Saturday, January 30, 2016

یاشاسین تورک جوان‌لاری! خطابه‌ی تورکی غنی‌زاده سلماسی به جوانان تورک نوشته شده در ١٠٩ سال پیش

یاشاسین تورک جوان‌لاری!

 

«شما تورک هستید. خونی که در رگ‌های شما جاری است خون تورک است. پدران شما که تورک بودند، با رفتارهای مردانه و شجاعانه‌شان خود را به جهان شناسانده و شان و شهرت ابدی برای قوم تورک کسب کرده‌اند»

 

خطابه‌ی تورکی غنی‌زاده سلماسی به جوانان تورک

نوشته شده در سال ١٩٠٧

 

مئهران باهارلی


در شماره‌ی نهم نشریه‌ی فریاد چاپ اورمیه، به سال ١٩٠٧ (١٢٨٦ شمسی) یعنی ١٠٩ سال پیش، یک سال پس از امضای فرمان مشروطیت و ١٨ سال پیش از تاسیس سلسله‌ی پهلوی، یک خطابه‌ی‌ تورکی به قلم محمود غنی‌زاده سلماسی خطاب به جوانان تورک منتشر شده است. غنی‌زاده در خطابه‌ی خود، که از هر جهت یک سند تاریخی فوق العاده است، "هویت ملی" مردم ما را "تورک" می‌نامد و خطاب به جوانان آزربایجان می‌گوید: "شما تورک هستید و خون جاری در رگ‌های شما خون تورک است. پدران تورک شما با رفتارهای مردانه و شجاعانه‌شان خود را به جهان شناسانده و شان و شهرت ابدی برای قوم تورک کسب کرده‌اند". وی یگانه‌گی ملی خلق تورک در دو سوی ارس را یادآوری کرده؛ این دو را یک قوم، از یک تبار، هم‌دین و هم‌مذهب و فرزندان یک خانواده می‌نامد. سپس به جوانان تورک در آزربایجان توصیه می‌کند در امر تشکل و سازمان‌یابی برای بسترسازی و تحصیل حقوق زبانی، فرهنگی و سیاسی تورک، از تورکان قفقاز متابعت کرده خود را با آن هماهنگ سازند. و در آخر تنبیه می‌کند که تورک‌ها نمی‌باید از جان‌نثاری در راه وطن و به خاطر ملت خود، سستی کرده و یا بترسند. 

این خطابه‌ی تورکی منحصر به فرد، از جنبه‌های متعدد دارای اهمیت است. از جمله تاریخ تشکل شعور ملی تورک در ایران، تورک‌ایلی و غرب آن به مرکزیت اورمیه؛ روند ملت‌شونده‌گی خلق تورک؛ روابط زبانی، ادبی، فرهنگی و سیاسی تورکان تورک‌ایلی با عثمانلی و قفقاز؛ نثر تورکی و تورکی‌نویسی؛ تاریخ مطبوعات تورک در تورک‌ایلی و ایران؛ تاثیرپذیری محیط ادبی و سیاسی تورک‌ایلی بویژه غرب آن به مرکزیت اورمیه از محیط فرهنگی و ادبی و سیاسی عثمانلی؛ سرگذشت سیاسی و مطبوعاتی شخص غنی‌زاده؛ و نهایتاً سیر تطور در برداشت وی از مفاهیم هویت ملی تورک، وطن تورک‌ایلی، ایرانیت و ...

در زیر نخست اصل این خطابه‌ی استثنائی به زبان تورکی با خطوط عربی و لاتین و سپس ترجمه‌ی آن به فارسی توسط خودم را آورده و در آخر چند توضیح کوتاه در این باره اضافه کرده‌ام. (در متن تورکی، کلمات و پسوندهای تورکی با الفبا و املاء مودرن و فونتیک تورکی، عبارات و کلمات فارسی و عربی به املای آن زبان‌ها نوشته شدند. مئهران باهارلی)





Friday, January 29, 2016

پدیده‌ی کاظم‌زاده ایرانشهر تبریزی

پدیده‌ی کاظم‌زاده ایرانشهر تبریزی

 

مئهران باهارلی

(نوت: این مقاله تلفیق کامنت‌هایی است که در پاسخ کامنت‌های یک آزربایجان‌گرای تبریزی منسوب به جریان آزربایجان‌گرایی شارلاتانی (قاس. تور.) که با سائقه‌های محلی‌گرایی، هم‌شهری‌ خود کاظم‌زاده‌ی ایرانشهر را به عنوان شخصیت ملی آزربایجان تبلیغ می‌کرد نوشته شده است).

