Sunday, August 27, 2017

من در هيچ مديايي به جز «وئبلاگ سؤزوموز»، و به هيچ نامي به جز «مئهران باهارلي» نمي‌نويسم


من در هيچ مديايي به جز «وئبلاگ سؤزوموز»، و به هيچ نامي به جز «مئهران باهارلي» نمي‌نويسم.

مئهران باهارلي

مشاهده‌ي مقبوليت فزاينده، کاربرد روزافزون و بازنشر مکرر افکار، ايده‌ها، اصطلاحات، نوانديشي‌ها، نوواژه‌ها و نتايج تحقيقات، حتي بسياري از گرافيک‌ها و طراحي‌هاي من از سوي مردم و صاحب‌نظران، بويژه نسل جوان تورک امري خوشايند است. من اينگونه محصولات روشنفکري خود را سالهاست که منحصراً در «وبلاگ سؤزوموز» و تنها با نام «مئهران باهارلي» (در گذشته «مهران بهاري»)، به طور متمادي و متناوب به روز کرده و منتشر مي‌نمايم.

اخيراً ديده مي‌شود که موج نوشته‌هايي به نامهاي گوناگون، که مدافع و مبلغ افکار و اصطلاحات و مفاهيم مطرح شده توسط اينجانب‌اند در رسانه‌هاي گوناگون پخش مي‌شوند. اين امر، در نفس خود امري مثبت و قابل تقدير است. اما عينيت و تشابه افکار مطرح شده و يا بکار رفته در اين نوشته جات و رسانه‌ها که به قلم مولفين ديگري است، باعث شده که در نزد برخي افراد اين گمان بوجود آيد که نوشته‌هاي مذکور و حتي خود اين رسانه‌ها به اينجانب تعلق دارند. من در اينجا تعلق اين گونه نوشته جات و رسانه‌ها به خود را تکذيب مي‌کنم. من، مانند گذشته اکنون هم، در هيچ مديايي به جز «وئبلاگ سؤزوموز»، و به هيچ نامي به جز «مئهران باهارلي» نمي‌نويسم. هيچ نوشته‌اي با هر نامي به جز مئهران باهارلي و به جز آنهائي که در وئبلاگ سؤزوموز منتشر شده‌اند (و برخي از آنها در کانال تلگرامي سؤزوموز به صورت پدف بازنشر مي‌شوند)، حتي اگر عيناً حاوي اصطلاحات و افکار مطرح شده از سوي اينجانب باشند، از آن من نيست.


در اينجا لازم است به نوشته‌هايي که با نامهاي گوناگون در صفحات فيس‌بوکي و تلگرامي پخش مي‌شود و در آنها به وفور از اصلاحات «تورک» و «تورک‌ائلي» و ... استفاده مي‌گردد، اشاره‌ي ويژه بکنم. برخي از اين نوشته‌ها گاهي اوقات اين حس را در آدمي ايجاد مي‌کنند که مولف(ين) آنها عامداً خود را مئهران باهارلي مي‌نمايانند. اما همانگونه که فوقاً ذکر کردم، بنده هيچ نوشته‌اي را به هيچ اسمي به جز «مئهران باهارلي» ننوشته و منتشر نمي‌کنم. اين نوشته‌ها هم، و کانالهاي تلگرامي و صفحات فيس‌بوکي که آنها را منتشر مي‌کنند از آن من نيستند. افزون بر آن، برخي اوقات مفاهيمي که از سوي اين مولف(ين)، بر اصطلاحات «تورک» و «تورک‌ائلي» و .... بار مي‌شود، نه تنها با کاربرد من عينيت ندارند، بلکه ضد آن هستند. به عنوان نمونه:

