آزربايجانگرايي
تالشي: گل بود به چمن نيز آراسته شد
من «تورک»م
و زبانم «تورکي» است
خديجه
اسماعيلووا- مئهران باهارلي
ايدئولوژي و يا
دکترين «آزربايجانگرايي» اعتقاد به يک هويت قومي و يا ملي بنام «آزربايجاني» بر
اساس جغرافيا و تقسيمات اداري-سياسي است. «آزربايجاني» يک هويت قومي و ملي
استعماري، اليتيست، نژادپرستانه و تحميلي است که به منظور نفي و از بين بردن هويت قومي-
ملي تورک تودهي تورک ساکن در جنوب قفقاز
و بخش شمالي منطقهي ملي تورک در شمال غرب ايران (تورکائلي) و تسهيل امر
آسيميلاسيون وي ايجاد شده است.
«هويت قومي
آزربايجاني» به عنوان يک خردههويت قومي زيرمجموعهي «هويت ملي ايراني» در دورهي
مشروطيت در ايران توسط رهبران تورک ضد تورک مشروطيت و زعماي آزاديخواهان و مجاهدان
و دمکراتهاي آزربايجاني پشتگرم به بريتانيا (آزربايجانگرايان ايرانگرا،
آزربايجانگرايان پانايرانيست)؛ و «هويت ملي آزربايجاني» در سال ١٩٣٧ مستقيماً به
امر استالين-ميکويان ارمني در روسيهي شوروي (آزربايجانگرايي استالينيستي) ايجاد
شد. براي ملت ما «آزربايجاني» يک «زنونيم- Xenonym» (نامي که بيگانگان يک گروه قومي -ملي را بدان ميخوانند) و «تورک» يک «اندونيم -Endonym» (نامي که خود يک گروه قومي-ملي خود را بدان ميخواند) است.
هويتهاي قومي-ملي آزربايجاني، در قرن گذشته «عامل اصلي داخلي» در جلوگيري از روند ملتشوندگي تودههاي تورک و احقاق حقوق بشري و ملي او، و تسهيل کنندهي نسلکشي ملي و زباني ملت تورک در ايران بوده است. اما عمر آزربايجانگرايي
به هر معني و هر نوع در ايران به سر آمده است. در اين کشور اکنون يک خودآگاهي ملي تورک
و حرکات و اقدامات فرهنگي و سياسي نتيجهي آن وجود دارد که سدي سديد در مقابل
هرگونه مهندسي قومي استعماري هويت ملي خلق تورک است. اين خودآگاهي ملي تورک
محدود به ايران نيست. در جهموري آزربايجان و قفقاز جنوبي نيز کم کم نخبگان و مردم
با طرد هويت جعلي و استعماري آزربايجاني، به هويت اصلي قومي و ملي خودشان که «تورک» است باز ميگردند.
علاوه بر دولتهاي استعمارگر روسيه و ايران و بريتانيا که موجد، مبلغ و مدافع هويت جعلي قومي-ملي آزربايجاني هستند، افراطيون مليگراي برخي از گروههاي قومي-ملي رقيب در منطقه نيز مانند فارسها، ارمنيان، کوردها و تالشها مدافع و مبلغ آتشين هويت جعلي آزربايجاني در مقابل هويت ملي تورک هستند. اين پديدهها در ادبيات سياسي بنامهاي «آزربايجانگرايي فارسي»، «آزربايجانگرايي ارمني»، «آزربايجانگرايي کوردي» و «آزربايجانگرايي تالشي» مشهورند.
در زير نوشتهاي انگليسي از خديجه اسماعيلووا، يکي از روشنفکران، فعالين حقوق بشري و ژورناليستهاي اهل جمهوري آزربايجان که در بارهي بازگشت به هويت قومي-ملي تورک و «آزربايجانگرايي تالشي» است را به همراه ترجمههاي تورکي و فارسي آن توسط اينجانب آوردهام.
در زير نوشتهاي انگليسي از خديجه اسماعيلووا، يکي از روشنفکران، فعالين حقوق بشري و ژورناليستهاي اهل جمهوري آزربايجان که در بارهي بازگشت به هويت قومي-ملي تورک و «آزربايجانگرايي تالشي» است را به همراه ترجمههاي تورکي و فارسي آن توسط اينجانب آوردهام.
پايان مقدمهي
مئهران باهارلي
من «تورک»هم
و ديليم «تورکجه»دير
خديجه
ايسماعيل
تورکجه
چئويري (مئهران باهارلي):
من کيمهم؟ من «تورک»هم.
