Saturday, July 30, 2016

سنگ‌‌نوشته‌ی تورکی کلات نوشته شده به امر نادر شاه افشار: کتیبه‌ی نادری، و تصحیح قرائت تورخان گنجه‌ای

سنگ‌نوشته‌ی تورکی کلات نوشته شده به امر نادر شاه افشار: کتیبه‌ی نادری، و تصحیح قرائت تورخان گنجه‌ای 

مئهران باهارلی 

 

NÂDİR ŞAH AVŞAR’IN BUYRUĞUYLA TÜRKÇE YAZILMIŞ-OYULMUŞ KELAT – QALAT KAYAYAZITI 

KALAT ROCK INSCRIPTION WRITTEN AND CARVED IN TURKISH BY THE ORDER OF NADIR SHAH AFSHAR

 

این مقاله، بازنویسی نوشته‌ای به همین نام منتشر شده در سؤزوموز ٢٠٠٤ است. 

Tuesday, April 06, 2004

 

Özet

Kelât-i Nâderi veya Nedir Kalat yazıtı Nadir Şah Afşar'ın buyruğuyla Rezevi Horasan eyaletinin Deregez ilçesinde kayaya kazınmış bir Türkçe şiirden oluşur. Kalat yazıtı, İran topraklarındaki Türk hakanları tarafından yazılan Türkçe yazıtlarının bugüne kadar bulunan tek örneğidir. Türkçe yazılmış bu yapıt Nadir Şah'da Türk milli bilincin varlığını; ve Afşar devletinde Türk dilinin resmiyetini gösteren tarihi bir belgedir. Yazıtın dili kadar, içeriği de önemlidir: Nadir Şah'ın resmi politikası doğrultusunda soyunu Emir Timur Küreken'e bağlaması, İslam Birliği politikası doğrultusunda Sünniliğe olumlu bakması ve Şiilikten uzak durması.  Bu yazımda, Kalat yazıtının iki Latin ve Arap alfabelerinde tam metni ile Farsça'ya dakik çevrisini - önceki yayınlarda, bu arada Profesör Turkhan Ganjei'nin yayınında, var olan yanlışları düzeltip okunamayan bölümlerin hepsini okuyarak - sunmaktayım.

Abstract

The Kalat-i Naderi inscription consists of a Turkish poem engraved on a rock in the Deregez district of the Rezevi Khorasan province, by the order of Nadir Shah Afshar. The Kalat inscription is the only example found to date of Turkish inscriptions written by Turkish kings in Iranian lands. This monument, written in Turkish, is a historical document that shows the existence of Turkish national consciousness in Nadir Shah, as well as official status of the Turkish language in the Afshar state.  The content of the inscription is as significant as its language: In line with Nadir Shah's official policy, linking his lineage to Emir Timur Küreken, viewing Sunnism positively and distancing himself from Shiism in alignment with his Islamic Union policy. In this article, I present the complete text of the Kalat inscription in two Latin and Arabic alphabets and its precise translation into Persian. In my article, I corrected the existing mistakes in previous publications, including Professor Turkhan Ganjei's publication, and read all the unreadable sections.

اؤزه‌ت:

کلات نادری – نه‌دیر قالات یازیتی نادیر شاه آفشارین بویروغویلا رضوی خوراسان اوستانی‌ندا ده‌ره‌گه‌ز ایل‌چه‌سی‌نده قایایا قازیلمیش بیر تورک‌جه قوشوق‌دان اولوشور. قالات یازیتی ایران توپراق‌لاری‌نداکی تورک خاقان‌لاری ساری‌دان یازیلان تورک‌جه یازیت‌لارین بوگونه ده‌ک تاپیلان ته‌ک اؤرنه‌یی‌دیر. تورک‌جه یازیلمیش بو یاپیت نادیر شاه‌دا تورک میللی بیلینجین وارلیغی‌نی، و افشار دولتی‌نده تورک دیلی‌نین رسمیتی‌نی گؤسته‌ره ن تاریخی بیر به‌لگه‌دیر. یازیتین دیلی ده‌ن‌لی، ایچه‌رییی ده اؤنه‌م‌لی‌دیر. نادیر شاه‌ین رسمی سیاستی دوغرولتوسوندا سویونو امیر تیمور کوره‌که‌نه باغ‌لاماسی، ایسلام بیرلییی سیاستی دوغرولتوسوندا سنّی‌لییه اولوم‌لو باخماسی و شیعی‌لیک‌ده‌ن اوزاق دورماسی. بو یازیم‌دا قالات یازیتی‌نین ایکی لاتین و عرب الیفبالاری‌ندا تام متنی ایله فارس‌جا دقیق چئوری‌سی‌نی – اؤنجه‌کی یایین‌لاردا، بو آرادا پروفئسور تورخان گنجه‌ای یایینی‌ندا، وار اولان یانلیش‌لاری دوزه‌لتیپ، اوخونمایان بؤلوم‌له‌رین ده هامی‌سی‌نی اوخویاراق – سونماق‌دایام.