هر وقت از مانقورتیسم و تورکان دشمن هویت ملی تورک در ایران و تورک‌ایلی سخن می‌رود، عده‌ای نام‌هائی مانند کسروی و ارانی و سردار سپه - رضاشاه و تقی‌زاده و رضازاده شفق و ... را پیش می‌کشند. این تورک‌ها، مخصوصا نخبه‌گان تبریزی پان‌ایرانیست و نژادپرست آریایی نقشی بسیار منفی و تعیین کننده در جلوگیری از ایجاد شعور ملی تورک در ایران داشته‌اند. اما یک شخصیت وجود دارد که می‌باید وی را به عنوان مغز متفکر مانقورتیسم ضد تورک در آزربایجان و ایران شمرد: حسین کاظم‌زاده ایرانشهر تبریزی. وی شخصیتی معناً و روحاً، سرتاپا فارس شده بود که نقشی تاریخی در سد نمودن راه تشکل هویت و شعور ملی تورک در ایران و تورک‌ایلی بازی کرده است. تاثیر محوری و عمیق کاظم‌زاده ایرانشهر بر تشکل هویت ملی ایران، مفهوم ملت ایران، پرکردن محتوی این هویت ملی با فارسیت و دشمنی با عرب و تورک، مسموم نمودن اندیشه‌ی نسل‌های پی در پی متفکرین و روشن‌فکران تورک و فارس با نژادپرستی آریایی، به انحراف کشاندن مودرنیته در ایران، و .... بی‌مانند است.

کاظم‌زاده ایرانشهر، به نظر من فعلاً در صدر لیست تورکان از خود بیگانه‌ی ضد تورک و «گؤزقامانیسم - مانقورتیسم تبریزی»[1] در تاریخ معاصر ملت تورک جای دارد.

١- بر خلاف وارونه‌نمایی تاریخ نگاری آزربایجانی، در تاریخ معاصر ایران نه آریائی‌گرائی، نه باستان‌گرائی، نه تورک‌ستیزی و نه عرب‌ستیزی با سردار سپه – رضا شاه شروع نمی‌شود. مدارک و اسناد و نوشته‌های بی‌شمار گواهی می‌دهند که تورک‌ستیزی رسمی و دولتی در ایران اقلاً یک ربع قرن قبل از رضا خان و رژیم پهلوی، مدتی پیش از جنبش مشروطیت توسط انجمن‌های معارف تهران ١٨٩٨ و تبریز ١٩٠٠ و سپس اشغال تهران پایتخت دولت تورک قاجار و تسلط کامل فارس‌گرایان و تورک‌ستیزان بر دربار و دولت و مجلس در دوره‌ی مشروطیت و توسط جریانات و کسانی شروع شد که آزربایجان‌گرایان آن‌ها را جریانات و شخصیت‌های ملی خود و آزربایجان می‌شمارند. سردار سپه – رضا شاه و رژیم پهلوی فقط یکی از نتایج آریائی‌گرائی و روند تورک‌ستیزی قبلا ایجاد شده در ایران عمدتاً توسط گؤزقامانیسم - مانقورتیسم تبریزی، گؤزقامانیسم - مانقورتیسم قفقازی و گؤزقامانیسم - مانقورتیسم آزربایجانی هستند، نه علت آغازگر و سبب شروع کننده‌ی آن‌ها. هنگامی که مظفرالدین شاه در سال ١٩٠٠ برای رفع ممنوعیت تدریس به زبان تورکی در مدارس آزربایجان تقلا می‌کرد، مدت‌ها بود که تورک‌زدائی و تورک‌ستیزی و تلاش برای ممنوعیت زبان تورکی به عنوان یک مولفه‌ی آریائی‌گری، توسط انجمن‌های معارف تهران و تبریز به سیاستی رسمی – دولتی در ایران تبدیل شده بود. بدون درک این واقعیت‌های تاریخی، امکان چاره‌یابی و رفع آن‌ها هم وجود نخواهد داشت.











Wednesday, January 27, 2016

کوردوستان اوستانی‌نداکی تورک‌ایلی توپراق‌لاری‌ندان، مالوجه-مالیجا شه‌هه‌ری‌نده‌ن تورک‌جه آتاآناسؤزله‌ری - چین‌سؤزله‌ر

کوردوستان اوستانی‌نداکی تورک‌ایلی توپراق‌لاری‌ندان، مالوجه-مالیجا شه‌هه‌ری‌نده‌ن تورک‌جه آتاآناسؤزله‌ری - چین‌سؤزله‌ر

ضرب‌المثل‌های تورکی از شهر مالوجه – مالیجا، واقع در قسمت تورک‌ایلی استان کوردستان

مئهران باهارلی

 

KÜRDÜSTAN OSTANINDAKİ TÜRKİLİ TOPRAKLARINDAN, MALUCA KENTİNDEN TÜRKÇE ATAANASÖZLERİ – ÇINSÖZLER

TURKISH PROVERBS FROM MALUCA CITY, TÜRKİLİ REGION OF KORDESTAN PROVINCE

MÉHRAN BAHARLI

خلاصه:

تقسیمات اداری و مرزهای استان‌ها در ایران با پراکنده‌گی زبانی، قومی و ملی مردمان ساکن در داخل آن تطابق نه‌دارد. به عنوان مثال، منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب ایران، «تورک‌ایلی» بین ١٤ استان تقسیم و تجزیه شده است. تعدادی از این استان‌ها، از قرار دادن نواحی تورک‌نشین و غیر تورک‌نشین به طور مصنوعی در کنار هم ایجاد شده است. یکی از این استان‌ها، استان کوردستان است که مرکب از دو ناحیه‌ی کوردنشین و ناحیه‌ی تورک‌نشین است. قسمت کوردنشین استان کوردستان تقریباً دو سوم مساحت استان و جزئی از منطقه‌ی ملی کورد و یا «کوردستان»؛ قسمت تورک‌نشین استان کوردستان تقریباً یک سوم مساحت استان و جزئی از منطقه‌ی ملی تورک در شمال غرب و یا «تورک‌ایلی» است. در این نوشته، ضرب‌المثل‌هایی تورکی از روستای تورک مالوجه واقع در دهستان تالپیران (دلبران)، شهرستان قوروا (قروه)، در استان کوردستان را از وبلاگ مالوجا (سهراب معظمی نیکو) تقدیم کرده‌ام. این ناحیه‌ی تورک‌نشین، قسمتی از تورک‌ایلی است که در استان کوردستان قرار داده شده است.

