Sunday, June 26, 2016

ميرزا تقي‌خان رفعت از پيشگامان خودآگاهي ملي تورک در ايران-آزربايجان


ميرزا تقي‌خان رفعت از پيشگامان خودآگاهي ملي تورک در ايران-آزربايجان، شخصيت دوم حکومت اتحاد و جمهوري آزادي‌ستان، رهبر جناح تورک‌گراي مدرن-دمکراتيک در فرقه‌ي دمکرات آزربايجان

مئهران باهارلي

Saturday, December 31, 2011

سؤزوموز

"با کمال آزادي، فکر و حس کنيد و تفکرات و تحسسات خود را بنگاريد. تفکرات شما مستند بر علم و حقيقت باشد. در تحسسات خود زير بار هيچگونه تاثير و نفوذي نرويد که بيگانه با روح و اعصاب شماست. صميميت را هرگز و در هيچ موقعي از دست ندهيد. در حين تقليد، اقتباس و يا ابداع [و] اختراع، در حال خودتان باشيد. انتقادات را از جانب هر کسي و از هر نقطه‌ي‌ نظري ترشح کند، با امتنان و شادي زياد استقبال نماييد. ولي هرگز افکار اوليه‌ي خودتان را بدون دلايل کافي و به محض وقوع در مقابل يک حمله‌ي سخت و ناگهاني ترک نگوييد. افکار را پس از تجربت و آزمايش بپذيريد. به خصوص ياس و اضطراب، خستگي و لاقيدي را نگذاريد در دلتان راه يابد. و با يک عزم و اراده‌ي راسخ، با يک قوت ‌قلب ثابت به جانب فردا رهسپار شويد." (تقي رفعت. به جوانان، شماره‌ي اول آزادي‌ستان، ١٥ خرداد ١٢٩٨- ١٩١٩).



Friday, June 24, 2016

کانون مبارزه با نژادپرستي و ترک‌ستيزي در ايران


کانون مبارزه با نژادپرستي و ترک‌ستيزي در ايران

زمان آن رسيده است که "کانون مبارزه با نژادپرستي و ترک‌ستيزي در ايران" به طور رسمي و قانوني تاسيس شود. بويژه اهميت دارد که مرکز اين کانون در داخل ايران و ترجيحا در هر دو شهر تهران و تبريز جاي داشته باشد.

ايراندا عيرقچيليق و تورکوفوبي ايله ساواش اوجاغي، توغرالي (رسمي) و ياسال اولاراق قورولماليدير. بو اوجاغين مرکه‌زينين ايران و يئيره‌ک اولاراق (ترجيحا) تئهران و تبريزده يئرله‌شمه‌سي اؤزه‌لليکله اؤنه‌مليدير.

“İranda Irqçılıq ve Türkofobi ile Savaş Ocaǧı” tuǧralı (resmi) ve yasal olaraq qurulmalıdır. Bu ocaǧın merkezinin İran ve yéyrek olaraq (tercihen) Téhran ve Tebrizde yérleşmesi özellikle önemlidir.

حادثه‌ي فجيع قتل دختري جوان توسط پدر جاني‌اش در شهر خوي آزربايجان

حادثه‌ي فجيع قتل دختري جوان توسط پدر جاني‌اش در شهر خوي آزربايجان

در حادثه‌ي فجيع قتل دختري جوان توسط پدر جاني‌اش در شهر خوي آزربايجان، فرهنگ منحط مردسالار-پدرسالار متهم اصلي است. در عين حال عوامل ديگري اين فرهنگ ضدانساني را تشديد و تقويت مي‌کنند. از جمله:
فرهنگ و تقديس خشونت در خاورميانه؛
عقب‌ماندگي عمومي و توسعه‌نيافتگي مزمن اجتماعي، فرهنگي و سياسي جهان اسلام؛
عدم وجود و فعاليت رسانه‌هاي آزاد و ان‌جي‌اوهاي غيردولتي مدافع و آگاهي‌دهنده در باره‌ي حقوق زنان و ضد خشونت؛
به‌روز و معاصر نشدن اسلام توسط متوليان دين؛
....

يک عامل مهم ديگر خاص ما هم، وضعيت استعمار داخلي در مناطق تورک‌نشين ايران و مخصوصا آزربايجان در يک صد سال گذشته است که باعث عقب‌گرد و پست‌رفت مدني و روشنفکري فوق العاده شديد جامعه‌ي تورک در ايران و از همه جهت و در همه‌ي سطوح شده است.

اين پس‌رفت مدني و روشنفکري، علاوه بر توده‌ي مردم، حتي در ذهنيت فعالين سياسي تورک نيز به وضوح ديده مي‌شود. چنانچه درک بسياري از آنها از مودرنيته، دموکراسي، سکولاريسم، برابري زنان با مردان و ... فوق‌العاده سطحي و حتي از ذهنيت و درک فعالين سياسي ترک ١٥٠ سال پيش آزربايجان فرسنگها عقب‌مانده‌تر است ...