خلاصه:

کتیبه‌ی کلات نادری و یا «نه‌دیر شاه قالات قایا‌یازیتی»، شعری تورکی حکاکی شده به امر نادر شاه بر روی یک صخره در درگز استان خراسان رضوی است. کتیبه‌ی کلات تنها نمونه‌ی کتیبه‌های تورکی نویسانده شده توسط شاهان تورک در قلمروی ایران است که تاکنون یافت شده‌اند. نویساندن این یادمان تاریخی به زبان تورکی، نشان‌گر شعور قومی نادر شاه افشار؛ و کاربرد تورکی در آن سندی دال بر رسمی بودن دوفاکتوی زبان تورکی در دولت افشاری است. محتوی اشعار این کتیبه‌ی تورکی هم دارای ارزش است: تاکید بر تبار و اصل و نسب تورک نادر شاه در راستای سیاست رسمی او برای ارتباط دادن تباری خود با امیر تیمور کوره‌که‌ن؛ تبلیغ تسنن و دوری از تشیع در راستای سیاست اتحاد اسلامی او، ... در این مقاله متن کامل این کتیبه را به دو الفبای لاتین و عربی، و ترجمه‌ی دقیق آن به فارسی را با تصحیح کلمات به اشتباه خوانده شده و قرائت تمام قسمت‌های خوانده نشده، از جمله در نشر پروفسور تورخان گنجه‌ای تقدیم کرده‌ام.

در این مقاله متن تکمیل و تصحیح شده‌ی کتیبه‌ی تورکی کلات نادری را به قرائت خودم هم‌راه با ترجمه‌ی دقیق آن به فارسی و توضیحاتی چند در باره‌ی زبان و اهمیت تاریخی این کتیبه داده، سپس بعضی از نقصان‌ها و اشتباهات نشرهای قبلی آن از جمله نشر پروفسور تورخان گنجه‌ای را بررسی کرده‌ام.

نادرشاه افشار بنیان‌گذار دولت تورک افشار

١- نادر شاه افشار بنیان‌گذار دولت تورک افشار، از معدود حکم‌رانان دارای خودآگاهی و شعور ملی تورک در تاریخ دولت‌های تورک حاکم بر ایران است. وی از این منظر شاید تنها با جهان‌شاه قاراقویون‌لو، اوزون حسن آغ‌قویون‌لو، آغامحمد خان قاجار و.... قابل مقایسه باشد. نادر شاه افشار یکی از نخستین تورک‌گرایان در عصر مودرن شناخته می‌شود. دوره‌ی حاکمیت نادر شاه، همچنین دوره‌ی تاثیرگذاری گسترده‌ی زبان تورکی بر فارسی و نفوذ و ورود اصطلاحات و واژه‌گان تورکی متعدد نظامی و اجتماعی به زبان فارسی است[1]. بدین سبب، دولت تورک افشاری، جای‌گاهی ممتاز در تاریخ زبان و فرهنگ تورک دارد.

