Monday, July 3, 2017

از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان: ممنوع کردن تورکی توسط دموکرات‌های آزربایجان

از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان:
ممنوع کردن تورکی توسط دموکرات‌های آزربایجان

مئهران باهارلی


تقریباً صد سال پیش در سال ١٩١٨ و یا ١٢٩٧ شمسی دموکرات‌های آزربایجان آن دوره و رهبران و اعضای فرقهی دموکرات آزربایجان در تبریز در یک نشست حزبی تصمیم به ممنوع کردن زبان تورکی گرفتند. متن مصوبه‌ی آن‌ها در روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی ٣٥٣، سال ٣، ٢٥ ربیع الاول ١٣٣٧- ٧ جدی ١٢٩٧ (٢٩ دسامبر ١٩١٨، ٧ دی ١٢٩٧) چاپ شده است. سید احمد کسروی که در آن هنگام از اعضای بلندپایه‌ی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان (جناح اکثریت و یا آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست) و از نویسنده‌گان آن بیانیه بود، در چند اثر خود بدان حادثه اشاره کرده است.

در زیر متن مصوبه‌ی این نشست حزبی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان در تبریز دائر بر ممنوع ساختن زبان تورکی را آورده‌ام. سپس در سایه‌ی سه اشاره‌ی کسروی به این موضوع، توضیحات چندی در باره‌ی آن داده و در نهایت اشارات کسروی به این موضوع در آثارش را جداگانه نقل کرده‌ام.

متن مصوبه و تصمیمات سه‌گانه‌ی دموکرات‌های آزربایجان -جناح پان‌ایرانیست فرقه‌ی دموکرات آزربایجان در تبریز برای ممنوع ساختن زبان تورکی:

منبع: روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی ٣٥٣، سال ٣، ٢٥ ربیع الاول ١٣٣٧- ٧ جدی ١٢٩٧ (٢٩ دسامبر ١٩١٨، ٧ دی ١٢٩٧) به نقل از کتاب پان‌تورکیسم و ایران (کاوه بیات)، ص ١٣٣

«پس از تضییقات عده‌ی بسیاری از منفعت‌پرستان نسبت به عناصر صالحه‌ی آزربایجان و تبلیغاتی که از جانب پاره‌ای اشخاص معلوم الحال برای تفرقه‌ی اهالی و تشتت آراء در آزربایجان به عمل آمد و بی‌نتیجه ماند، بعضی اهالی دوستان و دشمنان وطن خود را تشخیص دادند. جمعیت محترم دموکرات آزربایجان تصمیمات سه‌گانه‌ی ذیل را اتخاذ و به عموم افراد خود و اهالی اعلام و اخطار نموده‌اند:

١-جمعیت مزبور تا افتتاح مجلس شورای ملی از مداخله در سیاست مملکت جداً احتراز خواهد داشت.
٢-در تمام حوزه‌های حزبی مطلقاً به فارسی تکلم نموده و ترویج زبان ملی را جداً مطمح نظر و تعقیب خواهند کرد.
٣- «میرزا تقی‌خان» [رفعت] سردبیر جریده‌ی تجدد، که بدواً ناشر افکار جمعیت و اخیراً از نقطه‌ی نظر منفعت‌پرستی با «مجدالسلطنه»، عبد و عبید یعنی زرخرید عثمانی‌ها، نویسنده‌گی «روزنامه‌ی تورکیزم» را پیشه‌ی خود کرده و مروّج تبلیغات بر ضد وطن خود شده بود، از عضویت جمعیت دموکرات اخراج نموده‌اند.»







