Friday, August 25, 2023

شعر «تورکییه‌یه‌ خیالی سفر» شهریار، سانسور و یا تحریف آن در نشرهای آزربایجانی

 شعر «تورکییه‌یه‌ خیالی سفر» شهریار، سانسور و یا تحریف آن در نشرهای آزربایجانی 

مئهران باهارلی

 

ŞEHRİYAR’IN TÜRKİYE’YE HAYÂLİ SEFERİ ŞİİRİ

MÉHRAN BAHARLI

mehranbahari1@yahoo.com

https://independent.academia.edu/MBaharli

https://sozumuz1.blogspot.com/

https://www.facebook.com/profile.php?id=100016259447627

خلاصه:

شاعر تورک شهریار شعری به ‌زبان تورکی معروف به «تورکییه‌یه‌ خیالی سفر» دارد. این شعر محصول عشق او به‌ عوثمان‌لی و تورکیه ‌است و وقوف شهریار بر ادبیات تورک اواخر عوثمان‌لی و اوائل دوره‌ی جمهوریت و تسلطش بر تاریخ سیاسی و فرهنگی و ادبی عوثمان‌لی و جمهوری تورکیه را نشان می‌دهد. در این شعر شهریار تورکیه‌ را کانون جهان اسلام می‌نامد، هلال پرچم عوثمان‌لی – تورکیه ‌را هلال نازنینی می‌نامد که ‌مبدل به‌ خورشید شد و «امپراتوری اسلام» (عوثمان‌لی) را آفرید.

او می‌گوید با یادآوری مارش استقلال چشمانش پر اشک می‌شود. او آیاصوفیا را نمازگاه‌ مسلمانان می‌خواند، از مولانا جلال‌الدین رومی به‌ عنوان عارف تورکیه‌ای یاد و مدفن او را آبده‌ی صوفیان می‌نامد. سلطان محمد فاتح را که با فتح استانبول، ‌به عمر امپراتوری بیزانس پایان داد می‌ستاید، تاریخ عوثمان‌لی را افتخارآمیز و فروپاشی آن را تاریک شدن جهان می‌نامد. بنا به شهریار خاک تورکیه معدن غیرت است، و خون شهیدان و استخوان‌های دلاوران را در آغوش خود دارد. او می‌گوید تورکیه دوباره‌ بیرق جهان اسلام را در دست خواهد گرفت. وی آتاتورک را می‌ستاید و او را با ‌ژان دارک قهرمان ملی فرانسه مقایسه‌ می‌کند. او استانبول را زیبای زیبارویان و دختر دریاها می‌نامد که ‌مدنیت شرقی و غربی در آن به‌ هم آمیخته‌ است.

شهریار می‌گوید یک فرزند تورک، و دارای خون – تبار و دین و زبان یک‌سان با تورک‌های تورکیه ‌است. او تورک‌های تورکیه‌ را برادران تنی و تورکیه ‌را وطن مادرزادیش می‌نامد. او تورکیه ‌را سر و تور‌ک‌های ساکن در ایران را بدنی می‌داند که‌ در اثر اشتباهات اسلاف ملعون خود از یک‌دیگر جدا شده‌اند (شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول و بعضی دیگر از شاهان صفوی که‌ به تحریک کلیسای ارمنی و مزدوری برای صلیبیان، جنگ سنی - شیعه‌ و برادرکشی بین تورکان را به‌ راه ‌انداختند). شهریار نادر شاه را به خاطر تلاش‌هایش برای از بین بردن این جنون می‌ستاید و اضافه می‌کند باید آن صفحات تلخ و ننگین تاریخ را فراموش نمود. او‌ می‌گوید مطمئن است یک روز تورک‌های ساکن در ایران و تورک‌ایلی و تورکیه به‌ هم ملحق خواهند شد.

Özet

Türk şair Şehriyar "Türkiye'ye Hayali Bir Yolculuk" olarak bilinen Türkçe bir şiire sahiptir. Bu şiir, Şehriyarın Osmanlılara ve Türkiye'ye olan sevgisinin ürünüdür ve onun geç Osmanlı ile erken Cumhuriyet dönemlerindeki Türk edebiyatı ve Osmanlı İmparatorluğu ile Türkiye Cumhuriyeti'nin siyasi, kültürel ve edebi tarihi hakkındaki derin bilgisini sergiler. Bu şiirde, Şehriyar Türkiye'yi İslam dünyasının merkezi olarak tanımlıyor ve Osmanlı - Türkiye bayrağındaki güzel hilale, güneşe dönüşen ve "İslam (Osmanlı) İmparatorluğu"nu doğuran bir sembol olarak atıfta bulunur.

Türkiye'nin İstiklal Marşı hatırladığında gözlerinin dolduğunu söylüyor. Ayasofya'dan Müslümanların ibadethanesi, Mevlana Celaleddin Rumi'den Türk mutasavvıfı olarak bahsediyor ve mezarından Sufilerin abidesi olarak bahsediyor. İstanbul'u fethederek Bizans İmparatorluğu'na son veren Sultan Mehmed Fatih'i övüyor ve Osmanlı İmparatorluğu'nun tarihini şerefli, çöküşünün ise dünyanın karanlığa gömülmesi olduğunu söylüyor. Şehriyar'a göre Türkiye toprağı, baştan başa şehitlerin kanı ve yiğitlerin kemiklerini barındıran bir şevk ve onur madenidir. Şehriyar Türkiye'nin bir kez daha İslam dünyasının bayrağını dalgalandıracağına inanıyor. Atatürk'ü övüyor ve onu Fransa'nın ulusal kahramanı Jeanne d'Arc'a benzetiyor. İstanbul'dan doğu ile batı medeniyetlerinin iç içe geçtiği, güzellerin güzeli ve denizlerin kızı olarak bahsediyor.

Şehriyar, kendisinin bir Türk evladı olduğunu ve Türkiye Türkleriyle aynı kanı, soyu, dini ve dili paylaştığını söylüyor. Türkiye Türklerinden kardeşleri, Türkiye'den ise anavatanı olarak bahsediyor. Türkiye'yi baş, İran'da yaşayan Türkleri ise gövde olarak görür. Bu baş ve gövde lanetli seleflerinin (Ermeni Kilisesi tarafından kışkırtılan ve Haçlıların aracı olarak, Türkler arasında kardeş katliamı ve Sünni - Şii savaşını başlatan Şah İsmail I, Şah Abbas I ve diğer bazı Safevi kralları) hataları yüzünden birbirlerinden ayrılmıştır. Şehriyar, Nadir Şah Afşar'ı bu çılgınlığa son verme çabalarından dolayı övüyor. Şehriyar, tarihin bu acı ve utanç verici sayfalarının unutulması gerektiğine, İran'da yaşayan ve Türkili'nin Türkleriyle Türkiye'nin mutlaka bir gün yeniden birleşeceğine inanıyor.

