Sunday, April 2, 2023

نفاق و بی اخلاقی سیاسی حزب توده‌ی ایران و شاخه‌ی تبریز آن فرقه‌ی دموکرات آزربایجان

 نفاق و بی اخلاقی سیاسی حزب توده‌ی ایران و شاخه‌ی تبریز آن فرقه‌ی دموکرات آزربایجان

 

حتی تاسیس حزب توده‌ی ایران با نفاق و بی اخلاقی و شارلاتانیزم همراه بود. این حزب پس از افراطی‌بازی‌های کومونیستهایی مانند پیشه‌وری در جریان کودتای جنگل و فرقه‌ی کومونیست و ... با صلاح‌دید مقامات شوروی تاسیس شد و به عنوان تاکتیکی برای رد گم کردن و فریفتن مردم، خود را به جای کومونیست، «توده» نامید. در حالی که یک حزب کومونیست بولشویکی روسوفیل بود.

سند اول که سرمقاله‌ای منتشر شده در اورگان مرکزی حزب توده در سال ١٣٢٧ است، نمونه‌ی اعلای نفاق و شارلاتانیسم سیاسی است. چرا که در آن برای عوام‌فریبی مانند یک حزب اسلام‌گرا و اسلامیست از اصطلاحات مذهبیون چون «علیه السلام» و «مومنین» و استناد به «آیات قرانی» و «احادیث» ..... استفاده، و از «اسلام واقعی» و «شریعت» و «ارتداد» صحبت می‌کند. اینکه یک حزب کومونیست، از «اسلام واقعی» و «شریعت» یعنی دولت دینی فاشیستی و «ارتداد» یعنی تکفیر غیر مومنین دفاع می‌کند، خود یک فاجعه‌ی دیگری است .....

البته در اینجا حقیقتی نهفته است. زیرا ایدئولوژی کومونیستی به واقع نوعی دین و مذهب است که آن را با بنیادگرایی دینی اسلامی از یک مقوله می‌سازد. به واقع مانند مفاهیم اسلام واقعی و ارتداد و استناد به آیات قرآنی و احادیث در نزد اسلام‌گرایان، در ادیان کومونیستی نیز معادلین آن‌ها یعنی کومونیسم واقعی و ارتداد از آن در شکل تروتسکیم و رویزیونیسم و .... و استناد به آیت‌واره‌های مارکس و لنین و استالین و مائو و ... وجود دارد. 

به همین سبب، نزدیکی چپ کومونیستی به جریانات بنیادگرایی دینی اسلامی و شیعی تصادفی نیست. همین واقعیت است که باعث شد در ایران گلسرخی کومونیست حضرت علی را اولگوی خود بداند، چپ اسلامی در شکل مجاهدین خلق و خط امامی‌ها و ... ظهور کند و حزب توده علاوه بر دولت شرعی جمهوری اسلامی، به خلخالی که یک جانی بنیادگرای شیعی همجنس با داعش بود رای بدهد. و امروز هم گروه‌های رنگ و وارنگ چپ افراطی در سرتاسر جهان از روسیه تا آمریکای لاتین، از حاکمیت موللاهای شیعه‌ی فارس حمایت کنند ...  


ادبیات استالینیستی

 اساسا بی اخلاقی سیاسی و ادبیات تخریبی و شبه نقد و خشونت زبانی و استفاده از ادبیات تکفیری و ترور شخصیت به عنوان یک شیوه‌ی سیاسی ... مزمن و گسترده در ایران یکی از محصولات فرعی چپ روسی مخصوصا حزب توده و شاخه‌ی تبریز آن فرقه‌ی دموکرات آزربایجان است..... ارکان ادبیات استالینیستی را خشونت‌طلبی، ترورگری، شخص‌پرستی، گزاف‌گویی و بزرگ‌نمایی، ادبیات شعاری، شیوه‌های غیر اخلاقی مبارزه‌ی سیاسی مانند ترور شخصیت، (افترا، برچسب‌زنی، اتهام‌زنی‌های دروغین و مرعوب کننده با هدف تخریب شخصیت و شهرت و محبوبیت افراد، ارائه‌ی تصویر نادرست از مخالفین و رقبای سیاسی، قلب واقعیت و ارائه‌ی تصویری غیر واقعی از آن‌ها، دست‌کاری و دگرگون جلوه دادن نظرات آن‌ها، شیطان‌سازی، لجن‌مالی، ایجاد ارعاب و وحشت در باره‌ی قربانیان، زیرآب‌زنی، ناسزا، سرانجام حذف آن‌ها، ...) تشکیل می‌دهد.