اؤزه‌ت:

ایران‌داکی ایچ ایداری بؤلگه‌له‌رین ویا اوستان‌لارین سینیرلاری، خالقین دیلی، ائتنیک کؤکه‌نی و میلیت‌له‌ری ایله اویوم‌لو دئییل و بونلارلا اؤرتوشمه‌مه‌ک‌ده‌دیر. اؤرنه‌یین ایران‌ین قوزئی‌باتی‌سی‌نداکی تورک‌ایلی اولاراق بیلینه‌ن تورک اولوسال بؤلگه‌سی، ١٤ اوستانا بؤلوشموش‌دور. بو اوستان‌لارین نئچه‌سی تورک و تورک اولمایان بؤلگه‌له‌رین یاپای اولاراق بیر آرایا گه‌تیریلیپ بیرله‌شدیریلمه‌سی ایله اولوشموش‌دور. بو یاپای اوستان‌لاردان بیری ده کورد و تورک اولماق اوزه‌ره ایکی بؤلگه‌ده‌ن اولوشان کوردوستان اوستانی‌دیر. کوردوستان اوستانی‌نین کوردله‌رین یاشادیغی بؤلومو اوستان آلانی‌نین یاخلاشیق اوچ‌ده ایکی‌سی‌نی قاپساماق‌دا و کوردوستان اولوسال بؤلگه‌سی‌نین (کوردوستان‌ین) بیر پارچاسی‌دیر. کوردوستان اوستانی‌نین تورک بؤلومو اوستان یوزئیی‌نین یاخلاشیق اوچ‌ده بیری قه‌ده‌ردیر و تورک اولوسال بؤلگه‌سی‌نین (تورک‌ایلی‌نین) بیر پارچاسی‌دیر. بو یازیم‌دا تورک شه‌هه‌ری مالوجادان بیر سیرا تورک آتاآناسؤزله‌ری‌نی – چین‌سؤزله‌ری سوناجاغام. مالوجا، کوردوستان اوستانی‌نین قوروا ایلی‌نین تالپیران ایلچه‌سی‌نده یئر آلماق‌دادیر. بوتونویله تورک اولان بو بؤلگه کوردوستان اوستانی‌نداکی تورک‌ایلی توپراق‌لاری‌نین بیر پارچاسی‌دیر.

Özet

İran'daki iç idari bölgelerin veya ostanların sınırları, halkın dili, etnik kökeni ve milliyetiyle uyumlu değil ve bunlarla örtüşmemektedir. Örneğin İran'ın kuzeybatısındaki “Türkili” olarak bilinen “Türk Ulusal Bölgesi” 14 ostana bölünmüştür. Bu ostanların bir kısmı Türk ve Türk olmayan bölgelerin yapay olarak bir araya getirilip birleştirilmesiyle oluşmuştur. Bu yapay ostanlardan biri de Kürt ve Türk olmak üzere iki bölgeden oluşan Kürdüstan ostanıdır. Kürdüstan ostanının Kürtlerin yaşadığı kısmı, ostan alanının yaklaşık üçte ikisini kapsıyor ve “Kürdüstan Ulusal Bölgesi”nin (Kürdüstan’ın) bir parçasıdır. Kürdüstan ostanının Türk kısmı, ostan yüzeyinin yaklaşık üçte biri kadardır ve Türk Ulusal Bölgesi’nin (Türkili’nin) bir parçasıdır. Bu yazımda Türk kenti Maluca'dan bazı Türk ataanasözlerini - çınsözleri sunacağım. Maluca, Kürdüstan ostanının Korva ilinin Talpıran (Delbaran) ilçesinde yer almaktadır. Tümüyle Türk olan bu bölge Kürdüstan ostanındaki Türkili topraklarının bir parçasıdır.

Abstract

The borders of the internal administrative regions, i.e., Provinces or ostans in Iran do not align with the language, ethnicity and nationality of the people. For instance, the Turkish National Region, known as “Türkili”, in northwestern Iran is fragmented across 14 ostans. Some of these ostans are formed by artificially merging Turkish and non-Turkish regions. One of these artificial ostans, is the Kurdistan Province (ostan), which consists of two regions: Kurdish and Turkish. The Kurdish-inhabited part of the Kurdistan ostan covers approximately two-thirds of the ostan’s area and is part of the Kurdish National Region (Kordestan). The Turkish part of the Kurdistan ostan is approximately one-third of the ostan's surface area and is part of the Turkish National Region (Türkili). In this article, I will present some Turkish proverbs from the Turkish town of Maluca, which is located in the Talpiran (Delbaran) district of the Korva division in the Kurdistan Province (ostan). Totally Turkish populated, this region is part of Türkili in the Kurdistan Province (ostan).

