در هويت ملي آزربايجاني، «انکار هويت ملي تورک» مندرج و مستتر است
از مصاحبهي کانون دموکراسي آزربايجان با مئهران باهارلي
نوامبر ٢٠٠٩
سوال ٢٣- همانطور که ميدانيد، امروزه يک جنبش گستردهي اجتماعي و سياسي
در آزربايجان ظهور و بروز دارد که تحت عنوان حرکت ملي آزربايجان يا حرکت ملي – دموکراتيک آزربايجان
صورتبندي ميشود. نظر شما در بارهي اين صورتبندي چيست؟ آيا صفت «ملي» در عنوان
حرکت تنها از تاکيد بر شعارها و مطالبات مليگرايانه و ناسيوناليستي ناشي ميشود، يا
به اين دليل است که اين حرکت در گسترهي ملي و با پايگاه اجتماعي سراسري در ميان
تورکان حضور دارد؟
جواب-من
با صورتبندي «حرکت ملي آزربايجان» موافق نيستم، زيرا دادن هويت اتنيک-ملي به نام
آزربايجان را مطلقاً نادرست ميدانم. آزربايجان، يک هويت جوغرافيائي-اداري و در
مورد جمهوري آزربايجان، شهروندي-تابعيتي است و دادن بار اتنيک-ملي بدان نادرست است
(در اين مورد در سوال مربوط به «آزربايجانچيليق» توضيح خواهم داد). من مايلم اين
حرکت را به اختصار «حرکت ملي تورک» و در صورت لزوم به طور تفصيلي «حرکت ملي
دموکراتيک تورک –
در آزربايجان
اتنيک (تورکایلي)» بنامم.
١-در اين صورتبندي، واژهي «حرکت» اشاره به «موبيليزاسيون هويتي اتنيکي-ملي
تورک» به سوي ايجاد پيشزمينههاي لازم براي اِعمال «حق تعيين سرنوشت خود-خارجي»
دارد.
٢-واژهي «ملي»، ماهيت و جنس اين جنبش اجتماعي-سياسي را که مربوط
به مسالهي ملي تورک، حل مسالهي ملي تورک و بدست آوردن حقوق ملي ملت تورک است
نشان ميدهد. در اينجا منظور از «ملت»، بيشتر از آنکه «ناسيون» ويا «دئموس» باشد،
همان «اتنوس» است که در فارسي به صورت «قوم» ترجمه ميشود. اما از آنجائيکه «قوم»
در ادبيات سياسي فارسي باري قرون وسطائي و پيشامودرنيته دارد و از سوي دولت ايران و
مليتگرايان فارس نيز، به عنوان نامي تحقيرآميز بکار ميرود، ترجيح ميدهم به جاي
آن کلمهي ملي را بکار برم. در ترکيب «حرکت ملي تورک»، «ملي» همان معنائي را دارد
که در ترکيب «کثيرالمله» و «حرکت ملي باسک» و يا هر حرکت به اصطلاح «آزاديبخش ملي»
ديگري دارد. آشکار است که واژهي ملي در اين ترکيبات را نميتوان به معني دربرگرفتن
همهي اقشار و طبقات، سراسري بودن پايگاه اجتماعي حرکت ويا مردمي بودن آن گرفت،
هرچند مربوط به يک ملت و نه صرفاً قشر و صنف خاصي از آن باشد.
٣-واژهي «تورک» در اين تعبير اشاره به هويت اتنيکي-ملي که اين
حرکت ملي اختصاص به او دارد است. حرکت ملي تورک، حرکتي مربوط به اتنوس-ملت تورک
است. هنگامي که از «ملت تورک» ساکن در ايران سخن گفته ميشود منظور کساني هستند که
خود را تورک مينامند و زبان مادري و ملي تاريخيشان يکي از لهجههاي «زبان تورکي»
(شامل لهجههاي قشقائي، ايناللو، سونقوري، خراساني، ...) است. يعني صرفاً «اوغوزهاي غربي»
ساکن در ايران؛ و نه ديگر زبانهاي تورکيک رايج در ايران مانند «تورکمني» (اوغوزهاي
شرقي)، «اوزبکي» و «قزاقي». (در ايران «ملت تورک»، غير از «ملت تورکمن» و «اقليت
ملي قزاق» است. حتي خلق «تورک»، و خلق «خلج» که در مجاورت بخشهاي جنوب شرقي
آزربايجان اتنيک (تورکایلي) ساکن است، دو گروه ملي «تورکيک» خويشاوند، اما
جداگانهاند).