چند توضیح:

١- بیانیه‌ی رسمی دموکرات‌های آزربایجان و یا آزربایجان‌گرایان در تبریز – که به زبان فارسی است -، زبان فارسی را «زبان ملی» اعلام می‌کند. البته زبان فارسی همواره زبان ملی و رسمی انحصاری «فرقه‌ی دموکرات آزربایجان» و پیش‌تر از آن دسته‌جات معروف به مشروطه‌طلبان تورک، دموکرات‌ها و یا آزادی‌خواهان آزربایجان، «انجمن آزربایجان» در تهران و «انجمن ایالتی آزربایجان» و یا «مرکز غیبی» در تبریز و «ثقه الاسلام» و نماینده‌گان تبریز و اردبیل در مجلس به دوره‌ی مشروطیت؛ و پیش‌تر از آن‌ها «انجمن معارف تبریز» و روزنامه‌های منتشر شده توسط تبریزیان در خارج (اختر، حکمت، ...) بود. در اینجا صرفاً این موضع معلوم نخبه‌گان تبریزی و اردبیلی یک‌بار دیگر توسط دموکرات‌های آزربایجان تکرار شده است.

٢-مصوبه، فرقه‌ی دموکرات آزربایجان را موظف می‌سازد که ترویج «زبان ملی فارسی» در آزربایجان را به طور جدی مطمح نظر قرار داده و دنبال کند. توصیه برای ترویج زبان فارسی در آزربایجان توسط یک حزب با اعضاء تورک و در یک سرزمین و شهر تورک، اقدامی بی‌سابقه بوده، نمونه‌ی اعلای مانقورتیسم و خیانت ملی است.

٣- بیانیه مقرر می‌کند علاوه بر زبان مکتوب، زبان تکلم و گفتار در حوزه‌ها و نشست‌های حزبی هم مطلقاً باید فارسی باشد. بنا به کسروی، دموکرات‌های آزربایجان از این تصمیم آن چنان شوق زده شده بودند که در همان نشست، زبان خود را از تورکی به فارسی عوض کرده و شروع به تکلم به فارسی نموده‌اند: «و نیک به یاد دارم که چون پیشنهاد در باره‌ی گفتگو با فارسی به میان آمد و تصمیم گرفته شد، گفتارها از همانجا به فارسی تبدیل گردید».

٤-کسروی در آثار خود (که در ادامه آمده‌اند) می‌گوید در آن روز همچنین تصمیم گرفته شد نه تنها در حوزه‌ها و نشست‌های حزبی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان، بلکه در «مدارس و دبستان‌ها» هم باید کاربرد تورکی موقوف شود و در «ادارات» نیز صرفاً زبان فارسی بکار رود. امر به کاربرد زبان فارسی در نظام تحصیلی و اداری و ممنوعیت کاربرد زبان تورکی در این عرصه‌ها، یعنی گسترش عرصه‌ی تورک‌ستیزی و تورک‌زدائی هم، از نوآوری‌های دموکرات‌های آزربایجان در تبریز است.

٥- تصمیمات آزربایجان‌گرایان برای ممنوع ساختن تورکی و تبدیل زبان تورکی در آزربایجان به فارسی که مصداق تدابیر برای نسل‌کشی زبانی‌اند، در سال ١٩١٨ و یا ١٢٩٧شمسی، یعنی دو سال قبل از کودتای رضاخان و هفت سال قبل از تاسیس سلطنت پهلوی گرفته شده‌اند. به عبارت دیگر، بر خلاف تبلیغات کذب آزربایجان‌گرایان، تورک‌ستیزی و تلاش و برنامه‌ریزی برای نسل‌کشی زبان تورکی در ایران، به هیچ وجه توسط رضاخان و سردار سپه و رضاشاه بعدی آغاز نشده است. بلکه از سوی خود آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست (دموکرات‌های آزربایجان در سال‌های جنگ جهانی اول، آزادی‌خواهان، انجمن آزربایجان و انجمن ایالتی آزربایجان در دوره‌ی مشروطیت) عمدتا از مرکز و شرق آزربایجان (تبریزی - اردبیلی) آغاز شده است. این آزربایجان‌گرایان ایران‌گرا و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست بودند که پس از به قدرت رسانیدن رضاشاه به او در راستای تورک‌ستیزی و ریشه‌کن کردن زبان تورکی و ممنوع ساختن آن در تکلم و مدارس و ادارات و ... انگیزه و پیشنهاد و خط و ایده و برنامه و طرح و جسارت و روحیه می‌دادند.