خروج بريتانيا از اتحاديه‌ي اروپا و تضعيف روابط ترکيه-آزربايجان با آن


خروج بريتانيا از اتحاديه‌ي اروپا و تضعيف روابط ترکيه-آزربايجان با آن

خروج بريتانيا از اتحاديه‌ي اروپا نه تنها يک روز تراژيک براي اروپاست، بلکه اثرات بسيار منفي بر ما، ترکيه و جمهوري آزربايجان خواهد داشت. تضعيف اتحاديه‌ي اروپا و تضعيف روابط ترکيه-آزربايجان با آن به ضرر ملت ترک ساکن در ايران است و باعث تضعيف هر چه بيشتر ترکيه و درغلطيدنش به باتلاق ديکتاتوري اسلامي خاورميانه‌اي خواهد شد....

مساله، عضويت عملي ترکيه و آزربايجان در اتحاديه‌ي اروپا نيست. مساله، زنده نگاه داشتن پرسپکتيو عضويت در اتحاديه‌ي اروپاست. اين دو متفاوتند.

براي پيشرفت ترکيه در همه‌ي جهات، چه استانداردهاي زندگي و حقوق بشري و چه تکنولوژي و اقتصادي و حقوقي و سياسي و ديپلماتيک... چسبيدن به پارلمان اروپا، ناتو و اتحاديه‌ي اروپا از واجب هم واجب‌تر است. اگر تاکنون ترکيه و حتي عثماني پيشرفتي کرده و مرکز جاذبه‌اي بودند، صرفا به خاطر همين وجه اروپائي آنها بود و لاغير.

در کشورهائي مانند ترکيه و آزربايجان، که به لحاظ تاريخي و خودجوش داراي سنن دمکراسي ليبرالي نيستند، وجود سيستمهاي چک و بالانس متعدد براي جلوگيري از تبديل آنها به يک دولت ورشکسته، ديکتاتوري و شرعي ضروري است. اين سيستمهاي چک و بالانس تاکنون براي ترکيه عبارت بودند از قوه قضائيه‌ي نيمه مستقل، ارتش سکولار هر چند غيرليبرال، مطبوعات نيمه‌آزاد و تشکيلات و أحزاب و سنديکاهاي نسبتا فعال هر چند با محدوديت.... اکنون اسلاميستها به رهبري اردوغان همه‌ي اين سيستمهاي چک و بالانس را از بين برده‌اند.

تنها سيستم چک و بالانسي که داراي توان محدودي براي حفظ نظام نيمه دمکراتيک و نيمه سکولار ترکيه است و هنوز وجود دارد، همان روابط ترانس‌آتلانتيک (پارلمان اروپا، اتحاديه‌ي اروپا و ناتو) است. اسلاميستهاي ترکيه بيش از نيم قرن است که در صدد نابود کردن اين پل ارتباطي ترکيه با مدنيت معاصر بودند. نهايتا اردوغان با سياستهاي گام به گام پوپوليستي احمدي نژادوار، مانند  پيشنهاد انجام رفراندم براي عضويت در اتحاديه‌ي اروپا، موفق به تخريب آن هم شد. قدم بعدي اردوغان اسلاميست ايجاد بهانه و زمينه‌ي لازم براي جدا شدن و يا اخراج ترکيه از ناتو است....

با ادامه‌ي حاکميت اردوغان تجزيه‌ي ترکيه امري قطعي است. اردوغان و خانواده و نزديکانش تا خرخره در فساد مالي غرق‌اند و خود وي نيز به سبب جنايات در حمايت از شاخه‌ي سوريه‌اي القاعده تا زير پا گذاردن مداوم و مکرر قانون اساسي، .... به محض اينکه اقتدار سياسي را از دست دهد محاکمه و محکوم خواهد شد. به همين سبب به هر قيمت -حتي جنگ داخلي و تجزيه و فروپاشي ترکيه- تا روزي که زنده است سعي خواهد کرد در اقتدار بماند.

Sunday, June 19, 2016

اوچ وفالی کیمسه: «گاه فرقت، گاه محنت، گاه غم»، شعری تورکی از شاه عباس ثانی

اوچ وفالی کیمسه: «گاه فرقت، گاه محنت، گاه غم» 

شعری تورکی از شاه عبّاس ثانی

 

مئهران باهارلی

 

شاه عباس دوم هفتمین پادشاه قیزیل‌باش (صفوی)، شخصیتی بافرهنگ، کتاب‌خوان، ادیب و اهل قلم بود. وی به زبان تورکی علاقه داشت و در توسعه‌ی ادبیات تورک تلاش می‌کرد. او که خود تورکی‌سرا و تورکی‌نویس نیز بود، در شعر تورکی «ثانی» تخلص می‌کرد و در نثر تورکی سرآمد بود. یک قوْروُنتوُلوُق (امان‌نامه‌) خطاب به بیگلربیگی شیروان منوچهرخان، به زبان تورکی رسیده و زلال که از وی به یادگار مانده نشان می‌دهد که شاه عباس دوم یک قلم تورک مجرب و آوانگارد هم بوده است[1].

