Thursday, August 31, 2017

تشکيل «حزب اتحاد اسلام» در خوي، سلماس و اورميه


تشکيل «حزب اتحاد اسلام» در خوي، سلماس و اورميه

به روايت

ابوالقاسم امين الشرع خويي (ميرزا ابوالقاسم بن اسدالله تسوجي خويي) (۱۸۶۱-۱۹۳۰ م.)

بخشي از

«تاريخ تهاجمات و جنايات ارامنه، اسماعيل سيميتقو و سردار ماکو در آزربايجان»
(مقدمه، لغتنامه، ويرايش و بازنويسي: مئهران باهارلي)


۱- در بيان بدو ظهور فتنه در اورميه مابين مسلمانان و نصارا و عواقب کارهاي آن سامان

.....

بعد از آمدن روسها به ايران حقيقتاً مسيحي‌هاي ايراني جان تازه‌اي پيدا کرده و جسارتي خارج از اندازه يافته بودند. چه در عالم خيال، ديگر مملکت را مخصوص خودشان مي‌پنداشتند. و از آنجايي که بالخصوص اين جماعت خاج‌پرست، عموماً مردمان عاقل و در امور دنيا بصيرت و جديت و فعاليتي را دارا هستند، لهذا جماعت نصارا و ارمني، با وجود بينونت مذهب و مخالفت مليتي که دارند، اظهار اتحاد کرده و دست به دست داده و هر دو گروه به منزله‌ي يک گروه شده بودند. با وجودي که اختلاف مذهبي در ميان اين دو گروه بسيار است و هر يک ديگري را بر باطل مي‌دانند.

بر خلاف مسلمانان که از براي خودشان چندين مذاهب و مسالک مختلفه درست کرده و ابداً با همديگر ملاحظه‌ي جنبش و اتحاد اسلامي نکرده و از منافع اتفاق و اتحاد، پيوسته بي‌نصيب و بي‌بهره مانده‌اند. و از اين جهت ذليل و زبون‌ترين اهل عالَم واقع شده و هيچ وقت نمي‌توانند که کاري از پيش ببردند. کانّه اين فقره در حقيقت، سوء القضائي است که در حق اسلاميان از اول به قلم قضاء رفته است. چه حسّاً منافع اتفاق و دست به دست دادن را در خارجه‌ها در اين جزء زمان مي‌بينيم. و با همه‌ي اينها باز در مواقع، اين صفت نفاق همچون سر افعي از سينه‌ي اسلاميان نمودار مي‌شود و کارها به فوت مي‌رود. و شعر

«دولت همه ز اتفاق خيزد
بي‌دولتي از نفاق خيزد»

را همه در سينه حفظ کرده، ليکن در موقع عمل کردن، دست قضاء چشمها را بربسته و به مضمون آن عمل نمي‌نماييم. و اين نيست مگر به مخالفت قلم تقدير با تدبير .



Tuesday, August 29, 2017

جمشید سوباتای‌لی آوشار اورومی (جمشیدخان مجدالسلطنه افشار اورومی) والی آزربایجان نیمه‌مستقل- تحت الحمایه‌ی امپراتوری عوثمان‌لی (٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اکتبر ۱۹۱۸)

جمشید سوباتای‌لی آوشار اورومی، ١٨٦٤-١٩٤٠

(جمشیدخان مجدالسلطنه افشار اورومی) 

والی آزربایجان نیمه‌مستقل- تحت الحمایه‌ی امپراتوری عوثمان‌لی

(٨ ژوئن ۱۹۱۸ - اول اکتبر ۱۹۱۸) 

