Monday, August 22, 2022

هما ناطق فعال سیاسی تاریخ‌باف، میلیتان چپ‌گرا و خائنی ضد تورک

هما ناطق 

فعال سیاسی تاریخ‌باف، میلیتان چپ‌گرا و خائنی ضد تورک

 

مئهران باهارلی

تاریخ‌نگار معروف اما به واقع یک فعال سیاسی تاریخ‌باف، میلیتان چپ‌گرا و خائنی ضد تورک، دختر ناصح ناطق پان‌ایرانیست تبریزی و نوه‌ی جواد ناطق خطیب مشروطه‌طلب انگلیسی تبریزی. این پست‌‌فطرت سالماس و اورمو را شهر مسیحیان؛ و تورکان و مجدالسلطنه را جنایت‌کارانی که گویا اهالی آن شهرهای ارمنی و آسوری را قتل عام کردند قلمداد کرده است و با این ادعا به قول خودش حقیقتا هم: «ادیبانه‌تر بگویم: گُه زدم»؛ (هما ناطق). زهی بی شرمی!

هویت ملی انتخابی هما ناطق مانند پدر و پدر بزرگش ایرانی بود و خود را منسوب به ملت ایران ایجاد شده در دوره‌ی مشروطه با زبان ملی فارسی و بر اساس دشمنی با تورک .... می‌دانست. وی به لحاظ سیاسی یک چپ میلیتان و مارکسیست ایرانی بود و مانند پدر و پدربزرگش، ملیت تورک خود را نفی و انکار می‌کرد و تمایلات بارز پان‌ایرانیستی و تورک‌ستیزی و سنی‌ستیزی و عثمانلی‌ستیزی (و کوردستیزی و عرب‌ستیزی) و ارمنی‌پرستی و ازلی‌دوستی و ذهنیت صلیبی علنی ‌و حمایت از تروریسم ازلی و مشروطه‌طلب و ارمنی و آسوری و .... داشت.

در شکل‌گیری تورک‌ستیزی هما ناطق عواملی چون منسوبیت به خانواده‌ای مشروطه‌طلب انگلیسی ضد تورک، داشتن پدربزرگی ازلی، برخاسته‌گی از نسل نخبه‌گان مانقورت تبریزی - شهری که در دو قرن اخیر کانون ایران‌گرایی فارس‌محور ضد تورک بود و اکنون کانون آزربایجان‌گرایی ضد تورک است–، جریان چپ – کومونیسم ایرانی (از حزب توده گرفته تا فدایی اکثریت و اقلیت و ...) که از همان آغاز پیروی سیاست‌های ضد تورک روسیه بود، تعلق خاطر به افراطی‌گری و تروریسم که در ایران توسط جریانات ضد تورک ازلی و مشروطه‌طلب و ارمنی و .... تمثیل می‌شد؛ زنده‌گی در تهران رضاشاهی، تحصیل در دبستان ارمنی و دبیرستان زرتشتی و سپس تحصیلات عالی و حیات در فرانسه، ... چهار عنصر که دشمنی با تورک را به مولفه‌ای از هویت خود تبدیل کرده‌اند، .... نقش داشت.

در آثار هما ناطق علاوه بر نفرت از تورک، دوری از متودولوژی و اخلاق علمی و انکار و نادیده گرفتن و ناموجود کردن تاریخ تورک و ملت تورک و هویت ملی تورک در مورد شخصیت‌ها و جریانات تاریخی سیاسی و عقیدتی و ... که بررسی کرده، تحقیر تورک بودن و فرهنگ تورک، وارونه‌نویسی گستاخانه‌ی وقایع تاریخی و تحریفات و سانسورها و افترائات و دروغ‌پردازی‌های آشکار کاملا مشهود و حاکم است. این آثار تماما ایدئولوژیک و غیر علمی بوده و صرفا می‌باید از آن‌ها برای مهندسی معکوس – اخذ بعضی اسناد و نقل قول‌ها که وی از منابع تاریخی آورده و رد بقیه‌ی تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها و تفسیرهای متعلق به خود هما ناطق - استفاده کرد.