کاربرد
نام ملي-اتنيک «تورک» در ترکيب «حرکت ملي تورک»، نقطهي عطفي در تاريخ ملت تورک
ساکن در ايران و آزربايجان اتنيک (تورکایلي) است. زيرا در ايران ملت تورک هرگز
داراي تشکيلات و يا حرکتي سياسي با نام ملي-اتنيکي خود نبوده است. حتي «حکومت ملي
آزربايجان» نيز از همان آغاز بر نگرشهاي انحرافي و ضد ملي از هويت ملي بنيان
گذارده شده و از جمله در تبعيت از سياستهاي استعماري روسيهي شوروي به رهبري
استالين و ميکويان، به جاي هويت ملي-اتنيکي «تورک»، هويت جوغرافيائي-اداري «آزربايجان»
را مبناي تعريف هويت ملي خود قرار داده بود (اغلب رهبران اين حرکت از «تورکان چپ
ايراني»، «آزربايجانگرايان ايرانگرا»، «آزربايجانگرايان استالينيست»، ... بودند.
«آزربايجان» براي آنها بخشي از «وطن ايران» و «آزربايجاني» بخشي از «ملت ايران»
بود). از اينرو وجود نام «تورک» در نام حرکت مليمان، به لحاظ تاريخي يک نخستين و
منحصر به فرد ميباشد و نتيجه و نشانگر روند ملتشوندگي خلق تورک در ايران است.
٤-در مورد واژهي «دموکراتيک»، مسالهي ملي به طرق مختلفي ميتواند
مديريت گردد. از جمله «جنگ داخلي» (مسالهي کورد در تورکيه)، «دخالت خارجي» (کوردستان
عراق)، «اشغال نظامي» (قاراباغ در آزربايجان)، «ديپلوماسي» (قاقاووز يئري در
مولداوي)، «فروپاشي کشور مادر» (استقلال تاجيکستان در اثر فروپاشي اتحاد جماهير
شوروي). در خاورميانه و ايران مسالهي ملي در هر مرحلهي آن همراه با خشونت بوده
است. واژهي دموکراتيک تاکيدي است بر اين امر که افراد، شخصيتها، گروهها و جريانات
بکار برندهي آن، طالب مديريت مسالهي ملي به روشهاي دموکراتيکاند و روشها، تاکتيکها
و مشي سياسي خودشان نيز، دموکراتيک ميباشد. واژهي دموکراتيک همچنين ميتواند
اشارهاي به ماهيت دولت و يا دولتهايي که پس از اِعمال حق تعيين سرنوشت خود ملت
تورک در ايران ايجاد خواهند شد باشد. همانگونه که قبلاً گفتم، تاکيد بر روشها و
ذهنيت و اجرائات دموکراتيک در مبارزهي ملي و پيش، حين و پس از تعيين سرنوشت، شانس
برخورداري و جلب حمايت جهانيان از آنرا در هر مقطع افزايش ميدهد. مانند واژهي «ملي»،
از تفسير کلمهي «دموکراتيک» در اين ترکيب به معاني نادرست ميبايد اجتناب کرد. به
عنوان نمونه در اينجا دموکراتيک مطلقاً به معني اين نيست که حرکت ملي تورک،
زيرمجموعهي مبارزهي دموکراسي همگاني در ايران است.
٥-کاربرد کلمهي «آزربايجان» در ترکيب «حرکت ملي دموکراتيک تورک- در
آزربايجان اتنيک (تورکایلي)» بدين سبب است که نشان دهد اين حرکت آن بخش از حرکت
کلي ملت تورک ساکن در ايران ميباشد که در جوغرافياي آزربايجان اتنيک (تورک ایلي) در
جريان است. آزربايجان در اينجا مطلقا به معني هويت ملي-اتنيکي نيست. براي اشاره به
گسترههاي جوغرافيائي ديگر اين حرکت ميتوان نامهاي «حرکت ملي دموکراتيک تورک-در جنوب
ايران» (قاشقاييورت، قاشقايایلي، ....) و «حرکت ملي دموکراتيک تورک-در شمال شرق
ايران» (افشار يورت، افشارایلي، ....) را بکار برد.