Saturday, December 17, 2011 

مئهران باهارلی


سؤزوموز

یکی از رهبران سیاسی و نظامی، روشن‌فکران و محققین تورک و شخصیت‌های برجسته‌ی تاریخ معاصر ملت تورک، آزربایجان و تورک‌ایلی، از سابقون تورک‌گرایی مودرن و پیش‌گامان حرکت ملی دموکراتیک تورک که توسط تاریخ‌نگاری‌های ایرانی و آزربایجانی، و طیف‌های گوناگون آزربایجان‌گرایان فارس‌گرا و روس‌پرست‌ از صحنه‌ی تاریخ و حافظه‌ی تاریخی ملت تورک بالکل حذف شده است، «جمشید سوباتای‌لی آوشار اورومی» (جمشید خان مجدالسلطنه افشار اورومی) می‌باشد. برای ملت تورک ساکن در ایران جمشید سوبا‌تای‌لی آوشار اورومی دارای همان مقامی است که محمدامین رسول‌زاده برای جمهوری آزربایجان و مصطفی کمال آتاتورک برای جمهوری تورکیه – البته بدون مرتکب شدن به اشتباهات آن‌ها - داراست.

من در این سری از مقالات خود که به جمشید سوبا‌تای‌لی آوشار اورومی (جمشید خان مجدالسلطنه افشار اورومی) اختصاص داده‌ام سعی کرده‌ام برای نخستین بار - با استفاده از معلومات پراکنده و گاهاً متناقضی که در باره‌ی وی در اینجا و آنجا ذکر شده - وی را به عنوان یک شخصیت و رهبر برجسته‌ی تورک و از پیشگامان تورک‌گرایی مودرن و دموکراتیک معرفی، و تصویری مقدماتی اما حتی المقدور جامع و کلی از حیات وی ترسیم نمایم. اومید دارم که به مرور زمان، کاستی‌های این گام اول (به سبب ضیق اسناد آرشیوی و منابع و کمبود داده‌های لازم) و اشتباهات محتمل آن توسط محققین، خواننده‌گان و علاقه‌مندانی که دسترسی به اسناد آرشیوی و منابع و داده‌های موثق و بیشتری دارند تصحیح و تکمیل گردند

مئهران باهارلي

Monday, August 28, 2017

کلمه‌ی آزری-آذری، یاء النسبة عربی- يای نسبت فارسی و شبه‌ریشه‌شناسی آن بر اساس قوم آز

کلمه‌ي آزري-آذري، ياء النسبة عربي- ياي نسبت فارسي و شبه‌ريشه‌شناسي آن بر اساس قوم آز

مئهران باهارلي

Monday, May 14, 2012

سؤزوموز

خلاصه: کلمه‌ي آزري، نه به لحاظ ريشه‌شناختي و نه به لحاظ ساختاري و آواشناسي، کلمه‌اي تورکيک نيست. آزري در زبان عربي به معني منسوب به آزربايجان است. اين کلمه توسط مولفين عرب دوره‌ي اسلامي، در جهان عرب، بر اساس قواعد زبان عربي و با استفاده از پسوند .ي النسبه‌ي عربي ايجاد شده است. ريشه‌شناسي کلمه‌ي آزري با ربط دادن آن به زبان تورکي و قومي بنام آز که در متون اورخون ذکر شده، نه «حقيقت علمي» و نه «نظريه‌ي علمي» است. بلکه صرفاً «پيشنهاد»ي است غير علمي و «ادعا»ئي ناشي از  فتيشيسم نام آزربايجان و قوميت‌گرايي افراطي آزربايجاني. ريشه‌شناسي‌هاي تورکي براي کلمه‌ي آزري (و نام آزربايجان) که از سوي آزربايجان‌گرايان انجام مي‌گيرد نمونه‌اي از شبه‌ريشه‌شناسي (Pseudo-etymology) و گوروپيسم (Goropism) بوده، فاقد ارزش و اعتبار علمي است.

Sunday, August 27, 2017

من در هيچ مديايي به جز «وئبلاگ سؤزوموز»، و به هيچ نامي به جز «مئهران باهارلي» نمي‌نويسم


من در هيچ مديايي به جز «وئبلاگ سؤزوموز»، و به هيچ نامي به جز «مئهران باهارلي» نمي‌نويسم.

