دور دوم انتخابات: رقابت مناطق ملی غیر فارس با منطقهی ملی فارس (فارسستان) و تثبیت «هویتطلبی – عدالتجویی – آزادیخواهی اقوام و ملل» به عنوان «نیروی سوم» در صحنهی سیاسی ایران
مئهران باهارلی
مقدمه
١-طیفهای گوناگون ملیتگرایان فارس موسوم به ایرانی، اعم از اسلامگرا و سکولار و چپ و راست و پوزیسیون و اوپوزیسیون و سلطنتطلب و برانداز و پانایرانیست و دموکرات و اصولگرا و اصلاحطلب و ....، در راستای استراتژی عمومیشان در نفی وجود مسالهی ملتها در ایران و تبعیضات ملی و حاکمیت سیاسی ملت فارس بر کشور، یک صدا جنبهی قومی – ملی انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران و پیروزی کاندیدای تورک مسعود پزشکیان به این دلیل را انکار میکنند. در حالی که پراکندهگی آرای پزشکیان و جلیلی در دور دوم (و در دور اول) انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٣، به وضوح نشان داد که خصلت بنیادین این انتخابات مسالهی قومی – ملی بود که در صندوقهای رای به شکل رقابت مناطق ملی غیر فارس (تورک، لور، بلوچ، عرب، کورد، تورکمن، گیلک) با منطقهی ملی فارسستان (فارس) ظاهر شد. کاندیدای تورک مسعود پزشکیان به جز مازندران در تمام دیگر مناطق ملی غیر فارس شامل تورکایلی، لورستان، بلوچستان، کوردستان، تورکمنیورت، گیلان و الاحواز (عربستان) برنده، و کاندیدای فارس سعید جلیلی صرفا در منطقهی ملی فارس – فارسستان و منطقهی ملی مازنی – مازندران برندهی انتخابات شد.
٢-ملیتگرایان فارس موسوم به ایرانی همچنین منکر وجود ملت و یا قومی به نام فارس و منطقهی ملی فارسنشین با نام فارسستان در ایران هستند. اما انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٣، با قطعیت نشان داد که در ایران هم قوم فارس و هم منطقهی ملی فارس و یا فارسستان، مرکب از استانهای خراسان رضوی، یزد، کرمان، اصفهان، فارس، بوشهر و هرمزگان و سمنان وجود دارند که دارای رفتارهای ثابت سیاسی و خصلتهای ویژهی مذهبی متفاوتی در مقایسه با دیگر مناطق ملی در ایران، در شکل شعور قومی – ملی فارسی با صبغهی ضد تورک و تمایلات بنیادگرایانهی افراطی شیعی هستند.
٣-انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٣ یک بار دیگر وجود رفتارهای سیاسی در مناطق ملی بر اساس هویتهای قومی – ملی را تائید کرد. دلیل اصلی رای دادن تقریبا تمام مناطق ملی به کاندیدای تورک پزشکیان، اظهارات و اقدامات گذشتهی او در اعتراض به تبعیضات قومیتی و مذهبی و جنسیتی و منطقهای سیستماتیک و نهادینه در ایران توسط دولت این کشور بر له فارسها و شیعیان و افراطیون و فارسستان و مردان، بر علیه غیر فارسها و غیر شیعیها و غیر فارسستانیها و زنان و معتدلها بود.
٤- یکی از نتایج تاریخی و ماندگار انتخابات ریاست جمهوری ١٤٠٣، تثبیت جریان «هویتطلبی – عدالتجویی – آزادیخواهی اقوام – ملل ساکن در ایران (و گروههای مذهبی و جنسیتی و منطقهای غیر فارس و غیر شیعی و غیر فارسستانی) به عنوان نیروی سوم (همردیف حامیان اصلی نظام و مخالفان – براندازان که اساسا فارس هستند) در صحنهی سیاسی این کشور است.