سوال ٢٤- اينروزها اصطلاح «ملت آزربايجان» در ادبيات سياسي بکار ميرود.
ريشهي اين اصطلاح چيست و چه ارتباطي با روند ملتشوندگي و سياستهاي استعماري
دارد؟
جواب-بر
خلاف کوردان و ارمنيان و گرجيان و تورکمنها و بلوچها و .... ساکن در ايران و منطقه
که بدرستي صرف «کورد»، «ارمني»، «گرجي»، «تورکمن»، «بلوچ»، و .... بودن را - فارغ
از محل سکونت و لهجه و مذهب- محور و اساس تعريف هويت ملي-اتنيکي و عمل سياسي خود
قرار دادهاند؛ عدهاي از فعالان سياسي اهل آزربايجان (آزربايجانگرايان ايرانگرا،
آزربايجانگرايان استالينيست، آزربايجانگرايان پانايرانيست)، به جاي محور قرار
دادن هويت اتنيکي-ملي تورک و «ملت تورک» ساکن در ايران، در تعريف هويت ملي-اتنيکي
و فعاليتهاي سياسي خود، منطقهي جوغرافيائي و واحد اداري را محور قرار داده و در
نتيجه به پديدههاي غير واقعي بنامهاي «قوم آزربايجان» و «ملت آزربايجان» رسيدهاند.
اين وارونهبيني و اشتباه در تعريف هويت ملي-اتنيکي خود، علاوه بر آنکه ريشه در
بحران هويت در ميان اينگونه روشنفکران دارد، ناشي از متاثر شدن آنها به درجات
مختلف از مهندسي هويت قومي، قومتراشي و فرافکنيهاي پانايرانيستها، دولتهاي
استعماري غربي، روسيهي شوروي؛ و نگرشها و ترمينولوژي نادرست بسياري از مراکز
جمهوري آزربايجان و تورکيه به هويت ملي تورکان ساکن در ايران است.
انديشهاي
که صرفاً بخشي از تورکزبانان ساکن در شمال غرب ايران را «ملت آزربايجان،-آزهربايجانلي»
مينامد انديشهاي استعماري و اليتيست است. کساني که هويت اتنيکي-ملي «ملت
آزربايجان»، همچنين «زبان آزربايجاني» (آزهربايجانجا) را آفريدند و آنرا جايگزين
هويت ملي-اتنيکي تورک کردند، خود تورک و آزربايجاني نبودند، بلکه استالين و ديگر
رهبران و اعضاء روس و ارمني دولت روسيهي شوروي و حزب کومونيست روسيه بودند. ايجاد
هويت ملي آزربايجاني، يک اقدام استعماري براي تورکيزدائي از هويت ملي تورکان در
کشور جمهوري آزربايجان و قفقاز جنوبي بود.
سوال ٢٥-موضع شما در بارهي اصطلاح «ملت آزربايجان» چيست؟
جواب-تعبير
«ملت آزربايجان» که در دههي چهارم قرن بيستم از سوي بولشويکها و هواداران و عمّال حزب
کومونيست روسيه به ايران وارد شد، در گذشته صرفاً در ميان برخي از کومونيستهاي روسگرا،
آزربايجانگرايان استالينيست، آزربايجانگرايان ايرانگرا و چپ تورک ايرانمرکز
طرفداراني داشت. اما اخيراً در ميان بعضي از فعالان سياسي تورک آزربايجانگرا، حتي
وابستگان به ايدهي توران بزرگ نيز طرفداراني پيدا نموده است.
١- تودههاي تورک ساکن در ايران و آزربايجان اتنيک (تورکایلي) کوچکترين
نيتي براي تغيير نام تاريخي و هويت ملي-اتنيکي
خود از تورک به آزري، آزربايجاني و يا هيچ چيز ديگري که ممکن است به ذهن عدهاي از
فعالين سياسي آزربايجانگرا خطور کند ندارند. معلوم نيست اين عده به چه دليل خود
را داراي همچو صلاحيت و حقي براي مهندسي هويت قومي و تغيير نام ملي-اتنيکي-تاريخي
ملت تورک ميدانند.