مئهران باهارلي

مشاهده‌ي مقبوليت فزاينده، کاربرد روزافزون و بازنشر مکرر افکار، ايده‌ها، اصطلاحات، نوانديشي‌ها، نوواژه‌ها و نتايج تحقيقات، حتي بسياري از گرافيک‌ها و طراحي‌هاي من از سوي مردم و صاحب‌نظران، بويژه نسل جوان تورک امري خوشايند است. من اينگونه محصولات روشنفکري خود را سالهاست که منحصراً در «وبلاگ سؤزوموز» و تنها با نام «مئهران باهارلي» (در گذشته «مهران بهاري»)، به طور متمادي و متناوب به روز کرده و منتشر مي‌نمايم.

اخيراً ديده مي‌شود که موج نوشته‌هايي به نامهاي گوناگون، که مدافع و مبلغ افکار و اصطلاحات و مفاهيم مطرح شده توسط اينجانب‌اند در رسانه‌هاي گوناگون پخش مي‌شوند. اين امر، در نفس خود امري مثبت و قابل تقدير است. اما عينيت و تشابه افکار مطرح شده و يا بکار رفته در اين نوشته جات و رسانه‌ها که به قلم مولفين ديگري است، باعث شده که در نزد برخي افراد اين گمان بوجود آيد که نوشته‌هاي مذکور و حتي خود اين رسانه‌ها به اينجانب تعلق دارند. من در اينجا تعلق اين گونه نوشته جات و رسانه‌ها به خود را تکذيب مي‌کنم. من، مانند گذشته اکنون هم، در هيچ مديايي به جز «وئبلاگ سؤزوموز»، و به هيچ نامي به جز «مئهران باهارلي» نمي‌نويسم. هيچ نوشته‌اي با هر نامي به جز مئهران باهارلي و به جز آنهائي که در وئبلاگ سؤزوموز منتشر شده‌اند (و برخي از آنها در کانال تلگرامي سؤزوموز به صورت پدف بازنشر مي‌شوند)، حتي اگر عيناً حاوي اصطلاحات و افکار مطرح شده از سوي اينجانب باشند، از آن من نيست.

Saturday, August 26, 2017

در ضرورت آغاز «روند تورکی‌سازی»- «تورک‌جه‌له‌شدیرمه سوره‌جی»

در ضرورت آغاز «روند تورکی‌سازی»- «تورکجه‌له‌شدیرمه سوره‌جی»

 

مئهران باهارلی- ٢٠٠٧

این مقاله در اعتراض به گشایش نخستین و تنها شعبه‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ایران، در شهر تبریز مرکز تورک‌ایلی نوشته شده است.