در زیر شعری تورکی از شاه عباس دوم «گاه فرقت، گاه محنت، گاه غم» را آورده‌ام. این شعر را پروفسور اسماعیل حکمت ارتایلان، در مقدمه‌ی کتاب «دیوان تورکی ظفر» چاپ ١٩٦٥ آورده است.وی در این اثر خود که برای نخستین بار دیوان تورکی ظفر را شناسانده و متن لاتینی اشعار را به همراه عکس‌های نسخه‌ی خطی منحصر به فرد این دیوان تورکی نشر کرده، نام شاه عباس دوم را به صورت «شاه عباس» ثبت، و منبع این شعر تورکی منسوب به او را ذکر نکرده است. 

بنا به پروفسور اسماعیل حکمت، مرتضی قلی خان شاملو در سرودن ترجیع‌بند مربع «گاه هجران، گاه حرمان، گه ملال» متاثر از منظومه‌ی تورکی شاه عباس دوم «گاه فرقت، گاه محنت، گاه غم» بوده است. (ترجیع‌بند مربع «گاه هجران، گاه حرمان، گه ملال» سروده‌ی مرتضی قلی خان ظفر شاملو را بعد از شعر شاه عباس دوم نقل کرده‌ام).

 









Thursday, June 16, 2016

مشکل موجود در رابطه با تروريسم اسلامي چند بعدي است


مشکل موجود در رابطه با تروريسم اسلامي چند بعدي است و نبايد يکي را به بهانه‌ي ديگري ناديده گرفت. اين ابعاد عبارتند از:

١-مشکل خود اسلام (رفرم و مدرن و مدني نشدن آن و ناهمخواني آن با حقوق بشر، نبود گونه‌ي اسلام سکولار و روادار)
٢-مشکل اسلاميسم و يا اسلام سياسي (هر دو نوع ميانه‌رو و خشونت‌طلب آن که در صدد ايجاد دولت شرعي با روشهاي متفاوت‌اند)
٣-مشکل مسلمانان سکولار-فرهنگي (سکوت و عدم تشکل و حضور آنها که باعث ميدان گرفتن اسلاميستها مي‌شود)
٤-مشکل مسلمانوفوبي (نفرت از مسلمان در غرب، که غير از اسلاموفوبي است)
٥-مشکل توسعه‌نيافتگي مزمن اقتصادي و سياسي کشورهاي مسلمان
٦-...

ايسلاموفوبي دئييل موسه‌لمانوفوبي محکوم ائديلمه‌ليدير- آنچه بايد محکوم شود مسلمان‌هراسي است نه اسلام‌هراسي

آنچه بايد محکوم شود مسلمان‌هراسي (مسلمان‌فوبيا) است، نه  اسلام‌هراسي (اسلام‌فوبيا)

اصطلاح اسلام‌فوبيا (اسلام‌هراسي) که به معني هراس از مسلمانان بکار مي‌رود، اصطلاحي نادرست است. درست آن مسلمان‌فوبيا (مسلمان‌هراسي) مي‌باشد.

انسانها حق دارند که از ايدئولوژيها و يا دينهائي که مانند اسلام اورتودوکس (سني، شيعي) رفرم نشده‌اند و مدرنتيه، حقوق بشر، برابري زنان و مردان، نفي هرگونه خشونت و سکولاريزم را نپذيرفته و دروني خود نکرده‌اند بهراسند و يا بگريزند. به اين معنا، مفهوم اسلام‌فوبيا (اسلام‌هراسي) آزادي انديشه و بيان و جزئي از حقوق بشر است و نمي‌تواند محکوم و يا جرم شمرده شود.

آنچه بايد محکوم و حتي جرم شمرده شود؛ مسلمان‌فوبيا (مسلمان‌هراسي) است که به نادرستي با اصطلاح اسلام‌فوبيا (اسلام‌هراسي) بيان مي‌گردد. مسلمان‌فوبيا (مسلمان‌هراسي)، هراس و گريز از يک انسان و يا جامعه‌ي انساني به صرف منسوبيت ديني آنهاست. اين رفتار که در نهايت به نژادپرستي منجر مي‌شود، بايد يک جرم ناشي از نفرت تلقي گردد.

ايسلاموفوبي دئييل، موسه‌لمانوفوبي (مسلمان‌فوبيا) محکوم ائديلمه‌ليدير

موسه‌لمانلاردان قورخما آنلاميندا ايشله‌ديله‌ن ايسلاموفوبي (اسلام‌فوبيا)، يانليش بير آدلانديرمادير. دوغروسو موسه‌لمانوفوبي (مسلمان‌فوبيا) اولماليدير.