٢-«ملت
آزربايجان» اگر به معني ملت-دولت باشد و بدون داشتن معني اتنيک، صرفاً ميتواند در
مورد مردم جمهوري آزربايجان و به معني همهي شهروندان و تبعهي آن دولت و کشور،
فارغ از منسوبيت قومي-ملي آنها بکار رود. اما در ايران و آزربايجان اتنيک (تورکایلي)،
به سبب وجود نداشتن «دولت آزربايجان»، فعلاً صحبت از پديدهي ملت-دولت بيمعني است.
(هيچ تضمين و لزومي هم وجود ندارد که در آينده دولت ملي تورک تاسيس شونده بر اراضي
منطقهي ملي تورک در شمال غرب ايران و يا تورکایلي، «آزربايجان» ناميده شود). صحبت
از «ملت آزربايجان» براي ناميدن ملت تورک ساکن در ايران و يا بخشهايي از آن،
درحاليکه دولت-ملتي بنام آزربايجان در اين کشور وجود خارجي ندارد، حتي بيمعنيتر
است.
٣-بکار
برندگان تعبير ملت آزربايجان آنرا در معني اتنيکي و براي ناميدن ملت تورک ساکن در
آزربايجان بکار ميبرند. اينگونه کاربرد با کاربرد ديگر اين تعبير به معني دولت –
ملت از سوي آنها در تناقض است.
٤-ملت
آزربايجان به لحاظ مفهومي نادرست است. زيرا خلط مفاهيم جداگانهي منسوبيت
جوغرافيائي، اداري و شهروندي، تابعيتي با هويت اتنيک و ملي است. آزربايجاني نام
مليت و يا گروه اتنيکي-ملي نيست، مجموعهي افرادي است که در منطقهاي به نام
آزربايجان و يا کشور آزربايجان ساکنند و يا به اين دو منسوبند. اين افراد ميتوانند
داراي مليتهاي گوناگون مانند تورک، فارس، کورد، تالش، تات، ارمني، آسوري، يهودي و
.... باشند، چنانچه هستند. تورک و نه آزربايجان، نام گروهي اتنيکي-ملي و ملتي در
ايران است. سکونت تورکها در آزربايجان، ايران، خاورميانه و يا آسيا، مليت آنها را
از تورک به ملتهاي جعلي «ملت آزربايجان»، «ملت ايران»، «ملت خاورميانه» و يا «ملت
آسيا» تغيير نميدهد.
٥-ملت
آزربايجان پديدهاي تاريخي نيست، خلق الساعه است و توسط بخشنامه و دستورات يک دولت
خارجي در يک شب متولد شده است. در تاريخ هرگز ملت و اتنوسي به نام ملت آزربايجان
وجود نداشته است. آنچه وجود داشته و دارد تورک و هويت ملي-اتنيکي تورک است.
٦-بين
«آزربايجاني» و «تورک» همپوشاني و عينيت وجود ندارد. در ايران بخش اعظم آزربايجانيها
(يعني ساکنين آزربايجان) تورک و بخش اعظم تورکها آزربايجاني (يعني ساکن آزربايجان)اند.
اما در ايران نه همهي آزربايجانيها تورکاند و نه همهي تورکها آزربايجاني. از
اينرو «آزربايجاني» (آزهربايجانلي) و «تورک» را نميتوان هممعني و مترادف شمرد
ويا به جاي يکديگر بکار برد.
٧-آزربايجاني
را نميتوان هم به معني شهروندي-منسوبيت جوغرافيائي و هم به معني اتنيک-ملي بکار
برد. در غير اين صورت مفاهيم غريبي مانند «آزربايجاني آزربايجاني» (به معني شهروندان
آزربايجان که داراي هويت اتنيک آزربايجانياند، يعني تورکها) و «آزربايجاني غير
آزربايجاني» (به معني شهروندان آزربايجان که داراي هويت اتنيک آزربايجاني نيستند،
يعني غير تورکها) بوجود ميآيند.
٨-در
«هويت ملي آزربايجاني»، خبري از هويت ملي تورکي (و يا هيچ هويت ملي ديگري) نيست. اما
به سبب بکار برده شدن به جاي تورک، در هويت ملي آزربايجاني، «انکار هويت ملي تورک»
مندرج و مستتر است.
