Sozumuz a window opening to the life and heritage of the Turkish nation living in Iran and Türkili (Turkish populated northwest and adjacent provinces in Iran) ----- Sözümüz, İran ve Türkili'de (İran'ın Türk nüfuslu kuzeybatı ve komşu vilayetleri’nde) yaşayan Türk milletinin yaşam ve bırakıtına açılan bir ağızka.
Friday, June 30, 2017
از خيانتهاي آزربايجانگرايان: حماسهي مقاومت خوي
Thursday, June 29, 2017
در تفاوت تورکایلی و تورکائلی
در تفاوت تورکایلی و تورکائلی
مئهران باهارلی
اخیراً نقشهای در اینترنت با نام «تورکائلی» که گویا قلمروی وطن تورک در ایران را نشان میدهد منتشر شده است. این نقشه نادرست است و مفهوم وطن تورک را تحریف و بیارزش میسازد.
١-ایران یک کشور چندملتی است. هر ملت ساکن در ایران دارای یک «منطقهی ملی»ی از آن خود، نیاخاک و یا «وطن» است که با نام قومی - ملیی وی خوانده میشود. مانند بلوچستان، مازندران (طبرستان)، گیلان، کوردستان، لورستان، عربستان، تورکمنستان (تورکمهنیورت، وطن اوغوزهای شرقی، وطن مازنیها)، لارستان، خلجستان (خلجاوردا) و ....
٢-در تعیین و ترسیم مناطق ملی و یا وطنهای ملل ساکن در ایران، هر گروه قومی و ملی به دلخواه خود و با زیادهخواهی و توسعهطلبی نمی تواند سرزمینهای ملل دیگر را جزء وطن خود و متعلق به خود بداند و عرضه کند. باید اصولی پایهای، منطقی و معقول و قابل قبول برای همهی ملل در تعیین و ترسیم حدود مناطق ملی و یا وطنهای ملل ساکن در ایران اساس گرفته شود. از جمله این سه اصل:
الف-اصل اکثریت نسبی و یا مطلق جمعیتی: هر منطقهی ملی و یا وطن هر ملت باید صرفا واحدهای جمعیتی که آن ملت در آن دارای اکثریت نسبی و یا مطلق جمعیتی است را شامل باشد. به عنوان نمونه نواحیای که فارسها در آنها اقلیت جمعیتی هستند نمیتوانند به فارسستان – منطقهی ملی فارس الحاق شوند.
ب-اصل پیوستهگی خاکی – جوغرافیایی: واحدهای جمعیتی که یک ملت در آن دارای اکثریت جمعیتی است برای داخل و الحاق شدن به منطقهی ملی و یا وطن آن ملت میباید دارای پیوستهگی ارضی و خاکی با یکدیگر باشند. یعنی یک مرکز جمعیتی دارای اکثریت جمعیتی «ملت الف» که به صورت جزیرهوار در میان نواحی جمعیتی با اکثریت جمعیتی از «ملت ب» قرار دارد نمیتواند به «منطقهی ملی ملت الف» الحاق شود. به عنوان نمونه مراکز جمعیتی فارسزبان که در قرن بیستم در نتیجهی سیاست فارسسازی به طور جزیرهوار در داخل منطقهی ملی تورک در شمال غرب ایران ظاهر شدهاند، علی رغم داشتن اکثریت جمعیتی فارس، متعلق به فارسستان – منطقهی ملی فارس نیستند زیرا دارای پیوسته گی جوغرافیایی و خاکی با دیگر مناطق فارسنشین نیستند، بلکه متعلق به منطقهی ملی تورک – تورکایلی و قسمتی از اقلیت فارس در تورکایلی هستند.
ج- سال مبنایی ١٩٠٠ میلادی: در تعیین اکثریت جمعیتی یک منطقهی ملی، نه وضعیت دموگرافیک زبانی - قومی – ملی کنونی، بلکه وضعیت دموگرافیک زبانی - قومی – ملی دههی اول ١٩٠٠ اساس گرفته میشود. یعنی زبان و هویت قومی – ملی یک مرکز جمعیتی همان قبول میشود که در سال ١٩٠٠ بود، نه زبان و هویت قومی – ملی فعلی آن. زیرا از دههی اول ١٩٠٠ و انقلاب مشروطیت، سیاست رسمی و دولتی نسلکشی ملی و زبانی ملل غیر فارس آغاز شد و بعد از آن با فارسسازی و تغییر زبان بسیاری از گروههای غیر فارس مانند تورک از تورکی به فارسی، همچنین مهاجرتهایی که نتیجهی سیاستهای استعمار داخلی بودند (مانند اسکان لورها و فارسها در سرزمینهای عربی - الاحواز، سیستانیها و زابلیها در تورکمن صحرا و ....) زبان بسیاری از مراکز جمعیتی و بافت قومیتی آنها تغییر یافت و مرزهای دموگرافیک قومی – ملی طبیعی و تاریخی مناطق ملی مخدوش شد. این روند فارس شدن گروههای ملی غیر فارس همچنان با سرعت ادامه دارد.
