Friday, October 28, 2016

پشت کردن خاندان صفوی به تورک‌ها و قیزیل‌باشان

پشت کردن خاندان صفوی به تورک‌ها و قیزیل‌باشان

 

مئهران باهارلی

  

شیعه‌سازی  علوی‌های تورک (علی اللهی، قیزیل‌باش، قاراقویون‌لو، ....)، و اهل سنت تورک و سنّیان غیر تورک، آن هم به زور شمشیر، حتی طبق ارزش‌های آن دوره یکی از غیر قابل قبول‌ترین کارهای شاهان خاندان صفوی و با معیارهای امروزی یک جنایت و نوعی نسل‌کشی است. این شیعه‌سازی، عامل و مولفه‌ی اصلی بی‌هویت‌سازی و فارس‌سازی تورک‌های ساکن در ایران و سنت سوء استفاده از ایشان و تمام علویان و شیعیان جهان برای ایجاد واگرائی و دشمنی در جهان تورکیک و عالَم اسلام و ضربه زدن به هر سه‌ی آن‌ها در پانصد سال اخیر بوده و اکنون نیز است.

------

۱- لازم است که در بررسی‌های مربوط به آن دوره، بین «طریقت صوُفَویه» (گونه‌ی قیزیل‌باشی مذهب علوی تورک)، «خاندان صَفَویه» (منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی)، «قیزیل‌باشان تورک» و «دولت قیزیل‌باشیه» فرق گذارد. به بیان دیگر، چیزی مغلق و کلی به اسم «صفوی‌ها» وجود ندارد. آنچه وجود دارد «امرا و توده‌های قیزیل‌باش»، «دولت قیزیل‌باشیه» تاسیس شده توسط آن‌ها و «طریقت صوُفَویه» در یک طرف، و «خاندان صفوی» منسوب در طرف دیگر است.

تاریخ دولت قیزیل‌باشیه، به اعتباری تاریخ جنگ و جدال شاهان خاندان صفوی با تورکمانان قیزیل‌باش و غیر قیزیل‌باش است. در این میان، گروهی که دارای شعور ملی تورک و یا به اصطلاح آن زمان تعصب اویماقیت و حمیت تورکمانی بود قیزیل‌باشان بودند که عموما در مقابل شیعه شدن و تاجیک گردیدن مقاومت می‌نمودند، نه خاندان صفوی و شیوخ طریقت صوُفَوی. منسوبین این گروه تورکمان که بر مذهب علوی تورک (علی اللهی) و عمدتا از قلمروی عثمانلی بودند، همواره به تورکمان بودن خود با افتخار تاکید می‌کردند و به فرهنگ تاتی – تاجیکی - فارسی بعدی به دیده‌ی تحقیر می‌نگریستند.

در حالی که خاندان صفوی، که در آغاز بر مذهب تسنن بودند و بعدها در مقطع تعلقشان به طریقت سهروردیه، تحت تاثیر هواداران و طرف‌داران تورکمان – تورک آناتولیایی خود به مذهب تورکی علوی – گونه‌ی قاراقویون‌لو  گرایش پیدا کردند و در زمان شیخ حیدر – شاه اسماعیل تحت تاثیر صلیبیان و کلیسای ارمنی سنی‌ستیزی و تورک‌ستیزی و عثمانلی‌ستیزی و ... را به آن افزوده، گونه‌ی جدید «قیزیل‌باشی» مذهب علوی را ایجاد کردند، عموما دارای شعور ملی تورکی نبودند. اغلب افراد آن خاندان شیعه‌ی امامی عربی - فارسی شده و حتی در حال تاجیک شدن بودند. آن‌ها علی رغم تورکمان‌تبار بودن اکثرشان، اصل و نسب تورک خود را نفی می‌کردند. حتی شاه تهماسب ادعا کرد که «اصل و نسب تورک حقیقت ندارد». بر عکس، آن‌ها خود را به اعراب - امامان و خاندان‌های پیش اسلامی ایرانیک - پرس ربط می‌دادند. (در خاندان صفوی، تراشیدن شجره‌ی جعلی عربی از زمان جنید که خود را از اولاد امام علی معرفی می‌کرد شروع شد. این شجره‌سازی در دوره‌ی تهماسب با انتساب دادن اصل و نسب خاندان صفوی از طرف مادر به امام چهارم و از طرف پدر به امام هفتم و ارتباط دادن خودشان به برخی احادیث به اوج خود رسید). این رفتار، نشانگر فقدان شعور ملی تورک - تورکمان، و نفی هویت تباری تورک توسط خاندان صفوی بود. مقایسه کنید با رفتار تیمور کوره‌کن، خاقان‌های دول ایلکا نویان، ایلخان‌لی و جالاییر، و یا جهان‌شاه قاراقویون‌لو، اوزون حسن آغ‌قویون‌لو، نادرشاه آوشار، و تمام شاهان قاجار که برایشان قومیت تورک مهم بود و همواره بر تبار تورک و تورکمانی خود تاکید و افتخار می‌کردند و داشتن تبار تورک و تورکمانی را در مشروعیت‌سازی برای حاکمیت سیاسی خود به کار می‌بردند. 