٢-نادر شاه افشار این آخرین جهان‌گیر تورک، علاه بر جهات فوق، در فرهنگ و تاریخ دینی-مذهبی و سیاسی-نظامی تورک، آزربایجان، تورک‌ایلی، ایران و جهان اسلام، از جهات بسیار دیگری نیز دارای اهمیت است، جهاتی که در تاریخ‌نگاری‌های رسمی - دولتی ایرانی و آزربایجانی معمولا بدان‌ها چندان اشاره‌ای نمی‌شود. از جمله:

- ایجاد مذهب جعفری ویا قرائتی از شیعه‌ی دوازده‌امامی متشرعه، که در آن صنف روحانی فاقد قدرت، اهمیت و قداست است. (شیعه‌ی جعفری و یا مذهب جعفری نادری، قرائت تورکی شیعه‌ی دوازده‌امامی متشرعه است. در مقابل شیعه‌ی امامی، که قرائت فارسی - عربی آن بوده، در آن صنف روحانی از قدرت، اهمیت و قداست ویژه‌ای برخوردار است)

- اقدام برای تقریب و نزدیکی معتقدین به مذاهب اسلامی متفاوت. مودرنیته‌ی تورک، با اتّخاذ سیاست «اتّحاد اسلام» نادر شاه آغاز می‌گردد. این سیاست با به پس راندن شیعی امامی - اسلام فارسی و اتّخاذ دیپلوماسی سکولار در ارتباط با امپراتوری عوثمان‌لی و دولت‌های تورک تورکستان - آسیای میانه و شبه جزیره‌ی هند، در عمل راه خلاصی‌ی ملّت تورک ساکن در ایران و تورک‌ایلی از فاناتیزم دینی - مذهبی، بازگشت وی به هویت ملّی‌ی تورک و نزدیکی‌اش به جهان تورکیک را، پس از انسداد طولانی در دوره‌ی سلاطین قیزیل‌باش (صفوی)، دوباره گشود.

- سعی و موفقیت در ایجاد دولت عرفی ویا به زبان امروزی لائیک

- متحد نمودن هرچند کوتاه‌مدت اراضی و هر سه بخش سرزمین آزربایجان تاریخی یعنی سرزمین‌هایی که در برهه‌هایی از تاریخ جزئی از  منطقه‌ی آزربایجان شمرده شده‌اند به لحاظ سیاسی (بخش شمالی در قفقاز، بخش جنوبی در ایران و بخش غربی در خاک تورکیه‌ی امروزی)

- تاسیس نیروی دریایی دولت تورک افشار

- طراحی پرچم سه‌رنگ سبز-سفید-سرخ دولت تورک افشار

-هماهنگی و ادغام سیاسی با امپراتوری عوثمان‌لی تا حد ادغام دولت افشاری در امپراتوری عوثمان‌لی

- و ......




Sunday, July 24, 2016

نامه‌ی تورکی والی آزربایجان از تبریز به سفیر پاپ-واتیکان در دوره‌ی سلطان محمد خدابنده قیزیل‌باش (صفوی)-١٥٧٧


نامه‌ی تورکی والی آزربایجان از تبریز به سفیر پاپ-واتیکان در دوره‌ی سلطان محمد خدابنده قیزیلباش (صفوی)

 

مئهران باهارلی


در آرشیو محرمانه و تاریخی واتیکان نامه‌ای به زبان تورکی از والی آزربایجان خواجه ابراهیم خلیل به سفیر پاپ- واتیکان، نوشته شده بین سال‌های ١٥٧٧-١٥٧٩ میلادی وجود دارد. این نامه که در قیدیات آرشیو گفته می‌شود از سوی "ابراهیم وزیر آزربایجان" نگاشته شده، دارای ارزش تاریخی بسیار است. در زیر متن نامه‌ی تورکی مذکور را داده و سپس چند نکته‌ی مربوطه را ذکر کرده‌ام. در متن تورکی، کلمات و پسوندهای تورکی را طبق املاء مودرن و فونتیک تورکی نوشته و در مقابل یک کلمه که معنی آن برایم روشن نبود علامت سوال گذارده‌ام.

