عنوان خائنین و دشمنان ملت تورک شناخته و معرفی شده، علنا افشاء و صراحتا محکوم گردند.

٣- در مراکز جمعیتی تورک‌نشین بویژه در تورک‌ایلی؛ روحانیون، امامان جماعت، نوحه‌خوان‌ها، مداح‌ها و ..... می‌بایست خدمات دینی خود را، در مساجد و رادیو تلویزیون‌ها و غیر آن، مطلقاً به زبان تورکی عرضه کنند. می‌باید به آن دسته از روحانیون و خادمان دینی شیعی که خطابه، وعظ و نوحه و دیگر خدمات دینی خود را به زبان فارسی اجرا می‌کنند با شدت تمام اعتراض نموده، جلسات آن‌ها را مختل و خود آن‌ها را طرد کرد.

٤- ایرانیان تورک در نماینده‌گی‌های خارج کشور، می‌بایست با مسئولین به زبان تورکی گفتگو نمایند.

٥ – روشن‌فکران تورک آشنا به زبان انگلیسی مخصوصاً در کشورهای خارج، می‌بایست در ایجاد ارتباط و دیالوگ با معادلین فارس خود اکیداً از کاربرد زبان فارسی اجتناب کرده و زبان انگلیسی - زبان رابط محتمل در آینده‌ی ایران - را بکار برند.

٦ – تهران پایتخت کشور، یک شهر دوزبانه‌ی تورکی - فارسی بوده و بخشی از آن داخل در تورک‌ایلی است. از این رو می‌بایست به صحبت علنی به زبان تورکی در این شهر، در اماکن عمومی و در ادارات دولتی و عموماً تورک‌سازی چهره‌ی این شهر تورک‌ایلی تاکید و اصرار نمود و ایماژ شهر فارس بودن آن را در هم شکست.

٧- در شهرهای دو زبانه‌ی دیگر تورک‌ایلی مانند قزوین، همدان و اراک و ... نیز، می‌بایست به انجام مکالمات با مخاطبین به زبان تورکی در اماکن عمومی و عموماً تورکی‌سازی چهره‌ی این شهرها اهتمام ورزید.

در ضرورت سر و سامان دادن به امر چاپ و نشر طبعی و اینترنتی کتب و نشریات تورکی

خوشبختانه به ویژه در دهه‌ی اخیر و پس از وقفه‌ای طولانی شاهد شکوفایی در امر چاپ نشریات، کتاب‌های گوناگون، کتب مرجع تورکی و گسترش تورکی‌نویسی در سطح جامعه و لایه‌های گوناگون آن هستیم. این سیر روز به روز در حال گسترش است. در این رابطه مفید است:

١- تدابیری برای ایجاد کتاب‌خانه‌های تورکی دولتی و شخصی در سراسر ایران، بویژه در شهرهای تورک‌نشین، و مطلقاً در استان‌های چهارده‌گانه‌ی تورک‌ایلی و پایتخت کشور تهران که شهری نیمه تورک است اتخاذ شوند.

٢- انجمن‌ها و تشکیلات فرهنگی و ادبی تورک می‌بایست برای گشایش کتاب‌خانه‌های تورکی فعال شده و جهت تحقق این امر بر مقامات و نهادهای دولتی فشار وارد آورند.

٣-در هر شهر و روستای تورک اقلا باید یک کتاب‌خانه‌ی تورک، حتی به صورت زیرزمینی و غیر قانونی فعال تاسیس شده باشد.

همچنین:

٤- فعالیت جهت ایجاد بخش کتب و نشریات تورکی در کتاب‌خانه‌های موجود فارسی، از جمله تقاضای رسمی انجمن‌ها و شخصیت‌های تورک از مقامات دولتی جهت تحقق این امر.