Abstract

Turkish poet Şehriyar (Shahriar) has a poem in the Turkish language known as "An Imaginary Trip to Türkiye". This poem showcases his love for the Ottomans and Türkiye, demonstrating his deep knowledge of Turkish literature during the late Ottoman and early Republic periods, as well as the political, cultural, and literary history of the Ottoman Empire and the Republic of Türkiye. In this poem, Şehriyar describes Türkiye as the center of the Islamic world and refers to the beautiful crescent on the Ottoman - Türkiye flag as a symbol that transformed into the sun and gave rise to the "Empire of Islam" (Ottomans).

He says that his eyes fill with tears whenever he remembers the Independence anthem of Türkiye. He refers to Aya Sofya (Hagia Sophia) as the place of prayer for Muslims, Mevlana Jalal al-Din Rumi as a Turkish mystic, and calls his burial place the monument of the Sufis. He praises Sultan Mehmed Fatih, who ended the Byzantine Empire by conquering Istanbul, and describes the history of the Ottoman Empire as honorable, with its collapse drowning the world in the darkness. According to Şehriyar, the soil of Türkiye is a cradle of zeal and honor, containing the blood of martyrs and the bones of brave men. He believes that Türkiye will once again hold the flag of the Islamic world. He praises Atatürk and compares him to Joan of Arc, the national hero of France. He refers to Istanbul as the most beautiful of beauties and the daughter of the seas, where eastern and western civilizations are intertwined.

Şehriyar says that he is a Turk, and shares the same blood, descent, religion, and language as the Turks of Türkiye. He refers to the Turks of Türkiye as his brothers and Türkiye as his motherland. He views Türkiye as the head and the Turks living in Iran as the body, which were separated from each other due to the mistakes of their cursed predecessors (Shah Ismail I, Shah Abbas I, and some other Safavid kings who were provoked by the Armenian Church, and acting as mercenaries for the crusaders, started fratricide between the Turks, and the Sunni - Shia war). He praised Nadir Shah Afshar for his efforts to bring an end to this madness. Şehriyar believes that those bitter and shameful pages of history should be forgotten. He is confident that one day the Turks living in Iran, Türkili, and Türkiye will reunite.

Tuesday, August 22, 2023

در ایران چیزی به اسم «ملت آزربایجان» وجود ندارد.

 

در ایران چیزی به اسم «ملت آزربایجان» وجود ندارد.

 

-در ایران چیزی به اسم «ملت آزربایجان» وجود ندارد. این مفهوم خیالی محصول یک ذهنیت پان‌ایرانیستی است. تلاش برای جا انداختن آزربایجانی به جای «ملت تورک»، مصداق و نمونه‌ی خیانت به ملت است که آزربایجان‌گرایان سخت مشغول به انجام آنند. باید فعالین و گروه‌های سیاسی و فرهنگی مبلغ مفهوم ملت آزربایجان به جای ملت تورک در تورک‌ایلی و ایران و کلا آزربایجانیسم را - همان گونه که به واقع هستند - به عنوان زیرگروه و ادامه‌ی تاریخی جریانات تورک‌ستیز و مشخصا هم‌سوی پان‌ایرانیسم و ذهنیت صلیبی آمیخته با استالینیسم ضد تورک طبقه‌بندی کرد و بر اساس این طبقه‌بندی، رفتار و واکنش درخور را نسبت به آن‌ها نشان داد.

-در ایران کشوری به اسم آزربایجان وجود ندارد؛ پس آزربایجانی هویتی مانند آمریکایی و اوتریشی نیست، زیرا آن‌ها اسم کشورند. در ایران آزربایجانی هست، همان طور که همدانی هست و کرمانشاهی و کرمانی هم. و قسمتی از همدانی‌ها و کرمانشاهی‌ها و کرمانی‌ها تورک هستند. اما اینها عینیتی با ملت تورک ندارند. به کار بردن همدانی و کرمانشاهی و کرمانی به جای ملت تورک، مانند به کار بردن آزربایجانی به جای ملت تورک، خیانت و سفاهت محض است.

-در مورد جمهوری آزربایجان و تورکیه و ایران و هر کشور دیگر، ملت آزربایجان و ملت تورکیه و ملت ایران... وجود ندارند. تابعیتهای جمهوری آزربایجان و تابعیت جمهوری تورکیه و تابعیت ایران وجود دارند.

- هدف و غایه و عمل‌کرد بحث ملت آزربایجان و ... که یک صد و بیست و پنج سال است آزربایجانگرایان مانقورت و گؤزقامان ما را با آن مشغول کرده‌اند، منحرف کردن اذهان مردم تورک و متوقف کردن ملت شونده‌گی او و در نتیجه خیانت به ملت تورک است.

-مرکزی‌ها و عراق عجمی‌ها هم یعنی ساکنان استان و یا سرزمین‌هایی که مرکزی و یا عراق عجم نامیده می‌شدند و یا می‌شوند. آیا این دلیل آن می‌شود که ما قائل به وجود ملت و هویتی ملی به اسم مرکزی و یا عراق عجم بشویم و یا با این بهانه هویت ملی تورک و نام ملی تورک را نفی و انکار، ملت تورک را تجزیه و یک قسمت از آن را ملت عراق عجم و یا ملت مرکزی بنامیم؟

-کسانی که در ایران به جای ملت تورک، ملت آزربایجان و به جای وطن تورک یعنی تورک‌ایلی، آزربایجان را می‌نشانند، مانند کسانی هستند که به جای گونئی تورکستان در افغانستان، از ملت بلخ و وطن بلخ دفاع کنند...

