قتل عام اهالی سالماس و اورمیه توسط آسوریها با حمایت روسیه، انگلیس
و فرانسه؛ به روایت عبدالله بهرامی
مئهران
باهارلی
در
این نوشته، پاراگرافی کوتاه از کتاب خاطرات عبدالله بهرامی در بارهی تهاجم
آسوریان مسلح و آموزش داده شده توسط نیروهای متفقه (روسیه، انگلستان و فرانسه) به
شهرهای اورمیه و سلماس، و قتل عام و کشتار اهالی آنها را آوردهام[1].
١-بهرامی
در این پاراگراف پس از ذکر قحطی بزرگ در تورکایلی (بخشهای آزربایجانی، خمسه،
همدان، ...) که به تلف شدن میلیونها تن تورک و یک سوم جمعیت ایران منجر شد، به
تهاجم آسوریها به شهرهای تورک سالماس و اورمیه با حمایت نظامی، سیاسی و آموزشی
متفقین (روسیه، انگلستان، فرانسه) و کشتار اهالی و سکنهی آن دو شهر میپردازد و
در این میان چند نکتهی کلیدی در فاجعهی تورک قیریمی (قارا قیرقین: جیلولوق،
قاچاقلیق، سیمیتقولوق)[2] را تثبیت میکند:
-پناهنده
و مهاجر بودن آسوریان در منطقهی غرب آزربایجان، اما مبدل شدنشان به مهاجم و اشغالگر
-مسلح
کردن و آموزش آسوریان و تشکیل یک ارتش منظم برای آنها توسط دولتها، ارتشها و صاحبمنصبان
روسیه، انگلستان و فرانسه
-ماشه
شدن آسوریان و جنگیدنشان به نیابت از متفقین (انگلستان، روسیه، فرانسه) بر علیه
عثمانی از شرق
-قتل
عام اهالی تورک سلماس و اورمیه توسط آسوریان که فاجعهای مهیبتر از قحطی بزرگ بود
-نبود
دولتی مقتدر برای مداخله و سرکوب مهاجمین آسوری و جلوگیری از وحشیگری و
خونریزیهایشان
٢-
بهرامی میگوید هجوم آسوریها مسالهای مهیبتر و خطرناکتر از قحطی بزرگ بود. بنا
به او آسوریها یک قوم وحشی و خونخوار بودند که در حین جنگ جهانی اول به ایران
پناهنده شدند. اما آنها که از طرف متفقین کومکهای بزرگی دریافت میکردند، از موقعیت
پناهندگیشان سوء استفاده کرده به خیال اشغال غرب آزربایجان و تشکیل یک دولت برای
خود در آن منطقه بر آمدند. روسها هنگام تخلیهی نواحی اورمیه و سالماس تمام سلاحهای
خود را به آسوریان داده به مملکت خود مراجعه کردند. پس از آن انگلیسها حاکمیت
منطقه و وظیفهی دفاع از خطوط تهاجم به عثمانی از آن منطقه را به آسوریها واگذار نمودند.
شصت نفر صاحب منصب فرانسوی که در اوردوگاه انگلیسها بودند برای تعلیم و تربیت آسوریها
به اورمیه آمده و عدهای از صاحب منصبان فراری روسیه هم به آنها ملحق شدند. بدین
ترتیب یک قوشون منظم مسیحی در منطقه ایجاد شد و تمرکز یافت. از بندر شرفخانه و سایر
نقاط در کنار دریاچهی اورمیه، مرتبا مقدار زیادی اسلحهی جدید و بقایای اسلحه و
مهمات روسها که متراکم شده بود به اوردوگاه این قوشون حمل میشد. نهایتا آسوریها به
اورمیه هجوم آورده و آن را اشغال نمودند، تمام مامورین مرکزی را اخراج و ادارهی
آنجا را مستقیما خود برعهده گرفتند. رئیس مذهبی آسوریها مارشیمون با سواران خود
به شهر سالماس هم تجاوز کرده و در صدد بود که آنجا را نیز ضمیمهی ملک خویش سازد. اما
در آن شهر سیمیتکو، مارشیمون را که سواره در جلوی اتباع خود حرکت میکرد، با تیر
زده و کشت. به انتقام این عمل، آسوریها تمام سکنهی سالماس و اطراف را قتل عام
کردند و در اورمیه هم عدهی زیادی از اهالی را به عناوین مختلف کشتار نمودند.
٣-عبدالله
بهرامی، به لحاظ ملیت تباری یک فارس، به لحاظ سیاسی یک ملیگرای ایرانی با تمایلات
ضد تورک، یکی از پنج تن رهبر فرقهی دموکرات آزربایجان- عمدهترین نیروی ایرانگرا
و ضد تورک وقت در تبریز-، از مشاوران نزدیک خیابانی و رئیس نظمیهی تبریز در دورهی
آزادیستان بود. بهرامی آلوده به تروریسم، در ارتباط با تشکیلات تروریستی کومیتهی
مجازات در تهران و حامی آن بود و در تبریز در کومیتهی ترور فرقهی دموکرات
آزربایجان به همراهی نوبری و حریری و ... نقش داشت[3]. بهرامی به همراهی خیابانی از
عاملین سرکوب و تبعید نیروهای ملی تورک و ملیگرایان تورک در تبریز بود[4]. به این دلایل میان او و شخصیت
ملی تورک ولیعهد محمدحسن میرزا، و جناح هوادار ولیعهد (اعتدالیون) به رهبری محتشم السلطنه
که مجوز تدریس زبان تورکی در مدارس را داده بود[5]، برخورد پیش آمد. به امر ولیعهد
محمدحسن میرزا، محتشم السلطنه دستور توقیف و تبعید بهرامی به تهران را داد. اما پس
از توقیف، بهرامی که از پشتیبانی بیقید و شرط شیخ محمد خیابانی برخوردار بود بر
اثر فشار دموکراتهای آزربایجان از حبس آزاد شد. پس از آزادسازی تبریز توسط اوردوی
نجاتبخش عثمانی، رهبران ضد تورک فرقهی دموکرات آزربایجان که بر علیه نیروهای ملی
تورک و اوردوی آزادیبخش عملیات سابوتاژ را مدیریت میکردند، دستگیر و تبعید شدند.
پس از شنیدن این خبر بهرامی که از دستگیری و مجازات خود توسط نیروهای ملی تورک
مطمئن بود، از طریق باسمنج، میانه و قزوین به تهران فرار نمود.