بررسی نتایج دور دوم در مناطق ملی
کسانی که به پزشکیان رای دادند را میتوان در مناطق ملی تورک مرکب از دو دستهی صاحبان شعور قومی – ملی تورک و در دیگر مناطق ملی صاحبان شعور قومی – ملی مربوط به ملت خود، و طرفداران اصلاحات و اعتدال و مخالفین بنیادگرایان افراطی شیعی و سیاستهای آنها دانست. در طرف مقابل، عمدهی کسانی که در منطقهی ملی فارس و یا فارسستان به جلیلی رای دادند افراطیون مرکب از دو دستهی بنیادگرایان شیعی فارس و ناسیونالیستهای فارس (و در منطقهی ملی مازنی و یا مازندران ناسیونالیستهای مازنی) با تمایلات ضد تورک بودند.
منطقهی ملی تورک در شمال غرب: تورکایلی
پزشکیان در دور دوم انتخابات به جز قزوین و قوم، در ١٢ استان دیگر که شامل قسمتهایی از منطقهی ملی تورک و یا تورکایلی میشوند (آزربایجان غربی، آزربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، گیلان، البورز، تهران، مرکزی، همدان، کوردستان، کرمانشاه، لورستان)، برندهی انتخابات بود.
در استان آزربایجان غربی، پزشکیان در دور دوم هم برنده بود اما رای او کاهش یافته است. در حالی که بیش از ٩٠٪ تورکهای استان به او رای دادند. دلیل این امر آن است که در دور اول کوردهای استان آزربایجان غربی انتخابات را تحریم کرده بودند، در نتیجه نزدیک به تمام رایهای داده شده متعلق به پزشکیان بود. اما در دور دوم کوردها که شاهد پیروزی پزشکیان تورک در دور اول بودند به منظور جلوگیری از برنده شدن او، فعالانه در انتخابات شرکت کردند و در مقابل پزشکیان تورک، به جلیلی فارس رای دادند. زیرا تاکتیک تثبیت شدهی کوردها آن است که در استانهایی که دارای جمعیت تورک و کورد هستند (از جمله در آزربایجان غربی، خراسان شمالی)، همسو با دولت ایران رفتار کرده و به نمایندهگان دولتی و ضد تورک رای می دهند. در حالی که در استانهایی که اکثریت مطلق را دارند (مانند کوردستان و کرمانشاه و ایلام) در مخالفت با دولت ایران رفتار میکنند.
در استانهای مرکزی و همدان در دور دوم پزشکیان برنده شده است. در حالی که در دور اول در این دو استان جلیلی – به سبب وجود جمعیت انبوه فارسزبان در این دو استان و نزدیکی آنها به فارسستان که باعث آسیمیلاسیون شدید تورکهای این دو استان شده - برنده بود. با این وصف، برنده شدن پزشکیان در دور دوم، محصول رای تورکهای دارای شعور قومی - ملی تورک و طرفداران اصلاحات در این دو استان است.
در استانهای قزوین و قوم - که اولی قطعیا دارای اکثریت مطلق جمعیتی تورک است - در هر دو دوره جلیلی برنده شده که به سبب وجود جمعیت انبوه غیر تورک و ضعیف بودن نسبی شعور قومی – ملی تورک در میان تورکان ساکن این دو استان است. وجود تمایلات بنیادگرایی شیعی فارسی در میان اهالی استان قوم، و شاید وجود تمایلات ضد تورک در میان گروههای تاتزبان استان قزوین که دولت ایران هم آن را تشدید میکند هم، در پیروزی جلیلی موثر بوده است.
منطقهی ملی تورک در شمال شرق: افشاریورت
در استان خراسان شمالی در دور دوم جلیلی برندهی انتخابات شده است در حالی که در دور اول پزشکیان برنده بود. دلیل این امر آن است که در دور اول صرفا تورکها در انتخابات شرکت و به پزشکیان رای داده بودند. اما در دور دوم کوردها هم در انتخابات شرکت و به منظور جلوگیری از برنده شدن پزشکیان تورک به رقیب فارس او جلیلی راه دادند.