هما ناطق اصلا تبریزی است، اما – شاید به سبب کار موقت پدرش به عنوان مهندس راه - در اورمیه متولد شده است. هویت ملی انتخابی خاندان تبریزی ناطق - بر خلاف روند مرسوم در آن دوره در اورمیه که نخبه‌گان آن خود را تورک می‌دانستند - ایرانی ضد تورک، و نه تورک دوست‌دار تورک بود. بدین دلیل می‌باید هما ناطق نه به صورت اهل اورمیه، بلکه اصلا تبریزی و صرفا متولد در اورمیه معرفی شود. علاوه بر آن وی در اورمیه نزیسته و اهلیتی با آن، به لحاظ هویت قومی و فرهنگ بومی و باورها و سنن ... که همه بر اساس تورکیت بودند و هستند کسب نکرده است. وی که اورمیه و سلماس را در دو دهه‌ی اول قرن بیستم شهرهایی ارمنی و آسوری تقدیم می‌کند، حتی خبر نداشت که درصد اهالی بومی منسوب به این دو گروه در آن دوره در داخل این شهرها چیزی حدود ١-٣ درصد بود. هیچ اورمیه‌ای همچو خزعبلی را که هما ناطق ادعا کرده بر زبان نمی‌آورد. این یک فقره به تنهایی اثبات می‌کند که وی کوچک‌ترین معلومات و ارتباطی با اورمیه و واقعیات آن نداشت و یا عامدانه دروغ‌پردازی کرده است.[1]

نوت- ناصح ناطق، پدر هما ناطق مولف رساله‌ی «چهره‌ی تابناک خیابانی»، فرزند میرزه جواد ناطق تبریزی (از مشروطیت‌طلبان ازلی تبریزی) است. وی که از شیفته‌گان زبان و ادب فارسی بود، علی رغم «ملیت تباری» تورک‌اش، به لحاظ «هویت ملی انتخابی» خود را منسوب به ملت ایران می‌دانست. ناصح ناطق یک ناسیونالیست فاناتیک ایرانی معتقد به ملت ایران و زبان ملی فارسی و داستان‌هایی از این قبیل، یک شخص مرتجع و تاریک‌اندیش به شدت مخالف زبان و هویت تورک بود. وی مولف آثاری نژادپرستانه چون «در باره‌ی زبان آذربایجان» و «زبان آذربایجان و وحدت ملی» است که از سوی موقوفات پان‌ایرانیستی محمود افشار منتشر شده است. ناصح ناطق یک آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست (یعنی قائل به «قوم آزربایجانی» که جزئی از «ملت ایران» است و خواستار تبدیل زبان و هویت تورک‌های ساکن جوغرافیای آزربایجان به فارس با استفاده از روش‌های خشن و جبر دولتی) و از مؤسسین «جمعیت آذربایجان» در دهه‌ی ٤٠ بود.

دوکتور جواد هیئت هم آزربایجان‌گرای پان‌ایرانیست بودن ناصح ناطق را تائید کرده است: «مهندس ناطق، هم خودش را آزربایجانی متعصب معرفی می‌کرد و هم دشمن زبان مادری‌اش تورکی بود». بنا به دوکتور هئیت «ناصح ناطق در اوایل انقلاب بر علیه جمعیت آزربایجانی‌ها به صرف تورکی صحبت کردن در نشست‌ها، برای جمهوری تازه تاسیس اسلامی خبرچینی و با هدف بستن آن جمعیت تلاش می‌کرد».[2]


[1] دستور موکد خیابانی برای تحمیل زبان فارسی به کودکان تورک و تنبیه آنان به جرم تورکی‌گویی

https://sozumuz1.blogspot.com/2018/07/blog-post_8.html

[2] خاطرات من و پدرم؛ دوکتر جواد هیئت؛ صص ٢٦٩-٢٧١

No comments:

Post a Comment