متن نامه‌ی تورکی والی آزربایجان به سفیر پاپ در دوره‌ی شاه محمد خدابنده خاقان قیزیل‌باش




Thursday, July 21, 2016

لهجه‌ی تورکی تبریز بنا به اولیاء چلبی و تصحیح خوانش و معنی نمونه‌های تورکمانی داده شده در سیاحت‌نامه‌ی وی

لهجه‌ی تورکی تبریز بنا به اولیاء چلبی و تصحیح خوانش و معنی نمونه‌های تورکمانی داده شده در سیاحت‌نامه‌ی وی

مئهران باهارلی

(Evliya Çelebi Seyâhetnâmesi’nde Tebriz Türkman lehçesi ile ilgili yanlışlar ve düzeltmeleri. Makale Farsça’dır)
اولیاء چلبی سیاح عثمانلی دو بار، یکی در سال ١٦٤٦ و دیگری به سال ١٦٥٥ در تبریز بوده است. وی در سیاحت‌نامه‌ی خود گزارشی از مشاهدات و تثبیت‌هایش در باره‌ی تبریز را آورده و در آن‌ها اطلاعاتی در باره‌ی ترکیب قومی و زبان مردم تبریز می‌دهد و سپس ٥ جمله‌ی کوتاه را به عنوان نمونه از لهجه‌ی تورکی مردم تبریز ذکر می‌کند. تاکنون در بررسی‌ها و نوشته‌هایی که در تورکیه، جمهوری آزربایجان و ایران در باره‌ی این جملات تورکی چاپ شده، همه‌ی ٥ جمله‌ی مذکور به اشتباه خوانده شده و سه جمله از آن‌ها به اشتباه معنی شده است. در نوشته‌ی حاضر کوشیده‌ام که خوانش درست ٥ جمله و معانی درست سه جمله‌ی مذکور را بدهم.  


Thursday, July 14, 2016

فورم آزربایجان، آتاتورک و نشریه‌ی اراده‌ی ملّیه


فورم آزربایجان، آتاتورک و نشریه‌ی اراده‌ی ملّیه

 

مئهران باهارلی


نشریه‌ی اراده‌ی ملّیه، در سال ١٩١٩ هنگامی که تورکیه تحت اشغال نیروهای ائتلاف بود، به عنوان اورگان رسمی حرکت آزادی‌بخش که در آناتولی به رهبری غازی مصطفی کمال پاشا - آتاتورک آغاز شده بود در شهر سیواس منتشر شده است. این نشریه به تصویب کونگره‌ی سیواس برای آگاه‌سازی مردم در باره‌ی علل آغاز جنگ استقلال و دادن آخرین خبرها در باره‌ی آن به مردم تاسیس شد. نشریه‌ی اراده‌ی ملّیه دارای اهمیت فوق‌العاده برای تورکیه و به ویژه جنگ استقلال این کشور است.

یکی از نکات قابل توجه در این نشریه، کاربرد فورم آزربایجان با "ز" در آن است. همان طور که معلوم است به موازات رشد خودآگاهی ملی در میان تورکان آناتولی و قفقاز، انعکاس‌های آن در ادبیات، زبان، رسم الخط و خط هم دیده شد. در این بستر، کاربرد فورم تورکی آزربایجان به جای فورم فارسی آذربایجان، نقطه‌ی عطفی در رشد شعور ملی تورک، تقویت حس اعتماد به نفس و کسب استقلال فرهنگی و معنوی ملت تورک از فرهنگ تا آن زمان غالب و مسلط فارسی بود.

امروز در ایران هم به موازات رشد شعور ملی تورک و تقویت حس اعتماد به نفس ملی و درک ضرورت استقلال معنوی و فرهنگی از فرهنگ مسلط فارس و اهمیت سمبول‌ها در این امر، کاربرد فورم تورکی آزربایجان هر روز که می‌گذرد، عمومی‌تر، مقبول‌تر و ضروری‌تر می‌شود. این، یک علامت و نشان مثبت است که نشان می‌دهد این بار ملت تورک ما در مسیر صحیح تاریخ گام بر می‌دارد.