در استان خراسان رضوی در دور دوم پزشکیان برنده شده است در حالی که در دور اول جلیلی برنده بود. این نتیجه حاصل آن است که تورکهای این استان به لحاظ جمعیتی در اقلیت قرار دارند و نهتوانسته بودند در دور اول پزشکیان را برنده کنند، اما در دور دوم با شرکت اصلاحطلبان در انتخابات پزشکیان برنده شد.
منطقهی ملی تورک در جنوب: قاشقاییورت
در استان فارس که قسمت عمدهی منطقهی ملی تورک قاشقاییورت در آن قرار دارد، در هر دو دور جلیلی برندهی انتخابات است. زیرا تورکها در این استان به اقلیت تبدیل شدهاند و در فعل و انفعالات سیاسی این استان عامل تعیینکننده نیستند. این وضعیت سبب دیگری است که تاسیس استان قاشقایی را به یک ضرورت تبدیل کرده است.
منطقهی ملی مازنی (تبری): مازندران
در مازندران جلیلی در هر دو دوره برندهی انتخابات بود. دلیل این امر احتمالا وجود تمایلات تورکستیزی در میان مازنیها است. قابل ذکر است که مازندران موطن دو تن از تورکستیزترین حاکمان تاریخ ایران است: شاه عباس اول، رضا شاه پهلوی
منطقهی ملی عرب: عربستان- الاحواز
در استان خوزستان در دور اول جلیلی برنده شده است. زیرا اعراب بومی در این استان به اقلیت تبدیل شده و رای آنها به تنهایی عامل تعیینکننده در فعل و انفعالات سیاسی این استان از جمله به پیروزی رساندن پزشکیان نیست. برنده شدن پزشکیان در دور دوم در استان خوزستان محصول آرای اعراب و فارسها-لورهای اصلاحطلب استان است.
منطقهی ملی لور: لورستان
در تمام استانهایی که منطقهی ملی لور و یا لورستان در آن قرار دارد در هر دو دوره پزشکیان برندهشده است که نشان از شعور قومی – ملی بالا در میان لورها و تمایلات اصلاحطلبانه و احتمالا تورکدوستی در میان آنها دارد.
منطقهی ملی گیلک: گیلان
در استان گیلان در هر دو دوره پزشکیان نفر اول شده است که نشان از شعور قومی – ملی تورک در میان تورکهای ساکن در شمال (آستارا، ...) و جنوب شرقی (منجیل، ....) این استان، و شعور قومی – ملی گیلک در میان گیلکهای این استان و احتمالا شعور قومی – ملی تالش در میان تالشهای استان، و تمایلات اصلاحطلبانه در میان این گروهها است.
منطقهی ملی تورکمن: تورکمن یورت
در استان گلستان در هر دو دوره پزشکیان برنده شده که نشان از شعور قومی – ملی تورکمن و اصلاحطلبی آنها دارد.
منطقهی ملی بلوچ: بلوچستان
در استان بلوچستان و سیستان در هر دو دوره پزشکیان نفر اول است که نشان از شعور قومی – ملی بالای بلوچی و اصلاحطلبی بلوچها دارد.
منطقهی ملی فارس: فارسستان
در استانهای عمدهی فارسستان در دور دوم هم جلیلی برندهی انتخابات شده است. این نتیجه اولا قلمروی تقریبی فارسستان را به صورت خراسان جنوبی، کرمان، یزد، اصفهان، فارس، بوشهر و هرمزگان تثبیت می کند. دوما نشان میدهد اکثریت قاطع مردم فارس در فارسستان دارای تمایلات تورکستیزانه و بنیادگرایی شیعی افراطی هستند.
استان سمنان تنها استان در فارسستان است که پزشکیان در دور دوم در آن برنده شده است. که شاید به سبب همسایهگی این استان با تورکمن یورت (گلستان)، افشاریورت (خراسان شمالی) و استان تهران با جمعیت انبوه تورک و اصلاحطلب، همچنین شرکت تورکهای بومی استان سمنان در انتخابات به نفع پزشکیان است.
No comments:
Post a Comment