٩-کاربرد
نام «آزربايجاني» به جاي نام ملي-اتنيک «تورک»ها و اختصاص دادن اين نام بدانها، به
اندازهي کاربرد نام «ايراني» به جاي نام ملي-اتنيک «فارس»ها و يا «عراقي» به جاي
نام ملي-اتنيک «عرب»هاي عراق، با هر توجيهي، رفتاري مهمل است. تعبير «ملت
آزربايجان» همان قدر معنيدار، مجاز، مقبول، انساني و قابل دفاع است که تعبير «ملت
ايران» (و يا «ملت کرمانشاه» به جاي «ملت کورد»).
١٠-تعبير ملت آزربايجان به معني اتنيکي به معني تجزيه و شقه شقه کردن
(«تاتاريزه کردن») گروه اتنيکي-ملي تورک پراکنده در قفقاز و برخي از نقاط
خاورميانه (عراق) و بويژه پارههاي ملت تورک واحد ساکن در گوشه و کنار ايران بر
اساس لهجه و جوغرافيا و قبيله و ... و آنها را اقوام و ملتهاي جداگانهاي شمردن
است. حال آنکه تمام اين گروهها بويژه گروههاي تورک ساکن در ايران (اوغوزهاي غربي) فارغ
از استان محل سکونتشان، لهجهي تورکيشان و يا طائفهشان، همه بخشي از اتنوس، خلق
و ملت واحدي ميباشند و نام ملي و تاريخي اين ملت نيز تنها و تنها «تورک»، بدون
هيچ صفت و پيشوند و پسوند جوغرافيائي (از قبيل تورک ايران، تورک آزربايجان، تورک آزربايجان
جنوبي، ....) ميباشد.
١١-در
اين مقطع که مبارزهي تورکان ساکن در ايران، به عنوان يک ملت و گروه ملي-اتنيکي براي
احقاق حقوق ملي خود در جريان بوده و شتاب گرفته است و نامهي اخير آيت الله منتظري
نيز (که در آن ملت ما را «تورک» مينامد) نمونهاي از آغاز انعکاس مثبت و مقبوليت
آن در ميان نخبگان فارس ميباشد، مطرح کردن بحث آزربايجاني و خراساني و قشقائي،
... و پررنگ کردن خصوصيات لهجهاي و محلي و قبيلهاي و ... زيرگروههاي ملت تورک،
رفتاري انحرافي و فقط به نفع نيروهاي سرکوب و سياست انکار و امحاء ميباشد. شايسته
است فعالان سياسي آزربايجانگرا با دوري از سطحينگري، و يا حداقل با پيروي از
قواعد منطق فورمال، براي يک بار هم که شده از آلت دست شدن اينگونه سياستهاي ضد ملي و
ضد تورک بپرهيزند.
سوال ٢٦-شما ادعا کردهايد که تعبير «ملت آزربايجان» در تناقض با حقوق
بشر است. پايهي اين ادعا چيست؟
جواب-تعويض
نام ملت تورک از «تورک» به هر چيز ديگر، از «ملت آزربايجان» گرفته تا «قوم آذري»،
از سوي دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه، به يک اندازه بر عليه حقوق ملي خلق تورک ساکن
در ايران و آزربايجان اتنيک (تورکایلي) بوده و در تناقض با حقوق بشري وي است. در
اين مورد فرقي بين دولت ايران و پانايرانيستها که نام قسمتي از اين ملت را به «آذري»
و برخي از فعالان سياسي آزربايجانگرا که نام همان قسمت را به «آزربايجاني» تغيير
ميدهند نيست.
١-
در بطن کاربرد اصطلاح «ملت آزربايجان» نژادپرستي نهفته است. بيهويت کردن و از بين
بردن حافظهي تاريخي ملل از طريق عوض کردن نام گروه ملي-اتنيکي مربوطه يکي از
روشهاي نسلکشي فرهنگي و امحاء گروههاي ملي توسط دولتهاي راسيست است. در ايران نيز
اين سياست راسيستي انکار و امحاء به شکل «ملت آزربايجان» (و «قوم آذري») ناميدن
تورکهاي ساکن در آزربايجان از سوي دولت ايران، مليتگرايان فارس، آزربايجانگرايان
ايرانگرا، آزربايجانگرايان استالينيست، چپهاي تورک ايراني، برخي از فعالين روسگرا
و يا ناآگاه به منظور نفي هويت تورکي اين خلق تجلي پيدا ميکند.