سؤزوموز


ما دیگر این ننگ را نمی‌پذیریم


گفته‌اند «اگر می‌خواهید یک ملت را نابود سازید، از تخریب زبان آن ملت شروع کنید». اگر دارای زبانی هستید، یعنی که دارای دنیائی هستید. دفاع از این دنیا، حقی است که زیستن و مسئولیتی است که تاریخ به شما داده است. زبان امری فرعی نیست. دیگر نمی‌توان ملت تورک را با دروغ‌هائی مانند «مهم درک هم‌دیگر و افاده‌ی مرام به هر زبانی است» فریب داد. این، دروغ محض است. زبانی استعماری و تحمیلی مانند فارسی، به جای آنکه هم‌بسته‌گی ایجاد نماید، تجزیه و افتراق ببار می‌آورد. به جای ایجاد ارتباط با زبانی تحمیلی؛ سکوت، و به جای رضایت به زبانی استعماری، جدائی انتخابی به دفعات بهتر و شریف‌تر است. ما زبانی از آن خود داریم و آن ما را بس است. ما از تمام جهات بر علیه زبان فارسی عنصر قومی مسلط و نظام حاکم بر مائیم. این حاکم گاهاً در قالب چپ و کومونیست، گاهاً در قالب مذهبی و بنیادگرا، گاهاً در قالب روحانی شیعی و آیت الله، گاهاً در قالب ملی‌گرا و لیبرال و مقام رسمی و روشن‌فکر مرکزنشین و محقق و دانشگاهی و فعال سیاسی .... فارس و گاها ًدر قلق آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرای ایران‌گرا و چپ تورک ایرانی ظاهر می‌شود. ما با آن‌ها به زبان تورکی خطاب خواهیم کرد و دیگر هرگز فریفته‌ی استعمار و نژادپرستی فارسی در لفافه‌ی کلی‌گوئی‌های «زبان مشترک»، «مردم‌سالاری»، «تمامیت ارضی»، «برادری اسلام»، «عالم تشیع»، «مارکسیسم»، «جهانی شدن» .... نخواهیم شد. آری، ما با زبان تورکی بر علیه استعمار و نژادپرستی فارسی، بر علیه زبان تحمیلی و قاتل فارسی عصیان خواهیم نمود. امروز در ایران، زبان نافرمانی و عصیان، تورکی است. زینهار، که سیاست سرکوب و نادیده گرفتن ملت، زبان و فرهنگ تورک از طرف دولت، نخبه‌گان و قوم فارس، تنها به آزاد شدن پتانسیل نفرت و شعله‌ور شدن آتش انتقام‌جوئی در میان ملت تورک کومک می‌کند. 

Thursday, August 17, 2017

از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان: فیوضات و طراحی نسل‌کشی ملی و زبانی تورکی در ایران

از خیانت‌های آزربایجان‌گرایان: فیوضات و طراحی نسل‌کشی ملی و زبانی تورکی در ایران

 

مئهران باهارلی


در زیر مراسله‌ای از ابوالقاسم فیوضات، یکی از «آزربایجان‌گرایان» و از «آزادی‌خواهان» مشهور تبریز در دوره‌ی مشروطیت، از رهبران جنبش آزادی‌سِتان و مدیر نشریه‌ی «تجدد» اورگان آن حاکمیت ایران‌گرا، یکی از نخستین طراحان سیاست نسل‌کشی ملی و زبانی ملت تورک در تاریخ که در نزد آزربایجان‌گرایان از «مفاخر آزربایجان» شمرده می‌شود را آورده‌ام. در این مراسله که فیوضات آن را در سال ١٩٢٣ یعنی دو سال قبل از سقوط دولت تورک قاجار خطاب به وزارت معارف دولت مشروطه – حکومت کودتای سردار سپه نوشته، وی تدابیر و اقدامات جامعی را برای ترویج زبان ملی فارسی و اتحاد لسان (یک‌سان‌سازی زبان)، فارس‌سازی ملت تورک، و نسل‌کشی ملی و زبانی ملت تورک به دولت ایران پیشنهاد می‌کند.




Monday, August 14, 2017

سايين، سايقين، سايقيلي، سايلاماق، سايلاو، سايينساماق

سايين، سايقين، سايقيلي، سايلاماق، سايلاو، سايينساماق

مئهران باهارلي

Wednesday, June 13, 2012

«سايين» عره‌بجه-فارسجا «جناب، گرامي، محترم، عزيز، سرکار» گيبي کليمه‌له‌رين تورکجه قارشيليغي اولوپ؛ سايقي ده‌يه‌ر، ريعايه‌تلي، حؤرمه‌تلي، سايقيني حاقق ائده‌ن کيمسه دئمه‌کدير. سايين کليمه‌سي تورکييه ديشيندا، گونوموز ايران- تورک‌ائلي‌نين (ائتنيک آزه‌ربايجان‌ين) يازيلي «تورکجه»سينده ده منيمسه‌نميش و گئنيشجه قوللانيلير. آنجاق آزه‌ربايجان رئسپوبليکاسيندا و اورانين اده‌بي ديلي اولان «آزه‌ربايجانجا»دا سايين دئگي‌سينه قارشي اولومسوز تپگيله‌ر و ديره‌نج واردير. حتتا اونون يانليش اولدوغو ايدديعا ائديلير. اويسا، سايين کليمه‌سينده تورکجه آچيسيندان ياپيسال و آنلامسال اولاراق هر هانسي بير يانليشليق سؤز قونوسو دئييلدير. يانليش اولان بير دوروم وار ايسه، او دا آزه‌ربايجان رئسپوبليکاسي‌نين يازيلي و اده‌بي ديلي اولان آزه‌ربايجانجادان، ١٩٣٧‌ده تصويب اولونموش بير ياسا و قانونا هله ده اوياراق، تورکجه دئگيله‌ري ديشلاما و قيراقلاما؛ فارسجا، عره‌بجه و روسجا کليمه‌له‌ري تورکجه اولانلارا اوستون توتوپ يئي‌له‌مه‌کدير.