Tuesday, January 26, 2016

حئیوان‌لارا ظولم ائده‌ن توپلوم، اینسان‌لارا ظولم ائده‌ن یؤنه‌تیم‌له‌ری یارادار

حئیوان‌لارا ظولوم ائده‌ن توپلوم، اینسان‌لارا ظولوم ائده‌ن یؤنه‌تیم‌له‌ر یارادار

 

مئهران باهارلی





١-هر چئشیت آجی چه‌کدیرمه‌ک، حئیوان و یا اینسانا، وحشی‌لیک‌دیر. بو آرادا:

-حئیوان‌لاری سیرک‌له‌رده، توریستیک یئرله‌رده، اوُرام‌لاردا (خییابان‌لاردا) .... اویناتماق،

-تفریح، ائیله‌نجه و ایدمان اوچون یاپیلان بوتون «آولاما» و شکارلار، اؤزه‌ل‌لیک‌له تورله‌ری یوخ اولماق‌دا اولان حئیوان‌لارین آولانماسی،

-هر چئشیت دینی اینانج و گه‌له‌نه‌ک اوچون، «نذر» و «قوربان» آدی آلتی‌ندا حئیوان‌لاری اؤلدورمه‌ک،

- کؤپه‌ک، اؤته‌گه‌ن (خوروز)، ... گیبی حئیوان‌لاری، بیر بیری‌نین جانی‌نا سالیپ دؤیوشدوره‌ره‌ک اؤلدورتمه‌ک،

- ایدمان، ائیله‌نجه و گؤسته‌ری آدی آلتی‌ندا، باربارلیغین زیروه‌سی اولان «بوغا گؤره‌شی» (گاوبازی، ....)، .... گیبی اییره‌نج‌لیک‌له‌ر،

-اه‌ت‌له‌ری یئمه‌ک اوچون قول‌لانیلان حئیوان‌لاری، اویوتمادان و حیس‌سیز ائتمه‌ده‌ن، هه‌له اینسان‌لارین گؤزو اؤنونده، سوپئرمارکئت‌له‌رده، سوقاق‌لاردا که‌سمه‌ک، پیشیرمه‌‌ک، دوغراماق،

-حئیوان‌لاری گئنیش و اؤلچوسوز بیچیم‌ده لابوراتووارلاردا اؤلومجول دئنه‌ی‌له‌رده قول‌لانماق

-اوخول‌ و بیلی‌یورت‌لاری‌ندا آناتومی و تشریح و ... درس‌له‌ری‌نده گه‌ره‌ک‌سیز یئره حیوان‌لاری اؤیره‌نجی‌له‌رین اه‌لی‌یله پارچالاییپ اؤلدورمه‌ک

-......

آشیری دره‌جه‌ده ایلکه‌ل، وحشی‌جه، آجیماسیز، ظالمانه و غئیرِ اینسانی داورانیش‌لاردیر. بو  چاغ‌دیشی اویقولامالارین هامی‌سی یاساق‌لانمالی و بئله وحشی‌لیک‌له‌ری یاپان‌لار یاسالارلا جزالاندیریلمالی‌دیرلار.

Monday, January 25, 2016

در تفاوت تاریخ حجاب و کشف حجاب بین دو ملت تورک و فارس

در تفاوت تاریخ حجاب و کشف حجاب

بین دو ملت تورک و فارس

 

مئهران باهارلی


تاریخ حجاب و تاریخ کشف حجاب بین دو ملت تورک و فارس در ایران دو تاریخ کاملا متفاوت است. در جامعه‌ی تورک کشف حجاب زنان - اگر بتوان به وجود هم‌چو مفهومی قائل شد - یک روند بطئی تاریخی، خودجوش، داوطلبانه و غیر دولتی از طرف خود زنان تورک؛ اما در تاریخ معاصر جامعه‌ی فارسی این روند یک روند مردانه، دولتی، جبری و از بالا به پائین بود. زنان فارس در کشف حجاب البته فاعلیتی نداشتند. اما در کشف حجاب تورکان ساکن در تورک‌ایلی و ایران، در اکثر موارد، کسی به جز زنان فاعل نبود.

در اصل، چادر برای زنان فارس پدیده‌ای خودی بود، زیرا ریشه‌ی زردشتی - پارسی داشت (نگاه کنید به نوشته‌ی: «رو گرفتن یک شیوه باستان ایرانی بوده» - احمد کسروی). اما چادر برای زنان تورک، نشان‌گر دوری از فرهنگ و تاریخ خود و استحاله در فرهنگ زردشتی - پارسی است. این واقعیت به صورت «تورکان زیباروی» در ادبیات فارسی هم منعکس شده است. نه آن که لزوما زنان تورک زیباروتر از زنان فارس (تاجیک) بودند. هر انسان و هر زنی زیبائی خاص خود را دارد. بلکه بدین سبب که زنان تورک بدون چادر و روبند در جامعه ظاهر می‌شدند و امکان رویت آن‌ها و کشف زیبائی‌شان فراهم بود. اما زنان فارس (تاجیک) در پشت چادر سنتی فرهنگ خود و روبند مخفی، و زیبائی طبیعی‌شان، مانند خودشان از انظار از جمله شعرا نهان بود.