Thursday, October 27, 2016

«شاهسون‌ها – شاهی‌سئوه‌ن‌ها» و سیاست «تورک علیه تورک» شاه عباس حقیر (اول)


«شاهسون‌ها – شاهی‌سئوه‌ن‌ها»

و سیاست «تورک علیه تورک» شاه عباس حقیر (اول)

 

مئهران باهارلی


«شاهسون‌ها» – «شاهی‌سئوه‌ن‌ها» زمره‌ی ویژه‌ای از طوائف متعصب و عامی تورکمان - تورک قیزیل‌باش بودند که شاه عباس حقیر و دیگر شاهان خاندان صفوی مخصوصا و آگاهانه و با فریب دادن آن‌ها برای سرکوب سران و رهبران و نخبه‌گان آگاه قیزیل‌باش دارای شعور ملی تورک - که مخالف «شیعه‌سازی» و «تاجیک‌سازی» «دولت قیزیل‌باشیه» و «قیزیل‌باشان تورک» توسط «خاندان صفوی» بودند - ایجاد کردند. به لحاظ تاریخی، این گروه ساده‌دل و فریفته شده‌ که اصلا تورک عثمانلی و دارای نامی تورک بود، برای از بین بردن تورک‌ها و تضعیف دولت تورک ایجاد شد و تا تاریخ معاصر هم اغلب این‌گونه عمل کرد. در آن دوره شاهسون‌ها با سه مشخصه‌ی زیر تعریف می‌شدند: «شاه‌پرستی کورکورانه»، «دشمنی عمیق با عثمانلی» و «سنی‌ستیزی افراطی».

البته در این‌جا منظور، وضعیت فعلی شاهسون‌ها، مخصوصا افراد دارای شعور ملی تورک شاهی‌سئوه‌ن - که تعدادشان هم بسیار است - نیست. اما هدف شاه عباس حقیر و دیگر شاهان خاندان صفوی از تشکیل این گروه و سوء استفاده از آن برای ضربه زدن به تورک‌های دارای شعور قومی - ملی تورک (و حتی بعدها سوء استفاده‌ی آسان و موفقانه‌ی دیگران از شاهسون‌ها برای سرکوب احرار ضد روس در دوره‌ی مشروطیت انگلیسی، تورک‌گرایان در جنگ جهانی اول، حکومت ملی آزربایجان پس از جنگ جهانی دوم و ....) هم یک واقعیت تاریخی است.