٢-سياست
ناميدن خلقها و گروههاي زباني و ملي به نامي به غير از نامهاي تاريخياي که خود
آنرا بکار ميبرند، بويژه اگر نامهاي جديد داراي معاني تحقير کننده و يا راسيستي
بوده باشند، آنهم از سوي دولتهاي خارجي، بر خلاف همهي مقاولهها و عهدنامههاي
جهاني و از جمله اعلاميهي جهاني حقوق بشر و اعلاميهي جهاني حقوق زباني است. پايهايترين
حق بشري تورکها در ايران - چه ساکن آزربايجان و چه خارج آن- حق ناميده شدن به نام
ملي-اتنيکي-تاريخي خودشان «تورک» و احترام همه به نام ملي وي و دوري از هوس تغيير
و تبديل آن است. بازي برخي از فعالين سياسي آزربايجانگرا با نام تاريخي ملت تورک،
هيچ شمردن هويت و اراده و آزادي يک خلق در تعيين هويت و نام خود است.
٣-اين
رفتار به لحاظ حقوق بشري ساکنين غير تورک آزربايجان هم، مسالهدار است. آزربايجاني
ناميدن يک گروه ملي ساکن در آزربايجان (تورکها) و اختصاص دادن آزربايجاني به عنوان
نام قومي-ملي به تورکها، خواه ناخواه به معني نفي آزربايجاني بودن گروههاي ملي
ديگر ساکن در آزربايجان، و يا «آزربايجاني درجه يک» و غليظتر بودن تورکها، و «آزربايجاني
درجه دو» و رقيقتر بودن غير تورکهاي آزربايجان است. اين نامگذاري رفتاري شوونيستي
است. آيا کسي نظر تاتهاي ساکن در آزربايجان - که به اندازهي تورکهاي ساکن در آن آزربايجانياند-
را در بارهي تخصيص انحصاري نام مشترک آزربايجاني به عنوان نام هويتي اتنيکي براي
تورکهاي ساکن در آزربايجان جويا شده است؟ و يا به چه دليل منحصراً زبان تورکي رايج
در آزربايجان، زبان آزربايجاني است، اما زبان تاتي رايج در آزربايجان زبان
آزربايجاني نيست؟
٤-
در يک جامعهي چندمليتي (مانند سرزمين آزربايجان)، گروه غالب ملي (يعني تورکها) را
با نامي که به همهي گروههاي ملي آن جامعه تعلق دارد (آزربايجاني) ناميدن، رفتاري
نژادپرستانه است. جمهوري تورکيه اين اشتباه را مرتکب شد و در قانون اساسي خود دو
مفهوم متفاوت «شهروندي» و «اتنيسيته» را با هم خلط کرد و همهي شهروندان جمهوري
تورکيه را به جاي «تورکيهاي»، «تورک» که نام يک اتنوس و گروه اتنيکي-ملي حاکم بر
آن دولت است ناميد. اکنون نيز در اين کشور «تورک» هم به معني نام اتنيکي ملت حاکم
و هم به معني همهي شهروندان تورکيه بکار ميرود. کمهزينهترين عواقب اين سادهانديشي
و کوتهنگري، ٥٠ هزار کشته در جنگ داخلي با شورشيان کورد بوده است. جمهوري
آزربايجان گرفتار اشتباه مشابهي شده و نام گروه اتنيک حاکم و نام همهي شهروندان
خود، هر دو را آزربايجاني (آزهربايجانلي) مينامد. اکنون در اين کشور «آزربايجاني»
هم به معني همهي شهروندان و تبعهي آزربايجان (تورک و غير آن) و هم به معني نام
اتنيکي ملت حاکم (به جاي تورک) است. اين نامگذاري و مهندسي قومي، رفتاري
نژادپرستانه است.
سوال ٢٧-آزربايجان اتنيک که شما در آثارتان بکار ميبريد آيا در تناقض با
نداشتن هويت اتنيک مفهوم آزربايجان نيست؟
جواب-دادن
هويت اتنيک -ملي به آزربايجاني همان نگرشي است که اصطلاحاً «آزربايجانگرايي» و يا
به تورکي «آزهربايجانچيليق» ناميده ميشود و تعبير «ملت آزربايجان» تنها يک
نتيجهي منطقي و ناميمون آن است. «آزهربايجانچيليق»، نگرشي دموکراتيک نيست، رژيمي
آنتيدموکراتيک و اتنوکراتيک است که خواهان برقراري حاکميت اتنيک خود بر يک سرزمين
چندمليتي ميباشد. «هويت ملي-اتنيکي آزربايجاني» چيزي مانند «هويت ملي-اتنيکي ايراني»
است که در حال تحميل شدن بر همهي ملتها و اقليتهاي ملي ساکن در آزربايجان است. «آزهربايجانچيليق»
علاوه بر تورکان، از هم اکنون باعث بروز نارضايتي در ميان گروههاي اتنيک غير تورک ساکن
در آزربايجان از قبيل کورد، فارس، تالش، تات و ... شده است.