-چرا همه‌ی این افکار ناب و داهیانه فقط به مغز بعضی از تورک‌ها – آن هم از شرق آزربایجان (تبریز، اردبیل، ...) مهد شیعیت دوازده امامی و کانون ناسیونالیسم ایرانی، هر دو ضد تورک ظهور می‌کند، اما در میان کوردها و ارمنی‌ها و ... مشابه این افکار انشتینی برای انکار هویت ملی‌شان و تجزیه‌ی ملتشان هرگز دیده نمی‌شود؟

- در ایران هویت ملی و ملتی به اسم آزربایجانی وجود ندارد. به لحاظ تئوریک اگر مریخی‌ها هم بخواهند، یک روز ملت مریخ به جای ملت تورک وجود پیدا خواهد کرد. اما مساله این است که مریخی‌ها وجود ندارند و تورک‌ها هم قطعیا به مریخی‌های ناموجود امکان همچو شَکَرخوردن‌هایی را نخواهند داد.

-در ایران مساله‌ی آزربایجان وجود ندارد. ملت تورک هم مساله‌ای به اسم آزربایجان ندارد. مساله‌ی تورک و نسل‌کشی ملی تورک و نسل‌کشی زبانی تورکی توسط دولت ایران وجود دارد. از منظر مساله‌ی ملی تورک و حرکت ملی تورک، حدود و ریشه و تاریخ نام ایرانیک آزربایجان و جوغرافیای آن، هر چه باشد، سر سوزنی اهمیت ندارد.

-ملت تورک دارای وطن است. آن هم تورک‌ایلی و یا همه‌ی سرزمین تورک‌نشین در شمال غرب ایران و نواحی مجاور آن است. کسانی که می‌گویند ملت تورک دارای وطن نیست، خود آزربایجانگرایان هستند که به اسم جوغرافیایی آزربایجان که هم ایرانیک است و هم عینیتی با وطن تورک ندارد چسبیده‌اند. چرا که آن‌ها خواهان برپایی دوباره‌ی «ایران بزرگ» که شامل قفقاز می‌شود هستند. به همین دلیل است که آزربایجان‌گرایان مانقورت مردم تورک در شرق آناتولی که ادامه‌ی ملت تورک ما، با همان لهجه و اعتقادات و فرهنگ و سنن و تبار و .... هستند را از خود نمی‌دانند، چرا که آن‌ها در گذشته‌ی نزدیک بخشی از ایران نبوده‌اند.

-منطقه‌ی ملی یعنی سرزمین پیوسته‌ای که در آن یک ملت با اکثریت مطلق جمعیتی و به طور تاریخی ساکن است.  برای تورک‌ها منطقه‌ی ملی در شمال غرب ایران «تورک‌ایلی» (تورکستان سابق) است. دیگر مناطق تورک‌نشین در مرکز و در جنوب و در شمال شرق ایران با هم پیوسته‌گی جوغرافیایی ندارند و باید هر کدام اسم جداگانه‌ای داشته باشند، مانند آفشاریورت، قاشقای‌یورت و.س.

-نامی که منطقه‌ی ملی تورک را کوچک می‌کند، تورک‌ایلی نیست، آزربایجان است که حدود مشخصی دارد و صرفا یک دوم تورک‌ایلی است. بر عکس، تورک‌ایلی مجموعه‌ی مناطق تورک‌نشین در شمال غرب ایران و نواحی مجاور آن، از تهران و قوم و اراک و ساوه و بین و سامان و کنگاور و سونقور و ... گرفته تا مرزهای تورکیه و جمهوری آزربایجان است.

-در ایران فقط یک ملت تورک (اوغوزهای غربی) وجود، نه تورک‌له‌ر. کسانی که مانند آزربایجانگرایان معتقدند اوغوزهای غربی ساکن در ایران نه یک ملت تورک، بلکه چند ملت تورک و «تورک‌له‌ر» هستند، بی تعارف خائن هستند. در ایران از ملت‌های تورکی، یک ملت تورک (اوغوزهای غربی)، (و یک ملت تورکمن (اوغوزهای شرقی)، یک ملت خلج و یک گروه ملی قازاق) وجود دارد. ملتی به اسم ملت تورک آزربایجان، ایضا ملت تورک همدان، ملت تورک استان مرکزی، ملت تورک استان تهران، ملت‌های تورک استان‌های اصفهان و کرمان و فارس و ... وجود ندارند.

-ذهنیتی که ملت واحد تورک کائن و ساکن در ایران را به ملت‌های تورک تجزیه می‌کند، مانند ذهنیتی که ملت واحد تورک در جمهوری آزربایجان، و یا ملت واحد تورک در تورکیه را به ملت‌های تورک تجزیه کند، یک ذهنیت خائنانه و ادامه‌ی تاریخی جریانات ضد تورک پان‌ایرانیسم، آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی، پان‌ایرانیسم خجالتی و آزربایجان‌گرایی استالینیستی است. آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست، بهتر است به جای ملتک‌سازی‌های مضحک و هویت‌تراشی‌های مضحک‌تر برای ملت تورک - کاری که حق و در حد قواره‌شان هم نیست-، مشغول به «آزاد» کردن خودشان از املای فارسی «آذربایجان» و «ترک» و یاد گرفتن نوشتن این نام‌ها به صورت «آزربایجان» و «تورک» شوند.

-در ایران ملتی به اسم «تورک» وجود دارد و وطن این ملت در شمال غرب ایران «تورک‌ایلی» است که هیچ عینیتی با آزربایجان به هر معنی ندارد. کسانی که وطن تورک و یا تورک‌ایلی را به جوغرافیای آزربایجان تقلیل می‌دهند یا خائن و یا بیماران روانی فتیشیست آزربایجان‌زده‌اند

-در ایران قوم و یا ملتی به اسم «آزربایجانی» وجود ندارد. آزربایجانی مانند قومیت و ملیت‌های آزرآبادگانی، آزرآبادی، آزری، آزرستانی، آذرائلی، ..... دسیسه‌ای پان‌ایرانیستی – صلیبی - داشناکسوتیونی – استالینیستی - پ‌ک‌‌‌‌کایی برای تجزیه، استحاله، نابود و ریشه‌کن کردن هویت ملی تورک در ایران است. در ایران نه «قوم و ملت»ی به نام آزربایجان وجود دارد، نه «ملت دولت»ی به نام آزربایجان. پان‌ایرانیست‌ها و استالینیست‌ها و داشناکسوتیونی‌ها و پکاکائیست‌ها هرگز موفق به تجزیه‌ی ملت تورک ساکن در ایران و تبدیل قسمتی از آن به ملت جعلی آزربایجان نخواهند شد.