٣-یکی از ملل ساکن در ایران «ملت تورک» (اوغوزهای غربی) است که در چند منطقه به طور کومپاکت و اکثریتی ساکن است. مناطقی که ملت تورک در آنها به طور کومپاکت و اکثریتی ساکن است عبارتند از «منطقهی ملیی تورک» در شمال غرب و غرب ایران، یعنی همهی سرزمینهای تورکنشین به طور پیوسته دارای اکثریت جمعیتی تورک در دهه ی ١٩٠٠ (قبل از شروع سیاست دولتی نسلکشی ملی تورک) که از مرزهای جمهوریهای آزربایجان و تورکیه آغاز و در جنوب شرق در حوالیی تهران و در جنوب در حوالیی نهاوند و کنگاور و ملایر و ... پایان میپذیرد؛ و چند «کانتون و یا اکسکلاو تورک» یعنی مناطق منفصل و جزیرهوار تورکنشین در جنوب، در مرکز و در شمال شرق ایران (آوشاریورت، قاشقایورت، ...).
٤-
به لحاظ تاریخی و جوغرافیایی، منطقهی ملیی تورک در شمال غرب ایران بین «آزربایجان»
و «عراق عجم» تقسیم شده است. چنانچه تقریباً نیمی از آن در ناحیهی آزربایجان تاریخی
- جوغرافیایی و نیمی دیگر در عراق عجم تاریخی - جوغرافیایی قرار دارد (ادعای
آزربایجانگرایان دائر بر اینکه جوغرافیا و ایالت آزربایجان تمام مناطق تورکنشین
شمال غرب ایران را شامل بود و در دورهی رضا شاه تجزیه شد، دروغ است. منطقهی تورکنشین
در شمال غرب ایران و یا وطن تورک همیشهی تاریخ بین دو جوغرافیا و واحد اداری
سیاسی آزربایجان و عراق عجم تقسیم شده بود، از جمله در دورههای قیزیلباش، افشار
و قاجار. «منطقه و یا ولایت خمسه» بعضا جزئی از ایالت آزربایجان، در بعضی مواقع
دیگر هم جزئی از عراق عجم شمرده میشد).
٥- ناحیهی جوغرافیاییی آزربایجان، علاوه بر بخش تورکنشین، شامل بخشی از وطن ملت کورد و یا کوردستان نیز میشود. همان گونه که ناحیهی جوغرافیاییی عراق عجم، علاوه بر بخش تورکنشین، شامل بخشی از وطن ملت فارس و یا فارسستان نیز میگردد. به عبارت دیگر، آزربایجان همپوشانی و عینیتی با وطن تورک در شمال غرب ایران ندارد؛ هم چنان چه که عراق عجم ندارد. آزربایجان و عراق عجم مفاهیمی زبانی و قومی - ملی نیستند، صرفاً نامهای جوغرافیا و تقسیمات اداریاند («عراق عجم» ترکیبی برای جدا ساختن آن از «عراق عرب»، و کلمهی «عجم» در آن به معنیی «غیر عرب» و یا سکنهی ایران و .... است).
٦-در ایران، منطقهی ملیی به هم پیوستهی تورک در شمال غرب مرکب از بخشهای تورکنشین آزربایجان تاریخی - جوغرافیایی و عراق عجم تاریخی-جوغرافیایی تاکنون دارای نامی تثبیت شده و همهگانی و جاافتاده و رسمی – دولتی که منعکس کنندهی هویت ملیی ملت تورک و دربرگیرندهی همهی قلمروی آن باشد نبود. اگرچه نام «تورکستان» (و «تورکمانیا») به معنی سرزمین تورک از طرف مردم به صورت «خودنامگذاری» و از طرف مورخین و خارجیان به صورت «دیگرنامگذاری» برای نامیدن شمال غرب تورکنشین ایران به کار رفته و میرود، اما خودنامگذاری و دیگرنامگذاری «تورکستان» همهگانی و رسمی نشده است). وضعیت منطقهی ملیی فارس در مرکز و شرق ایران هم چنین بود. این مشکل و کمبود تاریخی اخیراً با کاربرد و تخصیص نام «تورکایلی» (ترجمهی تورکی خودنامگذاری موجود «تورکستان») برای منطقهی ملیی تورک در شمال غرب ایران، و «فارسستان» برای نامیدن منطقهی ملیی فارس در مرکز و شرق ایران برای همیشه حل نهائیی خود را پیدا کرد.