«آزربايجان
اتنيک» راهي براي اجتناب از اين اتنوکراسي آنتيدموکراتيک است. هنگامي که
«آزربايجان اتنيک» گفته ميشود منظور آن نيست که در منطقهي آزربايجان صرفاً يک
اتنوس بنام تورک ساکن است. بلکه مراد آن است که اسم آزربايجان براي ناميدن منطقهي
ملي تورک در شمال غرب ايران (و يا «تورکایلي» مرکب از بخشهاي تورکنشين «عراق عجم»
و «آزربايجان» تاريخي، اداري و جوغرافيايي) و به طور قراردادي پيشنهاد ميشود
(و اصراري هم بر کاربرد و رواج آن نيست). «آزربايجان
اتنيک» مترادف «منطقهي ملي تورک در شمال غرب ايران» و يا «تورکایلي» است؛ و در
حاليکه همهي مناطق تورکنشين در شمال غرب ايران را شامل است-چه در جوغرافياي
آزربايجان باشند و چه نباشند-؛ مناطق غير تورکنشين جوغرافياي آزربايجان را شامل
نيست.
شايد
مفيد باشد در اينجا به رابطهي تاثير مرزهاي اتنيک بر پيوند بين دموکراسي و
ناسيوناليسم اشارهاي بکنم. رابطهي تاريخي دموکراسي با مليتگرائي و يا ناسيوناليسم
ميتواند به دو صورت کاملاً متضاد باشد.
١-در
مواردي که «مرزهاي بين المللي يک دولت» و يا «مرزهاي يک دولت محلي در يک کشور
فدرال»، مطابق با «مرزهاي اتنيکي» باشد، در اين گونه موارد ناسيوناليسم ميتواند
باعث شکفته شدن و نهادينه گرديدن دموکراسي گردد (مانند ژاپن).
٢-اما
در مواردي که مرزهاي بين المللي يک دولت و يا مرزهاي يک دولت محلي در يک کشور
فدرال، از مرزهاي اتنيکي بسيار به دور باشد، در اين گونه موارد ناسيوناليسم، عملاً
به صورت مانعي در برابر دموکراسي در ميآيد (مانند بسياري از جمهوريهاي فدراسيون
روسيه).
در
ايران نيز به دليل اولاً عدم انطباق مرزهاي بين المللي کشور با مرزهاي اتنيک و دوماً
نبود تقسيمات اداري و دولتهاي محلي داخلي بر اساس مرزهاي اتنيک، ناسيوناليسم فارسي
عملاً به صورت مانعي در راه دموکراسي و توسعهي کل کشور تبديل شده است. در مقياس
کوچکتر، در استانهاي دو مليتي نيز همين وضعيت حاکم است و ناسيوناليسم گروههاي ملي
ساکن در اينگونه استانها - مانند آنچه در استان آزربايجان غربي بين تورکها و کوردها،
در استان گيلان بين گيلکها و تورکها، در استان تهران بين تورکها و فارسها، در
استان کوردستان بين تورکها و کوردها، ... رخ داده- عملاً به صورت مانعي در مسير
توسعه و دموکراتيزاسيون اين استانها در آمده است.