«آزهربايجانلي» منيم تاليشلار، لزگيلهر، آوارلار و باشقا ائتنيک قوروپلارلا
اورتاقلاشا پايلاشديغيم اويروغوم (وطهنداشليغيم)دير. منيم ديليم «تورکجه»،
ائتنيسيتهم «تورک»دور. ايستالين و داها سونرالار روس يانليسي ديکتاتور علييئوين «تورکجه»نين
«آزهربايجانجا» آدلانديريلماسينا قرار وئرمهلهري و مني اؤز [تورک] کيمليييمدهن
يوخسون بيراخمالاري مني ايلگيلهنديرمهز- باغلاماز.
من، «تورک»هم و
ديليم «تورکجه»دير سؤيلهييرهم. بوندان ايسه بير تاليش راحاتسيز اولور و منه اؤز
ديليمي «تورکجه» و اؤزومو «تورک» آدلانديرمامام گرهکديييني سؤيلهيير!
ماراق ائديرهم،
نه زاماندان و نئجه بير ائتنيک قوروپ باشقالارينين ائتنيک کيملييي قونوسوندا سؤز
صاحيبي اولدوغونا قرار وئرير؟. من [آزهربايجاندا] کيمين آزينليق و چوخونلوق اولدوغو تارتيشماسينا گيرميرهم بيله. من اؤزومه تاليشلارين کولتورهل، ائتنيک و يا ديلسهل باخيمدان اؤزلهريني
نئجه تانيملامالاري قونوسونو اونلارا ديکته ائتمهيه ايذين وئرمهم. اونلاردان دا
عئيني توتوم و داورانيشي بکلهييرهم.
آنجاق يوخ.
سؤزو گئدهن تاليش شخص، «تورک» کولتورونون فارس-ايران کولتورو قارشيسيندا باشاريسيز
اولدوغونو سؤيلهيير. دولاييسي ايله بيز [تورک خالقي] بو [تورک] کيمليييني
داشيماماليييق دييير.
بونا رغمهن،
يوخ، من اونون دوزئيينه دوشوپ قارشيلاشديريلامازي قارشيلاشديرماياجاغام. من يالنيز
بونو سؤيلهييرهم: بونجا فارس-ايران و روسيا ائتگيسي آلتيندا بولونان آزينليقلا،
قوللانديغينيز ديل و سؤزداغارجيغينيزي دوزگون ساخلامانيز گئرچهکدهن چوخ چتيندير.
من بو شخصله تارتيشاندا اؤز ديليمه ياد اولان سؤزجوکلهر ايشلهتمهيه سوروکلهنيرديم.
يالنيز ماراق
ائديرهم: عجبا بوتون بو «تورکدهن نيفرهت ائدهنلهر»ين بيزيم کيمليييميزي
بوتونويله سيلهمهديکلهري، بيزيم ميللييهتچيلهريميزين باشاريسي ميدير؟
من «تورک»م
و زبانم «تورکي» است
خديجه
اسماعيل
ترجمهي
فارسي (مئهران باهارلي)
من کيستم؟ من «تورک»م.
«آزربايجاني» نام تابعيت مشترک من با تالشها، لزگيها، آوارها و ديگر گروههاي
اتنيک [در آزربايجان] است. زبان من «تورکي» و اتنيسيتهام «تورک» است. اينکه
استالين و بعدها ديکتاتور روسگرا عليوف، به «آزربايجاني» ناميدن زبان «تورکي» و
بيهويت کردن من تصميم گرفتند، برايم اهميتي ندارد.
من ميگويم که «تورک»م
و زبانم «تورکي» است و از اين بيان، يک تالش ناراحت شده ميگويد که من نبايد خود
را «تورک» و زبانم را «تورکي» بنامم!
در شگفتم: چطور
و از چه زماني يک گروه اتنيک حکم ميکند که صاحب حق تصميمگيري در بارهي هويت
اتنيکي ديگران است؟ من حتي وارد اين بحث
که [در آزربايجان] چه کسي اقليت و چه کسي اکثريت است نميشوم. من به خودم اجازه
نميدهم که به تالشها امر کنم که در عرصههاي فرهنگي، اتنيکي و يا زباني هويت خود
را چگونه تعريف کنند. انتظار دارم
آنها هم رفتار و موضع مشابهي داشته باشند.
اما نه. شخص
تالش مذکور ادامه ميدهد که فرهنگ تورک در مقابل فرهنگ فارس-ايراني شکست خورده و
بنابراين ما [ملت تورک] ميبايد از دارا بودن هويت تورک دوري کنيم.
علي رغم اين،
نه خير، من به سطح وي تنزل نخواهم کرد و غيرقابل مقايسه را مقايسه نخواهم نمود. من
صرفاً اينرا ميگويم: با وجود اينهمه اقليت «متنفر از تورک» که تحت تاثير ايران و
روسيهاند، بسيار سخت است که زبان خود را حفظ کنيد. من به هنگام مباحثه با اين شخص
به کاربرد کلماتي بيگانه با دائرهي لغات خودم رانده شدم.