اينسانلارين هر هانسي بير ايدئولوژي و دينده‌ن، اؤزه‌لليکله اورتودوکس ايسلام (سونني- شيعه) کيمي رئفورم ائديلمه‌ميش؛ و مودئرنيته، اينسان حاقلاري، قادين ايله ارکه‌ک ائشيتلييي، شيدده‌تين هر تورونو ردد ائتمه و سئکولاريسمي منيمسه‌مه‌ميش بير دينده‌ن قورخماغا و قاچماغا حاققي واردير. بو آنلامدا ايسلاموفوبي قاورامي، دوشونجه و ايفاده اؤزگورلويو و بير اينسان حاققيدير. سوچ يا دا پيس-کؤتو ساييلاماز.

کؤتو و پيس حتتا سوچ ساييلماسي گره‌که‌ن قاورام، يانليشليقلا ايسلاموفوبي آدلانديريلان موسه‌لمانوفوبي (مسلمان‌فوبيا) اولماليدير. موسه‌لمانوفوبي بير اينسان و يا اينسان قوروپوندان صيرف دينينده‌ن دولايي قورخماق و قاچماقدير. سونوندا عيرقچيليغا آپاران بو داورانيش، نيفره‌ت سوچو ساييلماليدير.

İslamofobi déyil, Müselmanofobi mehkum édilmelidir

Müselmanlardan qorxma anlamında işledilen İslamofobi yanlış bir adlandırmadır. Doǧrusu Müselmanofobi olmalıdır.

İnsanların her hansı bir idéoloji ve dinden, özellikle Ortodoks İslam (Sünni ve Şii) kimi réform édilmemiş; modérnite, insan haqları, qadın ile erkek éşitliyi, şiddetin her türünü redd étme ve sékularizmi menimsememiş bir dinden, qorxmaǧa ve qaçmaǧa haqqı vardır. Bu anlamda İslamofobi qavramı düşünce ve ifâde özgürlüyü ve bir insan haqqıdır; suç ya da pis-kötü sayılamaz.

Kötü ve pis hetta suç sayılması gereken  qavram, yanlışlıqla İslamofobi adlandırılan Müselmanofobi olmalıdır. Müselmanofobi bir insan veya insan qurupundan sırf dininden dolay qorxmaq ve qaçmaqdır. Sonunda ırqılıǧa aparan bur davranış,  nifret suçu sayılmalıdır.

ترکيه و آزربايجان آينده‌اي جز عضويت در ناتو و اتحاديه‌ي اروپا ندارند.


ترکيه و آزربايجان آينده‌اي جز عضويت در ناتو و اتحاديه‌ي اروپا ندارند.

وقتي قبرس در جنوب ترکيه و گرجستان در شرق ترکيه مي‌توانند عضو اتحاديه اروپا و يا نامزد آن باشند، البته ترکيه هم مي‌تواند.

اروپا يک مفهوم سياسي و ارزشي، علاوه بر جغرافيائي است. کشورهائي که بويژه در دوران جنگ سرد اروپائي شمرده مي‌شدند، يعني کشورهاي درغرب اورال روسيه شامل قفقاز و پيرامون درياي سياه همه اروپائي‌اند.

علاوه بر آن همه‌ي اعضاي غير آمريکائي-کانادائي ناتو هم اروپايي‌اند

ترکيه به دلايل انساني و سياسي و تاريخي بي‌شمار امکان تبديل شدن به يک قدرت، در خارج اروپا را ندارد.

پرسپکتيو عضويت در اتحاديه‌ي اروپا و پيوندهاي ارگانيک با آن موتور محرکه‌ي رفرمهاي دمکراتيک در ترکيه است. بدون آنها و يا با تضعيف آنها ترکيه- مانند الان تحت حاکميت اسلاميستها- به سرعت به سوي رژيمي اوتوريتر-توتاليتر حتي ديني خاورميانه‌اي تبديل خواهد شد

نه تنها ترکيه، بلکه اوکراين، مولدووا، گرجستان، آزربايجان، ارمنستان، حتي بلاروس و صربستان و بوسني و ... در نهايت همگي بايد هم عضو ناتو و هم اتحاديه اروپا شوند. اين تنها راه دمکراتيزاسيون و سکولاريزاسيون و رفرمهاي واقعي، ثبات سياسي داخلي در کشورهاي مذکور، پايان دادن به کشمکشهاي قوميشان با همسايگانشان و صلح و حفظ آنها و اروپا در برابر توسعه‌طلبي روسيه است.