Saturday, January 23, 2016

نامه‌ی تورکی‌ی تقی رفعت به محمدامین رسول‌زاده

نامه‌ی تورکی‌ی تقی رفعت به محمدامین رسول‌زاده

 

مئهران باهارلی

سؤزوموز

 

تقی رفعت، روشن‌فکر، ادیب، سیاست‌مدار و دولت‌شخص تورک، از نماینده‌گان تورک‌گرائی‌ی دموکراتیک و مودرن در ایران و تورک‌ایلی به سال‌های جنگ جهانی‌ی اول است. 

پیوستن تقی رفعت به حرکت ملی‌ی تورک – دولت تورک اتحاد:

با ورود نیروهای عثمان‌لی به ایران، تورک‌ایلی و قفقاز در سال‌های جنگ جهانی‌ی اول و در دوره‌ی حیات سیاسی‌ی نیمه مستقل تورک‌ایلی تحت حاکمیت «دولت تورک اتحاد – بیرلیک» به صدارت جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی - مجدالسلطنه والی‌ی منصوب عثمان‌لی (٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اوکتوبر ۱۹۱۸)، تقی رفعت بدین دولت تورک پیوست و منشی‌ی «یوسف ضیاء بیگ طالب‌زاده» - یکی دیگر از شخصیت‌های ملی تورک و سران تورک‌گرائی‌ی دموکراتیک در سال‌های مذکور و مشاور سیاسی و فرهنگی‌ی اوردوی عثمان‌لی- در تورک‌ایلی گردید. در این دوره تقی رفعت هم‌چنین سردبیر روزنامه‌ی ملی و تماما تورکی‌ی «آزربایجان»، اورگان حزب اتحاد اسلام و دولت تورک اتحاد – بیرلیک بود («جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی مجدالسلطنه» لیدر حزب اتحاد اسلام (و موسس - لیدر «حزب اتحاد تورک»)، «حاجی بیگ میرزا بلوری تبریزی» نائب رئیس حزب اتحاد اسلام، «یوسف ضیاء بیگ طالب‌زاده» رهبر عثمان‌لی‌ی آن، «علی هئیت» رئیس شعبه‌ی تبریز، «میرزا فضل الله ناصحی اورومی» رئیس و «میرزا مسیح افشار اورمی» از رهبران شعبه‌ی اورمیه، «امین الشرع» از رهبران شاخه‌ی خوی، «شیخ علی ثقه الاسلام همدانی» از رهبران شاخه‌ی همدان، «حاج شعبان‌علی» از رهبران حزب در اردبیل، .... بودند).

پیوستن تقی رفعت به حرکت ایران‌گرا – پان‌ایرانیستی‌ی آزادی‌سِتان و دلائل آن:

یک سال و نیم بعد از خروج نیروهای عثمان‌لی از تورک‌ایلی و با تشکیل حکومت ایران‌گرای آزادی‌سِتان (٢٤ ژوئن١٩٢٠ تا ١١ سپتامبر ١٩٢٠) در تبریز به رهبری‌ی شیخ محمد خیابانی، که بار دیگر به انفصال عملی‌ی بخشی از تورک‌ایلی از ایران منجر شد، این بار تقی رفعت به عنوان دست راست شیخ محمد خیابانی، مسئولیت وزارت معارف و تبلیغات این حکومت ایران‌گرا اما بالفعل مستقل را برعهده گرفت.

حرکت آزادی‌سِتان و موجد آن فرقه‌ی دموکرات آزربایجان که شعبه‌ی ایالتی‌ی فرقه‌ی دموکرات ایران بود، یک حرکت ایران‌گرا و پان‌ایرانیستی (معتقد به ملت ایران ایجاد شده در دوره‌ی مشروطیت انگلیسی با زبان ملی فارسی و وطن ایران، تمرکزگرایی اداری و سیاسی شدید و دارای مواضع ضد تورک، ضد فدرالیسم ملی – زبانی، متفق انگلیس و داشناک‌ها و ....) بود. تاریخ‌نگاری آزربایجان‌گرایانه ‌عموما هر حرکت ضد تورک و ایران‌گرا دارای نام «آزربایجان» را به ‌منظور ایجاد سابقه برای ملیت‌گرایی و جنبش‌های ناموجود ملت موهوم و خیالی آزربایجان، با تحریف و دروغ‌پردازی و وارونه‌نمایی و بی اخلاقی علمی و بی شرمی سیاسی به‌ صورت یک حرکت ملی آزربایجانی و اخیرا دارای هویت تورک معرفی می‌کند. در قرن گذشته‌ تاریخ‌نگاری‌های ایران‌گرا و آزربایجان‌گرا ‌در باره‌ی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و آزادی‌ستان هم عامدا و آگاهانه ادعاهای جعلی و بی پایه، تماما محصول دروغ‌پردازی و خیال‌بافی را رواج داده‌ و به ‌مخفی نمودن حقایق و فریفتن افکار اقدام نموده‌اند. مخصوصا آزربایجان‌گرایان با تحریف و بازنویسی تاریخ و دروغ‌پردازی عمدی، جریان ایران‌گرا و ضد تورک و ضد فدرالیسم زبانی – ملی «آزادی‌سِتان» را مبدل به‌ حرکتی ملی، فدرالیست حتی تورک‌گرا کرده‌اند، حتی نام فارسی سره‌ی آن «آزادی‌سِتان» به معنی ستاننده‌ی آزادی (از مصدر فارسی ستدن – ستانیدن، به تورکی ارکین‌لیک آلان، اؤزگورلوک ال‌ده ائده‌ن) را تحریف و به صورت «آزادیستان» (مانند ارمنستان و کوردستان) می‌نویسند. حال آنکه‌ قیام نسنجیده ‌و ماجراجویانه‌ی خیابانی صرفا یک کشمکش مرکز – حاشیه، اما کشمکشی داخلی ‌در جبهه‌ی ایران‌گرایان معتقد به‌ ملت ایران و میهن ایران و زبان ملی فارسی و نژاد ایرانی و .... اختراع شده ‌در دوره‌ی مشروطه‌ی انگلیسی بود و از دور و یا نزدیک ربطی به‌ ملت تورک و مجادله‌ی ملی تورک نداشت[1].