مخالفت دولت ایران و قومیت‌گرایان فارس با فورم تورکی آزربایجان کمابیش قابل درک است. اما مخالفت عده‌ای قلیل از تورکان با آزربایجان، احتیاج به آسیب‌شناسی و ریشه‌یابی دارد. در مقطع تاریخی فعلی، مخالفت با فورم تورکی آزربایجان، نتیجه و معلول اولاً مخالفت با هویت ملی تورک ملت ما و دوماً ترس از واگرائی و استقلال واقعی زبان و فرهنگ ملت تورک از ملت فارس است. زیرا فورم تورکی آزربایجان به عنوان یک سمبول و مفهوم، دارای هر دوی این کارکردها است. عمدتاً کسانی از تورکان در ایران و آزربایجان که با فورم منطقی، معقول، مفید و روشن‌گر و تورکی آزربایجان مخالفند و هنوز بر فورم فارسی آذربایجان اصرار می‌کنند، همان‌هائی هستند که با نام و هویت ملی ما که تورک بدون پیش‌وند و پس‌وند است هم مخالفند. این تورک‌ها که به لحاظ سیاسی اغلب به درجات گوناگون متاثر از پان‌ایرانیسم و آزربایجان‌گرایی استالینیستی و جریان تورک چپ ایرانی هستند، برای گریز از نام ملت تورک و ایجاد آشفته‌گی در اذهان و اختلال در ثبت نام و هویت ملی تورک، از هر اسم دیگری که می‌توان تصور کرد (آزری، آزربایجانی، ایرانی، تورک آزری، تورک آزربایجانی، تورک ایرانی، ...) استفاده می‌کنند، مگر نام و هویت ملی واقعی ما که تورک است. اصرار آن‌ها بر فورم فارسی آذربایجان نیز به همین دلیل است.




Tuesday, July 12, 2016

سلیمان نظیف: ای تورکِ اسیرِ فارس! مقاله‌ای تاریخی از سلیمان نظیف: برادران و خواهران یتیم ما (یتیم قاردشلریمز)-١٩٢٤

سلیمان نظیف: ای تورکِ اسیرِ فارس!

 

مقاله‌ای تاریخی از سلیمان نظیف:

برادران و خواهران یتیم ما (یتیم قاردشلریمز)-١٩٢٤

 

مئهران باهارلی

 

سلیمان نظیف:

خصومت و جدال ازلی ایران و توران، شامل آزربایجان نیز می‌شود....

تبار، زبان، ادبیات، تاریخ، جوغرافیا، اقتصاد، نظامی‌گری، خلاصه همه‌ی روابطی که فرد فرد یک جامعه را ابدیا به یک‌دیگر پیوند می‌دهند، تورک‌هائی که در ایران مانده‌اند را به سوی ما جلب می‌کند....

ادبیات مشعشع فارس نیز نتوانست باعث شود تورک آزربایجان زبان خویش را فراموش کند. حتی امروز، ادبیات تورک بر ادبیات قدیم و جدید فارسی به مراتب برتری دارد....

آن‌ها [تورک‌های مانده در ایران] خواه حکومت مستقلی تاسیس کنند و چه مستقیما به ما ملحق شوند، دیگر پس از این نمی‌توانند مدتی طولانی‌ با فارس‌ها دارای سرنوشت مشترکی باشند....

ای تورک اسیر فارس! آغوش برادران و خواهران حقیقی‌ات همواره باز خواهد ماند. تو هم وظیفه و حقوق خود را فراموش نکن!


سلیمان نظیف و مقاله‌ی «یئتیم قارداشلاریمیز» (برادران و خواهران یتیم و بی‌صاحب ما)

سلیمان نظیف (دیار بکیر ۱۸۷۰ـ ایستانبول ۱۹۲۷)، از منسوبین جریان ادبی ثروت فنون و از بزرگان ادبیات تورک عثمانلی و اوائل دوره‌ی جمهوریت است. وی فرزند سعید پاشا تاریخ‌نویس و ادیب مشهور عثمانلی و عایشه بیگم دختر یکی از بیگ‌های ایل آغ‌قویون‌لو و متولد دیاربکر – که در مقاطعی از تاریخ جزء جوغرافیای آزربایجان هم شمرده می‌شد-  از مراکز دولت‌های تورکمان قاراقویون‌لو و آغ‌قویون‌لو در تورکمانیا است[1]. سلیمان نظیف خود را تورک آزربایجان شمرده و در آثار خود از این امر با افتخار یاد می‌کند[2]