Saturday, June 11, 2016

تئوري توطئه و يا توهم در ميان تورکان


تئوري توطئه و يا توهم در ميان تورکان

مئهران باهارلي


اخيراً در ميان تورکان جرياني اسير تئوري توطئه و يا توهم پيدا شده است. از توسعه‌طلبي و تروريسم کوردي و يا روند ملت‌شوندگي کوردها صحبت کنيد؛ از لزوم به‌روز شدن و رفرم در امهات اسلام به عنوان يک دين و ضرورت ورود جوامع مسلمان به عصر مدرنتيه سخن بگوئيد؛ از کشمکش هزارساله‌ي تورک-تاجيک و فرمهاي گوناگون آن در عصر سلجوقي، صفوي، قاجار؛ و نهايتاً در عصر حاضر و ناسيوناليسم افراطي، استعمار و نژادپرستي فارسي بحث نمائيد؛ از اسلاميسم و تطور حاکميت اردوغان به سوي نظامي توتاليتر در تورکيه شکايت کنيد؛ از لزوم برابري زن و مرد، احترام به حقوق بشر، جدائي مطلق دين و دولت، احترام به حقوق ديگرانديشان و ديگرباشان، لغو اعدام، آزادي پوشش زنان سخن ‌بگوئيد؛ فرقي نمي‌کند. همه را تبليغات و بازيهاي صهيونيستها، يهودي‌ساخته و اسرائيل‌پرداخته مي‌نامند. اين جريان در مورد هر مساله و هر مشکلي که ملت تورک، کشورهاي آزربايجان، ترکيه، ايران، جهان اسلام و يا کل دنيا با آن مواجه است، انگشت صهيونيسم، يهوديان و اسرائيل را مي‌بيند.

حتي برخي از تورکها دامنه‌ي تئوري توطئه و توهمات خود را گسترده‌تر کرده و در پشت هر مشکل ملت تورک و جهان اسلام، در گذشته و امروز، علاوه بر يهوديان و صهيونيستها انگشت صفوي‌زده‌ها، ماسونها، بهائيها، غربيان و اروپائيان، ليبرالها، سکولارها و ... را هم مي‌بينند.

تجلي ديگر تئوري توطئه در ميان بعضي از فعالين تورک آن است که هرگاه شخصي انديشه‌اي نو و يا متفاوت از پيش‌داوري‌ها و جزميات ايشان بر زبان آورد، فوراً وي را بسته به مورد عامل نفوذي ملايان، ايرانگرايان، اسرائيل، موساد، سيا، اطلاعات، پان تورکيستها، تورکيه، ميت، کمونيستها، ..... مي‌نامند که در صدد از بين بردن «ملت آزربايجان»شان مي‌باشد.

Thursday, June 9, 2016

تحریم مدارس فارسی در یک روز و یا یک ساعت مشخص در سراسر ایران

تحریم مدارس فارسی در یک روز و یا یک ساعت مشخص در سراسر ایران

 

مئهران باهارلی

 

تحریم مدارس فارسی در یک روز و یا یک ساعت مشخص در سراسر ایران از سوی تورک‌ها و حتی از سوی همه‌ی ملل غیر فارس که زبان فارسی برای آن‌ها زبانی استعماری و تحمیلی و ابزاری برای فارس‌سازی آن‌ها است، به عنوان نمونه در روز جهانی زبان مادری و یا سال‌گرد رسمی شدن زبان تورکی در دوره‌ی حاکمیت اتحاد جمشیدخان افشار اورومی (١٩١٨) و .... می‌تواند به عنوان یک نافرمانی مدنی اندیشیده شود.

بعضا برخی حوزه‌های نامنتظر می‌توانند عرصه‌ی بیان اعتراضات مسالمت‌آمیز و نافرمانی مدنی باشد. نمونه‌ی محمد علی و ورزش بوکس بسیار روشن‌گرانه است. وی کسی است که پدیده‌ی امتزاج عرصه‌ی ورزش و اعتراض - آکتیویسم سیاسی را در ٢٥ ساله‌گی، آفرید. امروز هم اغلب این عدم تفکیک حوزه‌ها است که به دموکراتیزاسیون و صلح پایدار کومک می‌کند. مانند عرصه‌ی سوادآموزی و تحصیل همه‌گانی به زبان فارسی، که باید حتما مورد بایکوت و اعتراض و نافرمانی مدنی قرار گیرد و نباید به بهانه‌ی تفکیک عرصه‌ی سیاست و آموزش همه‌گانی و ادبیات و ... از آن چشم‌پوشی کرد. زیرا تحصیل همه گانی اجباری به فارسی رکن رکین سیاست رسمی – دولتی فارس‌سازی ملت تورک و نسل‌کشی زبانی و ملی او در ایران است. علاوه بر آن این گونه رفتارها بر ایجاد و تثبیت مفهوم « ما » که پایه‌ی هویت ملی است در میان توده‌ی تورک ساکن در ایران تاثیر بسیار مثبتی دارد.