موغولجا سايين: تورکييه‌ده تورک ديل دئوريمي ايلله‌رينده يازيلي ديلده يايقينلاشديريلان سايين دئگيسي، چاغاتاي تورکجه‌سينده‌ن، او دا مونقولجادان آلينتيدير. بورادا هر هانسي بير سورون يوخدور. اوچرا (زيرا) تورکجه‌ده وار اولان بوتون موغولجا، حتتا باشقا آلتاي ديلله‌رينده‌ن آلينتيلانان کليمه‌له‌ر، بيزيمکي و تورکجه قبول ائديلير.

گئرچي مونقولجاداکي سايين کليمه‌سي‌نين اؤزو، اصلينده اويقور تورکجه‌سينده «ساغين» (ساغلام) کليمه‌سينده‌ن آلينميش و سس ده‌ييشيمينه اوغراياراق داها سونرالار سايين اولموشدور. يعني تورکجه کؤکه‌نليدير: ساغين- سايين (تورکجه -غي -وي`له‌ر مونقولجادا -يي اولور. ياقوتجادا ه «قاويتي» دئگيسي‌نين موغولجادا «قاييچي» اولدوغو گيبي. بو تورکجه کؤکه‌نلي کليمه داها سونرالار فارسجايا «قيچي» اولاراق گيرميشدير). مونقول ديلله‌رينده «سايين» کليمه‌سي‌نين چوخلو ده‌ييشگه‌سي واردير: سايخان، ساين، سئن (داگورجا)، سن (اوردوسجا)؛ سائن (خالخاجا)؛ هائن (بورياتجانين خوري لهجه‌سي)؛ هنگ (بورياتجانين آلارجا لهجه‌سي)؛ هائنگ (بورياتجا)، ...

خوراسان‌لی دده ایلیاس‌دان تورک‌جه بیر رساله- سؤزلوک و قایناق‌لار


 

بیرینجی بؤلوم: خوراسان‌لی دده ایلیاسدان تورک‌جه بیر رساله، فصل فی بیان خلوت المشایخ رحمه الله لِبابا الیاس خراسانی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_14.html

ایکینجی بؤلوم: خوراسان‌لی دده ایلیاسدان تورک‌جه بیر رساله- سؤزلوک و قایناق‌لار

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_67.html

خوراسان‌لی دده ایلیاس‌دان تورک‌جه بیر رساله

خوراسانلی ده‌ده ایلیاس‌ین تورک‌جه خلوت المشایخ رساله‌سی‌نین تصحیحی


مئهران باهارلی[1]

Wednesday, February 23, 2011 

HORASANLI DEDE İLYAS’IN TÜRKÇE HALVETNÂMESİ’NİN TASHÎHİ

فَصْل فِی بَیانِ خَلْوَةً الْمَشَایخِ رَحِمَهُ اللَّهُ لِبابا الیاس خُرَاسَانِی

خوراسان‌لی آتا ایلیاسدا‌ن - تانری یارلیقاسین- ده‌ده‌له‌رین قویتوسونو آنلاتان ته‌زگینج