چهار تن از رهبران اصلی‌ی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان یعنی نوبری، حریری، بادامچی و بهرامی دارای تمایلات شدید پان‌ایرانیستی و ضد تورک بودند. شخص خیابانی هم در تمام عمر خود ایران‌گرا و قبل از تبعید شدن توسط عثمانلی‌ها – دولت تورک اتحاد، دارای تمایلات پان‌ایرانیستی و ضد تورک بود (توصیه به گذاشتن صندوق جریمه در مدارس برای مجازات کودکانی که تورکی حرف می‌زدند، ...)، اما بعد از بازگشت از تبعید بین خود و چهار رهبر دیگر پان‌ایرانیست حزب مسافه گذارد و به تورک‌گرایان مانند تقی رفعت و ابوالفتوح علوی خلخالی در حزب خود پناه داد و حتی آن‌ها را به سردبیری روزنامه‌ی تجدد منصوب کرد.

پس از آنکه عثمانلی تورک‌ایلی را تخلیه کرد، عده‌ای از تورک‌گرایان دخیل در تاسیس و مدیریت دولت تورک اتحاد، مجبورا برای حفظ جان خود به فرقه‌ی دموکرات آزربایجان که تشکیلاتی ایران‌گرا بود پیوستند. این عده تمایلات تورک‌گرایانه‌ی خود را در این دوره و بعد از آن حفظ کردند، اما برای نجات از انتقام دموکرات‌های آزربایجان که به شدت ایران‌گرا و ضد تورک بودند و مخالفان خود مخصوصا تورک‌گرایان را سرکوب و ترور می‌کردند، ایران‌گرایی و حتی – مانند تقی رفعت –  تظاهر به فارس‌گرایی کردند. در این دوره ابوالفتوح علوی سردبیری‌ی نشریه‌ی تجدد (از شماره‌ی ١ تا ٥٩)، و تقی رفعت سردبیری‌ی نشریه‌های تجدد (از شماره ٥٩ به بعد) و آزادی‌ستان (هر چهار شماره) را بر عهده داشتند. تقی رفعت دو روز پس از کشته شدن شیخ محمد خیابانی توسط نیروهای دولت مشروطه‌ی ایران در تبریز، به دست همان نیروها در حوالی این شهر به قتل رسید.

آثار قلمی‌ی تقی رفعت:

تقی رفعت ادیب و نویسنده‌ای ولود بود. وی دارای آثار متعددی از نظم و نثر و شعر و مقاله و نمایش‌نامه و سخن‌رانی و ترجمه به زبان‌های تورکی، فارسی و فرانسه است. این آثار تاکنون جمع‌آوری و منتشر، حتی بسیاری از آن‌ها حفظ نشده‌اند.

یکی از مقالات بسیار مهم تقی رفعت که به دستمان رسیده، نامه‌ی سرگشاده‌ی موضوع این مقاله است که وی آن را به زبان تورکی خطاب به لیدر فرقه‌ی مساوات و سردبیر روزنامه‌ی آچیق سؤز، محمد امین رسول‌زاده نوشته و در شماره‌ی ٦٨ روزنامه‌ی تجدد، ٢٣ ژانویه ١٩١٨ به سردبیری ی خود منتشر کرده است. این مکتوب منحصر به فرد، علاوه بر جهات تاریخی و سیاسی، از نقطه نظر نثر تورکی نیز دارای اهمیت است. 







Thursday, January 21, 2016

دهکده‌ی جهانی و روستای فارسی

دهکده‌ی جهانی و روستای فارسی

 

مئهران باهارلی

 

Saturday, August 16, 2003


سؤزوموز

برخی از دوستان و خواننده‌گان بین رفع ممنوعیت موجود از زبان و فرهنگ‌های اکثریت مردم ایران و رسمی و دولتی شدن آن‌ها از سویی، و روند جهانی شدن از سوی دیگر ضدیتی می‌بینند. به عبارت دیگر روند جهانی شدن را منوط به سلطه و حاکمیت انحصاری زبان، فرهنگ و ملت فارس بر کشور ایران می‌دانند. نوشته‌ی حاضر جمع‌بندی و بازنویسی نظرات چندی است که در این باره پیش‌تر در سؤزوموز خطاب به این دوستان و خواننده‌گان به مناسبت‌های گوناگون نوشته بودم و در آن‌ها اصرار بر حاکمیت انحصاری زبان و فرهنگ و ملت فارس بر مردم و ملل ایران و تلاش برای فارس‌سازی و یک‌رنگ‌سازی زبانی و فرهنگی آن‌ها را دشمنی با فرایند جهانی شدن و روند دموکراتیزاسیون ایران دانسته، هم‌چنین این سوال را مطرح کرده بودم: چه کسی گفته است که جهانی شدن و دهکده‌ی جهانی حکما و منحصرا با زبان و فرهنگ فارسی دست‌یافتنی است؟