٦-ممنوع ساختن زبان تورکی و تلاش برای فارس‌سازی زبان تورکان توسط دموکرات‌های آزربایجان، نتیجه‌ی جبر و خواست و فشار و تلقین و دستور دولت و مقامات رسمی نبود. بلکه اقدامی خودجوش و راساً انجام شده از سوی ایران‌گرایان و پان‌ایرانیست‌های فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و محصول تورک‌ستیزی و دشمنی خائنین و مانقورت‌های آزربایجان‌گرای آن دوره با زبان و هویت ملی تورک بود. کسروی خود تصریح می‌کند: «این تصمیمی بود که آزادی‌خواهان آزربایجان گرفتند. دولت یا تهرانی‌ها در آن دخالت نداشتند». این مانقورتیسم و بی‌شعوری ملی دموکرات‌های آزربایجان، نتیجه‌ی طبیعی روند مهندسی قومی استعماری و ملت‌سازی ضد تورک دوران مشروطیت بود.

٧-تلاش‌های آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و دموکرات‌های آزربایجان در تبریز برای ریشه‌کن کردن زبان تورکی و نسل‌کشی زبانی ملت تورک منحصر به مصوبه‌ی فوق نیست. به عنوان نمونه چندی بعد ابوالقاسم فیوضات تبریزی، از مدیران روزنامه‌ی تجدد اورگان فرقه‌ی دموکرات آزربایجان و رئیس معارف دوره‌ی آزادی‌ستان و سپس سردار سپه، طرح و نقشه‌ی راهی با جزئیات برای ریشه‌کن کردن زبان تورکی تهیه و آن را به دولت تقدیم نمود.

٨- تصمیمات فوق را تعداد معدودی از دموکرات‌ها اخذ نکرده‌اند، بلکه اکثریت مطلق دموکرات‌های آزربایجان در تبریز آن را تائید و امضا نموده‌اند. به گفته‌ی کسروی آن جلسه «نشستی بزرگ در حیاط تجدد، با حضور بیش از هزار تن از دموکرات‌ها» بود. وی طراحان آن مصوبه را «کسانی از شناخته‌گان دموکرات‌ها» و امضاء کننده‌گان را «بیشتر دموکرات‌های بنام» ذکر کرده است.

٩- طراحان این نخستین مصوبه برای ممنوع کردن زبان تورکی در ایران و آزربایجان، احتمالاً همان شخصیت‌های معروف آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست در رهبری فرقه‌ی دموکرات آزربایجان، همه از تبریز و اردبیل یعنی مرکز و شرق آزربایجان که تاریخا تحت تاثیرات بسیاری قوی ایران‌گرایی و آزربایجان‌گرایی ضد تورک (و شیعه‌گری و روس‌گرایی و ...) بودند هستند. از جمله معرکه‌گردان سید جلیل اردبیلی، و اسماعیل امیرخیزی تبریزی (گرامی)، دوکتور زین العابدین کاظم زاده تبریزی (ایرانشهر)، سید احمد حکم‌آبادی تبریزی (کسرائی و کسروی بعدی)، ابوالقاسم فیوضات تبریزی، و ....

١٠-این بیانیه با ذهنیت و بر اساس دوکترین آزربایجان‌گرایی ضد تورک نوشته شده است. نام آزربایجان در این بیانیه و همچنین در اسم فرقه‌ی دموکرات آزربایجان به همان معنی است که در دوره‌ی مشروطیت بکار می‌رفت. آزربایجان برای جریان مشروطه‌طلب که جریانی ایران‌گرا و فارس‌محور و ضد تورک بود و در این میان آزربایجان‌گرایان تورک پان‌ایرانیست، صرفاً یک منطقه‌ی جوغرافیایی در قلمروی «وطن ایران» و سر ایران بود. ایالت آزربایجان در آن دوره همه‌ی منطقه‌ی ملی تورک را شامل نمی‌شد و به همین سبب  نیز مناطق تورک‌نشین «ولایت زنجان»، «ولایت همدان»، «ولایت کوردستان»، «ولایت گیلان»، «ولایت کرمانشاهان» و «ولایت عراق - اراک» و «دارالسطنه‌ی تهران»، یعنی نیمی از وطن تورک و یا تورک‌ایلی در قانون ایالات و ولایات در خارج آزربایجان قرار داشت. بنا به آزربایجان‌گرایان مردم ساکن در آزربایجان هم، از تورک و کورد و تالش و تات و ...، همه بخشی از «ملت ایران» بودند.