HORASANLI ATA İLYAS’DAN - TANRI YARLIQASIN - DEDELERİN QUYTUSUNU ANLATAN TEZGİNÇ

فصل در بیان خلوت پیران، از -رحمت خدا بر او- بابا الیاس خراسانی 

بیرینجی بؤلوم: خوراسان‌لی ده‌ده ایلیاسدان تورک‌جه بیر رساله، فصل فی بیان خلوت المشایخ رحمه الله لِبابا الیاس خراسانی

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_14.html

ایکینجی بؤلوم: خوراسان‌لی ده‌ده ایلیاسدان تورک‌جه بیر رساله- سؤزلوک و قایناق‌لار

http://sozumuz1.blogspot.com/2017/08/blog-post_67.htm 


Saturday, August 12, 2017

تورک صرفاً نام قومی-ملی اوغوزهای غربی است، نه همه‌ی ملل تورکیک

در ایران «تورک» نام قومی - ملی «اوغوزهای غربی»، «تورکمن» نام قومی - ملی «اوغوزهای شرقی» است

 

تورک صرفاً نام قومی-ملی اغوزهای غربی است، نه همه‌ی ملل تورکیک

 

مئهران باهارلی



اکثراً سوء تفاهم در دو زمینه پیدا می‌شود: یا یک چیز را نام‌های گوناگون می‌دهند، و یا چیزهای گوناگون را یک نام.

(ایسپینوزا - اسپینوزا) 

نام‌گذاری بد اشیاء و پدیده‌ها، افزودن بر بدی‌های عالم است.

(آلبرت كامو) 

نامیدن اشیاء با نام‌های حقیقی، نشان آغاز عقل است

(ضرب المثل چینی) 

تصحیح اسامی، قدم اوّل مرد عاقل است. اگر اسامی ما به ازاء واقعی نداشته باشند، زبان هم حاکی از حقایق نخواهد بود. رفاه و تربیت هم به سامان نخواهد بود، لذا تنبیه و مجازات در موضوع خود نخواهد بود. و مردم نخواهند دانست که با دست راه بروند یا با پا.

(کونفوسیوس - کنفوسیوس)

 

در ایران چهار ملت تورکیک «تورک»، «تورکمن»، «خلج» و «قازاق» ساکن است. «تورک» نام قومی ملی «اوغوزهای غربی»، «تورکمن» نام قومی ملی «اوغوزهای شرقی» است.

یکی از روش‌های بسیار موثر که دولت‌های استعمارگر و مراکز تورک‌ستیز، برای جلوگیری از تشکل و تثبیت هویت ملی تورک در میان مردم تورک ساکن در ایران و منطقه، و بی هویت و نهایتا نابود کردن وی به کار برده و می‌برند، استفاده از نام‌های قومی و ملی جعلی، مبهم، سردرگم کننده، منسوخ شده و یا غلط است. مشهورترین این گونه نام‌ها «ایرانی» و «پارسی» است. به عنوان نمونه دولت ایران، پان‌ایرانیست‌ها و قومیت‌گرایان افراطی فارس، «ایرانی» را هم به عنوان نام تابعیت اهالی کشور ایران، هم به عنوان هویت ملی آن‌ها، هم به عنوان نام یک خانواده‌ی زبانی متعلق به زبان‌های هند و اوروپایی و هم به معنی فارس؛ و یا «پارسی» را هم به معنی فارس، هم به معنی پرس‌های باستان، هم به معنی اقلیت دینی زرتشتی در ایران و هندوستان، هم به معنی فارسی سره و ... بکار می‌برند. در حالی که نام‌گذاری دقیق و بی ابهام بدین صورت است: «ایرانی» نام تابعیت، «ایرانیک» نام خانواده‌ی زبانی، «فارس» نام تاجیک‌های غربی معاصر که زبان او فارسی و اصلا عرب و تورک تغییر زبان داده است، «پارسی» نام اقلیت زرتشتی در هندوستان، «پرس» نام یک قوم باستانی ایرانیک که ساسانیان و ... منسوب به آنند،  .....