٥- تقویت کتاب‌خانه‌های موجود فارسی زبان با کتاب‌ها و نشریات تورکی

٦- ضرورت تاسیس اتحادیه‌ها و کانون‌های صنفی تورکی‌نویسان، اتحادیه‌ی ناشران و توزیع‌کننده‌گان کتب تورکی

٧- ضرورت سر و سامان دادن به مسئله‌ی ویراستاری متون و کتب تورکی و استفاده از رسم الخط واحد

٨- تشویق مردم به مشترک و آبونه شدن نشریات تورک و تورکی‌زبان

٩- حمایت از تورکی‌نویسی و تورکی‌نویسان از طریق خرید کتب و نشریات، سی دی، کاست، پوستر و... تورکی

١٠- برگزاری باشکوه روز کتاب تورکی (٢٦ آذر) در سراسر مناطق تورک‌نشین

١١- برگزاری نمایش‌گاه‌های سالانه و یا سیار کتب تورکی در شهرهای تورک‌نشین بویژه در تهران

١٢- تمرکز و اهتمام بر امر نشر روزنامه‌های سراسری تورک‌زبان و نیز در مراکز استان‌های تورک‌نشین

در ضرورت تاسیس فرهنگستان زبان، تاریخ و فرهنگ تورکی و شعب سه‌گانه‌ی آن در تورک‌ایلی، قاشقای‌یورت و افشاریورت

نبود و عدم تاسیس فرهنگستان زبان تورکی (تورک دیل قورمو)، کانون نویسنده‌گان تورک (تورک یازارلار بیرلییی)، اتحادیه‌ی روزنامه‌نگاران تورک (تورک ژورنالیست‌له‌ر بیرلییی)، اتحادیه‌ی زنان تورک (تورک قادین بیرلییی)، سازمان دفاع از حقوق بشر تورک‌ایلی (تورک‌ایلی یالینیق چین‌لاری ساوونما ده‌رنه‌یی)، مجمع روحانیون تورک (تورک بوته‌م قول‌لوق‌چولاری ده‌رنه‌یی)، اتحادیه معلمان تورک (تورک اؤیره‌تمه‌ن‌له‌ر بیرلییی) و...... در ایران را منحصراً می‌باید به کم‌کاری روشن‌فکران، نخبه‌گان و فرهنگیان تورک تحویل نمود. تعلل در تاسیس نهادهای فوق، در حالیکه به عنوان نمونه انستیتوی فرهنگی کورد، اتحادیه‌ی روزنامه‌نگاران کورد، سازمان حقوق بشر کوردستان و..... در ایران تاسیس شده و فعالند، قصور و گناهی نابخشودنی نخبه‌گان و فرهنگیان تورک است. زیرا تاسیس این نهادهای مدنی و فرهنگی مطلقاً محتاج به اجازه‌ی دولت نیست (فرهنگستان زبان فارسی نیز ظاهراً موسسه‌ای غیر دولتی است).

١- تشکیلات مدنی، غیر دولتی و سراسری فوق از جمله می‌توانند در حیطه‌‌‌ی برنامه‌های خود به زمینه‌سازی برای تحقق حقوق ملی و زبانی معوقه‌ی ملت تورک در سراسر ایران و اخباررسانی به افکار عمومی ایرانیان و موسسات بین المللی معادلشان در خصوص وضعیت و تضییق این حقوق بپردازند.

٢- علاوه بر تاسیس فرهنگستان زبان و تاریخ تورکی، ضرورت دارد که مراکزی برای چاپ کتب مرجع و اساسی (لغت‌نامه‌ها، دائره المعارف‌ها، آنتولوژی‌ها، کتاب‌های دستور زبان و گرامر، املاء و رسم الخط، کتب درسی برای مدارس دولتی و آموزش‌گاه‌های خصوصی، متون کلاسیک ادبی و دواوین، ادبیات عامه و فولکلور، ادبیات کودکان و ترجمه‌ی ادبیات جهانی و..... ) تاسیس شوند.

٣- نهادهای مدنی مذکور می‌باید به عنوان رابط بین مردم و دولت و مخاطب رسمی دولت و موسسات معادل بین المللی در عرصه‌های ذی‌نفع (زبان و فرهنگ تورکی، نشریات و روزنامه‌نگاران تورک، مسائل زنان تورک، مدارس تورکی،.... ) عمل نمایند.