دموکرات‌های آزربایجان، مطلقاً به وجود ملتی بنام تورک باور نداشتند و از طرف دیگر هویت قومی «آزربایجانی» را هرگز یک هویت ملی نمی‌دانستند، بلکه آن را بخشی از «ملت ایران» با «زبان ملی فارسی»؛ و «آزربایجان را جزء لاینفک ایران» می‌دانستند. این همان آزربایجان و هویت آزربایجانی است که در ادبیات مشروطه‌طلبان تورک (تقی‌زاده، ستارخان،...)، چپ تورک ایرانی (جوادزاده خلخالی، سلیمان میرزا اسکندری، ...)، فرقه‌ی دموکرات آزربایجان (خیابانی)، ... در سال‌های جنگ جهانی اول هم مشاهده و با جرح و تعدیل در همه‌ی انواع و اقسام آزربایجان‌گرایی معاصر (ایران‌گرا، پان‌ایرانیستی، استالینیستی - میکویانی، کلاسیک - سنتی، داشناکی، لومپنی - شارلاتانیستی، التقاطی و ...) دیده می‌شود. 

١١-در قرن گذشته آزربایجان‌گرایان بویژه آزربایجان‌گرایان استالینیست در ایران و جمهوری آزربایجان، با بازنویسی سیستماتیک تاریخ و دروغ‌پردازی آگاهانه و وارونه‌نمایی عمدی واقعیت‌ها، جریانات تاریخی ضد تورک مانند حرکت مشروطیت و جنبش آزادی‌ستان را به عنوان یک حرکت ملی آزربایجانیان نشان داده‌ و رهبران و شخصیت‌های مرتجع ایران‌محور، فارس‌گرا و ضد تورک آن را به سیماهای تاریخی و قهرمانان ملی آزربایجان تبدیل کرده‌اند.

به عنوان نمونه تبلیغات حکومت ملی آزربایجان و شخص پیشه‌وری در این مورد، آثار مح.حس. صدیق، علی آذری، رحیم رئیس نیا، و قاطبه‌ی مولفین جمهوری آزربایجان از قبیل ابراهیموف، پروانه ممدلی و .... نمونه‌هایی از این جعل و تحریف واقعیت‌ها و وارونه‌نمایی‌های سیستماتیک و دروغ‌پردازی‌های گسترده است. برای ثبت در تاریخ، کتاب عبدالحسین ناهیدی آذر در باره‌ی آزادی‌ستان هم تماما از موضع آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی، و بررسی‌های شوکت تقی‌یوا در باره‌ی جنبش خیابانی از موضع آزربایجان‌گرایی استالینیستی - میکویانی، و هر دو با انگیزه‌های ایدئولوژیک و ضد تورک نگاشته شده‌اند.

حال آنکه رهبران دموکرات‌های آزربایجان و جنبش آزادی‌ستان اساساً به وجود ملت و هویتی ملی بنام تورک اعتقادی نداشتند و در حیات سیاسی و فرهنگی خود، کوچک‌ترین سابقه و دغدغه و نیت و اقدام آگاهانه و جهد و هدفی هم برای مجادله در راه ملت تورک و یا احقاق حقوق وی از خود نشان نداده‌اند. حتی در مواردی – مانند این مصوبه‌ی ضد تورکی - مخالف و منکر صریح این‌ها نیز بودند. جنبش آزادی‌سِتان، بنا به بیانات و نوشته‌های رهبران و طبق مرام و برنامه‌ و بیانیه ها و نشریاتش، یک حرکت برای نجات «ملت ایران» و «وطن ایران» بود که در نهایت ناخواسته به نوعی تقابل مرکز - حاشیه کشیده شد. اما به هیچ وجه یک حرکت ملی تورک، مربوط به ملت تورک و وطن تورک و برای استخلاص این دو از استعمار -حاکمیت فارس و فارسستان نبود.