روندهای «تاجیک‌سازی» و «شیعه‌سازی» دولت – اوردوی قیزیل‌باش و خود قیزیل‌باش‌های تورک، از فردای شکست چالدیران با ایجاد «منصب صدر»، متشکل کردن روحانیون شیعی امامی، گماردن سیستماتیک تاجیک‌ها به مقامات دیوانی و والی‌گری، و ... توسط شخص شاه اسماعیل اول شروع شد. این دو روند ضد تورک توسط شاه تهماسب اول که به جبر به اجرای قوانین شریعت شیعه‌ی امامی - اسلام فارسی هم برخاست و پایتخت را از تبریز به قزوین – هنوز در تورک‌ایلی اما نزدیک به فارسستان - انتقال داد، تعمیق و گسترده گشت. و توسط شاه عباس حقیر (اول) نیمه تورک - نیمه مازنی که پایتخت را به خارج تورک‌ایلی، شهر اصفهان در فارسستان منتقل نمود و به صوفی‌کُشی و قیزیل‌باش‌کُشی سیستماتیک و حذف اسلام تورک و تصفیه‌ی تورک‌ها از دولت و دیوان و ارتش و ... دست زد، به اوج خود رسید و فورم دشمنی علنی با تورکیت و ایجاد اتئلافی بین المللی بر علیه تورکان را گرفت.

از فردای شکست چالدیران، بسیاری از سران قیزیل‌باش، متوجه نیت تاجیک‌سازی و شیعه‌سازی دولت قیزیل‌باشیه توسط این شاهان خاندان صفوی شدند. در واکنش، بسیاری از آن‌ها به خاندان صفوی پشت کردند: برخی پشیمان شده دوباره به عثمانلی پناهنده شدند، حتی تعدادی از جمله حاکم آزربایجان برای الحاق سراسر آزربایجان و تورک‌ایلی به عثمانلی تلاش کردند. 



Saturday, October 22, 2016

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ از زندان ایستانبول به صدراعظم فرانسه

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ از زندان ایستانبول به صدراعظم فرانسه 

مئهران باهارلی



مکتوبات تورکی محمت‌ریضا بیگ منتشر شده در سؤزوموز: 

تشکرنامه‌ی تورکی سفیر صفوی در فرانسه که فارسی حرف نمی‌زد

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/03/blog-post_10.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ سفیر صفوی در فرانسه: گونه‌ش یوزو چامور ایله سیوانماز

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_17.html

تسلیت‌نامه‌ی تورکی سفیر دولت صفوی در فرانسه، محمت‌ریضا بیگ

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/01/blog-post_9.html

نامه‌ی تورکی محمدرضا بیگ از زندان ایستانبول به صدراعظم فرانسه

http://sozumuz1.blogspot.com/2016/10/blog-post_22.html

 

محمدرضا بیگ (محمه‌ت ریضا به‌ی) در ۱۹ فوریه ۱۷۱۳ به دستور شاه سلطان حسین به عنوان سفیر دولت قیزیل‌باشیه (صفوی) به دربار لویی چهاردهم در فرانسه فرستاده شد. او از نخستین سفیران دولت تورک قیزیل‌باشیه در اوروپا و فرانسه بود. محمدرضا بیگ در طول ماموریت سفارت خود، در مسیر فرانسه در قلم‌روی امپراتوری عثمانلی، در حین اقامت در فرانسه و به هنگام بازگشت از طریق روسیه، مکاتباتی به زبان تورکی با دولت و مقامات رسمی فرانسه داشت. این مکاتبات و نامه‌نگاری‌های تورکی که در آرشیو وزارت امور خارجه‌ی فرانسه نگه‌داری می‌شوند، علاوه بر اهمیت در تاریخ روابط سیاسی و بازرگانی و فرهنگی بین آزربایجان، ایران و فرانسه، از جهت تاریخ تورک، زبان تورکی، منشات تورکی، نثر تورکی، تاریخ رسمیت زبان تورکی در ایران، قیزیل‌باش‌شناسی، مذهب علوی قیزیل‌باشی و تثبیت هویت تورک دولت قیزیل‌باشی نیز حائز اهمیت‌اند.

در زیر صورت طولانی‌ترین مکتوب تورکی وی، به هم‌راه متن تورکی آن به الفبای عربی - تورکی و الفبای لاتین - تورکی، سپس چند توضیح کوتاه را آورده‌ام. کلمات و پسوندهای تورکی و اوروپائی را با املای فونتیک و مودرن تورکی نوشتم. در مقابل سه کلمه‌ای که از خوانش صحیح آن‌ها مطمئن نبودم، علامت سوال (؟) گذاردم. چند کلمه‌ی داخل [ ] از طرف این‌جانب برای سهل‌تر کردن فهم این مکتوب، که در زندان ایستانبول و ظاهرا تحت شرایط نامساعد و با عجله نوشته شده، افزوده شدند. 