Sunday, August 20, 2023

ریشه‌شناسی کلمات تورکی شن (شه‌ن)، شنگول (شه‌نگول)، منگول (مه‌نگول) و کلمه‌ی عربی شان‌لی

 

ریشه‌شناسی کلمات تورکی شن (شه‌ن)، شنگول (شه‌نگول)، منگول (مه‌نگول) و کلمه‌ی عربی شان‌لی 

مئهران باهارلی

 

شه‌نگ Şeñ - شه‌ن Şen: در زبان تورکی کلمه‌ای به‌ صورت شن – شه‌ن به ‌معنی خوشحال، مسرور، شاد وجود دارد. از اینجا شه‌ن‌له‌ندیرمه‌ک (خوشحال کردن، شاد کردن، گرمی کردن)، شه‌ن‌له‌نمه‌ک (خوشی کردن، شادی کردن، شاد شدن)، شه‌نه‌لمه‌ک (شاد و خوشحال و با نشاط شدن)، شه‌نه‌لتمه‌ک (شاد و خوشحال کردن)، شه‌ن‌لیک – شه‌ننیگ - شه‌ننیک (مسرت، شادی، شادمانی، خوشحالی، جشن، جشنواره، شلوغی عید)، شه‌ن‌لیک‌لی (پر شادی، پر سرور)، و شه‌ن‌لیک‌سیز (بی سرور و غمناک) است.

ریشه‌ی شه‌ن تورکی به ‌معنی شاد، کلمه‌ی «شه‌نگ» چینی (Sheng ) به‌ معنی زیبا و فوق العاده، بهتر، برتر، باشکوه ‌و محتشم و پیروز و.... است[1]. کلمه‌ی شه‌نگ Şeñ در زبان تورکی با تبدیل نون غنه ‌(نگ - Ñ) به‌ حرف «ن -N »، به‌ صورت شن – شه‌ن Şen درآمده ‌و معنی شخص شوخ و ظریف و دارای حرکات شیرین و شلوغ و .... را کسب کرده ‌است. این کلمه ‌که‌ از طریق زبان تورکی به ‌زبان‌های ایرانیک وارد شده، در زبان فارسی فورم اصلی چینی را حفظ (شنگ: شوخ، ظریف، شیرین حرکات، خوب، نیک، زیبا)، و در زبان ایرانیک زازا به ‌فورم شه‌نیک (شه‌نیک: کم وزن، سبک، بی قرار، ناآرام، شلوغ) در آمده ‌است.

نوت: در زبان تورکی یک کلمه‌ی دیگر شه‌ن به ‌معنی معمور و آباد و از اینجا شه‌نه‌لتمه‌ک (مسکون کردن، آباد کردن، معمور کردن)، شه‌ن‌له‌نمه‌ک (آباد شدن، مسکون شدن، معمور شدن)، شه‌ن‌لیک (عمران، آبادی، آبادانی)، شه‌ن‌لیک‌لی (جای آباد)، شه‌ن‌لیک‌سیز (جای غیر آباد، خلوت، خراب) وجود دارد. ادعا شده‌که‌ کلمه‌ی شن به ‌معنی آباد مرتبط با بن سمیتیک شأن (مکان مسکون، مرتبه، مقام، منزلت، جایگاه‌، پایگاه، ....) و یا بن اوستایی – زند شی و یا شیتی به ‌معنی اسکان یافتن، اقامت کردن، انبوه ‌شدن، ... است.

شنگول Şengül – شه‌نگول Şeñül: کلمه‌ی شنگول کلمه‌ای تورکی مرکب از بن «شه‌نگ» چینی ( Shēng) به‌ معنی زیبا و فوق العاده به ‌علاوه‌ی پسوند تورکی سازنده‌ی اسم و صفت «-ول» است (نمونه‌هایی از کلمات ساخته‌ شده ‌با پسوند تورکی «-ول»: موغول – مونقول، یاشیل، سوتول، قیزیل، توپول – تپل، ....)

منگول Mengül – مه‌نگول Meñul: کلمه‌ی منگول که‌ اغلب در دوگانه‌ی شنگول منگول به‌ کار می‌رود کلمه‌ای تورکی مرکب از بن «مه‌نگ» چینی ( Méng) به ‌معنی دوست داشتنی، ناز، دلپذیر، جذاب، شیرین، زیبا، سئویم‌لی، جیجی،  به ‌علاوه‌ی پسوند تورکی سازنده‌ی اسم و صفت «-ول» است. کلمه‌ی چینی مه‌نگ خود مرتبط با کلمه‌ی ژاپونی (萌え Moe) به‌ معنی دوست داشتنی است[2]. (در زبان سانسکریت هم کلماتی به ‌صورت «مَنْگْجو» به‌ معنی زیبا و فریبنده، و «مَنْگالا» به ‌معنی شادی خیر و برکت وجود دارند که ‌ارتباطشان با مه‌نگ چینی محتاج بررسی است).

شان Şan – شان‌لی Şanlı : این کلمات تورکی از ریشه‌ی «شأن» عربی (جمع آن شئون) به ‌معنی موقعیت، وضعیت و استاتوس،.... و احتمالا تحت تاثیر «سان‌لی» تورکی، شهرت و آوازه ‌و پرستیژ و ... هستند.


[1] Sheng

Victory; excel, be better than victory / success / to beat / to defeat / to surpass / victorious / superior to / to get the better of / better than / surpassing / superb (of vista) / beautiful (scenery) / wonderful (view)

https://www.mdbg.net/chinese/dictionary?page=worddict&wddmtm=0&wdqman=sheng&wdqmanm=0&wdqmantmce=0&wdrst=0#

[2] Méng

Adorable (loanword from Japanese 萌え moe, slang describing affection for a cute character)

https://chinese.yabla.com/chinese-english-pinyin-dictionary.php?define=meng

e Seta, G. (2014). “Meng? It Just Means Cute: A Chinese Online Vernacular Term in Context. M/C Journal, 17(2). https://doi.org/10.5204/mcj.789

https://journal.media-culture.org.au/index.php/mcjournal/article/view/789

Saturday, August 19, 2023

آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی لاتین الیفباسی‌ندا یاپیلماسی گه‌ره‌که‌ن دوزه‌لتمه‌له‌ر

آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی لاتین الیفباسی‌ندا یاپیلماسی گه‌ره‌که‌ن دوزه‌لتمه‌له‌ر

AZERBAYCAN RÉSPUBLİĶASI LATIN ELİFBASINDA YAPILMASI GEREKEN DÜZELTMELER

 

 

آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی الیفباسی ته‌ک‌جه به‌للی دوزه‌لتمه‌له‌ر یاپیلدیق‌دان سونرا تورک‌ایلی و ایران‌دا یاشایان تورک خالقی اوچون اویقون دوروما گه‌له‌بیله‌ر:

١-فتحه سه‌سی‌نین (Ə-ǝ) یئری نه (E-e)، کسره سه‌سی‌نین (E-e) یئری‌نه (É-é) ایله گؤسته‌ریلمه‌سی

٢-ساغیر «ڭ – نگ» (Ñ-ñ) بیچییی‌نین الیفبایا آرتیریلماسی

٣-قالین «ڬ» (Ķ-ķ) بیچییی‌نین الیفبایا آرتیریلماسی

٤-آپاستروف و یا که‌سه ایشارتی‌نین () الیفبایا آرتیریلماسی

٥-اوزاتما ایشارتی‌نین (^) یازی‌دا (الیفبادا دئییل) ایش‌له‌دیلمه‌سی: Â â, Ê ê, Î î, Ô ô, Û û

٦-الیفبادا بیچیک‌له‌رین لاتین دیل‌له‌ری الیفباسی‌نا اویقون سیرالانماسی. ایندی‌کی آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی الیفباسی‌ندا ایسه بیچیک‌له‌رین سیرالاماسی لاتین – کیریل – فارس الیفبالاری‌نداکی بیچیک‌له‌ر سیرالاماسی‌نین قاریشیمی‌ندان اولوشموش‌دور. اؤرنه‌یین (X) بیچییی (H)ده‌ن، و (Q) بیچییی (K)ده‌ن سونرا گه‌لیر. اویسا (X) بیچییی (Ü)ده‌ن و (Q) بیچییی (P)ده‌ن سونرا گه‌لمه‌لی‌دیر ....

پ.س.: یوخاری‌دا به‌لیرتیله‌ن اه‌کسیک‌لیک‌له‌رین وارلیغی، آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی‌ندا تورک‌جه‌نین چیخارلاری‌نی بیله‌ن‌له‌رین یئته‌رینجه وار اولمادیغی‌نی گؤسته‌ریر، تورک‌جه‌یه ضرر وئریر، آیری‌جا ایران و تورک‌ایلی‌ده یاشایان تورک میللتی ایله آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی آراسی‌ندا قوپوق‌لوق یارادیر. بو اه‌کسیک‌لیک‌له‌ر و یانلیش‌لیق‌لارین دوزه‌لتیلمه‌سی ایسه آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی‌نی بیزیم تورک میللتیمیزه یاخین‌لاشدیرار.

آنجاق آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی‌نین الیفباسی اونلارین بیله‌جه‌یی ایش‌دیر. نئجه کی بیزیم الیفبا بیزیم بیله‌جه‌ییمیز ایش‌دیر. بیزه یاخین‌لاشماق ایسته‌رله‌رسه، الیفبالاری‌نی دوزه‌لتیر، «آزه‌ربایجان دیلی» و «آزه‌ربایجان میللتی» قوندارمالاری‌نی بیراخیپ، تورک‌جه و تورک میللتی قاورام‌لاری‌نی یئنی‌ده‌ن مه‌نیمسه‌رله‌ر. ایسته‌مه‌زله‌رسه مه‌نیمسه‌مه‌زله‌ر. هر ایکی دوروم‌دا دا بیز اؤز تورک میللی آد و تورک میللی کیم‌لیییمیز و اؤز تورک لاتین الیفبامیزلا یولا دوام ائتمه‌ک‌ده‌ییک. 

Azerbaycan Réspubliķası Elifbası belli düzeltmeler yapıldıqdan sonra Türkili ve İran`da yaşayan Türk xalqının Latın Elifbası ile  uyumlu duruma gelebiler:

1-Fethe-üstre sesi’nin Ə-ǝ yérine E-e, kesre-astra sesi’nin E-e yérine É-é ile gösterilmesi

2-Sağır Ñ-ñ biçiyi’nin Elifba’ya artırılması

3-Qalın Ķ-ķ biçiyi’nin Elifba’ya artırılması

4-Uzatma himi’nin (^) yazıda (Elifba’da déyil), işledilmesi: Â â, Ê ê, Î î, Ô ô, Û û

5-Apastrof veya Kese himi’nin () elifbaya artırılması

6-Elifba’da biçiklerin Latın dilleri elifbasına uyqun sıralanması. İndiki Azerbaycan Réspubliķası Elifbası’nda biçiklerin sıralaması Latın - Kiril - Fars Elifbalarındakı biçikler sıralamasının qarışımından oluşmuşdur. Örneyin X biçiyi H’den ve Q biçiyi K’den sonra gelir. Oysa X biçiyi Ü’den ve Q biçiyi P’den sonra gelmelidir.

Biçik: herf

Him: işâret

P.S. Yuxarıda belirtilen eksikliklerin varlığı Azerbaycan Réspubliķası’nda Türkce’nin çıxarlarını bilenlerin yéterince var olmadığını gösterir, Türkce’ye zerer vérir, ayrıca İran ve Türkili’de yaşayan Türk milleti ile Azerbaycan Réspubliķası arasında qopuqluq yaradır. Bu eksiklikler ve yanlışlıqların düzeltilmesi ise Azerbaycan Réspubliķası’nı bizim Türk milletimize yaxınlaşdırar.

Ancaq Azerbaycan Réspubliķası’nın Elifbası onların bileceyi işdir. Néceki bizim elifba bizim bileceyimiz işdir. Bize yaxınlaşmaq isterlerse elifbalarını düzeltir, “Azerbaycan Dili” ve “Azerbaycan Milleti” qondarmalarını bıraxıp, “Türkce” ve “Türk Milleti” qavramlarını yéniden menimserler, istemezlerse menimsemezler. Her iki durumda da biz öz Türk Milli adımız, Türk milli kimliyimiz  ve Türk Latın elifbamızla yola davam étmekdeyik.





Thursday, August 17, 2023

خبر: اه‌ته‌ر، سالیق، ییته‌ر، دویوق، ساو، جار، چاو، چاپیت، جانقی، یام، اولاق

 

خبر: اه‌ته‌ر، سالیق، ییته‌ر، دویوق، ساو، جار، چاو، چاپیت، جانقی، یام، اولاق 

مئهران باهارلی

 

by Mehran Baharli on Friday, February 18, 2011 at 4:25am

 

دیل یاراسی: خبر، اه‌ته‌ر، سالیق، ییته‌ر، دویوق، ساو، جار، چاو، چاپیت، جانقی، یام، اولاق


خبرXeber : عرب‌جه‌ بیر کلیمه‌دیر. بو کلیمه‌نین تورک‌جه‌ده ‌اه‌ته‌ر، سالیق، ته‌په‌ر، دویوق، جار، ساو، چاو، ... کیمی قارشی‌لیق‌لاری واردیر.