کنجکاوم: آيا
اين موفقيت مليتگرايان ماست که اين «متنفرين از تورک» تاکنون نتوانستهاند هويت [تورکي]
ما را کاملاً از بين ببرند؟
My language is Turkic, my ethnicity is Turk
Khadija Ismayil
Who I am? I am Turk. Azerbaijani is my nationality which I share with
Talishs , Lezgis, Avars and other ethnic groups. My language is Turkic, my
ethnicity is Turk. I don't care if Stalin, and then pro-Russia dictator Aliyev
decided it should be called Azerbaijani language and deprived me of my
identity. I say I am Turk and my language is Turkic. A Talish fellow got
irritated. He says I should not call my language Turkic and myself Turk.
I wonder when and how one ethnicity decides it can have a say on
other's identity. I don't even go into discussion of who is majority or
minority. I don't allow myself to dictate how Talish can identify himself
culturally, ethnicity-wise or linguistics wise. And I expect the same attitude.
No, a fellow doesn't calm down. He says Turkic culture failed
vis-a-vis Persian. So we shouldn't carry this identity, claim it.
No, I won't go to the same level and compare incomparable. I am just
saying that with so many Iran/Russia influenced minorities it is really
difficult to keep your vocabulary correct. I was tempted to use words, alien to
my vocabulary when I have been arguing with this guy. Just curious, if it was
our nationalists' achievement that all these Turk-haters didn't erase our
identity completely?
برای مطالعهی بیشتر:
پان تورک، پان آزربایجانیسم، تورک باوری، تورکیسم، پان تورکیسم، پان
تورکیکیسم، تورانیسم
ایضاحاتی در بارهی کاربرد مدرن و دمکراتیک دو نام تورک و آزربایجان
مناطق ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودمگرافیک تورک در شمال
غرب آن
تورک صرفاً نام قومی-ملی اغوزهای غربی است، نه همهی ملل تورکیک
در ایران شش ملت و اقلیت ملی تورکیک وجود دارد، هیچکدام از آنها
«آزربایجانی» و یا «تورک آزربایجانی» نیست
در ایران چهار ملت تورکیک با نامهای ترک، ترکمن، خلج و قزاق زندگی میکنند
روح دکترین آزربایجانگرایی عَلَم کردن هویت آزربایجانی به جای هویت
ملی تورک
ایراندا نه «آزهربایجانلی» وار، نه «آزهربایجان تورکو» و نه باشقا
بنزهر اویدورما و قوندارما میللهتلهر و کیملیکلهر
اصطلاح «ایران تورکچولهری»، صرفاً میتواند محصول مغز علیل و پاک
باختهی یک آزربایجانگرای ضد تورک باشد
در هویت ملی آزربایجانی، «انکار هویت ملی تورک» مندرج و مستتر است
بحرانهای آزربایجانگرایانه
آزربایجانگرایی تالشی: گل بود به چمن نیز آراسته شد
باز هم ملت جعلی آذربایجان، اعتراض به تیتر خبر آیت الله منتظری
ایراندا نه «آزهربایجانلی» وار، نه «آزهربایجان تورکو» و نه باشقا
بنزهر اویدورما و قوندارما میللهتلهر و کیملیکلهر
در ایران، یک «مسالهی تورک» وجود دارد و یک «مسالهی حق تعیین سرنوشت
ملت تورک». مسالهای به اسم آزربایجان و حق تعیین سرنوشت آزربایجان و ... وجود
ندارد
تورکان تکانی خوردهاند. هویت ملی تورک در حال شکلگیری، اما بر مبانی
مبهم و نه چندان درست است
ایراندا تورک خالقی اؤزونه «تورک» دییهر. بو دا مسالهنی بیتیریر
لهجهگرائی، طائفهگرایی و محلیگرایی، سه مانع عمده در مسیر روند ملت
شدن خلق تورک در ایران
هدف از بررسی زیرگروههای لهجهای، جغرافیایی، مذهبی، طائفهای، ...
خلق تورک
ناکارآمدی، ناقص و عقیم و غیر واقعی بودن آذربایجانگرایی صرف
Türk yérine koloniyal
Azerbaycan Étnosu-Milleti qavramı Quzéyde de iflas étmekdedir
قانون تشکیل ایالات و ولایات مشروطه و تجزیهی منطقهی ملی تورک
نقشهای نادرست، ذهنیتی مغشوش، طرزی مضر
«تورکیستان» ایله «تورکییه» دوغرویسا، «تورکائلی»
ده دوغرودور.
مناطق ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودمگرافیک تورک در شمال
غرب آن
نام و ترکیب تورکائلی
موضوعِ بحث وطن (تورکائلی) ایسه، گئریسی تفرّعات
تورکایلی، احمد جواد
جمهوریتخواهی فارسی و مسالهی ملی در ایران، نگاهی به طرح پیشنهادی
و. انصاری-س. مددی
No comments:
Post a Comment