یکی از مهم‌ترین نوشته‌های سلیمان نظیف در باره‌ی تورکان ساکن در تورک‌ایلی و ایران مقاله‌ی «یتیم قاردشلریمز- یئتیم قارداش‌لاریمیز» (برادران و خواهران یتیم و بی‌صاحب ما)، که در آن وی برای اولین بار در تاریخ معاصر خواهان استقلال تورک‌های ساکن در جنوب آزربایجان از ایران و رهائی از قید بنده‌گی فارس‌ها شد است. این مقاله‌ی تاریخی و مشهور در نشریه‌ی «رسیم‌لی غزته»ی استانبول که سلیمان نظیف خود سردبیر آن بود منتشر شد.

تاریخ انتشار این مقاله سال ١٩٢٤ و یا یک سال پیش از انقراض سلسله‌ی قاجار و تاسیس سلطنت پهلوی است. در آن موقع ایران اسما تحت حاکمیت سلسله‌ی تورک قاجار و دارای یک پادشاه تورک و حتی به اعتباری تورک‌گرا، احمد شاه بود. اما به واقع پس از انقلاب مشروطیت سال‌های ١٩٠٦-١٩٠٥ دولت ایران کاملا تحت کونترول و تسلط فارس‌ها و پارسی‌های هندوستان-زرتشتی‌ها-بختیاری‌ها-گیلک‌ها ، قومیت‌گرایان فارس، ازلی‌ها، آنگلوفیل‌ها و پان‌ایرانیست‌های ضد تورک در آمده بود.

سلیمان نظیف در این مقاله که تنها سه بند کوتاه آن در باره‌ی تورکان ساکن در ایران و آزربایجان ایران است، آن‌ها را تورک‌های اسیر تحت اسارت قوم بیگانه‌ی فارس می‌نامد[3] و وضعیت آن‌ها را سبب نگرانی و اندیشیدن در باره‌ی سرنوشت‌شان را وظیفه‌ی تورکان عثمانلی قلم‌داد می‌کند. سلیمان نظیف می‌گوید زمان نشان داد که پیوندهای تباری بین تورک‌های ایران و عثمانلی بسیار محکم‌تر از پیوندهای مذهبی بین دسته‌ی اول با فارس‌هاست. وی می‌گوید در گذشته مجتهدین فارس به خاطر منافع خود اختلافات مذهبی بین دو خاندان سلطنتی قیزیل‌باشیه (صفوی) و عثمانلی که هر دویشان تورک بودند را تشدید می‌کردند و امروز هم قرن‌ها پس از اضمحلال آن دو خاندان تورک به این امر ادامه می‌دهند. وی اعلام می‌کند تورک‌های ساکن در ایران، بعد از این چه مستقل شوند و چه به تورکیه التحاق یابند، دیگر نمی‌توانند شریک مقدرات و سرنوشت فارس‌ها باشند. او آزربایجان را میدان جدال ازلی ایران و توران معرفی کرده و در پایان نوشته‌ی خود گوشزد می‌کند که: «ای تورک اسیر فارس، آغوش برادران و خواهران حقیقی‌ات همواره گشوده است. تو هم وظیفه و حقوق خود را فراموش نکن!».