Wednesday, October 12, 2016

همدان مي‌خواست تورکي، زبان رابط بين المللي جهان اسلام شود


همدان مي‌خواست تورکي، زبان رابط بين المللي جهان اسلام شود

مئهران باهارلي

در يک خبر مندرجه در شماره‌ي ۳۰۴ روزنامه‌ي طنين چاپ استانبول به تاريخ ۱۹ آگوست ۱۹۲۳ (۱) گفته مي‌شود ۲۱ تن از مناطق مختلف جهان اسلام، که در ميان آنها همدان، کرمانشاه و بندر بوشهر از ايران نيز وجود دارند، نامه‌اي را امضا کرده و به اين روزنامه فرستاده‌اند و در آن خواستار شده‌اند زبان زيباي تورکي که زبان تورکها ويا يگانه حامي مسلمانان است، در شرق به عنوان زبان رابط، بين المللي و ديپلماتيک پذيرفته شود و گسترش يابد. تا امکان تفاهم متقابل و تاسيس اتحاد زباني در شرق اسلامي، مانند آنچه مسيحيان با پذيرش زبان فرانسه به عنوان زبان ديپلماتيک خود به آن نائل شده‌اند تامين گردد. امضا‌ء کنندگان براي تحقق اين امر پيشنهاد کرده‌اند يک «کنگره‌ي اتحاد زباني کل مشرق» در شهر آنکارا، با شرکت دو نماينده از هر کشور اسلامي برپا شود و در نهايت خواستار جلب توجه «مجلس ملت کبير تورکيه» به اين خواست از سوي روزنامه‌ي مذکور شده‌اند.

نقطه‌ي جالب توجه در اين خبر آن است که بين امضاء کنندگان ورق، نام شهرهاي همدان، کرمانشاه و بندر بوشهر از ايران نيز آمده است. ديگر شهر و کشورها عبارتند از: تاشکند و بخارا (ازبکستان)، افغانستان، کاشغر (تورکستان چين)، پکن (چين)، مصر، تونس، قازان (تاتارستان-روسيه)، باتومي (گرجستان)، کريمه (اوکراين)، الجزاير، بن غازي (ليبي)، بمبئي، الله آباد و کلکته (هندوستان).

در زير متن اصلي اين سند-خبر تاريخي به همراه ترجمه‌ي فارسي آن، سپس چند توضيح کوتاه را داده‌ام. کلمات و پسوندهاي تورکي و نامها به املاي مدرن و فونتيک ترکي نوشته شدند.


Sunday, October 9, 2016

ایضاحاتی در باره‌ی کاربرد مودرن و دموکراتیک دو نام تورک و آزربایجان


ایضاحاتی در باره‌ی کاربرد مودرن و دموکراتیک دو نام تورک و آزربایجان

 

مئهران باهارلی





تورک به معنی مودرن و دموکراتیک

عده‌ای معتقدند که یک ملت واحد به نام تورک، در گستره‌ی پهناوری از سیبری تا خاورمیانه و از چین تا قلب اوروپا وجود دارد. اما من معتقدم که در قرن بیست و یکم، نه یک همچو ملت واحد تورک، بلکه «گروه ملل به لحاظ زبانی و فرهنگی خویشاوند تورکیک» وجود دارد. ملل تورکیک، علی رغم آن که تا گذشته‌ای نزدیک اغلب تورک و زبان‌هایشان هم تورکی نامیده می‌شد، در عصر حاضر ملت‌هائی متشخص و جداگانه بشمار می‌روند. هرچند امروز نیز ملل داخل در هر کدام از زیرمجموعه‌های آن مانند اوغوز، قیپچاق، قارلوق، سیبری، اوغور، ... نسبت به اعضای دیگر آن زیرمجموعه به هم بسیار نزدیک هستند.