هاوارHavar : یاردیم و کؤمه‌ک ایسته‌مه ‌چیغ‌لیغی، ایمداد!، باغیرما، قیشقیرما (فریاد برای اعلان چیزی و طلب امداد). بورادان «هاوار اه‌ته‌ر» و «هاوارا» ترکیب‌له‌ری سه‌س - صدا و خبر آنلامی‌ندادیر. تورک‌جه‌ هاوار، عر‌ب‌جه ‌«خبر» کلیمه‌سی‌نین ده‌ییشگه‌سی‌دیر:

-«خ» سه‌سی‌نین «ه» ‌سه‌سی‌نه ‌دؤنوشمه‌سی باتی تورک‌جه ‌(ایستانبول – بالقان) لهجه‌له‌ری‌نده‌ گئنه‌ل بیر قورال، آنجاق بیزیم تورک‌جه‌ده‌ سئیره‌ک گؤروله‌ن بیر اولای‌دیر. دوغو تورک‌جه‌ده‌کی کلیمه ‌باشی «ق»له‌ر، باتی‌یا دوغرو ایله‌رله‌دیک‌جه ‌ایلک اؤنجه ‌بیزده‌ «خ»، تورکییه‌ده ‌«ه» اولور. داها باتی‌دا بالقان‌لاردا ایسه‌‌ کلیمه ‌باشی « ه‌» حرفی‌ بوتونویله‌ دوشه‌ر: خبر   هابئر  Haber  آبئر Aber؛ خضر خیدیر  Xıdır هیدیر  Hıdır ائدئر Eder.[1]

-«ب» سه‌سی‌نین «و» سه‌سی‌نه ‌دؤنوشمه‌سی بیزیم تورک‌جه‌ده ‌ده ‌سیخ گؤروله‌ن بیر اولای‌دیر: خبر ‌خه‌وه‌ر هاوار (بوتون لهجه‌له‌رده)؛ جوراب جئرراو، قربان قوروان (خوراسان‌دا تورک‌جه‌نین شیروان لهجه‌سی‌نده).

-خبرین فتحه ‌یئری‌نه ‌«آ» ایله ‌سؤیله‌نمه‌سی، داها چوخ آنادولو لهجه‌له‌ری‌نده‌گؤرولور: خلعت خالات هالات، خبر خابار هاوار؛ بو دا هاوار کلیمه‌سی‌نین بؤیوک اولاسی‌لیق‌لا آنادولودان قایناق‌لاندیغی‌نی گؤسته‌ریر.

-هاوار کلیمه‌سی تورک‌جه‌ یولویلا کوردیک دیل‌له‌رده‌ن کیرمانجی، سورانی و گورانی‌یه‌ ده گیرمیش، ‌کیرمانجی دیلی‌نده «‌هه‌وال» و «هه‌ڤاڵ»، سورانی دیلی‌نده‌ ایسه «هاوڕێ» کلیمه‌له‌ری‌نی اوره‌تمیش‌دیر.  

اه‌ته‌رEter

«اه‌ته‌ر»ین آنلامی خبر، اطلاع، معلومات و بیلگی‌دیر. بو کلیمه‌ گونوموزده‌ تورک‌ایلی (اورمو، ...)، آزه‌ربایجان رئسپوبلیکاسی، ایرانین گونئیی‌نده قاشقای‌یورت‌دا (قاشقای‌لار آراسی‌ندا)، تورکییهنین دوغوسو (قارس و چئوره‌سی‌نده، اه‌رجیش، وان، اه‌رزروم، بایبورت، ساری قامیش، چیلدیر، ایریشلی، ...) و باتی بؤلگه‌له‌ری‌نده‌ (مئرزیفون، آماسیا) ایش‌له‌ک‌دیر. اه‌ته‌ر کلیمه‌سی قاشقای لهجه‌میزده ‌«اه‌یته‌ر» بیچیمی‌نده‌ ده ‌واردیر. اه‌ته‌ر دئگی‌سی‌نده‌ن خالق دیلی‌نده ‌«خبر اه‌ته‌ر»، «هاوار اه‌ته‌ر»، «نه ‌خبر، نه ‌اه‌ته‌ر» ترکیب‌له‌ری، خبرله‌شمه ‌آنلامی‌ندا اولان «اه‌ته‌رله‌شمه» فعلی و «اه‌ته‌رچی» (خبرچین، جاسوس) کلیمه‌سی تؤره‌دیلمیش‌دیر. اه‌ته‌ر کؤکونده‌ن یاپیلان نئچه ‌یئنی‌دئگی: اه‌ته‌رچی‌لیک (ژورنالیسم، خبرنگاری)، اه‌ته‌رچی (ژورنالیست، خبرنگار)، اه‌ته‌رلی (باخبر، خبردار)، اه‌ته‌رسیز (بی خبر)، اه‌ته‌رله‌شمه‌ک (به‌ هم‌دیگر خبر دادن)، اه‌ته‌رلیک (خبرگزاری)، اه‌ته‌رگی (خبرنامه)، اه‌ته‌ر اؤزده‌یی (مرکز خبر)، ده‌رگی – اه‌ته‌رگی (مجله - خبرنامه).

اه‌ته‌ر دئگی‌سی‌نین باشقا بیر آنلامی ایز، اثر، ردّ و نشانهدیر. بیر سیرا آراشدیرماجی‌لارا گؤره اه‌ته‌ر کلیمه‌سی‌نین ایلکین بیچیم و آنلامی ایزدیر. بورادان ایزله‌مه‌ک آنلام‌لی «اه‌ته‌رمه‌ک» فعلی تؤره‌دیلمیش‌دیر. اه‌سکی بیچیمی «ائذه‌رمه‌ک» - ایده‌رمه‌ک (ایزی‌نی تعقیب ائتمه‌ک، قووالاماق، آولامایا چیخماق، ...) اولان بو فعلین، باشقا تورکول (تورکیک) دیل‌له‌ری‌نده‌کی بیچیم‌له‌ری بئله‌دیر: «ائدئرمه‌ک» (تووا)، «اییئرمه‌ک» (نوقای، قازاق)، ایزئرتمه‌ک (خاقاس)، «ائیئرمه‌ک» (تورکمه‌ن)، .... بورادان «ائذه‌رگه‌ن» آوی‌نی آرامانی عادت حالی‌نا گه‌تیرمیش، دوام‌لی حاققی‌نی آرایان کیمسه آنلامی‌ندادیر.