٧- عدهای مفهوم «تورکائلی» را به صورتی اشتباه – بر اساس درک نادرست و مغشوش از «وطن تورک» به کار میبرند. به عنوان نمونه نقشهی زیرین از وطن تورک بنام «تورکائلی» که در اینترنت منتشر شده، نادرست است. زیرا:
Sunday, June 25, 2017
محمدامین رسولزاده: من آزربایجانچی نیستم!
محمدامین رسولزاده: من آزربایجانچی نیستم!
مئهران باهارلی
١- از خیانتهای بی شماری که آزربایجانگرایان انجام دادهاند (علاوه بر تلاش برای مهندسی استعماری قومی ملت تورک، تغییر نام و هویت ملی آن از تورک به آزربایجانی، تجزیهی ملت واحد تورک کائن و باشنده در ایران به ملتچههای آزربایجانی و غیر آزربایجانی، تجزیهی وطن تورک در شمال غرب ایران به دو قسمت مجزای آزربایجانی و غیر آزربایجانی، سد کردن روند ملتشوندهگی تودهی تورک و احقاق حقوق ملی وی در قرن گذشته و ....)، یکی هم جعل و تحریف تاریخ، وارونهنویسی آن و تاریخبافی است. آنها در این راستا به معرفی معکوس تقریباً همهی شخصیتهای تورک در تاریخ دست زدهاند. از جمله حرکات ایرانگرا و پانایرانیستی مشروطیت و آزادی سِتان را به عنوان حرکتهای ملی و استقلالطلبانه و جوادزادهی خلخالی – پیشهوری بعدی صدر حکومت ملی آزربایجان را تورکگرا معرفی کردهاند. در حالی که هویت ملیای که رهبران هر سهی این حرکتها پذیرفته بودند «ملت ایران» ساخته شده در دورهی مشروطه توسط پانایرانیستها و صلیبیان (بریتانیا، فرانسه، ....)، وطن آنها ایران و زبان ملی دو تای نخستین فارسی بود و هیچکدام به هویت ملی تورک اعتقادی نداشتند.
الف-در دورهی مشروطیت و بعد از آن «آزربایجان» در نظر آزربایجانگرایان ایرانگرا (تربیت، خیابانی، صفوت، ....) و آزربایجانگرایان پانایرانیست (تقیزاده، کسروی، ارانی، ایرانشهر، جلیل اردبیلی، شفق، ناطق، غنیزاده، فیوضات، یکانی، امیرخیزی، ....) صرفاً یک خرده هویت جوغرافیایی متعلق به و زیرمجموعهی «ملت ایران» و سر «وطن ایران» بود. علاوه بر آن، مدیریت حرکت مشروطه در ید شخصیتهای ضد تورک از آزربایجانگرایان ایرانگرا، مانقورتهای آزربایجانگرای پانایرانیست و تورکهای موسوم به چپ ایرانی، قومیتگرایان ارمنی و داشناکها، پارسیان هند و رهبران زرتشتیان ایران، باستانگرایان و نژادپرستان ضد تورک و ضد عرب، سران بابیان و ازلیان، آنارشیست - تروریستهای قفقازی، و انگلستان بود.
ب-حرکت آزادی سِتان ادامهی حرکت پانایرانیستی و ضد تورک مشروطیت در آزربایجان بود. اکثریت مطلق سران آن را آزربایجانگرایان پانایرانیست و اقلیتی را آزربایجانگرایان ایرانگرا تشکیل میدادند. در میان رهبران این حرکت افراد معتقد به هویت ملی تورک و یا اقلا آنهایی که دشمن تورک نبودند از ٣-٤ نفر متجاوز نمیشد. قابل ذکر است که این شخصیتهای گویا ملیگرا و استقلالطلب آزربایجانی در دورهی مشروطیت و آزادی ستان و دموکراتهای آزربایجان زائیدهی آن، همه دشمن سرسخت «حکومت مساوات» در قفقاز به رهبری رسولزاده و «حکومت اتحاد» در تورکایلی به رهبری جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه؛ و همه همکار و متفق داشناکها و صلیبیان اشغالگر - که در قفقاز و شمال غرب ایران مشغول به تورککشی بودند - بودند.