١٢-در بیانیه نام «جمشیدخان افشار اورومی مجدالسلطنه» (به همراه «تقی رفعت») با توهین برده شده است. بیانیه، مجدالسطنه را «عبد و عبید یعنی زرخرید عثمانی‌ها» و بنیادگزار «روزنامه‌ی تورکیزم» می‌نامد. کسروی در اشاره‌ی خود به این حادثه در روزنامه‌ی پرچم می‌گوید «مجدالسلطنه هوادار زبان تورکی بود و یک روزنامه به نام آزرآبادگان بنیاد نهاد». نفرت کسروی و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست، ایضاً آزربایجان‌گرایان استالینیست از جمشیدخان سوباتایلی افشار اورومی - مجدالسلطنه کاملاً قابل فهم است. زیرا جمشیدخان افشار اورومی سمبول شعور و خودآگاهی ملی تورک، قهرمان ملی و رهبر بلامنازع و محبوب‌ترین شخصیت ملت تورک در سال‌های جنگ جهانی اول است که - در تضاد کامل با آزربایجان‌گرایان ضد تورک آن‌ دوره، که ملت و وطن خود را ایران و زبان ملی خود را فارسی می‌دانستند - با قلم و سیف و ثروت خود به دفاع از ملت تورک و وطن تورک و زبان تورک و ادبیات تورک پرداخت.

امروز نیز ایران‌گرایان و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست - استالینیست (علی.اصغ.، احم.اوب.، سیر.مدد.، محم.آزا.، ...)، دفاع از هویت ملی تورک و حقوق ملی ملت تورک را مترادف با پان‌تورکیسم و عثمانی‌گرایی و .... قلمداد می‌کنند. سوای این دسته‌جات تاریخا ضد تورک؛ اغلب افراد و گروه‌های فرهنگی و فعالان سیاسی که هنوز، نه رهبران و قهرمانان ملی واقعی ملت تورک چون جمشید خان افشار اورومی، بلکه رهبران ایران‌گرا و پان‌ایرانیست جنبش‌های مشروطیت و آزادی‌سِتان و ... را به عنوان قهرمانان ملی و نمونه معرفی می‌کنند، تحت تاثیر تاریخ‌نگاری و جریانات ضد تورک آزربایجان‌گرایی پان‌ایرانیستی و آزربایجان‌گرایی استالینیستی - میکویانی قرار دارند. ملت‌خواهی، ملی‌گرایی و وطن‌پرستی و «حرکت ملی آذربایجان» این آزربایجان‌گرایان مطلقا ناآگاه و فریفته شده، یک لطیفه‌ی زشت و اهانت به شعور و اذعان انسانی است. 

١٣-یک بند از بیانیه در باره‌ی اخراج «تقی رفعت» از فرقه‌ی دموکرات آزربایجان است. جرم‌هایی که کسروی و دیگر دموکرات‌های آزربایجان و آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست برای اخراج کردن «تقی رفعت» شمرده‌اند عبارت است از: منفعت‌پرستی با «مجدالسلطنه»، نویسنده‌گی روزنامه‌ی تورکیزم، گفتارهای روزنامه‌ی تورکی «مجدالسلطنه» را نوشتن، مروّج تبلیغات بر ضد وطن خود بودن، رفتن به نزد عثمانیان، برای آن‌ها روزنامه به زبان تورکی نوشتن، در ستایش «خلیل پاشا» شعر تورکی گفتن و آنرا روز در آمدن پاشا به تبریز در ایستگاه سرودن، ... از آنجائیکه من در این باره مفصلاً در مقاله‌ی دیگری سخن رانده‌ام، در این جا صرفاً به ذکر این نکته اکتفا می‌کنم که آن گناه‌هایی که آزربایجان‌گرایان برای «تقی رفعت» شمرده‌اند، همه افتخارآمیزترین برگ‌های این فصل از کتاب حیات این شخصیت تاریخی تورک‌ و صفحات زرین تاریخ معاصر تورک هستند که نام و خاطره‌ی تقی رفعت را در حافظه‌ی تاریخی ملت تورک تا ابد مخلّد ساخته‌اند.