چیزهایی در حال تغییراند

اتفاقاتی در دنیا روی می‌دهند، در منطقه و کشورهای اطراف چیزهایی در حال تغییراند. زیرا آنان که موظف به آموختن از تاریخ‌اند، درس‌های لازمه را فراگرفته‌اند. افزون بر آن فرایند جهانی شدن در اقتصاد و ارتباطات و انتگراسیون بین ملت‌ها، مرزهای مصنوعی خارج و داخل کشوری را بی‌معنی نموده است. در منطقه‌ی ما همه به آرامی و بی‌انقطاع، با بهت و حیرت، با آنچه که در جهان و همسایه‌گان روی می‌دهد و با حق و حقوق خود که دیرزمانی است از آن محروم نگاه داشته شده‌اند آگاه‌تر و آشناتر می‌شوند. خطوط قرمز سابق در حال پاک شدن‌اند. به جای کشیدن خطوط قرمز تازه‌ای که بی‌شک سریع‌تر از قبلی‌ها پاک خواهند شد، آیا بهتر نیست با اتخاذ سیاست‌های پراگماتیک‌تری به واقعیت چندملتی بودن کشور ایران و شرایط و الزامات جدید جهانی گردن نهاد؟

در مواجه با وضعیت جدید جهانی و منطقه‌ای می‌بایست در ایران نیز سیاست جدیدی در رابطه با ملت تورک و عموما سیاست نوئی در رابطه با مساله‌ی ملت‌های غیر فارس ایران بنیان گزارده شده، و در این میان به تبیین جای‌گاهی معقول و متناسب برای ملت فارس و زبان و فرهنگش در این سیستم آغاز، و تدابیری جدی و عاجل برای مهار کردن افزون‌خواهی‌های افراطیون منسوب به این عنصر ملى که در بسیاری از مراکز تصمیم‌گیری فرهنگی و آموزشی و تحقیقاتی کشور لانه کرده‌اند اتخاذ شود. از جمله می‌بایست چهارچوب حقوق خلق فارس به عنوان یکی از ملت‌های برابر‌حقوق تشکیل‌دهنده‌ی ایران و موقعیت متساوی زبان و فرهنگ و ملت فارس با دیگر زبان‌ها و ملت‌های ایران صریحا و بدون ابهام در قانون اساسی ذکر شود. 




Wednesday, January 20, 2016

الواح تورکی عبدالبهاء

الواح تورکی عبدالبهاء

مئهران باهارلی


عباس افندی (۱۸۴۴ تهران – ۱۹۲۱ عکّا) که در میان بهائیان به غصن اعظم و عبدالبهاء معروفیت دارد، ‌فرزند ارشد بنیان‌گذار بهائیت میرزا حسین‌علی نوری معروف به بهاءالله و سومین شخصیت محوری بهائیت است. بهاءالله‌ نوزده سال پیش از مرگ، وی را به مقام جانشین، مبیّن و مفسر بهائیت برگزید. عباس افندی که از سن ۹ ساله‌گی در تمامی تبعیدها همراه پدر بود، ٦٨ سال از عمر خود را در قلمروی عثمانلی (٥ سال و ٤ ماه در تورکیه -٥ سال ادیرنه، ٤ ماه استانبول-، سه سال در سفر اوروپا و آمریکا و بقیه را در سرزمین‌های عربی امپراتوری عثمانلی -١٠ سال در بغداد، ٥٠ سال در عکّا-) گذراند. بدین سبب علاوه بر زبان مادری خود فارسی، با زبان‌های تورکی و عربی نیز آشنا گشت.

آثار بی‌شمار عبدالبهاء که تاکنون فقط بخشی از آن‌ها استنساخ و منتشر شده‌اند مشتمل است بر کتاب‌ها، ادعیه، مناجات‌ها، الواح گوناگون در موضوعات خاص (بالغ بر ده‌ها هزار)، اشعار، خطابات عمومی، محاورات ثبت شده و مکاتبات شخصی (حدود ٢٧ هزار). تقریبا چهار پنجم از این آثار به زبان فارسی، بقیه به زبان عربی و تعدادی معدود به زبان تورکی است. از مناجات‌های منتشر شده‌ی عبدالبهاء نیمی به زبان فارسی و نیم دیگر به زبان عربی است. وی زبان عربی را اغلب زمانی که مخاطبش تمام دنیا و مطلب در ارتباط با جهان بود، ویا مخاطبین افراد تحصیل کرده‌ی ایرانی بودند استفاده می‌کرد. فارسی عبدالبهاء بیشتر خودمانی و عربی وی رسمی است.

تورکی‌نویسی عبدالبهاء


نوشته‌های تورکی عبدالبهاء در آثار تاکنون منتشر شده‌اش، عبارت‌اند از معدودی الواح خطاب به تورکان در آزربایجان (ایران و قفقاز)، مناجات، مکتوب‌ها به روشن‌فکران و محررین تورک (مانند سلیمان نظیف)، نامه به مقامات عثمانلی، و چند شعر تورکی به قلم وی. هم‌چنین در آرشیو فرانسه اسنادی به زبان تورکی از جمله یک نامه‌ی نوشته شده توسط عبدالبهاء خطاب به مقامات این کشور وجود دارد. در آثار عبدالبهاء تک‌بیت‌های نقل شده از دیگر شعرای تورک و عبارات تورکی گوناگون نیز به طور پراکنده یافت می‌شوند.  