لازم نیست که در سال‌های اول این حرکت اعتراضی عمومی و در سطح جامعه باشد. در آغاز مانند هر حرکت اعتراضی دیگر از سوی نخبه‌گان با سماجت باید هر ساله و سمبولیک اجرا شود و در رسانه‌های داخلی و خارجی انعکاس کافی یابد. بعد از آن است که با مرور زمان افکار عمومی و مردم به سوی آن جلب خواهند شد. چیزی مانند مبارزه‌ی مسلحانه‌ی گروه‌های چریکی ساده انگار و صاف‌دل که البته به خطا آرزو داشتند توده دنبال پیش‌گام بیافتد که طبیعتا هرگز نیافتاد. اما در حرکت‌های مدنی و مسالمت‌آمیز و مشروع به لحاظ اخلاقی و قوانین بین الملل، به خصوص اگر شعار مطرح شده همه‌ی جامعه‌ی تورک پراکنده در سرتاسر را (مانند تحصیل به زبان تورکی) و یا همه‌ی جوامع غیر فارس را (مانند تحصیل به زبان مادری) مورد خطاب قرار دهد، دیر یا زود جامعه اعتراض و حرکت مسالمت‌آمیز مذکور را از آن خود خواهد دانست و به آن ملحق خواهد شد.

در مورد دیگر ملل ساکن در ایران، از آنجائی که ملت تورک ملت عمده‌ی ایران است، می‌تواند راسا حرکت کند و لازم نیست هر ابتکار اعتراضی‌اش را پس از  توافق با همه‌ی دیگر ملل انجام دهد، هر چند این امر مطلوب‌تر است. باید حرکت را خود تورک‌ها شروع کنند و هم‌زمان در باره‌ی آن به قدر کافی به گروه‌های غیر فارس دیگر اطلاع‌رسانی نمایند. ملل دیگر بعد از دیدن اینکه این حرکت جاافتاده و با خواست‌های آن‌ها هم منطبق است، به آن خواهند پیوست.

مردم در حال حاضر از دادن هزینه اجتناب می‌کنند. بنابراین باید عمل اعتراضی سمبولیک و مشروع و محدود باشد. مانند یک ساعت بایکوت مثلا درس زبان و ادبیات فارسی در سراسر ایران در روز جهان مادری.


مواضع غير ملی و ضد تورک دمکراتهای آزربايجان:


تبریز مرکز جنبش ملیت‌گرایی ایرانی بوده است
کتاب درسی مشروطیت: بعد از این تورکی حرف نزنیم. اگر او تورکی حرف زد جواب ندهیم
٩٨مین سالگرد تاسیس مدرسه‌ی تورک خیر یوردو (صلاحیه) اورمیه و ١٠٧مین سالگرد مدرسه‌ی تورک بالو و یادی از حاجی میرزا فضل الله مجتهد اورمولو
همدان می‌خواست تورکی، زبان رابط بین المللی جهان اسلام شود
نیروهای عثمانی و آزادسازی زبان تورکی در تورک‌ائلی –آزربایجان اتنیک و ایران
موضع منفی خیابانی نسبت به زبان تورکی  به ادعای عبدالله بهرامی
دستور موکد خيابانی برای تحميل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبيه آنان به جرم تورکی‌گويی به روايت ناصح ناطق
از خیانتهای آزربایجان‌گرایان: ممنوع کردن تورکی توسط دمکراتهای آزربایجان
از خیانتهای آزربایجان‌گرایان: فیوضات و طراحی نسل کشی ملی و زبانی تورکی در ایران
مبارزه‌ی قهرآمیز و زدوخورد فیزیکی دمکراتهای آزربایجان با تورک‌گرایان و قائلین به عدم مرکزیت (فدرالیستها، آزادی‌خواهان و ملیون واقعی)
کمیته‌ی تروریستی خیابانی- دمکراتهای آزربایجان
اخلالگری‌ها و سابوتاژهای دمکراتهای آزربایجان در تبریز بر علیه نیروهای متحد تورک بومی-عثمانی
خیانت عده‌ای از دمکراتهای آزربایجان و اشغال اورمیه توسط سیمیتقو
از خیانتهای آزربایجان‌گرایان مشروطه‌طلب و دمکراتهای آزربایجان:  برآمدن رضاشاه

تحميل زبان فارسی به تورکها:

دستور مظفرالدین شاه قاجار برای تدریس زبان تورکی در مدارس آزربایجان و اعتناء بایسته به تعلم آن
اسناد دولتی در باره‌ی منسوخ کردن زبان تورکی و فارس‌سازی اجباری تورکها توسط مدارس فارسی‌زبان بنا به گزارشات رسمی سالهای ١٣٠٤-١٣٠١
زدن افسار الاغ به سر کودکان تورک و بستنشان به آخور تا مثل آدم به فارسی حرف بزنند
تکلم به لهجه‌ی اجنبی تورکی اکیداً ممنوع است. با زبان شیرین فارسی صحبت کنید!
یک سند تاریخی: تحمیل زبان فارسی به شاگردان تورک با توبیخ و اخطار و قدغن نمودن تورکی حرف زدن در مدارس
خانم معلم و صندوق جریمه‌ی تکلم به زبان تورکی
جلوگیری از جار زدن به زبان تورکی در مدارس شهر بین (بن)، استان چهارمحال بختیاری - ایران مرکزی
قومیتگرائی افراطی فارسی و مراسم کتاب‌سوزی ٢٦ آذر سال ١٣٢٥ در آزربایجان
رابینو: روستائیان همدان تورک‌اند و کلمه‌ای فارسی نمی‌دانند.
دانش‌آموزان تورک کوریجان- کبود راهنگ- همدان اصلاً زبان فارسی نمی‌دانند
بخشنامه‌ی اداره‌ی فرهنگ آزربایجان برای رایج ساختن نام و هویت قومی آذری و آذربایجانی به جای تورک