٤- اعتراض رسمی و پیگیر به تضییق حقوق ملت تورک ساکن در ایران از اصلی‌ترین وظائف نهادهای مدنی مذکور است. به عنوان نمونه:

-«فرهنگستان زبان تورکی» می‌تواند به طور موثر به گشایش شعبه‌ی فرهنگستان زبان فارسی در تبریز، برگزاری کونگره‌های توسعه و گسترش زبان فارسی در مناطق تورک‌نشین، تحریف تاریخ و هویت ملت تورک و تورک‌ایلی توسط اداره‌ی حفظ میراث فرهنگی، صدا و سیما، تخریب میراث تاریخی تورکی مانند ارک تبریز ... ؛

-«اتحادیه‌ی روزنامه‌نگاران تورک» به تضییق حقوق روزنامه‌نگاران، بازداشت‌های غیر قانونی آن‌ها و توقیف نشریات تورکی و یا فعالیت‌های ضد تورکی اشخاصی مانند پیمان پاکمهر....؛

-«مجمع روحانیون تورک» به اظهارات آشکارا نژادپرستانه و ضد اسلامی برخی از روحانیون مانند رفسنجانی و لنکرانی و امام جمعه‌های مناطق تورک‌نشین، به سیاست‌های ضد اسلامی دولت جمهوری اسلامی در حمایت از اشغال‌گران ارمنی و تحمیل تئوری فارسی ولایت فقیه به روحانیون و مردم تورک....؛

-«اتحادیه‌ی معلمان تورک» به نبود مدارس تورک‌زبان در مناطق تورک‌نشین ایران، .... ؛

- «کانون زنان تورک» به تضییق گسترده‌ی حقوق شهروندی، اجتماعی و سیاسی زنان تورک در ایران و حجاب اجباری و .... اعتراض نماید.

٥- می‌بایست تشکیلات، انجمن‌ها و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی تورک به طور رسمی به همتایان خود، بویژه تشکیلات سیاسی فارس موسوم به سراسری در خارج مراجعه نموده و از آنان خواستار انتشار اورگان‌ها و نشریاتی به زبان ملی تورکی و ایجاد کومیته‌ها و واحدهای تورک‌ایلی، قاشقای‌یورت و آفشاریورت در تشکیلاتشان گردند.

گئرچه‌یه هو

برای مطالعه‌ی بیشتر

مئهران باهارلی - ضرورت آغاز «روند تورکی‌سازی»- «تورک‌جه‌له‌شدیرمه سوره‌جی»

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_26.html

مئهران باهارلی - تورک‌له‌ر و تورک‌ایلی‌نین دینی تؤره‌ن‌له‌ری‌نین دیلی «تورک‌جه» اولمالی‌دیر.

http://sozumuz1.blogspot.com/2019/04/blog-post_14.html

مئهران باهارلی – پیام‌های نهفته‌ در سنگ قبرها با سمبول آی اولدوز و نوشته‌های تورکی، و حروف لاتینی و اورخونی

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_31.html

مئهران باهارلی - سنگ قبرها و اعلامیه‌های ترحیم و آگهی‌های فوت یک تورک، باید به ‌زبان تورکی باشد

http://sozumuz1.blogspot.com/2022/12/blog-post_6.html

مئهران باهارلی - آیین‌نامه‌ی تورکی‌سازی نام‌های اشخاص و اماکن (کیشی و یئر آدلاری‌نی تورک‌جه‌له‌شدیرمه‌ یؤنه‌رگه‌سی)

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_61.html

مئهران باهارلی – تورک‌جه‌یه ‌یئنی کلیمه‌ قازاندیرما یول‌لاری

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/07/blog-post_7.html

مئهران باهارلی - در ضرورت زدودن گرد و غبار فارسی از چهره‌ی تابناک تورکی

مئهران باهارلی - جمهوری اسلامی و سنگ قبرهای تورکی و یا جمهوری اسلامی از سنگ قبرهای تورکان چه ‌می‌خواهد

مئهران باهارلی - سمبول‌های تورک در سنگ قبرهای تورک‌ایلی

تۆرک‌جه‌یازێ‌لێ، آی‌اولدۇزلۇ و دامقالێ تۆرک سین‌داش‌لارێ

https://www.facebook.com/media/set/?set=a.395460074339304&type=3

تۆرک‌جه‌یاس دۇیۇرۇلارێ، قێرخ تؤره‌نی بیلدیری‌له‌ری

https://www.facebook.com/media/set/?set=a.395471841004794&type=3

تۆرک‌جه‌یازێ‌لێ دیکیلی‌داش‌لار- عوْثمانلێ

https://www.facebook.com/media/set/?set=a.395485787670066&type=3

No comments:

Post a Comment