Tuesday, January 19, 2016

ترکتازی، ریشه‌شناسی و کاربردهای نژادپرستانه‌ی آن بر علیه دو ملت تورک و عرب

ترکتازی، ریشه‌شناسی و کاربردهای نژادپرستانه‌ی آن بر علیه دو ملت تورک و عرب 

مئهران باهارلی

 

در زبان و فرهنگ فارسی اصطلاحی به شکل «تُرکتازی» – تورک‌تازی با ضمّه‌ی ت [ تُ ] وجود دارد. این اصطلاح در زبان و فرهنگ فارسی، مانند عبارت «این ره که تو می‌روی به تورکستان است»، دارای معنی‌ا‌ی منفی و باری تحقیرآمیز است. این اصطلاح در ایران، کشوری که اکثریت نسبی جمعیت آن تورک و دارای چند منطقه‌ی ملی تورک‌نشین و یا «تورکستان» («تورک‌ایلی» در شمال غرب، «قاشقای‌یورت» در جنوب، «آفشاریورت» در شمال شرق، ...) است اغلب با هدف ضمنی شیطان‌سازی از هویت ملی تورک توسط افرادی با تمایلات ناسیونالیستی فارسی – ایرانی استفاده می‌شود و بنابراین کاربرد آن رفتاری نژادپرستانه و مصداق ادبیات نفرت بر علیه خلق تورک ساکن در ایران و کشورهای منطقه است.

در حالی که قسمت ترک این اصطلاح، در آغاز به معنی قوم و ملت مشهور تورک نه‌بود، بلکه کلمه‌ی تورکی‌ی «تَرک» - ته‌رک به معنی تاختن سریع و شتابان و یا به احتمال کمتری تلفظ آن به صورت تُرک – تورک بود که بعدها به شرحی که در زیر خواهد آمد، با نام قوم و ملت «تورک» جای‌گزین شده است.  

کلمه‌ی ترکتازی در طول زمان چهار مرحله‌ی تطوّر را سپری کرده است:


Sunday, January 17, 2016

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ سفیر قیزیل‌باش (صفوی) در فرانسه: گونه‌ش یوزو چامور ایله سیوانماز


نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ  سفیر دولت تورک قیزیل‌باش (صفوی) در فرانسه:

گونه‌ش یوزو چامور ایله سیوانماز

 

مئهران باهارلی


چهار مکتوب تورکی محمت‌ریضا بیگ منتشر شده در سؤزوموز:

 

تشکرنامه‌ی تورکی سفیر صفوی در فرانسه که فارسی حرف نمی‌زد

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_10.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ سفیر صفوی در فرانسه: گونه‌ش یوزو چامور ایله سیوانماز

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_17.html

تسلیت‌نامه‌ی تورکی سفیر دولت صفوی در فرانسه، محمت‌ریضا بیگ

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_9.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ از زندان استانبول به صدراعظم فرانسه

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_22.html

 

محمدرضا بیگ (مه‌حمه‌ت ریضا به‌ی) سفیر شاه سلطان حسین صفوی به دربار لویی چهاردهم پادشاه فرانسه بود. او که از نخستین سفیران دولت تورک قیزیل‌باش (صفوی) در اوروپا به شمار می‌رود، در طول ماموریت سفارت خود مکاتباتی به زبان تورکی با دولت و مقامات رسمی فرانسه داشت. این مکاتبات و نامه‌نگاری‌های تورکی در آرشیو وزارت امور خارجه‌ی فرانسه نگه‌داری می‌شوند. آن‌ها علاوه بر اهمیت در تاریخ روابط سیاسی، بازرگانی و فرهنگی بین دولت‌ها و مردم آزربایجان، ایران و فرانسه، از جهت تاریخ تورک، زبان تورکی، منشات تورکی، نثر تورکی، تاریخ رسمیت زبان تورکی در ایران، و تبیین و تثبیت هویت تورک دولت قیزیلباش (صفوی) حائز اهمیت‌اند.

در زیر یکی دیگر از نامه‌های کوتاه محمدرضا بیگ به زبان تورکی خطاب به صدراعظم فرانسه ژان باپتیست کولبر مارکیز دو تورسی (Jean-Baptiste Colbert, Marquis de Torcy) را آورده و پس از آن توضیحات مختصری در این باره داده‌ام. در این مکتوب تورکی، محمدرضا بیگ ناخشنودی خود از شایعاتی که در باره‌ی میسیون و سفارتش و نیز اعتراضاتی که بر علیه کولبر وزیر اعظم در کاخ ورسای و جامعه‌ی فرانسه بلند شده بود را بیان می‌کند. وی می‌گوید کسانی که بدین اعمال مشغولند غافل از این حقیقت‌اند که راستی را نمی‌توان با دروغ پنهان کرد، این بی‌خبران بیهوده سعی در کتمان حقایق دارند و به زودی از کرده‌ی خود خجل و شرمنده خواهند شد.