من، هم‌زمان با دفاع از ضرورت حیاتی نزدیکی، همبسته‌گی، هم‌سوئی و هم‌کاری حداکثری انسانی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بین ملل و دول تورکیک؛ مدافع اندیشه‌ی یگانه‌گی ملی و یا لزوم وحدت آن‌ها در قالب یک کشور و یک دولت و یک حاکمیت سیاسی نیستم. زیرا این آرمان رومانتیک بر خلاف گذشته و از جمله آغاز قرن بیستم، در قرن بیست و یکم معقول، عملی و واقع‌گرایانه نیست؛ روند تاریخی طولانی تشکل، تکامل، تطور و تبارز این ملل به صورت گروه‌های ملی - اتنیکی متشخص و مستقل تورکیک را نادیده گرفته، هویت ملی مودرن آن‌ها را نفی و انکار می‌کند.

در ایران هم، در حال حاضر نه یک، بلکه اقلا چهار گروه ملی تورکیک خویشاوند به نام‌های «تورک»، «تورکمن»، «خلج» و «قازاق» ساکن هستند. هر نوع تصنیف و صورت‌بندی و کاربرد نام‌های ملی به غیر از این چهار نام برای هر کدام از آن‌ها؛ یعنی به ترتیب «تورک»، «تورکمن»، «خلج»، «قازاق»، در منابع داخلی و در منابع خارجی، به هر زبانی، از سوی هر کسی، چه به طور رسمی و چه به طور غیر رسمی و با هر نیت و هدفی، با واقعیت‌های موجود و خودنامگذاری‌ها و روایت‌های هویتی خود این مردم در تناقض بوده، در نتیجه نادرست است.




Monday, October 3, 2016

راسیسم، آزمایش ژنتیک و تغییر نام موغولی ساوجبلاغ !


راسيسم، آزمايش ژنتيک و تغيير نام مغولی ساوجبلاغ !

وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی

نوشته شده در يکشنبه ۸۹/۹/۷ ساعت ۷:۶ عصر، توسط حسين عسکری 

مردم دشمن چیزی هستند که به آن جاهلند. (امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، حکمت۱۳).

نام شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز، به معنای «چشمه‌ي سرد» است. علامه علی‌اکبر دهخدا و دکتر محمد معین، ساوجبلاغ را یک واژه‌ي تورکی می‌دانند. مرحوم جلال آل احمد در کتاب اورازان، املای این کلمه را «ساوجبلاق» نوشته است. دکتر محمدجواد مشکور در کتاب نظری به تاریخ آزربایجان می‌نویسد: «ساوج در اصل همان سویوق تورکی، به معنی سرد بوده است».

حدود سه ماه است که یکی از مخالفان نام «ساوجبلاغ» که اتفاقا" ادعای پژوهش و دانش هم دارد، طی سلسله پیامهای ژورنالیستی نژادپرستانه در لوای «تورک‌ستیزی» و «دفاع از فرهنگ و تاریخ ایران باستان»، همدلی فرهنگی و قومیتی موجود در شهرستان ساوجبلاغ را نشانه رفته است. به قدری این پیامها آلوده به «راسیسم» است که بنده بابت همه‌ي آنها از محضر خوانندگان گرامی عذرخواهی می‌کنم.

ماجرا بر می‌گردد به پاییز ۱۳۸۴ خورشیدی و جلسه‌ي «کومیته‌ي کارشناسی تغییر نام شهرستان ساوجبلاغ» که بنده هم یکی از اعضای آن کومیته بودم. پنج سال از آن جلسه می‌گذرد و نتیجه‌اش مخالفت مطلق و مشروط اکثریت غالب آن اعضاء با تغییر نام ساوجبلاغ بود. الا یک نفر به نام آقای «م» که علت تشکیل آن جلسه هم، نامه‌ي انتقادی او به فرماندار وقت ساوجبلاغ بود. بگذارید ماجرا را از اول بر اساس یادداشتهایم و فایل صوتی باقی مانده از آن جلسه، خدمت خوانندگان گرامی روایت کنم. بی‌شک قضاوت نهایی در این باره با خوانندگان است. این وبلاگ هم آماده‌ي انعکاس دیدگاههای مختلف مخاطبان است.