ج- رهبران حکومت ملی آزربایجان نیز هیچکدام معتقد به هویت ملی تورک نبودند و سابقهای در مبارزهی سیاسی برای احقاق حقوق ملی ملت تورک نداشتند. بر عکس، بسیاری از آنها که اعضای حزب توده بودند (جاوید، بی ریا، شبستری، ....) معتقد به هویت ملی ایرانی ایجاد شده در دوران مشروطیت بودند. جهانشاهلو یک پانایرانیست کومونیست (از جرگهی ارانی) بود و پیشهوری تمایلات ایرانگرایانه و باستانگرایانه داشت. باز بسیاری از آنها در سمپاتی با افراطیون ارمنی داشناک و کومونیست و ... تمایلات ضد عوثمانلی - ضد تورکیه – ضد تورک داشته، در گذشته با استقلال آزربایجان قفقاز از روسیه و تاسیس جمهوری آزربایجان در قفقاز و حکومت تورک نیمه مستقل به رهبری جمشید خان سوباتایلی افشار اورومی مجدالسلطنه در تورکایلی و ادغام آنها در یکدیگر با حمایت عوثمانلی مخالفت کرده بودند. پیشهوری در آن سالها در نشریهی ایرانگرا و ضد تورک و ضد استقلالطلبانهی «آذربایجان جزء لاینفک ایران» مینوشت، به شدت با ایدهی فدرالیسم ملی و زبانی در ایران مخالف بود و حتی در اوج قدرت در مقام صدر حکومت ملی آزربایجان از رضا شاه به خاطر جلوگیری از تجزیهی ایران تشکر میکرد.
Saturday, June 24, 2017
Friday, June 23, 2017
متلهاي تورکي از للين (لالجين) همدان – تورکايلي (آزربايجان اتنيک)
Friday, June 16, 2017
شاهزاده شيخ الرئيس حضرتلهريله ملاقات- مصاحبهي تورکي شيخ الرئيس قاجار تبريزي
Wednesday, June 14, 2017
اشکالات اصل ١٥ قانون اساسی و مسئلهی خط و زبان تورکی
اشکالات اصل ١٥ قانون اساسی و مسئلهی خط و زبان تورکی
مئهران باهارلی
٢٠٠۳
اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوّب ۲٨ جولای ۱۹٨۶ میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است».
اِسناد من به اصل ١٥ قانون اساسی، به معنی بینقص بودن این اصل نیست. حتی کاملاً بر عکس، اصل ١٥ قانون اساسی که در آن صحبت از خط و زبان میرود، دارای اشتباهات، نواقص و ابهامات بنیادین است. علاوه بر آن ذهنیت حاکم بر این اصل، غیر مدنی و واپسگرایانه و در ضدیت با قبول تکثرگرایی و پلورالیسم ملی، زبانی و فرهنگی و روند جهانیسازی است. این اصل دلبخواهانه زبان و خط فارسی را به مقام خط و زبان رسمی و مشترک مردم ایران ارتقاء، و دیگر زبانهای ملتهای کائن در ایران را به زبانهای محلی و قومی تنزل داده است. این اصل به شدت نژادپرستانه و استعماری قانون اساسی، از اولین اصولی است که با گسترش آگاهی و نهادینه شدن آزادی در کشور مطلقاً و از اساس عوض خواهد شد.
Monday, June 12, 2017
مقالهی تورکی جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مجدالسطنه در دفاع از تاریخ تمدّن و میراث مدنی تورک – ١٩١۶
مقالهی تورکی جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مجدالسطنه در دفاع از تاریخ تمدّن و میراث مدنی تورک – ١٩١۶
مئهران باهارلی
Cemşid Han Subataylı Afşar Urmulu’dan
Türk medeniyeti tarihi ile kültürel mirası üzerine bir Türkçe makale
An article in Turkish on the history of Turkish civilization and cultural heritage by Cemşid Han Subataylı Afşar Urmulu
خلاصه:
جمشید خان سوباتایلی افشار اورمویی مقالهای به زبان تورکی در سال ١٩١٦ در موضوع تاریخ تمدن و میراث فرهنگی تورک و خدمات و حمایتهای سلاطین تورک از علوم، فنون و هنرها؛ و معارفپروری، دانشطلبی، و فرهنگدوستی آنها منتشر کرده است. این مقاله نخستین مقاله در این موضوع، نوشته شده توسط یک تورک از تورکایلی و ایران، آن هم به زبان تورکی است. مقالهی جمشید خان همچنین نخستین مبارزهی روشنفکری با شرقشناسی، ایرانشناسی و تاریخنگاری فارسمرکز و تورکستیز است. در نهایت این مقالهی فوقالعاده ارزشمند تاریخی، حاوی اطلاعاتی در بارهی تمایلات تورکگرایانهی جمشید خان است. در این کتابچه متن اصلی تورکی مقاله را در دو الفبای لاتینی و عربی، به همراه ترجمهی فارسی قسمتهای مربوط به تاریخ تمدن و میراث فرهنگی تورک دادهام.