بدين
سبب است که ما – به عنوان ملت تورک- براي رفع اين مشکل و جلوگيري از حادتر شدن آن
در آينده، خواهان آن هستيم که مرزهاي حکومت ملي تورک فدرال در شمال غرب ايران (هر
نامي که داشته باشد) و ديگر مناطق ملي تورکنشين، مطابق بر مرزهاي اتنيک-ملي ترسيم
شوند (کاربرد «تورکایلي» صرفاً براي ناميدن کل منطقهي ملي تورک در شمال غرب
ايران به اين هدف کومک ميکند). به عبارت ديگر، ما نه از «فدراليسم ادراي» و يا عدم
تمرکز اداري، بلکه از فرمول «فدراليسم ملي» و آزربايجان اتنيک (تورکایلي) حمايت
ميکنيم. زيرا فدراليسم اداري از آنجائيکه بر مرزهاي اتنيک منطبق نيست پس از بروز
ناسيوناليسم اتنوسهاي ساکن در يک واحد فدرال اداري، به صورت مانعي در راه دموکراسي
و توسعه در خواهد آمد. آزربايجان اتنيک (تورکایلي)، گزينهاي است که با گردآوردي
همهي مناطق تورکنشين در شمال غرب ايران در قالب يک واحد اداري و سياسي، احتمال
کشمکشها و درگيريهاي داخلي در واحدهاي اداري موجود و يا دولتهاي فدرال ملي آينده
را به حداقل و احتمال شکوفائي دموکراسي و توسعه را به حداکثر ميرساند.
برای مطالعهی بیشتر:
پان تورک، پان آزربایجانیسم، تورک باوری، تورکیسم، پان تورکیسم، پان
تورکیکیسم، تورانیسم
ایضاحاتی در بارهی کاربرد مودرن و دموکراتیک دو نام تورک و آزربایجان
مناطق ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال
غرب آن
تورک صرفاً نام قومی-ملی اوغوزهای غربی است، نه همهی ملل تورکیک
در ایران شش ملت و اقلیت ملی تورکیک وجود دارد، هیچکدام از آنها
«آزربایجانی» و یا «تورک آزربایجانی» نیست
در ایران چهار ملت تورکیک با نامهای تورک، تورکمن، خلج و قزاق زندگی میکنند
روح دوکترین آزربایجانگرایی عَلَم کردن هویت آزربایجانی به جای هویت
ملی تورک
ایراندا نه «آزهربایجانلی» وار، نه «آزهربایجان تورکو» و نه باشقا
بنزهر اویدورما و قوندارما میللهتلهر و کیملیکلهر
اصطلاح «ایران تورکچولهری»، صرفاً میتواند محصول مغز علیل و پاک
باختهی یک آزربایجانگرای ضد تورک باشد
در هویت ملی آزربایجانی، «انکار هویت ملی تورک» مندرج و مستتر است
بحرانهای آزربایجانگرایانه
آزربایجانگرایی تالشی: گل بود به چمن نیز آراسته شد
باز هم ملت جعلی آذربایجان، اعتراض به تیتر خبر آیت الله منتظری
ایراندا نه «آزهربایجانلی» وار، نه «آزهربایجان تورکو» و نه باشقا
بنزهر اویدورما و قوندارما میللهتلهر و کیملیکلهر
در ایران، یک «مسالهی تورک» وجود دارد و یک «مسالهی حق تعیین سرنوشت
ملت تورک». مسالهای به اسم آزربایجان و حق تعیین سرنوشت آزربایجان و ... وجود
ندارد
تورکان تکانی خوردهاند. هویت ملی تورک در حال شکلگیری، اما بر مبانی
مبهم و نه چندان درست است
ایراندا تورک خالقی اؤزونه «تورک» دییهر. بو دا مسالهنی بیتیریر
لهجهگرائی، طائفهگرایی و محلیگرایی، سه مانع عمده در مسیر روند ملت
شدن خلق تورک در ایران
هدف از بررسی زیرگروههای لهجهای، جوغرافیایی، مذهبی، طائفهای، ...
خلق تورک
ناکارآمدی، ناقص و عقیم و غیر واقعی بودن آذربایجانگرایی صرف
Türk yérine koloniyal
Azerbaycan Étnosu-Milleti qavramı Quzéyde de iflas étmekdedir
قانون تشکیل ایالات و ولایات مشروطه و تجزیهی منطقهی ملی تورک
نقشهای نادرست، ذهنیتی مغشوش، طرزی مضر
«تورکیستان» ایله «تورکییه» دوغرویسا، «تورکایلی»
ده دوغرودور.
مناطق ملی در ایران؛ و منطقهی ملی و یا اتنودموگرافیک تورک در شمال
غرب آن
نام و ترکیب تورکایلی
موضوعِ بحث وطن (تورکایلی) ایسه، گئریسی تفرّعات
تورکایلی، احمد جواد
جمهوریتخواهی فارسی و مسالهی ملی در ایران، نگاهی به طرح پیشنهادی
و. انصاری-س. مددی
No comments:
Post a Comment