نسل‌کشی زبانی تورکی در ايران:

مورد ایران: نژادپرستی زبانی، نسل‌کُشی زبانی و زبان‌کُشی دولتی
سیاست انکار و سرکوب هویت و ملت تورک ورشکست شده است
هویت‌پروری و برابری‌خواهی ملی تورک، مبارزه‌ای علیه نژادپرستی، نئوفاشیسم و نئوکولونیالیسم
ناسیونالیستهای افراطی فارس و پان‌ایرانیستها، از چپ و راست و بنیادگرا و ... نازیستهای ایران و خاورمیانه‌اند.
کانون مبارزه با نژادپرستی و تورک‌ستیزی در ایران
نه‌‌ای به آن چشمهای مهربان و پر امید
آقای آیت الله، شما چرا تورکی یاد نگرفته‌اید؟!
اشکالات اصل ١٥ قانون اساسی و مسئله‌ی خط و زبان تورکی
تحریم مدارس فارسی در یک روز و یا یک ساعت مشخص در سراسر ایران
بهار تورکی‌زبانان ایران
مصوبه‌ی حکومت احمدی‌نژاد در باره‌ی تدریس اختیاری دو واحد درسی اختیاری زبان و ادبیات تورکی در دانشگاهها
يکی بر سر شاخ، بن می‌بريدو يا يونسی دستيار رئيس جمهور و بطحايي وزير آموزش و پرورش، نفوذی موساد و سيا هستند

ضرورت رسميت يافتن زبان تورکی

تورکی‌خوانی و تورکی‌نویسی و رسمیت زبان تورکی، ضرورت مدرنیته و مدنی و معاصر شدن مردمان ایران است
همه‌ی زبانهای رایج در ایران، بلا استثناء می‌باید رسمی شوند
رفع بعضی از شبهات در باره‌ی رسمیت زبان تورکی
باز هم معضل رسمیت زبان تورکی
دهکده‌ی جهانی و زبان فارسی
رسمی بودن انحصاری زبان فارسی در تضاد با حقوق بشر، دمکراسی و مدرنیته
افول ستاره‌ی زبان فارسی به عنوان زبان رابط. فارسی می‌باید به مرزهای طبیعی خود عقب‌نشینی کند
عقبگرد به سنگر ملی، مشترک و سراسری
اعلامیه جهانی حقوق زبانی  Universal Declaration of Linguistic Rights
در دفاع از تاتها، تالشها، گیلکها و حقوق و زبانشان
مطالبات بنیادین مردم تورک در سراسر ایران (فارغ از استان، لهجه، مذهب و گرایشات سیاسی)

تمام دین‌ها باید خود را پیوسته به‌روز کنند و پیش‌شرط‌های لازم برای رفورم در دین و اصلاحات دینی


تمام دین‌ها باید خود را پیوسته به‌روز کنند و پیش‌شرط‌های لازم برای رفورم در دین و اصلاحات دینی

نباید موضوع را زیاد پیچیده کرد. مطلب ساده است: تمام دین‌ها باید خود را پیوسته به‌روز کنند. بویژه از جهات حقوق بشر، برابری زنان و مردان، آزادی‌های بنیادین، تبدیل دین به امری شخصی-خصوصی، تسامح و تساهل به دیگر ادیان-باورها و پیروانشان و احترام به سبک زنده‌گی متفاوت آن‌ها، نفی خشونت، و مخصوصا جدا شدن مطلق امر دین از موسسه‌ی دولت. اسلام و یا دین محمدی نیز از این امر مستثنا نیست.

از ادیان ابراهیمی این روند را موسویت بسیار زودتر و مسیحیت پس از خونریزی‌های فراوان هر دو پشت سر گذاشته و در نتیجه وارد عصر مودرنیته شده‌اند. اما اسلام و یا دین محمدی هنوز به مرحله‌ی به‌روز شونده‌گی وارد نشده و کماکان در قرون وسطای خویش است.