١٤-اقدام برای رسمی نمودن زبان استعماری فارسی و اخراج «تقی رفعت» از حزب دموکرات آزربایجان، دسیسه و اقدام آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست حزب در غیاب «خیابانی» بود. هرچند «خیابانی» یک آزربایجان‌گرای ایران‌گرا بود و مانند همه‌ی آزربایجان‌گرایان به ملت ایران و وطن ایران معتقد بود و زبان فارسی را زبان ملی خود می‌دانست و به موازات مواضع اشتباه بر علیه تورک‌گرایان و نیروهای ملی تورک وقت، در مواردی بر علیه زبان تورکی هم مواضع نامناسبی اتخاذ کرده بود، اما ظاهرا بر خلاف آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست، او کینه‌توزی و دشمنی علنی با زبان تورکی نداشت و برای ریشه‌کن کردن آن برنامه‌ریزی‌های راهبردی و تقلای مصرانه نمی‌نمود.

آنگونه که از اسناد تاریخی تاکنون منتشر شده استنباط می‌شود، تبعید «خیابانی» توسط نیروهای متحد تورک عثمانلی - بومی به اورمیه - قارس، به درجه‌ی معینی موجب تعدیل مواضع ضد تورک وی شده است. چنانچه پس از بازگشت از تبعید، وی که احتمالا از اقدامات پان‌ایرانیستی مذکور تحقق پیدا کرده در غیاب او، ناراضی و رنجیده بود در جهت تلافی آن‌ها اقدام نمود. از جمله «تقی رفعت» را به لحاظ سیاسی همچنان معتمد، رازدار و دست راست خویش ‌شمرد؛ او را به حزب بازگردانید و مشاور خود کرد؛ مسئولیت سردبیری روزنامه‌ی تجدد اورگان حزب دموکرات را مجدداً به او و ابوالفتوح علوی تورک‌گرا سپرد؛ شماری از دموکرات‌های ضد تورک فارس‌گرا و پان‌ایرانیست از جمله احمد کسروی را از حزب اخراج کرد؛ علی رغم آنکه زبان فارسی را همچنان زبان ملی خود می‌دانست، مصوبه‌ی جناح پان‌ایرانیست برای کاربرد زبان فارسی در نشست‌های حزبی را به هیچ شمرد و به ادای سخنرانی‌های خود به زبان تورکی ادامه داد؛ از آلرژی و غریزه‌ی ضد عثمانلی و آزربایجان‌گرایانه‌ی سابقش دست کشید و بخشی از نیروهای عثمانلی که در آزادسازی تورک‌ایلی نقش داشتند را به استخدام قوای مسلح تازه تاسیس حکومت خود در آورد؛ .....

اعتراف کسروی، بدخواه و دشمن اصلی تقی رفعت در این باره چنین است: «چون پس از چند روز خیابانی و نوبری که از دست‌گیری رهیده بودند به تبریز بازگشتند، در میان آمد و رفت‌ها و گفت و شنیدها دانسته شد خیابانی از کارهای ما [اخراج رهبر تورک‌گرایان تقی رفعت، رسمی و تحمیل نمودن زبان فارسی] رنجیده می‌باشد و این است میرزا تقی‌خان را هم چنان از رازداران خود می‌شناسد. .... لیکن چندی نگذشت که کارهائی پیش آمد و باز رنجش‌هائی رخ داد. یکی آنکه روزنامه‌ی تجدد که بار دیگر پراکنده می‌شد، خیابانی میرزا تقی‌خان را آورده نویسنده‌ی آن گردانید، ..... دیگری آنکه کسان نادرست و بدنام را به حزب می‌آورد و پیش می‌کشید و چون گفته می‌شد، پاسخ می‌داد: من این‌ها را دوست می‌دارم».