باشقا بیر گؤروشه گؤره اه‌ته‌ر کلیمه‌سی، آنلامی گؤنده‌رمه‌ک، یول‌لاماق، فرستادن اولان اه‌سکی ایذماق – ایدماق فعلی ایله ایلیشگی‌لی‌دیر. بورادان ایدوق، ایذوق، ایزیق، ....گؤنده‌ریلمیش و فرستاده، رسول آنلامی‌ندادیر. («ایدی قوت» عنوانی: فرستاده و تقدیم شده به خدای تعالی، و بعدها فرستاده و بخشش و هدیه و احسان مقدس و مبارک آسمان و بهشت و درگاه الهی).

بیر سیرا آراشدیرماجی‌لارا گؤره ‌ایده‌رمه‌ک و ایز کلیمه‌له‌ری هر ایکی‌سی ده، آنلامی آراشدیرماق، آراماق، خبردار اولماق، آرخاسی‌نا دوشمه‌ک اولان «ایرته‌مه‌ک» فعلی ایله ‌باغ‌لانتی‌لی‌دیر. ایرده‌مه‌ک - ایرده‌له‌مه‌ک فعلی، آراشدیرماق،  بیر شئیین اوزه‌ری‌نه‌ یوغونجا دوشمه‌ک، اینجه‌له‌مه‌ک، ....‌دئمه‌ک‌دیر.

Sunday, August 13, 2023

سندی از بیرق دولت تورک بیرلیک (اتحاد) و پرچم ملی تورک – تورک‌ایلی

 

سندی از بیرق دولت تورک بیرلیک (اتحاد) و پرچم ملی تورک – تورک‌ایلی 

مئهران باهارلی

در میان محققین و مورخین تورک مباحثاتی در مورد پرچم دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد (١٩١٨/٨/٦-١٩١٨/١/١٠) در جریان است. موضوع اصلی مباحثات مذکور در چگونه‌گی طرح پرچم دولت تورک بیرلیک است. این پرچم که پس از آزادسازی تورک‌ایلی توسط قوای متحد تورک عوثمان‌لی - تورک‌ایلی ‌نخست به‌ عنوان پرچم حزب «جمعیت اتحاد اسلام (مسلمین قاجار – عوثمان‌لی)» طراحی شده ‌و به ‌کار می‌رفت با تاسیس دولت تورک بیرلیک – حاکمیت اتحاد (١٩١٨/٨/٦-١٩١٨/١/١٠) به ‌رهبری جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی – مجدالسلطنه ‌به ‌عنوان پرچم رسمی آن حاکمیت تورک قبول، و سپس مانند موارد مشابه ‌در تاریخ معاصر ملل، تعیّناً به ‌پرچم ملی ملت تورک و وطن تورک (تورک‌ایلی) مبدل گشت.

امین الشرع خویی در خاطرات خود صرفا به‌ ذکر این مطلب که‌ طرح میانی پرچم عبارت بود از هلال ماه و ستاره‌ی عوثمان‌لی و شیر و خورشید قاجاری اکتفا می‌کند و جزئیات بیشتری، از جمله‌ در نحوه‌ی قرار گرفتن آن‌ها در پرچم و زمینه‌ی آن نمی‌دهد: «... و مابقی اوردوی عوثمان‌لی‌ها در تبریز و خوی و سلماس اقامت کرده‌ و با مردم به‌ طریق مهربانی رفتار همی‌کردند. و در هر یک از این شهرها مجلسی به ‌اسم «اتحاد اسلام» تشکیل داده‌ و مردم را عموما به‌ اتحاد و دوستی دعوت می‌کردند. و به ‌جهت آن مجلس مقدس، «هیئت رئیسه»‌ای انتخاب نمودند. و چون این بنده‌ داخل بعضی ادارات و تشکیلات نشده ‌بودم، لاجرم حقیر را حسب الخواهش جماعت هم، از اجزای آن مجلس انتخاب نمودند ..... و کسی را بدون بلیت داخل آن مجلس اتحاد نمی‌کردند. و بیدق‌های آن مجلس را هم مرکب از شیر و خورشید و ماه‌ و ستاره‌ قرار داده ‌بودند.........»

در نمونه‌های پرچم دولت تورک بیرلیک (و پرچم ملی تورک و تورک‌ایلی) که‌ توسط مورخین و محققین تورک و حرکت ملی تورک در دوره‌ی معاصر به ‌کار می‌رود، تاکنون صرفا به‌ دلایل منطقی (و نه‌ سندی) همیشه ‌هلال ماه ‌و ستاره‌ در سمت راست و ناظر به ‌شرق و شیر و خورشید در سمت چپ و ناظر به‌ غرب، پشت داده‌ به ‌پشت یک‌دیگر قرار داشته ‌است. پشت به‌ پشت دادن این دو به ‌معنی اتحاد و پشتیبان یک‌دیگر بودن آن‌ها (آرخاداش‌لیق)، توجه ‌هلال ماه و ستاره ‌به ‌شرق به‌ معنی متوجه ‌شدن عوثمان‌لی و تورک‌های آناتولی و بالکان به‌ تورک‌های شرق و تورک‌ایلی که ‌تاکنون از آن‌ها غفلت کرده ‌بودند، هم‌چنین مقابله‌ی تورکان عثمانلی با دشمنان تورکان شرق به مثابه‌ی دشمنان خودشان؛ و توجه‌ شیر و خورشید به ‌غرب به‌ معنی روی‌کرد و توجه ‌دوباره ‌و بازگشت تورک‌های تورک‌ایلی به ‌تورک‌های آناتولی و بالکان که‌ تاکنون به‌ سبب فتنه‌ی صلیبی - صفوی بازی خورده ‌و با آن‌ها دشمنی می‌ورزیدند، و مقابله‌ی تورکان قاجاری با دشمنان تورکان غرب به مثابه‌ی دشمنان خودشان است.