مانند پدیده‌ی «تروریسم مودرن» و «ترور درون تشکیلاتی»، پدیده‌ی «ترور شخصیت به عنوان یک شیوه‌ی سیاسی» هم، ره‌آورد مجاهدین و فدائیان قفقاز، تورک‌های چپ ایرانی نخستین، آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست به ایران و تورک‌ایلی است. بویژه «حزب توده‌ی ایران» و شاخه‌ی تبریز آن «فرقه‌ی دموکرات آزربایجان» در شیوع ادبیات موسوم به استالینیستی در تورک‌ایلی و ایران مسئول درجه اولند.

به عنوان نمونه پیشه‌وری در نوشته‌های خود به هنگام عضویت در دفتر باکوی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان (شعبه‌ی تبریز فرقه‌ی دموکرات ایران)، فرقه‌ی عدالت، فرقه‌ی کومونیست و ... بر علیه کوچک‌خان، مساوات، عثمانلی - تورکیه، تورک‌گرایان، مخالفین سیاسی، ...... و سپس در دوره‌ی حکومت ملی آزربایجان بر علیه سابقون تورک‌گرا، تورکیه، مخالفین سیاسی، .... با گشاده‌دستی شیوه‌ی ترور و تهدید و تخریب و تخطئه‌ی شخصیت را بکار برده است.

پس از انقلاب اصطلاحاتی مانند «سگ زنجیری امپریالیسم، عامل سیا و موساد، دشمن خلق‌های تحت ستم، مداحان نوکر صفت امپریالیسم، توطئه‌های خائئانه، گروهک‌های مائوئیستی، چماق‌داران ارتجاع، اوباشان، این به اصطلاح حزب، مزدوران رژیم، مشتی لیبرال، دنباله‌روی بورژوازی، و ....» از کلیشه‌های ثابت اعلامیه‌ها و نشریات حزب توده و فرقه‌ی دموکرات آزربایجان بود.

در سند دوم که اعلامیه‌ی فرقه‌ی دموکرات آزربایجان شعبه‌ی ایالتی حزب توده‌ی ایران در باره‌ی حرکت خلق مسلمان شریعت‌مداری است و در آن دولت جمهوری اسلامی ایران را دعوت و تشویق به سرکوب خونین آن حرکت می‌کند، کلیشه‌های ادبیات استالینیستی و شیوه‌های مرسوم آن مانند ترور شخصیت، خشونت‌طلبی، اتهام‌زنی، ارائه‌ی تصویر نادرست از مخالفین و اشخاص، گزاف‌گویی و بزرگ‌نمایی، ادبیات شعاری،  ... به روشنی مشاهده می‌شود: «لانه‌ی فساد، اوباشان این حزب، ضد انقلاب، دفاع از اشغال مقر حزب، وارد آوردن ضربه‌ی مهلک، حمایت از اعدام طرف‌داران حزب، پیکار علیه ضد انقلاب، زخم خورده، ریشه‌کن کردن، عمل قاطعانه و جان‌بازانه، ضربه‌ای مهلک، ...».

آزربایجان‌گرایان و شیوه‌ی ترور شخصیت

امروز هم آزربایجان‌گرایان پان‌ایرانیست و آزربایجان‌گرایان استالینیست به طور گسترده از شیوه‌ی ترور شخصیت برای حذف مخالفین سیاسی و دیگراندیشان مخصوصا معتقدین به هویت ملی تورک و لجن‌مال کردن شخصیت‌های تاریخی تورک استفاده می‌کنند. 

به عنوان نمونه رحیم رئیس‌نیا یک مورخ آزربایجان‌گرای سنتی تبریزی، بدین شکل به ترور شخصیت رسول‌زاده و لجن مال کردن تورک‌گرایان و مساواتیست‌ها و تورکیه و .... پرداخته و با اشغال‌گر نمایاندن عثمانلی‌ها که آزربایجان قفقاز را آزاد کردند و خلاص‌کار نشان دادن ارتش سرخ که آزربایجان قفقاز را اشغال کرد، به بازنویسی تاریخ دست زده است: «وی [رسول‌زاده] هنگامی که در عثمانی بود به حزب اتحاد و ترقی و تورکان جوان پیوست و سپس سر از حزب دموکرات مسلمان که بعدها به مساوات تغییر نام داد در آورد. حزب اخیر از منافع بورژوا - ملاک‌های آن سوی ارس پاسداری می‌کرد و در سال ١٩١٨ به یاوری تورکان اشغال‌گر قدرت سیاسی در آزربایجان شمالی را بدست آورد. ... بعد از پیروزی ارتش سرخ و برچیده شدن بساط مساواتیست‌ها در آزربایجان، رسول‌زاده که در منجلاب شوونیسم و خیانت سقوط کرده بود، از اتحاد شوروی فرار کرد و بعد از مدتی در بدری در اوروپا، سرانجام در تورکیه رحل اقامت افکند و بیش از پیش در تلاش‌های باطل پان‌تورکیستی مستغرق گشت».

No comments:

Post a Comment