Özet
Urmulu Cemşid Han Subataylı Afşar Mecd üs-Seltene, 1916
yılında Türk uygarlığı öteyi (tarihi) ve kültürel bırakıtı (mirası) ile Türk Hakanlarının
bilim, kuraştırım (teknoloji) ve uzluğa (sanata) verdikleri yumuşlar (hizmetler)
ve koldamalar (destekler) konusunda Türkçe bir yazga (makale) yayınlamıştır. Bu
yazga, ötekte Türkili ve İran'dan olan bir Türk sarından (tarafından) Türk diliyle
bu konuda yazılmış ilk yazgadır. Cemşid Han'ın yazgası aynı zamanda Fars merkezcilik
ve Türk karşıtlığı temelinde kurulan doğubilimcilik, İranoloji ve İran tarihciliğine
karşı ilk entelektüel direniş örneğidir. Bu son derece değerli yazga, Cemşid
Han'ın Türkçülük eğilimleri deyresinde (hakkında) de önemli bilgiler içermektedir.
Bu pitikçikte (kitapçıkta), yazganın orijinal Türkçe metnini, Latin ve Arap
alfabelerinde, ayrıca Türk uygarlık öteyi ve kültürel bırakıtı ile ilgili bölümlerin
Farsça çevirisini verdim.
اؤزهت
اورمولو جمشید خان سوباتایلی آفشار مجدالسلطنه، ١٩١٦ ایلینده تورک اویقارلیغی اؤتهیی (تاریخی) و کولتورهل بیراخیتی (میراثی) ایله تورک خاقانلارینین بیلیم، قوراشدیریم (تئکنولوژی) و اوزلوغا (صنعته) وئردیکلهری یوموشلار (خدمتلهر) و کؤمهکلهری قونوسوندا تورکجه بیر یازقا (مقاله) یایینلامیشدیر. بو یازقا، یاخین اؤتهکده تورکایلی و ایراندان اولان بیر تورک ساریندان (طرفیندهن) تورک دیلییله بو قونودا یازیلمیش ایلک یازقادیر. جمشید خانین یازقاسی عینی زماندا فارس مرکزچیلیک و تورک قارشیتلیغی تهمهلینده قورولان دوغوبیلیمچیلیک، ایرانولوژی و ایران تاریخچیلییینه قارشی ایلک اهنتئلئکتوئل دیرهنیش اؤرنهییدیر. بو سون درجه دهیهرلی یازقا، جمشید خانین تورکچولوک اهییلیملهری دهیرهسینده (حاققیندا) ده اؤنهملی بیلگیلهر ایچهرمهکدهدیر. بو پیتیکجیکده (کتابجیقدا) یازقانین اوریژینال تورکجه متنینی، لاتین و عرب الیفبالاریندا، آیریجا تورک اویقارلیق اؤتهیی و کولتورهل بیراخیتی ایله ایگلیلی بؤلوملهرین فارسجا چئویریسینی وئردیم.
Abstact
Urmulu Cemşid Han Subataylı Afşar
Mecd üs-Seltene published an article in Turkish in 1916 about the historical
and cultural heritage of Turkish civilization, the services and support
provided by Turkish sultans to science, technology and art. This article is the
first in history to be written on this subject in the Turkish language by a
Turk from Türkili and Iran. Cemşid Khan's article also represents the first instance
of intellectual resistance against orientalism, Iranology and Iranian
historiography rooted in Persian centrism and anti-Turkism. In addition, this valuable
article contains important information about Cemshid Khan's Turkist tendencies.
In this booklet, I have provided the original Turkish text of the article in
both the Latin and Arabic alphabets. Additionally, I have included the Persian
translation of the sections pertaining to the history of Turkish civilization
and cultural heritage.