اشارات کسروی به تصمیمات سه‌گانه‌ی دموکرات‌های آزربایجان در تبریز برای ممنوع ساختن زبان تورکی

١- در کتاب «زندگانی من» صص ٧١، ٧٢

در این هنگام آقا سید جلیل اردبیلی که از پیشگامان آزادی‌خواهان تهران بوده و این زمان از استانبول باز می‌گشت، به تبریز آمد. من با او و با کسانی از شناخته‌گان دموکرات‌ها با هم نشسته چنین نهادیم که به کار پرداخته برخی کسانی را که در زمان نیرومندی دموکرات‌ها به آزار مردم برخاسته یا در هنگام بودن عثمانیان دورویی نموده و به آنان پیوسته‌اند بیرون گردانیم. و بدینسان دسته‌ی دموکرات‌ها را پیراسته زبان خرده‌گیران را ببندیم. آقای سید جلیل و دیگران بهتر می‌دانستند که در این کار پیشگام من باشم. زیرا که در گذشته به کاری برنخاسته در نزد بدخواهان نیز نیک‌نام بودم.

این بود روزی نشست بزرگی در حیاط تجدد برپا گردانیدیم که بیشتر دموکرات‌های بنام می‌بودند. و پس از گفتارهائی که رانده شد دو چیز برگزیده گردید: یکی آنکه با پیشنهاد آقا سید جلیل، میرزا تقی‌خان که به نزد عثمانیان رفته، و برای آن‌ها روزنامه به زبان تورکی نوشته، و در ستایش خلیل پاشا شعر تورکی گفته، و آن را روز در آمدن پاشا به تبریز در ایستگاه سروده بود، به گناه دورویی از دسته بیرون رانده شد. دیگری آنکه نهاده شد که در نشست‌های حزبی گفتارها با فارسی باشد و این حزب یکی از خواست‌های خود رواج دادن زبان فارسی در آزربایجان را شناسد.

٢- در کتاب «سرنوشت ایران چه خواهد بود» صص ٣٤-٣٥:

پس از مشروطه گاهی گفتگو از زبان به میان می‌آمد. کسانی  [از تورک‌گرایان] یادآوری می‌کردند که اگر درس‌ها به تورکی باشد شاگردها تندتر پیش خواهند رفت. بسیاری هم این را می‌پذیرفتند. ولی پس از چندی سیاست پان‌تورکیزم تورکان عثمانی به فعالیت پرداخته، دانسته شد آن‌ها که در آرزوی تاسیس یک امپراتوری بزرگ تورکی می‌باشند، آزربایجانی‌ها را هم تورکی‌نژاد شمارده پافشاری می‌نمایند که تبلیغات خود را در میان این‌ها رواج دهند. پافشاری می‌نمایند که آزربایجانی‌ها را نیز به سوی خود کشند.

در اینجا آزادی‌خواهان دیدند زبان تورکی در آزربایجان عنوان به دست بیگانه‌گان می‌دهد. آنگاه آزربایجانی‌ها که ایرانی‌اند و می‌خواهند با ایران بسر برند، بلکه می‌خواهند همیشه در راه آزادی و پیشرفت ایران فداکاری‌ها نمایند. اختلاف زبان به آن هم زیان می‌رساند، میانه‌ی آزربایجانی‌ها با دیگران رمیده‌گی پدید می‌آورد. یک تهرانی ناتراشیده دشنامش «تورکه خر» است و یک آزربایجانی نافهم ورد زبانش «عراق‌لی ائشه‌ک اولار» می‌باشد.

این‌ها را دیدند و به نام علاقه‌ای که به ایران و آزربایجان داشتند دوراندیشانه به چاره پرداختند و در یک نشستی که دموکرات‌ها (دموکرات‌های آن روزی) در اداره‌ی تجدد برپا گردانیده بودند، تصمیم گرفتند که تا توانند به رواج زبان فارسی در آزربایجان کوشند که نه تنها درس‌ها در دبستان‌ها و دبیرستان‌ها جز به فارسی نباشد، در اداره‌ها نیز، تا پیشرفت دارد، گفتگوها با فارسی باشد. این تصمیمی بود که آزادی‌خواهان آزربایجان گرفتند. دولت یا تهرانی‌ها در آن دخالت نداشتند.