به همین سبب، مسلمانان افراطی و بنیادگرا که به اصل اسلام رجوع می‌کنند، همواره سر از اسلام سیاسی و یا اسلامیسم درمی‌آورند که طبیعتا یک ایدئولوژی توتالیتر ضد مودرنیته، ضد بشری، ضد زن، ضد آزادی، ضد هنر، ضد محیط زیست، ضد کودک، ضد مدارا، ضد خوش‌باشی .... است. اصولا در همه جا اولویت دادن به دین و مذهب (و یا هر ایدئولوژی دیگری) به عنوان تنها و راه حل نهائی همه‌ی مشکلات مادی و معنوی جوامع، نشان‌گر توسعه‌نیافته‌گی فرهنگی-سیاسی-اقتصادی و عقب‌مانده‌گی مدنی آن جامعه است.

این بحث منحصر به آزربایجان و یا مذهب شیعه نیست و ربطی به مرام‌نامه و یا مانیسفت و نحله‌ی فکری این شخص و یا آن جریان ندارد. طرف مقابل هم کیست و یا چه را می‌خواهد نشر بدهد و یا ندهد فرقی نمی‌کند. ضرورت رفورم و به‌روز شدن پیوسته‌ی ادیان و ایدئولوژی‌ها- چه کومونیسم، چه لیبرالیسم، چه سوسیالیسم چه اسلام و چه چیز دیگر- امری جهان‌شمول و صادق برای همه‌ی اعصار است.

جهان اسلام در قرون وسطی خود بسر می‌برد. مسائل طبقاتی در این جهان فعلا و اصلا نقش تعیین کننده در امر مودرنیته ندارند .... اموری مانند حقوق بشر و جدائی دین از دولت، اموری فوق ملی و جهان‌شمول‌اند، غربی و شرقی و اسلامی و غیر اسلامی و تحت ستم و فوق ستم و ... ندارند. اسلام و مسلمانان، هر دو باید به‌روز شوند و خود را به صورتی رادیکال رفورم کنند. کار را نیز بهتر است از قبول صریح و بدون تعارف حقوق بشر و اصل جدائی مطلق دین از دولت شروع نمایند....

مساله‌ی به‌روز شدن اسلام و به‌روز شدن مسلمانان دو چیز متفاوتند. اما هر دو باید تحقق یابند. مساله‌ی به‌روز شدن اسلام یعنی قبول جدائی دین از دولت در اسلام، نفی خشونت و اعدام و قصاص و دست و پا بریدن و مجازات و حد شرعی و ... ، قبول برابری زن و مرد، قبول آزادی عقاید و ادیان و تغییر و ترک آن‌ها و ... قبول حقوق بنیادین بشری، قبول حقوق دگرباشان جنسی و ... در اسلام و تجدید نظر، نسخ و به روزسازی تمام قواعد و اصول و باورهای اسلامی و فقهی و شرعی که در تعارض با موارد فوق می باشند و سوی متولیان اسلام به طرزی درون دینی.

هر دینی برای زنده ماندن باید خود را مدام به‌روز کند. در غیر این صورت به قبرستان ادیان در تاریخ که شامل ده‌ها هزار دین و باور و ایدئولوژی گوناگون است می‌پیوندد. دینی که به‌روز نشود، دین نیست، یک معضل بشری است.

لازمه‌ی رفورم در دین و اصلاحات دینی وجود چند فاکتور است:

-نقد آزادانه و یا حق محکوم کردن بدون خوف دین از سوی روشن‌فکران و اندیشمندان و فلاسفه و مصلحین برون‌دینی
-سبک زنده‌گی سکولار توده‌های مردم و حق عدم پیروی عملی از شعایر دین مربوطه در حیات فردی و اجتماعی خود
-اصلاحات متولیان آن دین و روشن‌فکران دینی

برآیند این عوامل است که دین را مجبور به رفورم و به‌روز شدن و مدنی و انسانی گردیدن می‌کند

مشکل موجود در رابطه با تروریسم اسلامی چند بعدی است

نباید یکی از این ابعاد را به بهانه‌ی دیگری نادیده گرفت:

١-مشکل خود اسلام: رفورم و مودرن و مدنی نشدن و ناهمخوانی اسلام فقاهتی-تشریعی با حقوق بشر، نبود گونه‌ی اسلام سکولار و روادار
٢-مشکل اسلامیسم و یا اسلام سیاسی: هر دو نوع میانه‌رو و خشونت‌طلب آن که هر در صدد ایجاد دولت شرعی اما با روش‌های متفاوت‌اند
٣-مشکل مسلمانان سکولار-فرهنگی: سکوت و عدم تشکل و حضور آن‌ها که باعث میدان گرفتن اسلامیست‌ها می‌شود
٤-مشکل مسلمانوفوبی: نفرت از مسلمانان در غرب، که البته غیر از اسلاموفوبی، یعنی ترس از اسلام فقاهتی-شریعتی فعلی است
٥-مشکل توسعه‌نیافته‌گی مزمن اقتصادی و سیاسی اکثریت مطلق کشورها و جوامع مسلمان

٦-...