تورک: در کاربرد من، «تورک» به معني مودرن (يعني نه در گذشته و در متون تاريخي)، صرفاً نام قومي و ملي «اوغوزهاي غربي» است، نه ديگر ملل تورکيک. در داخل ايران اوغوزهاي غربي و يا تورکها به طور متراکم در شمال غرب ايران، در مرکز ايران، در جنوب ايران، در شمال شرق ايران؛ و به طور پراکنده در ديگر مناطق ايران ساکن هستند. در خارج ايران اوغوزهاي غربي و يا تورکها در قفقاز جنوبي، تورکيه، قبرس، شبه جزيره‌ي بالکان، ... مي‌زيند. ديگر ملل تورکيک در ايران (تورکمن، خلجي، قزاق) و در خارج ايران در آسياي ميانه، سيبري، چين، قفقاز، روسيه‌ي اوروپايي، .... هر کدام داراي نام قومي و ملي مودرن خاص خود، نامي که تورک نيست، مي‌باشند (قزاق، تورکمن، اويغور، تاتار، اوزبيک، قيرقيز، ساخا، چوواش، ....).

تورک‌ایلي: ايران کشوري چندملتي است. هر کدام از ملتهاي ساکن در ايران داراي يک نياخاک است که در آن به طور تاريخي، متراکم، پيوسته و با داشتن اکثريت نسبي زندگي مي‌کند. مانند کوردستان، فارس‌ستان، تورکمن‌ستان، عرب‌ستان، لورستان، بلوچ‌ستان، لارستان، مازندران، گيلان، .... «تورک‌ایلي» (ترجمه‌ي تورک‌ستان) هم نام «منطقه‌ي ملي تورک در شمال غرب ايران» و يا «نياخاک ملت تورک» است که در آن به طور تاريخي، متراکم، پيوسته و با داشتن اکثريت نسبي زندگي مي‌کند. با اين تعريف، تورک‌ایلي صرفاً مرکب است از مناطق تورک‌نشين پيوسته‌ي داراي اکثريت نسبي جمعيت تورک در سرزمينهاي آزربايجان، خمسه، ديلمستان و عراق عجم سابق (بخشهايي از ملت تورک ما که در ديگر نقاط ايران ساکن است «دياسپوراي ملت تورک» را تشکيل مي‌دهند. اينها يا به طور پراکنده‌اند و يا به طور متراکم. اين دسته‌ي دوم «کانتونهاي تورک» و يا «اکسکلاوهاي تورک» ناميده مي‌شوند. مانند «قاشقاي يورت» در جنوب ايران، «آفشاريورت» در شمال شرق ايران و ....).

همانگونه که در دو مثال فوق هم به وضوح ديده مي‌شود، بنده کاربرد «تورک» به عنوان نام قومي و يا نام ملي هر ملت تورکيک به جز اوغوزهاي غربي را (چه در ايران و چه در خارج آن)، و کاربرد «تورک‌ایلي» براي ناميدن هر سرزميني به جز منطقه‌ي ملي تورک در شمال غرب ايران را (چه در مرکز ايران، چه در جنوب ايران، چه در شمال شرق ايران، ....) نادرست مي‌دانم. اينگونه کاربردها، عليرغم احترام اينجانب به بکاربرنده‌ي آنها و فارغ از نيتشان، محصول ذهنيتهايي مغشوش، بريده از واقعيتها و جهان خارج و خيال‌پردازانه هستند:

هر کس که کوچکترين آشنائي با وضعيت دموگرافيک قومي ملي در ايران داشته باشد مي‌داند که در اين کشور قرنهاست دو نام و هويت قومي-ملي «تورک» و «تورکمن»، مخصوصاً در برداشت خود اين مردمان، دو نام و هويت قومي ملي جدا از هم‌اند. انکار اين واقعيت و تورک ناميدن ديگر ملل تورکيک، به معني انکار هويت قومي ملي اين دو، نفي وجود ملت تورک ما و در نتيجه دشمني با هويت ملي او و منافع ملي‌اش است.