مقاله‌ی مختصر یئتیم قارداش‌لاریمیز که سلیمان نظیف در آن خواهان استقلال تورک‌های آزربایجان از ایران و رهائی از قید بنده‌گی فارس‌ها شده بود، در محیط فرهنگی و سیاسی آن روز ایران طوفانی به پا کرد و ولوله‌ای ماندگار در جبهه‌ی فارسی و پان‌ایرانیستی و در عرصه‌ی دیپلوماتیک ایجاد نمود. مقامات دولتی فارس و فارس‌گرا، نشریات متعدد، چهره‌های فرهنگی و سیاسی پان‌ایرانیست و قومیت‌گرایان افراطی فارسی، از رشید یاسمی کورد و عارف قزوینی تات گرفته تا تورکان ‌هویت‌باخته و ضد تورک اغلب تبریزی چون کسروی تبریزی، ارانی تبریزی، کاظم‌زاده ایرانشهر تبریزی، رضازاده شفق تبریزی، غنی‌زاده دیلمقانی ، و ... ده‌ها نقد و ردیه و فحش‌نامه بر علیه سلیمان نظیف نگارش و منتشر کردند. (اکنون آشکار شده است تالیف و نشر یک‌باره و هماهنگ و هم‌زمان نوشته‌جات شخصیت‌های تورک ساکن برلین موسوم به «مانقورتیسم برلینی» و نیز فارس‌های ساکن در این شهر بر علیه سلیمان نظیف و روشنی بیگ، به توصیه و حمایت سفارت ایران در برلین بوده است). رضازاده شفق تبریزی، از آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست یک مقاله‌ی مفصل تخریبی در جواب به سلیمان نظیف تخصیص داد. عارف قزوینی نژادپرست تورک‌ستیز معروف فحش‌نامه‌ای مستهجن  با مطلع «ز من بگو به سلیمان نظیف تیره‌ضمیر» سرود. حمله به سلیمان نظیف امروز نیز همچنان ادامه دارد، حتی به سنت و ژانری در ادبیات فارسی پان‌ایرانیستی و ضد تورک تبدیل شده است.

آنگونه که از کتب منتشر شده در سال‌های اخیر معلوم می‌شود در آرشیوهای وقت وزارت خارجه‌ی وقت ایران در مورد سلیمان نظیف اسناد و نامه‌نگاری‌های بی شماری وجود دارد. اما وزارت خارجه‌ی وقت ایران، این مقاله‌ی کوتاه را آن چنان خطرناک شمرد که انتشار آن را در ایران ممنوع اعلام کرد. این سانسور به مدت٩٠ سال ادامه داشت. اینجانب به منظور پر کردن این خلاء تاریخی و شکستن سد سانسور دولتی و پان‌ایرانیستی، ترجمه‌ی کامل فارسی این مقاله‌ی بسیار مهم و تاریخی سلیمان نظیف را به همراه اصل تورکی آن به هر دو خط عربی و لاتینی برای نخستین بار منتشر می‌کنم. بدنبال آن جهت آشنائی خواننده‌گان با برداشت پان‌ایرانیستی از شخصیت و فعالیت‌های سلیمان نظیف در رابطه با تورکان ساکن در ایران و نحوه‌ی برخورد تورک‌ستیزان به این موضوع، نخست بخش‌هائی از کتاب پان‌تورکیسم و ایران، نوشته‌ی تاریخ‌نگار دولتی تورک‌تبار و پان‌ایرانیست، کاوه بیات در رابطه با سلیمان نظیف و پس از آن فحش‌نامه‌ی نژادپرست ضد تورک عارف قزوینی خطاب به سلیمان نظیف را آورده‌ام.

 



Sunday, July 10, 2016

سياست انكار و سركوب هويت و ملت ترك ورشكست شده است

سياست انكار و سركوب هويت و ملت ترك ورشكست شده است

مئهران باهارلي

٢٠٠٥

سؤزوموز

ايران، كشور و جامعه‌ي آن به شدت از ذهنيت و نرمهاي جهان معاصر دور افتاده‌اند. اسلام سياسي و بنيادگرائي شيعي امامي، دولت ديني و دين دولتي، حاكميت و اقتدار صنف روحاني و كاست ملايان، عدم درك زمامداران و شهروندان از مفاهيم اساسي مدرن و معاصري مانند حقوق بشر و آزاديهاي بنيادين و لائيسم-سکولاريسم و ضرورت جدائي مطلق دين و دولت از هم، خوف و دشمني ايشان با اين مفاهيم؛ سيستم پدرسالاري-مردسالاري و نبود حقوق برابر زنان با مردان، نبود سنن و نهادهاي پايدار و موثر دمكراتيك، بيگانگي با فرهنگ ديگرپذيري، تساهل و تسامح و همزيستي .... از ريشه‌هاي عقب‌ماندگي و توسعه‌نيافتگي شديد و مزمن دولت و جامعه‌ي ايران و در مقياس وسيعتر کل خاورميانه و جهان اسلام است.