یکی از اسنادی که‌ منطق ذکر شده‌ی حرکت ملی تورک در باره‌ی ترتیب قرار گرفتن هلال ماه ‌و ستاره ‌و شیر و خورشید در پرچم حاکمیت اتحاد را تائید می‌کند، یک عکس از هئیت نظامی‌ای است که ‌انور پاشا همراه‌ با سلاح و هدایا به ‌حرکت جنگل – میرزا کوچک خان در گیلان فرستاده ‌بود. در این عکس که‌ در مقابل پرچم مذکور گرفته ‌شده هم، هلال ماه‌ و ستاره‌ در سمت راست، و شیر و خورشید در سمت چپ قرار دارد. هر چند در این عکس هلال ماه ‌و ستاره ‌بر زمینه‌ای سرخ، و شیر و خورشید بر زمینه‌ای سفید جای داده‌ شده‌ است. در حالی که‌ در پرچم مورد استفاده‌ی حرکت ملی تورک، هر دوی این‌ها در زمینه‌ای سرخ قرار داده‌ شده‌اند.

از افرادی که‌ در این عکس حضور دارند مین‌باشی یوسف ضیاء طالب‌زاده، قهرمان ملی تورک، رئیس «هئیت مخصوصه‌ی اوردوی ششم» عوثمان‌لی به‌ هنگام آزادسازی تبریز و تورک‌ایلی و رئیس «جمعیت اتحاد اسلام»[1] تاسیس شده ‌در ١٩١٨ است:

عکس هئیت نظامی‌ای که ‌انور پاشا همراه ‌با سلاح و هدایا به‌ حرکت جنگل – میرزا کوچک خان در گیلان فرستاده‌ بود:

ردیف اول از چپ به ‌راست: ١-اسماعیل نعل‌بند، مامور حمل اسلحه‌ی ارسالی عوثمانلی‌ها از بیجار تورک‌ایلی که‌ در بومباران رشت توسط انگلیسی‌ها به ‌شهادت رسید، ٢-جواد خان نزاکتی (مترجم سولطان)، ٣-سولطان علی اکبر سیاه‌پوش، ٤-مین‌باشی یوسف ضیاء طالب‌زاده‌ بیگ، ٥-یوزباشی یعقوب بیگ، ٦-گروهبان عمر افندی، ٧-نایب مصطفی قزوینی

عکس تعدادی از اعضای هئیت رئیسه‌ی جمعیت اتحاد اسلام در تبریز: «انجمن مرکزی اتحاد اسلام ایران و عوثمانی در تبریز ذیحجه ‌١٣٣٧»:

ردیف اول از چپ به ‌راست: ١- حاج میرزه ابوالقاسم اهرابی، ٢-[لطف‌الله] صدق‌السلطنه، ٣-میرزه علی هئیت رئیس [تورک‌ایلی] جمعیت، ٤-یوسف ضیاء بیگ مامور [نظامی] سیاسی دولت عوثمان‌لی، ٥- [میرزه اسحاق خان] معززالدوله‌ [کلانتری باغ‌میشه‌ای]، ٦-[حاجى حسین‌قولو خان دونبولى تبریزى] نظام الدوله، ٧-حاج محمد عمی رئیس انجمن مجاهدین.



برای مطالعه‌ی بیشتر:

تاریخ تهاجمات و جنایات ارامنه، اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو در آزربایجان. میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی. به‌ کوشش علی صدرایی خویی. مقدمه، لغت‌نامه، ویرایش و بازنویسی مئهران باهارلی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/09/blog-post_88.html

نخستین پرچم ملی تورک در تورک‌ایلی: پرچم اتحاد اسلام (بیرق بیرلیک)– ١٩١٨

https://sozumuz1.blogspot.com/2017/01/blog-post_6.html

مین‌باشی یوسف ضیاء طالب‌زاده، و اقدامات او در ایجاد پایه‌های دولت ملی تورک‌ایلی ١٩١٨- ١٩١٩

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/06/blog-post_27.html


[1] «جمعیت اتحاد اسلام» در تبریز که ‌یوسف ضیاء موسس و میرزا علی هئیت رئیس ایرانی آن بود، غیر از «فرقه‌ی اتحاد و ترقی اسلام» است که ‌رهبر ملی تورک جمشیدخان سوباتای‌لی افشار اورومی – مجدالسلطنه‌ در همان دوره ‌در شهر ساووج‌بولاغ (مهاباد بعدی) آزربایجان تاسیس نمود و پس از مدتی به ‌سبب تمایلات تورک‌گرایانه‌ی جمشیدخان عملا به‌ «فرقه‌ی اتحاد تورک» تبدیل شد. (حزب اتحاد و ترقی اسلام با توصیه‌ی «محمت راغب بیگ» نائب سرکونسول‌گری عوثمان‌لی در تبریز هنگامی که‌ وی در ساووج‌بولاق (مهاباد بعدی) بود، به‌ عنوان یک جمعیت سیاسی و اجتماعی در آن شهر تاسیس و به‌ زودی شعبه‌های آن در سرتاسر تورک‌ایلی (اورمیه، سلماس، خوی، تبریز، مراغه، همدان، اردبیل، ...) گسترده‌ شد. بنا به‌ منابع عثمانلی موسسین حزب عبارت بودند از: «مجدالسلطنه‌ اردشیر جمشید (خان سوباتای‌لی افشار اورومی – مجدالسلطنه)» حاکم سابق اورمیه‌ و خوی و از سرآمدان اورمیه، «حاجی پیش‌نماز آقا سلماسی» از مجاهدان، «حاجی بیگ میرزا آقا بلوری تبریزی»، «قاضی علی» نائب حکومت ساووج‌بولاق، و مین‌باشی «احمد وجدانی» مدیر بیمارستان هلال احمر ساووج‌بولاق. پس از انتقال مرکزیت «فرقه‌ی اتحاد و ترقی اسلام» به ‌تبریز و گشایش شعبه‌هایش در اورمیه، سلماس، خوی، همدان، اردبیل، ... و گسترش تشکیلاتش در تمام تورک‌ایلی، «جمشیدخان افشار اورومی» رئیس، «حاجی بیگ میرزا بلوری» نائب رئیس، «میرزا فضل الله» رئیس شعبه‌ی اورمیه، «امین الشرع خوئی» از رهبران شاخه‌ی خوی آن، «شیخ علی ثقه‌ الاسلام همدانی» از رهبران شاخه‌ی همدان، «حاج شعبان‌علی» از رهبران آن در اردبیل، ... بوده‌اند.

https://sozumuz1.blogspot.com/2022/06/blog-post_27.html