٣- در «پرچم روزانه» شماره‌های ١ ، ٢ و ٣ یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه ٥ ، ٦ و ٧ بهمن ماه ١٣٢٠:

چون جنگ جهانگیر سال ١٩١٤ برخاست و کم کم دامنه‌ی آن تا به ایران و آزربایجان رسید. و در سال ١٣٣٦ سپاه عثمانی به آزربایجان آمده، مجدالسلطنه‌ی افشار را که با خود آورده بودند از سوی خود والی گردانیدند. این مجدالسلطنه هوادار زبان تورکی بود و یک روزنامه‌ای به تورکی بنام «آذرآبادگان» بنیاد نهاد که گفتارهای آنرا میرزا تقی‌خان رفعت می‌نوشت. و نیک به یاد دارم که نخستین گفتار آن، زیر عنوان «آزه‌ربایجان نه دئمه‌ک‌دیر؟.» در پیرامون معنی نام آزربایجان بود و نویسنده‌ی مغرض، گفته‌های پوچ و بی‌مغز برهان قاطع و دیگر فرهنگ‌ها را به گواهی آورده بود.

ولی این روزنامه نیز پیش نرفت و پس از چند شماره‌ای از میان رفت. لیکن در نتیجه‌ی آن [روزنامه‌ی تورکی مجدالسلطنه]‌، دموکرات‌ها یک جلسه‌ی عمومی برپا کردند و از رفتار میرزا تقی‌خان گفتگو به میان آورده و او را یک مرد بدخواه کشور دانسته، از میان فرقه بیرون کردند. و در همان نشست تصمیم گرفته شد که پس از آن گفتگو در مجالس حزبی با فارسی باشد. آن روز بیش از هزار تن حاضر بودند. و نیک به یاد دارم که چون پیشنهاد در باره‌ی گفتگو با فارسی به میان آمد و تصمیم گرفته شد، گفتارها از همان جا به فارسی تبدیل گردید...

منابع:

روزنامه‌ی ایران، شماره‌ی ٣٥٣، سال ٣، ٢٥ ربیع الاول ١٣٣٧- ٧ جدی ١٢٩٧ (٢٩ دسامبر ١٩١٨، ٧ دی ١٢٩٧) به نقل از کتاب پان تورکیسم و ایران (کاوه بیات)، ص ١٣٣
باهارلی، مئهران. میرزا تقی‌خان رفعت. از پیشگامان خودآگاهی ملی تورک در ایران-آزربایجان
کسروی. زندگانی من. صص ٧١، ٧٢
کسروی. سرنوشت ایران چه خواهد بود. صص ٣٤-٣٥:
کسروی. پرچم روزانه، شماره‌های ١ ، ٢ و ٣ یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه ٥ ، ٦ و ٧ بهمن ماه ١٣٢٠

برای مطالعه‌ی بیشتر:

سرکوب تورک‌گرایان و ممنوع ساختن آموزش به تورکی توسط دموکرات‌های آزربایجان-آزادی‌ستان

مبارزه‌ی قهرآمیز و زدوخورد فیزیکی دموکرات‌های آزربایجان با تورک‌گرایان و قائلین به عدم مرکزیت (فدرالیست‌ها، آزادی‌خواهان و ملیون واقعی)
کومیته‌ی تروریستی خیابانی- دموکرات‌های آزربایجان
اخلال‌گری‌ها و سابوتاژهای دموکرات‌های آزربایجان در تبریز بر علیه نیروهای متحد تورک بومی-عثمانلی
خیانت عده‌ای از دموکرات‌های آزربایجان و اشغال اورمیه توسط سیمیتقو
موضع منفی خیابانی نسبت به زبان تورکی  به ادعای عبدالله بهرامی
دستور موکد خیابانی برای تحمیل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبیه آنان به جرم تورکی‌گویی به روایت ناصح ناطق
از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان: ممنوع کردن تورکی توسط دموکرات‌های آزربایجان
از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان: فیوضات و طراحی نسل‌کشی ملی و زبانی تورکی در ایران

No comments:

Post a Comment