يكي ديگر از مسائل ايران، بلكه به اعتباري مهمترين آن، مساله‌ي ملتهاي ساكن در ايران، حقوق اين ملل، چگونگي مديريت حل اين مساله و تحقق آن حقوق است. مساله‌ي ملتهاي ساكن در ايران، از ديگر مسائل ريشه‌اي اين كشور متفاوت است؛ زيرا بر خلاف مسائل ديگر كه نحوه و كيفيت زيست جامعه و دولت ايران را مشخص مي‌كنند، اين مساله اصل بقاء پديده‌اي بنام ايران و دولت ايران ويا فروپاشي و ممات آنها را رقم خواهد زد.

پديده‌ي گروههاي قومي ساكن در ايران و زبانهاي آنها تا انقلاب مشروطيت به سالهاي ١٩٠٦-١٩٠٥، صرفا واقعيتي جامعه‌شناسانه بود. اما بعد از انقلاب مشروطيت كه عنصر قومي فارس بر بدنه‌ي دولت ترك قاجار تسلط يافت و بويژه با تاسيس رژيم پهلوي پس از ساقط نمودن سلسله‌ي قاجار در سال ١٩٢٥، اين پديده‌ي جامعه‌شناسانه مبدل به دو مساله‌ي ملل ساكن در ايران و مساله‌ي زبانهاي ملي به معني مدرن گرديد. هم اكنون نيز با سوء مديريت مساله‌ي ملي و مساله‌ي زبانهاي ملي توسط دولت جمهوري اسلامي ايران، امنيتي-اطلاعاتي كردن آنها و اصرار بر ادامه و تشديد سياستهاي انكار و امحاء هويت، زبان و فرهنگ ملل مسلمان غيرفارس ساكن در ايران و در راس آنها ملت ترک از سوي دولت ايران، اين دو مساله در حال تبديل شدن به معضل و بحران ملي‌اند.

Sunday, July 3, 2016

ما تورکیم! از نامه‌ی دانش‌آموزان اورمیه به انجمن ملی تبریز در صد و ده سال پیش


ما تورکیم!

 

از نامه‌ی دانش‌آموزان اورمیه به انجمن ملی تبریز در صد و ده سال پیش

 

مئهران باهارلی


نشریه‌ی فریاد چاپ اورمیه شماره‌ی یازده خود به تاریخ ٢١ مای ١٩٠٧ یعنی ١٠٩ سال پیش را، به گزارش ناآرامی‌ها و هیجانات مربوط به مطالبه‌ی امضاء قانون‌نامه‌ی اساسی در دارالشورا و دارالخلافه اختصاص داده است. در این شماره متن یک خطابه‌ی سیاسی تورکی از دانش‌آموزان مدرسه‌ی معرفت اورمیه به همراه متن یک تلگراف فارسی از دانش‌آموزان همان مدرسه به انجمن ایالتی آزربایجان در تبریز و جواب فارسی انجمن به آن درج شده است.

١-این تلگراف و به ویژه خطابه‌ی تورکی دانش‌آموزان، دارای ارزش تاریخی فوق العاده‌ای است. زیرا دانش‌آموزان اورمیه در هر دوی این اسناد به یادگار مانده از دوره‌ی مشروطیت صراحتا هویت ملی تورک خود را ذکر و بر آن تاکید کرده‌اند. این در حالی است که بر خلاف هویت مذهبی - اسلامی و هویت ایرانی - فارسی که در دوره‌ی مشروطیت در میان نخبه‌گان و روشن‌فکران و سیاسیون و تحصیل‌کرده‌گان مرکز و شرق آزربایجان هویت‌های اصلی و مقبول و دارای پرستیژ بودند، هویت ملی تورک در آن مناطق مخصوصا در تبریز فورم نگرفته بود و خریداری نداشت. چنانچه در جواب انجمن ایالتی تبریز به دانش‌آموزان اورمیه‌ای نیز، اشاره‌ای به هویت ملی تورک نمی‌شود.