١-بسیاری از نخبهگان فارس (تاجیکهای غربی سابق) همیشه به تورکها و سرزمینهای تورک به دیدهی حقارت نگریستهاند. از دلائل این امر حاکمیت هزارسالهی تورکان بر ایشان، همچنین پیشرفتهگی و توسعهیافتهگی نسبی سرزمینهای تورک در مقایسه با سرزمینهای تاجیکنشین - فارسنشین به لحاظ اقتصادی و انسانی و اجتماعی و مدنی و فرهنگی است. این عوامل به همراه حس آزاردهندهی خودکمبینی و .... باعث ایجاد درجهای از واکنش منفی، عصبانیت و حسادت عمیق و مزمن در میان این نخبهگان حتی کل جامعهی فارس (تاجیکهای غربی سابق) نسبت به تورکها شده است.
در میان سرزمینهای تورک، عوثمانلی و در دوران اخیر تورکیه بیشتر از دیگر سرزمینهای تورک، معروض به حسیات و افکار منفی فارسها (تاجیکهای غربی سابق) بوده است. علاوه بر دلائل قبلا ذکر شده، یک دولت اوروپائی بودن امپراتوری عوثمانلی و نزدیکی تورکیهی بعدی به جامعهی اوروپایی در تشکیلاتی چون پارلمان اوروپا، ناتو و کاندیدایی عضویت در اتحادیهی اوروپا ...، حس حسادت و دیگر واکنشهای منفی موجود در میان نخبهگان فارس را تشدید کرده است.
۲-در طول تاریخ همیشه یک جریان مهاجرتی تورکان از شرق به سوی غرب وجود داشته است. مانند حرکت تورکهای باستانی هون و بولقار و قومان (کومان) و آوار و خرز و ... به اوروپای شرقی و مرکزی، حرکت تورکان غزنوی و اوغوزی سلجوقی و خوارزمشاهی و سپس اویغورها و تاتارها و موغولها و جغتاییها و ... از آسیای میانه به ایران و تورکایلی و از آنجا به آناتولی و بالکان و تاسیس دولتهای بی شمار در این مناطق و در راسشان دولت عوثمانلی توسط این تورکهای شرقی، .... (در قرون ١٦-١٧ در دورهی دولت قیزیلباشیه (صفوی) یک حرکت معکوس مهاجرتی جدید از غرب به شرق (تورکان قیزیلباش آناتولی به تورکایلی و ایران) ایجاد شد).
حرکت تورکان از ایران و تورکایلی به آناتولی در قرون ١٨ و ١٩ و ربع اول قرن بیستم هم بلا انقطاع و حتی به صورت افزاینده ادامه داشت. به طوری که صرفا در قرن نوزده و ربع اول قرن بیستم حدود نیم میلیون تن در جست و جوی امکانات اقتصادی و شرایط انسانیتر حیات و آزادیهای سیاسی و عقیدتی و امنیت که در ایران دست نهیافتنی بودند، از تورکایلی و ایران به قلمروی عوثمانلی مهاجرت کردند. بیش از ٩٠ درصد مهاجرین از ایران به عوثمانلی را تورکهای تورکایلی و دیگر نقاط ایران تشکیل میداد. ده درصد بقیه اغلب از فارسهای فارسستان مانند اصفهان و شیراز و .... بودند که اغلب به هنگام مهاجرت و پناهندهگی به عوثمانلی، حسیات منفی خویش نسبت به تورکها و عوثمانیان را هم به وطن جدید خود منتقل میکردند.
۳-محمد عاکف ارسوی، سرایندهی سرود استقلال
تورکیه، روایتی کوتاه مرتبط با موضوع تحقیر عوثمانلی توسط فارسهای مهاجر و
پناهنده به عوثمانلی دارد. وی در این روایت میگوید دوستی شیرازی داشت که همیشه
با گفتن «این خاک (عوثمانلی) انسان (برجسته) نهمیپروراند» سر به سر او
میگذاشت. محمد عاکف هم در جواب طعنههای رفیق شیرازیاش یک روز من باب شوخی شعری تورکی
سروده و آن را بر کاغذی نوشت و مقداری تنباکو در داخل آن گذاشته به وی هدیه داد. در
آن سالها تجارت تنباکو در عوثمانلی و استانبول، تقریبا در انحصار تاجران ایرانی،
مخصوصا از تورکایلی قرار داشت. ترجمهی فارسی شعر او چنین است: «به سلامتی این
تنباکو را بهکش، شیرازی است. اما این هم یادت باشد که امروز تنها محصول و عطیهی
خاکی که روزگاری سعدیها را میپروراند این تنباکو است، ....».
محمد عاکف: شیرازیدیر ایچ[گیل]؛ عافیتله ....
شیرازلی بیر آرخاداشیم واردی. «سیزین توپراق آدام یئتیشدیرمهز» دییه ایکیده بیرده بانا تاخیلیردی. بیر گون لطیفه یوللو شو قطعهیی بیر کاغیدا یازدیم. ایچینه ده اهللی دیرههم قهدهر تؤمبهکی قویاراق کهندیسینه هدیه ائتدیم:
شیرازیدیر ایچ[گیل]؛ عافیتله
اولسون شو دا خاطرینده لاکین
بیر تؤمبهکیدیر بوگونکو فیضی
سعدییی یئتیشدیرهن او خاکین
محمد عاکف
ترجمه به فارسی:
دوستی شیرازی داشتم. گاه و بیگاه با گفتن این که «خاک
(عوثمانلی) انسان نهمیپروراند» سر به سرم میگذاشت. یک روز مِن باب شوخی،
این قطعه را بر کاغذی نوشتم، و با گذاشتن پنجاه درهم تنباکو در داخل آن، کاغذ را
به دوستم هدیه کردم: «به سلامتی این تنباکو را بهکش، شیرازی است. اما این هم
یادت باشد که امروز تنها محصول و عطیهی خاکی که روزگاری سعدیها را میپروراند
این تنباکو است، ....»
تؤمبهکی: تنباکو، نوعی توتون قلیان
ایکیده بیرده: گاه و بیگاه
تاخیلماق: سر به سر گذاشتن
فیض: بخشش، لطف، عطیه
Şîrâzlı bir arkadaşım vardı. “Sizin toprak adam yetiştirmez” diye ikide birde bana takılırdı. Birgün latîfe yollu şu kıta’yı bir kağıda yazdım. İçine de elli dirhem kadar tömbeki koyarak kendisine hediye ettim:
Şîrâzi’dir iç[gil], âfiyetle
Olsun şu da hâtirinde lâkin
Bir tömbeki’dir bügünkü feyzi
Sa’dî’yi yetiştiren o hâkın
Mehmet Âkif


No comments:
Post a Comment