نيز، بين مناطق داراي اکثريت جمعيتي تورک در شمال غرب، در مرکز، در جنوب و در شمال شرق ايران، پيوسته گي ارضي وجود ندارد. افزون بر آن، خالي کردن مفهومي که پيشنهادکننده گان نام تورک‌ایلي از آن دارند (صرفاً نام منطقه‌ي ملي تورک در شمال غرب ايران و يا وطن ملت تورک) و گسترش دادن قلمروي آن به ديگر مناطق ملي مانند کوردستان، فارس‌ستان، لورستان، گيلان، مازندران، تورکمن‌ستان،  ... يعني داخل کردن بخشهايي از وطن ملل کورد، فارس، لور، گيلک، مازني، تورکمن، ... در تورک‌ایلي؛ زياده‌خواهي، توسعه‌طلبي و حتي نژادپرستي است.

از طرف ديگر تعميم نام تورک‌ایلي به مجموعه‌ي سرزمينهاي تورک‌نشين در سراسر ايران (که نه تورکها در آنها اکثريت نسبي دارند و نه بينشان پيوستگي دموگرافيک و سرزميني وجود دارد)، در کوتاه‌مدت بي‌ارزش کردن مفاهيمي چون وطن تورک، و در درازمدت دشمني با هويت ملي و مصالح ملي ملت تورک ما و حرکت ملي دموکراتيک تورک است. اظهر من الشمس است که اينجانب، منطقاً نمي‌توانم مولف هيچ نوشته‌اي که «تورک» و «تورک‌ایلي» را به اشکال ضد ملي فوق بکار برده است، باشم.

انتخاب يک نام خاص منحصراً براي منطقه‌ي ملي تورک که در طول تاريخ بدون نام ويژه‌ي خود که در عين حال منعکس کننده‌ي هويت ملي ملت تورک ما هم باشد بود، نقطه‌ي عطفي در روندهاي ملت‌شونده گي تورکهاي ساکن در ايران (اوغوزهاي غربي)، وطن‌شونده گي منطقه‌ي ملي تورک در شمال غرب ايران و جهشي در حرکت ملي دموکراتيک تورک است. البته چپ و راست زدن به درجه‌ي معيني در مواجهه با هر انديشه و پديده‌ي نو قابل درک است. مفهوم تورک‌ایلي به عنوان نام ويژه‌ي منطقه‌ي ملي تورک در شمال غرب ايران هر روز که مي‌گذرد از سوي مردم و بويژه عقلاي قوم پذيرفته‌تر مي‌شود. مخالفت آزربايجان‌گرايان با تورک‌ایلي، نبايد محل اعتناء باشد. از طرف ديگر کساني که مايلند براي مجموعه‌ي جزاير تورک‌نشين در سرتاسر ايران يک نام واحد انتخاب کنند - که ضرورت و منطقي براي اين امر هم وجود ندارد- بهتر است به جاي تورک‌ایلي که معني و مدلول معين و مشخصي دارد، به دنبال وضع نام ديگري باشند. زيرا ترجمه‌ي خيال‌پردازي در زبان سياست، همواره خسران بوده است.

براي مطالعه‌ي بيشتر:

نقشه‌اي نادرست، ذهنيتي مغشوش، طرزي مضر
ايضاحاتي در باره‌ي کاربرد مودرن و دموکراتيک دو نام تورک و آزربايجان
«تورکيستان» ايله «تورکييه» دوغرويسا، «تورک‌ایلي» ده دوغرودور.
قانون تشکيل ايالات و ولايات مشروطه و تجزيه‌ي منطقه‌ي ملي تورک
در ايران شش ملت و اقليت ملي تورکيک وجود دارد، هيچکدام از آنها «آزربايجاني» و يا «تورک آزربايجاني» نيست
در ايران، يک «مساله‌ي تورک» وجود دارد و يک «مساله‌ي حق تعيين سرنوشت ملت تورک». مساله‌اي به اسم آزربايجان و حق تعيين سرنوشت آزربايجان و ... وجود ندارد
هدف از بررسي زيرگروههاي لهجه‌اي، جوغرافيايي، مذهبي، طائفه‌اي، ... خلق تورک

No comments:

Post a Comment